کسی به داد من نرسید


کسی به داد من نرسید .

کسی سخن من نشنید .

کسی به من نیندیشید .

خواهر برای محبت شرایط فیزیکی پیشنهاد کرد .

مادر با من لجبازی کرد .

و برادر آن قدر غم داشت !

که غصه ی مرا نخورد .

بادکنک هایم را بادها بردند .

و بادبادک قشنگم ،

اسیر دست توفان شد .

کسی به داد من نرسید .

کسی سخن من نشنید .

کسی به من نیندیشید .

مادر کناری ایستاد و تماشا کرد .

خواهر برای نجات ،

شرایط قیزیکی پیشنهاد کرد .

و برادر آن قدر بزرگ بود ،

که به فکر بادبادک نباشد .

کسی به داد من نرسید .