دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 20

موضوع: غیبت

  1. #1
    همکار تالار نیروی نظامی وهوانوردی
    رشته تحصیلی
    تجربی
    نوشته ها
    2,617
    ارسال تشکر
    3,144
    دریافت تشکر: 2,553
    قدرت امتیاز دهی
    871
    Array

    پیش فرض غیبت


    • غیبت کردن از کسی که فسقش آشکار است مانند کسیکه آشکارا شراب بخورد آنهم درمورد همان گناه آشکار غیبتش مجاز است.




    • دربیان شکایت مظلوم از ظالم درخصوص ظلمی که به او شده است.




    • درهنگام مشورت




    • به قصد نهی از منکر که باغیبت او ترک منکر کند.




    • غیبت کسی که گمره و گمراه کننده است که مردم فریبش را نخورند.




    • دربیان عیب و نقص کسی که به آن مشهور ونشانه ش شده است به قصد معرفی او نه برای عیب گذاری و فرد هم به ذکر آن عیب ناراحت نشود!




    • مصلحت غیبت کردن از مفسده آن (یعنی هتک حرمت مومن) بیشتر باشد



    ان شاالله که بتــــــونیم خودمونو از همه گناهان حفظ کنیم
    http://www.askdin.com/thread50420-2.html@ سوسنگرد
    @ سوسنگرد @ سوسنگرد @ سوسنگرد @ سوسنگرد @ سوسنگرد @ سوسنگرد @ سوسنگرد @ سوسنگرد @ سوسنگرد @ سوسنگرد @ سوسنگرد @ سوسنگرد @


  2. #2
    همکار تالار نیروی نظامی وهوانوردی
    رشته تحصیلی
    تجربی
    نوشته ها
    2,617
    ارسال تشکر
    3,144
    دریافت تشکر: 2,553
    قدرت امتیاز دهی
    871
    Array

    پیش فرض پاسخ : غیبت

    غیبت چیست؟
    پيامبر خدا صلى‏ الله ‏عليه و ‏آله و سلّم - خطاب به ابوذر - :

    اى ابوذر! از غيبت بپرهيز، كه غيبت بدتر از زناست ... ابوذر گويد : عرض كردم : اى پيامبر خدا ! غيبت چيست ؟ فرمود : غيبت اين است كه از برادرت چيزى بگويى كه خوش ندارد . عرض كردم : اى پيامبر خدا ! اگر آنچه درباره او گفته مى ‏شود در او باشد چه ؟ فرمود : بدان كه اگر آنچه در او هست بگويى غيبتش كرده ‏اى و اگر آنچه در او نيست بگويى ، به او تهمت زده ای .
    بحار الأنوار : 77 / 89 / 3 منتخب ميزان الحكمة : 436

    احادیث درباره مذمت غیبت
    ************ پيامبر خدا صلى‏ الله ‏عليه و ‏آله و سلّم:
    غيبت‏ كردن بدتر از زناست. عرض شد: چگونه؟ فرمود : مرد زنا مى ‏كند و سپس توبه مى ‏نمايد و خدا توبه‏ اش را مى ‏پذيرد . امّا غيبت كننده آمرزيده نمى ‏شود ، تا زمانى كه غيبت شونده او را ببخشد .
    الترغيب والترهيب : 3 / 511 / 24 منتخب ميزان الحكمة : 436

    ************ پيامبر خدا صلى‏ الله ‏عليه و ‏آله و سلّم:
    هر كس از مرد يا زن مسلمانى غيبت كند، خداوند تا چهل شبانه روز نماز و روزه او را نپذيرد مگر اين كه غيبت شونده او را ببخشد.
    (بحارالأنوار، ج75، ص 258، ح53)


    غیبت كردن از چه كسانی جایز است؟
    پيامبر خدا صلى‏ الله ‏عليه و ‏آله و سلّم :
    چـهار كسند كـه غيبت كردن از آنها غـيبت نيست : فاسقى كه فسق خودرا آشكارمى‏ سازد ، پيشواى دروغگويى كه اگر خوبى كنى ، سپاسگزارى نمى‏ كند و اگر بدى كنى ، نمى ‏بخشد ، كسانى كه از سر خنده و شوخى فحش مادر مى‏ دهند و كسى كه از جماعت مسلمانان كناره گيرد و بر امّت من عيب گيرد و به روى آنها شمشير كشد .
    بحار الأنوار : 75 / 261 / 64 منتخب ميزان الحكمة : 438


    كفاره ی غیبت چیست؟
    پيامبر خدا صلى‏ الله ‏عليه و ‏آله و سلّم - در پاسخ به‏اين سؤال كه كفّاره غيبت چيست - :
    كفّاره ‏اش اين است كه هرگاه به ياد كسى كه از او غيبت كرده ‏اى افتادى ، از خداوند برايش آمرزش بخواهى .
    الكافي : 2 / 357 / 4 منتخب ميزان الحكمة : 438


    راه های مقابله با غیبت:
    1- نهی از منکر و دفاع از غیبت شونده
    2- عوض کردن بحث
    3- ترک مجلس


    ************ پيامبر خدا صلى‏ الله ‏عليه و ‏آله و سلّم:
    اگر در ميان جمعى بودى و از كسى غيبت شد، او را يارى كن و آن جمع را از غيبت كردن بازدار و از ميانشان برخيز و برو.
    (كنزالعمال، ج3، ص586، ح8028)
    ************ پيامبر خدا صلى‏ الله ‏عليه و ‏آله و سلّم:
    هر که در مجلسی بشنود که از برادرش غیبت می شود و آن غیبت را از او دفع کند خداوند هزار باب بدی را در دنیا و آخرت از او دفع می کند.
    (من لا یحضره الفقیه، ج4، ص15)
    http://www.askdin.com/thread50420-6.html

  3. #3
    همکار تالار نیروی نظامی وهوانوردی
    رشته تحصیلی
    تجربی
    نوشته ها
    2,617
    ارسال تشکر
    3,144
    دریافت تشکر: 2,553
    قدرت امتیاز دهی
    871
    Array

    پیش فرض پاسخ : غیبت





    حضرت محمد (ص) : هرکه مرد یا زن مسلمانی را غیبت کند ، خداوند تعالی چهل روز و شب نماز و روزه او را قبول نکند

    مگر اینکه کسی که غیبتش را نموده از وی در گذرد. جامع الاخبار صفحه 109


  4. #4
    همکار تالار نیروی نظامی وهوانوردی
    رشته تحصیلی
    تجربی
    نوشته ها
    2,617
    ارسال تشکر
    3,144
    دریافت تشکر: 2,553
    قدرت امتیاز دهی
    871
    Array

    پیش فرض پاسخ : غیبت

    غیبت و راههای درمان آن


    معنای غیبت
    اشكال مختلف غیبت
    حرمت غیبت اجماعی است
    عذاب برای غیبت كننده
    غیبت حق الناسی است كه ...
    آسیب های اجتماعی غیبت
    راه درمان غیبت
    گوش دادن به غیبت نیز حرام است
    كلامی از شهید ثانی

    نوزدهمین حدیث از چهل حدیث حضرت امام خمینی(ره) در خصوص غیبت، راههای ترك این گناه و گناه شنیدن غیبت است.
    این مبحث با روایتی از امام صادق علیه السلام شروع می شود: امام به نقل از رسول خدا(ص) فرمودند:" غیبت در دین مرد مسلمان سریع تر از مرض اكله در درونش اثر می گذارد و رسول خدا(ص) فرمود:
    نشستن در مسجد در انتظار خواندن نماز عبادت به حساب می آید، تا زمانی كه از او چیزی سر نزند. از آن حضرت سوال شد چه چیز از او سر نزند؟ حضرت فرمود: غیبت از او سر نزند."
    مرض اكله، دردی است كه وقتی در عضوی از اعضای بدن پیدا می شود، آن عضو را می خورد و نابود می كند. منظور حدیث این است كه همان طور كه وقتی مرض اكله در بدن پیدا شود، عضو مبتلا را می خورد و نابود می سازد، غیبت كردن هم همین تاثیر را نسبت به دین شخص دارد.

    معنای غیبتفقها تعاریف فراوانی برای غیبت داشته اند و معیارهایی در این خصوص ارائه كرده اند. شیخ شهید در كتاب كشف الریبه ملاك غیبت را اینگونه معنا كرده است كه:
    " هرگاه كسی در غیاب دیگری سخنی نسبت به او بگوید كه عرفاً و در نزد مردم نقص و عیب به حساب می آید و قصد وی از این كار سرزنش و یا برملا كردن نقص او باشد، مرتكب غیبت شده است."
    همچنین ابوذر می گوید: از رسول خدا(ص) پرسیدم كه غیبت چیست؟ حضرت فرمودند:" غیبت عبارت است از اینكه نسبت به برادرت چیزی بگویی كه او از آن خوشش نمی آید.
    ابوذر پرسید: حتی اگر این صفت و ویژگی در او باشد؟- باز هم غیبت، به حساب می آید؟- حضرت فرمود:" اگر- آن صفت- در او باشد، غیبت است؛ والا تهمت به حساب می آید."روشن است كه منظور برادر در این روایت تنها برادر نسبی نیست، بلكه برادر ایمانی را هم شامل می شود. منظور از اكراه نیز چیزی است كه عرفا عیب و نقص به حساب می آید و قصد مذمت و گفتن نقص هم در روایت مستتر و تلویحا آمده است؛ والا اگر از راه لطف و مرحمت چیزی در خصوص او بگوید، غیبت صورت نگرفته است.

    اشكال مختلف غیبتنكته قابل توجه اینكه غیبت كردن تنها با لفظ شكل نمی گیرد، بلكه در بسیاری از موارد غیبت كردن با حركات اعضا هم مصداق می یابد، چنان كه عایشه می گوید:" زنی نزد ما آمد. چون روی خود برگرداند با دست اشاره كردم كه كوتاه قد است. رسول خدا(ص) فرمودند: غیبت این زن را كردی."
    از روایات درك می شود كه افشای آنچه از عیب های مومن پوشیده شده است حرام می باشد؛ چه شخص راضی باشد و چه راضی نباشد، چه قصد برملا كردن نقص در میان باشد و چه نباشد، اما از ملاحظه مجموع روایات برمی آید كه قصد، برملا كردن نقص است كه این افشاگری را حرام می كند مگر این كه اصل مورد از مواردی باشد كه اظهار آن حرمت شرعی داشته باشد مثل معصیت كه خود معصیت كننده هم نمی تواند اظهار كند.
    حتی اگر مومن نسبت به برملا كردن مسائل پنهان خود راضی باشد و قصد برملا كردن نقص و عیب هم در میان نباشد، غیبت به حساب می آید.

    حرمت غیبت اجماعی استحرمت غیبت اجماعی و بلكه از ضروریات فقه است. مهم ، توجه به پیامدهای آن است كه امید است با اندیشیدن در این پیامدها به آن مبتلا نشویم و اگر مبتلا هستیم، به زودی برگردیم كه اگر با این صفت از دنیا برویم، رسوایی در قیامت را به دنبال دارد و صورت ملكوتی آن همان است كه در سوره مباركه حجرات آیه 12 آمده است:" ... آیا یكی از شما دوست دارد كه گوشت برادر خود را بخورد، در حالی كه مردار است...؟!"
    از آن جا كه غیبت كننده در دنیا آبروی مردم را دریده است- مانند حیوانی كه بدن مردم را پاره می كند- در قیامت صورت ملكوتی این عمل- خوردن مردار- به او برمی گردد.
    در روایت آمده است كه رسول خدا(ص) مردی را به خاطر ارتكاب زنا سنگسار نمود. یكی از حاضران به رفیقش گفت:" این مرد در جایگاه خود مثل سگ كشته شد." سپس رسول خدا(ص) با آن دو نفر از مرداری عبور كردند. پیامبر(ص) به آنها فرمود: " با دندان های خود از این مردار بكنید." آنها گفتند: یا رسول الله؛ آیا از گوشت مردار بخوریم؟
    پیامبر(ص) فرمود: آنچه از برادر خود به شما رسید تعفن آن بیش از این است.

    عذاب برای غیبت كنندهدر برخی روایات هم آمده است كه در روز قیامت غیبت كننده گوشت خود را می خورد.
    مرحوم شیخ صدوق به سند خود از امام علی(ع) نقل می كند كه در ضمن موعظه های خود به نوف البكالی فرمود:"...
    از غیبت دوری كن، زیرا غیبت نان و خورش سگهای آتش است. ای نوف! دروغگوست كسی كه فكر می كند حلال زاده است در حالی كه گوشت های مردم را با غیبت كردن می خورد." در روایت دیگری از پیامبر اكرم(ص) آمده است كه :" كسی كه فرد مسلمانی را غیبت كند، روزه اش باطل گردد و وضویش شكسته شود و در قیامت در حالی محشور می شود كه از دهانش بویی بدتر از مردار به مشام می رسد، به طوری كه اهل قیامت از بوی او در عذاب خواهند بود."همچنین انس بن مالك به نقل از رسول خدا(ص) می گوید:" در شب معراج بر قومی گذر كردم كه روی خود را با چنگال خویش خراش می دادند. از جبرئیل پرسیدم: اینها چه كسانی هستند؟
    گفت: اینها كسانی هستند كه غیبت مردم را می كردند و آبروی مردم را می بردند."
    كسی كه تلاش می كند عیب های پوشیده مردم را برملا كند، خداوند او را رسوا خواهد كرد. چنان كه امام صادق(ع) به نقل از رسول خدا(ص) فرمود:"
    ای كسانی كه به زبان اسلام آورده اید و ایمان به قلب شما وارد نشده است! مسلمانان را سرزنش نكنید! و عیب های پوشیده آنها را جستجو نكنید! زیرا كسی كه پوشیده های آنها را جستجو كند، خداوند پوشیده هایش را جستجو كند، افتضاح نماید، اگر چه در خانه اش باشد."فردی كه عیب های پوشیده مردم را افشا می كند؛ چون مردم ناموس الهی اند، هتك حرمت الهی كرده است. پس در این عالم و آن سرا رسوا خواهد شد.
    در روایتی از امام باقر علیه السلام آمده كه رسول خدا(ص) در معراج از خداوند پرسید:
    " ای پروردگار! حال مومن نزد تو چگونه است؟ فرمود، ای محمد! كسی كه دوستی از من را اهانت كند، پس همانا به محاربه با من اقدام كرده است..."
    در روایتی دیگر از امام صادق علیه السلام آمده است كه غیبت كردن سبب خروج از ولایت الهی و ورود در ولایت شیطان می شود.

    غیبت حق الناسی است كه ...غیبت از جمله گناهانی است كه علاوه بر جنبه حق اللهی، جنبه حق الناسی هم دارد.
    رسول خدا(ص) در ضمن سفارشات خود به ابوذر فرمود:" از غیبت كردن بترس كه آن از زنا شدیدتر است؛ پرسیدم: ای رسول خدا! به چه علت؟ حضرت فرمود: چون زنا كننده اگر توبه كند، خداوند او را می آمرزد، اما غیبت آمرزیده نشود مگر این كه صاحبش( غیبت شونده) را راضی كند."
    پس چه بسیار افرادی كه گرفتار حق الناس شوند و در قیامت شخصی از او راضی نگردد!
    روایت دیگری در این زمینه از رسول خدا(ص) گویای تاثیرغیبت در از بین بردن نیكی های بنده است. آن حضرت فرمود:" آتش در سوزاندن و از بین بردن چیز خشك از غیبت در نابودن كردن نیكی های بنده سریع تر نیست؛ چنان كه در روایتی از رسول خدا(ص) آمده است كه در روز قیامت شخصی در نامه عمل خود نیكی های خود را نمی بیند. چون از این امر سوال می كند به او گفته می شود چون غیبت كردی، عمل تو از بین رفت.

    آسیب های اجتماعی غیبتگناه غیبت نه تنها موجب فساد در ایمان و اخلاق شخص و رسوایی او در دنیا و آخرت می گردد، بلكه مفاسد اجتماعی و بشری را هم به دنبال دارد.
    از مقاصد بزرگ انبیاء علیهم السلام تشكیل مدینه فاضله و جامعه ای نیكوست، و این مهم زمانی به وجود می آید كه مردم با یكدیگر الفت و محبت داشته باشند، به طوری كه افراد همگی به منزله یك شخص باشند و در این صورت چنین طایفه و ملتی بر طوایف و ملتهای دیگر پیروز خواهند شد، همان طور كه مسلمین صدراسلام بر اثر همین اتفاق و وحدت بر حكومتهای بزرگ آن پیروز شدند. بر اساس آنچه گفته شد و روایاتی كه در این زمینه وجود دارد، مسلمین مامور و موظفند كه با یكدیگر دوستی و مودت ورزند؛ و طبعاً آنچه این دوستی را می افزاید مطلوب و پسندیده است و هر چه از این دوستی و مودت كم كنند، ناپسند است و واضح است كه غیبت كردن موجب كینه و دشمنی و بغض می شود و از این رهگذر وحدت اجتماع از بین می رود، و این از آسیب های اجتماعی غیبت است و لازم است برای پرهیز از این ضرر بزرگ از این عمل زشت دور شوند.

    راه درمان غیبتبرای درمان این بیماری از دو راه علم و عمل باید استفاده نمود.
    درمان علمی: درمان علمی این گناه آن است كه شخص در پیامدهای این گناه بیندیشد و این پیامدها را با آنچه از این گناه عایدش می شود، مقایسه كند، از این مقایسه وی تشویق می شود كه این عمل را ترك كند؛ زیرا او با این گناه از چشم مردم می افتد، رسوای دو عالم می گردد، بغض و كینه و دشمنی ایجاد می كند.هرگاه این پیامدها را با چند لحظه یاوه سرایی و بذله گویی مقایسه كند، پی خواهد برد كه با غیبت كردن چه خطای بزرگی مرتكب شده است.ای عزیز! با بندگان خدا كه مورد دوستی خداوند هستند، محبت قلبی داشته باش! مبادا با محبوب حق، دشمنی ورزی كه خداوند در این صورت ترا از رحمت خود دور می سازد. قدری در آثار دنیایی و اخروی غیبت اندیشه كن و در صورت های وحشتناك این گناه در قبر و قیامت تأمل نما و به اخبار و احادیثی كه در این زمینه وارد شده است دقت كن و میان چند دقیقه بذله گویی و نتایج این گناه مقایسه ای به عمل آور. در این صورت از این گناه پرهیز خواهی كرد.
    وانگهی اگر كسی غیبت دیگری می كند به این انگیزه كه با او دشمن است، چگونه حاضر می شود نیكی هایش را به دشمنش منتقل كند و گناهان دشمن را به نامه عمل خود وارد كند؟ چنان كه در روایات به این پیامد غیبت اشاره شده است.
    درمان عملی:آنست كه به هر زحمتی هم كه شده، عنان نفس زبان را به دست بگیری تا به مرور زمان به راحتی از غیبت كردن پرهیز نمایی. و سعی كنیم كه خوبیهای مردم را ببینیم و به دنبال معایب آنها نباشیم.آورده اند كه حضرت عیسی(ع) با عده ای از حواریون از جایی عبور می كردند كه به مردار سگی برخوردند. همراهان گفتند: چه مردار بدبویی! حضرت عیسی(ع) فرمود: چه دندانهای سفیدی دارد.
    آنها نقص مردار را دیدند و حضرت عیسی كمال آن را گوشزد كرد.
    چقدر خوب است بیش از آنچه به عیب های دیگران توجه كنیم به دنبال كشف عیبهای خود باشیم. چنان كه رسول خدا(ص) فرمود:
    " خوشا به حال كسی كه مشغول بودن او به عیبش، او را از عیب جویی دیگران باز دارد."

    گوش دادن به غیبت نیز حرام استهمانطور كه غیبت كردن حرام است، گوش دادن به غیبت هم گناه به حساب آمده و حرام می باشد.
    از برخی روایات استفاده می شود كه گوش كننده غیبت همانند غیبت كننده است؛ چنان كه امام علی(ع) فرمود:" گوش كننده به غیبت، نیزغیبت كننده است."از برخی روایات استفاد می شود كه رد كردن غیبت واجب است و در روایتی از رسول اكرم(ص) رد كردن غیبت را باعث دفع شر و بدی از غیبت كننده عنوان نموده اند. امام صادق علیه السلام به نقل از رسول خدا فرمود:" آگاه باش كسی كه بر برادر خود منت بگذارد و غیبتی را كه در مجلسی درباره او شنیده است رد كند، خداوند متعال هزار باب از بدی در دنیا و آخرت از او رد می كند و اگر با وجود توانمندی از این كار خودداری ورزد، برای او مثل گناه كسی است كه هفتاد بار او را غیبت كرده باشد، خواهد بود."
    روایت دیگری در این زمینه از رسول خدا(ص) آمده است. آن بزرگوار فرمود:
    " ای علی! كسی كه نزد او برادر مسلمانش غیبت شود و بر یاری كردن برادرش- دفع غیبت او- توانا باشد و او را یاری نكند، خداوند او را در دنیا و آخرت رسوا می كند."نكته ظریفی را مرحوم شیخ انصاری در تفسیر این روایات آورده و آن این است كه مقصود از یاری رساندن غیبت شونده غیر از نهی از غیبت است؛ بلكه منظور آن است كه هرگاه غیبت كننده عیبی دنیایی را مطرح كرد، شخص در جواب بگوید اینها كه عیب نیست؛ بلكه گناه كردن عیب است؛ و اگر عیبی اخروی مطرح كند، برای یاری كردن برادر دینی اش بگوید: بالاخره افراد گاهی مرتكب خطا می شوند بهتر است برای او طلب آمرزش شود نه عیب جویی و غیبت.
    نكته دیگر این كه گاه شنونده غیبت با برخی حركات مشوق غیبت كننده می شود، مثلاً وقتی غیبتی می شود مكرر" استغفار" كند یا كلامی مثل " عجب" و... بگوید.
    این حركات غیبت كننده را به ادامه كار تشویق می كند و طبعا حرمت آن محرز و مسلم است.

    كلامی از شهید ثانیشهید ثانی كلامی در این زمینه دارد و آن این كه از بدترین انواع غیبت، غیبتی است كه اهل علم با برخی جمله ها مرتكب می شوند؛ مثلاً وقتی سخن از كسی به میان می آید، او می گوید: الحمدلله كه ما اهل ریا و خودنمایی نیستیم این شخص در حقیقت مرتكب غیبت شده، زیرا به طرف فهمانده است كه شخص مورد نظر اهل ریا و خودنمایی است. یا گاهی كسی صفت بدی را به خود نسبت می دهد تا دیگری را به این صفت مطرح كند؛ مثلاً می گوید فلانی آدم خوبی است؛ ولی به دلیل كم تحملی كه همه ما به آن مبتلا هستیم، در عبادات سست است.
    یا بگوید: برای فلان دوست ما فلان حادثه اتفاق افتاد، خداوند او و ما را بیامرزد.
    او با این كار در حقیقت سرپوشی بر باطن پلید خود قرار داده است. اینها نیز از مصادیق غیبت هستند.
    آنچه گفته شد برخی از پیامدهای غیبت و نیز راههای مقابله با آن و مصادیق این گناه بود. به خداوند متعال پناه می بریم از نفس اماره و بدی هایی كه رها كردن عنان زبان ما را به آنها دچار می سازد.
    http://www.askdin.com/thread50420-7.html

    ویرایش توسط حسنعلی ابراهیمی سعید : 30th July 2015 در ساعت 08:48 PM

  5. #5
    همکار تالار نیروی نظامی وهوانوردی
    رشته تحصیلی
    تجربی
    نوشته ها
    2,617
    ارسال تشکر
    3,144
    دریافت تشکر: 2,553
    قدرت امتیاز دهی
    871
    Array

    پیش فرض پاسخ : غیبت

    كالبدشناسی غیبت



    غیبت آن است كه چیزی درباره كسی گفته شود كه اگر به گوش وی برسد، خوشش نیاید، خواه آن گفته راجع به نقص و كاستی در بدن یا دراخلاق (خلق خوی) یا در گفتارها و یا در رفتارهای مربوط به دین یا دنیای او باشد، بلكه حتی اگر مربوط به كاستی‌هایی درلباس یا خانه یا مركب وی باشد.




    گناهان زبان بر دوگونه‌اند:


    نخست گناهانی كه بیشتر تباهی و پریشانی اخلاقی برای خود گناه‌كار دارند؛ اگرچه به لحاظ اجتماعی نیز تباهی آورند، اما تباهی و پریشانی اخلاقی آنها بیشتر است؛ مانند سخنانِ گزاف‌آلود و اغراق‌ آمیز و سخنانی كه برای خودنمایی و ریاكاری بر زبان جاری می‌شود.
    دوم گناهانی كه افزون بر تباهی اخلاقی، كه برای شخص گناه‌كار دارند، مفاسد مهم و پریشانی‌های مهیب اجتماعی نیز دارند و رواج و رونق بازار آنها جامعه را به زیان‌هایی جبران ‌ناپذیر گرفتار می‌كند؛ مانند دروغ، سخن‌چینی، تملّق و چرب‌زبانی و فتنه‌انگیزی. بدگویی پشت سر دیگران نیز از این نوع است كه در زبان دین و ادبیات شریعت، «غیبت» نامیده شده است.

    غیبت چیست؟

    از تأمّل و دقت در واژه «غیبت» و كاوش درواژه‌نامه‌ها، درمی‌یابیم كه مفهوم «غیبت» در عرف واژگانی و زبان شریعت، چنان به هم آمیخته كه گویی واژه‌نویسان معنای «غیبت» را از اصطلاح و زبان شریعت گرفته‌اند.
    در نوشتارهای اخلاقی به‌ جای مانده از عالمانِ بزرگِ اخلاق، در معرفی اصطلاحی و بر وفق عرفِ شریعت، تعریف‌هایی ارائه شده است كه با یكدیگر تفاوت‌هایی دارند، و هر كدام را در ارائه معنای «غیبت» تعبیری ویژه است، ولی با اندك تأمّل، درمی‌یابیم كه همگیِ آن بزرگان از مفهوم «غیبت» یك حقیقت را در ذهن داشته‌اند كه به هنگام تبیین و تعریف آن، تفاوت‌هایی لفظی پدید آمده است. از این‌رو، در این رساله، از همه تعریف‌های ارائه شده، به جامع‌ترین و مشهورترین آنها، كه از آنِ عالم بزرگ اخلاقی، مرحوم محقّق مولی مهدی نراقی است، بسنده می‌كنیم كه می‌گوید:
    «الغیبهًُْ وهی ان یذكر الغیربما یكرهه لو بلغه،سواءُ كان ذلك بنقصٍ فیْ بدنه او اخلاقه او فی اقواله، او فی افعاله المتعلّقهًْ بدینه او دنیاه، بل واِن كان بنقصٍ فی ثوبه او داره او دابَّته» (4)؛
    غیبت آن است كه چیزی درباره كسی گفته شود كه اگربه گوش وی برسد، خوشش نیاید، خواه آن گفته راجع به نقص و كاستی در بدن یا دراخلاق (خلق خوی) یا در گفتارها و یا در رفتارهای مربوط به دین یا دنیای او باشد، بلكه حتی اگر مربوط به كاستی‌هایی در لباس یا خانه یا مركب وی باشد.
    از پیامبرگرامی(صلی الله علیه وآله) در توضیح معنای «غیبت» آمده است كه فرمودند:
    «هل تدرون ما الغیبهًُْ؟ قالوا:الله و رسوله اعلم. قال:ذكرك اخاك بما یكره. قیل له: ارأیت ان كان فی اخی ما اقول؟ قال: ان كان فیه ما تقولُ فقد اغتبتهُ،و ان لم یكن فیه فقد بهتَّه» (6)؛
    آیا می‌دانید «غیبت» چیست؟ گفتند: خدا و پیامبر او داناترند.فرمود: آن است كه درباره برادرت چیزی بگویی كه او را خوش نیاید. شخصی عرض كرد: اگر آنچه بگویم در او باشد،چه؟ فرمود: اگر آنچه می‌گویی در او هست، غیبت كرده‌ای و اگر نیست، بهتان زده‌ای.

    غیبت به وسیله زبان از آن‌رو حرام است كه عیب و نقص افراد و هرچه را كه از آشكار شدنش ناخرسند می‌شوند به دیگران می‌فهماند، نه از این‌رو كه زبان آن را می‌فهماند و می‌شناساند،بلكه هر وسیله‌ای كه در فهماندن به دیگران نقش زبان را ایفاء كند، كارش زبانی است


    همچنین آمده است كه: نزد آن حضرت نام مردی برده شد، درباره‌اش گفتند: چه عاجز و ناتوان است! فرمود: «برادر خود را غیبت كردید.» گفتند: ای پیامبر خدا، آنچه گفتیم، در او هست. فرمودند: «اگر آنچه را در او نیست، می‌گفتید، بهتان زده بودید.»(7)
    امام كاظم(علیه السلام) نیز در تعریف «غیبت» فرمودند:
    «من ذكر رجلاً من خلفه بما هو فیه ممّا عرفه النّاس لم یغتبه، و من ذكره من خلفه بما هو فیه ممّا لا یعرفه النّاس اغتابه، و من ذكره بما لیس فیه فقد بهتَّه»(8)؛
    هر كه در پشت سرِ كسی چیزی را بگوید كه در او هست و مردم از آن آگاهند، او را غیبت نكرده؛ و هر كه در پشت سرِ كسی چیزی بگوید كه مردم از آن بی‌خبرند، او را غیبت كرده؛ و هر كه در پشت سر كسی چیزی بگوید كه در او نیست، به او بهتان زده است.
    حاصل سخن آنكه براساس روایات رسیده از پیشوایان دین، حقیقتِ «غیبت» آن است كه كسی درباره دیگری چیزی را بگوید كه اگر بشنود، خوش نمی‌دارد، خواه درباره نقص و عیبی باشد كه در خود او یا در بدن او و یا در دین یا دنیای او و یا در چیزی است كه وابسته به او می‌باشد.

    نكته‌ها


    1. تعمیم و گستردگی غیبت به لحاظ ابزار است؛ بدین ‌معنا كه غیبت تنها به وسیله زبان تحقق نمی‌یابد، بلكه ابزارهای غیبت در وجود آدمی گونه‌گون و متنوّعند؛ چراكه گاهی غیبت‌كننده با زبانش غیبت می‌كند.
    (غیبت گفتاری)، گاهی با نوشتن در روزنامه‌ها و كتاب‌ها و مقالات (غیبت نوشتاری) و گاهی نیز با اشاره دست و سر و چشم و ابرو درباره كسی آنچه را می‌خواهد با زبانش بگوید، می‌فهماند؛ همچنان‌كه با تقلید از شیوه راه رفتن و نشستن و برخاستن و سخن گفتن كسی به غیبت او می‌پردازد كه گاهی، افزون بر غیبت، لودگی و تمسخر است كه خود گناهی دیگر به شمار می‌رود و به سختی در قرآن‌ كریم مورد نكوهش قرار گرفته است:
    «ویلُ لكلِّ همزةٍ لمزةٍ» (9)؛ وای برهربدگوی طعنه‌زننده (در پشت سر و پیش روی)!
    نیز فرمود:
    «یـَْا ایّها الَّذین آمنوا لایسخر قومُ من قومٍ عسیَْ ان یكونوا خیراً منهم و لانساءُ من نساءٍ عسیَْ ان یكنَّ خیراً منهنَّ ولا تلمزوا انفسكم» (10)؛
    ای كسانی‌كه ایمان آورده‌اید، گروهی (از مردان) گروه دیگر را مسخره نكنند، شاید آنان- كه مسخره شده‌اند- از اینان- كه مسخره كرده‌اند- بهتر باشند؛ و نه زنانی زنانِ دیگر را، شاید آنان از اینان بهتر باشند. و از خودتان عیب‌جویی مكنید.
    ماحصل آن ‌كه غیبت كردن و بدِ كسی را پشت سر او گفتن تنها به زبان نیست، بلكه به هر وسیله‌ای كه عیب و كاستی‌اش را برساند و آنچه را وی ناخوش می‌دارد، بفهماند «غیبت» است، خواه به گفتار یا نوشتار یا كردار یا به تصریح یا كنایه و اشاره همگی غیبت‌اند؛ چرا كه بی‌تردید، غیبت به وسیله زبان از آن‌رو حرام است كه عیب و نقص افراد و هر چه را كه از آشكار شدنش ناخرسند می‌شوند به دیگران می‌فهماند، نه از این‌رو كه زبان آن را می‌فهماند و می‌شناساند، بلكه هر وسیله‌ای كه در فهماندن به دیگران نقش زبان را ایفاء كند، كارش زبانی است.
    بنابراین، غیبت با اظهار نقص و یا تقلید و شبیه‌سازی (محاكات) نیز تحقق می‌یابد؛ مانند لنگ‌لنگان راه رفتن و تقلید او را درآوردن، بلكه این‌گونه غیبت از غیبت با زبان بسی زشت‌ترو ناپسندتر است؛ زیرا با این روش‌ها، عیب‌ها و كاستی‌ها را روشن‌تر می‌نمایاند. همچنین است اشاره با دست و سر و چشم و ابرو و با نوشتن؛ زیراكه قلم یكی از دو زبان است و اثر آن ماندنی‌تر؛ و نیز با كنایه؛ مانند آنكه بگوید: الحمدلله كه خدا ما را به همنشینی با ستمگران یا به ریاست‌طلبی و افزون‌خواهی نیالوده است، یا اینكه بگوید: از بی‌شرمی به خدا پناه می‌بریم، یا خداوند ما را از آن نگاه دارد، در حالی ‌كه غرض از همه این‌ها شماتت و سرزنش كسی است كه این كارها از او سر زده و چه بسا كه آدمی بر اثر شیطنت، به هنگام غیبت، در آغاز، غیبت شونده را بستاید، سپس به اظهار عیب او بپردازد؛ مانند آنكه بگوید: چه حال خوبی داشت، ولی چون ما به بدحالی دچار گشته است. روشن است كه این‌گونه كارها نه تنها غیبت، بلكه ریاكاری نیز هست. افزون بر این دو، در همین ‌حال، با همانندی به نیكان و صالحان،كه خود را سرزنش می‌كنند، خودستایی می‌كند.(11)

    شنونده ی غیبت هیچ‌گاه از گناه غیبت بركنار نیست،مگرآنكه با زبانش آن را زشت و ناپسند شمارد،یا سخنِ گوینده را با سخن دیگر قطع كند،یا اینكه از محفل غیبت برخیزد. و اگر هیچ‌یك از اینها را نتواند، در دل از آنها ناخشنود باشد

    امام‌خمینی(ره) با تكیه بر روایات غیبت درباره عمومیت ابزارها و روش‌های غیبت می‌نویسند:
    عرف از نفس اخبار غیبت خصوصیت تلفّظ را نمی‌فهمد، بلكه آن را از جهتِ اِفهام نوعی [زیرا كه غیبتِ به زبان از گونه‌های دیگر بیشتراست] مورد حرمت می‌داند؛ یعنی اختصاص تلفّظ به «ذكر» [ذكرك اخاك] از باب این است كه غالباً غیبت با تلفّظ واقع می‌شود؛نه از جهت خصوصیت آن است. (12)
    2. غیبت همواره به دو كس یا بیشتر تحقق می‌یابد، به گوینده و شنونده (یا شنونده‌ها)؛ بدین ‌معنا كه شنونده غیبت نیز در ردیف غیبت‌كننده است؛ چنان‌كه در روایات بدان اشاره شده است؛ زیرا كه او مجال غیبت و فرصتِ بدگویی پشت سر دیگران را برای غیبت‌كننده فراهم می‌كند.
    غیبت‌كننده با عضوی غیبت می‌كند و شنونده آن با عضوی می‌شنود، او با زبانش می‌گوید و این با گوشش می‌شنود، او با اشاره‌ها و كنایه‌ها و تقلیدهایش هتك حرمت می‌كند و نهانِ حریم شخصیت مردم را آشكار می‌سازد و با نگاه‌ها و سكوت‌های رضامندانه‌اش، بر همه آن پستی‌ها مُهر تأیید می‌نهد، و در نهایت، غیبت‌كننده خود را به آلودگی‌های غیبت و بهتان می‌آلاید و چون درنده، شرف و آبروی مردم را می‌درد، و این در همه پلیدی‌ها و درنده خویی‌ها او را مدد می‌دهد. از این‌رو، پیامبرگرامی(صلی الله علیه وآله) فرمودند:
    «السامعُ للغیبةِ احد المغتابین» (13)؛ شنونده غیبت یکی از غیبت کنندگان است.
    بنابراین ،شنونده ی غیبت هیچ‌گاه از گناه غیبت بركنار نیست،مگر آنكه با زبانش آن را زشت و ناپسند شمارد، یا سخنِ گوینده را با سخن دیگر قطع كند، یا اینكه از محفل غیبت برخیزد. و اگر هیچ‌یك از اینها را نتواند، در دل از آنها ناخشنود باشد.
    امام‌صادق(علیه السلام) فرمودند:
    «الغیبهًُْ كفرُ والمستمع لها والراضی بها مشرك» (14)؛ غیبت و بدگویی كسی در پشت سر او كفر و شنونده ی آن و كسی‌كه بدان خوشنود است مشركند.
    از پیامبر گرامی(صلی الله علیه وآله) نیز رسیده است كه فرمودند:
    «من اذلَّ عنده مؤمنُ و هو یقدر علی ان ینصره فلم ینصره، اذلَّه الله یوم القیامهًْ علی رؤوس الخلائق»(15)؛هر كه مؤمنی را در نزدش خوار و رسوا كنند و او بتواند یاری‌اش كند و نكند،خداوند او را در قیامت در حضور همه آفریدگانش، خوار و رسوا خواهد ساخت.

    پی‌نوشت‌ها:
    1-الصحاح، ص196.
    2-شرح چهل‌حدیث، ص300.
    3-همان.
    4-جامع‌السعادات، ج2، ص303.
    6-سنن ابی‌داود، ج4، ص269.
    7-همان.
    8-الكافی، ج1، ص358.
    9-همزه: 1.
    10-حجرات: 11.
    11-درباره تعمیم و گسترش ابزارها و روش‌های گوناگون غیبت در احیاء‌العلوم و جامع‌السعادات به تفصیل بحث شده است. همچنین ر.ك: بحارالأنوار، ج75، ص225.
    12-شرح چهل‌حدیث، ص302.
    13-بحارالأنوار، ج75، ص226.
    14-مستدرك الوسائل، ج9، ص133.
    15-بحارالأنوار، ج75، ص226.

  6. #6
    همکار تالار نیروی نظامی وهوانوردی
    رشته تحصیلی
    تجربی
    نوشته ها
    2,617
    ارسال تشکر
    3,144
    دریافت تشکر: 2,553
    قدرت امتیاز دهی
    871
    Array

    پیش فرض پاسخ : غیبت


    هیچگاه اجازه نمی داد کسی غیبت کند


    در محضر مبارك فقیه مقدس، مرحوم میرزاى تبریزى قدس سره هیچ گاه مشاهده نشد كه ایشان اجازه دهد از كسى صحبت شود كه در آن مجلس حاضر نبود.

    حقیقت و معنای غیبت آن است که انسان درباره شخصی، چیزی بگوید که اگر به گوش او برسد، ناراحت میشود. غیبت به حکم قرآن و احادیث و عقل و اجماع، حرام است و تنها در مواردی که غیبت جایز یا واجب است، معصیت نخواهد بود.

    در روایتی معنای واقعی غیبت را پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله اینگونه توضیح داده است:
    أَتَدرونَ مَا الغیبَةُ؟ قالوا: اَللّه وَرَسولُهُ أَعلَمُ، قالَ: ذِكرُكَ أَخاكَ بِما یَكرَهُ قیلَ: أَرَأَیتَ إِن كانَ فى أَخى ما أَقولُ؟ قالَ: إِن كانَ فیهِ ما تَقولُ فَقَدِ اغتَبتُهُ وَإِن لَم یَكُن فیهِ ما تَقولُ فَقَد بَهَتَّهُ؛
    آیا مى دانید غیبت چیست؟ عرض كردند: خدا و پیامبر او بهتر مى دانند. فرمودند: این كه از برادرت چیزى بگویى كه دوست ندارد. عرض شد: اگر آنچه مى گویم در برادرم بود چه؟ فرمودند: اگر آنچه مى گویى در او باشد، غیبتش كرده اى و اگر آنچه مى گویى در او نباشد، به او تهمت زده اى.[1]

    و لذا غیبت کردن به استناد قرآن، روایات، اجماع و عقل، حرام است. و خداوند متعال می‌فرماید:
    ای کسانی که ایمان آوردهاید! غیبت همدیگر را نکنید. آیا دوست دارید گوشت برادر خودتان را بخورید، در حالی که مردار است؟! پس تقوا پیشه کنید که خداوند توبه پذیر و رحیم است. [2]

    رسول خدا(صلی الله علیه وآله) در روایت دیگری می فرماید:
    از بدگویی و غیبت مۆمنان دوری کنید؛ زیرا گناه غیبت و بدگویی از گناه زنا کردن بزرگتر است. اگر کسی زنا کند و واقعاً پشیمان شود و توبه کند، خداوند توبه‌اش را می‌پذیرد، ولی غیبت کننده آمرزیده نمی‌شود، مگر اینکه غیبت شونده از او راضی شود.[3]

    علمای اسلام همیشه با مجالسی که در آن غیبت و تهمت بود مبارزه می کردند و تلاش می کرند که در مجالسی حضور پیدا کنند که بدور از هر نوع غیبت و تهمت باشد چرا که واقعا اثرات سوء این کار را درک می کردند به عنوان نمونه ماجرایی از آیت الله میرزا جواد تبریزی را برای شما بازگو می کنیم.

    هیچگاه اجازه نمی داد کسی غیبت کند

    در محضر مبارك فقیه مقدس، مرحوم میرزاى تبریزى قدس سره هیچ گاه مشاهده نشد كه ایشان اجازه دهد از كسى صحبت شود كه در آن مجلس حاضر نبود و اگر مسائل مهمى خدمتشان مطرح مى ‏شد، مسئله بدون نام مطرح مى ‏گردید و ایشان جواب مى ‏دادند، البته از جهتى مرحوم میرزا قدس سره ذكر نام كسانى كه در مسائل اعتقادى شبهه وارد مى‏ كردند را مى ‏پرسیدند و در مقابل آنها موضع مى ‏گرفت.

    مرحوم میرزا قدس سره هرگاه تشخیص مى ‏دادند كه شخصى در فلان مسئله انحراف دارد و از مرحوم میرزاقدس سره سۆالى در خصوص آنان مى ‏شد، شجاعانه جواب مى ‏دادند.

    در حوزه معروف بود كه ایشان با سرعت جلوى شبهات را مى‏ گیرند و قلمشان براى جواب آماده است و بسیارى از كسانى كه در حوزه انحراف عقایدى داشتند، از ترس مرحوم میرزا قدس سره نمى‏ توانستند آراى مسموم خود را در حوزه مطرح كنند؛ زیرا مى‏ دانستند كه میرزا قدس سره مقابل آنان خواهد ایستاد.

    مرحوم میرزا قدس سره صریح جواب مى ‏دادند و از هیچ چیز باكى نداشتند و مى ‏فرمودند: « باید نوشت و گفت تا افراد عوام گول نخورند، وظیفه داریم هر طور شده آنها را آگاهى دهیم؛ به خصوص در مسائل اعتقادى كه امروز نسبت به آن هجمه شده است.» و متأسفانه بعد از رحلت آن فقیه فرزانه، خلاء وجود ایشان احساس مى ‏شود و بعضى افراد متأسفانه از فقدان وجود ایشان استفاده كرده و افكار غلط خود را مطرح مى ‏كنند وچه محسوس است فقدان آن عالم فرزانه‏ اى كه شجاعانه در مقابل انحرافات ایستادگى مى ‏كرد؛ سرباز همیشه مسلح خاندان اهل بیت‏ علیهم السلام كه هر لحظه آماده دفاع از حریم ولایت بود ولیكن اجازه نمى‏ داد نام اشخاص دیگر در مجلسشان برده شود و در مورد آنان صحبتى به میان آید.
    او در طول عمر پر بركت خود بر همگان كه در اطراف او بودند با عمل یاد داد كه كارى به كسى نداشته باشند فقط فكر خود باشند كه با درس گرفتن از لغزشات دیگران خود را بسازند و غیبت را پرتاب گاه خطرناكى مى ‏دانستند كه مى ‏تواند انسان را از مسیر اصلى منحرف كند و توفیق را از انسان بگیرد به خصوص طلبه كه مى‏ خواهد مراتب كمال را درك كند لذا با عمل به همگان یاد مى ‏داد كه غیبت و صحبت از دیگران در مقابل من ممنوع است.

    و لذا باید زمانی پشت سر کسی غیبت می شود از او دفاع نمود چرا که در روایتی از رسولُ اللَّهِ صلى الله علیه وآله آمده است:
    مَن تَطَوَّلَ على‏ أخِیهِ فی غِیبةٍ سَمِعَها فیهِ فی مَجلِسٍ فَرَدَّها عَنهُ ، رَدَّ اللَّهُ عَنهُ ألفَ بابٍ مِن السُّوءِ فی الدنیا والآخِرَةِ.
    پیامبر خدا صلى الله علیه وآله : هر كس در مجلسى بشنود كه از برادرش غیبت مى‏شود و آن را از او دفع كند ، خداوند هزار باب بدى را در دنیا و آخرت از او دفع كند.

    عنه صلى الله علیه وآله : مَن اُغتِیبَ عِندَهُ أخوهُ المسلمُ ، فاستَطاعَ نَصرَهُ فلم یَنصُرْهُ ، خَذَلَهُ اللَّهُ فی‏الدنیا والآخِرَةِ .
    پیامبر خدا صلى الله علیه وآله : هرگاه در حضور كسى از برادر مسلمانش غیبت شود و او بتواند یاریش دهد ، امّا به یارى (و دفاع از)او برنخیزد ، خداوند در دنیا و آخرت تنهایش گذارد .[4]

    درمان غیبت

    اما علمای اخلاق برای درمان غیبت راهکارهایی را بیان کرده اند که اینجا به دو راه اشاره می کنیم، یکی درمان اجمالی و دیگری درمان تفصیلی.
    و در اینجا تنها به راهکار اجمالی می پردازیم و برای آگاهی از روش تفصیلی، شما را به مطالعه کتابهای معرفی شده فرا میخوانیم.

    درمان اجمالی غیبت آن است که با دیدهی بصیرت، ساعتی در آیات قرآن و احادیث اهل بیت(علیهم السلام)ـ که در موضوع غیبت است ـ بیاندیش و غضب خدای متعال و عذاب روز جزا را به یادآور. آن گاه مفاسد دنیوی غیبت را در نظر بگیر و بیاندیش که ممکن است غیبت به گوش آن شخص برسد و به بغض و کینه و دشمنی بیانجامد و در مقام انتقام گرفتن و اهانت و غیبت تو برآید. پس بیاندیش که اگر کسی از تو نزد دیگری غیبت کند، چگونه آزرده و خشمناک میشوی. بنابراین، مقتضای انسانیّت آن است که آبروی دیگران را نبری و در کردار و گفتار، خود را کنترل کنی و با اندیشه در آنچه میگویی، آرام آرام از غیبت، دست برداری.[5]


    پی نوشت ها:
    [1] . الترغیب و الترهیب، ج3، ص515، ح31.
    [2] . حجرات، 12..
    [3] . ارشاد القلوب، ص 107..
    [4] . کتاب منتخب میزان الحکمه، جلد دوم
    [5] . برای آگاهی بیشتر ر.ک: مبانی اخلاق اسلامی، مجید رشیدپور، قم، انتشارات هجرت، 1374، چ 1; علم اخلاق اسلامی، علامهملامهدینراقی، برگردان: سیدجلالالدین مجتبوی، انتشارات حکمت، 1366، چ 2; چهل حدیث، امام خمینی، بحث غیبت.
    منبع:
    پایگاه وارثون
    پایگاه حوزه
    پایگاه شهید آوینی
    پایگاه معاونت تهذیب حوزه
    کتاب منتخب میزان الحکمه، جلد دوم


  7. #7
    همکار تالار نیروی نظامی وهوانوردی
    رشته تحصیلی
    تجربی
    نوشته ها
    2,617
    ارسال تشکر
    3,144
    دریافت تشکر: 2,553
    قدرت امتیاز دهی
    871
    Array

    پیش فرض پاسخ : غیبت


    مرز میان غیبت و روشنگری چیست؟


    بسیاری از مردم اینگونه فکر می کنند که چون راست گفته اند گناهی مرتکب نشده اند و این پندار بسیار غلطی است. اگر چیزی پشت سر کسی گفته شود و آن فرد راضی نباشد چنانچه آن گفته راست باشد «غیبت» است و چنانچه دروغ باشد «بهتان» است که از غیبت هم رذل تر است.




    یکی از پست‌ترین رذایل اخلاقی که رواج فراوانی در بین مردم دارد و به نوعی همه‌گیر شده است، غیبت است. البته کمتر کسی هست که از عواقب و گناه این عمل آگاهی نداشته باشد. حداقل این است که همه میدانند در قرآن از غیبت به خوردن گوشت برادر مۆمن در حالیکه مرده است تعبیر شده و کمتر کسی است که حدیث معروف «الغیبة اشد من الزنا» را نشنیده باشد.
    قصد نداریم احادیث و روایات مأثور در مذمت غیبت را شماره کنیم چون این‌ها اموری است که معمولاً میدانیم اما شاید یک چیز است که کمتر کسی میداند یا به عبارت صحیح تر، کمتر کسی است که به درستی بداند، معنا و مصادیق غیبت است و از همین روست که اکثراً ناخودآگاه غیبت می کنند و خودشان هم نمیدانند که غیبت کرده اند.
    نیت بر این است که کمی در این مورد بحث کنیم شاید در بین خودمان جا بیفتد که غیبت چیست و زین پس بیش از همیشه به گفتارمان دقت کنیم.
    ابتدای امر بیشتر مطالب را از کتاب گران‌قدر معراج السعادة اثر عالم عظیم الشان ملا احمد نراقی رحمة الله علیه نقل می کنم و بعد از آن اگر توفیقی بود به گفتار دیگران هم تمسک میجوییم.
    ملا احمد کلام خود را در غیبت بدین گونه آغاز می کنند:
    «و كلام در آن[غیبت]، یا در حقیقت و معنى آن است‏ یا گناه و مفاسد آن، یا معالجه و كفاره‏ آن، یا آنچه استثناء شده و تجویز آن شده است از افراط آن، یا در بیان ضد آن است.»
    ملا احمد قدس سره در تعریف غیبت اینگونه آورده است:
    «بدان كه: حقیقت غیبت آن است كه: چیزى نسبت‏ بغیرى كه شیعه باشد ذكر كنى كه‏ اگر به گوش او برسد او را ناخوش آید و به آن راضى نباشد ؛ خواه آن نقص، در بدن او باشد مثل اینكه بگویى: فلانى كور، یا كر، یا گنگ، یانیم مرده، یا كوتاه، یا بلند، یا سیاه، یا زرد، یا احول، یا قطور و امثال این‌ها است.»
    نکته مهمی که شاید جا دارد همین ابتدا روشن شود این است که متعلق غیبت یک امر واقعی است نه دروغین. نباید اینگونه پنداشت که چون آنچه گفته ایم واقعیت است و در فلان فرد وجود دارد پس غیبت نیست.
    بسیاری از مردم اینگونه فکر می کنند که چون راست گفته اند گناهی مرتکب نشده اند و این پندار بسیار غلطی است. اگر چیزی پشت سر کسی گفته شود و آن فرد راضی نباشد چنانچه آن گفته راست باشد «غیبت» است و چنانچه دروغ باشد «بهتان» است که از غیبت هم رذل تر است.
    از امام باقر علیه السلام آمده است: "سه گروه دارای حرمت و احترام نیستند (غیبتشان مباح) است: 1. هوسباز بدعت گذار 2. پیشوا و حاکم ستمگر 3. فاسقی که گناهش را علنی کند

    نباید بهتان را بجای غیبت اشتباه گرفت. غیبت چیزی است و بهتان جیز دیگر.
    اما در مثال اول مرحوم نراقی اشاره کردند به نقایص و حالات جسمانی و بدنی. میگویند اگر کسی کور باشد و شما پشت سر او بگویی فلانی کور است، چنانچه اگر این حرف به گوش او برسد او ناراحت می شود حرف شما غیبت آن فرد بوده است. احتمالاً با همین یک مثال روشن شده باشد که در طول روز چه مقدار از سخنانمان از مصادیق غیبت است و ما غافل بوده ایم.
    لازم به تذکر میدانم که قید «اگر به گوش او برسد او ناراحت می شود» اشاره دارد به شرط غیبت. پس نباید تصور کرد که اگر به گوش او نرسید غیبت نیست چون این قید به دنبال این نیست که رسیدن یا نرسیدن به گوش فرد غیبت شونده را شرط کند بلکه میخواهد ناراحت شدن فرد را مورد تاکید قرار دهد و به عبارتی بگوید که غیبت یعنی اینکه شما در مورد آقای الف حرف‌هایی بزنید که خود آقای الف از این حرف‌ها ناراحت میشوند و راضی نیستند کسی در مورد او این حرف‌ها را بزند.
    مرحوم نراقی حتی اموری چون کور بودن، كر بودن، گنگ بودن، كوتاه یا بلند بودن (قد)، سیاه یا زرد یا هر رنگ دیگری بودن (رنگ پوست)، لاغر یا چاق بودن و غیره را هم از همین امور میدانند.
    پس دقت کنیم که این‌ها را اموری معمولی و پیش پا افتاده ندانیم. حتی بیان قد افراد، رنگ پوست افراد و همین امور به ظاهر عادی هم میتواند از مصادیق غیبت باشد. اینجاست که ارزش سکوت روشن می شود و اینجاست که می فهمیم چرا بزرگان برای آنکه صحبت نکنند سالیان متمادی ریگ در زیر زبان نگه می داشتند.
    ملا احمد رضوان الله علیه در مثال دوم می گوید:
    «یا در نسب او باشد مثل اینكه بگویى: پسر فلان، فاسق، یا ظالم، یا حمال زاده، یا نانجیب و نحو اینها است.»
    باز به اموری اشاره می کنند که شاید به نظر ما معمولی برسند چون معمولاً عادت کرده ایم برخی انساب را دستاویز کلام قرار دهیم و دیگران را با آن نام‌ها صدا بزنیم.
    حقیقت غیبت آن است كه: چیزى نسبت‏ به غیرى كه شیعه باشد ذكر كنى كه‏ اگر به گوش او برسد او را ناخوش آید و به آن راضى نباشد ؛ خواه آن نقص، در بدن او باشد مثل اینكه بگویى: فلانى كور، یا كر، یا گنگ، یانیم مرده، یا كوتاه، یا بلند، یا سیاه، یا زرد، یا احول، یا قطور و امثال این‌ها است

    مثال سوم مرحوم نراقی که باز در بین ما بسیار مشتری دارد بدین قرار است:
    «یا در صفات و افعال و اقوال او باشد مثل اینكه بگویى: بد خلق، یا بخیل، یا متكبر، یا جبان[ترسو]، یا ریا كار، یا دروغ‏گو، یا دزد، یا ظالم، یا پرگو، یا پرخور، یا بى‏وقت‏ به خانه مردم‏ مى‏رود، و نحو اینها است.»
    به نظر عادت کرده ایم که بسیاری از این صفات را در مورد افراد به کار می بریم بدون اینکه توجه داشته باشیم این‌ها هم می‌توانند از مصادیق غیبت باشند.
    دقت کنیم این‌ها مطالب نظری نیست که صرفا در کتب آمده باشد بلکه باید در مورد یکایک آنها در محضر احکم الحاکمین جوابگو باشیم. دقت کنیم که گفتار هم در زمره اعمال است. نگوئیم حرف است و حرف کنتور ندارد. برای تک تک این حرف‌ها باید جوابگو باشیم و چه سخت است جواب دادن.
    مثال بعد هم بسیار شایع است. میگویند:
    «یا در چیزى باشد كه متعلق به او باشد از: لباس، یا خانه، یا مركب.چنانكه بگوئى:
    جامه فلان كس چركین است.یا خانه او چون خانه یهودان است.یا عمامه او مثل گنبدى‏است، یا بقدر گردوئى است.یا كلاه او دراز است. یا مركب او جلف‏[لاغر و میان تهی] است.و امثال ‏اینها.»
    از اینجا روشن می شود سخن گفتن از متعلقات افراد هم می‌توانند از مصادیق غیبت بشمار آیند حتی اگر این متعلق لباس فرد باشد. کافی است سخنی بگوییم که فرد راضی به این سخن نباشد یا نزد او ناپسند باشد تا غیبت کرده باشیم.
    بعد از این چند مثال ملا احمد نراقی که سلام خدا بر او باد می فرمایند:
    «و همچنین در سایر امورى كه منسوب به او باشد و به بدى یاد شود كه اگر آن رابشنود ناخوشش آید.»
    یعنی ای مسلمان غیبت به همین اموری که ذکر کردیم منحصر نمی شود بلکه همه چیز را در بر می گیرد به شرطی که ذکر شد. همین‌ها کافی است تا به این نتیجه برسیم که هنگام سخن گفتن از دیگران کمتر وقتی است که به گناه غیبت آلوده نشویم هر چند خود متوجه نباشیم. ما نمی دانیم که غیبت می کنیم. دهان به صحبت میگشائیم و نامه اعمال خود را سیاه می کنیم.

    غیبت چه کسانی حرام است؟


    در این که چه کسانی غیبتشان حرام است؛ آیا همه مۆمنان و مسلمانانی که خدا و رستاخیز را باور دارند و به اسلام پای بندند، یا ...؟
    بسیاری از علما و فقها، در پاسخ به این پرسش با استناد به آیات و روایاتی که درباره غیبت آمده است، می گویند: اساس و مناط در حرام بودن غیبت و بدگویی پشت سر دیگران، احترامی است که انسان‌ها از جانب دین، به دست آورده اند. از این رو کسانی که مۆمن نیستند، از آن جا که خود به خواست خویش وارد حریم ایمان نشده اند، احترامی ندارند. بنابراین، غیبت اینان روا دانسته شده است. [9]
    نکته قابل‌ذکر در پاسخ به بخش دوم سۆالتان آن است که گرچه غیبت از گناهان بزرگ اخلاقی و اجتماعی بوده و مفاسد و بی‌سامانی های خطرناکی بر آن مترتب است، اما بر اساس احادیث ائمه (علیه السلام)، در موارد ویژه ای که پای مصلحت و خیر انسان‌ها در میان است و هدفی مشروع و عقلایی دارد که مفاسد آن را جبران می کند، یا این که مفسده ای ندارد، به لحاظ شرعی جایز شمرده شده است.
    اساس و مناط در حرام بودن غیبت و بدگویی پشت سر دیگران، احترامی است که انسان‌ها از جانب دین، به دست آورده اند. از این رو کسانی که مۆمن نیستند، از آن جا که خود به خواست خویش وارد حریم ایمان نشده اند، احترامی ندارند. بنابراین، غیبت اینان روا دانسته شده است

    از پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) آمده است: "من القی جلباب الحیاء عن وجهه فلاغیبة له"؛ کسی که پرده حیا و شرم را از روی خود کنار زند غیبتش حرام نیست. [جامع السعادات، ج 2، ص 322] از مفهوم این روایت می‌توان بهره برد که اگر فردی به زشتی‌ها افتخار می کند و هیچ حیایی قائل نمی شود، و با این عمل خویش نوعی فساد و بی‌بندوباری را در جامعه ترویج می کند، حرمت و شخصیت خود را از بین برده و این رفتار اوست که موجب تجویز بدگویی (غیبت) شده است.
    در روایتی نیز از امام باقر علیه السلام آمده است: "سه گروه دارای حرمت و احترام نیستند (غیبتشان مباح) است: 1. هوسباز بدعت گذار 2. پیشوا و حاکم ستمگر 3. فاسقی که گناهش را علنی کند. [وسائل الشیعه، ج 8، ص 605، ح 5]
    در هر صورت برخی از موارد غیبت های مجاز عبارت اند از:
    1. دادخواهی از ظالم 2. نهی از منکر 3. پرسش و استفتا 4. غیبت دانشمند نمایان 5. غیبت متجاهر به فسق.
    البته طبق دیدگاه فقهای شیعه درباره متجاهر به فسق باید گفت: غیبتشان جایز است در همان گناهی که به آن تجاهر می کنند، نه گناه های مستور و پوشیده. [بهجت، محمدتقی، جامع المسائل، ج ‏2، ص 404] و گر نه همه مردم از آن جهت که معصوم نیستند گناهانی انجام می دهند و اگر قرار باشد غیبت کسی که گناهی مرتکب شد جایز باشد، در جامعه آبرویی برای کسی باقی نمی ماند.

    خلاصه کلام:

    حرمت غیبت به جهت کوچک نشدن مۆمن (منظور از مۆمن، هرکس است که ظاهراً حتی شیعه باشد) و ناراحت نشدن اوست و اگر واقعاً اتفاق افتد که مصلحتی بالاتر از آن پیدا شد (مثل ادای حقوق الله و حقوق الناس) در آنجا می‌توان به قول امروزی‌ها افشاگری کرد. (کتاب المکاسب (للشیخ الأنصاری، ط – القدیمة)؛ ج‌1، ص: 171)

  8. کاربرانی که از پست مفید حسنعلی ابراهیمی سعید سپاس کرده اند.


  9. #8
    همکار تالار نیروی نظامی وهوانوردی
    رشته تحصیلی
    تجربی
    نوشته ها
    2,617
    ارسال تشکر
    3,144
    دریافت تشکر: 2,553
    قدرت امتیاز دهی
    871
    Array

    پیش فرض پاسخ : غیبت



    حالا غیبت می کنیم بعدشم توبه!




    غیبت مانند بسیارى از صفات ذمیمه تدریجا به صورت یک بیمارى روانى در مى آید، به گونه اى که غیبت کننده از کار خود لذت مى برد، و از این که پیوسته آبروى این و آن را بریزد احساس رضا و خشنودى مى کند و این یکى از مراحل بسیار خطرناک اخلاقى است.

    اینجا است که غیبت کننده باید قبل از هر چیز به درمان انگیزه هاى درونى غیبت که در اعماق روح او است و به این گناه دامن مى زند بپردازد، انگیزه هائى همچون بخل و حسد و کینه توزى و عداوت و خود برتر بینى. باید از طریق خودسازى، و تفکر در عواقب سوء این صفات زشت و نتائج شومى که ببار مى آورد، و همچنین از طریق ریاضت نفس این آلودگی ها را از جان و دل بشوید، تا بتواند زبان را از آلودگى به غیبت باز دارد. سپس در مقام توبه بر آید، و از آنجا که غیبت جنبه حق الناس دارد اگر دسترسى به صاحب غیبت دارد و مشکل تازه اى ایجاد نمى کند، از او عذر خواهى کند، هر چند بصورت سر بسته باشد، مثلا بگوید من گاهى بر اثر نادانى و بیخبرى از شما غیبت کرده ام مرا ببخش، و شرح بیشترى ندهد، مبادا عامل فساد تازه اى شود. و اگر دسترسى به طرف ندارد یا او را نمى شناسد، یا از دنیا رفته است، براى او استغفار کند، و عمل نیک انجام دهد، شاید به برکت آن خداوند متعال وى را ببخشد و طرف مقابل را راضى سازد. درمان این بیماری خطرناک اخلاقی از جهاتی با درمان سایر بیماریهای اخلاقی مشابه متفاوت است و در مجموع رعایت امور زیر برای پیشگیری یا درمان غیبت کار ساز است: 1- درمان اصلی هر بیماری جسمی یا روانی و اخلاقی جز با ریشه یابی عوامل آن و قطع کردن آنها امکان پذیر نیست و از آنجا که عوامل زیادی در بروز و ظهور این صفت زشت مؤثر بود باید به سراغ آن ها رفت: حسد، کینه توزی، انحصار طلبی، انتقام جویی، کبر و خود بر تر بینی از عوامل مهمی بود که آدمی را به سراغ غیبت می فرستاد و تا اینها از وجود انسان ریشه کن نشود صفت رذیله غیبت هم ریشه کن نخواهد شد.
    2- راه مهم دیگر برای درمان این رذیله اخلاقی توجه به پی آمد های سوء معنوی و مادی، فردی و اجتماعی آن است. هر گاه انسان به این نکته توجه کند که غیبت او را از چشم مردم می اندازد و به عنوان فردی خائن، حق نشناس، ضعیف و نا توان در جامعه معرفی می کند و پیوند اعتماد و اطمینان را در جامعه متزلزل می سازد و به این حقیقت توجه کند که غیبت حق الناس است زیرا آبروی خلق خدا را می برد و ارزش آبروی هر کس همچون ارزش جان و مال اوست و تا صاحب حق راضی نشود خدا او را نمی بخشد و ای بسا غیبت می کند و دسترسی برای جلب رضایت طرف پیدا نمی کند و این بار گناه برای همیشه بر دوش او می ماند اگر غیبت کننده در این امور دقت کند به یقین از کار خود پشیمان و منصرف می شود، و آنها که غیبت را وسیله تفریح و سر گرمی مجالس خودشان قرار می دهند اگر در این عواقب بیندیشند قطعاً تجدید نظر خواهند کرد.
    3- غیبت کننده باید به این حقیقت توجه کند که نیرو های انسان محدود است، اگر نیرویی را که صرف تضییع آبروی اشخاص و شکستن موقعیت اجتماعی آنها می کند، صرف رقابتهای صحیح و سازنده نماید، ای بسا در مدت کوتاهی از رقیبان خود پیشی گیرد و مقام والایی را که انتظار دارد در جامعه برای خویشتن فراهم سازد، بی آنکه ضربه ای بر فرد یا جامعه وارد کند و عقوبات دنیا و آخرت را متوجه خود سازد.
    امام صادق (ع)فرمود:” خداوند متعال به حضرت موسی پیامبر (ع) وحی کرد: غیبت کننده اگر با توبه بمیرد آخرین وارد شونده در بهشت است و اگر با این حالت بمیرد اولین وارد شونده در آتش است.

    غیبت کننده باید به این حقیقت توجه کند که غیبت کردن یکی از نشانه های بارز ضعف و ناتوانی و فقدان شخصیت و عقده خود کم بینی است و او با غیبت کردن این صفات درونی خود را آشکار می سازد و پیش از آنکه شخصیت اجتماعی طرف را بشکند شخصیت خود را در هم می کوبد. این نکته نیز حائز اهمیت است که برای ترک غیبت مخصوصاً در مورد کسانی که غیبت برای آنها به صورت یک عادت در آمده قبل از هر چیز مراقبت شدید و نظارت اکید بر زبان است، پرهیز از معاشرت با دوستانی که او را به غیبت تشویق می کنند، ترک مجالسی که مهیا برای غیبت است، کلیه اموری که وسوسه غیبت در او ایجاد می کند. یکی از انگیزه های غیبت تبرئه خویشتن است مثلاً می گوید اگر من مرتکب گناه شدم فلان کس که از من بهتر است همین عمل و یا عملی بدتر از کار من را انجام داده است. در حدیثی از امام علی علیه السلام آمده است: «ما عمر مجلس بالغیبه الا خرب من الدین؛ مجلسی به وسیله غیبت آباد نشد مگر این که از نظر دین خراب گشت».
    خداوند در قرآن می فرماید: «وَ لا یَغْتَب بَّعْضکم بَعْضاً أَ یحِب أَحَدُکمْ أَن یَأْکلَ لَحْمَ أَخِیهِ مَیْتاً فَکرِهْتُمُوهُ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَّحِیمٌ؛ و هیچیک از شما دیگرى را غیبت نکند، آیا کسى از شما دوست دارد که گوشت برادر مرده خود را بخورد؟ ( به یقین ) همه شما از این امر کراهت دارید، تقواى الهى پیشه کنید که خداوند توبه پذیر و مهربان است» (حجرات/12). و از آنجا که ممکن است افرادى آلوده به بعضى از این گناهان ظن و گمان بد و تجسس و عیبجویی و غیبت باشند و با شنیدن این آیات متنبه شوند و در صدد جبران بر آیند در پایان آیه راه را به روى آنها گشوده، مى فرماید: تقواى الهى، پیشه کنید و از خدا بترسید که خداوند توبه پذیر و مهربان است. نخست باید روح تقوا و خدا ترسى زنده شود و به دنبال آن توبه از گناه صورت گیرد، تا لطف و رحمت الهى شامل حال آنها شود.

    پیامبر خداصلى الله علیه وآله در پاسخ به این سؤال که کفّاره غیبت چیست، فرمود: «تَستَغفِرُ اللَّهَ لِمَنِ اغتَبتَهُ کلَّماذَکرتَهُ؛ کفّاره اش این است که هرگاه به یاد کسى که از او غیبت کرده اى افتادى، از خداوند برایش آمرزش بخواهى». هم چنین می فرماید: «إذا اغتابَ أحَدُکم أخاهُ فلْیَستَغفِرِ اللَّهَ ؛ فإنَّها کفّارَةٌ لَهُ؛ هرگاه یکى از شما غیبت برادرش را کرد، از خداوند آمرزش بطلبد؛ زیرا این کفّاره گناه اوست»، و نیز می فرماید: « مَن تَطَوَّلَ على أخِیهِ فی غِیبةٍ سَمِعَها فیهِ فی مَجلِسٍ فَرَدَّها عَنهُ ، رَدَّ اللَّهُ عَنهُ ألفَ بابٍ مِن السُّوءِ فی الدنیا والآخِرَةِ؛ هر کس در مجلسى بشنود که از برادرش غیبت مى شود و آن را از او دفع کند، خداوند هزار باب بدى را در دنیا و آخرت از او دفع کند».
    باید توجه داشت که گرچه توبه از نشانه های رحمت و لطف وسیع الهی است و قرآن کریم می فرماید: «قطعاً خداوند توبه کنندگان را دوست دارد»[1]، اما قبول آن دارای شرایط و قیود متعددی است از جمله این که آثار گناه باید جبران شود و در گناهانی مانند غیبت که پای حقوق مردم در میان است، جبران آثار آن و فراهم کردن رضایت کسانی که حق شان پایمال شده است بسیار مشکل است و نهایت چیزی که در اثر توبه از آن ممکن است حاصل شود عدم عقوبت و عذاب است. نه این که چنین توبه ای به تنهایی باعث بهشت رفتن فرد توبه کننده هم بشود. زیرا آنچه در قرآن آمده است که خداوند متعال از حق خود به راحتی می گذرد و گناهان توبه کننده گان را به حسنات تبدیل می کند،[2] توبه کننده را وارد بهشت می کند؛ اینها مربوط به گناهانی است که فقط حق الله باشند. اما در مورد حقوق مردم این طور نیست و اگر غیبت کننده توبه کرده و آثار سوء گناه خود را جبران نماید گناه بزرگ او بخشوده خواهد شد. اما برای رسیدن به بهشت باید اعمال نیک و خیرات و حسنات هم داشته باشد.
    غیبت کننده باید به این حقیقت توجه کند که نیرو های انسان محدود است، اگر نیرویی را که صرف تضییع آبروی اشخاص و شکستن موقعیت اجتماعی آنها می کند، صرف رقابتهای صحیح و سازنده نماید، ای بسا در مدت کوتاهی از رقیبان خود پیشی گیرد .

    در روایات زیادی وارد شده است که اگر شخصی فلان کار را انجام دهد جزا و پاداش او بهشت است، یا اولین فردی است که وارد بهشت می شود، اما این در صورتی است که این فرد گناه دیگری نداشته باشد؛ زیرا قرآن از سویی می فرماید: “…‏حسنات (کارهای نیک و ثواب)، سیئات (گناهان و آثار آنها را) از بین مى‏برند…”[3] یعنی حسنات و کارهای نیک انسان در مرتبه اول جبران و آمرزش دیگر گناهان مخصوصاً حقوق مردم را می کند و بعد از آن موجب ترقی و تعالی انسان می شود. و از سویی دیگر از آیات قرآن به دست می آید که بعضی گناهان باعث حبط و از بین رفتن اعمال نیک انسان می گردند؛ همانند ارتداد، کفر نسبت به آیات خدا و عناد به خرج دادن نسبت به آنها، دشمنى با رسول خدا و صدا بلند کردن در حضور رسول خدا و بعضى از گناهان نیز هست که حسنات صاحبش را به دیگران منتقل مى‏کند؛ مانند گناهانی همچون قتل و غیبت و بهتان و … به هر حال اعمال نیک و بد انسان به انحاء مختلف در یکدیگر اثر مى‏گذارند[4]، و آنچه در روایات امام صادق (ع) آمده، می توان درستی مطالب بالا را برداشت کرد.
    امام صادق (ع)فرمود:” خداوند متعال به حضرت موسی پیامبر (ع) وحی کرد: غیبت کننده اگر با توبه بمیرد آخرین وارد شونده در بهشت است و اگر با این حالت بمیرد اولین وارد شونده در آتش است.”[5]
    در منظور این روایت باید گفت که حتی با تأثیر توبه در آمرزش گناهان و از بین رفتن اثرات آنها، گناه غیبت آن قدر زشت و ناپسند است که حتی با توبه هم به راحتی آثار آن قابل ترمیم و جبران نیست و اگر شخص اعمال نیک و شایسته ای داشته باشد که به واسط? آنها بهشتی باشد، این گناه حتی بعد از توب? واقعی موانعی را بر سر راه بهشت رفتن شخص ایجاد می کند به نحوی که این شخص به واسط? اعمال نیک دیگر بهشتی بودنش حتمی باشد، آخرین فردی است که وارد بهشت می شود. و اگر توبه نکند هیچ یک از اعمال نیکش نمی تواند مانع از عذاب او شود و اولین کسی است که وارد آتش می شود. [6]
    براین اساس، شخص غیبت کننده اگر از خدای متعال طلب آمرزش نماید و شخص غیب شونده را راضی نماید و از این گناه توبه واقعی کند، گناه او که بسیار بزرگ است بخشیده خواهد شد و از عذاب الاهی به خاطر این گناه نجات خواهد یافت.

    پی نوشت ها :
    [۱] . بقره، ۲۲۲٫
    [۲] . فرقان ۷۰،إِلاَّ مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ عَمَلاً صالِحاً فَأُوْلئِکَ یُبَدِّلُ اللَّهُ سَیِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحیماً
    [۳] . هود ،۱۱ إِنَّ الْحَسَناتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئات؛ همچنین قرآن در سوره انفال آیه ۲۹ می فرماید: اى کسانى که ایمان آورده‏اید، اگر از خدا بترسید خداى تعالى برایتان نیروى جداسازى حق از باطل قرار مى‏دهد، و گناهانتان را تکفیر مى‏کند.”
    [۴]. برای آگاهی بیشتر، نک: ترجمه المیزان، ج‏۲، ص ۲۵۷- ۲۶۱٫
    [۵] . مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج ۷۵، ص ۲۲۲، مؤسسة الوفاء بیروت؛ دیلمی، حسن بن ابی الحسن محمد، ارشاد القلوب، با تصحیح و پاورقی علامه شعرانی، با ترجمه سلگی، علی، ج۱، ص ۳۰۲؛ نراقی، محمد مهدی، جامع السعادات، ج۲، ص ۳۰۳، مؤسسه مطبوعاتی اسماعیلیان، چاپ سوم، قم.

  10. #9
    همکار تالار نیروی نظامی وهوانوردی
    رشته تحصیلی
    تجربی
    نوشته ها
    2,617
    ارسال تشکر
    3,144
    دریافت تشکر: 2,553
    قدرت امتیاز دهی
    871
    Array

    پیش فرض پاسخ : غیبت

    آثار غیبت


    هر عملی كه از انسان سر می‌زند اثرات خاص خود را بر نفس و جامعه‌اش می‌گذارد. غیبت نیز از این قاعده مستثنی نیست و سه نوع اثر دارد.
    1- بر رابطه غیبت كننده با غیبت شوندگان تأثیر منفى مى‏گذارد. كسى كه از او غیبت شده است وقتى آگاه شود كه در مجلسى از او به زشتى یا بدى یاد شده است از غیبت كننده ناخرسند مى‏شود و او را مسئول خدشه‏دار شدن وجهه و آبرویش مى‏داند. غیبت كننده با تعرض به آبروى دیگرى او را از موقیعت اجتماعى‏اش ساقط مى‏كند و این كار در حالى انجام مى‏گیرد كه او از آن چه درباره‏اش مى‏گویند بى‏خبر است و نمى‏تواند براى پوشیده ماندن عیوبش اقدام كند. خداوند در قرآن كریم پس از نهى از غیبت، تشبیه رسایى براى نمایاندن زشتى آن آورده است.
    «لا یَغتَب بَعضكم بعضاً اَیُحب اَحَدكم اَن یَأكل لَحم اَخیهِ مَیتاً فَكرهتموه (1)؛ و بعضى از شما غیبت بعضى نكند آیا كسى از شما دوست دارد كه گوشت برادر مرده‏اش را بخورد؟ (یا) از آن كراهت دارید.»
    این آیه نشان مى‏دهد كه غیبت كننده به برادر مؤمن خود آسیبى مى‏زند كه او از آن غافل است. در حالى كه خوردن معمولا عملى است كه با التذاذ توأم است غیبت كردن كارى نفرت‏انگیز است. غیبت اگر چه به انگیزه التذاذ صورت مى‏گیرد، ولى با آگاه شدن از واقعیت آن نه تنها لذت بخش نیست كه بسیار ناخوشایند است. این ناخوشایندى را همگان درك مى‏كنند، همان گونه كه همه ناخوشایندى خوردن گوشت برادر مرده خویش را درك مى‏كنند.
    كسانى كه شنونده غیبت هستند همواره این احتمال را مى‏دهند كه غیبت كننده در غیاب آنان نیز از عیوبشان سخن گوید. در نتیجه رابطه آنان با غیبت كننده تضعیف مى‏شود. در صورتى كه غیبت زیاد صورت گیرد محیط اجتماع امنیت خود را از دست مى‏دهد و آبروى انسان‏ها در خطر مى‏افتد.

    2- دومین اثر غیبت، اثرى اجتماعى است كسانى كه شنونده غیبت هستند همواره این احتمال را مى‏دهند كه غیبت كننده در غیاب آنان نیز از عیوبشان سخن گوید. در نتیجه رابطه آنان با غیبت كننده تضعیف مى‏شود. در صورتى كه غیبت زیاد صورت گیرد محیط اجتماع امنیت خود را از دست مى‏دهد و آبروى انسان‏ها در خطر مى‏افتد.
    بسیارى از اهداف دین از طریق ایجاد پیوند و الفت اجتماعى قابل دسترسى است و شارع احكامى را وضع كرده است تا مردم از طریق تعاون و مشاركت در هدف و مسیر به آن اهداف دست یابند. این تعاون و همكارى نیازمند خوش‏بینى متقابل مردم است. غیبت از جمله گناهانى است كه محیط را براى ایجاد همدلى، نامناسب مى‏كند و رسیدن به اهداف اجتماعى را دشوار مى‏سازد. در صورتى كه غیبت كننده از زشتى‏هاى اخلاقى دیگران یاد كند، در واقع آنها را رواج مى‏دهد، قبح آنها را از دل‏ها مى‏ریزد و محیط را از نظر اخلاقى آلوده مى‏كند.
    امام صادق(علیه السلام) فرمودند:
    «من قال فى مؤمن ما رأته عیناه و سمعته اذناه فهو من الذین قال الله عزوجل: ان الذین یحبون ان تشیع الفاحشة فى الذین آمنوا لهم عذاب الیم(2)؛ كسى كه درباره مؤمنى آن چه به چشم دیده و به گوش شنیده بگوید، از جمله كسانى است كه خداوند فرمود: كسانى كه دوست دارند كه زشتكارى در میان آنان كه ایمان آورده‏اند، شیوع پیدا كند، براى آنان عذابى پُر درد خواهد بود.»
    3- اثر دیگر غیبت در رابطه انسان با خداست. كسى كه غیبت مى‏كند از فرمان خدا سرپیچى كرده است و كیفر الهى در انتظار اوست و آخرتى ناخوشایند خواهد داشت؛ زیرا نیكى‏هاى او همه به آتش این عمل مى‏سوزد.
    كسى كه غیبت مى‏كند از فرمان خدا سرپیچى كرده است و كیفر الهى در انتظار اوست و آخرتى ناخوشایند خواهد داشت؛ زیرا نیكى‏هاى او همه به آتش این عمل مى‏سوزد.


    امام صادق(علیه السلام) فرمودند:
    «الغیبة حرام على كل مسلم و انها لتأكل الحسنات كما تأكل النار الحطب(3)؛ غیبت بر هر مسلمانى حرام است و هر آینه نیكى‏ها را مى‏سوزاند چنان كه آتش هیزم را مى‏سوزاند.»
    دشوارى كار غیبت كننده از آن روست كه جبران گناهش وابسته به رضایت كسانى است كه غیبت آنها را كرده است.
    پیامبر اكرم(صلی الله علیه و آله) فرمودند:
    «مَن اَغتاب مُسلماً او مُسلمة لَم یقبل الله صلاته ولا صیامه اربعین یوماً و لیلة الا ان یغفر به صاحبه (4)؛ كسى كه غیبت زن و مرد مسلمانى را كند خداوند نماز و روزه او را تا چهل روز و شب نمى‏پذیرد، مگر آن كه برادرش او را ببخشاید.»
    اگر غیبت كننده موفق به توبه شود و غیبت شونده از حق خود بگذرد، خداوند او را خواهد بخشید؛ ولى گناه غیبت چنان بزرگ است كه خداوند به حضرت موسى (علیه السلام) وحى فرمود كه اگر غیبت كننده توبه كند آخرین كسى است كه به بهشت وارد مى‏شود و اگر توبه نكند اولین كس خواهد بود كه به درون آتش جهنم مى‏رود. (5)

    پی‌نوشت‌ها:
    1- حجرات، 12.
    2- كشف الربیه، ص 11.
    3- همان، ص 9.
    4- جامع السعادات، ج 2، ص 314.
    5- همان، ص 11.

  11. #10
    همکار تالار نیروی نظامی وهوانوردی
    رشته تحصیلی
    تجربی
    نوشته ها
    2,617
    ارسال تشکر
    3,144
    دریافت تشکر: 2,553
    قدرت امتیاز دهی
    871
    Array

    پیش فرض پاسخ : غیبت

    چاره ای برای درمان غیبت!




    تمام خوهاى بد با معجون علم و عمل درمان پذیر است و راه درمان هر مرضى مبارزه با عامل (میكروب ) آن بیمارى است .
    برای درمان رذیله غیبت ، در ابتدا باید علت و عامل غیبت را جستجو كنیم . در مقاله ی گذشته پیرامون انگیزه هی غیبت صحبت کردیم . در این مقاله برآنیم که کمی پیرامون درمان این بیماری خانمان سوز بدانیم .

    صورت های منع زبان از غیبت


    منع زبان از غیبت به دو صورت است : صورتى اجمالى و صورتى تفصیلى ؛
    صورت اجمالى آن است كه فرد بداند با غیبت كردن از دیگرى با توجه احادیث و روایات ، خود را در معرض ‍ خشم خدا قرار داده و تمام كارهاى نیكش باطل است ؛ زیرا با توجه به روایات ، حسنات غیبت کننده در روز قیامت به شخصی که از آن غیبت کرده است منتقل مى شود ، چرا که غیبت کننده ریختن آبروی غیبت شونده را مجاز دانسته است .
    اگر غیبت کننده حسناتی نداشته باشد ، تکلیف چیست ؟
    در روایات بیان شده است که اگر غیبت كننده حسناتى نداشته باشد ، گناهان شخص غیبت شده به او منتقل مى شود و با این حال مورد خشم خداقرار گرفته و در نزدخداوند شبیه به " مردار خور " می باشد .1

    کمترین درجه مجازات غیبت کننده


    كمترین درجه (مجازات ) غیبت این است كه از ثواب اعمال غیبت کننده كاسته مى شود .
    پیامبر خدا صلّى اللّه علیه و آله فرمود: « آتش در چوب خشك ، سریع ترازغیبت در حسنات بنده اثر نمى كند .»2

    مواظب حسناتمان باشیم !


    اگر به این موضوع یقین پیدا کنیم که غیبت ، حسنات آدمی را نابود کرده و بدون کسب اجازه صاحب نامه ، اعمال حسنه او را درنامه ی اعمال فرد غیبت شونده ، قرار می گیرد ، کمی در گفتار و حرکات و هر آنچه می تواند زمینه ای برای غیبت باشد ، بیشتر دقت می کنیم و با احتیاط بیشتری رفتار خواهیم کرد .
    همان طور که گفته شد ، درمان بیمارى به قطع كردن علت (میكروب ) بیمارى است وما در اینجا به بیان این موضوع می پردازیم :
    باید بدانیم که عیب و نقصی كه در غیاب برادر مؤمن گفته می شود (غیبت )، دو جنبه دارد ، به عبارتی ما پیرامون دو موضوع در مورد دیگران زبان به غیبت باز می کنیم :
    1- مادی - جسمی
    2- معنوی - روحی
    * درباره « نقص جسمی »‌ باید گفت: بیان كردن عیب و نقص برادر مؤمن و نكوهش او، مربوط به پدیده و آفرینش آفریدگار است، در نتیجه این رفتار ، به ناقص پنداشتن فعل آفریدگار برمی گردد؛ یعنی اگرکسی از انسان مؤمنی به لحاظ جسمانی غیبت کند ، در واقع آفرینش (و قضا و قدر) خداوند را مورد سؤال قرار داده است .
    آگاهی از این نكته و تأمل و درنگ در آن، انسان را در كنار گذاشتن این رفتار ناپسند یاری می كند . غیبت كننده باید توجه كند كه حقیقت رفتار ناشایست او، ایراد گرفتن بر خدا است .
    2- درباره «نقص روحی» می توان گفت: مبتلا بودن به نقایص روحی و رذایل اخلاقی برای مؤمن عیب است ؛ ولی غیبت كننده باید توجه داشته باشد كه آیا خود از آن عیب مبرا است ؟! اگر او معتقد باشد كه خود دارای هیچ عیبی نیست ، با این رفتار، به عیبی بزرگ دچار شده كه همان غیبت كردن است.
    به بد گفتن خلق چون دم زدی
    اگر راست گویی سخن هم، بدی 3

    پیامبر خدا صلّى اللّه علیه و آله فرمود: «آتش در چوب خشك ، سریع تر از غیبت در حسنات بنده اثر نمى كند»

    تصمیم جدی برای درمان غیبت!



    كسی كه بر درمان بیماری غیبت تصمیم گرفته است ، باید بداند كه به جای برشمردن عیب دیگران ، بهتر است به عیب های خود بپردازد ؛ به طوری که پیامبر گرامی (ص) می فرماید:« طوُبی لِمَن مَنَعهُ عَیبُهُ عَن عُیُوبِ المُومِنینَ ؛ خوشا به حال كسی كه عیب خودش، او را از پرداختن به عیب مردم باز می دارد .» 4
    و نیز حضرت علی (ع) می فرماید: «طُوبی لِمَن شَغَلَهُ عَیبُهُ عَن عُیُوبِ الناسِ؛ خوشا به حال كسی كه عیب و نقص خودش او را سرگرم كرده است تا به عیوب دیگران نپردازد.» 5
    از راه های دیگری که برای جلوگیری از غیبت سفارش می شود این است كه انسان پیش از گفتن هر سخنی، به «مشروع یا نامشروع بودن » و «سود و زیان های دنیایی و آخرتی» آن توجه كند.
    به عبارتی می توان گفت: اندیشه در سخن، پیش از بیان آن، مانع بسیاری از گناهان زبان می شود.

    زیباترین راه برای درمان غیبت


    یکی از دیگر راه هایی که آدمی را در دوری از غیبت کمک می کند ، كمك خواستن از خداست كه این خود دو گونه است :
    نخست : این كه انسان به صورت كلی و در همه اوقات از خدا درخواست كمك و یاری كند تا به رذایل اخلاقی چون ؛ غیبت دچار نشود؛ همان گونه كه در دعاها هم آمده است كه : « خدایا مرا از غیبت پناه ده .» 6
    دوم : در جایی كه زمینه غیبت فراهم و آبروی فرد در خطر است و شرایط اقتضا می كند كه شخص برای حفظ آبروی خود ، از دیگران غیبت كرده ، عیوب ایشان را آشكار سازد ، در واپسین مرحله ، با خدا باشد و از او بخواهد كه آبرویش را حفظ كند و بگوید: « خدایا! با تو معامله می كنم و برای تو از آبرویم می گذرم و آن را به تو می سپارم . تو خود آبروی مرا حفظ فرما .»؛ چرا كه خداوند بهتر از هر انسانی در حفظ و نگه داری حیثیت انسان ها ، توانا است.
    امیرمؤمنان علی (ع) می فرماید:« غیبت ، تلاش انسان ناتوان است .» 7
    حضرت علی (ع) می فرماید: « طُوبی لِمَن شَغَلَهُ عَیبُهُ عَن عُیُوبِ الناسِ ؛ خوشا به حال كسی كه عیب و نقص خودش او را سرگرم كرده است تا به عیوب دیگران نپردازد»


    توسّل به ائمه، راهی برای دوری از غیبت


    یکی از شیوه های مهمی که در کنار تلاش برای خودسازی در انسان بسیار مهم و ضروری است ، توسل به ائمه می باشد ، در حقیقت همان گونه که بسیاری از ما برای شفا بیماری جسمی از ایشان درخواست کمک و شفا داریم ، در بیماری ها و امراض پلید روحی نیز دوچندان به کمک این بزرگواران نیازمندیم .
    در حقیقت در خواست کمک در کنار تلاش و اراده و خواستن ما باعث خواهد شد ، که راهی که پیمودن آن بسیار طولانی و سخت است ، در مدت کوتاهی به سرانجام رسد .
    از طرف دیگر باید ، این توسلات را متداوم ادامه دهیم و در صورت موّثر نبودن ، تلاش خود را بیشتر کنیم ، نه آنکه خدای ناکرده به این بزرگواران یا این توسلات بدبین شویم .
    طلب خشم خدا با خشنود کردن مردم !

    نتیجه گیری :


    باید بدانیم هرگاه با خشنود كردن مردم خشم خدا را طلب کنیم ،خدا بر ما نیز خشم مى گیرد. پس ‍ چگونه راضی می شویم که دیگران را محترم و شاد کنیم و مولاى خود (خدا) را كوچك بشماریم و براى خشنود ساختن آنان از خشنودى خدا دست برداریم ؟
    چگونه راضی می شویم که اعمالی که با مشقت و سختی بسیار در دنیا برای کسب سعادت در آخرت به دست آورده ایم را ، خیلی راحت از دست داده و از بین ببریم ؟!
    کمی به خود آییم و بر رفتار ها و گفتارهایمان تجدید نظری داشته باشیم .

    فرآوری : زهرا اجلالبخش دین تبیان

    پی نوشت ها :
    1- مصباح یزدی ، محمد تقی ، آموزش عقاید، جلد 3 ، ص 152
    2- کلینی ، ج 10 ، ص 123
    3- سعدی: بوستان
    4- كلینی ، كافی ، ج 8، ص 168
    5- محدث نوری ، مستدرك الوسائل، ج 1، ص 116
    6- علامه مجلسی ، بحارالانوار، ج 94، ص 343
    7- صبحی صالح ، نهج البلاغه ، ص 556


صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 20th March 2014, 12:25 PM
  2. نحوه مدلسازی و تحلیل غیر خطی ساختمان بنایی غیر مسلح
    توسط m@some در انجمن دانلودستان و آموزش مهندسی عمران
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 24th September 2013, 09:24 AM
  3. پدافند غیر عامل و اهمیت مهندسی در دفاع غیر عامل
    توسط m@some در انجمن سایر موضوعات مهندسی عمران
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 19th September 2013, 10:45 AM
  4. ترفند: شناسایی آپدیت غیرفعال‌کننده ویندوز۷های غیرقانونی
    توسط moji5 در انجمن ترفندهای کامپیوتر
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 27th February 2010, 08:28 PM
  5. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 9th May 2009, 01:01 AM

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •