دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 1 , از مجموع 1

موضوع: سندروم بای پلار - اختلال دو قطبی

  1. #1
    کاربر فعال سایت
    رشته تحصیلی
    ارشد ژنتیک ،کارشناسی میکروبیولوژی
    نوشته ها
    2,987
    ارسال تشکر
    25,976
    دریافت تشکر: 13,088
    قدرت امتیاز دهی
    24667
    Array
    سونای's: جدید81

    پیش فرض سندروم بای پلار - اختلال دو قطبی

    سندروم بای پلار به نوع خاصی از اختلالات و بی نظمی های بدن در هنگام افسردگی اطلاق می شود. چنین اختلالاتی بر روی نحوه عملکرد مغز بیمار تاثیر نامساعد میگذارند.


    اختلالاتی که به افسردگی مربوط می شوند، دارای دامنه گوناگونی وسیعی هستند. تنها در ایالات متحده تخمین زده شده که هر ساله در حدود 17.4 میلیون بزرگسال به یکی از انواع مختلف اختلالات افسردگی مبتلا می شوند. در حقیقت می توان گفت که از هر 7 نفر، یکی دچار انواع مختلف افسردگی می شود. فرصت خوبی است که به راحتی بتوانید تشخیص دهید که آیا خودتان و یا یکی از نزدیکتان دچار این بیماری هستید یا خیر.


    از کل تمام افرادی که دچار افسردگی میشوند، تنها در حدود %1 تا 2% از آنها به بی پلار مبتلا میشوند. تقریبا این رقم گروه کوچکی را در بر میگیرد و بیماری نسبت به انواع دیگر افسردگی شیوع کمتری دارد.


    سندروم بای پلار چیست؟


    بر روی این بیماری اسم های مختلفی گذاشته اند: افسردگی حاد، اختلال در خلق و خو، اختلال عصبی حاد و.... که همگی نمایانگر نام بیماری فوق الذکر می باشند.


    این بیماری به 4 گروه مختلف دسته بندی می شود. بی پلار نوع I ، بی پلار نوع II ، ادواری خویی (Cyclothymiacs Disorder) و اختلال بای پلار. پزشکان به این دلیل این بیماری را به 4 بخش مختلف تقسیم کرده اند چرا که علائم و نشانه ها در هر یک از اختلاات با دیگری متفاوت است. همچنین افراد مختلف، علائم متفاوتی را از خود نشان می دهند. زمانیکه پزشک نوع اختلال را تشخیص دهد، آنگاه خیلی راحت تر می تواند درمان قطعی را اعمال کند.


    باید گفت که هم زنان و هم مردان در معرض خطر ابتلا به این بیماری قرار دارند. در اغلب افراد اولین نشانه ها از آغاز سنین 20 سالگی خودشان را نشان می دهند. اما پژوهش های اخیر حاکی از این مطلب هستند که منشاء این بیماری ریشه در سنین پایین تری دارد: مستنداتی مبنی بر شروع بیماری از نوجوانی و حتی کودکی نیز به دست آمده.


    البته با احتساب به تحقیقات اخیر، دانشمندان به این نتیجه رسیده اند که علائم این بیماری در کودکان و نوجوان، با انواع مشابه آن در بزرگسالان، کاملاً متفاوت می باشد. به عنوان مثال کودکان تنها تغییر حالات آنی را تجربه می کنند و میزان تحریک پذیری و استرس در آنها افزایش پیدا می کند. این امر در حالی است که سایر نشانه ها در آنها بروز نمی کند، نشانه هایی که شاید در هر بزرگسالی دیده شود.


    به این دلیل که کودکان همواره در حال بکارگیری مغزشان هستند، زمانیکه دچار این بیماری می شوند، شاهد تغییر و اختلالاتی در افکار، اعمال و احساساتشان خواهیم بود. تشخیص این امر برای سایرین قدری مشکل است. آنها نباید توقع داشته باشند که به سرعت این بیماری از بین برود، البته از سوی دیگر همواره باید در نظر داشته باشیم که تا زمانیکه شخص خودش اراده نکند و تصمیم نگیرد که به سوی بهبودی گام بردارد، هیچ گاه نمی تواند از شر بیماری راحت شود. این اختلال به هیچ وجه نشانه ای از ضعف شخصیتی و یا تزلزل فردی نیست. بلکه فقط یک نوع مریضی است که نیاز به مراقبت و مداوا دارد، درست مانند هر بیماری رایج دیگر.


    علائم و نشانه ها


    کسی که به این بیماری مبتلا می شود، دو موقعیت مختلف و کاملاً مجزا را تجربه میکند: گاهی اوقات دچار جنون آنی می شود (درجه بالا) و گاهی هم احساس افسردگی به او دست می دهد (درجه پایین). زمان خوشحالی و ناراحتی او مانند افراد عادی حالت نرمال ندارد، و در هر زمان یک حالت منحصر به فرد از خودنشان می دهد. در یک زمان واکنش های او آنقدر شدید هستند و در زمانی دیگر هیچ عکس العملی از او نمی بینیم. درست مانند یک پاندول که در هر زمان به اوج رفته و مجددا فرود می آید.


    نشانه های "زمان جنون" شامل موارد زیر می باشند:


    بالارفتن سرعت در صحبت کردن و فکر کردن
    افزایش ذخیره انرژی
    خوش بینی مبالغه آمیز و خوش مشربی بیش از حد
    افزایش حرکات فیزیکی و ذهنی
    زودرنجی بیش از حد، رفتارهای آزاردهنده، و بی صبری
    قضاوت های شتابزده و ناصحیح
    بروز رفتارهایی از روی بی پروایی، مانند: پول خرج کردن افراطی، اتخاذ تصمیمات پوچ و رانندگی بر خلاف قوانین
    عدم امکان تمرکز بر روی مطالب
    حس خود بزرگ بینی


    علائم افسردگی نیز شامل موارد زیر می شوند:


    از دست دادن علاقه به انجام کارهای روزمره
    ملالت طولانی مدت
    خستگی و تقلیل انرژی
    احساس گناه و احساس بی ارزشی
    خواب زیاد و یا بی خوابی
    پایین آمدن نمرات و از دست دادن توانایی تمرکز
    از دست دادن توانایی لذت بردن و خوش گذراندن
    بی اشتهایی یا پرخوری
    عصبانیت، نگرانی، و استرس
    مرگ و خودکشی فکر


    در بزرگسالان فاصله میان این دو موقعیت یعنی همان جنون و افسردگی، ممکن است به هفته ها و در برخی موارد تا ماهها به طول انجامد. این فاصله در کودکان و نوجوانان به میزان قابل توجهی کاهش پیدا می کند. به این معنا که آنها می توانند عوارض جنون و افسردگی را حتی در طول یک روز تجربه نمایند. مثلا در صبح هنگام، شیفتگی بیش از اندازه را تجربه کنند و درست بعد از ظهر همان روز، دچار افسردگی شدید شوند. البته باید توجه داشت که نمی توان به طور قطعی زمان مشخصی را برای این دو مقوله تعیین کرد، اما به هر حال می توان گفت که هر کدام از آنها بازه زمانی مخصوص به خود را دارند و هر یک دوره بعدی را به همراه می آورد. گاهی اوقات جنون و افسردگی از یک الگوی فصلی پیروی می کنند. فرد در تابستان دچار جنون می شود و سپس ادامه بیماری در زمستان همراه با بروز افسردگی دنبال خواهد شد.


    ما بین این دو موقعیت، احتمال دارد که بیمار به حالت نرمال و یا حداقل می توان گفت به حالت تقریبا نرمال، بازگردد. برای برخی از بیماران هیچ چیزی به نام وقفه میان این دو موقعیت مختلف وجود ندارد. تغییر حالات بدن می تواند کاملا به تندی و یا به کندی انجام پذیرد. البته تغییر حالت سریع از موقعیت جنون به افسردگی موردی است که در بانوان، کودکان و نوجوانان از سایرین رایع تر می باشد.


    برخی از بیماران به این دلیل که احساس می کنند در هنگام جنون در موقعیت بهتری قرار می گیرند، به ناچار به مشروبات الکلی و یا سایر مواد مخدر روی می آورند. اما متاسفانه چنین موادی نه تنها به بیماران کمک نمی کنند، بلکه عواقب بسیار خطرناکی را نیز با خود برای آنها به همراه می آورند. استفاده از مواد مخدر، علائم بیماری را افزایش داده و مریضی را وخیم تر می کند. این امر شرایط را برای تشخیص بیماری توسط پزشکان نیز سخت تر می کند و دیگر آنها قادر نیستند داروی مورد نظری که بتواند نیاز بیمار را مرتفع سازد، تجویز نمایند.


    دلیل بروز بیماری



    پزشکان و دانشمندان به درستی نمی دانند که دلیل قطعی این بیماری از چه چیز نشئت می گیرد، اما احتمال می دهند که مسائل زیست شناختی، ژنتیکی، و عوامل محیطی می توانند در عملکرد مغز، ناتعادلی و ناتوازنی ایجاد کنند و واکنش برخی مواد شیمیای مغزی به نام نروترنسمترها (انتقال دهنده های عصبی) را با مشکل مواجه سازند.اگر نروترانسمترها نتوانند تعادل خود را حفظ کنند، قسمتی از مغز که مربوط به کنترل حالات و رفتار در انسان می شود، توانایی عملکر درست خود را از دست میدهد.


    مسائل وراثتی نیز در این میان نقش مهمی را ایفا می کنند. اگر یکی از بستگان نزدیک فرد، دچار این بیماری شده باشد، ریسک فرد در ابتلا به مریضی بالاتر خواهد رفت. البته باید توجه داشت که این امر بدان معنا نیست که اگر یکی از بستگان نزدیک شما مبتلا به این بیماری باشد، پس بدون شک شما نیز به آن مبتلا خواهید شد! حتی در پژوهش هایی که بر روی دوقلوهای همسان انجام شده، محققین به این نتیجه رسیده اند که این امکان نیز وجود داد که یکی از آنها به بیماری دچار شده، در حالیکه دیگری سلامتی خود را همچنان حفظ نموده است. در حال حاضر دانشمندان در حال تحقیق بر روی ژن و یا ژن های عامل بروز این بیماری هستند.


    همانطور که پیش تر نیز به آن اشاره شد، عوامل محیطی نیز به عنوان یکی از ریسک فاکتورهای مهم این بیماری محسوب می شوند. برای برخی از نوجوانان عواملی مانند: مرگ یکی از اعضای خانواده، طلاق والدین، و یا سایر ضربه های روحی شدید، می تواند استرس بیش از اندازه ای را برایشان ایجاد کند و این امر خود به عنوان یک نقطه شروع برای جنون و یا افسردگی بی حد و حصر به شمار می رود. گاهی اوقات رسیدن به سنین بلوغ نیز می تواند بیماری را تشدید و تقویت نماید. لازم به ذکر است که در دختران جوان، زمان نزدیک شدن به دوره قاعدگی، می تواند نشانه های بیماری را تا حد بسیار زیادی افزایش می دهد.


    طرز تشخیص



    این بیماری معمولاً قابل درمان می باشد، البته به شرطی که در ابتدا یک روانپزشک و یا روانشناس بیماری را در مراحل ابتدایی تشخیص دهد. متاسفانه بسیاری از افرادی که دچار این بیماری می شوند یا مورد تشخیص غلط قرار می گیرند و یا اصلاً به طور کلی مورد تشخیص واقع نمی شوند. بدون وجود تشخیص بموقع و درمان صحیح ممکن است شرایط بد تر شود. برخی از نوجوانانی که تحت درمان قرار نمی گیرند نهایتا راهی دیوانه خانه ها می شوند و یا حتی از کارشان از این هم بدتر می شود: بسیاری از آنها به دلیل استفاده از مواد مخدر و یا اقدام به خودکشی به کانون های اصلاح و تربیت ارجاع داده می شوند.


    به این دلیل که علائم بیماری در کودکان و نوجوانان با نشانه هایی که در بزرگسالان بروز می کند، کاملا متفاوت است، آنها باید تحت نظر مستقیم پزشک متخصص قرار بگیرند تا امکان هر گونه تشخیص اشتباهی به حداقل میزان خود، کاهش پیدا کند. تشخیص بیماری به این معناست که فرد تشریح کاملی از تمام تجربیات گذشته و حال خود را در اختیار روانپزشک قرار دهد. دوستان و افراد خانواده نیز می توانند نظر های خود را در مورد اعمال و رفتار بیمار ارائه دهند چرا که آنها از خارج به موضوع نگاه می کنند و تا حدی می توانند درک صحیحی از تغییر حالات او داشته باشند. در نهایت پزشک، نوجوان را از آزمایش های پزشکی مختلف نیز می گذراند تا پاسخ تمام پرسش های خود را پیدا کند.


    تشخیص این بیماری نسبت به بیماری های دیگر اندکی دشوارتر است. همچنین آزمون های قطعی آزمایشگاهی، مانند: اسکن مغزی، یا تست خون و ... که بتواند به طور قطعی وجود بیماری را اثبات کند، وجود ندارد. گاهی اوقات این بیماری در کودکان با شیزوفرنی و استرس اشتباه گرفته می شود. به همین دلیل هم هست که شرح حال بیمار باید به صورت کامل و موبه مو در اختیار پزشک معالج قرار گیرد. این امر به نوبه خود از اهمیت فراوانی برخوردار می باشد.


    درمان



    هر چند تا کنون هیچ گونه درمان قطعی در این زمینه کشف نشده است، اما درمانهای متنوعی وجود دارند که پزشکان با استفاده از آن می توانند بیماری را در جای خود متوقف کنند. همچنین می توانند بیمار را با روش هایی آشنا کنند که با استفاده از آن بتواند علائم بیماری را کنترل و هدایت نماید. مانند برخی دیگر از بیماری های شایع در نوجوانان و کودکان، مانند: آسم، دیابت، و صرع، کودک باید تحت نظر مستقیم پزشک باشد و همواره با او یا مشاورانش در تماس باشد.


    در مرحله درمان، گروهی از متخصصصان پزشکی به همراه نوجوان و خانواده اش طرحی را گسترش می دهند که با نام "برنامه درمان" شناخته می شود. در طی این فرایند داروهای مختلفی برای کودکان تجویز می شود که از جمله آنها می توان به تثبیت کننده های رفتاری اشاره کرد. بیمار می توانند تحت نظر پزشک از آنها استفاده نماید. روانشانس یا مشاور این توانایی را دارد که اطلاعات لازم را در اختیار بیمار و خانواده اش قرار دهد. پزشکان نیز در کنار آنها سایر علائم را زیر نظر گرفته و در صورت لزوم سفارشات اکید خود را در زمنیه های دیگر به او ارائه می دهند.


    زندگی با بای پلار


    نوجوانانی که به این بیماری مبتلا هستند، معمولاً در خانه، مدرسه، محل کار و در کنار دوستانشان با مشکلاتی مواجه می شوند. کنار آمدن با مشکلات ناشی از این بیماری، امر سهل الوصولی نخواهد بود. همیشه دنبال کردن "برنامه درمانی" کار ساده ای نیست، به همین دلیل تنها نقطه قوتی که میتوان به آن چشم امید دوخت، تغییر حالات درونی بیمار است. او باید با تمام وجود اراده کند و با بیماری به مبارزه بپردازد.


    اگر پزشک این بیماری را در شما تشخیص داد، باید کلیه داروهایی را که برایتان تجویز نموده، مصرف کنید؛ و آنها را دقیقا طبق دستوراتی که به شما داده ، استفاده نمایید، هر گونه تغییر در احساسات و عملکرد خود را سریعا گزارش دهید؛ مشاوره درمانی را آغاز کنید که کمک بزرگی به شما می کند. از این طریق می توانید در زندگی خود به موفقیت دست پیدا کنید. علاوه بر روند طبیعی درمان، عوامل دیگری نظیر: تغییر در روش های مرسوم زندگی مانند کم کردن استرس، مصرف غذاهای سالم، استراحت کافی، و ورزش می تواند به فرد کمک کند تا شرایط را راحت تر قبول کند. همچنین بسیاری از نوجوانان با پیوستن به کلوپ هایی که برای چنین بیمارانی فراهم گردیده، از درد و رنج خود به میزان قابل توجهی می کاهند.




    منبع

    ستاره ها نهفتم در اسمان ابري
    دلم گرفته اي دوست، هواي گريه با من

  2. 3 کاربر از پست مفید سونای سپاس کرده اند .


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •