دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 26

موضوع: درس های نبرد ایران و عراق اثر آنتونی کردزمن

  1. #1
    همکار تالار نیروی نظامی وهوانوردی
    رشته تحصیلی
    تجربی
    نوشته ها
    2,617
    ارسال تشکر
    3,144
    دریافت تشکر: 2,553
    قدرت امتیاز دهی
    871
    Array

    پیش فرض درس های نبرد ایران و عراق اثر آنتونی کردزمن

    این کتاب شامل 14 بخش می باشد. به مرور در اختیار شما عزیزان قرار داده خواهد شد.

    بخش اول
    جنگ ایران و عراق حدود ۹ سال به طول انجامید.در این جنگ بی سابقه در جهان سوم ، ایران و عراق به جنگی گسترده و فراگیر با هم پرداختند که تقریبا همه قدرتهای سیاسی دنیا در کشمکشهای سیاسی و یا نبردهای روی داده در خلیج، سهیم بودند.
    در حالیکه در ابتدا این جنگ بر سر تصاحب خاک روی داد،اما ما در آن شاهد نبردهای دریایی ، بمبارانهای استراتژیک ،استفاده از موشکهای سطح به سطح،تسلیحات شیمیایی ،عملیتهای تروریستی واستفاده از نیروهای سرسپرده نیز بودیم.
    همانطور که در این کتاب توضیح داده می شود ایران وعراق بر سر انعقاد پیمان صلح اتفاق نظر داشتند و پس از یک سال سرانجام این کار انجام گردید.به هرترتیب ، هنوز هم راهی وجود ندارد که پیش بینی نماییم این دو ملت بر سر همجواری خود به اتفاق نظری همه جانبه دست یافته اند ویا این صلح وثبات کنونی ،تا چه زمانی به طول خواهد انجامید. (((کتاب واسه۲۰۰۲ بوده زمان صدام ))) جنگ ایران و عراق تهدید کننده آغاز یکی از نبردهای ساختاری ای بود که نتیجه یک نبرد به آغاز نبردی دیگر می انجامید و بین هردو نبرد ما شاهد "جنگی سرد" بودیم.
    همانطور که از نبردی با چنین وسعت و پیچیدگی می توان انتظار داشت ، این جنگ درسها و عبرتهای زیادی در بخشهای استراتژی ،تاکتیک، فرماندهی و کنترل، عملیات، و تکنولوژی برجای گذاشت. در این نبرد طولانی، دامنه گسترده ای از انواع سلاحهای پیشرفته غربی و روسی مورد استفاده و رویارویی قرار گرفت .همچنین نیروهای دریایی دولتهای غربی ، موشکهای سطح به سطح با برد زیاد و حجم انبوهی از سلاح های سمی نیز در آن به کار گرفته شد. و بیش از هرجنگ دیگری در این سالها ، ما با هشدارهایی در مورد هزینه های هنگفت بهره گیری از سلاحهای پیشرفته و تکنولوژی های نوین نظامی از سوی طرفهای درگیر در یک جنگ روبرو شدیم.

    ▪ هزینه و گستردگی نبرد:
    ارائه عددی به عنوان هزینه های تخمینی واقعی جنگ ایران و عراق، تقریبا غیرممکن است. چراکه علاوه بر خسارات این نبرد برای ایران و عراق و تاثیر آن بر فرایند توسعه سیاسی و اقتصادی آتی دو طرف ، کشورهای همسایه آنان نیز مجبور شدند به جای سرمایه گذاری بر روی اقتصاد و نیازهای مردم خود به سوی یک مسابقه تسلیحاتی روی بیاورند.و به هرحال این موضوع روشن است که پس از جنگ جهانی دوم، این نبرد در کنار دو جنگ ویتنام و کره، به عنوان خونین ترین و طولانی ترین نبردهای نیم قرن اخیر محسوب گردیده و یکی از هولناک ترین جنگهای فرسایشی عصر مدرن بوده است.
    آثار مخرب جنگ ایران و عراق بر مردم آنها ، هرگز همانند جنگ افغاستان نبوده است. همانطور که جنگ اعرالب و اسراییل نشان داد ،هیچ همبستگی ثابتی میان تعداد انبوه سلاحهای پیشرفته بکار گرفته شده و خسارتهای نظامی و انسانی وجود ندارد.در واقع ، این مطلب غیر منتظره به نظر می رسد که تعداد تلفات این جنگ کمی بیش از نصف نلفات انسانی شورش پل پوت در کامبوج برای بدست گرفتن کامل قدرت بوده است. هرچند این تلفات برای دو طرف جنگ بسیار تراژیک و غم انگیز بوده است.
    اگرچه هیچ تخمین و گزارش دقیق و قابل اتکایی در مورد تعداد تلفات انسانی و خسارات اقتصادی این جنگ وجود ندارد ،این موضوع کاملا قطعی است که در این نبرد صدها هزار انسان جان باختند، یک میلیون نفر زخمی شدند وبیش از ۸۰۰۰۰نفر به اسارت درآمدند.در این جنگ بین ۵۰۰۰۰۰تا ۱۰۰۰۰۰۰نفر کشته شدندو بین ۱۰۰۰۰۰۰تا ۲۰۰۰۰۰۰نفر زخمی ومعلول شدند.(جدول۱)۲۵۰۰۰۰۰آواره و ۲۰۰ میلیارد دلار خسارت نیز از دیگر خسارات این جنگ می باشد.
    سایر تخمین ها نشان می دهد که خسارات مادی این جنگ حتی بیشتر از این مقدار می باشد.یک عدد تخمین زده شده در مورد ایران عدد ۱۰۸میلیارد دلار خسارت را تنها در بخش صنعت نفت و شامل ۲۳ میلیارد دلار در بخش از دست دادن درآمد ، ۳۰میلیارد دلار در بخش کاهش تولید ناخالص داخلی GDP بخش غیر مرتبط با نفت،۲۳ میلیارد دلار هزینه های نظامی،۷۶ میلیارد دلار در بخش نابودی سرمایه های ثابت و ۲۶ میلیارد دلار در بخش نابودی تاسیسات را نشان می دهد. همین تخمین در مورد عراق از خسارتی ۱۲۰ میلیارد دلاری حکایت می کند که شامل ۲۳.۴ میلیارد دلار در بخش از دست دادن درآمد ، ۶۴میلیارد دلار در بخش کاهش تولید ناخالص داخلی GDP بخش غیر مرتبط با نفت ، ۳۳ میلیارد دلار هزینه های نظامی،۴۳ میلیارد دلار در بخش نابودی سرمایه های ثابت و ۸.۲ میلیارد دلار در بخش نابودی تاسیسات می باشد.( جدول۲)در این آمار هزینه های فرصت از دست رفته در بخش توسعه اقتصادی ، محاسبه نگردیده است.

    ▪ تاثیرات استراتژیک نبرد:
    جنگ ایران و عراق از لحاظ استراتژیک در جنگهای عصر مدرن از اهمیتی کلیدی برخوردار است.بر خلاف تاثیرمحدود جنگهای جهان سوم ، به دنبال این جنگ ،تقریبا ثروت و رفاه همه کشورهای دنیا در معرض تهدید قرار گرفت.جدول ۳ نشان می دهد که چگونه این نبرد بر کشورهای دارای ذخایر نفتی در قاره های دیگر تاثیرمستقیم گذاشته است.(ترجمه نشده است.مترجم)در سایه این جنگ ،سرنوشت منطقه ای که بیش از ۵۰درصد نفت کشف شده دنیا در آن قرار دارد ،مورد تهدید جدی قرار گرفت.جریان نفت خلیج برای ثبات اقتصادی همه کشورهای غربی و کشورهای جهان سوم وارد کننده نفت ، از اهمیت زیادی برخوردار بوده است.
    جنگ ایران و عراق این ریسک را برای دنیا بوجود آورد که طرف پیروز خواهد توانست به عنوان قدرت برتر منطقه ، مطرح گردد و با برهم خوردن توازن منطقه ،کشور پیروز بتواند بر سایر کشورهای ضعیف خاورمیانه ،سلطه یابد. در همین زمان، موفقیت یا شکست بنیادگرایی اسلامی ایران در شکست سوسیالیسم سکولار حاکم برعراق ، می توانست تاثیرات عمیقی بر آینده اسلام و کل خاورمیانه برجای گذارد.در بخش های متفاوت نبرد، ریسک پیروزی ایرانیها ، موجی از تغییر جهت از سکولاریسم به سوی قواعد مذهبی و الگوهای نوین تضاد بین اسلام و بلوکهای غرب و شرق پدید آورد.
    ▪ بین المللی شدن جنگ:
    جنگ ایران و عراق از ویژگی های بین المللی بیشتری به نسبت سایر جنگهای جهان سوم برخوردار بود.در روزهای آغازین جنگ ، سایر دولتها شروع به موضع گیری نمودند.دولتهای ایران و عراق به دنبال هم پیمانان مالی وتامین کنندگان تسلیحات بودند و هردوی آنها توانستند حجم انبوهی سلاح را وارد نمایند.هرچند حامیان نظامی ایران عموما بصورت غیر مستقیم به فعالیت می پرداختند.
    ایران عموما بر منابع داخلی واندوخته های مالی خود اتکا می نمود که حجم آنها از ۱۴.۶میلیارد دلار به ۶ میلیارد دلار در سال ۱۹۸۷رسیده بود.در این میان دولت سوریه نقش مهمی را در حمایت از ایران ایفا نمود.در اوایل جنگ سوریه یک خط لوله صادرات نفت عراق به مدیترانه را بست و دولت عراق را با تنگنای مالی قابل توجهی روبرو نمود.آنان با اعزام جنگنده های خود بر فراز خاک عراق نیز توجه نیروی هوایی این کشور را به مرزهای غربی معطوف نمودند. همچنین سوریها با کمک به ایرانیها و پیشمرگان کرد ،انفجار خطوط لوله نفت عراق به ترکیه را تسریع نموده و عراقیها را مجبور کردند که از رود دجله بهره گیرند. و هرچند این خط لوله پس از یک هفته ، تعمیر شد، اما عراقیها به ازای هر روز ۶ میلیون دلار متضرر شدند .سوریها نیز تا پایان جنگ وآتش بس در سال ۱۹۸۸، از کردها حمایت می نمودند.
    در این جنگ ، دولتهای زیادی از جمله اسراییل، سوریه،لیبی ،جمهوری خلق یمن والجزایر به ایران سلاح و امتیاز بهره گیری از تسلیحاتشان را می فروختند .لیبی نیز با ارسال موشکهای اسکاد خود از طریق سوریه به ایران، آتش جنگ موشکی دو طرف را شعله ور تر نمود.کشورهایی نظیر چین و کره شمالی هم بعدها به عنوان تامین کنندگان اصلی سلاح برای ایران درآمدند.
    در مقابل عراق، مورد حمایت های مالی گسترده همسایگانش قرار داشت.عربستان سعودی و کویت بین ۲۵ تا۵۰میلیارد دلار وام و کمک نقدی در اختیار بغداد قرار دادند و فرانسه هم ۵ میلیارد دلار وام جهت خرید جنگ افزار در اختیار عراق قرار داد.آمریکاییها نیز با اعطای اعتبار به عراقیها و جلوگیری از همکاری های نظامی متحدانش با ایران ، به نقش آفرینی پرداختند. دولتهای مصر و اردن هم با در اختیار نهادن سلاح در بحرانی ترین شرایط در کنار دولت شوروی سابق که انبوهی از تسلیحات را روانه بغداد نمود، سیاستهای خویش را دنبال می نمودند.
    نیروهای نظامی و داوطلب اندکی نیز از کشورهای عرب در جبهه های نبرد حضور یافتند تا از دولت عراق حمایت نمایند.ارتش عراق با اعطای حقوق و مزایای مالی به دنبال استخدام نیروهای مردمی در دنیای عرب بود تا در جبهه های جنگ از آنان بهره گیرد.در مقابل ایرانیها توانستند تعدادی از شیعیان لبنانی و کشورهای حوزه خلیج را به خدمت بگیرند.
    اما در آخرین روزهای جنگ ،ویژگی های بین المللی آن ، دو چندان شد. چراکه دولتهای آمریکا و شوروی برای تضمین جریان صادرات نفت کشورهای جنوب خلیج وارد آبهای منطقه شدند، اقدامی که در نهایت به نبردهایی دامنه دار میان نیروهای دریایی ایالات متحده و ایرانیها انجامید.به دنبال این وضعیت سازمان ملل با نقش آفرینی گسترده تر، سرانجام توانست معاهده صلح را میان دوطرف برقرار کند.نبردی که میان رهبران سیاسی دو ایدئولوژی متضاد روی داد ، به نبردی بین المللی انجامید که سرانجام با وساطت های بین المللی پایان یافت.
    این درهم پیچیدگی منافع نیروهای سیاسی باعث شد که درسهای زیادی ازاین جنگ بدست آید. این جنگ نه تنها درسهای زیادی در حوزه نبردهای هوایی و زمینی به همراه داشت ،بلکه نشان داد در جهان سوم، ایدئولوژی تا چه حد می تواند بر نبرد ها و زدو خوردها تاثیر گذارد.این جنگ درسهای زیادی را در حوزه انتقال تکنولوژی و نقش فرافکنی قدرت از سوی غرب به همراه داشت .وسرانجام اینکه در سایه این نبرد جهانیان از مخاطرات استفاده از سلاحهای کشتارجمعی و موشکهای دوربرد ،اطلاع یافتند.
    ر بخش پیشین به عوامل تاریخی ای که به شروع جنگ انجامید ،اشاره شد.و به هرحال تعدادی از عوامل استراتژیک و نظامی ،نقش قدرتمند و مهمی را در تداوم جنگ ایفا نمودند .در این میان ، نقاط ضعف و قوت هریک از دوطرف نبرد ،قدرت اقتصادی آنها ،توانایی خرید سلاحهای جنگی ، توانایی در انتقال سریع و کارای نفرات انسانی و توانمندی و ساختار نیروها از اهمیت بالایی برخوردار بوده است.

    منبع: پایگاه اطلاع رسانی تاریخ جنگ
    محسن داوری.

    http://s-gomnam.ir/eslam/showthread.php?tid=12563
    @ سوسنگرد @ سوسنگرد @ سوسنگرد @ سوسنگرد @ سوسنگرد @ سوسنگرد @ سوسنگرد @ سوسنگرد @ سوسنگرد @ سوسنگرد @ سوسنگرد @ سوسنگرد @ سوسنگرد @
    ویرایش توسط حسنعلی ابراهیمی سعید : 5th August 2015 در ساعت 07:10 PM

  2. #2
    همکار تالار نیروی نظامی وهوانوردی
    رشته تحصیلی
    تجربی
    نوشته ها
    2,617
    ارسال تشکر
    3,144
    دریافت تشکر: 2,553
    قدرت امتیاز دهی
    871
    Array

    پیش فرض پاسخ : درس های نبرد ایران و عراق اثر آنتونی کردزمن

    درس های نبرد ایران و عراق اثر آنتونی کردزمن

    بخش دوم


    به سختی می توان درسهای ویژه ای از بسیاری از این شرایط گرفت، اما باید بخاطر داشت درک عواملی که به آغاز آن نبرد انجامید ، برای فهم نتایج جنگ ، تصمیمات نظامی و تکنولوژی های بکارگرفته شده در میدان رزم،ضروری است. به علاوه تصمیمهای دولتهای خارجی، ارزیابی مخاطرات جنگ و سنجش اثربخشی ارتش یک کشور جهان سومی بویژه پس از یک انقلاب نیز از اهمیت بالایی برخوردار است.
    ● شرایطی که به آغاز جنگ ایران و عراق انجامید:
    ۲) وضعیتی که به آغاز جنگ منجرشد:
    بر خلاف بسیاری از جنگهای مدرن، مجمو عه ای متنوع از عوامل نظامی و تاریخی ، به ایجاد و تداوم این جنگ کمک نمودند.تعدادی از این عوامل نتیجه مخاصمه های
    درازمدت تاریخی میان این دو کشور و ملتهایشان بوده است.سایر عوامل نیز نتیجه شخصیت و دیدگاه های سازش ناپذیر رهبران آنها مربوط بوده است. البته باید به عواملی نظیر مشخصه های نظامی واقتصادی و انسانی دو کشور در دوره پیش از جنگ نیز توجه نمود که به شکل گیری کل مخاصمه انجامید.
    به سختی می توان درسهای ویژه ای از بسیاری از این شرایط گرفت، اما باید بخاطر داشت درک عواملی که به آغاز آن نبرد انجامید ، برای فهم نتایج جنگ ، تصمیمات نظامی و تکنولوژی های بکارگرفته شده در میدان رزم،ضروری است. به علاوه تصمیمهای دولتهای خارجی، ارزیابی مخاطرات جنگ و سنجش اثربخشی ارتش یک کشور جهان سومی بویژه پس از یک انقلاب نیز از اهمیت بالایی برخوردار است.
    ۲ ۱) سرآغاز اشغال ایران توسط عراق:
    همواره دلایل متنوع تاریخی،فرهنگی و استراتژیک متعددی برای آغاز هرجنگ وجود داشته است.و این موضوع بویژه در مورد جنگ ایران و عراق صادق است، چراکه دوطرف نبرد،برای قرنهای متمادی، در حوزه های فرهنگی و توانمندیهای دیگر با هم به رقابت
    می پرداخته اند.همچنین پس از شکل گیری دولتهای مدرن آنان در قرن بیستم ،این دو کشور برای سلطه بر خلیج فارس و گسترش مرزهایشان ،به مخاصمه می پرداختند. در همین زمان ، این تاریخ دیرپای درگیری و تنش بین ایران و عراق و رقابتهای سیاسی و فرهنگی آنان ، نمی تواند به درستی توضیح دهد که چرا چنین جنگی میان آنان روی داد و تا سالها پس از آتش بس هم رویارویی های سیاسی و اختلافات مرزی آنان ادامه یافت.
    بااطمینان می توان گفت که در هیچ جنگ بزرگی نمی توان تنها بر دلایل تاریخی و فرهنگی واستراتژیک ،اتکا نمود. جنگ ایران و عراق در وهله اول نتیجه تضاد میان اهداف و بلندپروازی های صدام حسین و سران حزب بعث عراق در برابر رهبرمذهبی جدید ایران آیت ا... خمینی بوده است.و سرعت تبدیل این تنشهای دیرپا اما محدود جهان سومی به جنگی تمام عیار و گسترده، باید مورد توجه قرار گیرد.
    ۲ ۱ ۱) رقابت میان پارسیان و اعراب:
    اشاره به وجود رقابت های تاریخی میان پارسیان و اعراب از ابتدای آغاز این جنگ درتبلیغات دوطرف مورد بهره برداری قرار گرفت،اما نمی توان همه دلایل را به این موضوع مرتبط دانست.رویارویی ملی گرایی عرب در برابر ملی گرایی ایرانی پس از سرنگونی شاه ایران ،مورد توجه قرار گرفت.اگرچه این مطلب صحیح است که بسیاری از تنشهای تاریخی میان پارسیان و اعراب، پس از ظهور اسلام و نبرد قادسیه روی داده ،اما اختلاف نظرها پیرامون آبهای مرزی و مشترک دو کشور از دیرباز وحتی در دوره پیش از تاریخ، وجود داشته است.در این دوره طولانی ،سالهای صلح ،دوره جنگ با سایر کشورها و دوره همکاری های اقتصادی بدلیل وجود منافع نزدیک ومشترک اقتصادی و مذهبی، قابل مشاهده است.
    از سال ۱۶۹۰ تا ۱۹۲۳ میلادی و در بخشهای جنوب غربی ایران موسوم به عربستان ، دیدگاههای استقلال طلبانه وجود داشته است. مثلا در یک دوره ۲۰۰ساله ،حاکم این منطقه در شهر بصره، بصورت حایلی میان ایرانیان و دولت عثمانی ، درآمده بود.در سال ۱۸۱۳ نیز نبردهایی میان ساکنان شط العرب و نیروهای انگلیسی در خرمشهر و ناحیه پیوستن رودهای دجله و فرات بوجود آمد.ایرانیها در سال ۱۸۲۳ به این ناحیه حمله کردندو بخش اعظم سپاه عربهای این منطقه را نابود کردند. از آن سال به بعد ناحیه عربستان و امیر نشین های آن، به بخشی از خاک ایران تبدیل گردید.
    عثمانی ها تا یک دهه در برابر این وضعیت اقدامی ننمودند، اما در سال۱۸۳۷ این منطقه وشهر خرمشهر را اشغال کردند.و از آن زمان ، موضوع شیخ نشین های عرب و عربستان، به بخشی از مسایل سرزمین پارس تبدیل شد.در آن جنگ تمام عیار ،این بخشهای ایران به استان بصره عثمانی منضم گردید .گفته می شود که هدف اصلی ترکها ،تضمین دسترسی به آبهای خلیج فارس بوده است.اما روسها وانگلیسیها ،ترکها را مجبور کردند تا از مطقه شرقی شط العرب عقب نشینی کنند تا سلطه خود بر ایران را حفظ نمایندو امنیت تجارت انگلیسیها در شمال خلیج حفظ گردد.
    در نتیجه فشارهای انگلیسیها بر ترکها ،کمیسیونی مشترک در ۱۸۴۳تشکیل گردید و به دومین معاهده ارزروم در ۱۸۴۷منتهی شد که در آن، علاوه بر تعیین مرزهای مشترک، کشتیرانی در شط العرب را بین المللی کرد و بخش اعظم کنترل شط العرب بجز بخش شرقی آن را به ترکها اعطا کرد.ایرانیها هم حاکمیت خرمشهر و آبادان را به دست گرفتند.
    در سالهای ۱۹۱۱ تا ۱۹۲۳ نیز مذاکراتی بین دوطرف انجام گردید. اما در مورد مساله شیخ نشین ها هیچ نتیجه ای بدست نیامد.در قرارداد لائوسین که عراق مستقل به رسمیت شناخته شد ،توجهی به مساله عربستان نگردیده بود و حاکمیت این مناطق به ایران واگذار شده بود.
    بعدها و به دنبال پیدا شدن نفت در این مناطق و کوشش شاهان ایران برای ایرانی نمودن منطقه، فارسی زبانهای زیادی به این منطقه آورده شدند و همه فعالیتهای ملی گرایانه عرب و تلاش در جهت خودمختاری ، به شدت سرکوب گردید.
    درسایه وجود ۸۰ درصد نفت ایران در خوزستان و مهاجرت هزاران کارگرو مهندس و نگهبان فارسی زبان، این منطقه با تغییرات جمعیتی زیادی روبرو گردید.بر اساس آمار دولت ایران اینک تنها ۴۰ درصد ساکنان این استان ،عرب تبار هستند.بدین ترتیب، یافتن نفت، ساکنان عرب را در اقلیت قرار داده است. همچنین بدلیل ازدواج های فراوان صورت گرفته میان عرب زبانها و غیر عرب زبانها، بسیاری از عربهای ساکن ایران ،هویت خود را از دست داده اند.تعداد عرب زبانهای ایران هم اینک ۱۰۰۰۰۰۰نفر است که درصد ناچیزی از کل جمعیت ایران می باشند. در سال ۱۹۷۸ تعدادی ازگروه های ملی گرای عرب در خوزستان وجود داشتند و همچنان بر جداشدن این منطقه و تشکیل عربستان پافشاری می نمودند. و با توجه به ضعیف بودن آنها و تشکیل آنها توسط نیروهای اطلاعاتی عراق ویا PFLP نمی توان برای آنها تاثیر زیادی قایل شد.
    پس از پیروزی انقلاب ایران نیز در خوزستان راهپیمایی هایی برای اعطای خودمختاری محدود و اولویت به افراد بومی در استخدام افراد، برپا گردید. هرچند این راهپیمایی هادر خرمشهر و آبادان ،تهدید کننده کنترل دولت ایران نبود.در واقع ،جدایی خواهان عرب، پس از آغاز حکومت آیت ا... خمینی، کمترین تلاش را برای جدایی از خاک ایران ،انجام می دادند.
    بسیاری معتقدند که اقدامات این جدایی طلبان، بیش از دولت ایران،دولتمردان عراقی را تحت تاثیر قرار داد.صدام حسین و هم حزبی هایش فکر می کردند که یک جریان جدایی طلب فراگیر در این منطقه وجود دارد و می توان با کمک آنها یک منطقه نفت خیز عرب تبار و مستقل تشکیل داد.و اشتباه عراقیها در درک پشتیبانی مردم محلی پس از حضور آنان در خاک ایران را باید یکی از درسهای این نبرد دانست. عده ای دیگر نیز معتقد بودند که با از دست رفتن درآمدهای نفتی ،حکومت آیت ا... خمینی به زودی سرنگون می گردد.این سو برداشتها منجرشد که رهبران عراق فکرکنند به نیروها وتدارکات و آمادگی کمتری برای تداوم اشغال این منطقه نیازمندند.
    ۲ ۱ ۲) تنشهای مذهبی میان ایران و عراق:
    پس از آغاز حکومت آیت ا... خمینی در ایران ، این تنشهای مذهبی شدت گرفت.اکثریت مردم دو کشور مسلمان و ۹۰ درصد ایرانیان و ۵۰درصد عراقیها شیعه اند. و باوجود سنی بودن اکثر رهبران حزب بعث عراق، رهبران شیعه از آزادی های زیادی برخوردار بودند. اگرچه این رهبران شیعه از حامیان حزب بعث نبودند،اما به حکومت آیت ا... ها در ایران نیز روی خوشی نشان نمی دادند.آنان با تعدادی از اقدامات مذهبی رهبران مذهبی ایران مخالف بودند ورفتارهای فرهنگی و نژادی متفاوتی انجام می دادند وبا تعدادی از دستورات شریعت شیعه که از سوی آیت ا... های ایران انجام می شد ،مخالف بودند.
    در همه سالهای گذشته،رهبران ایران و عراق دستگاه اطلاعاتی قدرتمندی را ایجاد نموده بودند تا همه اقدامات رهبران مذهبی را کنترل نمایند.سانسور و دستگیری مخالفان ،همواره یکی از راهبردهای آنان بوده است. همچنین اعطای پول به رهبران برجسته و مدارس علمیه و مساجد در قالبهای مختلف ،به عنوان یک راهکار اثربخش به شمار
    می رفته است.در دوره شاه رهبران دو کشور با پذیرش رهبران مذهبی تبعید شده از کشور دیگر به دنبال اهداف خود بودند.اما پس از پیمان الجزایر در ۱۹۷۵ میلادی، شاه و صدام به توافقاتی مشترک در زمینه اخراج مخالفانشان دست یافتند و در نهایت آیت ا...خمینی از عراق اخراج شد.چند هفته بعد نیز خواهر شاه به زیارت اماکن مقدس عراق رفت.اما با سقو ط شاه تنشهایی میان نیروهای لیبرال و مذهبی بر سر حکومت بوجود آمد.
    آیت ا...خمینی معتقد بود که رهبری شیعه باید نقش گسترده تری در دنیای اسلام بازی کند. در فوریه۱۹۷۹ نیز آیت ا...خمینی پیامی برای رهبران عراق ارسال کرد. البته چند ماه بعد، صدام مخالفان شیعه خود را به شدت تار و مار کرد.او با به خاک و خون کشیدن راهپیمایی های شیعیان ،اعدام رهبران شیعه و دستگیری هزاران نفر دیگر نشان داد که در برابر شیعیان، موضعی سازش ناپذیر دارد.صدام کمکهای زیادی نیز به جدایی طلبان عرب ساکن ایران نمود وتسلیحات نظامی زیادی را برای آنان فرستاد.
    اما رهبران دو کشور در مورد احساسات و مواضع رهبران شیعه عراق در اشتباه بودند.مثلا آیت ا...خمینی معتقد بود که با عقب راندن عراقیها ،شیعیان جنوب عراق از ایرانیها استقبال می کنند. صدام نیز در درک نفوذ شیعیان و نیروی آنان دچار اشتباه شده بود.و در صحنه عمل اکثریت شیعیان عراق نشان دادند که برای ملی گرایی در برابر مذهب ، اهمیت بیشتری قائلند.
    ۲ ۱ ۳) تنشهای مرزی و آبی بین ایران و عراق:
    به سادگی می توان اهمیت مرزهای دو کشور را با نگاهی به نقشه دریافت.ایران و عراق ازگذشته در مورد حاکمیت شط العرب وکنترل مناطق حساس مرزی دو طرف بدلیل نزدیکی با بغداد و کرکوک ، اختلاف نظر داشته اند.
    عراق با داشتن تنها ۵۸ کیلومتر مرز آبی ، قرار گرفتن بندر بصره در ۳۰کیلومتری مرز ایران، فاصله ۱۰۰کیلومتری بغداد و مرز ایران و همچنین فقدان موانع مستحکم دفاعی در این میان ، از آسیب پذیری زیادی رنج می برد.عراقیها از دسترسی ایمن به خلیج محروم بوده و فاقد عمق استراتژیک نیز در برابر دفاع از خود در مقابل ایرانیها بودند.
    تا پیش از جنگ جهانی اول نیز ایرانیها و ترکها در مورد این شرایط به کشمکش
    می پرداختند و ترکها حاکمیت این رود را تا ساحل ایران در دست داشتند و در سراسر قرن ۱۹میلادی، هیچ توافقی میان دو طرف بدست نیامد.
    اما با کشف نفت در ۱۹۰۸، مساله مرزهای دو طرف از اهمیت دو چندانی برخوردار گردید.سرانجام با وساطت روسها و انگلیسی ها ، ایرانی ها به حق کشتی رانی در شط العرب دست یافتند.
    این پروتکل تا سالها به عنوان مرجع دو طرف شناخته میشد، اما شرایط همچنان نامتعادل بود.ممانعت عراقیها از حضور کشتی های ایرانی در شط العرب ،شاه را بر آن داشت تا ناوهایش را روانه آنجا نماید.بعدها و در زمان جنگ اول اعراب و اسراییل در ۱۹۶۷،عراقیها تلاش کردند که از صادرات نفت ایران به اسراییل و غرب جلوگیری نمایند. در اوایل دهه ۶۰ میلادی نیز به دنبال معاهده ایران و شوروی نیروهای ایران از مرزهای شمالی روانه مرزهای مشترک ایران و عراق شدند. چندین پایگاه نظامی زمینی و هوایی و دریایی جدید هم در جوار مرز ایران با عراق ساخته شد.
    به دنبال خروج انگلیسی ها از خلیج در ۱۹۶۸، شرایط اسراتژیک منطقه دستخوش تغییر گردید.عراقیها نیز در دیدگاههای ملی گرایانه خود تغییراتی دادند.آمریکایی ها به شاه ایران به عنوان حامی سیاست هایشان می نگریستند و او با ایجاد بزرگترین نیروی دریایی منطقه، ساخت پایگاه بزرگ بندرعباس ، ایجاد راههای ریلی و جاده ای به بنادر شاهپور(بندر (امام)خمینی فعلی)،گناوه وبوشهر به تقویت ارتش خود پرداخت. بدین ترتیب وابستگی ایرانیها به شط العرب نیز تا حدود زیادی کاهش یافت.
    اما تنشهای میان دوکشور پس از به قدرت رسیدن مجدد حزب بعث در ۱۹۶۹ ، دوباره اوج گرفت. ورود یک کشتی ایرانی به شط العرب با اسکورت نظامی و
    عدم پرداخت حقوق دریایی ،به بدتر شدن شرایط سیاسی انجامید وهردو طرف سیاست حمایت از تروریسم در کشور دیگر را در پیش گرفتند.
    در ۳۰نوامبر ۱۹۷۱ و یک روز پیش از خروج انگلیسی ها از خلیج، شاه سه جزیره استراتژیک متعلق به امارات متحده عربی شامل ابوموسی و تنب های بزگ و کوچک را تصرف نمود. اقدامی که به قطع روابط سیاسی ایران و عراق انجامید.
    گزارشهایی در مورد تیراندازی های پراکنده در مرز دو کشور در ۱۹۷۲ وجود دارد .عراقیها با اخراج ۷۴۰۰۰ ایرانی، حمایت های مالی خود از مخالفان رژیم ایران را گسترش دادند. ایرانیها نیز با حمایت سیا کمک به شورشیان کرد شمال عراق را در دستور کار قرار دادند. و این کار، ضربات مالی و نظامی زیادی را به عراقیها بدلیل ضعف اطلاعاتی، وارد نمود. اما به دنبال جنگ ۱۹۷۳ اعراب واسراییل ،عراقیها تصمیم گرفتند که مرزهای شرقی خود را ایمن نمایند و در ۱۵ اکتبر ۱۹۷۳ روابط دو کشور از سر گرفته شد. اما زد و خورد های مرزی همچنان ادامه یافت.حمایتهای شاه از کردها نیز آنان را از یک گروه ناراضی کوچک به تهدیدی بزرگ تبدیل نموده بود و عراقیها از حمایت همه جانبه شاه و پرزیدنت نیکسون و مشاور امنیت ملی وی هنری کیسینجر از کردها، اطلاع داشتند.
    کمی بعد مذاکرات مرزی دو کشور در قالب یک کمیسیون مشترک آغاز گردید. شاه در این مذاکرات از اهرم کردها استفاده زیادی نمود تا عراقی ها را مجبور به پذیرش خواسته هایش نماید. در نهایت معاهده الجزایر در پایان یکی از جلسات اوپک در این کشور میان شاه ایران و صدام حسین، به امضا رسید.
    کمی بعد نیز موافقت نامه ای میان ایران و عراق به تصویب رسید. تعیین خط حایل مرزی در شط العرب ،دستاورد دیگر دو طرف بویژه برای ایرانیها بود.چراکه خط فرضی ترسیم شده در میانه این رود به عنوان مرز دو طرف برگزیده گردید. این معاهده را باید یک پیروزی برای شاه به حساب آورد. اما در خصوص مسایل مرزی همچنان معاهده مرزی ۱۹۱۳به عنوان دستورالعمل شناخته می شد که مالکیت مهران و ۲۴۰مایل مربع از سرزمینهای تحت تصرف ایران را بدلیل فقدان عمق استراتژیک در اختیار عراق قرار می داد. لذا این بخش را باید یک پیروزی برای صدام به حساب آورد.
    اما همچنان اختلاف نظرهایی برای اجرایی نمودن توافقات از سوی دو طرف وجود داشت و هردو طرف بهانه هایی برای تداوم اقدامات مرزی خود در اختیار داشتند.
    اندک اندک هردو کشور اتکای خود برشط العرب راکاهش دادند. عراقیها یک خط لوله جدید از مرز مشترک ترکیه و اردن ساختند تا امنیت صادرات نفت خویش را تضمین نمایند. ساخت دو پایگاه دریایی در فاو و ام القصر از دیگر اقدامات عراقیها بود که در کنار ساخت یک خط لوله استراتژیک با توانایی انتقال ۷۰۰۰۰۰ تا۸۵۰۰۰۰بشکه نفت از عراق به سوریه ،به کاهش اتکا و آسیب پذیری آنان در آبهای خلیج انجامید.
    از سوی دیگر، در این دوره توانمندی های هوایی وآتشباری وتسلیحاتی دوطرف به صورتی فزاینده گسترش یافت ، بطوری که هریک از طرفین می توانستند نسبت به بستن شط العرب ،اقدام نمایند. اما برای ایرانیها با وجود ساخت اسکله خارک ،بنادر آبادان و خرمشهر از اهمیت ویژه ای برخوردار بود. هرچند این دو شهر در تیررس آتش باری عراقی ها و یا در معرض بسته شدن شط العرب و مین گذاری در آن قرار داشتند.در مقابل پایگاه های دریایی جدید عراقیها وبندر بصره آنان در خطر حمله احتمالی ایرانیها قرار داشت.
    اینک با گسترش توان هوایی دو طرف، همه تاسیسات نفتی و پالایشگاهی دوطرف در معرض تهدید قرار گرفته بود.
    از سوی دیگر مالکیت یک منطقه ۲۰۰کیلومتر مربعی در حدفاصل مهران و خانقین و بدرا و قصرشیرین همچنان در معرض تنش بود.این منطقه از لحاظ سوق الجیشی از اهمیتی مضاعف برای هر دو طرف برخوردار بود. ایرانیها برای حفاظت از این مناطق بیش از هرچیز به یک نیروی هوایی قدرتمند نیاز داشتند و توسعه سریع تعداد هلی کوپترهای تهاجمی ایران در این راستا صورت گرفت.
    بصورت خلاصه ، دیگر کنترل شط العرب و چند منطقه مرزی ،برای دو طرف از اهمیتی برخوردار نبود. هردو کشور قادر بودند که مسیر صادرات نفت خود را از مسیری متفاوت از شط العرب ، به انجام برسانند. فقدان عمق استراتژیک یکی از مشکلات اساسی عراق به شمار می رفت و بدلیل در تیررس بودن همه شهرهای آنان،عراقیها با مشکل بزرگی روبرو بودند.مصالحه با کردها هم به پیچیدگی شرایط افزوده بود. شاه روابط خود با کردها را تحکیم بخشید و می توانست در هر زمانی، زد و خوردهای جدیدی را برافروزد.
    ۲ ۱ ۴) تلاش برای گسترش تاثیرات منطقه ای:
    تا پیش از سقوط شاه ،مهمترین مساله دو طرف را باید در تلاش برای توسعه تاثیرات منطقه ای شان دانست.البته عراقیها خود را به عنوان قدرت دوم منطقه پذیرفته بودند. با اتکای شاه به ارتش ایالات متحده و تسلیحات غربی، عراقیها بدلیل وابستگی به سلاحهای روسی و فرانسوی، با ضعفهایی روبرو بودند.البته ایرانیها بخش اعظم نیازهایشان را از طریق واردات برطرف می نمودند.
    در دوره ۵ ساله ۱۹۷۵تا ۱۹۸۰میلادی، ایرانیها ۱۵.۵میلیارد دلار و عراقیها ۸.۱ میلیارد دلار تسلیحات وارد نمودند. بسیاری از سلاحهای خریداری شده توسط ایرانی ها جز مدرن ترین سلاحهای آن سالها، به شمار می رفت.اما سلاحهای عراقیها، قدیمی تر و از کیفیت پایین تری برخوردار بود.
    رهبران هر دو کشور از توازن تسلیحاتی موجود و همچنین آسیب پذیری های سیاسی و جغرافیایی طرف دیگر مطلع بودند .لذا عراقیها بهبود روابط با دول عرب خلیج را در پیش گرفتند.با پیروزی انقلاب ایران، رهبران این کشور در سودای تشکیل یک انقلاب اسلامی فراگیرتر بودند و رژیم بعث عراق ، مورد مناسبی بود. بدین ترتیب با ظهور ناگهانی آیت الله خمینی در مقایسه با حکومت شاه، صدام با تهدید بسیار بزرگتری روبرو گردید.و هرچند پیروزی وی با استقبال گسترده مردم و شیعیان عراق روبرو نگردید، اما سرنگونی حزب بعث از اهداف دولت جدید ایران به شمار می رفت که چندان با اقدامات سیاسی میانه ای نداشت. آیت الله خمینی خواهان سرنگونی رژیم بعث و ایجاد یک عراق اسلامی با حاکمیت روحانیت شیعه بود.
    اما ارتش غربی ایران با پیروزی انقلاب با مشکلات زیادی روبرو شد و تا آستانه فروپاشی و جنگ داخلی پیش رفت. منابع تامین سلاح نیز از بین رفته بود.این وضعیت به صدام اجازه داد که خود را به عنوان ژاندارم منطقه و قدرتمندترین دولت حاکم معرفی نماید.موضوعی که با انزوای مصر پس از معاهده کمپ دیوید و مشکلات اقتصادی دولت سوریه رنگ واقعیت بیشتری گرفت. ودرمجموع آیت الله خمینی و صدام بدلیل پافشاری سرسختانه بر مواضع خود ،ریشه های تنش را گسترش دادند.
    ۲ ۲) زد و خوردهایی که به جنگ انجامید:
    این موضوع که کدام طرف را باید بدلیل آغاز جنگ سرزنش کرد، پاسخ دقیقی ندارد.در زمان شروع جنگ، ایران و عراق دارای دو رهبر سازش ناپذیر و سرسخت بودند که به دلایلی متفاوت به ستیزه جویی می پرداختند. آیت الله خمینی دلایلی ایدئولوژیک و مذهبی را برای آغاز جنگ در سر داشت. او و پیروانش از انقلاب اسلامی به عنوان ابزار سرنگونی رژیم صدام حسین و حزب بعث می نگریستند که در مراحل بعدی می توانست بر دنیای اسلام سلطه یابد.
    در مقابل صدام حسین آرزو داشت که کشورش را به عنوان مانعی سرسخت در برابر اسراییل ،نشان دهد.برگزاری کنفرانسهای ۱۹۷۸و۱۹۷۹در بغداد هم در راستای رهبری وی بر دنیای عرب، انجام گردید. تضعیف ایران پس از شکل گیری یک انقلاب و تلاش در جهت توسعه بر خلیج فارس، از سایر اهداف وی به شمار می رفت که تلاش می گردید تا از شیوه های نظامی به آنها دست یابد.این دورهبر با برگزیدن مشاورانی همسو با خود ، مجاری اطلاعاتی خویش را به شدت محدود نموده بودند.
    در آغاز این جنگ ، هر دو کشور در تخمین قدرت طرف مقابل و عکس العملهای مردمی در اشتباه افتادند. هردورهبر نیز خود را به عنوان رهبر بلامنازع منطقه و در عین حال رهبری مشروع می دیدند که ازقدرت اخلاقی لازم برای آغاز این جنگ برخوردار است.
    از سوی دیگر، هردوطرف، جنگ را با اشراف بر محدودیتهای کشورخویش آغاز نمودند. ایران و عراق نیروهای نظامی بسیار سیاسی ای داشتند که با وجود عدم امکان اتکای کامل بر آنها ، نمی توانستند کنترل کامل جنگ را به آنها واگذار نمایند. آنان در میان رهبران عالی رتبه خود فاقد کارشناسان خبره و مجرب نظامی نیز بودند و این موضوع تا پایان جنگ همچنان تداوم یافت.
    رهبران ایران و عراق جنگ خود را بر پایه اطلاعات نیروهای امنیتی ای آغاز کردند که بدلیل وابستگی های سیاسی و ضعفهای خویش، نتوانستند تا پایان نبرد به دستاوردهای قابل توجهی دست یابند.
    و سرانجام اینکه هر دو کشور بدون توجه به ریسک و هزینه های احتمالی یک نبرد تمام عیار و با عدم مشورت با رهبران سایر کشورها بویژه رهبران ایالات متحده و شوروی آغاز نمودند. همچنین رهبران عراق در مورد واکنشهای طرفهای غربی پس از بکار گیری سلاحهای شیمیایی که به آتش بس انجامید، به شدت ناکام بودند.
    وبا وجود مشابهت های این جنگ با سایر نبردها در زمینه ناکامی در پیش بینی شرایط آتی، این موضوع را باید یکی از درسهای مهم جنگ ایران و عراق در حوزه استراتژی های اساسی نبرد برشمرد. همچنین نیروهای اطلاعاتی و دیپلماتیک دو طرف در درک فرایندهای این جنگ و ویژگی های متفاوت رهبران ایران و عراق ،ناکام ماندند. و این حقیقت یکی از دلایل آغاز و گسترش و اوج گرفتن دامنه زد و خوردها می باشد.و باید هشدارهای استراتژیک و درک پیش گیرانه مفاهیم فرارو را یک استثنا و نه قاعده دانست.و البته غرب همانند اکثر موارد ، نتوانست در مورد این جنگ هم از پیش بینی های صحیحی بهره ببرد.
    با روی کار آمدن دولت جدید ایران، صدام دریافت که احیای روابط گذشته اش با شاه ایران ، ممکن نخواهد بود.لذا به عنوان یک راهکار ، تقویت گروههای عرب شورشی خوزستان ایران را در دستور کار قرار داد. اقدامی که در سال ۱۹۷۸ آغاز شده بود.سرکوب کردهای ملی گرای شمال عراق هم با اعدام ۲۱ رهبرکمونیست ،پیگیری شد.
    در اوایل سال ۱۹۷۹، دولت عراق سرکوب و تحت فشار قرار دادن روحانیت شیعه در دو شهر نجف و کربلا را در دستور کار قرار داد. با قتل عام گسترده گروههای شیعه حامی ایران نظیر الدعوه، ۹۷ عضو برجسته آنان (که یکی از فرماندهان عالی رتبه ارتش عراق هم جز آنان بود ) در مارس ۱۹۷۹ اعدام گردیدند.
    در این میان، ایرانیان با مشکلات امنیتی داخلی ویژه ای روبرو بودند.در آوریل ۱۹۷۹ ، شورشهای داخلی کردها و آذربایجانی ها، آغاز گردیده بود.در ماه می همان سال،عربهای خوزستان برای اعطای استقلال ویا خودمختاری دست به راهپیمایی هایی زدند که زدو خوردهایی در خرمشهر به وقوع پیوست.در همان زمانی که آیت الله خمینی شیعیان عراق را به قیام تشویق می نمود، ایران در تب وتاب جنگ داخلی به سرمی برد.در تابستان و اوایل پاییز آن سال ،جنگهای شدیدی بر سر تصاحب استانهای کردنشین ایران به وقوع پیوست. و در عین حال دولت ایران ،تسلیحات جنگی اهدایی خود را برای کردهای شورشی عراق،ارسال می نمود.
    درنتیجه کردها تا پایان جنگ، به عنوان آلت دست دو طرف، درسردرگمی به سر می بردند.علی رغم اینکه کردهای ایران در سرنگونی رژیم شاه نقش آفرینی نموده بودند، اما پس از پیروزی انقلاب به سرعت دریافتند که آیت الله خمینی مخالف هرگونه جدایی و یا خودمختاری مناطق کردنشین است. در نتیجه حزب دموکراتیک کرد ایران(KDPI) که از سوی عبدالرحمان قاسملو که اندیشه های رادیکال چپ گرا داشت، هدایت می گردید، شروع به تقویت قدرت نظامی خود نمود و بخشهای زیادی از مناطق کرد نشین مجاور مرز عراق را به تصرف خویش درآورد. نیروهای وی موسوم به پیشمرگان، توانستند علاوه بر تصرف شهرمهاباد، مناطق دیگری را هم بدست آورند.
    در اواخرسال ۱۹۷۹ ، ارتش ایران تنها دو پایگاه در این مناطق کردنشین داشت و پاسداران هم تنها قادر به حضور شهرهای مهم وکنترل جاده ها در ساعات روز بودند. دولت ایران نمی توانست بر مهاباد کنترل کاملی بیابد و دولت عراق نیز منابع مالی و تسلیحات نظامی را برای گروهک قاسملو ارسال می نمود.
    شرایط درعراق هم به همین اندازه پیچیده بود.هنگامیکه شاه حمایت ازکردها را در ۱۹۷۵ خاتمه داد، حزب دمکراتیک کردستان(KDP) ازهم فروپاشید.این نیروها که با رهبری مصطفی بارزانی و پسرانش مسعود و ادریس، به فعالیت می پرداختند،عمدتا به ایران فرار کردند. همچنین سوریها با حمایت از یکی از بخشی ازحزب دمکراتیک کردستان به نام اتحادیه میهنی کردستان (PUK)که با ریاست جلال طالبانی اداره می شد، به دنبال منافع خود بودند.
    اما ایرانیها برای فشار آوردن به رژیم صدام از حزب دمکراتیک کردستان حمایت مالی و تسلیحاتی می نمودند.در مقابل هرچندرهبران اتحادیه میهنی کردستان وحزب دموکراتیک کرد ایران با آیت الله خمینی مخالف بودند،اما بارزانی نتوانست ضرباتی به آنان وارد کند. ولی راه در جهت تشکیل یک نیروی نظامی مخالف صدام در کردستان عراق مهیا گردید.
    اولین زدو خوردهای ایران و عراق در ژوئن ۱۹۷۹ و به دنبال بمباران چند روستای ایرانی مظنون به حضورکردها روی داد. دولت ایران در مقابل در صدد ایجادآشوب داخلی در شهربغداد و جنوب عراق با استفاده از نیروهای حامی ایران و توسط آیت الله صدر بر آمد.درنتیجه با دخالت ارتش عراق ۳۰۰۰نفر دستگیر و زندانی شدند.
    دولت عراق آیت الله صدر را تا۱۱ ژوئن زندانی کرد و دریافت که اوقصد دیدار با آیت الله خمینی در ایران را داشته است. در آن زمان ،رادیو تهران در برنامه های خود از شیعیان شورشی می خواست که مکان خود را از بغداد تغییر دهند.با گسترش اعتراضات به نجف و کربلا ،دولت عراق مجبور شد که زندان وی را به حصر در منزل تغییر دهد. و به نظر می رسید که دیگر نباید آیت الله صدر زنده بماند. همچنین عبدالحسین المشهدانی دبیر کل شیعه شورای فرماندهی انقلاب اسلامی عراق و ۵۰نفر دیگر از همراهانش ، با محدودیتهای بیشتری روبرو گردیدند.
    در همین زمان صدام حسین با کنار گذاشتن احمد حسن البکر از ریاست جمهوری و ریاست حزب بعث، خود را به عنوان رییس جمهور عراق معرفی نمود. و حسن البکر به بهانه درمان از عراق ،بیرون رفت .چند روز بعد ،صدام حسین که از ضعف البکر در مقابله با تهدیدات ناراحت بود،از افشای طرح آیت الله صدر برای شوراندن رهبران شیعه در جهت ایجاد انقلابی مشابه ا نقلاب ایران خبر داد. کمی بعد دهها نفر از فرماندهان ارتش نیز در چهارچوب مقابله با "عملیات ژوئن" دستگیر شدند.در حالیکه تعداد دستگیرشدگان بیش از ۱۰۰نفر بود،صدام ۲۲ نفر از آنان را در ۸آگوست ۱۹۷۹ و در
    ملاعام، اعدام نمود.
    روند این دستگیریها ادامه یافت و بسیاری از رهبران شیعه نیز دستگیر ویا اعدام شدند.همزمان بسیاری از رهبران حزب کمونیست هم قلع و قمع گردیدند.و با وجود تلاش مقامات شوروی برای آزاد کردن آنان ،یکی از رهبران این حزب اعدام گردید.
    در این میان ،ایران تحت رهبری آیت الله خمینی، دیدگاههای رادیکال تری اتخاذ کرد.ارتش ایران با پاکسازی و تصفیه گسترده ای روبرو گردید.سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با استفاده از اعضای چند گروه شبه نظامی ،تشکیل گردید و به مبارزه در جهت سرکوب شورشهای اقلیتهای قومی و مذهبی و آماده سازی نیرو برای صدور انقلاب پرداخت.همزمان دانشجویان خط امام سفارت ایالات متحده در تهران را به تصرف خویش در آوردندو آیت الله خمینی از نیروهای نظامی ایران خواست که برای حفظ اسلام ،تجدید ساختار خود را در دستورکار قرار دهند.
    در آنسوی مرزهای ایران، عراقی ها بخشهای اطلاعاتی و امنیتی خود را تقویت نمودند.صدام قرارداد الجزایر را فاقد اعتبار اعلام کرد و گفت ما شاید اقدامات بیشتری انجام دهیم. در ۲۰ژوئن ۱۹۷۹ ،دولت صدام با برپایی انتخابات مجمع ملی عراق که به ابتخاب ۲۵۰نماینده گزینش شده بویژه از میان شیعیان انجامید،مشروعیت خود را افزایش داد.
    رییس جمهور وقت ایران اعلام نمود که صدام از بختیار حمایت می کند و ۲۰کمپ آموزشی را در اختیار ژنرال اویسی و ۴۵۰۰۰ نیروی حامی شاه قرار داده است.همچنین وی اعلام کرد که در دو کمپ مخالفان آیت الله خمینی در عمان و بحرین، ۲۵۰۰۰نفر در حال آموزش دیدن هستند.به هرحال در درست بودن این ارقام ، تردیدهای زیادی وجود دارد.
    در اوایل ۱۹۸۰ میلادی هردو کشور تسلیحاتی را برای نیروهای شورشی کشور دیگر
    می فرستادند و آموزشهای محدود چریکی را نیز برای آنان مهیا می نمودند.کمی بعد و به دنبال اعدام اعضای حزب الدعوه، امام خمینی بصورت عمومی از نظامیان عراقی خواست تا صدام را سرنگون کنند.
    در پاسخ به این جملات،عراقی ها قصر شیرین را در ۹ آوریل بمباران کردند. اخراج شهروندان عراقی متولد شده درایران هم در دستور کار دولت این کشورقرار گرفت. همزمان آیت ا... صدر و خواهرش بنت الهدی اعدام گردید ،چراکه او این دولت را غیر اسلامی و رابطه با آن را حرام دانسته بود.در پاسخ آیت الله خمینی، ۳روز عزای عمومی اعلام نمود وحمایتها و آموزشهای ایران از مجاهدین عراقی را گسترش داد.
    روابط دیپلماتیک دوکشور در ژوئن ۱۹۸۰ قطع شد. رادیو ایران تبلیغات خود را برای سرنگونی رژیم حزب بعث افزایش داد و در مقابل رادیوی عراق به مخالفان دولت ایران فضای مناسبی را اعطا نمود. حمایت از کودتای نوژه و عملیاتهای دیگر در خاک ایران بخش دیگری از اقدامات صدام بود. در این کودتا ۵۰۰ نفر دستگیر ،۲۰نفر به حبسهای طولانی مدت و ۵۰نفر اعدام شدند. و این شکستها را باید یکی از دلایل آغاز جنگ دانست.
    تنشهای میان دو کشور اندک اندک رو به گسترش بود.صدام از ایران خواست که شط العرب را به عراق واگذار نموده و با بمباران قصرشیرین و انتخاب ۵۰کرد در مجلس قانونگذاری ، زمینه روانی جنگ را مهیا کرد.هردو طرف، یکدیگر را بدلیل آغاز جنگ مورد سرزنش قرار می دادند.
    آنچه روشن است اینکه، صدام در ۶ سپتامبر ایران را تهدید به تصرف۳۵۰کیلومتر مربع از خاکش در قصرشیرین وموسیان نموده بود.
    در سپتامبر همان سال رادیو عراق از بازپس گیری مناطقی در صیف سعید و زین القوس و موسیان و دیاله و هیلا خدیر به مساحت ۲۲۰کیلومتر مربع خبر داده بود.
    همزمان تبادل آتش میان دو طرف بویژه در حوالی شط العرب آغاز گردیده بود.در ۱۷ سپتامبر دولت عراق از بی اعتبار بودن قرارداد الجزایر بدلیل عدم انجام شدن وظایف ایران خبر داد و اعلام کرد شط العرب باید کاملا عربی و عراقی باشد.با سرپیچی ایران از پذیرش چنین خواسته هایی ،نبرد در این منطقه بالا گرفت. دو جنگنده اف ۴ایران در این نبردها سرنگون شد و بنی صدر در ۲۰ سپتامبر اعلام آماده باش عمومی داد.
    ۲ ۳) دلایل تصمیم عراق به اشغالگری:
    باید دانست که تا این زمان هم باوجود تلاشهای دوکشور در جهت نابودی طرف دیگر، جلوگیری از بروز یک جنگ دامنه دار، ممکن بود.
    اما اندک اندک مشخص شد که صدام در صدد حمله به مرزهای ایران است.تحرکات نیروهای عراقی هم نشانگر آمادگی برای جنگی بزرگ و چند ماهه بود و سرانجام آتش نبردی برافروخته شد که تا یک دهه ادامه یافت و بر زندگی میلیونها انسان،سایه افکند.
    ۲ ۳ ۱) پرسش در مورد اهداف عراق:
    تعیین اهداف دقیق عراق ازآغاز این جنگ ، ممکن نیست،اما دستیابی به این ۸هدف را می توان مشخص کرد:
    حفظ حزب بعث در برابر تهدیدات آیت الله خمینی پیرامون نابودی آن.
    حفظ مرزهای عراق از حملات نظامی و بدست آوردن مواضع دفاعی وعده داده شده از سوی شاه در قرارداد الجزایر بویژه در مهران و قصرشیرین.
    بی اعتبار ساختن قرارداد الجزایر و کنترل مجدد شط العرب.
    نابودی قدرت نظامی باقیمانده ارتش وازبین بردن نیروهای انقلابی ایران که بدلیل تحریم غربیها در موضع ضعف به سر می بردند. همچنین نیروی انسانی و لجستیک و سیستمهای تعمیر و نگهداری تجهیزات باقیمانده در معرض نابودی کامل قرار داشت.
    ایجاد زمینه مناسب برای سرنگونی دولت آیت الله خمینی وایجاد رژیمی سکولارتر و دوستانه تر باعراق در این کشور.
    تصرف چاههای نفت ایران در خوزستان و کرمانشاه و تضمین دسترسی عراق به خلیج برای تبدیل عراق به قدرت اول دنیای عرب.
    اعمال فشار بر دول عربی جنوب خلیج و حزب بعث سوریه برای پذیرش حاکمیت عراق.
    بهره گیری از منافع پیروزی در این جنگ بویژه پس از انزوای سیاسی مصر بدلیل انعقاد معاهده صلح با اسراییل.
    این شرایط در زمانی روی داد که ایران در انزوای جهانی قرار داشت و علاوه بر بختیار ، عده زیادی از نیروهای ارتش ایران هم از صدام حمایت می نمودند.جدایی طلبان خوزستانی اقدامات گسترده ای را انجام می دادند و علاوه بر معضل تسخیر سفارت آمریکا ،شورشهای قومی داخلی و مبارزه با مارکسیستها ،ایرانی نا آرام بوجود آورده بود.و یکی از درسهای جنگ اینست که ملتها، جنگ را در قالب بازیگران منطقی آن می بینند وچانه زنی و تفاهم طلبی قادر به پیش بینی نتایج جنگ و درک آن نیست.
    ۲ ۳ ۲) پرسش در مورد اهداف ایران:
    به همین ترتیب ،تعیین اهداف دقیق ایران نیز در این جنگ ، به سادگی ممکن نیست. همانند بسیاری از اقدامات رهبران روسیه و فرانسه پس از پیروزی انقلاب های آنان و یا پس از اعلام اعلامیه جنگ آمریکا در ۱۸۱۲، رهبران ایران تلاش های زیادی برای برپایی یک جنگ می نمودند.گویی آنان درانتظار یک قیام سراسری در عراق بودند و همه اقدامات لازم را برای چنین کاری انجام دادند.
    البته در آن زمان ایران به هیچ وجه آماده آغازجنگی گسترده نبود. چراکه با وجودتضعیف نیروهای دریایی ،هوایی و زمینی ارتش ایران و اخراج و اعدام ۵۵۰ نفر از فرماندهان عالی رتبه آن وآغاز تحریمهای خارجی، این امر کاملا روشن بود.
    با آغاز حملات نیروهای ارتش به کردهای مبارز و اعراب خواهان جدایی و استفاده از سلاحهای مرسوم جنگی،نارضایتی ها ی زیادی در میان نیروهای ارتش پدیدار شده بود و خیلی زود ارتشی موازی با نام سپاه پاسداران با ۶۰۰۰نیروی اولیه تشکیل گردید تا در این ماموریتها به کار گرفته شوند.کمی بعد هم حزب خدا و یا حزب ا... تشکیل گردید.
    در سال ۱۹۷۹ ،اختلاف نظرها در موردچگونگی سرکوب کردها و اعراب توسط نیروهای سپاه و ارتش ایران ،تامین امنیت وبقای انقلاب به تغییراتی گسترده در سطوح فرماندهی این نیروها منجر گردید.با تصفیه و اخراج و بازخرید ویا انتقال به سپاه نیمی از پرسنل ارتش، این نیرو با آسیبهای زیادی روبرو گردید. آیت الله خمینی با لغو بسیاری از قراردادهای نظامی ایران ، تلاش کرد که ۸۰هواپیمای اف ۱۴ و مجموعه ای از موشکهای فونیکس ایران را دوباره به آمریکاییها بفروشد.
    با تسخیر سفارت آمریکا در ایران و گروگان گیری ، شرایط بدتر هم گردید.ایرانیها مجموعه ای از سلاحهای خریداری شده در دوره شاه را نپذیرفتند و آمریکا با قطع روابط نظامی خود،ایران را تحریم کرد.
    در این دوره تقریبا همه فعالیتهای مربوط به تعمیر و نگهداری تجهیزات ،آموزش نیروها و مانورهای مشترک نیروهای ارتش تعلیق گردید و در آغاز جنگ ایران و عراق ،۳۰درصد تجهیزات نیروی زمینی، ۵۰تا۶۰درصد هواپیماها و ۶۰درصد هلی کوپترهای ایران،عملیاتی نبود.در یک دوره کوتاه ، ۲۵ تا۵۰درصد فرماندهان ارشد نیروهای زمینی و هوایی و هزاران تکنیسین این نیروها ،اخراج شده و یا با استعفا ،ازخدمت خارج گردیدند.
    با انتخاب بنی صدر به عنوان رییس جمهور ،تنش میان نیروهای رادیکال طرفدار امام خمینی وحامیان لیبرال بنی صدر اوج گرفت.همچنین گروههای مختلف سیاسی نظراتی متفاوت نظیر عدم نیاز به ارتش منظم، سرمایه گذاری برای توسعه نیروهای مردمی و یا ایجاد واحدهای جنگ های نامنظم و چریکی داشتند.طرحهای مطرح شده برای بازسازی ارتش ،غیر عملیاتی و ناکارا بود و توان جابجایی نیروهای ارتش ایران که هیچ گاه نیز قابل اتکا نبود، تقریبا نابود گردید.سپاه پاسدران با ۳۰۰۰۰نیروی خود تنها دارای سلاح هایی سبک بود و بیش از هرچیز ، تامین امنیت داخلی را در دستور کار داشتند.نیروهای آموزش ندیده مردمی ویا بسیج به عنوان ارتش ۲۰۰۰۰۰۰۰نفری در سخنرانی ها مطرح می گردید، اما درزمان آغاز جنگ از آنان خبری نبود.
    با وجود انتصاب بنی صدر به عنوان جانشین فرمانده کل قوا، در میان سایر نیروهای انقلاب ، همکاری و همراهی قابل توجهی با وی انجام نمی گردید.بنی صدر و رجایی، رییس جمهورو نخست وزیر وقت بر سر مسایلی نظیر چگونگی تامین قطعات یدکی،هماهنگی نیروها ولزوم بهره گیری از افراد متخصص به توافقی دست نمی یافتند وهاشمی رفسنجانی وسایر رهبران وقت شورای انقلاب و حزب جمهوری اسلامی هم اعلام می کردند که حاضرند بخشهایی از ایران از آن جدا شود، ولی یک ارتش و دولت سکولار با فرماندهی بنی صدر در ایران وجود نداشته باشد.و در واقع رهبران حزب جمهوری اسلامی حتی توانستند با اخلال و متوقف نمودن قرارداد تسلیحاتی ایران و آمریکا که به دنبال آزادی گروگانها در جریان اجرا بود،به ایفای نقش بپردازند.
    عدم آمادگی ایران برای جنگ تا حدی بود که در زمان آغاز جنگ حتی یک فرمانده ارتش ایران در مناطق مرزی وجود نداشت. در سراسر مرزهای مشترک ۴۵۰مایلی ایران و عراق در زمان آغاز جنگ ،حتی یک واحد از نیروهای رزمی ارتش ایران و یا یگانهای پشتیبانی توپخانه ، وجود نداشت. نزدیک ترین لشگر رزمی جنوب ،در اهواز وجود داشت و گزارشهای نیروهای عراقی هم نشان می دهد که در دو روز ابتدایی پیشروی، آنان با هیچ واحد رزمی سازمان یافته ای روبرو نگردیدند.بدین ترتیب می توان دریافت که با وجود تلاش های عراق برای تجاوز،ایرانیها حتی توانایی یک دفاع کارا هم نداشتند.
    بزرگ ترین عشیره عرب این منطقه بنی کعب بود.آنان از دیرباز در دوسوی شط العرب زندگی می نمودند و تشکیل یک شیخ نشین مستقل از سالها پیش جز آرزوهای آنان بوده است.ولی با قتل عام۳۰۰تا ۵۰۰ نفر،زخمی شدن ۲۰۰ تا۳۰۰نفر و اسیر شدن ۵۰۰ تا۷۰۰نفر از این اعراب بدست ژنرال مدنی از فرماندهان نیروی دریایی در آوریل ۱۹۸۰، همراه با ارسال سلاح های مختلف توسط دولت عراق به این افراد، اوضاع در آستانه آغاز جنگ دو طرف پیچیده تر از همیشه گردیده بود.

    @ سوسنگرد @ سوسنگرد @ سوسنگرد @ سوسنگرد @ سوسنگرد @ سوسنگرد @ سوسنگرد @ سوسنگرد @ سوسنگرد @ سوسنگرد @ سوسنگرد @ سوسنگرد @ سوسنگرد @
    ویرایش توسط حسنعلی ابراهیمی سعید : 5th August 2015 در ساعت 07:11 PM

  3. #3
    همکار تالار نیروی نظامی وهوانوردی
    رشته تحصیلی
    تجربی
    نوشته ها
    2,617
    ارسال تشکر
    3,144
    دریافت تشکر: 2,553
    قدرت امتیاز دهی
    871
    Array

    پیش فرض پاسخ : درس های نبرد ایران و عراق اثر آنتونی کردزمن

    بخش سوم[/b]

    در بخش پیشین به عوامل تاریخی ای که به شروع جنگ انجامید ،اشاره شد.و به هرحال تعدادی از عوامل استراتژیک و نظامی ،نقش قدرتمند و مهمی را در تداوم جنگ ایفا نمودند .در این میان ، نقاط ضعف و قوت هریک از دوطرف نبرد ،قدرت اقتصادی آنها ،توانایی خرید سلاحهای جنگی ، توانایی در انتقال سریع و کارای نفرات انسانی و توانمندی و ساختار نیروها از اهمیت بالایی برخوردار بوده است.
    ● نقاط قوت و ضعف، عوامل اقتصادی، توان نیروها وسایر مولفه های نظامی ای که جنگ را به پیش برد:
    در بخش پیشین به عوامل تاریخی ای که به شروع جنگ انجامید ،اشاره شد.و به هرحال تعدادی از عوامل استراتژیک و نظامی ،نقش قدرتمند و مهمی را در تداوم جنگ ایفا نمودند .در این میان ، نقاط ضعف و قوت هریک از دوطرف نبرد ،قدرت اقتصادی آنها ،توانایی خرید سلاحهای جنگی ، توانایی در انتقال سریع و کارای نفرات انسانی و توانمندی و ساختار نیروها از اهمیت بالایی برخوردار بوده است.
    ۳) نقاط ضعف و قوت هریک از دوکشور:
    ایران و عراق جنگ خود را با مجموعه ای متنوع از نقاط ضعف و قوت آغاز نمودند.این ویژگی ها، رویکردهای دو طرف را در جنگ شکل داد و باعث شد ایران و عراق از رویکردها و تکنولوژی های مختلف و شیوه هایی متفاوت در مدیریت نبرد بهره ببرند.
    ۳ـ۱) نگاهی به نقاط ضعف و قوت ایران:
    فارغ از فقدان ثبات سیاسی و نظامی در ایران در آغاز جنگ، این کشور در آن زمان از مزیت هایی به شرح زیر بهره می برد:
    ـ عمق استراتژیک: شهرهای مهم ایران و تاسیسات نفتی این کشور در فاصله قابل توجهی از مرز با عراق قرار داشت.
    ـ دارا بودن یک ساختار نظامی قدرتمند به جای مانده از دوره شاه ،با انبوهی از نیرو و سلاحهای پیشرفته غربی و زرادخانه تسلیحاتی بزرگ . و با وجود آسیب های فراوان وارد شده پس از سقوط شاه به ارتش ایران ، وجود کادر آموزش دیده نظامی و زرادخانه های باقیمانده، جز توانمندی های ارتش ایران بوده است.
    ـ ایجاد یک نیروی شبه نظامی مسلح و نیمه آموزش دیده به نام های بسیج، حزب ا... و سپاه پاسداران.این نیروها برای حفاظت از انقلاب در قالب ارتش ۲۰۰۰۰۰۰۰میلیونی سازماندهی گردیده بودند تا در برابر تهدید اشغال ایران توسط ایالات متحده پس از گروگان گیری سفارت،به مقابله بپردازند.
    ـ ایجاد روحیه انقلابی و تعهد اخلاقی در میان مردم برای حفاظت از انقلاب در برابر تهدیدات موجود.
    ـ دارابودن پیشرفته ترین تکنولوژی های غربی در ارتش این شور به دنبال تصمیم نیکسون در سال ۱۹۷۲ برای تبدیل ایران به ژاندارم منطقه خلیج.
    ـ دارابودن ذخایر ارزی انبوه و درآمدهای نفتی هنگفت.
    ▪ اما در عین حال ارتش ایران و بویژه نیروهای زمینی، از ضعفهای زیادی نیز رنج می برد که عبارت بود از:
    ـ قطع ارتباط سیاسی ایران وآمریکا به عنوان تامین کننده اصلی تسلیحات ، مهمات و قطعات یدکی سلاح های ارتش ایران همراه با قطع ارتباط با دولتهای عرب منطقه که باعث شد آنان به سوی عراق سوق پیدا کنند.
    ـ وجود دخالتهای مداوم سیاسی و ایدئولوژیک در مدیریت ارتش بویژه ایجاد یک مجموعه کاملا نوظهور کنترلهای مذهبی در ارتش(واحد عقیدتی سیاسی). بعدها این دخالتها در زمان جنگ باعث تغییر تاکتیکها واستراتژی های فرماندهان ارتش و انتخاب تاکتیکها واستراتژی هایی نادرست گردید.
    ـ شکل گیری رقابت های نادرست میان ارتش با سپاه و سایر نزدیکان به رهبر انقلاب که بر همه اقدامات جنگی تاثیر می گذاشت.
    ـ فقدان افسران عالی رتبه و کادر فرماندهی بدلیل موج اعدام و اخراج و بازنشستگی نیروها بدنبال پیروزی انقلاب که باعث تضعیف فرماندهی نیروها در زمان جنگ گردید.البته کادر فرماندهی نیروهای دریایی و هوایی با تغییرات کمتری روبرو گردیده بود.
    ـ ضعف سیستم لجستیک نیروها. ایران با وجود طراحی یک سیستم کامپیوتری برای این کاردر زمان شاه، نتوانست از آن بهره ببرد.همچنین تا پایان جنگ سیستم سفارش، تخصیص وتوزیع مهمات با مشکلات عدیده ای روبرو بود.
    ـ اتکای زیاد به مشاوران کارشناسان و متخصصان خارجی در بخشهای آموزش و فنی و تاکتیکی و برنامه ریزی عملیاتی. چراکه با سقوط شاه و تسخیر سفارت آمریکا، این روابط از بین رفت.
    ـ اربین رفتن اولویتهای مهارتی و حرفه ای در تعیین فرماندهان.بعدها با انحلال مراکز آموزش فرماندهی و انتصاب فرماندهانی با دیدگاه های ایدئولوژیک و غیر حرفه ای و غیر متخصص، این وضعیت بدتر شد.
    ـ وجود انبوهی از موارد فرار خدمت در دوره پیروزی انقلاب که با آغاز جنگ کاهش یافت.
    ـ تداوم مشکلات امنیتی داخلی بدلیل وجود اقلیتهای نژادی وگروه های مارکسیست نظیر مجاهدین خلق .
    ۳ ۲) عراق؛ مزیت ها و ضعف ها:
    عراقیها هم دارای مجموعه ای از نقاط قوت و ضعف بودند که مزیتهای اصلی آنان عبارت بود از:
    ـ ثبات سیاسی ونظامی بسیار بیشتر در مقایسه با ایران.
    ـ روابط دوستانه با کشورهای همسایه و طرف های غربی.
    ـ تداوم دسترسی عراق به تسلیحات غربی و شرقی پیشرفته بویژه سلاح های روسی وفرانسوی همراه با اتخاذ راهکارهایی برای مواقع ایجادبحران در تامین مهمات وتسلیحات.بعدها نیز آنها از ایتالیا و بلغارستان و لهستان و مصر ،سلاح هایی خریداری نمودند.
    ـ عدم اتکا به مشاوران خارجی در امور ارتش و دارا بودن نیروهای داخلی توانمند در حوزه های لجستیک و برنامه ریزی و طراحی نبردها. و با وجود ضعف عمومی امکانات آنان در مقایسه با ایران،آنان از مشکلات کمتری در راه اندازی و نگهداری سلاح هایشان برخوردار بودند.
    ـ دارا بودن منابع مالی و اعتباری هنگفت در آغاز جنگ.
    ـ انقلاب ساختاریافته در عراق و بهبود استانداردهای زندگی ودارا بودن برنامه های مدون توسعه وتلاش در جهت تامین رضایت کردها و شیعیان ناراضی .
    ـ حمایت مالی از سوی دول شورای همکاری خلیج فارس و دریافت پاره ای کمکهای نظامی از سوی مصر و اردن.
    ▪ درمقابل عراقی ها هم از ضعفهایی رنج می بردند که علاوه بر ایجاد مانع دربرابر تداوم پیروزی های اولیه ، باعث شکست در برابر حملات بعدی ایرانی ها شد. این عوامل عبارت بودند از:
    ـ خیال پردازی رهبران عراق در مورد ضعف های ایران ، مواضع عربهای جدایی طلب خوزستان و تلقی ازاین جنگ به عنوان راه حلی سریع برای سلطه بر خلیج و دنیای عرب.
    ـ فقدان عمق استراتژیک و وابستگی صادرات نفت عراق به باریکه مرزی ۵۰ مایلی قرار گرفته در حاشیه شط العرب همراه با بروز مسایل پیش بینی نشده ای در مسیر خطوط لوله نفت موجود در ترکیه و سوریه بدلیل تحریم و تیره شدن روابط سیاسی.
    ـ داشتن ارتشی بسیار سیاسی که تشنه قدرت طلبی بود و بدلیل وابستگی به صدام حسین و حزب بعث، از هیچ اقدامی فروگذار
    نمی کرد.هرچند باتوجه به وابستگی آنها به آموزشهای روسها، اکثر آنان فاقد توانمندی در عملیاتها بودند که اعدام ۱۵ژنرال و دستگیری و مجازات ۳۰۰ نظامی دیگر ، نشانگر این حقیقت است.
    ـ بسیاری از فرماندهان ارتش ، سنی مذهب و از ساکنان موصل و تکریت بودند، اما اکثر سربازان، مذهب شیعه داشتند. بدین ترتیب ،سیاست زدگی،منطقه گرایی و مذهب برحرفه ای گرایی نظامی ترجیح داده میشد.
    ـ نیروهای عراقی فاقد بنیانهای آموزشی و تکنیکی مناسب بودند.به علاوه با وجود انبوهی از نیروهای زمینی در خط مقدم،بخش های تدارکاتی و آموزشی و مهمات رسانی آنها بسیار ضعیف بود.
    ـ در آغاز جنگ عراقیها در حال تغییر اتکای خویش از سلاح های روسی به سلاحهای شرقی و غربی با بهره گیری از سلاحهای غربی بویژه فرانسوی بودند.لذا پشتیبانی شوروی از آنها به شدت کاهش یافت.به علاوه آنها تقریبا فاقد نیروی دریایی بودند و نیروی هوایی عراق نیز فاقد آموزشها و توانایی های واقعی برای حضور در یک جنگ طولانی بود.
    ـ توانایی شناسایی نیروی هوایی به شدت سیاسی عراق، به شدت محدود بود و عراقیها انبوهی از اطلاعات نادرست را ارائه می نمودند.
    ـ با سرکوب کردها و کمونیستها توسط صدام و علاقمندی روسها به ارتباط با ایران، روابط صدام و شوروی روبه تیرگی نهاد.
    ـ تنشهای سیاسی میان دولت بعثی سنی با اکثریت شیعه واقلیت کرد همراه با حملات کردها به منافع دولت که از سال ۱۹۸۴ بالا گرفته بود.
    ● تاثیرات اقتصادی:
    در این جنگ اتکا به ثروتهای نفتی ، نقشی اساسی داشت. آمارها نیز نشان می دهد با انزوای ایران انقلابی در منطقه و روابط خوب عراق با دولت های عرب خاورمیانه ، فرصتهای مناسبی برای آنان فراهم گردید.
    در این جنگ هزینه های دو طرف در طول زمان با رشد زیادی همراه بود ، ولی ارقام هزینه شده توسط عراق با وجود نامطمئن بودن ارقام ذکر شده ، بسیار بیشتر از طرف ایرانی بوده است.مثلا اگرچه عراقی ها در سال ۱۹۷۴ تنها یک سوم ایرانی ها صرف هزینه های نظامی خودمی نمودند، ولی ظرف یک دهه از ایرانی ها پیشی گرفتند. و درطول زمان جنگ هم این برتری بدلیل حمایتهای دولتهای همسایه تداوم یافت. البته عراق بدلیل آسیب پذیری فراوان از ناحیه حملات ایرانیها به تاسیسات نفتی اش در خلیج و اقدامات سوریه در بستن خط لوله صادرات نفت ، با مشکلاتی روبرو گردید.
    با نگاهی به این جنگ می توان دریافت که اگر ایرانیها تا آن حد بر استقلال از شرق و غرب پافشاری نمی نمودند و عراقیها نیز از حمایتهای گسترده دیگران بهره مند نمی شدند،پیروزی نهایی در سالهای ابتدایی جنگ با ایران بود. بقای عراق به کمکهای کویت و عربستان سعودی و سایر همسایگانش و کمکها و وامهایی بین۳۵ تا۴۰ میلیارد دلار وابسته بود.در مقابل ایرانیها هم با وجود همه مشکلات ، هزینه های زیادی را در این جنگ پرداخت نمودند.
    به علاوه با آغاز جنگ نفت و کاهش شدید قیمت نفت در سال های اواسط جنگ ، آسیبهای بیشتری به توان پشتیبانی دو طرف وارد گردید و هردو مجبور بودند تا با صرف نظر کردن و فروش "کره" بیشتر، به خرید "سلاح" بپردازند.
    و تاثیر عوامل اقتصادی از جمله درسهای مهم این جنگ خواهدبود.چراکه این دو کشورتک محصولی ، از آسیب پذیری زیادی در صادرات استراتژیک خود، برخوردار بودند.
    ▪ تاثیرات ناشی از واردات تسلیحات و انتقال تکنولوژی :
    در دوره پیش از آغاز جنگ و در همه سالهای تداوم آن ،عراق از توانایی دسترسی کامل به واردات تسلیحات و انتقال تکنولوژی مورد نظر خود برخوردار بود.در سال های ۱۹۷۴ تا۱۹۷۸، ایران ۸.۷میلیارد دلار تسلیحات از آمریکا وارد کرده بود که عمدتا پیشرفته بودند و تنها ۵۰۰میلیون دلار از این تسلیحات از تکنولوژی های معمول و در دسترس بهره می بردند. در مقابل عراقی ها ۵.۳ میلیارد دلار تسلیحات وارد کرده بودند که تنها ۸۰۰میلیون دلار از این تسلیحات از تکنولوژی های پیشرفته روز دنیا بهره می بردند.
    اما پس از سقوط شاه این شرایط برعکس گردید و واردات عراقیها ۵ برابر ایرانی ها شد. به علاوه آنها نیمی از سلاح های خود را از اروپای غربی وارد می نمودند که به برتری نظامی آنها در ابتدا و انتهای نبرد انجامید.
    ▪ در ادامه به پاره ای آمارها وگزارشها اشاره می گردد:
    ـ در فاصله ۱۹۸۰ تا۱۹۸۷، ایران و عراق در مجموع ۶۴میلیارد دلار برای خرید تسبیحات جدید هزینه کردند که این رقم بیش از یک پنجم سلاح های خریداری شده توسط کشورهای جهان سوم می باشد.
    ـ شوروی ۲۹درصد کل این خریدها را به خود اختصاص داده بود.چینیها ۱۲ درصد ، سایر کشورهای کمونیستی ۱۶ درصد ،اروپای غربی ۳۱ درصد و سایر کشورها۱۱ درصد این بازار را در دست داشتند.
    ـ در فاصله ۱۹۸۰ تا۱۹۸۷ ، ۳۷ درصد کل قراردادهای نظامی شوروی با عراق بسته شد. دولت های اروپای غربی نیز ۳۰ درصد کل قراردادهای نظامی خود را با این کشور منعقد نمودند.
    ـ در فاصله ۱۹۸۰ تا۱۹۸۷ ، ۲۱ درصد کل قراردادهای نظامی چین با ایران بسته شد. دولت های کمونیست اروپایی ۳۱ درصد و سایردولت های کمونیست بویژه کره شمالی نیز ۳۰ درصد کل قراردادهای نظامی خود را با این کشور منعقد نمودند.
    ـ اتحاد جماهیر شوروی به تنهایی ۳۸ درصد کل سلاح های فروخته شده به ایران وعراق را تامین نمود.چینیها ۱۱ درصد ، سایردولت های کمونیست۱۷ درصد ، اروپاییهای غربی ۲۵ درصد و سایردولت های غیر کمونیست۱۱ درصد این بازار را در اختیار داشتند.
    ـ در این سالها ایرانیها به دولت چین وابستگی زیادی پیدا کردند. همچنین اروپاییهای غربی بدلیل تولیدات محدود نظامی خود نتوانستند فروش زیادی داشته باشند.
    ـ اتحاد جماهیر شوروی با فروش ۱۸.۵ میلیارد دلار سلاح به عراق و دولت های کمونیست اروپا بافروش ۱۰.۴ میلیارد دلار،به سود زیادی دست یافتند.البته در نیمه دوم جنگ، سهم اروپاییها بیشتر شد.چینی ها هم با وجود همکاری با ایران، ۴.۲ میلیارد دلار سلاح به عراقیها فروختند.
    ـ پس از چین به عنوان اصلی ترین تامین کننده سلاح ایران،کره شمالی و دیگر دولتهای اروپایی شرقی و غربی قرار داشتند.در مجموع ۲۰درصد محصولات نظامی این کشور توسط ایرانی ها خریداری می گردید.
    وجود توازن در عرضه سلاح از سوی دو بلوک را باید یکی از ویژگی های پایداری و تداوم جنگهای مدرن دانست. چراکه در همه زد و خوردهای کم دامنه جهان سوم چنین وضعیتی وجوددارد. و به هرترتیب ، حجم گسترده سلاح های سرازیر شده در این جنگ ،حکایت از یک نبرد گسترده و فراگیر و دامنه دار دارد.
    نکته بعدی حائز اهمیت،نقش انتقال تکنولوژی در مساله عدم توازن میان سلاح های انتقال یافته در طرفین نبرد می باشد. بررسی ها نشان می دهد با وجود آزادی عمل عراقیها در خرید تسلیحات فرانسوی وروسی ، ایرانی ها با مشکلات زیادی روبرو بودند. همچنین ایرانی ها در بسیاری موارداز پذیرش طرح های آموزشی و انتقال تکنولوژی طرف های شرقی و غربی سر باز می زدند و یا به حاشیه رانده شده بودند.البته بسیاری از طرفهای اروپایی ،حتی حاضر به تایید فروش اسلحه به ایران نیستند.
    ایرانیها بدلیل انزوای سیاسی مجبور بودند که ازمنابع متعددی، سلاح خریداری نمایند وبه علت تحریم طرفهای غربی، وابستگی زیادی به" بازار سیاه " داشتند.لذا این وضعیت به ناکارایی نهایی تسلیحات بکار گرفته شده ، کلاه برداری از طرف های ایرانی، تاخیر زیاد در اجرای تعهدات وکمبود قطعات کلیدی تسلیحات خریداری شده در جبهه هامی انجامید.درسی که نباید آن را فراموش نمود.
    همچنین عراقی ها بدلیل ساختار سیاسی ارتش خویش،در بدست آوردن و بکارگیری تکنولوژی های پیشرفته، ضعفهای زیادی داشتند.لذا توانایی نهایی یک ارتش تنها باید در صحنه عمل ، مورد سنجش قرار گیرد. و درنهایت عدم ارائه خدمات پشتیبانی و قطعات یدکی و آموزش از سوی فروشندگان غربی را باید درس دیگر این جنگ به حساب آورد.در مقابل شوروی و چین و کره شمالی ،کارنامه موفق تری داشتند.
    ▪ تاثیر نیروی انسانی و ویژگیهای جمعیتی:
    در حوزه انتقال کارای نیروها و تجهیزات و تدارکات نیروها،عراقیها کارنامه بسیار موفق تری در دوره پیش از آغاز و درطول نبرد ، برجای گذاشتند.در مقابل بدلیل هرج و مرج بوجودآمده ناشی از انقلاب (اسلامی) ، ارتش ایران در این بخش، کارنامه بسیار ضعیفی داشت.
    همچنین با استانداردهای جمعیتی،ایران باید از برتری بیشتری در مقایسه باعرااق بهره می برد.اما عراقی ها توانستند با مشوق های مالی ، نیروهای زیادی را در اختیار بگیرند.لذا درس دیگرجنگ دو کشور اینست که نیروی نظامی و نه جمعیت باید به حساب آید.
    در آغازجنگ ،عراقیها از برتری نیرو برخوردار بودند ، اما بعدها در سایه روحیه انقلابی و ملی گرایی ایرانیها، این برتری از دست رفت.کمی بعد ودر میانه جنگ ، عراق بسوی تشکیل ارتشی حرفه ای بایک میلیون سرباز گام برداشت.
    اما ایرانیها بر استفاده گسترده از نیروهای مردمی، پس از یک دوره کوتاه آموزشی اتکا می نمودند. البته در نیمه اول جنگ، عراق از برتری عددی و در همه سالهای جنگ از برتری تعداد نیروی حرفه ای سود می برد. ایرانیان در این جنگ ،فاقد نیروهای کماندو و رنجر ،لجستیک ، سیستم های تامین امکانات و بودجه کافی برای استفاده کارا از نیروهای انسانی خود بودند. ایران مجبور بود که به آموزش چند مهارت ساده و پیش پا افتاده و تجهیز اندک نیروهای مردمی اش اتکا نماید. و حتی زمانی که ایرانی ها نسبت به بسیج نیرو و گسیل داشتن انبوهی از نیروهای داوطلب اقدام می نمودند، بدلیل تنش ها و اختلاف نظرهای گسترده در مورد چگونگی مدیریت مراکز آموزشی و بکارگیری آنان ،عملا این اقدام با نوعی شکست همراه بود.
    به عنوان نتیجه،ایران از مشکلات زیادی در سازماندهی نیروهای مردمی، رنج می برد. عمدتا این نیروها به دستاوردهایی موقتی در خطوط مقدم دست می یافتند.ایرانیها در نبردهای خود نیازمند آتش تهیه و پشتیبانی آتش ،دفاع هوایی ، تسلیحات بیشتر، آتشبار و پشتیبانی لجستیک کاراتری بودند و در این بخش ها ناکامی های زیادی داشتند. در این میان ، نیروهای رزمی سپاه ،با تلفات و مجروحان زیادی روبرو گردیدند، اما بسیاری از پاسداران ،در شهرها و مناطق غیر جنگی و در دولت نوظهور اسلامی ، به فعالیت های ستادی روزمره و اداری می پرداختند.در پاره ای موارد، کمکهای امدادی با ضعف های زیادی روبرو بود و به افزایش مرگ و میر نیروها می انجامید. تغییر مداوم نیروهای مردمی نیز با تکمیل آموزش های نظامی آنان در ذوره حضور در عقبه ، همراه نبود.
    جهت گیری های سیاسی رادیکال و پیر شدن تدریجی نیروها، باعث شد که بسیاری از نیروهای آموزش دیده شاه از خدمت خارج گردند.بسیاری از پادگانهای آموزشی نیز غیر فعال گردیده بودند.و نیروهای ارتش عمدتا بدلیل عدم ارائه
    آموزش های بازآموزی و فقدان روحیه ، پس از سال ۱۹۸۴، کارایی چندانی نداشتند.
    این مجموعه از عوامل انسانی و پشتیبانی و اقتصادی نشان می دهد که چرا ایران نمی توانست همزمان در بیش از یک یا دو منطقه به حمله دست بزند،با وجودی که بدلیل برتری ایران در نیروی انسانی ،حملات همزمان می توانست آثار مناسبی داشته باشد.
    عراق نیز از مشکلات مربوط به نیروی انسانی رنج می برد.آنان مجبور شدند که بعدها از سرباز گیری اجباری بهره ببرند.هرچند آنها آموزش های مناسب تر، تجهیزات بهتر ،شرایط زندگی مناسب تر و خدمات بهداشتی و درمانی گسترده تری را برای نیروهایشان در مقایسه با ایرانی ها فراهم آورده بودند. البته بدلیل مشغول شدن نیروهای زیادی از ارتش در مناطق کردنشین، چالش بزرگی برای حاکمیت عراق، وجود داشت. و در نهایت اینکه اتکای زیاد بر تبلیغ مفاهیم ایدئولوژیک حزب بعث، بر کارایی نیروها تاثیراتی منفی برجای گذاشته بود.
    ▪ تغییرات ساختاری نیروهای دو طرف:
    بررسی های ما نشان می دهد در آستانه این جنگ،عراقیها بر بهبود کمیت نیروهای خویش و ایرانیها توجه خود را بر مسائل کیفی نیروها معطوف نموده بودند. و علی رغم غیر قابل اتکا بودن آمارهای ارائه شده از دو طرف،ایران و عراق در آستانه شروع جنگ با مشکلات ساختاری زیادی در بخش نیروی انسانی روبرو بودند. وتعدادی از این محدودیتها درسهای زیادی برای کشرهای جهان سوم در بخش اطلاعات نظامی دارد:
    ـ هیچ یک از دو طرف از فرماندهی عالی کارایی برخوردار نبودند.
    شاه اطرافیانی متملق و سیاسی را دور خود جمع کرده بود وبا پیروزی انقلاب ، ناکارایی این فرماندهان مشخص گردید.بعدها هم با روی کار آمدن فرماندهی سکولار به نام بنی صدر و فردی مذهبی همانند رفسنجانی ،اختلاف نظرها میان ارتش و سپاه اوج گرفت.عراقی ها هم فاقد فرماندهان کارآزموده بودند. در این کشور فرماندهان بر اساس وابستگی به رژیم به فعالیت می پرداختند.
    ـ در بخش های اطلاعاتی دو طرف،مسائل سیاسی از جایگاه مهمی برخوردار بود.
    بدلیل ماهیت به شدت سیاسی حاکمیت دو طرف، آنان بیش از مسائل اطلاعاتی خارجی و شناسایی و اقدامات مدرن اطلاعاتی ، توجه خود را به مسائل داخلی معطوف نموده بودند.آنان بیش ازهرچیز به دنبال نشان دادن وابستگی خود به رژیم حاکم بوده و فاقد توانمندی های لازم برای جنگ های مدرن و برنامه ریزی ای اثربخش بودند.
    ـ هیچ یک از دو طرف ،درک درستی از استراتژی های زمینی و هزینه ها و منافع این جنگ نداشتند.
    صدام حسین و (امام)خمینی ، پیروزی خود را در این جنگ تضمین شده می دانستند.اما فاقد استراتژی هایی روشن بودند.به علاوه آنها فاقد درک درستی از هزینه ها و توانمندی های خود بودند.
    ـ ساختار عملیاتی ارتش های دو طرف، بسیار ناقص بود.
    ارتش ایران از ابتدا برای اجرای عملیاتهای جنگی ،طراحی نشده بود. این ضعف در میان نیروهای دریایی و هوایی ایران هم وجود داشت.آنان مانورهایی تهاجمی را انجام نداده بودند و فاقد امکانات و آموزش های لازم دراین زمینه بودند.نیروی هوایی نیز از فقدان برنامه ای مشخص برای حملاتی گسترده و دفاع منطقه ای هوایی رنج می برد.عراقی ها نیز هیچگاه مانورهای مشترکی را با شوروی برگزار ننموده بودند.آنان فاقد نیروی دریایی نیز بودند و خلبانانشان هیچ گاه در شرایط واقعی نبرد قرار نداشتند.همچنین نیروهای هوایی و زمینی آنها نیز فاقد هماهنگی لازم در عملیاتها بودند.
    ـ هیچ یک از دو طرف ،دارای نیروهایی منسجم و متوازن و یک ستاد مشترک ساختاریافته نبودند.
    ایرانی ها باید با مجموعه ای نیروهای مردمی ونظامی به جنگ می پرداختند.در عین حال مانورهای گذشته آنان از سوی آمریکاییها طراحی و مدیریت می گردید وبا شکل گیری حکومت اسلامی، بساری از فرماندهان ، اخراج ،تصفیه، اعدام و یا بازنشسته شدند . نیروی هوایی ایران به جای پشتیبانی از عملیاتهای زمینی به دفاع هوایی مشغول بود .آتش باری ایران هم بسیار ناکارا و ضعیف بودو ایران تا اواسط جنگ، فاقد سیستم حملات موشکی بود.
    عراقی ها دارای ارتشی سیاسی بودند که تنش های داخل آن حتی پس از آتش بس ادامه یافت.درمیان نیروهای زمینی و هوایی عراق، همواره اختلاف نظرهای زیادی وجود داشت و هردو طرف از اجرای وظایف متقابل خویش، خودداری می کردند.
    این مسایل، مشکلات زیادی را برای دو طرف بوجود آورده بود.در خلال نبرد هم تغییر در ساختار ها و رقابتهای درونی بسیار سخت بود.پیروزی های ایران در اواسط جنگ باعث نشد که رهبری ایران ضعف های ارتش خود را ترمیم نماید.
    در مقابل عراقیها از رهبری خودمحور و نه معنوی بهره می بردند که از اثربخشی بیشتری در حفظ شرایط موجود بهره می برد.ولی بعدها مجبور شدند که اصلاحاتی اساسی را در ارتش خود بوجود آورند که دستاوردهایی رابه همراه آورد.
    ▪ تغییرات در نیروهای ایران:
    با پیروزی انقلاب ، ارتش ایران با آسیب های زیادی روبرو گردید.هرچند تنها تجربه واقعی آنها به جنگ ظفار و تصرف ۳جزیره باز می گشت.در سال ۱۹۷۹،ایران ۴۱۵۰۰۰ نیروی نظامی داشت که تنها یک سوم آنها ازآموزش مناسبی برخوردار بودند. آنها ۳۰۰۰۰۰ نیروی ذخیره هم داشتند که البته از توانایی اندکی برای جنگهای مدرن برخوردار بودند.ایران از ۱۰ لشگر بهره می برد که اکثر پرسنل آن به کارهای روزمره اداری می پرداختند وکارایی نظامی اندکی داشتند.
    ارتش عراق ۱۷۳۵ تانک جنگی داشت که شامل ۸۷۵ تانک چیفتن ، ۴۰۰تانک ام۴۷ و ام۴۸و ۴۶۰ تانک ام ۶۰بود.تانک های چیفتن با مشکلات مربوط به قطعات یدکی وتعمیرات و ناسازگاری با آب و هوای عراق روبرو بود. تانک های ام۴۷ وام۴۸ نیز به خوبی تعمیر و نگهداری نشده بودند.
    ایرانی ها هم ۲۵۰ تانک سبک اسکورپین داشتند که در کنار ۵۰۰ دستگاه بی تی آر۵۰ ، ی تی آر ۶۰ و ب تی آر ۱۵۲ و همچنین ۳۲۵ ام ۱۱۳ ، به کار گرفته شده بودند.
    آنها ۷۰۰عراده توپ نیز داشتند که شامل توپ۷۵م.م هوریتزر ، ۳۳۰ توپ روسی ۱۰۵ م.م ام ۱۰۱، توپ های۱۳۰م.م ، ۱۱۲ عراده توپ ۱۵۵ هوریتزر، ۱۴ توپ۲۰۳ م.م ام ۱۱۵ هوریتزر ،۴۵۰ توپ خودکششی ۱۵۵م.م ام ۱۱۰، ۳۸ توپ خودکششی۱۷۵ م.م و ۱۴ توپ ۲۰۳ م.م بود.
    ایرانی ها نیز دارای ۷۲ توپ موشک انداز ۱۲۲ م.م و زرادخانه بزرگی از موشکهای تاو ،دراگون، اس اس۱۱ ، اس اس ۱۲و موشکهای قابل هدایت ضدتانک انتاک بودند.
    ایران دارای ۱۸۰۰ دستگاه ضدهوایی شامل۱۰۰ پدافند۲۳ م.م و مجموعه ای از آتشبارهای هوایی ۲۰م.م و ۳۷م.م و۴۰م.م و۸۵م.م بود. عمده ترین سیستم زمین به هوای آنها ، شامل موشک های هاوک بود.
    نیروی هوایی ایران دارای ۱۰۰۰۰۰پرسنل بود و از۴۴۷ هواپیمای جنگنده شامل ۱۰اسکادران جنگنده و تهاجمی با ۱۹۰فروند هواپیمای اف ۴ (مدل های دی و ای) و ۸ اسکادران جنگنده و تهاجمی با ۱۶۶فروندهواپیماهای اف ۵ (مدل های ای و اف) سود می برد.در این نیرو ، ۴اسکادران شناسایی و تجسسی با ۷۷فروندهواپیماهای اف ۱۴ (مدل ای) نیز وجودداشت. به علاوه انبوهی از موشک های پیشرفته هوا به زمین نظیر موشک فونیکس در نیروی هوایی ایران بکارگرفته می شد.
    ایران دارای ۷۰ هواپیمای بال ثابت شناسایی وتجسسی سبک ، ۲۰۰بالگردتهاجمی مسلح شده نظیر بل۲۰۵ و۲۰۶و ۲۱۴ و ۹۰ فروند شینوک ۴۷بود.۲ اسکادران هواپیماهای حمل و نقل و تانکر ایران شامل ۱۳هواپیمای بویینگ۷۰۷و۹فروند بویینگ۷۴۷ و ۴ اسکادران هواپیماهای ترابری ایران از ۵۴ هواپیمای سی۱۳۰(مدل های ای واچ) تشکیل گردیده بودکه ۸۴ بالگرد و۲۵ هواپیمای جت وملخی کوچک هم در اختیار داشتند.در بخش دفاع موشکی ۵اسکادران راپییر و۲۵ پرتاب کننده زمین به هوای تایگرکت وجود داشت.
    از سوی دیگر، نیروی دریایی ایران ۳۰۰۰۰ نفرپرسنل داشت که از کارایی متوسطی برخورداربود.آنان یک زیردریایی آمریکایی تانگ ، ۳ ناوچه تهاجمی سطح به سطح ، ۴ شناور فریگیت کلاس سام با موشکهای سی کیلر و سی کت و ۴ناوجنگی تندروی آمریکایی پی اف ۱۰۳ در اختیار داشتند که در کنار۶ناوچه موشک انداز کلاس کمان دارای موشک هارپون و۷ ناوچه فاقد سیستم موشکی به کار گرفته می شد.۵ کشتی مین یاب ،یک شناورترابری بزرگ و ۶ هاورکرافت بی اچ ۷ و ۳ کشتی پشتیبانی عملیات های دریایی، بخش های دیگر این نیرو را تشکیل می داد.پایگاه های مدرن دریایی ایران در بندرعباس،بوشهر،خارک ،خرمشهر،چابهار و بندرپهلوی قرار داشت. ایران دارای ۷۴۰۰۰نفر پرسنل ژاندارمری نیز بود که با داشتن هواپیماهای سسنا۱۹۵ و ۳۱۰، ۳۲فروند بالگردهای ۲۰۵و۲۰۶ و ۳۲هواپیمای گشت زنی ،به فعالیت می پرداخت.
    پرسنل نیروی زمینی ارتش ایران با دستور(امام )خمینی و در یک دوره کوتاه از ۲۸۵۰۰۰نفر به ۱۵۰۰۰۰ ، پرسنل نیروی هوایی از ۲۸۰۰۰نفر به ۲۳۰۰۰ نفرو پرسنل نیروی هوایی از ۱۰۰۰۰۰نفر به۶۵۰۰۰ نفر ،کاهش یافتند.سایر نیروها نیز به یک سوم تعداد پرسنل گذشته ،کاهش یافتند. فرماندهان جدید فاقد صلاحیت و توانمندیهای فرماندهی لازم بودند.اقداماتی هم در جهت کوچک شدن ارتش صورت پذیرفت.با آغاز اعتراضات کردها و اندکی بعد عربها به سلطه فارسی زبانان بر دولت و ناتوانی ارتش در سرکوب این اعتراضات،قطب زاده و ابراهیم یزدی طرح تشکیل سپاه پاسداران را به امام ارائه کردند تا این نیرو با بهره گیری از بسیج به فعالیت بپردارد.
    در این دوره، نیروی هوایی با مشکلات تعمیراتی ، نگهداری هواپیماها و تامین نیازمندی هایش روبرو بود.در آگوست ۱۹۷۹ ، اکثر هواپیماها غیر عملیاتی بود و با خرابکاری های صورت گرفته ، ۸۰فرونداف ۱۴ ایران فاقد توانایی شلیک موشک های هوا به هوای فونیکس خود بودند. نیمی از بالگردها نیز بامشکل قطعات یدکی روبرو بودند. البته شرایط نیروی زمینی اندکی بهتر بود.تنها یک سوم تانک های چیفتن و ۶۰ تا۷۰درصد تانک های ام ۶۰، عملیاتی بودند.دو مرکز نظامی مرتبط در درود و اصفهان نیز تغییر کاربری یافتند.
    همزمان با اشغال سفارت ،تعداد پاسداران از ۶۰۰۰نفر به ۲۶۰۰۰نفر رسید وتلاش برای مفاهمه آنان با مجاهدین خلق و فداییان خلق، شدت گرفت. ولی تا آغاز جنگ هیچ تلاشی برای بازسازی ارتش صورت نگرفت. گویی ملاها تلاش می کردند که سپاه پاسداران را به اندازه ارتش ،توسعه دهند.آنها به سرعت از مرز۱۵۰۰۰۰نفر نیرو گذشتند و با سلطه بر مناطق ملتهب کردنشین و ترکمن صحرا ، همراه با انتخاب ۴ ملا در ستاد فرماندهی نیروهای مسلح، آنان می توانستند به قدرت زیادتری بر ارتش دست یابند.
    ▪ تغییرات در نیروهای عراق:
    بر خلاف ایران،عراقیها به سرعت در جهت قدرتمند شدن ارتش خود با امکان خرید همه سلاحهای پیشرفته روسی واروپای غربی و شرقی و قطعات یدکی و مهمات آنها ،گام برمی داشتند.
    البته حزب بعث بدلیل سرنگونی دولت عبدالکریم قاسم، به فرماندهان ارتش اعتماد نداشت .صدام که در سال ۱۹۷۰ از دانشکده نظامی ،فارغ التحصیل شده بود با رسیدن به قدرت، تلاش کرد تا تردیدها در مورد ارتباط ارتش با کردها و شیعیان و نفوذ کمونیستها در بدنه ارتش را از بین ببرد.البته تجربه سرکوب کردها ، آثار مفیدی برای بکارگیری در یک جنگ گسترده به همراه نداشت. در حالی که تنها۲۰ تا۳۰ درصد کردها با دولت صدام ،مبارزه می کردند اما صدام دریافته بود که دریک جنگ چریکی با آنان به موفقیتی دست نمی یابد.البته تاکتیک محاصره وحملات گسترده توپخانه ای به روستاهای ایران ، نابودی گسترده تاسیسات و خانه ها ، قتل عام ساکنان و پیشروی به سوی اهداف ، بصورت مشابهی علیه کردها و ایرانی ها بکار گرفته شد.
    البته عراق با وجود داشتن۲۲۵۰۰۰ زن و مرد در ارتش خود در سال ۱۹۸۰، تنها به یک سوم آنها آموزش های مناسبی داده بود. سایر نیروها هم برای نبردهای مدرن و تهاجمی،کارایی نداشتند. نیروهای شبه نظامی وابسته به حزب بعث نیز از همین نارسایی ها رنج می بردند. عراقی هادر دهه ۷۰ به ۲۸۵۰۰۰نوجوان ۹ تا۱۶ ساله ، آموزش هایی داده بودند، اما این کار تنها جنبه هایی سیاسی داشت. در کنار ۶ لشگر رزمی،عراقی ها دو تیپ نیروی مخصوص ، یک تیپ ریاست جمهوری و آتش بار وابسته به آن و یک تیپ کماندویی نیز داشتند.
    در پایان سال ۱۹۸۰ ،عراق ۲۷۰۰ تانک جنگی داشت که ۲۵۰۰ عدد از آنها تی ۵۴،تی ۵۵ و تی ۶۲ بودند. ۱۰۰ تانک تی ۷۲و ۱۰۰ تانک تی ۳۴و ۱۰۰ تانک فرانسوی آ.ام.ایکس ۳۰ ،در ارتش عراق وجود داشت.۱۰۰ دستگاه تانک آبی خاکی پی تی ۷۶ و۲۰۰آتشبارخودرویی بویژه ۲۰۰توپ روسی بی.ام.پی و انواع موشک انداز های بی تی آر۵۰و۶۰و۱۵۲ وآو.تی ۶۲ و وی.سی.آر در این ارتش بکار گرفته می شد.
    عراقی ها ۸۰۰ عراده توپ عمدتا روسی و راکت اندازهایی چند منظوره نظیر ۲۶ موشک انداز فراگ ۷ و۱۲ موشک انداز اسکاد بی با قابلیت کنترل نیز در اختیار داشتند.در زرادخانه ارتش عراق نیز مجموعه ای از موشک های ضدتانک میلان و اس.اس۱۱و ای تی۲ و ای تی۳ وجود داشت.
    در نیروی زمینی عراق۱۲۰۰ ضدهوایی نظیر توپ های اتوماتیک ۲۳ م.م زد.اس. یو۲۳ و۲۴ ،توپ خودکار ۳۷م.م ام.۱۹۳۹ ، توپ خودکار زد.اس. یو۵۷ ۲ در انواع ۵۷ م.م ، ۸۵م.م ،۱۰۰م.م و۱۳۰م.م بکار گرفته می شد. موشک های زمین به هوای عراق شامل سام۲ و سام۳ و۲۶ سکوی پرتاب سام ۶ بود.
    در نیروی هوایی عراق ۳۸۰۰۰نیرو وجود داشت که ۱۰۰۰۰نفراز آنان در بخش دفاع هوایی به کار می پرداختند.پایگاه های هوایی آنهادر بصره و اچ۳و حبانیه وکرکوک و موصل و رشید و شیبا و ۱۳ منطقه هوایی دیگربود.و حفاظت از این پایگاه ها در آستانه جنگ با ایران، به پایان رسید.
    با وجود اختلاف در تخمین ها ، نیروی هوایی عراق ۳۳۲ هواپیمای جنگی داشت که در دو اسکادران بمباران کننده دارای ۷تا ۱۲ توپولف ۲۲ و ۸ تا۱۰ایلوشین ۲۸ ، سازماندهی شده بودند. هرچندهردوی آنها، ناکارا بودند.عراق ۱۲ اسکادران تهاجمی جنگنده در اختیار داشت که ۴ اسکادران از آنها با ۸۰فروندمیگ ۲۳بی ، ۴ اسکادران با ۶۰ فروندسوخوی ۲۰ ، ۳ اسکادران دیگر با ۴ فروند سوخوی بی و آخرین واحد با ۱۰ فروندهواپیمای هانتر عملیاتی بودند.آنها تنها تعداد اندکی از میگ های ۲۳ و سوخوهای ۲۰خویش را در شرایط عملیاتی نگاه داشته بودند . ۵ اسکادران هواپیماهای رهگیری آنها دارای ۱۱۵ فروند میگ ۲۱ بود .به هرحال، عراق تنها می توانست حداکثر از ۶۰فروند از این هواپیماهای رهگیر، بهره ببرد.همچنین آنها از آموزش های ضعیفی در زمینه نبردهای هوایی و فقدان رادار های روسی رنج می بردندو در نبردهای هوایی عمدتا بر موشک های هوا به هوای خارج از رده آ.آ۲ ،اتکا می نمودند.
    ۷۰ بالگرد تهاجمی ، شامل ۴۱ فروند میل ۲۴ مجهز به موشک های ای تی ۲ سواتر ،تعدادی بالگرد اس آ.۳۴۲ گازیلیس و بالگرد میل ۴ هم در ارتش عراق وجود داشت. عراقی ها برای ترابری نیروهای خود از دو اسکادران شامل ۹ فروند آنتونف ۲ ، ۸ فروند آنتونف ۱۲، ۲ فروند آنتونف ۲۶، ۱۲ فروند آنتونف ۷۶، ۲ فروند توپولف ۱۲۴، ۱۳ فروند ایلوشین ۱۴و ۲ فروند هواپیمای دی .اچ.هرون بهره می بردند.به علاوه آنان انبوهی از هواپیماهای آموزشی شامل میگ ۱۵ و ۲۱و۲۳مدل یو را دراختیارداشتند.
    از سوی دیگر نیروی دریایی عراق، ۴۲۵۰نفر نیرو با اثربخشی ناچیز در اختیار داشت. و بسیاری از ناوگان آنها در زمان آغاز جنگ در ایتالیا در حال ساخت بود.در آغاز جنگ نیزآنها تنها یک ناو آموزشی، ۸ ناوچه تندرو مسلح به موشک استیکس ، چهار اژدر افکن فاک ، سه شناور بزرگ و ۸ شناور کوچک گشت زنی ساحلی ،دو شناور پلنوچی و تعدادی قایق جنگی داشتند.تنها پایگاه های آنها، تاسیساتی کوچک در بصره و
    ام القصر بود که پایگاه ام القصر در کنار آبراهی باریک ساخته شده بود و عراقی ها دارای یک اسکله و راداری در فاو بودند.
    ▪ زمین:
    آخرین عاملی که در این بخش بررسی می گردد، عامل زمین درآغاز جنگ است. این عامل با شکل دادن به موضع گیری ها و راهبردهای دو طرف ، بر جغرافیای نظامی نبرد، سایه افکنده بود.مهمترین شاخصه های این عامل عبارتند از:
    ـ فقدان عمق استراتژیک از سوی عراق(فاصله بغداد و تهران از مرز ۱۰۰و۷۰۰ کیلومتر است.)
    ـ ناتوانی عراق در دسترسی ایمن به خلیج.
    ـ وجود مانع طبیعی رودهای دجله و فرات.
    ـ وجود کوه های بلند در مرزهای شمالی دو طرف.
    ایران و عراق ۱۳۰۰کیلومتر مرزمشترک دارند که شرایط جغرافیایی ،مواضع دفاعی بهتری را برای ایران پدید آورده بود.و بیشترین حجم نبردها در اطراف قصرشیرین و شهر بصره که در دهانه شط العرب قرار دارد،روی داد. در مرزهای شمالی کوه هایی با ارتفاع ۲۷۰۰متر وجود دارد که عموما فاقد پوشش گیاهی هستند و این مناطق کردنشین در زمستان ، بسیار سرد و مملو از برف اند. در این مناطق لجستیک ، بسیار مشکل بوده و نبردها از کوهی به کوه دیگر ، منتقل می گردید. در این مناطق مرتفع ، عملیاتی نگاه داشتن بالگردها بسیار مشکل بوده و فشار اصلی بر دوش خودروها و پیاده نظام و هلی برن نیروها می باشد.هرچند در ماههای سرد سال، امکان هیچ اقدام مهمی وجود نداشت.
    در اکثر سالها،نبرد در مرزهای جنوبی و مرکزی جریان داشت و تنها ازسال ۱۹۸۴ به بعد نبردهایی در شمال آغاز شد. هرچند وجود رودها و حوزه های آبی در جنوب و مرکز و کوههای بلند در شمال، مانع مهمی برسر اجرای عملیاتهای دو طرف فراهم نموده بود.
    بغداد بدلیل موقعیت خود،با تهدیدات زیادی روبرو بود و در مرزهای مورد مناقشه پیرامون قصرشیرین و مهران، ایرانیها از وضعیت بهتری بهره می بردند و یک حمله موفق می توانست جایگاه کشورپیروز را بهبود زیادی دهد.البته ایرانی ها در جبهه قصرشیرین از آسیب پذیری زیادی برخوردار بودند با تصرف کرمانشاه،راه برای فتح تهران هموار می گردید. بغداد نیز در برابر آتش بارهای مستقر در مرز،آسیب پذیری زیادی داشت ،هرچند بدلیل کوه های این مناطق ،امکان ترابری ومهمات رسانی برای ایرانی ها دشوار بود.
    در مرزهای دو طرف، رودها و هورهای زیادی وجود دارد که با سیلاب های فصلی ، شکل زمین را با تغییرات زیادی بویژه بدلیل وجود نیزارها ،روبرو می کند. عراق با تغییر جهت دجله و فرات دریاچه های بزرگی را در اطراف بصره ایجاد نموده بود که در دفاع از این شهر نقش مهمی ایفا کرد.همچنین جزر و مد در این مناطق جنوبی،بر اقدامات دو طرف تاثیر به سزایی داشت و با ایجاد لجن زار ها و زمین های پر ازگل و لای، هرگونه جابجایی را با مشکلات زیادی روبرو می نمود.در مناطق جنوبی و مرکزی،اختلاف دما در ماههای سپتامبر تا می،۱۰۰درجه فارنهایت می باشد که زندگی در بعضی از این مناطق را ناممکن می نماید.بدین ترتیب زمین، عامل مهمی درحوادث روی داده در این جنگ، بوده است.

    ویرایش توسط حسنعلی ابراهیمی سعید : 18th July 2015 در ساعت 12:06 PM

  4. #4
    همکار تالار نیروی نظامی وهوانوردی
    رشته تحصیلی
    تجربی
    نوشته ها
    2,617
    ارسال تشکر
    3,144
    دریافت تشکر: 2,553
    قدرت امتیاز دهی
    871
    Array

    پیش فرض پاسخ : درس های نبرد ایران و عراق اثر آنتونی کردزمن

    بخش سوم

    در بخش پیشین به عوامل تاریخی ای که به شروع جنگ انجامید ،اشاره شد.و به هرحال تعدادی از عوامل استراتژیک و نظامی ،نقش قدرتمند و مهمی را در تداوم جنگ ایفا نمودند .در این میان ، نقاط ضعف و قوت هریک از دوطرف نبرد ،قدرت اقتصادی آنها ،توانایی خرید سلاحهای جنگی ، توانایی در انتقال سریع و کارای نفرات انسانی و توانمندی و ساختار نیروها از اهمیت بالایی برخوردار بوده است.
    ● نقاط قوت و ضعف، عوامل اقتصادی، توان نیروها وسایر مولفه های نظامی ای که جنگ را به پیش برد:
    در بخش پیشین به عوامل تاریخی ای که به شروع جنگ انجامید ،اشاره شد.و به هرحال تعدادی از عوامل استراتژیک و نظامی ،نقش قدرتمند و مهمی را در تداوم جنگ ایفا نمودند .در این میان ، نقاط ضعف و قوت هریک از دوطرف نبرد ،قدرت اقتصادی آنها ،توانایی خرید سلاحهای جنگی ، توانایی در انتقال سریع و کارای نفرات انسانی و توانمندی و ساختار نیروها از اهمیت بالایی برخوردار بوده است.
    ۳) نقاط ضعف و قوت هریک از دوکشور:
    ایران و عراق جنگ خود را با مجموعه ای متنوع از نقاط ضعف و قوت آغاز نمودند.این ویژگی ها، رویکردهای دو طرف را در جنگ شکل داد و باعث شد ایران و عراق از رویکردها و تکنولوژی های مختلف و شیوه هایی متفاوت در مدیریت نبرد بهره ببرند.
    ۳ـ۱) نگاهی به نقاط ضعف و قوت ایران:
    فارغ از فقدان ثبات سیاسی و نظامی در ایران در آغاز جنگ، این کشور در آن زمان از مزیت هایی به شرح زیر بهره می برد:
    ـ عمق استراتژیک: شهرهای مهم ایران و تاسیسات نفتی این کشور در فاصله قابل توجهی از مرز با عراق قرار داشت.
    ـ دارا بودن یک ساختار نظامی قدرتمند به جای مانده از دوره شاه ،با انبوهی از نیرو و سلاحهای پیشرفته غربی و زرادخانه تسلیحاتی بزرگ . و با وجود آسیب های فراوان وارد شده پس از سقوط شاه به ارتش ایران ، وجود کادر آموزش دیده نظامی و زرادخانه های باقیمانده، جز توانمندی های ارتش ایران بوده است.
    ـ ایجاد یک نیروی شبه نظامی مسلح و نیمه آموزش دیده به نام های بسیج، حزب ا... و سپاه پاسداران.این نیروها برای حفاظت از انقلاب در قالب ارتش ۲۰۰۰۰۰۰۰میلیونی سازماندهی گردیده بودند تا در برابر تهدید اشغال ایران توسط ایالات متحده پس از گروگان گیری سفارت،به مقابله بپردازند.
    ـ ایجاد روحیه انقلابی و تعهد اخلاقی در میان مردم برای حفاظت از انقلاب در برابر تهدیدات موجود.
    ـ دارابودن پیشرفته ترین تکنولوژی های غربی در ارتش این شور به دنبال تصمیم نیکسون در سال ۱۹۷۲ برای تبدیل ایران به ژاندارم منطقه خلیج.
    ـ دارابودن ذخایر ارزی انبوه و درآمدهای نفتی هنگفت.
    ▪ اما در عین حال ارتش ایران و بویژه نیروهای زمینی، از ضعفهای زیادی نیز رنج می برد که عبارت بود از:
    ـ قطع ارتباط سیاسی ایران وآمریکا به عنوان تامین کننده اصلی تسلیحات ، مهمات و قطعات یدکی سلاح های ارتش ایران همراه با قطع ارتباط با دولتهای عرب منطقه که باعث شد آنان به سوی عراق سوق پیدا کنند.
    ـ وجود دخالتهای مداوم سیاسی و ایدئولوژیک در مدیریت ارتش بویژه ایجاد یک مجموعه کاملا نوظهور کنترلهای مذهبی در ارتش(واحد عقیدتی سیاسی). بعدها این دخالتها در زمان جنگ باعث تغییر تاکتیکها واستراتژی های فرماندهان ارتش و انتخاب تاکتیکها واستراتژی هایی نادرست گردید.
    ـ شکل گیری رقابت های نادرست میان ارتش با سپاه و سایر نزدیکان به رهبر انقلاب که بر همه اقدامات جنگی تاثیر می گذاشت.
    ـ فقدان افسران عالی رتبه و کادر فرماندهی بدلیل موج اعدام و اخراج و بازنشستگی نیروها بدنبال پیروزی انقلاب که باعث تضعیف فرماندهی نیروها در زمان جنگ گردید.البته کادر فرماندهی نیروهای دریایی و هوایی با تغییرات کمتری روبرو گردیده بود.
    ـ ضعف سیستم لجستیک نیروها. ایران با وجود طراحی یک سیستم کامپیوتری برای این کاردر زمان شاه، نتوانست از آن بهره ببرد.همچنین تا پایان جنگ سیستم سفارش، تخصیص وتوزیع مهمات با مشکلات عدیده ای روبرو بود.
    ـ اتکای زیاد به مشاوران کارشناسان و متخصصان خارجی در بخشهای آموزش و فنی و تاکتیکی و برنامه ریزی عملیاتی. چراکه با سقوط شاه و تسخیر سفارت آمریکا، این روابط از بین رفت.
    ـ اربین رفتن اولویتهای مهارتی و حرفه ای در تعیین فرماندهان.بعدها با انحلال مراکز آموزش فرماندهی و انتصاب فرماندهانی با دیدگاه های ایدئولوژیک و غیر حرفه ای و غیر متخصص، این وضعیت بدتر شد.
    ـ وجود انبوهی از موارد فرار خدمت در دوره پیروزی انقلاب که با آغاز جنگ کاهش یافت.
    ـ تداوم مشکلات امنیتی داخلی بدلیل وجود اقلیتهای نژادی وگروه های مارکسیست نظیر مجاهدین خلق .
    ۳ ۲) عراق؛ مزیت ها و ضعف ها:
    عراقیها هم دارای مجموعه ای از نقاط قوت و ضعف بودند که مزیتهای اصلی آنان عبارت بود از:
    ـ ثبات سیاسی ونظامی بسیار بیشتر در مقایسه با ایران.
    ـ روابط دوستانه با کشورهای همسایه و طرف های غربی.
    ـ تداوم دسترسی عراق به تسلیحات غربی و شرقی پیشرفته بویژه سلاح های روسی وفرانسوی همراه با اتخاذ راهکارهایی برای مواقع ایجادبحران در تامین مهمات وتسلیحات.بعدها نیز آنها از ایتالیا و بلغارستان و لهستان و مصر ،سلاح هایی خریداری نمودند.
    ـ عدم اتکا به مشاوران خارجی در امور ارتش و دارا بودن نیروهای داخلی توانمند در حوزه های لجستیک و برنامه ریزی و طراحی نبردها. و با وجود ضعف عمومی امکانات آنان در مقایسه با ایران،آنان از مشکلات کمتری در راه اندازی و نگهداری سلاح هایشان برخوردار بودند.
    ـ دارا بودن منابع مالی و اعتباری هنگفت در آغاز جنگ.
    ـ انقلاب ساختاریافته در عراق و بهبود استانداردهای زندگی ودارا بودن برنامه های مدون توسعه وتلاش در جهت تامین رضایت کردها و شیعیان ناراضی .
    ـ حمایت مالی از سوی دول شورای همکاری خلیج فارس و دریافت پاره ای کمکهای نظامی از سوی مصر و اردن.
    ▪ درمقابل عراقی ها هم از ضعفهایی رنج می بردند که علاوه بر ایجاد مانع دربرابر تداوم پیروزی های اولیه ، باعث شکست در برابر حملات بعدی ایرانی ها شد. این عوامل عبارت بودند از:
    ـ خیال پردازی رهبران عراق در مورد ضعف های ایران ، مواضع عربهای جدایی طلب خوزستان و تلقی ازاین جنگ به عنوان راه حلی سریع برای سلطه بر خلیج و دنیای عرب.
    ـ فقدان عمق استراتژیک و وابستگی صادرات نفت عراق به باریکه مرزی ۵۰ مایلی قرار گرفته در حاشیه شط العرب همراه با بروز مسایل پیش بینی نشده ای در مسیر خطوط لوله نفت موجود در ترکیه و سوریه بدلیل تحریم و تیره شدن روابط سیاسی.
    ـ داشتن ارتشی بسیار سیاسی که تشنه قدرت طلبی بود و بدلیل وابستگی به صدام حسین و حزب بعث، از هیچ اقدامی فروگذار
    نمی کرد.هرچند باتوجه به وابستگی آنها به آموزشهای روسها، اکثر آنان فاقد توانمندی در عملیاتها بودند که اعدام ۱۵ژنرال و دستگیری و مجازات ۳۰۰ نظامی دیگر ، نشانگر این حقیقت است.
    ـ بسیاری از فرماندهان ارتش ، سنی مذهب و از ساکنان موصل و تکریت بودند، اما اکثر سربازان، مذهب شیعه داشتند. بدین ترتیب ،سیاست زدگی،منطقه گرایی و مذهب برحرفه ای گرایی نظامی ترجیح داده میشد.
    ـ نیروهای عراقی فاقد بنیانهای آموزشی و تکنیکی مناسب بودند.به علاوه با وجود انبوهی از نیروهای زمینی در خط مقدم،بخش های تدارکاتی و آموزشی و مهمات رسانی آنها بسیار ضعیف بود.
    ـ در آغاز جنگ عراقیها در حال تغییر اتکای خویش از سلاح های روسی به سلاحهای شرقی و غربی با بهره گیری از سلاحهای غربی بویژه فرانسوی بودند.لذا پشتیبانی شوروی از آنها به شدت کاهش یافت.به علاوه آنها تقریبا فاقد نیروی دریایی بودند و نیروی هوایی عراق نیز فاقد آموزشها و توانایی های واقعی برای حضور در یک جنگ طولانی بود.
    ـ توانایی شناسایی نیروی هوایی به شدت سیاسی عراق، به شدت محدود بود و عراقیها انبوهی از اطلاعات نادرست را ارائه می نمودند.
    ـ با سرکوب کردها و کمونیستها توسط صدام و علاقمندی روسها به ارتباط با ایران، روابط صدام و شوروی روبه تیرگی نهاد.
    ـ تنشهای سیاسی میان دولت بعثی سنی با اکثریت شیعه واقلیت کرد همراه با حملات کردها به منافع دولت که از سال ۱۹۸۴ بالا گرفته بود.
    ● تاثیرات اقتصادی:
    در این جنگ اتکا به ثروتهای نفتی ، نقشی اساسی داشت. آمارها نیز نشان می دهد با انزوای ایران انقلابی در منطقه و روابط خوب عراق با دولت های عرب خاورمیانه ، فرصتهای مناسبی برای آنان فراهم گردید.
    در این جنگ هزینه های دو طرف در طول زمان با رشد زیادی همراه بود ، ولی ارقام هزینه شده توسط عراق با وجود نامطمئن بودن ارقام ذکر شده ، بسیار بیشتر از طرف ایرانی بوده است.مثلا اگرچه عراقی ها در سال ۱۹۷۴ تنها یک سوم ایرانی ها صرف هزینه های نظامی خودمی نمودند، ولی ظرف یک دهه از ایرانی ها پیشی گرفتند. و درطول زمان جنگ هم این برتری بدلیل حمایتهای دولتهای همسایه تداوم یافت. البته عراق بدلیل آسیب پذیری فراوان از ناحیه حملات ایرانیها به تاسیسات نفتی اش در خلیج و اقدامات سوریه در بستن خط لوله صادرات نفت ، با مشکلاتی روبرو گردید.
    با نگاهی به این جنگ می توان دریافت که اگر ایرانیها تا آن حد بر استقلال از شرق و غرب پافشاری نمی نمودند و عراقیها نیز از حمایتهای گسترده دیگران بهره مند نمی شدند،پیروزی نهایی در سالهای ابتدایی جنگ با ایران بود. بقای عراق به کمکهای کویت و عربستان سعودی و سایر همسایگانش و کمکها و وامهایی بین۳۵ تا۴۰ میلیارد دلار وابسته بود.در مقابل ایرانیها هم با وجود همه مشکلات ، هزینه های زیادی را در این جنگ پرداخت نمودند.
    به علاوه با آغاز جنگ نفت و کاهش شدید قیمت نفت در سال های اواسط جنگ ، آسیبهای بیشتری به توان پشتیبانی دو طرف وارد گردید و هردو مجبور بودند تا با صرف نظر کردن و فروش "کره" بیشتر، به خرید "سلاح" بپردازند.
    و تاثیر عوامل اقتصادی از جمله درسهای مهم این جنگ خواهدبود.چراکه این دو کشورتک محصولی ، از آسیب پذیری زیادی در صادرات استراتژیک خود، برخوردار بودند.
    ▪ تاثیرات ناشی از واردات تسلیحات و انتقال تکنولوژی :
    در دوره پیش از آغاز جنگ و در همه سالهای تداوم آن ،عراق از توانایی دسترسی کامل به واردات تسلیحات و انتقال تکنولوژی مورد نظر خود برخوردار بود.در سال های ۱۹۷۴ تا۱۹۷۸، ایران ۸.۷میلیارد دلار تسلیحات از آمریکا وارد کرده بود که عمدتا پیشرفته بودند و تنها ۵۰۰میلیون دلار از این تسلیحات از تکنولوژی های معمول و در دسترس بهره می بردند. در مقابل عراقی ها ۵.۳ میلیارد دلار تسلیحات وارد کرده بودند که تنها ۸۰۰میلیون دلار از این تسلیحات از تکنولوژی های پیشرفته روز دنیا بهره می بردند.
    اما پس از سقوط شاه این شرایط برعکس گردید و واردات عراقیها ۵ برابر ایرانی ها شد. به علاوه آنها نیمی از سلاح های خود را از اروپای غربی وارد می نمودند که به برتری نظامی آنها در ابتدا و انتهای نبرد انجامید.
    ▪ در ادامه به پاره ای آمارها وگزارشها اشاره می گردد:
    ـ در فاصله ۱۹۸۰ تا۱۹۸۷، ایران و عراق در مجموع ۶۴میلیارد دلار برای خرید تسبیحات جدید هزینه کردند که این رقم بیش از یک پنجم سلاح های خریداری شده توسط کشورهای جهان سوم می باشد.
    ـ شوروی ۲۹درصد کل این خریدها را به خود اختصاص داده بود.چینیها ۱۲ درصد ، سایر کشورهای کمونیستی ۱۶ درصد ،اروپای غربی ۳۱ درصد و سایر کشورها۱۱ درصد این بازار را در دست داشتند.
    ـ در فاصله ۱۹۸۰ تا۱۹۸۷ ، ۳۷ درصد کل قراردادهای نظامی شوروی با عراق بسته شد. دولت های اروپای غربی نیز ۳۰ درصد کل قراردادهای نظامی خود را با این کشور منعقد نمودند.
    ـ در فاصله ۱۹۸۰ تا۱۹۸۷ ، ۲۱ درصد کل قراردادهای نظامی چین با ایران بسته شد. دولت های کمونیست اروپایی ۳۱ درصد و سایردولت های کمونیست بویژه کره شمالی نیز ۳۰ درصد کل قراردادهای نظامی خود را با این کشور منعقد نمودند.
    ـ اتحاد جماهیر شوروی به تنهایی ۳۸ درصد کل سلاح های فروخته شده به ایران وعراق را تامین نمود.چینیها ۱۱ درصد ، سایردولت های کمونیست۱۷ درصد ، اروپاییهای غربی ۲۵ درصد و سایردولت های غیر کمونیست۱۱ درصد این بازار را در اختیار داشتند.
    ـ در این سالها ایرانیها به دولت چین وابستگی زیادی پیدا کردند. همچنین اروپاییهای غربی بدلیل تولیدات محدود نظامی خود نتوانستند فروش زیادی داشته باشند.
    ـ اتحاد جماهیر شوروی با فروش ۱۸.۵ میلیارد دلار سلاح به عراق و دولت های کمونیست اروپا بافروش ۱۰.۴ میلیارد دلار،به سود زیادی دست یافتند.البته در نیمه دوم جنگ، سهم اروپاییها بیشتر شد.چینی ها هم با وجود همکاری با ایران، ۴.۲ میلیارد دلار سلاح به عراقیها فروختند.
    ـ پس از چین به عنوان اصلی ترین تامین کننده سلاح ایران،کره شمالی و دیگر دولتهای اروپایی شرقی و غربی قرار داشتند.در مجموع ۲۰درصد محصولات نظامی این کشور توسط ایرانی ها خریداری می گردید.
    وجود توازن در عرضه سلاح از سوی دو بلوک را باید یکی از ویژگی های پایداری و تداوم جنگهای مدرن دانست. چراکه در همه زد و خوردهای کم دامنه جهان سوم چنین وضعیتی وجوددارد. و به هرترتیب ، حجم گسترده سلاح های سرازیر شده در این جنگ ،حکایت از یک نبرد گسترده و فراگیر و دامنه دار دارد.
    نکته بعدی حائز اهمیت،نقش انتقال تکنولوژی در مساله عدم توازن میان سلاح های انتقال یافته در طرفین نبرد می باشد. بررسی ها نشان می دهد با وجود آزادی عمل عراقیها در خرید تسلیحات فرانسوی وروسی ، ایرانی ها با مشکلات زیادی روبرو بودند. همچنین ایرانی ها در بسیاری موارداز پذیرش طرح های آموزشی و انتقال تکنولوژی طرف های شرقی و غربی سر باز می زدند و یا به حاشیه رانده شده بودند.البته بسیاری از طرفهای اروپایی ،حتی حاضر به تایید فروش اسلحه به ایران نیستند.
    ایرانیها بدلیل انزوای سیاسی مجبور بودند که ازمنابع متعددی، سلاح خریداری نمایند وبه علت تحریم طرفهای غربی، وابستگی زیادی به" بازار سیاه " داشتند.لذا این وضعیت به ناکارایی نهایی تسلیحات بکار گرفته شده ، کلاه برداری از طرف های ایرانی، تاخیر زیاد در اجرای تعهدات وکمبود قطعات کلیدی تسلیحات خریداری شده در جبهه هامی انجامید.درسی که نباید آن را فراموش نمود.
    همچنین عراقی ها بدلیل ساختار سیاسی ارتش خویش،در بدست آوردن و بکارگیری تکنولوژی های پیشرفته، ضعفهای زیادی داشتند.لذا توانایی نهایی یک ارتش تنها باید در صحنه عمل ، مورد سنجش قرار گیرد. و درنهایت عدم ارائه خدمات پشتیبانی و قطعات یدکی و آموزش از سوی فروشندگان غربی را باید درس دیگر این جنگ به حساب آورد.در مقابل شوروی و چین و کره شمالی ،کارنامه موفق تری داشتند.
    ▪ تاثیر نیروی انسانی و ویژگیهای جمعیتی:
    در حوزه انتقال کارای نیروها و تجهیزات و تدارکات نیروها،عراقیها کارنامه بسیار موفق تری در دوره پیش از آغاز و درطول نبرد ، برجای گذاشتند.در مقابل بدلیل هرج و مرج بوجودآمده ناشی از انقلاب (اسلامی) ، ارتش ایران در این بخش، کارنامه بسیار ضعیفی داشت.
    همچنین با استانداردهای جمعیتی،ایران باید از برتری بیشتری در مقایسه باعرااق بهره می برد.اما عراقی ها توانستند با مشوق های مالی ، نیروهای زیادی را در اختیار بگیرند.لذا درس دیگرجنگ دو کشور اینست که نیروی نظامی و نه جمعیت باید به حساب آید.
    در آغازجنگ ،عراقیها از برتری نیرو برخوردار بودند ، اما بعدها در سایه روحیه انقلابی و ملی گرایی ایرانیها، این برتری از دست رفت.کمی بعد ودر میانه جنگ ، عراق بسوی تشکیل ارتشی حرفه ای بایک میلیون سرباز گام برداشت.
    اما ایرانیها بر استفاده گسترده از نیروهای مردمی، پس از یک دوره کوتاه آموزشی اتکا می نمودند. البته در نیمه اول جنگ، عراق از برتری عددی و در همه سالهای جنگ از برتری تعداد نیروی حرفه ای سود می برد. ایرانیان در این جنگ ،فاقد نیروهای کماندو و رنجر ،لجستیک ، سیستم های تامین امکانات و بودجه کافی برای استفاده کارا از نیروهای انسانی خود بودند. ایران مجبور بود که به آموزش چند مهارت ساده و پیش پا افتاده و تجهیز اندک نیروهای مردمی اش اتکا نماید. و حتی زمانی که ایرانی ها نسبت به بسیج نیرو و گسیل داشتن انبوهی از نیروهای داوطلب اقدام می نمودند، بدلیل تنش ها و اختلاف نظرهای گسترده در مورد چگونگی مدیریت مراکز آموزشی و بکارگیری آنان ،عملا این اقدام با نوعی شکست همراه بود.
    به عنوان نتیجه،ایران از مشکلات زیادی در سازماندهی نیروهای مردمی، رنج می برد. عمدتا این نیروها به دستاوردهایی موقتی در خطوط مقدم دست می یافتند.ایرانیها در نبردهای خود نیازمند آتش تهیه و پشتیبانی آتش ،دفاع هوایی ، تسلیحات بیشتر، آتشبار و پشتیبانی لجستیک کاراتری بودند و در این بخش ها ناکامی های زیادی داشتند. در این میان ، نیروهای رزمی سپاه ،با تلفات و مجروحان زیادی روبرو گردیدند، اما بسیاری از پاسداران ،در شهرها و مناطق غیر جنگی و در دولت نوظهور اسلامی ، به فعالیت های ستادی روزمره و اداری می پرداختند.در پاره ای موارد، کمکهای امدادی با ضعف های زیادی روبرو بود و به افزایش مرگ و میر نیروها می انجامید. تغییر مداوم نیروهای مردمی نیز با تکمیل آموزش های نظامی آنان در ذوره حضور در عقبه ، همراه نبود.
    جهت گیری های سیاسی رادیکال و پیر شدن تدریجی نیروها، باعث شد که بسیاری از نیروهای آموزش دیده شاه از خدمت خارج گردند.بسیاری از پادگانهای آموزشی نیز غیر فعال گردیده بودند.و نیروهای ارتش عمدتا بدلیل عدم ارائه
    آموزش های بازآموزی و فقدان روحیه ، پس از سال ۱۹۸۴، کارایی چندانی نداشتند.
    این مجموعه از عوامل انسانی و پشتیبانی و اقتصادی نشان می دهد که چرا ایران نمی توانست همزمان در بیش از یک یا دو منطقه به حمله دست بزند،با وجودی که بدلیل برتری ایران در نیروی انسانی ،حملات همزمان می توانست آثار مناسبی داشته باشد.
    عراق نیز از مشکلات مربوط به نیروی انسانی رنج می برد.آنان مجبور شدند که بعدها از سرباز گیری اجباری بهره ببرند.هرچند آنها آموزش های مناسب تر، تجهیزات بهتر ،شرایط زندگی مناسب تر و خدمات بهداشتی و درمانی گسترده تری را برای نیروهایشان در مقایسه با ایرانی ها فراهم آورده بودند. البته بدلیل مشغول شدن نیروهای زیادی از ارتش در مناطق کردنشین، چالش بزرگی برای حاکمیت عراق، وجود داشت. و در نهایت اینکه اتکای زیاد بر تبلیغ مفاهیم ایدئولوژیک حزب بعث، بر کارایی نیروها تاثیراتی منفی برجای گذاشته بود.
    ▪ تغییرات ساختاری نیروهای دو طرف:
    بررسی های ما نشان می دهد در آستانه این جنگ،عراقیها بر بهبود کمیت نیروهای خویش و ایرانیها توجه خود را بر مسائل کیفی نیروها معطوف نموده بودند. و علی رغم غیر قابل اتکا بودن آمارهای ارائه شده از دو طرف،ایران و عراق در آستانه شروع جنگ با مشکلات ساختاری زیادی در بخش نیروی انسانی روبرو بودند. وتعدادی از این محدودیتها درسهای زیادی برای کشرهای جهان سوم در بخش اطلاعات نظامی دارد:
    ـ هیچ یک از دو طرف از فرماندهی عالی کارایی برخوردار نبودند.
    شاه اطرافیانی متملق و سیاسی را دور خود جمع کرده بود وبا پیروزی انقلاب ، ناکارایی این فرماندهان مشخص گردید.بعدها هم با روی کار آمدن فرماندهی سکولار به نام بنی صدر و فردی مذهبی همانند رفسنجانی ،اختلاف نظرها میان ارتش و سپاه اوج گرفت.عراقی ها هم فاقد فرماندهان کارآزموده بودند. در این کشور فرماندهان بر اساس وابستگی به رژیم به فعالیت می پرداختند.
    ـ در بخش های اطلاعاتی دو طرف،مسائل سیاسی از جایگاه مهمی برخوردار بود.
    بدلیل ماهیت به شدت سیاسی حاکمیت دو طرف، آنان بیش از مسائل اطلاعاتی خارجی و شناسایی و اقدامات مدرن اطلاعاتی ، توجه خود را به مسائل داخلی معطوف نموده بودند.آنان بیش ازهرچیز به دنبال نشان دادن وابستگی خود به رژیم حاکم بوده و فاقد توانمندی های لازم برای جنگ های مدرن و برنامه ریزی ای اثربخش بودند.
    ـ هیچ یک از دو طرف ،درک درستی از استراتژی های زمینی و هزینه ها و منافع این جنگ نداشتند.
    صدام حسین و (امام)خمینی ، پیروزی خود را در این جنگ تضمین شده می دانستند.اما فاقد استراتژی هایی روشن بودند.به علاوه آنها فاقد درک درستی از هزینه ها و توانمندی های خود بودند.
    ـ ساختار عملیاتی ارتش های دو طرف، بسیار ناقص بود.
    ارتش ایران از ابتدا برای اجرای عملیاتهای جنگی ،طراحی نشده بود. این ضعف در میان نیروهای دریایی و هوایی ایران هم وجود داشت.آنان مانورهایی تهاجمی را انجام نداده بودند و فاقد امکانات و آموزش های لازم دراین زمینه بودند.نیروی هوایی نیز از فقدان برنامه ای مشخص برای حملاتی گسترده و دفاع منطقه ای هوایی رنج می برد.عراقی ها نیز هیچگاه مانورهای مشترکی را با شوروی برگزار ننموده بودند.آنان فاقد نیروی دریایی نیز بودند و خلبانانشان هیچ گاه در شرایط واقعی نبرد قرار نداشتند.همچنین نیروهای هوایی و زمینی آنها نیز فاقد هماهنگی لازم در عملیاتها بودند.
    ـ هیچ یک از دو طرف ،دارای نیروهایی منسجم و متوازن و یک ستاد مشترک ساختاریافته نبودند.
    ایرانی ها باید با مجموعه ای نیروهای مردمی ونظامی به جنگ می پرداختند.در عین حال مانورهای گذشته آنان از سوی آمریکاییها طراحی و مدیریت می گردید وبا شکل گیری حکومت اسلامی، بساری از فرماندهان ، اخراج ،تصفیه، اعدام و یا بازنشسته شدند . نیروی هوایی ایران به جای پشتیبانی از عملیاتهای زمینی به دفاع هوایی مشغول بود .آتش باری ایران هم بسیار ناکارا و ضعیف بودو ایران تا اواسط جنگ، فاقد سیستم حملات موشکی بود.
    عراقی ها دارای ارتشی سیاسی بودند که تنش های داخل آن حتی پس از آتش بس ادامه یافت.درمیان نیروهای زمینی و هوایی عراق، همواره اختلاف نظرهای زیادی وجود داشت و هردو طرف از اجرای وظایف متقابل خویش، خودداری می کردند.
    این مسایل، مشکلات زیادی را برای دو طرف بوجود آورده بود.در خلال نبرد هم تغییر در ساختار ها و رقابتهای درونی بسیار سخت بود.پیروزی های ایران در اواسط جنگ باعث نشد که رهبری ایران ضعف های ارتش خود را ترمیم نماید.
    در مقابل عراقیها از رهبری خودمحور و نه معنوی بهره می بردند که از اثربخشی بیشتری در حفظ شرایط موجود بهره می برد.ولی بعدها مجبور شدند که اصلاحاتی اساسی را در ارتش خود بوجود آورند که دستاوردهایی رابه همراه آورد.
    ▪ تغییرات در نیروهای ایران:
    با پیروزی انقلاب ، ارتش ایران با آسیب های زیادی روبرو گردید.هرچند تنها تجربه واقعی آنها به جنگ ظفار و تصرف ۳جزیره باز می گشت.در سال ۱۹۷۹،ایران ۴۱۵۰۰۰ نیروی نظامی داشت که تنها یک سوم آنها ازآموزش مناسبی برخوردار بودند. آنها ۳۰۰۰۰۰ نیروی ذخیره هم داشتند که البته از توانایی اندکی برای جنگهای مدرن برخوردار بودند.ایران از ۱۰ لشگر بهره می برد که اکثر پرسنل آن به کارهای روزمره اداری می پرداختند وکارایی نظامی اندکی داشتند.
    ارتش عراق ۱۷۳۵ تانک جنگی داشت که شامل ۸۷۵ تانک چیفتن ، ۴۰۰تانک ام۴۷ و ام۴۸و ۴۶۰ تانک ام ۶۰بود.تانک های چیفتن با مشکلات مربوط به قطعات یدکی وتعمیرات و ناسازگاری با آب و هوای عراق روبرو بود. تانک های ام۴۷ وام۴۸ نیز به خوبی تعمیر و نگهداری نشده بودند.
    ایرانی ها هم ۲۵۰ تانک سبک اسکورپین داشتند که در کنار ۵۰۰ دستگاه بی تی آر۵۰ ، ی تی آر ۶۰ و ب تی آر ۱۵۲ و همچنین ۳۲۵ ام ۱۱۳ ، به کار گرفته شده بودند.
    آنها ۷۰۰عراده توپ نیز داشتند که شامل توپ۷۵م.م هوریتزر ، ۳۳۰ توپ روسی ۱۰۵ م.م ام ۱۰۱، توپ های۱۳۰م.م ، ۱۱۲ عراده توپ ۱۵۵ هوریتزر، ۱۴ توپ۲۰۳ م.م ام ۱۱۵ هوریتزر ،۴۵۰ توپ خودکششی ۱۵۵م.م ام ۱۱۰، ۳۸ توپ خودکششی۱۷۵ م.م و ۱۴ توپ ۲۰۳ م.م بود.
    ایرانی ها نیز دارای ۷۲ توپ موشک انداز ۱۲۲ م.م و زرادخانه بزرگی از موشکهای تاو ،دراگون، اس اس۱۱ ، اس اس ۱۲و موشکهای قابل هدایت ضدتانک انتاک بودند.
    ایران دارای ۱۸۰۰ دستگاه ضدهوایی شامل۱۰۰ پدافند۲۳ م.م و مجموعه ای از آتشبارهای هوایی ۲۰م.م و ۳۷م.م و۴۰م.م و۸۵م.م بود. عمده ترین سیستم زمین به هوای آنها ، شامل موشک های هاوک بود.
    نیروی هوایی ایران دارای ۱۰۰۰۰۰پرسنل بود و از۴۴۷ هواپیمای جنگنده شامل ۱۰اسکادران جنگنده و تهاجمی با ۱۹۰فروند هواپیمای اف ۴ (مدل های دی و ای) و ۸ اسکادران جنگنده و تهاجمی با ۱۶۶فروندهواپیماهای اف ۵ (مدل های ای و اف) سود می برد.در این نیرو ، ۴اسکادران شناسایی و تجسسی با ۷۷فروندهواپیماهای اف ۱۴ (مدل ای) نیز وجودداشت. به علاوه انبوهی از موشک های پیشرفته هوا به زمین نظیر موشک فونیکس در نیروی هوایی ایران بکارگرفته می شد.
    ایران دارای ۷۰ هواپیمای بال ثابت شناسایی وتجسسی سبک ، ۲۰۰بالگردتهاجمی مسلح شده نظیر بل۲۰۵ و۲۰۶و ۲۱۴ و ۹۰ فروند شینوک ۴۷بود.۲ اسکادران هواپیماهای حمل و نقل و تانکر ایران شامل ۱۳هواپیمای بویینگ۷۰۷و۹فروند بویینگ۷۴۷ و ۴ اسکادران هواپیماهای ترابری ایران از ۵۴ هواپیمای سی۱۳۰(مدل های ای واچ) تشکیل گردیده بودکه ۸۴ بالگرد و۲۵ هواپیمای جت وملخی کوچک هم در اختیار داشتند.در بخش دفاع موشکی ۵اسکادران راپییر و۲۵ پرتاب کننده زمین به هوای تایگرکت وجود داشت.
    از سوی دیگر، نیروی دریایی ایران ۳۰۰۰۰ نفرپرسنل داشت که از کارایی متوسطی برخورداربود.آنان یک زیردریایی آمریکایی تانگ ، ۳ ناوچه تهاجمی سطح به سطح ، ۴ شناور فریگیت کلاس سام با موشکهای سی کیلر و سی کت و ۴ناوجنگی تندروی آمریکایی پی اف ۱۰۳ در اختیار داشتند که در کنار۶ناوچه موشک انداز کلاس کمان دارای موشک هارپون و۷ ناوچه فاقد سیستم موشکی به کار گرفته می شد.۵ کشتی مین یاب ،یک شناورترابری بزرگ و ۶ هاورکرافت بی اچ ۷ و ۳ کشتی پشتیبانی عملیات های دریایی، بخش های دیگر این نیرو را تشکیل می داد.پایگاه های مدرن دریایی ایران در بندرعباس،بوشهر،خارک ،خرمشهر،چابهار و بندرپهلوی قرار داشت. ایران دارای ۷۴۰۰۰نفر پرسنل ژاندارمری نیز بود که با داشتن هواپیماهای سسنا۱۹۵ و ۳۱۰، ۳۲فروند بالگردهای ۲۰۵و۲۰۶ و ۳۲هواپیمای گشت زنی ،به فعالیت می پرداخت.
    پرسنل نیروی زمینی ارتش ایران با دستور(امام )خمینی و در یک دوره کوتاه از ۲۸۵۰۰۰نفر به ۱۵۰۰۰۰ ، پرسنل نیروی هوایی از ۲۸۰۰۰نفر به ۲۳۰۰۰ نفرو پرسنل نیروی هوایی از ۱۰۰۰۰۰نفر به۶۵۰۰۰ نفر ،کاهش یافتند.سایر نیروها نیز به یک سوم تعداد پرسنل گذشته ،کاهش یافتند. فرماندهان جدید فاقد صلاحیت و توانمندیهای فرماندهی لازم بودند.اقداماتی هم در جهت کوچک شدن ارتش صورت پذیرفت.با آغاز اعتراضات کردها و اندکی بعد عربها به سلطه فارسی زبانان بر دولت و ناتوانی ارتش در سرکوب این اعتراضات،قطب زاده و ابراهیم یزدی طرح تشکیل سپاه پاسداران را به امام ارائه کردند تا این نیرو با بهره گیری از بسیج به فعالیت بپردارد.
    در این دوره، نیروی هوایی با مشکلات تعمیراتی ، نگهداری هواپیماها و تامین نیازمندی هایش روبرو بود.در آگوست ۱۹۷۹ ، اکثر هواپیماها غیر عملیاتی بود و با خرابکاری های صورت گرفته ، ۸۰فرونداف ۱۴ ایران فاقد توانایی شلیک موشک های هوا به هوای فونیکس خود بودند. نیمی از بالگردها نیز بامشکل قطعات یدکی روبرو بودند. البته شرایط نیروی زمینی اندکی بهتر بود.تنها یک سوم تانک های چیفتن و ۶۰ تا۷۰درصد تانک های ام ۶۰، عملیاتی بودند.دو مرکز نظامی مرتبط در درود و اصفهان نیز تغییر کاربری یافتند.
    همزمان با اشغال سفارت ،تعداد پاسداران از ۶۰۰۰نفر به ۲۶۰۰۰نفر رسید وتلاش برای مفاهمه آنان با مجاهدین خلق و فداییان خلق، شدت گرفت. ولی تا آغاز جنگ هیچ تلاشی برای بازسازی ارتش صورت نگرفت. گویی ملاها تلاش می کردند که سپاه پاسداران را به اندازه ارتش ،توسعه دهند.آنها به سرعت از مرز۱۵۰۰۰۰نفر نیرو گذشتند و با سلطه بر مناطق ملتهب کردنشین و ترکمن صحرا ، همراه با انتخاب ۴ ملا در ستاد فرماندهی نیروهای مسلح، آنان می توانستند به قدرت زیادتری بر ارتش دست یابند.
    ▪ تغییرات در نیروهای عراق:
    بر خلاف ایران،عراقیها به سرعت در جهت قدرتمند شدن ارتش خود با امکان خرید همه سلاحهای پیشرفته روسی واروپای غربی و شرقی و قطعات یدکی و مهمات آنها ،گام برمی داشتند.
    البته حزب بعث بدلیل سرنگونی دولت عبدالکریم قاسم، به فرماندهان ارتش اعتماد نداشت .صدام که در سال ۱۹۷۰ از دانشکده نظامی ،فارغ التحصیل شده بود با رسیدن به قدرت، تلاش کرد تا تردیدها در مورد ارتباط ارتش با کردها و شیعیان و نفوذ کمونیستها در بدنه ارتش را از بین ببرد.البته تجربه سرکوب کردها ، آثار مفیدی برای بکارگیری در یک جنگ گسترده به همراه نداشت. در حالی که تنها۲۰ تا۳۰ درصد کردها با دولت صدام ،مبارزه می کردند اما صدام دریافته بود که دریک جنگ چریکی با آنان به موفقیتی دست نمی یابد.البته تاکتیک محاصره وحملات گسترده توپخانه ای به روستاهای ایران ، نابودی گسترده تاسیسات و خانه ها ، قتل عام ساکنان و پیشروی به سوی اهداف ، بصورت مشابهی علیه کردها و ایرانی ها بکار گرفته شد.
    البته عراق با وجود داشتن۲۲۵۰۰۰ زن و مرد در ارتش خود در سال ۱۹۸۰، تنها به یک سوم آنها آموزش های مناسبی داده بود. سایر نیروها هم برای نبردهای مدرن و تهاجمی،کارایی نداشتند. نیروهای شبه نظامی وابسته به حزب بعث نیز از همین نارسایی ها رنج می بردند. عراقی هادر دهه ۷۰ به ۲۸۵۰۰۰نوجوان ۹ تا۱۶ ساله ، آموزش هایی داده بودند، اما این کار تنها جنبه هایی سیاسی داشت. در کنار ۶ لشگر رزمی،عراقی ها دو تیپ نیروی مخصوص ، یک تیپ ریاست جمهوری و آتش بار وابسته به آن و یک تیپ کماندویی نیز داشتند.
    در پایان سال ۱۹۸۰ ،عراق ۲۷۰۰ تانک جنگی داشت که ۲۵۰۰ عدد از آنها تی ۵۴،تی ۵۵ و تی ۶۲ بودند. ۱۰۰ تانک تی ۷۲و ۱۰۰ تانک تی ۳۴و ۱۰۰ تانک فرانسوی آ.ام.ایکس ۳۰ ،در ارتش عراق وجود داشت.۱۰۰ دستگاه تانک آبی خاکی پی تی ۷۶ و۲۰۰آتشبارخودرویی بویژه ۲۰۰توپ روسی بی.ام.پی و انواع موشک انداز های بی تی آر۵۰و۶۰و۱۵۲ وآو.تی ۶۲ و وی.سی.آر در این ارتش بکار گرفته می شد.
    عراقی ها ۸۰۰ عراده توپ عمدتا روسی و راکت اندازهایی چند منظوره نظیر ۲۶ موشک انداز فراگ ۷ و۱۲ موشک انداز اسکاد بی با قابلیت کنترل نیز در اختیار داشتند.در زرادخانه ارتش عراق نیز مجموعه ای از موشک های ضدتانک میلان و اس.اس۱۱و ای تی۲ و ای تی۳ وجود داشت.
    در نیروی زمینی عراق۱۲۰۰ ضدهوایی نظیر توپ های اتوماتیک ۲۳ م.م زد.اس. یو۲۳ و۲۴ ،توپ خودکار ۳۷م.م ام.۱۹۳۹ ، توپ خودکار زد.اس. یو۵۷ ۲ در انواع ۵۷ م.م ، ۸۵م.م ،۱۰۰م.م و۱۳۰م.م بکار گرفته می شد. موشک های زمین به هوای عراق شامل سام۲ و سام۳ و۲۶ سکوی پرتاب سام ۶ بود.
    در نیروی هوایی عراق ۳۸۰۰۰نیرو وجود داشت که ۱۰۰۰۰نفراز آنان در بخش دفاع هوایی به کار می پرداختند.پایگاه های هوایی آنهادر بصره و اچ۳و حبانیه وکرکوک و موصل و رشید و شیبا و ۱۳ منطقه هوایی دیگربود.و حفاظت از این پایگاه ها در آستانه جنگ با ایران، به پایان رسید.
    با وجود اختلاف در تخمین ها ، نیروی هوایی عراق ۳۳۲ هواپیمای جنگی داشت که در دو اسکادران بمباران کننده دارای ۷تا ۱۲ توپولف ۲۲ و ۸ تا۱۰ایلوشین ۲۸ ، سازماندهی شده بودند. هرچندهردوی آنها، ناکارا بودند.عراق ۱۲ اسکادران تهاجمی جنگنده در اختیار داشت که ۴ اسکادران از آنها با ۸۰فروندمیگ ۲۳بی ، ۴ اسکادران با ۶۰ فروندسوخوی ۲۰ ، ۳ اسکادران دیگر با ۴ فروند سوخوی بی و آخرین واحد با ۱۰ فروندهواپیمای هانتر عملیاتی بودند.آنها تنها تعداد اندکی از میگ های ۲۳ و سوخوهای ۲۰خویش را در شرایط عملیاتی نگاه داشته بودند . ۵ اسکادران هواپیماهای رهگیری آنها دارای ۱۱۵ فروند میگ ۲۱ بود .به هرحال، عراق تنها می توانست حداکثر از ۶۰فروند از این هواپیماهای رهگیر، بهره ببرد.همچنین آنها از آموزش های ضعیفی در زمینه نبردهای هوایی و فقدان رادار های روسی رنج می بردندو در نبردهای هوایی عمدتا بر موشک های هوا به هوای خارج از رده آ.آ۲ ،اتکا می نمودند.
    ۷۰ بالگرد تهاجمی ، شامل ۴۱ فروند میل ۲۴ مجهز به موشک های ای تی ۲ سواتر ،تعدادی بالگرد اس آ.۳۴۲ گازیلیس و بالگرد میل ۴ هم در ارتش عراق وجود داشت. عراقی ها برای ترابری نیروهای خود از دو اسکادران شامل ۹ فروند آنتونف ۲ ، ۸ فروند آنتونف ۱۲، ۲ فروند آنتونف ۲۶، ۱۲ فروند آنتونف ۷۶، ۲ فروند توپولف ۱۲۴، ۱۳ فروند ایلوشین ۱۴و ۲ فروند هواپیمای دی .اچ.هرون بهره می بردند.به علاوه آنان انبوهی از هواپیماهای آموزشی شامل میگ ۱۵ و ۲۱و۲۳مدل یو را دراختیارداشتند.
    از سوی دیگر نیروی دریایی عراق، ۴۲۵۰نفر نیرو با اثربخشی ناچیز در اختیار داشت. و بسیاری از ناوگان آنها در زمان آغاز جنگ در ایتالیا در حال ساخت بود.در آغاز جنگ نیزآنها تنها یک ناو آموزشی، ۸ ناوچه تندرو مسلح به موشک استیکس ، چهار اژدر افکن فاک ، سه شناور بزرگ و ۸ شناور کوچک گشت زنی ساحلی ،دو شناور پلنوچی و تعدادی قایق جنگی داشتند.تنها پایگاه های آنها، تاسیساتی کوچک در بصره و
    ام القصر بود که پایگاه ام القصر در کنار آبراهی باریک ساخته شده بود و عراقی ها دارای یک اسکله و راداری در فاو بودند.
    ▪ زمین:
    آخرین عاملی که در این بخش بررسی می گردد، عامل زمین درآغاز جنگ است. این عامل با شکل دادن به موضع گیری ها و راهبردهای دو طرف ، بر جغرافیای نظامی نبرد، سایه افکنده بود.مهمترین شاخصه های این عامل عبارتند از:
    ـ فقدان عمق استراتژیک از سوی عراق(فاصله بغداد و تهران از مرز ۱۰۰و۷۰۰ کیلومتر است.)
    ـ ناتوانی عراق در دسترسی ایمن به خلیج.
    ـ وجود مانع طبیعی رودهای دجله و فرات.
    ـ وجود کوه های بلند در مرزهای شمالی دو طرف.
    ایران و عراق ۱۳۰۰کیلومتر مرزمشترک دارند که شرایط جغرافیایی ،مواضع دفاعی بهتری را برای ایران پدید آورده بود.و بیشترین حجم نبردها در اطراف قصرشیرین و شهر بصره که در دهانه شط العرب قرار دارد،روی داد. در مرزهای شمالی کوه هایی با ارتفاع ۲۷۰۰متر وجود دارد که عموما فاقد پوشش گیاهی هستند و این مناطق کردنشین در زمستان ، بسیار سرد و مملو از برف اند. در این مناطق لجستیک ، بسیار مشکل بوده و نبردها از کوهی به کوه دیگر ، منتقل می گردید. در این مناطق مرتفع ، عملیاتی نگاه داشتن بالگردها بسیار مشکل بوده و فشار اصلی بر دوش خودروها و پیاده نظام و هلی برن نیروها می باشد.هرچند در ماههای سرد سال، امکان هیچ اقدام مهمی وجود نداشت.
    در اکثر سالها،نبرد در مرزهای جنوبی و مرکزی جریان داشت و تنها ازسال ۱۹۸۴ به بعد نبردهایی در شمال آغاز شد. هرچند وجود رودها و حوزه های آبی در جنوب و مرکز و کوههای بلند در شمال، مانع مهمی برسر اجرای عملیاتهای دو طرف فراهم نموده بود.
    بغداد بدلیل موقعیت خود،با تهدیدات زیادی روبرو بود و در مرزهای مورد مناقشه پیرامون قصرشیرین و مهران، ایرانیها از وضعیت بهتری بهره می بردند و یک حمله موفق می توانست جایگاه کشورپیروز را بهبود زیادی دهد.البته ایرانی ها در جبهه قصرشیرین از آسیب پذیری زیادی برخوردار بودند با تصرف کرمانشاه،راه برای فتح تهران هموار می گردید. بغداد نیز در برابر آتش بارهای مستقر در مرز،آسیب پذیری زیادی داشت ،هرچند بدلیل کوه های این مناطق ،امکان ترابری ومهمات رسانی برای ایرانی ها دشوار بود.
    در مرزهای دو طرف، رودها و هورهای زیادی وجود دارد که با سیلاب های فصلی ، شکل زمین را با تغییرات زیادی بویژه بدلیل وجود نیزارها ،روبرو می کند. عراق با تغییر جهت دجله و فرات دریاچه های بزرگی را در اطراف بصره ایجاد نموده بود که در دفاع از این شهر نقش مهمی ایفا کرد.همچنین جزر و مد در این مناطق جنوبی،بر اقدامات دو طرف تاثیر به سزایی داشت و با ایجاد لجن زار ها و زمین های پر ازگل و لای، هرگونه جابجایی را با مشکلات زیادی روبرو می نمود.در مناطق جنوبی و مرکزی،اختلاف دما در ماههای سپتامبر تا می،۱۰۰درجه فارنهایت می باشد که زندگی در بعضی از این مناطق را ناممکن می نماید.بدین ترتیب زمین، عامل مهمی درحوادث روی داده در این جنگ، بوده است.

    ویرایش توسط حسنعلی ابراهیمی سعید : 12th June 2015 در ساعت 11:32 PM

  5. #5
    همکار تالار نیروی نظامی وهوانوردی
    رشته تحصیلی
    تجربی
    نوشته ها
    2,617
    ارسال تشکر
    3,144
    دریافت تشکر: 2,553
    قدرت امتیاز دهی
    871
    Array

    پیش فرض پاسخ : درس های نبرد ایران و عراق اثر آنتونی کردزمن

    بخش چهارم
    در این جنگ عراقی ها با بکارگیری مجموعه ای متنوع از موشک ها و قدرت هوایی در غیاب توانایی ایران در حفاظت ازمرزهای هوایی اش، به پیروزی هایی دست یافتند.



    ۴) اشغال ایران توسط عراق
    تاریخ جنگ وعراق و ایران جنبه های مختلفی دارد ،هرچند نبرد بر سر تصاحب زمین ،مهمترین مولفه آن بوده است. در اکثر مواقع این جنگ، هردو کشور در در مرزهای خود با زد وخوردهایی ایستا روبرو بودند و در پاره ای موارد یکی از طرفین ، دست به حملاتی می زد.اما عموما ما با جنگی فرسایشی و کم فراز و نشیب روبرو بودیم که هیچ یک از طرفین ، به موفقیت قابل توجهی دست نمی یافت. و تنها در بهار ۱۹۸۸ و سال پایانی جنگ عراقی ها نشان دادند که به توانایی پیروزی در این نبرد ،دست یافته اند.
    در این جنگ عراقی ها با بکارگیری مجموعه ای متنوع از موشک ها و قدرت هوایی در غیاب توانایی ایران در حفاظت ازمرزهای هوایی اش، به پیروزی هایی دست یافتند. در مقابل ایرانی ها به اقدامات تروریستی در خاک عراق و تحریک شیعیان بحرین و عربستان و کویت می پرداختند.هردو کشور در جنگ نفتکشها ، به ایفای نقش پرداختند و ایران و ایالات متحده در آب های خلیج به زد و خوردهای مهمی دست زدند. و در نهایت جنگ شهرها و استفاده از سلاح های شیمیایی ،آخرین ویژگی اساسی نبرد بود.
    و به همین دلایل، به سختی می توان به همه درس های این نبرد اشاره نمود. چراکه در طول زمان ،وضعیت نیروها و راهبردهای طرفین و مواضع کشورهای مداخله گر با تغییرات زیادی همراه گردید.بساری از درس های کلیدی این جنگ به حوزه های استراتژی ،تاکتیک، مدیریت نبرد و تغییر در مدیریت رهبران ،باز می گردد. و این موارد در بازه های زمانی خود بایدبررسی گردد.
    ۴ ۱) مراحل اصلی نبرد:
    ▪ در ادامه به تقسیم بندی ما از مراحل اصلی این جنگ اشاره می گردد.این بخش ها عبارتند از:
    ـ اشغال ایران توسط عراق و تلاش برای رسیدن به جایگاه قدرت اول خلیج(۱۹۸۰).
    ـ آزادسازی سرزمین های اشغالی توسط ایران(۱۹۸۱و۱۹۸۲).
    ـ تلاش عراق برای پیروزی (۱۹۸۴ ۱۹۸۲).
    ـ تداوم جنگی فرسایشی ،تلاش ایران برای سرنگونی صدام و اقدامات عراق برای وادار کردن ایران به پذیرش صلح(۱۹۸۵و۱۹۸۴).
    ـ حملات گسترده ایران به جنوب خاک عراق(۱۹۸۶و۱۹۸۷).
    ـ گسترش جنگ نفتکشها و ورود غربیها به نبرد.البته جنگ های هوایی و زمینی ،همچنان فرسایشی بود.(۱۹۸۷و۱۹۸۸).
    ـ پیروزی های مهم عراق در جنگ زمینی ،فروپاشی نیروهای نظامی ایران وپذیرش آتش بس از سوی ایران و برقراری معاهده های صلح ناپایدار. (۱۹۸۸و۱۹۸۹).
    ۴ ۲) مرحله اول:اشغال گری عراق
    در این مرحله زدو خوردهای کوچک مرزی به اشغال نظامی از سوی عراق تبدیل گردید تا بر بخش هایی از خاک ایران سلطه یابند ویا پس از آتش بس ، بتوانند همچنان بر خاک ایران سلطه داشته باشند. و این دوره پس از حملات ایران و آزادسازی مناطق اشغالی پایان یافت. و درس مهم این دوره تبدیل ارتش به نیرویی سیاسی وعامل تامین امنیت داخلی و سپس تلاش برای تغییر این راهبرد در دوره جنگ است. به علاوه رهبران سیاسی دو کشور نیز در محاسبات خود، اشتباهات زیادی داشتند.و هنوزهم در درک دلایل آغاز این جنگ ،ابهامات زیادی در جبهه عراق وجود دارد.چراکه یک کشور جهان سومی چگونه می تواند بدون پیش بینی های لازم به چنین جنگی دست بزند.به علاوه مراحل حملات هوایی وزمینی آنقدر نادرست، طراحی و اجرا گردید که همه برتری های عراق را از بین برد. در ادامه به مهمترین اشتباهات عراقیها اشاره می شود:
    ـ عراق تاثیرات ناشی از حمله به یک کشور نیمه انقلابی را پیش بینی نکرده بود.آنان معتقد بودند که ایران را تجزیه و نه متحد می نمایند.
    ـ فقدان یک سیستم اطلاعاتی کارا و اثربخش. واین درس مهمی برای همه ملتها خواهد بود. و با وجود غیرقابل اجتناب بودن پاره ای از ناکامی های اطلاعاتی، می توان با تدابیر لازم ،این موارد را کاهش داد.
    ـ ناتوانی در ارزیابی توان دفاعی ایران بویژه بدلیل فقدان نیروی اطلاعاتی مردمی در داخل خاک ایران. و با وجود سایر روش های اطلاعاتی ، روش های کسب اطلاعات از سوی منابع انسانی آموزش دیده و کارا ، همچنان مهمترین روش است.
    ـ طراحی یک جنگ کوچک چند هفته ای برای تصرف شهرهای عرب نشین ایران که عمدتا دارای ذخائر نفت نیز بودند.و آنان هیچگاه به نقش سرعت عمل و ابتکار عمل در این راه پی نبردند. به علاوه فرماندهان عراق در تخمین سرعت عمل ایران در سازماندهی نیروهایش ناکام بودند.
    ـ عملیاتهای هوایی عراق کاملا منفصل از هم طراحی و اجرا می گردید. با ناکامی حملات هوایی ابتدایی عراقی ها، تا چند ماه این نیرو در انزوا به سر می برد و نیروهای زمینی را به حال خود رها نموده بود.
    ـ عدم توجه عراق به آسیب پذیری های خود. مثلا با وجود طراحی حملات توپخانه به تاسیسات نفتی ایران،عراقی ها در مورد امکان مقابله به مثل ایران، فکری نکرده بودند.
    ـ تلاش برای اندک نشان دادن خسارات خود در این نبرد که بعدها
    می توانست بدلیل عدم توجه به راه های کاهش آسیب ها ،خسارات بیشتری به ارمغان آورد.آنها در زمان مناسب نتوانستند حملات موثری ترتیب دهند و در تقسیم نیروها در جبهه های مختلف هم تا آخرین سال جنگ،شکست خوردند.
    ـ آنها هیچ تدبیر مناسبی برای جنگ های زمینی با توجه به توان و امکانات نیروهای خویش ، نداشتند. فقدان توانایی در هماهنگی حملات توپخانه وآتشبار وپیشروی نیروهای زمینی از دیگر ضعف های آنان بود. ناکامی دردفاع در عمق جبهه ها و موضع گیری های خطی ناکارا وضعف ارتباطات ،از دیگرمشکلات ارتش عراق به شمار می رفت.
    ـ عراق در بخش قدرت هوایی تقریبا دست و پا بسته بود.برنامه ریزی ها و عملیاتهای این بخش کاملا غیر مرتبط با عملیاتهای زمینی نیروها ، انجام می گردید. گویی هیچ مجالی برای تمرین عملی دانسته های خلبانان و پرسنل دفاع هوایی در صحنه عمل وجود نداشت.
    ـ عراقی ها در هیچ رده ای ،از یک فرماندهی کارا برخوردار نبودند.آنان هزینه های ناشی از عملکرد نادرست خود را نایده می گرفتند وهمه تمایل داشتند که مسئولیت ها را برعهده مقامات بالاتری بیاندازند که از ارتباطات وتخصص کافی برخوردار نبودند.و دریک کلام همه برای هر اقدامی منتظر دستور مافوق بودند.
    ـ سیستم فرماندهی وکنترل در شناخت شرایط واقعی ناتوان بود. و بسیاری از فرماندهان عملیاتی بعدها اعتراف کردند که موضوعات زیادی را نه از طریق سیستم ارتباطی که از رسانه ها دریافت
    می کرده اند.
    ـ عراق بر پیشروی کند نیروها وگلوله باران های سنگین برای تصرف یک نقطه اتکا داشت.اما در بسیاری از مواقع ، آنها در این کار ناتوان بودند. آنان در جنگ های شهری و نبردهای مردمی و حفظ مواضع شان نیز با شکست مواجه گردیدند.
    ـ عراقی ها در شناسایی های هوایی و زمینی ، ناتوان بودند. و این وضعیت در مواردی به غافلگیری آنان از سوی ایرانی ها انجامید.
    ـ عراق در امنیت بخشیدن به منابع تامین نیازمندی های نظامی خود، ناتوان بود.شوروی به همین دلیل عرضه بسیاری از نیازمندی های نظامی عراق را متوقف نمود و عراق مجبور شد که در شرایط بحرانی، به سوی همسایه های عرب،چین وکره شمالی دست دراز کند.
    ـ آنان فاقد یک برنامه اقتضایی برای یک جنگ طولانی بودند. به علاوه هیچ گاه به هزینه های یک جنگ درازمدت نیاندیشیده بودند.
    ـ بسیاری از سلاح های ارتش این کشور پیش از جنگ ،آزمایش نشده بود.مثلا بسیاری از واحد های آتش بار بدلیل ناتوانی در اجرای دستورات،عملا ناکارا بودند .همچنین اکثر واحدهای موشکی زمین به هوای عراق در شناسایی وانهدام اهداف در ارتفاع پایین ،ناتوان بودند.
    ۴ ۲ ۲) حملات هوایی عراق به ایران:
    حملات هوایی عراق به خاک ایران با الگوبرداری از حملات ارتش اسراییل به سوریه و مصر واردن در سال ۱۹۶۷ صورت گرفت.گویی عراقی ها معتقد بودند که بدلیل هرج و مرج موجود، تنها ۱۸ تا ۵۰ درصد هواپیماهای جنگنده ایران عملیاتی اند . هرچند حملات ارتش اسراییل نیز نشان داده بود که نابودی یک نیروی هوایی توسط یک کشور دیگر در صورت ایجاد پناهگاه های لازم و بهره گیری ازتاکتیک های اختفا و پنهان کاری ناممکن است.
    عراق، محدودیت های عملیاتی هواپیماهای جنگی خود را نیز نادیده گرفته بود.در حالی که ایران پس از سقوط شاه ، ۱۸۸ فروند اف ۴ دی و ای و ۱۶۶ فروند اف ۵ ای و اف در اختیار داشت، عراق از ناوگان هوایی ضعیف تری سود می برد.آنان با بهره گیری از ۱۲ فروند توپولف ۲۲ بهینه سازی شده برای حملات هسته ای ، ۱۰فروند ایلوشین ۲۸ و۸۰فروند میگ ۲۳ صادراتی ، ۴۰سوخوی ۷بی ، ۶۰سوخوی ۲۰و ۱۵ هانتر به خاک ایران حمله بردند. و بهره گیری از ۱۲۰فروند میگ ۲۳ و سوخوی ۲۰و۲۲ می توانست نیروی کارآمدی را برای اهداف تاکتیکی فراهم آورد.
    آنان در آغاز جنگ برای یک دوره ۳روزه و انجام ۸۰تا ۹۰سورتی پرواز در هر روز برنامه ریزی نموده بودند. اما دستیابی به اهداف آنان نیاز مند صدها پرواز بود. و عملا آنها نتوانستند پناهگاه ها وآشیانه ها و تاسیسات مهم نیروی هوایی ایران را نابود کنند و بیشتر به تخریب باند فرودگاه ها و ساختمان های آسیب پذیر،بسنده نمودند.
    در ۲۲ سپتامبر و اولین روز جنگ ،آنان از همه توانایی های بمب افکن ها و جنگنده های خود بهره گرفتندو به بمباران ۶ پایگاه هوایی و۴ پادگان ارتش ایران پرداختند .عراق ادعا کردکه آسیب های زیادی به پایگاه های هوایی تهران، اصفهان، تبریز،شیراز،دزفول وهمدان و فرودگاه های شهرهای تهران، کرمانشاه، سنندج واهواز زده است. و به هرحال اولین حمله عراقیها به ایران را باید اولین شکست و ناکامی آنها دانست.
    در بمباران باند فرودگاه مهرآباد ،خسارات اندکی بوجود آمد و به زودی آن آثار ترمیم گردید. بسیاری از بمب ها بدلیل اشتباه در مسلح نمودن منفجر نگردید. هواپیماهای غول پیکرترابری هم در این حملات آسیبی ندیدند.و تنها به یک بویینگ ۷۰۷ و یک اف ۴ در حال تعمیر ،خساراتی وارد گردید.
    فرماندهان عراقی اعلام کردند که تنها ۲۰درصد پروازهای مورد نظر آنها انجام گردیده و به فقدان پروازهای شناسایی پیش از این حملات اعتراف نمودند.حملات دو روزبعد نیز آسیب های اندکی به پایگاه های ایران وارد کرد.عراقی ها مجموعه متنوعی از اهداف را مدنظر داشتند.اما پایگاه هاو مراکز فرماندهی و آشیانه ها بخوبی استتار شده بودند.لذا شرایط ایران متفاوت از ارتش های عرب در سال ۱۹۶۷ بود.
    اکثر هواپیماهای ایران یا در آشیانه ها بودند و یا استتار شده بودند.و با وجود آسیب دیدن چند هواپیمای ترابری وجنگنده،هیچ آسیبی به نیروی هوایی ایران نرسید. و در مجموع آنها تنها یک دهم پرواز های مورد نیاز را برای تحقق اهدافشان ، انجام داده بودند.
    همچنین بر خلاف خلبانان اسراییلی و یا غربی، خلبانان عراقی بدلیل فقدان آموزش مناسب و عدم وجود اطلاعات شناسایی از مواضع ایرانیها ، توانایی نابود کردن هواپیماهای ایرانی را، حتی بر روی زمین نداشتند.به علاوه ،سیستم اویونیک هواپیماهای روسی در حملات هوایی ،ضعف های زیادی دارد و مهمات های روسی مورد استفاده آنها، فاقد چاشنی و فیوز مناسب برای انفجار در لحظه مورد نظر بود.
    گفتگو با فرماندهان عراقی ،دلایل این ناکامی را بیشتر نشان می دهد. آموزش های ناکافی تئوری وعملی و بسنده کردن به بمباران مواضع کردها بخشی از این دلایل است.سیستم هدف گیری انواع صادراتی هواپیماهای روسی، از خطایی بین ۲۵۰تا۵۰۰متر برخورداربود و عراقیها بدلیل فقدان متخصصان و تکنیسین های ماهر، قادر به تغییر در این قطعات و بهبود عملکرد مهمات های بکار گرفته شده ، نبودند. آنان فاقد عکس های شناسایی و تصاویر مربوط به تعیین شدت تخریب ها بودند و روس ها در این زمینه ها ،هیچ کمکی به آنان نکردند.
    فرماندهان نیروی هوایی به شدت سیاسی عراق ، هیچ درک صحیحی از حجم حملات مورد نیاز ، لزوم شناسایی اهداف مهمتر و استفاده از بهترین مهمات برای دستیابی به اهداف خود نداشتند. در اکثر پروازها، کنترلر هوایی وجود نداشت و بسیاری از خلبانان تنها تجربه چند پروازانگشت شمار و استفاده از مهمات های غیر جنگی را در کارنامه داشتند.
    همچنین فرماندهان عراقی درسایه سیاسی گرایی افراطی حاکمیت و بویژه بدلیل فقدان پروازهای شناسایی و عکس برداری پس از انجام حملات ، در مورد نتایج عملیاتهای خود به دروغ گویی می پرداختند.واین وضعیت به نادیده انگاری ضعف هایشان منتهی می گردید.
    در مقابل، نیروی هوایی ایران به سرعت دست به انتقام زد و با وجود همه نارسایی ها و مشکلاتش ، بدلیل هواپیماها، ساختار وآموزش های آمریکایی اش در برابر هواپیماها ، ساختار وآموزش های روسی نیروی هوایی عراق،خیلی زود برای مقابله به مثل آماده گردید. و در نتیجه یک روز بعد ،ایران ۱۰۰سورتی پرواز انجام داد.و با وجود کارایی نه چندان زیاد پرواز های ایران، به سرعت تعداد پرواز های شوک آور ایران به کمتر از ۵۰سورتی در هر روز، کاهش یافت. در اکثر نبردهای هوایی روزهای آغازین و پرواز ارتفاع پایین علیه اهداف عراقی ها ، ایرانی ها پیروز میدان بودند. همچنین آنها از بالگردهای خریداری شده توسط شاه برای تدارکات و ترابری و حمله بهره می بردند.
    کمی بعد، نیروی هوایی عراق از آسمان کنار رفت و اکثر هواپیماهای آنان به کشورهای خلیج و پادگان های غرب عراق، منتقل شد. هرچند آنان همواره از برتری ۳به ۱ ویا ۴ به ۱ در برابر ایرانی ها سود می بردند.
    ۴ ۲ ۳) اشغال خاک ایران توسط ارتش عراق:
    می توان گفت که عملکرد نیروهای زمینی ارتش عراق بهتر از نیروی هوایی آنان بوده است.اما موفقیت های استراتژیک آنان بسیارکمتر از حد انتظار بود.در زمان شروع جنگ، عراق ۵ لشگر در شمال، ۲ تیپ ویژه در بغداد و۵ لشگر در جنوب داشت. نیروهای جنوب شامل ۲ واحد مکانیزه و ۳ واحد آتش بارتوپخانه بود.آنان پیش از جنگ، به شدت تقویت گردیدند، در حالیکه از مجموع ۹لشگر ایران ،تنها ۴لشگر در مرز۱۳۰۰کیلومتری مشترک ،وجود داشت.
    در روز آغازین جنگ، نیروهای زمینی عراق در ۷۰۰کیلومتر از مرزهای ایران با نیمی از لشگرهای تقویت شده اش، شروع به پیشروی کردند.پس از ۱۵ کیلومتر پیشروی و تصرف قصر شیرین،آنان در آستانه تصرف سومار و چهارمیل و سرپل ذهاب قرار گرفتند. نیروهای توپخانه نیز به نزدیکی خرمشهر و آبادان رسیدند.
    در شمال،یک واحد مکانیزه ،یک واحد ویژه کوهستان و نیروهای پشتیبانی به همراه نیروهای مستقر در کردستان عراق،شروع به پیشروی به سوی سومار،گیلان غرب و کرمانشاه زدند. پس از تصرف قصر شیرین و عقب راندن ایرانی ها،آنها تا ۴۵کیلومتر پیشروی کردند.
    در این پیشروی ها ،آتش سنگین توپخانه و سلاح های ضدتانک برای نابودی تاسیسات مختلف ، بکار گرفته شد.در مقابل تنها مقاومت محدودی از سوی پاسداران و نیروهای ژاندارمری صورت گرفت.
    در مرزهای مرکزی،نیروهای عراق شهرکم جمعیت و فاقد منابع آب مهران را تصرف کردند و به سوی ایلام حرکت نمودند.ایرانیها که تنها با بالگردهای کبرا و حملات چریکی، به مقابله می پرداختند،نتوانستند در برابر تخریب روستاهاو سیستم های آبیاری وکشاورزی مردم ،کاری انجام دهند. و درنهایت با پیشروی ۵۰کیلومتری عراقیها،به عمق استراتژیک آنان افزوده شد.اما تمرکزاصلی آنها بر مرزهای جنوبی بود.دراطراف
    شهرهای موسیان، خرمشهر، اهواز،دزفول و آبادان ، لشگرهای مکانیزه و توپخانه عراق مستقر گردید و عرب های ساکن خوزستان وپالایشگاه ها وتاسیسات نفتی ، هدف اصلی عراقی ها به شمار می رفت. کمی بعد حرکت ارتش عراق به سوی شوش و جاده کرخه و بستان و موسیان و دزفول آغاز شد، اما نتوانستند در تصرف این مناطق، به موفقیتی دست یابند.پس از نبرد در اطراف قلعه صالح و هویزه، شهر بی دفاع سوسنگرد در ۲۸ سپتامبر سقوط کرد. عراقیها در جنوب به اطراف شهرهای اهواز و خرمشهر و دزفول رسیدند.اهواز بدلیل موقعیت صنعتی و نظامی و اداری خود ،از جایگاه مهمی برخوردار بود.گلوله باران پالایشگاه آبادان ،از روزهای آغازین جنگ شروع شده بود و عراق در آستانه تصرف کامل استان خوزستان قرار گرفته بود.
    ۴ ۲ ۴) ناکامی های اولیه ایران در سازماندهی دفاعی کارا در برابر اشغالگری:
    اگر عراق با آمادگی بیشتری به اهواز و خرمشهر حمله می کرد،امکان تصرف کل خوزستان وجود داشت. البته ایرانی ها دفاع مناسبی را انجام ندادند و تنها نیروی هوایی آنان ، حملاتی به شهرهای بصره و وسیط انجام داد.
    در ۲۲ سپتامبر ۱۹۸۰، تنها واحدهای محدودی از ارتش وسپاه ایران در مرزهای مشترک باعراق وجود داشت که درشهرهای ارومیه، سنندج، کرمانشاه، قصرشیرین، اهواز و دزفول پراکنده بودند. مشکلات لجستیک نیز باعث شد که رسیدن چند واحد از نیروهای لشگر مشهد به خوزستان ، ۶ هفته زمان ببرد.
    این نیروهای ایران، علی رغم اینکه ازاستقلال درتصمیم گیری و تجهیزات بهتری در مقایسه با عراقی ها سود می بردند، اما بدلیل رقابت های موجود میان ارتش و سپاه و تضعیف این نیروها در دوره انقلاب، تحریم نظامی ، فقدان قطعات یدکی وحضور بخش هایی از نیروهای آنان درمناطق ناآرام کردنشین و مرز مشترک با شوروی ، نتوانستند به دفاع قابل توجهی دست بزنند. از سوی دیگر، سیستم لجستیک نیروهای ایرانی درهرج ومرج کامل به سر می برد و خیلی زود، اکثر واحدهای آتش بار وبالگردهای هجومی ایرانیها با از هم گسیختگی روبرو گردید.
    پاسداران نیز که برای تامین امنیت داخلی و طراحی ارتشی موازی، ایجاد شده بودند، فاقد توانایی برای دفاع از مرزهای کشورشان بودند. و اگرچه بنی صدر دستور آماده باش سراسری داده بود و نیروهای زیادی به خدمت فراخوانده شدند،اما تقریبا هیچ عکس العملی در برابر حملات عراقیها ، انجام نگردید. البته نیروهای شبه نظامی مردمی در مرزهای جنوب و غرب،توانستند مقاومت هایی پراکنده انجام دهند. اکثر این افراد از افراد تحصیل کرده در مراکز نظامی شاه بودند و "کوکتل مولوتف "یکی از سلاح های مورد علاقه آنان بود. ولی آنان خیلی زود دریافتند که باید به سلاح های قدرتمندتری مسلح شوند.
    ۴ ۳) ناتوانی عراق در حفظ موفقیت های اولیه:
    عدم مقاومت ایرانیها در برابر تهاجم ارتش عراق در هفته اول آغازجنگ ، چندان بهت برانگیز نیست.و عراقیها نیز در ۵ روز اول، نتوانستند با توجه به فرصت موجود به موفقیت های بزرگی دست یابند. دلایل س*** و عدم پیشروی بیشتر عراقی ها با وجود ادعای آنها مبنی بر داشتن اهداف محدود و تلاش برای انعقاد صلح، روشن نیست.اما ضعف در فرماندهی را باید دلیل اصلی این ناکامی دانست.با پیشروی نیروهای عراقی ،سازماندهی نیروهای این کشور دچار مشکلات زیادی شد و آنان به نقش سرعت و انعطاف پذیری توجه زیادی نمی نمودند.


    در این جنگ عراقی ها با بکارگیری مجموعه ای متنوع از موشک ها و قدرت هوایی در غیاب توانایی ایران در حفاظت ازمرزهای هوایی اش، به پیروزی هایی دست یافتند.

    آنان با توجه به گفته های ماموران اطلاعاتی خود و اظهارات تعدادی از فرماندهان رژیم گذشته ایران ،انتظار داشتند که دولت و نیروهای ایران به سرعت دچار فروپاشی شوند. اما بدلیل توقف نیروهای عراق در پیشروی هایشان،ایرانی ها فرصت یافتند که با فراخوان نیرو و آماده سازی نیروهایشان، خطوط دفاعی را تحکیم نمایند.

    چنین رفتارهایی در جهان سوم ، بی همتا نیست. و می توان از این اقدامات معضل آفرین به عنوان درس های نبرد ایران و عراق بویژه در حوزه های آسیب پذیری دولتهای جهان سوم و عکس العمل های احتمالی آنان، یاد کرد.

    ۴ ۴) جنگ نفت آغاز می گردد:

    در آغازین روزهای جنگ ،اتفاقات استراتژیکی روی داد که تاثیرات آنها در آینده جنگ ،بیشتر مشخص گردید.در آغاز جنگ قیمت های نفت به رکورد بی سابقه ای رسیده بود.عراق ۳تا۳.۴میلیون بشکه نفت و ایران ۱.۴تا ۱.۶ میلیون بشکه نفت در هر روز صادر می نمود.و فروش نفت خام، صادرات اصلی و عامل بقای اقتصاد آنها به شمار می رفت.

    دراولین روزجنگ،صادرات نفت هر دو کشور متوقف گردید.و خیلی زود شط العرب به کانون جنگ دو کشور تبدیل شد. عراق با استفاده از توپخانه خود ،پالایشگاه وتاسیسات نفتی آبادان را به شدت زیر آتش گرفتند و در دومین روز تقریبا همه ۱۵۰ منبع ذخیره نفت ایران در این شهر، نابود گردید و یا به آتش کشیده شد.

    حمله هوایی به تاسیات نفتی طرف دیگر در روزهای آغازین جنگ شروع شد ،هرچند این حملات خسارات زیادی برجای نگذاشت.در ۲۴ سپتامبر ، سکوهای صادراتی نفت ایران در خارک مورد حمله عراقی ها قرار گرفت. این حمله نتوانست این تاسیسات را کاملا نابود کند و بدلیل عدم تداوم این حملات ،کمی بعد جریان صادرات نفت ایران از سر گرفته شد وایرانیها سلاح های ضد هوایی خویش را به سرعت آماده مقابله نمودند.ایران حمله به تاسیسات نفتی عراق را با چند سورتی پرواز آغاز کرد، ولی همانند طرف عراقی، به دستاوردهای مهمی دست نیافت. در ۷ اکتبر، ایران تاسیسات نفتی کرکوک و سلیمانیه را مورد حمله قرار داد،ولی نتوانست آسیب های زیادی ایجاد کند.

    کمی بعد اولین حمله عراق به نفتکش ها در بندر خمینی و در دهانه خلیج، انجام شد.آنان به چند منبع ذخیره نفت درتهران هم حمله نمودند. ولی اولین حمله گسترده آنان به خارک در ۲۴ دسامبر روی داد. ایرانیها در مقابل با آتش گشودن به سوی فاو و آب راه شط العرب ،در صدد مقابله برآمدند.در نتیجه ۶۲ نفتکش وکشتی با آسیب های کلی و جزیی روبرو شدند و این آبراه مین گذاری گردید. ۶ کشتی در خور عبدالله هدف قرار گرفت و با حمله هواپیماهای ایران،شط العرب در۶ اکتبر بسته شد.ایرانیها از حملات موفقیت آمیز ناوگان دریایی و توپخانه خویش برای نابودی تاسیسات بندری و پالاشگاهی بصره، فاو ،ام القصر و بندر الامیه در ۲۳ تا۲۹ سپتامبر ۱۹۸۰ بهره بردند.

    در آن زمان اهمیت استراتژیک این حملات مشخص نبود.عراقی ها علاوه برداشتن ذخایر ارزی و وجود خطوط لوله صادرات نفت خویش از ترکیه و سوریه ، به امکان تعمیر سریع این تاسیسات ، اعتقاد داشتند. اما ایران از آسیب پذیری بیشتری برخوردار بود. با نابودی تاسیسات آبادان ،ظرفیت پالایشگاهی شهرهای دیگر نظیر تهران و تبریز و کرمانشاه به نصف رسید و در آستانه زمستان، مشکلات زیادی در تامین سوخت پدیدار گردید.

    اما در مجموع و بدلیل امکان انتقال نفت به مناطق شرقی با خطوط لوله ، ایران در درازمدت با آسیب های کمتری روبرو شد.عراقی ها در اکتبر ، مجبور به سهمیه بندی سوخت شدند. و به دنبال حمله هواپیماهای ایران به نیروگاه های برق حرثیه و نصیریه ، خاموشی های گسترده ای در عراق بوجود آمد.

    ۴ ۵) نبردخرمشهر و توقف پیشروی عراقی ها:

    در ماه اکتبر عراقی ها با شوک بزرگ دیگری روبرو شدند.چراکه معتقد بودند ایرانی ها تقاضای صلح خواهند نمود. و این اشتباه بزرگی بود. ایرانیها و (امام) خمینی اعلام کردند که برای یک جنگ طولانی تا سرنگونی صدام آماده اند. وخیلی زود حقیقت داشتن این شعارها مشخص شد. ونبرد بر سر حفظ خرمشهر نشان داد که ایرانی ها می توانند مقاومت همه جانبه ای را علیه عراقی ها انجام دهند.

    پس از رسیدن عراقی ها به دروازه های خرمشهر، عراقی ها از توپخانه خود برای هموار نمودن شهر و نابودی همه تاسیسات و خانه های آن بهره بردند. امانتیجه این حملات سنگین و ایجاد ویرانه های شهری، افزایش مقاومت مردمی و همبستگی آنان و همچنین ایجاد مانع برای پیشروی عراقی ها بود. و با وجود ورود عراقی ها به شهر در ۲۸ سپتامبر ،نبرد کوچه به کوچه برای تصرف شهر با مدافعینی که به گلوله های ضدتانک و کوکتل مولوتف مسلح بودند،آغاز گردید.

    دراین شهرتنها ۲۰۰۰ نیروی نظامی ارتشی و چند هزار پاسدار حضور داشتند.عراقیها دریافته بودند که حضور تانک های بدون اسکورت ،باید متوقف گردد و نیروهای پیاده نظام خویش را روانه خرمشهر نمودند. اما این حمله نیز بدلیل ناآشنایی سربازان عراقی با جنگ های شهری،ناکام ماند. آنان بدلیل کمین های ایرانی ها ،بسیار محتاطانه جلو می رفتند ، چراکه اقدامات شناسایی بسیاراندکی داشتند. عراقی ها در این نبردهای شهری که چند هفته به طول انجامید، ۲۰۰۰کشته و ۶۰۰۰زخمی دادند.و گفته می شود در این مدت ،پاسداران و حزب الله ضمن مقاومت خود،نیروهای ارتش ایران را که در حال فرار بودند، به گلوله می بستند. و اگرچه عراقی ها برای اولین بار در ۱۳ اکتبر ادعا کردند که خرمشهر را تصرف کرده اند، اما نبردهاهمچنان میان نیروهای شبه نظامی و عراقی ها ادامه داشت. و سرانجام در ۲۴ اکتبر و با پایان مقاومت ایرانی ها،در مجموع ۸۰۰۰تا ۱۲۰۰۰ نفر در این شهرکشته شدند.و ۱۰۰ تانک و نفربر عراقی ها نابود شد. بخش اعظم شهر ویران گردیدویک ماه تلاش عراقی ها برای تصرف شهری که تنها توسط تعدادی شبه نظامی دارای سلاح های سبک حفظ می شد ،درس های زیادی را برای عراقی ها به دنبال داشت. با تصرف خرمشهر ،محاصره آبادان تنگ تر شد و ایرانیها با تقویت توانمندی های خود ،تلاش زیادی را برای جلوگیری از سقوط آبادان نمودند.عراقی ها علاوه بر حملات گسترده به پالایشگاه آبادان ، این شهر را مورد حمله قرار دادند. در این شهر ۱۰۰۰۰ نیروی ارتشی، یک تیپ مکانیزه،یک هنگ تفنگداران دریایی ، ۵۰ تانک و ۵۰۰۰ پاسدار قرار داشتند. و وجود رودکارون و بهمنشیر و مرداب های مجاور این دو شهر ، امکان حفظ پیروزی های آنها را دشوار نموده بود.

    عراق برای تصرف آبادان تصمیم گرفت که با نیروهای مهندسی خود در شب، پلی را احداث کند و در روز کارها را متوقف نماید. هرچند بدلیل طبیعت گل آلود سواحل ،چنین کاری با مشکلات زیادی همراه بود. در شب دوم پل موقت عراقی ها آماده شد و شب چهارم آنها از کارون عبور کردند و ایرانی ها مجبور شدند که با عقب نشینی،تجهیزات خود را رها نمایند. اما بدلیل مشکلات مربوط به حفظ شهر و ارسال حجم گسترده ای از نیرو وتسلیحات سبک به آبادان ،نبردها برای تصرف کامل آن بالا گرفت. این شهر ۳۰۰۰۰۰نفر جمعیت داشت و تصرف آن سخت تر از خرمشهر بود. و با آغاز نبردهای خیابانی ، هرچند عراق ادعا کرد که شهر را تصرف کرده، اما نبرد ها همچنان ادامه داشت و قایق ها و بالگردهای ایران به ارسال تجهیزات و نیرو و تدارکات می پرداختند.

    اندک اندک با بهبود سازماندهی فرماندهی نیروهای عراقی ، مشکلات آنان کمتر شد اما آنان دیگر هیچ شهر دیگری را تصرف ننمودند و عرب های خوزستان نیز با وجود تصرف یک سوم این استان و تلاش های عراقیها برای دامن زدن به حرکت های جدایی طلبانه ،از آنان استقبال نکردند.

    با فروکش کردن زد وخوردها ،ایرانیها در اطراف خرمشهر مواضع دفاعی خود را تحکیم نمودند وبا اعزام تعداد زیادی از پاسداران و نیروهای توپخانه به شوش وسوسنگرد و اطراف رود کرخه، به تثبیت شرایط پرداختند.

    عراقی ها با وجود برتری ۳ به ۱ تا ۵ به ۱ در بخش تسلیحات، نیروهای انسانی برابری داشتند. و بدلیل شرایط خاص جغرافیایی منطقه نتوانستند در حرکت به سوی جنوب، به موفقیتی دست یابند که به گل نشستن ۱۵۰ خودروی نظامی و تانک در منطقه حمیدیه ،یکی از این اتفاقات بود.

    با آغاز بارندگی های موسمی ، عراقی ها دست به ساخت راه های دسترسی مناسب و تقویت موقعیت خود نمودند، اما برای تثبیت مواضع خود اقدامی نکردند.

    در همین حال نبردهای ارتش عراق در مریوان و پنجوین با همکاری پیشمرگان کرد مخالف رژیم ایران، اوج گرفت. در این مناطق ،ارتش ایران حضور نداشت و از لحاظ سوق الجیشی، از اهمیت زیادی برای هر دو طرف برخوردار بود ، چراکه کنترل بزرگراه تهران بغداد را تضمین می نمود. و درمجموع موفقیت های محدود عراق را باید بیش از هرچیز مرهون اقدامات کردهای مخالف ایران و نه خود عراقی ها دانست.در این جنگ عراقی ها نشان دادند که در فعالیت های شناسایی ، حملات مشترک چندجانبه ، انعطاف پذیری ،پدافند و اقدامات اطلاعاتی بسیار ضعیف هستندو تنها با قدرت آتش باری سنگین و حرکت کند واحدهای تانک ،در صدد پیشروی هستند.آنان هیچ گاه در صدد یافتن ضعف هایشان و بهبود آنها بر نیامدند و تا پایان جنگ بر راهبرد محاصره شهرهای بزرگ و تلاش برای تصرف آنها، پافشاری می نمودند.و درمجموع تحرک نیروهایشان بسیار کند،بسیار اندک و بسیار دیرصورت می گرفت.

    و با وجود ضعف های بسیار ارتش ایران ،پس از چند هفته از آغاز جنگ، مشخص شد که انقلاب ایران از جایگاه مردمی زیادی برخوردار است.و این حاشیه امنیت، کمک های زیادی به رهبران ایران نمود.

    ۴ ۶) نبردهای هوایی در سال ۱۹۸۰:

    در ماه های پایانی این سال، نبردهای دریایی و هوایی بصورتی بهت آور، تاثیرات اندکی بر روند جنگ داشت.هر یک از دو طرف، حملاتی هوایی به تاسیسات طرف دیگر انجام می دادو پالایشگاه ها و مخازن نفت در کانون توجه آنها قرار داشت.ولی هردو در انجام حملات گسترده، ناتوان بودند.

    پس از حمله ۲۳ سپتامبر ، عراق هواپیماهای زیادی را روانه کشورهای عربی نمود.وپس از۷ تا۱۰روز و بازگشت آنها، این هواپیماها در پایگاه های دور از منطقه نبرد مستقر گردیدند.در مورد دلایل ناتوانی های نیروی هوایی عراق به دلایلی نظیر ضعف آموزش و سیستم اویونیک پروازی ، فقدان مهمات مناسب موشکی هوا به هوا در جنگ های هوایی با خلبانان ایرانی،اتکای صرف بر شبیه سازهای پروازی، انجام مانورهای آموزشی در هوای مناسب و ارتفاع بالای پروازی، نداشتن اهداف مناسب با ریسک اندک ،دستور صدام مبنی بر اتکابر این نیرو بصورت رزرو و در نهایت هراس آنان از انتقام گیری ایرانی ها بدلیل بمبارانهای گسترده دراین کشور ،می توان اشاره کرد که از سوی فرماندهان سابق این نیروها مطرح شده است.

    به هر ترتیب ، تعدادی از این دلایل، صحیح به نظر می رسد . البته حملات ایرانی ها نیز بدلیل فقدان شناسایی و امکانات لازم ،نتوانست نیروی هوایی عراق را نابود کند ،اما در چند نبرد هوایی، خلبانان عراقی را مجبور به فرارکردند، هرچند هر دو طرف ازاین نبردها گریزان بودند. عراقیها به بزرگ کردن نتایج حملات خود و نه تصحیح اشتباهاتشان علاقمند بودند. یافتن نیروهای ایران نیز بدلیل فاقد ساختار بودن آنها بر روی زمین ،در کنار ناکارایی شبکه راداری و موشک های زمین به هوای روسی دفاع هوایی بویژه در برابر پروازهای ارتفاع پایین ،از دیگر مشکلات فراروی نیروی هوایی عراق بود.

    همچنین با تیره شدن روابط آنها با روس ها،شرایط به خصوص برای آماده سازی ۲۵ سکوی شلیک موشک های زمین به هوای ارتفاع پایین سام۶ آنان، بدتر هم شد.و با وجود خرید سلاح های جدید،اف ۴های ایران همچنان به فعالیت هایی نظیر پروازهای ارتفاع بالای خود بر فراز بغداد، بمباران یک مرکز هسته ای و یا هدف قرار دادن یک پایگاه مدرن غربی در قلب این کشور ادامه می دادند.و عراقی ها تا پایان جنگ نتوانستند در بخش حمله به هدف های پروازی ارتفاع کوتاه و متوسط ،به دستاوردی دست یابند.و عامل اصلی حفظ امنیت هوایی عراق را باید در ناتوانی ایران در آماده نگاه داشتن تجهیزاتش و نه توانایی های عراقی ها دانست. و اگر ایرانی ها می توانستند قدرت نظامی نیروی هوایی دوران شاه را حفظ نمایند، با گسترش دامنه حملاتشان ،نیاز عراقی ها به کمک های کشورهای عربی نظیر کویت و عربستان سعودی ،سه برابر رقم های کنونی می گردید.

    از سوی دیگر، ایران در پایان سال۱۹۸۰ ،بخش اعظم توان هوایی خویش را از دست داده بود.آنان خلبان کافی در اختیار داشتند، اما بدون حضور تکنیسین های آمریکایی ، اکثر هواپیماهایشان زمین گیر شده بودند. تعمیر و نگهداری اف ۴ ها و اف ۱۴ ها با مشکلات زیادی همراه بود .این هواپیماها به ازای هرساعت پرواز نیازمند ۳۵ نفر ساعت فعالیت های نگهداری هستند که ازتوان ایرانیها خارج بود. با ازبین رفتن سیستم تامین قطعات هواپیماها ، این نیرو در دورباطل باز کردن قطعات کلیدی یک هواپیما برای آماده سازی چند هواپیمای دیگر گرفتار شده بود.با

    تحریم های غربیها ،این شرایط روز به روز بدتر شد، بطوریکه در سال های پایانی، ایرانی ها در هر روز تنهایک سورتی پرواز انجام می دادند وتعداد هواپیماهای آماده آنان به ۱۰۰فروند رسیده بود.

    در آغاز جنگ ،عراقیها از بالگردهای خود، عموما برای انتقال تجهیزات و نه حمله بهره می بردند.اما ایرانیها همانند جنگ ویتنام ، از بالگردهای خود برای حملات نزدیک وهدف قراردادن نیروهای دشمن بهره

    می بردند.به علاوه عراقی ها با وجودعملیاتی نگاه داشتن ۶۰ تا۷۰ درصد بالگردهایشان، نتوانستند استفاده اثربخشی از آنها نمایند.

    ایرانی هاهم در بهره گیری از بالگردهایشان و حفظ اثربخشی آنها از دوره شاه ، با مشکلات زیادی روبرو بودند. ناوگان پروازی آنها علاوه بر دارابودن ۸۰۰ بالگرد بویژه بالگردهای تهاجمی ۲۰۵آ.اچ.وان جی که قدرتی همانند دو واحد آتشبار دارند، از نیروهای ویژه هوابرد نیز بهره می بردند.

    خلبانان بالگردهای ایرانی که در آمریکا آموزش دیده بودند ، در روزهای ابتدایی جنگ در گروه های کوچک ، عملکرد مناسبی داشتند، اما در زمان شاه نیز پرواز تعداد زیادی از آنها ،به رژه هایی محدود می گردید که با نظارت کامل آمریکایی ها انجام می شد. همچنین با تحریم تسلیحاتی وخروج کارشناسان آمرکایی ،این بالگردها با مشکلات بسیار بیشتری در مقایسه با هواپیماها روبرو گردیدند. و خیلی زود آنان هم نظیر نیروی هوایی کشورشان ، در دورباطل باز کردن قطعات کلیدی یک بالگرد برای آماده سازی چند بالگرد دیگر، گرفتار شدند.

    این تجربه ،درس هایی را در زمینه قدرت هوایی برای جنگ های جهان سوم فراهم می آورد که به شرح زیر است:

    ـ سازمان فرماندهی ،توانمندی های مدیریت نبرد ،فرماندهی و کنترل، هدف گیری و ارزیابی خسارتها ،از اهمیتی برابر با قدرت هوایی وتکنولوژی برخوردار است.

    ـ وابستگی به قدرتهای خارجی در پشتیبانی و تامین قطعات ،تنها با اطمینان کامل به انجام تعهداتشان ،مفید خواهد بود.

    ـ توانمندی های یک نیرو در گروی کیفیت آموزش ها و عملیاتهای انجام شده و توانایی انجام ماموریت های آنان و بکارگیری تکنولوژی و داشتن یک سیستم فرماندهی بهینه است.و بدون آزمایش دقیق امکانات و تواناییها و تسلیحات ،نمی توان از عملکرد بهینه آن ،اطمینان یافت.

    ـ در دوره صلح ،نیروها توانمندی های عملیاتی خود در بخش های تدافعی و تهاجمی را با اغراق مطرح می نمایند.

    ـ به دلایل فنی و مدیریتی،بهبود عملکرد جنگنده ها و سیستم های دفاع موشکی زمین به هوا به سطحی بیش از عملکرد کنونی آنها، بسیار مشکل است.

    ۴ ۷) نبرد های دریایی در سال ۱۹۸۰:

    پس از بسته شدن شط العرب و نابودی تاسیسات صادرات نفت عراق در خلیج،استفاده از نیروهای دریایی بسیار کاهش یافت. با وجود پیروزی انقلاب ، ایرانی ها همچنان می توانستند از اکثر کشتی ها و ۳ فروند هواپیمای گشت زنی دریایی پی ۳اف اوریون خود بهره گیرند و این موضوع پس حمله ایرانیها به قایق های عراقی و جزیره فاو در روزهای ابتدایی جنگ مشخص شد.درپایان سپتامبر ایرانیها بر شمال خلیج و آب های عراق سلطه داشتند.در آن زمان همه کشتی های به مقصد عراق ،توسط ایرانی ها متوقف می شدند.بعدها با آغاز کمکهای کشورهای حوزه خلیج به عراق و تسهیل در انتقال کالاهای این کشور،آنان با مشکلات کمتری مواجه گردیدند. درآن زمان بدلیل بحران گروگان گیری و تیره شدن روابط ایران با غرب، هنوز هم دلایل اندکی برای حمله به کشتی های غیر عراقی برای اعمال فشار بر

    دولت هایشان وجود داشت.

    از آغاز جنگ ،عراقی ها فاقد استراتژی های دریایی و شناورهای جنگی مناسب بودند. موشک های روسی آنان نیز در برابر سیستم آمریکایی موشک های ایران، فاقد کارایی بود. و این ضعف ها تاپایان جنگ و درخواست کمک از دو کشور غربی برای آموزش نیروهای دریایی شان ادامه داشت.و نیروی دریایی ایران در انتقال کمکهای لازم برای محاصره شدگان آبادان و بازرسی کشتی های مظنون به انتقال اسلحه برای عراق ،نقش مهمی ایفا کرد.

    درآغاز جنگ، ایرانی ها چندبار از نیروی هوایی برای بمباران کشتی ها بهره بردند، اما بعدها این اقدامات متوقف شد.عراقیها نیز حمله به بنادر ایران را در دستور کار داشتند، اماهیچگاه به دستاورد قابل ذکری دست نیافتند. ناوگان هوایی آنان فاقد توانایی و آموزش های مربوط به شرکت در ماموریت های دریایی بود .به این مشکلات نداشتن هواپیماهای گشت زنی دریایی و موشک های هوا به دریا را باید بیافزاییم.هرچند به نظر می رسد اصولا عراقی ها تمایلی به هدف قرار دادن کشتیهای سایر کشورها نداشتند.

    ۴ ۸) نقش قدرت های خارجی:

    ایران وعراق جنگ خود را در حالی آغاز نمودند که در حالت انزوا از قدرت های بزرگ قرار داشتند.بحران گروگانها و امکان بسته شدن تنگه هرمز ،نگرانی های زیادی را در غرب بوجود آورده بود.با درخواست عربستان سعودی ، آمریکا تعدادی آواکس و چند فروند تانکر سوخت رسان کا.سی ۱۳۵ وهواپیمای ای. تری. آ و ۳۰۰نیروی پشتیبانی رابه پایگاه ظهران عربستان اعزام نمود.بدین ترتیب در پایگاهی زیرزمینی در ظهران ، یک مرکز بزرگ فرماندهی،کنترل و شناسایی درمنطقه خلیج بوجود آمدکه تاپایان جنگ همچنان فعال بود.

    با شکست بنی صدر در کاهش تنش های ایران و آمریکا ، ایالات متحده شروع به اعزام نیروهایش شامل ۲ ناو هواپیمابر ،۳۵ ناو جنگی و ۱۶۰ هواپیما به خلیج نمود. انگلستان و فرانسه و استرالیا نیز دست به اقداماتی برای تقویت حضور نظامی خود زدند.شوروی هم نیروهای خود در دریای عمان را تقویت کرد.

    روسها با اعلام بی طرفی در جنگ ،در حالی ارتباطات خویش با عراقی ها را قطع نموده بودند که در عین حال ،زمینه گسترش تجارت اسلحه عراق با بلوک شرق را مهیا نموده بودند.مثلا بندر عقبه و اردن به عنوان مسیر های جایگزین انتقال سلاح تعیین گردیده بود.و تا زمان سرکوب بی رحمانه و خونین حزب توده و اخراج چند دیپلمات روسی از ایران در سال ۱۹۸۲ ،سردی روابط عراق و شوروی ادامه یافت.

    سایر کشورها موضع شفاف تری در پیش گرفتند. سوریه،لیبی ، الجزایر و چین حامی ایران بودند.اسراییلی ها بدلیل نگرانی در مورد قدرت گرفتن صدام در دنیای عرب و نگرانی در مورد سرنوشت یهودیان مقیم ایران ، از ایران حمایت می کردند.کره شمالی و چند کشور غربی با فروش اسلحه به ایران در صف حامیان این کشور قرارگرفتند.

    در ۱۰ روز اول جنگ، سوریها و لیبیایی ها به ارسال موشک های دوش پرتاب زمین به هوای سام ۷ و موشک های ضد تانک هدایت شونده صاغر به ایران پرداختند.اسراییلی ها نیز قطعات یدکی و لاستیک های مورد نیاز هواپیماهای اف ۴ ایران را تامین نمودند.در آن سال هواپیماهای ایران با پرواز به سوریه و لیبی(از طریق یونان و ترکیه) ، محموله های ارسالی از سوی اسراییلی ها را در قبرس بارگیری

    می نمودند.بخش های دیگری از سلاح ها نیز بصورت زمینی از طریق ترکیه و پاکستان به ایران حمل می گردید.

    اما عراقی ها به سرعت با حمایت همه دولت های عرب خلیج بویژه کویت و عربستان و همچنین دولت اردن روبرو گردیدند. کویتی ها برای شیعیان مشکلات زیادی ایجاد کردندو اردن با اعزام نیرو و امکانات،مسیر ترانزیت از بندر عقبه را در اختیار عراق گذاشت.

    عراقی ها با تحریم اروپایی ها روبرو نشدند و فرانسوی ها با ارسال ۶۰ فروند هواپیمای میراژ ،رادار،موشک های هوا به هوا و هوا به زمین و همچنین سلاح های ضد تانک در قالب یک قرارداد ۱.۶میلیارد دلاری ، در صدر لیست قرار داشتند.کمی بعد موشک های زمین به هوا و بالگرد و توپخانه نیز به این موارد افزوده شد.همچنین مصر (تا پیش از امضای قرارداد صلح بااسراییل)،کره شمالی و دولت های عرب از دیگر تامین کنندگان سلاح های ارتش عراق بودند.

    این جنگ خیلی زود ابعاد منطقه ای به خودگرفت و رییس جمهور پاکستان ، دبیرکل سازمان ملل متحد ، رییس جمهور الجزایر ،سازمان کنفرانس اسلامی،سازمان آزادی بخش فلسطین ،اتحادیه عرب و نخست وزیر سوئد تلاش های زیادی برای برقراری صلح نمودند که این رایزنی ها با وجود تصویب قطعنامه ۴۹۷،به نتیجه ای نرسید. گویی رهبران دو طرف بیش از هرچیز به فکر منافع خویش در مرزهای کشور دیگر و درصدد عدم حمایت طرف دیگر از گروه های مخالف خویش بودند و به هیچ چیز دیگری فکر نمی کردند.





  6. #6
    همکار تالار نیروی نظامی وهوانوردی
    رشته تحصیلی
    تجربی
    نوشته ها
    2,617
    ارسال تشکر
    3,144
    دریافت تشکر: 2,553
    قدرت امتیاز دهی
    871
    Array

    پیش فرض پاسخ : درس های نبرد ایران و عراق اثر آنتونی کردزمن

    بخش پنجم
    این جنگ خسارات نسبتا کمی را بوجود آورده بود وعلی رغم غیر قابل اطمینان بودن اکثرتخمین ها ،عراقیها در این مدت با بیش از ۱۰۰۰۰کشته ، انهدام ۲۰۰ تا ۳۰۰تانک و از دست دادن ۴۰ تا ۷۰هواپیما روبرو گردیدند. در مقابل ایرانیها کمتر از ۱۵۰۰۰ کشته و آمار مشابهی از خسارات به تانک ها و هواپیماهایشان داشتند. عراق اسیران ایرانی و غنیمت های بیشتری در اختیار داشت ،اما این ارقام کوچک، تاثیری بر توازن قدرت دو طرف برجای نگذاشته بود.

    ● مرحله دوم : ایران سرزمین هایش را آزاد می کند.(۱۹۸۱ تا۱۹۸۲)
    ۵) شرایط جنگ در آغاز سال ۱۹۸۱:
    در آغاز سال ۱۹۸۱،عراق همچنان سرزمین های زیادی را در عمق ۴۰کیلومتری مرزهای شمالی ایران از منطقه قصرشیرین تا محدوده شهر آبادان در اختیار داشت. در آن زمان تنها شهر مهم تصرف شده توسط ارتش عراق، خرمشهر بود و نیروهای آنان در اطراف دزفول و رودکرخه و اهواز و غرب کارون ،نفوذ زیادی نموده بودند.
    این جنگ خسارات نسبتا کمی را بوجود آورده بود وعلی رغم غیر قابل اطمینان بودن اکثرتخمین ها ،عراقیها در این مدت با بیش از ۱۰۰۰۰کشته ، انهدام ۲۰۰ تا ۳۰۰تانک و از دست دادن ۴۰ تا ۷۰هواپیما روبرو گردیدند. در مقابل ایرانیها کمتر از ۱۵۰۰۰ کشته و آمار مشابهی از خسارات به تانک ها و هواپیماهایشان داشتند. عراق اسیران ایرانی و غنیمت های بیشتری در اختیار داشت ،اما این ارقام کوچک، تاثیری بر توازن قدرت دو طرف برجای نگذاشته بود.
    حداقل در بخش آماری، می توان عراق را پیروز این مرحله دانست. اما ناکامی آنان در تسخیر آبادان و درماندگی آنها ،گزینه دیگری را برایشان برجای نگذاشته بود. در آن سو (امام ) خمینی حاضر به پذیرش صلح محدود ویا جنگی کوچک نبود. همچنین با وجود حمایت مردم ایران از این جنگ،در خوزستان هیچ امیدی به اقدامات جدایی طلبانه عرب های این منطقه نبود.پیشروی های بیشتر عراقی ها حتی می توانست بدلیل تکرار جنگ های شهری و خسارات بیشتر ، اوضاع را بدتر کند ،مگر اینکه عراق ،امکان تصاحب مناطق نفت خیز بیشتری را می یافت.
    در آن زمان عراق با دوگزینه روبرو بود:استفاده از بمباران های استراتژیک علیه پالایشگاه هاو نیروگاه ها برای وادار نمودن ایران به پذیرش صلح و یا تحکیم مواضع خود با بهره گیری از انبوهی از نیروهای انسانی برای ناکام گذاشتن حملات ایرانی ها.
    به نظر می رسد صدام حسین هیچ گاه مشکلات و خطرات فراروی نیروهایش در نبرد با یک کشور ایدئولوژیک وانقلابی را درک نکرد و با انتخاب استراتژی "اسلحه و کره" از یک سو نیروهایش را در خاک ایران حفظ نموده بود واز سوی دیگر به دنبال سرنگونی دولت آیت الله خمینی بود.این شرایط بر اوضاع داخلی کشورش تاثیری نمی گذاشت . همچنین صدام دریافته بود که تداوم حمایت مردم کشورش از این جنگ در گروی بالابردن استانداردهای زندگی و توسعه اقتصادی عراق است. استفاده از تبلیغات سیاسی در کانون توجه دولت عراق قرار داشت ،اما کاری برای اصلاح ضعف های ارتش خویش و حرفه ای نمودن آن، بر نمی داشتند.مثلا بر اساس برنامه های آنان، تعداد اعضای سپاه مردمی حزب بعث باید در یک دوره کوتاه از ۷۵۰۰۰نفر به ۳۲۵۰۰۰نفر افزایش می یافت. تا سالها بعد و به دنبال حملات ایرانی ها، صدام استعداد نظامی خویش را نشان نداد و تنها به دنبال تجهیز یک ارتش مردمی به شدت سیاسی بود که در خطوط مقدم نبرد به جنگ بپردازد.آنان تصمیم داشتند که ۲۵۰۰۰۰ زن را نیز پس از سازماندهی در بخش های پرستاری و دفاع شهری تا تدریس مفاهیم سیاسی بکار گیرند.
    با مشخص شدن ضعف های نیروی هوایی عراق،آنان تنها به خرید هواپیماهای فرانسوی میراژ اف۱ و مهمات های پیشرفته آن ،دست زدند و به پیشنهادات کشورهای دیگر هیچ توجهی ننمودند.عراق میلیاردها دلار در این بخش هزینه نمود و هیچ ترسی از رشد حیرت انگیز بدهی هایش نداشت.
    در آن سو ،ایران با مشکلات خود روبرو بود.نبرد لیبرال ها و مذهبی ها به حوزه مدیریت جنگ کشیده شده بود و با ایجاد شورای عالی دفاع در اکتبر ۱۹۸۰،ابهامات بیشتری هویدا گردیده بود. در آن شورا حجه الاسلام خامنه ای مسئول پاسداران استان خوزستان به عنوان نماینده (امام) خمینی منصوب شده بود و به عنوان رقیب بنی صدر به فعالیت می پرداخت.در آن دوره ارتش در حالی به آماده سازی خود برای پدافند
    می پرداخت که پاسداران در خطوط مقدم با سلاح هایی ابتدایی به جنگ می پرداختند و بیشترین تلفات و آسیب ها را متحمل می گردیدند. همزمان رادیو و تلویزیون تحت مدیریت ملاها در برنامه های خود چنین وانمود می کردند که ارتشی ها تنها در فکر حفظ جان خویش هستند.
    ایران خیلی زود پاسداران زیادی را روانه آبادان و خطوط نبرد نمود و (امام) خمینی خواهان انجام تک های منطقه ای علیه عراقیها شد. بنی صدر هم به عنوان قائم مقام فرماندهی کل قوا پذیرفت که در ژانویه حملاتی را ترتیب دهد.
    ۵ ۱) شکست اولین حمله متقابل ایران:
    اما ایران آماده حمله به مواضع عراق نبود.تنش های موجود میان نیروهای ایران به همراه ناآشنایی پاسداران با سلاح های جنگی و ناآگاهی از شیوه های حمله و فقدان تجربه نبرد از مشکلات آن دوره بود.و با وجود اینکه بحران گروگان ها در آستانه پایان بود اما هنوز هم امیدی به تامین نیازمندی های نظامی ایران وجود نداشت.به علاوه بسیاری از هواپیماها و هلی کوپترها و تانک های ایران یا غیر عملیاتی بودند و یا در جنگ از بین رفته بودند.و با وجود مشکلات فراوان هنوز امیدهایی برای انجام حملاتی از سوی ایرانیها وجود داشت.تعداد بالای نیروهای انسانی ایران و جایگاه استراتژیک نیروهای ایران در برابر ضعف های تاکتیکی ارتش عراق ، فرصت مناسبی را برای ایران فراهم کرده بود.اما هنوز هم تا انجام حمله ای مشترک وهمه جانبه راهی طولانی باقی مانده بود. اولین حملات ارتش به شکست انجامید و بنی صدر با وجود عدم آمادگی ارتش ،ملاها را مسئول ناکامی ها دانست.حملات اولیه ایران در دو منطقه قصر شیرین و مهران با موفقیت هایی همراه بود. در آبادان، لشکر های مکانیزه ایران تلاش کردند که عراقی ها را تا غرب کارون عقب برانند، اما در نهایت بدلیل آتش سنگین توپخانه ارتش عراق به موفقیت مهمی به جز عقب راندن چند مایلی عراقیها دست نیافتند.
    چهارمین حمله با هدف شکست محاصره ۸ ماهه آبادان انجام گردید.در این عملیات موفقیت آمیز، ایرانی ها با حمله از جهت شمال شرقی شهر ،توانستند محاصره را بشکنند.در این حمله که ارتش درآن نقشی مهم داشت، ۳۰۰ تانک به کار گرفته شده بود، امامشکلات زیادی در تامین مهمات آنها و فقدان شناسایی مواضع ارتش عراق وجود داشت. ایران تلاش می کرد که بر مبنای اصل غافل گیری به حمله دست بزند ولی بدلیل ویژگی های جغرافیایی منطقه ،نیروهای ایران به راحتی در تیررس بالگردها وهواپیماها و آتش توپخانه عراق قرار داشتند. ایرانی ها به کندی حرکت می نمودند و این وضعیت کار را برای طرف مقابل در جهت تغییر آرایش نیروهای خود هموار می نمود.
    با پیشروی های جدا از هم واحدهای مختلف نظامی ایران ،اولین گروه از آنان در ۶ژانویه ۱۹۸۱ در محاصره ارتش عراق گرفتار شدند.
    عدم شناسایی مواضع برای ایرانی ها ، بسیار کشنده و پر هزینه گشت. کمی بعد و به دنبال تلاش در جهت تغییر موقعیت ،این گروه از ایرانی ها در گل فرو رفتند.همچنین با وجود پرواز چند بالگرد ایرانی، بدلیل امکانات و تسلیحات پیشرفته ضد هوایی در ارتش عراق ،آنان کاری از پیش نبردند.و در نهایت بخش اعظم آن نیروها قتل عام شدند. در همان روز یک واحد دیگر ایران هم در وضعیت مشابهی گرفتار شد.عراقی ها با تجهیز مجدد واحدهایشان به سلاح های ضدتانک و آتش بار و ارسال مهمات بیشتر ،
    نبردی سنگین در یک محدوده کوچک بدلیل مقاومت سخت ایرانی ها بوجود آمد.بالگردها و هواپیماهای عراق به پشتیبانی وحمله به ایرانی ها می پرداختند و چند بالگرد ایرانی در این زد وخوردها منهدم گردید.در ۸ ژانویه ، سومین واحد از نیروهای ایران ،همین تجربه را تکرار کرد و به نتیجه بهتری نرسید.البته آنان توانستند با شکستن محاصره، از دام عراقی ها بگریزند.
    از سوی دیگر نیروهای هوابرد ایران برای دفاع از سوسنگرد در مقابل پاتک عراق ، اعزام شدند. همچنین ایرانیها برای شکستن محاصره آبادان تلاش های زیادی نمودند ولی با وجود خسارات زیاد به دستاوردی دست نیافتند.
    در نبردهای سوسنگرد، ایران و عراق به ترتیب۱۴۰تا ۲۱۵ و ۸۰ تا ۱۳۰تانک خود را از دست دادند ،هرچند عراقی ها می توانستند به سرعت این خسارات را جبران کنند، اما ایرانی ها برای تامین این تانک های از دست رفته ، مشکلات زیادی داشتند. در این نبرد ایران ۱۵ تا۲۰ درصد کل نیروهای زرهی خود را از دست داد و در عین حال هیچ راهی برای جایگزینی تانک های ام ۶۰ آمریکایی و چیفتن های انگلیسی خود نداشت. به این خسارتها باید نابودی ۱۰۰عراده توپ و چند فروند بالگردرا نیز بیافزاییم.
    شکست های ایران در این نبردها به عراقی ها نشان داد که دفاع ایستا در برابر حملات ایرانی ها می تواند اثربخش باشد. فرماندهان و رهبران عراق نیز دریافتند که بدلیل قدرت هوایی و آتش سنگین نیروهایشان ،ایرانی ها توان حملاتی اثربخش نخواهند داشت.
    درآن سوی میدان ، شکست های ایران باعث حملات گسترده ملاها به بنی صدر و ارتش سکولار ایران شد.نخست وزیر رجایی با انتقادات علنی خود از رییس جمهور، (امام) خمینی را وادار به مداخله کرد.و با وجود فروکش کردن سرو صداها ،ملاها همچنان به تلاش سیاسی پنهان خود برای گسترده نشان دادن خسارت های ارتش ایران و ناتوانی آنها برای حملاتی مجدد در بهار سال آینده ،تاکید داشتند.
    از سوی دیگر، در سایه این شکست ها،اعتبار سیاسی و نظامی ارتش ایران تاحدود زیادی ازبین رفت.انتقادات ملاها بویژه باتوجه به ضعف دربرنامه ریزی و سازماندهی نیروها و فرماندهی ناکارا ،از درستی زیادی برخوردار بود. در نتیجه ایرانی ها به سوی بهره گیری از تکنولوژی های روزآمد ، گسترش آموزش های نیروها و حرفه ای گرایی حرکت نمودند. تقویت پاسداران در کانون تمرکز رهبران ایران قرار گرفت و از ژانویه ۱۹۸۱ همه عملیاتهای ایران با فرماندهی سپاه و مشارکت آنها طراحی و اجرا
    می گردید.
    ایرانیها با وجود دریافت ۴۵۰ میلیون دلار اسلحه و تجهیزات نظامی از ایالات متحده پس از پایان دادن به بحران گروگان ها ،نتوانستند به نتایج مورد انتظار خود دست یابند.البته قطعات یدکی سلاح های دوره شاه هیچگاه به ایران داده نشد. انزوای ایران از غرب هم به ناتوانی در تامین سلاح های مورد نیاز جنگ از شرکتهای غربی با
    قیمت های مناسب ،منجر شده بود. هرچند با در اولویت قرار گرفتن سپاه در تجهیز نیروهایش، ارتش ایران با مشکلات بیشتری درتامین مهمات و نیازمندی هایش روبرو گردید.
    ۵ ۲) نبردهای زمینی از فوریه تا سپتامبر ۱۹۸۱:
    در فوریه ۱۹۸۱ جنگ با س*** همراه بود. در ماه مارس عراقیها دست به حملاتی زدندکه حملات ۱۹ و۲۰ مارس آنها به شهر سوسنگرد که توسط نیروهای هوابردایران محافظت می شد، از گستردگی بیشتری همراه بود. عراقی ها در برابر تقویت تدریجی نیروهای ایران ،اقدامی انجام ندادند و تنها به گسترش حجم آتش خود می افزودند. و به هرحال شکست عراقی ها در تصرف سوسنگرد با وجود اهمیت اندک استراتژیک آن ، باید نشانگر پایان دوره حملات گسترده ارتش عراق به مواضع ایرانی ها ،قلمداد گردد.
    در روزهای باقیمانده بهار، اتفاق مهمی در صحنه جنگ روی نداد.ایران درمنطقه بازی دراز به پیروزی های محدودی دست یافت و عراقی ها در دهلران دستاوردهایی داشتند.در ۱۵ ژوئن،ارتش ایران ،شهر بصره را گلوله باران سنگینی نمود.در آگوست نیزبندر فاو با آتش سنگین ایران روبرو شد.و به نظر می رسید با وجود حفاظت گسترده از این منطقه ، ایرانی ها علاقه داشتند که تجهیزات و آنتن های مخابراتی و رادیویی بندر فاو و مراکز فرماندهی آن را به تصرف در آورند.
    اما اتفاقات اساسی نبرد در پشت جبهه ها در حال روی دادن بود.با فشار روحانیون رادیکال ایران ، (امام) خمینی بنی صدر را در ۱۱ ژوئن از فرماندهی کل قوا عزل کرد و در ۲۰ ژوئن فرمان دستگیری وی صادر شد. و البته همزمان با جلسه روسای مجلس (رفسنجانی) و قوه قضاییه (بهشتی) و نخست وزیر رجایی با امام ، بنی صدر با پروازی مخفیانه از ایران خارج گردید.
    (امام) خمینی با انتصاب فرماندهان جدید وزارت دفاع،رییس ستاد مشترک و فرمانده نیروی هوایی تلاش کرد که وابستگی های گذشته ارتش به بنی صدر، بر عملکرد و وفاداری نیروها تاثیری نگذارد. وی فرمانده سپاه را مسئول کل نیروهای مناطق جنگی نمود، گویی (امام) خمینی تلاش می کرد ملاها در امور جنگ دخالتی نداشته باشند و نیروهای ارتش در کنار حزب الله و بسیج و پاسداران که مسئولیت پایان دادن به بحران های داخلی را هم بر عهده داشتند ، به جنگ بپردازند.در آن دوره استقلال طلبان آذربایجان و حامیان آیت الله شریعتمداری که احتمالا شناخته شده ترین مرجع شیعیان بود ، در کنار مجاهدین خلق، نا آرامی هایی نظیر ترور و بمبگذاری را بوجود آورده بودند که به قتل عام بی رحمانه آنها از سوی پاسداران انجامید.
    بر اساس آمار رسمی درتابستان ۱۹۸۱ در مجموع ۲۰۰۰نفر در ایران اعدام گردیدند .البته آمار منابع خارجی از مرگ۳۳۰۰ نفر حکایت می کند. مجاهدین با انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی و کشتن ۷۴ نفر از رهبران بلندپایه ایران و آغاز نبردهای خیابانی ، مشکلات داخلی زیادی را فراهم نمودند. و خبر رفت و آمد افرادی نظیر رفسنجانی در شهر با یک دستگاه آمبولانس ،شنیده می شد.
    پس از اینکه رهبران ایران دریافتند بنی صدر با یک فروند هواپیمای بویینگ ۷۰۷ نیروی هوایی از ایران خارج گردیده ، دست به اقدامات سرکوب کننده و تغییرات زیادی درنیروی هوایی زدند.این دستگیری ها عموما علیه افرادی انجام می پذیرفت که توسط بنی صدر در آغاز جنگ از زندان آزاد گردیده و به خدمت دعوت شده بودند. همچنین همه آموزش ها و عملیاتهای این نیرو از طریق ملاها انجام می پذیرفت ودرماموریت ها، حداقل سوخت ممکن به هواپیماها داده می شد.در آن سال، بدلیل اقدامات انجام شده و تحریم ها ،کمتر از ۱۰۰ فروند هواپیما در حالت عملیاتی قرار داشت و با وجود اینکه ایران از بازار سیاه، اکثر قطعات مورد نیاز خود را تامین می کرد، اما هیچ یک از آموزش های تخصصی و پیشرفته انجام نمی گردید. و تا پایان جنگ، نیروی هوایی ایران از فقدان مهمات پیشرفته ، قطعات یدکی و هواپیماهای نو رنج می برد و دیگر هیچگاه نتوانست از آسیب های وارد شده به خلبانان و هواپیماهای خود رهایی یابد.
    ۵ ۳) تاثیر محدود قدرت هوایی در سال ۱۹۸۱:
    در این سال هواپیماهاو بالگردهای دو طرف در حوادث جنگ، تاثیرات اندکی داشتند و بیشتر عملیاتهای آنها جنبه های نمایشی و تبلیغاتی داشت. و بدلیل ترس عراقی ها در مورد از دست دادن هواپیماهایشان، عمده حملات در مرزهای جنوبی و علیه اهدافی نظیر پالایشگاه ، پتروشیمی و پایانه صادراتی نفت آبادان انجام می شد. اما
    محافظه کاری ایرانی ها دلایل منطقی تری داشت.آنها ۱۲۰ تا۱۵۰ هواپیمای عملیاتی داشتند و تنها به انجام حملاتی متقابل دست می زدند. در ۴ آوریل آن سال، ایران با حمله به پایگاه الولید در قلب خاک عراق ، ۴۶ فروند هواپیمای عراق را نابود کرد. عراقی ها، سوری ها را متهم به همکاری با ایران نمودند. در ۱۳ ژوئن نیز ایرانیها برای اخطاردادن به کویتی ها بر فراز خاک این کشور با چند فروند اف ۴ پرواز نمودند که با آتش دفاع ضد هوایی آنها روبرو شدند.
    اما در ۲۸ ژوئن آن سال، ۸ فروند اف ۱۶ اسراییلی با اسکورت ۵ فروند اف ۱۵، در یک حمله ۱۰۰۰مایلی ، نیروگاه هسته ای الطویطه را بمباران کردند. گفته می شود امکان دستیابی عراق به سلاح هسته ای تا پایان جنگ ،در صورت عدم تخریب این مرکز وجود داشت و تجربه استفاده از سلاح های شیمیایی ، این احتمال را تقویت می کند.
    ۵ ۴) شرایطی که به آغاز حملات تهاجمی ایرانیها انجامید:
    درگیری های داخلی در ایران بویژه با مجاهدین ، رهبران حزب بعث را متقاعد نموده بود که در چند ماه آینده، انقلاب ایران سقوط می کند. و آنان هرگز به آغاز حملاتی جدید از سوی ایرانی ها فکر نمی کردند. عراقی ها در تامین سلاح ها و مهمات مورد نیاز خود پس از تیرگی روابط خویش با روسها ،بویژه از سوی فرانسه هیچ مشکلی نداشتند که تهیه صدها تانک از دولت های اروپای شرقی واهدای ۴۰۰۰تن مهمات از سوی انورسادات همراه با خرید سلاح از چین و کره شمالی و برزیل ،حمایت از سوی اردن و انعقاد قراردادهای مختلف با دولت های اروپای شرقی و غربی ،بخشی از وضعیت عراق را در آن سال نشان می دهد.
    در آن دوره ، حزب بعث با تبلیغات گسترده تعداد نیروهای ارتش مردمی خود را به ۵۵۰۰۰۰ نفر رسانده بود.در ارتش عراق ،افرادی مصری و سودانی وجود داشتند و افراد زیادی نیز از سایر کشورها برای کاردر عراق به عراق آمده بودند. صادرات نفت عراق در هر روز ۵۰۰۰۰۰ بشکه بود که عمدتا از طریق خطوط لوله ترکیه و سوریه و همچنین توسط نفتکش های انتقال نفت از طریق خاک سوریه و اردن انجام می شد. و با وجود ایجاد محدودیت هایی از سوی سوری ها در مسیر خط لوله "بن یاس" برای بالا بردن حق ترانزیت ، همچنان تا۵۰۰۰۰ بشکه نفت در هر روز از این کشور ترانزیت
    می گردید.البته خط لوله ترکیه نیز در چند دوره کوتاه بدلیل خرابکاری ، بسته شده بود. در این سال همچنان ذخایر ارزی عراق در شرایط مناسبی قرار داشت و آنان برای پیشبرد برنامه های توسعه اقتصادی ۵ ساله خود تلاش می کردند. تا آن زمان تلفات و زخمی های ایران بیشتر از عراق (حدود دو برابر)بود و خسارات عراقی ها تنها به بصره و فاو محدود می گردید. در مقابل، دو شهر آبادان و خرمشهر کاملا ویران گردیده و ساکنان غیر عرب آنها آواره شده بودند. همچنین در این سال ، ۴۰۰۰۰ تا ۵۰۰۰۰ شیعه هم بدلیل پرهیز از اقدامات خرابکارانه از عراق اخراج گردیدند.
    در مقابل ایران با بیش از یکصد میلیارد دلار خسارت و یک میلیون آواره روبرو گردیده بود و با وجود دو برابر بودن رقم صادرات نفت خود، در حال افزایش تدریجی آن بود. ایران ،در این سال سهمیه بندی های مختلفی را آغاز نمود و با متوقف نمودن
    برنامه های توسعه و مخارج اجتماعی خود، ذخایر ارزی موجود هنگفت خویش را در دفتر خریدهای نظامی در لندن و ارتباطات پشت پرده با دلال های بین المللی درجه دو و سه ، صرف ایجاد یک شبکه گسترده خرید سلاح برای نیروهایش نمود.
    کره شمالی که با عراقی ها ارتباط نزدیکی داشت ،اصلی ترین تامین کننده تسلیحات ایران بود. چین هم از شرایط مشابهی برخوردار بود. کره جنوبی و سنگاپور و تایلند و تایوان ،طرف های تامین کننده قطعات یدکی و مهمات آمریکایی مورد نیازارتش ایران بودند.و طیف گسترده ای از تولیدکنندگان اروپایی سلاح های سبک و مهمات در بلژیک ، انگلستان ،فرانسه ،یونان ،هلند، نروژ، پرتغال، سوئد، سوییس و اسپانیا به تامین سلاح های ایران می پرداختند. و با وجود تکذیب های متعدد ،انگلیسی ها قطعات یدکی و بویژه موتورهای تانک های چیفتن را به ایران می فروختند.
    اسراییلی ها با استفاده از طرف های واسطه در قبرس و ایالات متحده ودانمارک ونروژ، به معامله های تسلیحاتی با ایران دست می زدند. سوریه و لیبی با انتقال سلاح از طریق دریا و خاک ترکیه همراه با فروش ۱۹۰ تانک روسی ، با ایران همکاری داشتند. روسها نیز نفربرهای مورد نیاز ایران را تامین می نمودند.
    اما خرید این مجموعه متنوع ازسلاح ها ، مشکلات زیادی را بویژه بدلیل کلاه برداری ها و خرید سلاح های مستعمل و خارج از رده برای ایران فراهم می کرد. در این دوره، بسیاری از نمایندگان تجاری ایران بدلیل دریافت پورسانت ، با فساد روبرو گردیدند. و ایران هرگز نتوانست همه قطعات یدکی و مهمات مورد نیاز برای هواپیماها و بالگردها و سایر تسلیحات ارتش آمریکایی خود را فراهم نماید. اما تقریبا تا پایان جنگ در بخش سلاح های ضدتانک ،موشک های زمین به هوای دوش پرتاب، سلاح های انفرادی، خودروهای زرهی ومهمات سلاح های کوچک با بحران بزرگی روبرو نشد.
    در عین حال ،ایران به سوی تولید داخلی انواع سلاح پیش می رفت ودرزمان آتش بس، بسیاری ازسلاح های کوچک ومهمات آنها را تولید می نمود.
    از سوی دیگر با پایان کشمکش های سیاسی در پایتخت، نیروهای نظامی ایران با آزادی بیشتری می توانستند به فعالیت بپردازند.البته (امام) خمینی واحدهای عقیدتی را از دخالت در امور نظامی بازداشت تا تنها به امور تبلیغی و گزارش دهی بپردازند. اینک زمان بهره گیری ازبرتری قدرت نیروی انسانی ایران آغاز شده بود و پاسداران توانسته بودند تعداد خود را در آگوست ۱۹۸۱به چند صد هزار نفر برسانند.
    آنان کم کم با سرکوب کردها در ارومیه و سندج و پیرانشهر ومهاباد، آمادگی خویش را برای نبردهای بزرگ تر تقویت می نمودند و ارتش ایران نیز برای پشتیبانی از عملیات های آنان آماده می گردید.
    در آن سال عراق ۱۴۰۰۰کیلومتر مربع از خاک ایران را در اختیار داشت و با ساخت
    راه ها و انبارها و مواضع محکم همراه با استفاده گسترده از توپخانه و بالگرد ،نیروهای آنان تاحدودی از هم دور شده بودند و تمایل زیادی به حفظ موقعیت فعلی داشتند.و تا آن موقع فعالیت های شناسایی همچنان در میان ارتش عراق ،یک استثنا و نه قاعده به شمار می رفت.
    ۵ ۴) حملات پیروزی بخش متقابل ایران آغاز می گردد:
    در ماه آگوست اولین حملات ایرانی ها در طول جبهه های نبرد ،شکل می گیرد و عراق در ۱۲ آگوست استفاده محدود از گاز های سمی را آغاز می نماید . ایرانیهای مستقر در غرب کرخه ، تلاش برای آزادی آبادان و بستن جاده بصره را آغاز می کنند . در ۲ سپتامبر عملیات ثامن الائمه آغاز می گردد ودر آن ۳۰۰۰۰ تا ۴۰۰۰۰ نیرو در موازات رود کرخه به سوی جاده مواصلاتی بصره به شمال عراق یورش می برند.آنان از پشتیبانی توپخانه و تانک های کوچک بهره می بردند و نیروهای عراقی مستقر در خوزستان که بین ۵۰۰۰۰ تا۶۰۰۰۰نفر بودند، هدف آن نبودند. و به دلایلی نامعلوم عراق در برابر حضور ۱۵۰۰۰ تا ۲۰۰۰۰نفر در شرق کارون هیچ عکس العملی نشان نداد.و فقط همزمان با حمله ایرانی ها در ۲۶ سپتامبر ازسمت رود بهمنشیر به سوی آبادان ،عراق دست به دفاع از خود زد. ایرانی های مستقر در آبادان نیز ارتش عراق را در بخش های جنوب و شرق کارون تحت فشار قرار دادند.
    از لحاظ تئوری تعداد نیروهای دو طرف برابر بود ،اما بدلیل پشتیبانی ضعیف
    توپخانه عراق با۱۵۰ تا۲۰۰ توپ مستقردر تیررس این مناطق و ناتوانی در پشتیبانی هوایی از نیروها ، تعدادی از آنان در محاصره قرار گرفتند و آسیب های زیادی به ارتش عراق وارد گردید. آنان در بخشی از مناطق، دست به عقب نشینی تاکتیکی زدند و ضمن رها کردن سلاح های خود ، با قایق های کوچک ، از حلقه محاصره فرار کردند.
    در این حمله ، در مجموع ۴۰۰۰ نفر از نیروهای دوطرف کشته و زخمی شدند و امنیت جاده اهواز آبادان تامین گردید. تهدیدات پیشین برای امنیت بندرهای ماهشهر و (امام) خمینی مرتفع شد و اهمیت استراتژیک خرمشهر برای عراقی ها بدلیل از بین رفتن موقعیت گذشته نظامی آنان ازبین رفت.
    در این نبرد ایران بدون بهره گیری از توپخانه و پشتیبانی هوایی و با حمایت بالگردهایش به پیروزی رسید.
    دلایل پیروزی ایران به شرح زیر است:
    ـ فقدان آمادگی برای عکس العمل سریع از سوی عراق.
    ـ عدم تمایل عراق به متحمل شدن آسیب های شدید و درمقابل همبستگی نیروهای معتقد به رژیم در ارتش و پاسداران ایران .
    ـ ترابری مناسب و برنامه ریزی شده ایرانی ها برای نبرد و پرهیز از به دام افتادن در قتلگاه های ایجاد شده در مقابل مواضع عراق.
    ـ استفاده ایران از آتش نیروهای توپخانه وتانک دربرابر مواضع ایستا و متمرکز ارتش عراق.
    این نبرد نشان داد که برتری در قدرت آتش و پشتیبانی هوایی ، نمی تواند همواره عامل تعیین کننده باشد.و ترکیب نیروهای مختلف ایران می تواند با فرماندهی حرفه ای و ساختاریافته ،اثربخش باشد.
    و این هشدار به غربی ها داده شد که ممکن است درنبردهای مشابه کم دامنه ، باوجود توانایی های کنونی در بخش قدرت آتش و پشتیبانی هوایی، با شکست مواجه گردند.
    در ۱۰سپتامبر سقوط یک هواپیمای سی ۱۳۰ ایران که تعدادی از فرماندهان
    عالی رتبه ارتش و سپاه را در خود جای داده بود، تا چند هفته باعث توقف حملات ایران شد.
    در اواسط نوامبر ،صدام پیشنهاد یک آتش بس یک ماهه را مطرح کرد. ولی ایران با رد آن اعلام نمود که تا سرنگونی صدام به جنگ ادامه می دهد.و ایران با اجرای عملیات طریق القدس در بستان و هور العظیم ، منطقه نبرد را به مرزهای شمالی تر گسترش داد. با آزادی ۲۰۰کیلومتر مربع از خاک ایران در این عملیات ، علی رغم بارندگی های شدید فصلی در این منطقه و مشکلات فراوان در شناسایی آن و انتقال تجهیزات زرهی، بهت زیادی در میان فرماندهان عراق بوجود آمد. نیروهای سپاه در این عملیات منتظر آتش توپخانه ارتش نماندند وبا حمله پرتعداد و آغاز جنگ تن به تن ،توانستند بستان را آزاد نمایند و عراق با دادن ۱۰۰۰ کشته و ۵۰۰اسیر ، مجبور شد مواضع دفاعی جدیدی را در شرق سوسنگرد ،تدارک ببیند.
    همزمان با آغاز جنگ روانی در مورد قتل عام اسرای عراقی توسط ایران ، تعدادی ازفرماندهان ارتش عراق برکنار گردیدند. و رهبران ایران دریافتند که پاسداران آنها بدون ساختارهای کلاسیک و طراحی عملیاتهای پیچیده و پشتیبانی های گسترده می توانند به پیروزی هایی دست یابند.
    کمی بعد ودر عملیات فجر ۱ نیز ارتش ایران توانست ۱۰۰ مایل مربع از مناطق پیرامون قصرشیرین را آزاد نماید.
    ۵ ۵) سایر اتفاقات سال ۱۹۸۱:
    در سال ۱۹۸۱ تقریبا هیچ بمباران استراتژیک و نبرد دریایی مهمی روی نداد. و قدرت دریایی بر روند جنگ هیچ تاثیری نداشت. و ارتش ایران تنها به بازرسی کشتی های مظنون به انتقال اسلحه برای عراق می پرداخت. و حفظ روابط تجاری ایران با دنیا بویژه از طریق امارات متحده عربی بدلیل واردات ۲ تا ۴ میلیارد دلاری مواد غذایی در هرسال ، از اهمیت بالایی برخوردار بود. در این سال هیچ یک از طرفین به انجام بمباران های استراتژیک علیه اهداف اقتصادی و غیر نظامی تمایلی نداشت. و
    توانمندی های خود در این بخش را کمتر از حد لازم می دانستند. در ژوئن ۱۹۸۱ ایران برای اولین بار با نقض حریم هوایی کویت به این کشور حمله کرد. در ۱ اکتبر نیز ۳ فروند اف ۴ ایران با بمباران تاسیسات نفتی ام القصر ، دولت کویت را وادار به احضار سفیرش از تهران نمودند. و این حمله گام اول در جهت گسترش دامنه اقدامات سیاسی رهبران ایران بود که با راهپیمایی های برائت از مشرکان در حج و حمایت از شبه نظامیان بحرینی ، دنبال می گردید.
    در این سال، شورای همکاری خلیج توسط ۶ کشور حاشیه جنوبی آن تاسیس شد تا در برابر صدور انقلاب ایران ، به مقابله پردازد. همزمان کویت و عربستان سعودی به عنوان حامیان اصلی عراق به پرداخت وام های هنگفت وکمک به انتقال تسلیحات مورد نیاز ارتش این کشور می پرداختند. و به دلایلی انقلابی و سیاسی و دیپلماتیک ، دولت ایران هیچگاه در صدد کاهش تنش های خارجی خود و ایجاد متحدانی در منطقه برنیامد. رهبران ایران با اهرم انقلاب خود در صدد مجازات دولت های دیگر و تغییر رفتارهای آنها بودند .اما ایران از توان نظامی کافی برای چنین اهدافی برخوردار نبود.
    در نتیجه ،ایران بیش از همیشه در انزوای جهانی قرار گرفت و با آسیب های زیادی روبرو شد.
    دراین سال آمریکا و انگلستان و شوروی، ناوچه های خود را به خلیج اعزام کردند و ایالات متحده با استفاده از هواپیماهای آواکس خود در صدد شناسایی اقدامات دو طرف برآمد. تلاش های بین المللی برای انعقاد قرارداد آتش بس، بی نتیجه باقی ماند و تنها در ماه های رمضان و محرم ،طرفین توافق کردند که از نبرد بپرهیزند. و (امام) خمینی بارها اعلام کرد که تنها شرط صلح ، سرنگونی صدام خواهد بود.
    ۵ ۶) ناکامی عراق در حملات خود و آزادسازی خرمشهر و خوزستان توسط ایران:
    در زمستان ۱۹۸۱ ،ایرانیها حملات خود را از سر گرفتند. با تقویت نیروهای زمینی و ارائه آموزش های نبردهای شهری به پاسداران ، عراق همچنان تهدیدات ایران را جدی نمی گرفت و با طراحی چند حمله تبلیغاتی و نه هدفمند به گیلان غرب و بستان و نفت شهر ،در صدد بهبود جایگاه حزب بعث برآمد.
    با تقویت نیروهای ایرانی در دزفول ،امکان آغاز حملات ایران در بهار طبیعی به نظر
    می رسید. و با وجود پاره ای اقدامات پیشگیرانه ،آنها هرگز تصور چنین حمله ای را در ذهن خود ، نمی کردند.
    در فوریه، ۶۵۰۰۰ تا۸۰۰۰۰ عراقی با ۴ لشگر ،در خاک ایران بودند. اما دراین مناطق گسترده اشغالی باید نیروهای بیشتری برای دفاع مستقر می گردید.
    در ایران، فرماندهی نیروها که تعداد آنها به ۱۱۰۰۰۰نفر می رسید ، به سرهنگ صیاد شیرازی ،فرمانده ستاد مشترک ارتش سپرده شده بود . یک سوم این نیروها ارتشی و بقیه نیروهای آموزش ندیده مردمی و یا پاسداران بودند.
    ۵ ۶ ۱) عملیات فتح المبین ایران در شمال خوزستان :
    ایران عملیات فتح المبین را با هدف تلاش نهایی برای آزادسازی خوزستان،رفع تهدید اشغال دزفول و بهبود پوشش راداری پایگاه دزفول در نیمه شب ۲۲ مارس از سمت غرب شوش و دزفول آغاز نمود. ایرانی ها با بهره گیری از ویژگی های مناسب طبیعی برای حرکت پیاده نظام و دشوار برای نیروهای زرهی عراق ، در جبهه ای به طول ۶۰ کیلومتر حمله خود را آغاز نمودند. در این نبرد ۷روزه که در آن نیروهای شبه نظامی بسیج و پاسداران با سلاح های انفرادی حاضر بودند ، ایران بخش هایی از مناطق اطراف خرمشهر را بدلیل ضعف عراقی ها در دفاع متقابل و حضور ارتش مردمی در یگان های ارتش کلاسیک ، آزاد نمود.در این نبرد ،صدام دستور عدم تغییر درمحل استقرار نیروها را صادر نموده بود و بدلیل ضعف در پشتیبانی از نیروها ، در نهایت به شکست عراق و نابودی نیمی از لشگر ۴ این کشور انجامید.
    البته پاسداران ایرانی هم اشتباهاتی داشتند. آنها بدلیل عدم انتظار برای اجرای آتش توپخانه و یا فقدان آن ، تنها به یگان های تانک اتکا نمودندو نتوانستند درپیشروی های خود موفق گردند.
    هر دو کشور در عملیات فتح المبین از بالگرد و هواپیما بهره بردند ،اما درمجموع اثربخشی اندکی داشتند.
    چند روز بعد ودر ۳ مارس، نبردهای سنگینی درعین خوش، سومار،صالح آباد، گیلان غرب، پل سرذهاب و غرب دزفول روی داد که خسارات سنگینی به هردو طرف وارد گردید. ایران ۵۰۰۰ کشته و ۷۰۰۰زخمی و تلفات و اسرای عراق ۱۴۰۰۰تا ۱۵۰۰۰ نفر بود. ۴۰۰ تا ۵۰۰ تانک و نفربر و ۲۰۰ توپ عراقی ها و انبوهی از مهمات آنها در این نبرد از بین رفت و یا به غنیمت گرفته شد.
    خبرنگاران غربی در گزارش های خود نوشته اند که اکثر سربازان اسیر عراق تا پای جان مقاومت نموده اند و عده اندکی بدون مقاومت تسلیم می گردیدند. بیشتر این اسرا به ارتش مردمی تعلق داشتند و پس از این شکست ، فرماندهان سیاسی این نیروها برکنار و فرماندهانی متخصص ،جایگزین آنها شدند.البته بدلیل خودکامگی صدام وتمرکز زیاد در فرماندهی نیروهای عراق، اصلاحات بوجود آمده ،تاثیرات اندکی داشت. ۴ سال بعد صدام به لزوم اصلاح اساسی نقاط ضعف ارتشش در راستای بهبود
    انعطاف پذیری ، تخصص گرایی و اعطای استقلال به فرماندهان یگان ها پی برد.
    ۵ ۶ ۲) سوریه ،توان صادرات نفت عراق را نابود می کند:
    همزمان با تلاش ایران برای تصرف خرمشهر ،ایرانیها به یک پیروزی بزرگ در خارج از صحنه نبرد دست یافتند.همان طور که پیشتر گفته شد عراق به دنبال نبردهای خلیج ، برای صادرات نفت خود به خطوط لوله ترکیه و سوریه وابسته بود.
    ایران در مارس ۱۹۸۲ ،موافقت نامه ۱۰ ساله ای را برای مبادله نفت خود با محصولات کشاورزی سوریه منعقد کرد. بر این اساس،روزانه۱۷۴۰۰۰بشکه نفت به پالایشگاه های سوریه فرستاده می شد. بخشی از این نفت رایگان و بقیه با بهای ناچیزی در اختیار سوری ها قرار داده می شد. در مقابل سوریه صادرات نفت عراق از این کشور را به حالت تعلیق درآورد.در ۸ مارس نیز آنان مرز خود با عراق را به بهانه همکاری عراق با اخوان المسلمین سوریه ،بستند و دو روز بعد کل نفت ذخیره شده عراق در کشورشان را مصادره کردند. بدین ترتیب ظرفیت صادرات نفت عراق به ۳۰۰۰۰۰ بشکه در روز کاهش یافت. و در مجموع ظرفیت صادرات نفت عراق که در آغاز جنگ چند میلیون بشکه در روز بود تا ابتدای مارس ۱۹۸۱به ۹۰۰۰۰۰ بشکه و در ۱۰ مارس به۶۰۰۰۰۰ بشکه در روز رسید. و آنان باید تنها به درآمد خط لوله ترکیه که در پاره ای از موارد با خرابکاری روبرو بود ، اکتفا می نمودند. کاهش ۵ میلیارد دلاری مجموع درآمدهایشان در هر سال باعث لغو برنامه توسعه اقتصادی عراق شد و آنان حتی توانایی تامین مخارج ۱میلیارد دلاری ماهیانه جنگ را هم نداشتند.
    در مقابل ایران در هر روز ۲ میلیون بشکه نفت صادر می نمود وبه دلیل عملیاتی بودن همه پالایشگاه های خود بجز واحد آبادان ،نیازمند سهمیه بندی نفت و بنزین نبود. اما در سایه رشد تورم ،ایرانی ها مجبور بودند که برای تهیه نیازهای خود به بازار سیاه پناه ببرند.
    در آن سو، عراقی ها با حضور صدها هزار کارگر مصری و سودانی در کشورشان
    می توانستند از آنها در ارتش خود به عنوان نیروهای داوطلب استفاده کنند. دولت مصر ۱.۵ میلیارد دلار سلاح و دولت اردن ،تعدادی سرباز در اختیار صدام قرار داد. همچنین کویت و عربستان با واریز درآمد ارزی حاصل از فروش ۳۰۰۰۰۰ بشکه نفت خود در هرروز به حساب عراق ،مقرر نمودند که پس از پایان جنگ این کمک ها را باز پس بگیرند. و در نهایت عراق توانست تا پایان جنگ از ۳۵ میلیارد دلار کمک خارجی بهره گیرد.
    ۵ ۶ ۳) عملیات آزادسازی خرمشهر(بیت المقدس):
    به دنبال شکست ایرانی ها در آبادان ، آنان تلاش کردند که با تحکیم مواضع دفاعی خود ، راه را برای حفظ خوزستان و آزادی خرمشهر هموار کنند.در مناطق جنوبی خوزستان ،مناطق خشک ونیزارهایی وجود داشت که باید بر مبنای آنها هر اقدامی صورت می گرفت. و در صورت سقوط خرمشهر ، بصره با تهدیداتی جدی روبرو
    می گردید. عراق ۹۰۰۰۰ نیرو در خوزستان داشت که ارتباط آنها با عراق بوسیله یک پل بر روی شط العرب حفظ می گردید. در خرمشهر سیاست زمین سوخته (نابودی همه بناها و درختان)اجرا شده بود تا دفاع از آن ساده تر گردد.ایجاد میدان های مین و سیم های برق فشار قوی در کنار ایجاد پایگاه های توپخانه با ذخایر مناسب در تیررس شهر خرمشهر،از دیگر اقدامات عراق بود.دو لشگر توپخانه و یک لشگر زرهی در کنار ۸تیپ ارتش مردمی عراق ، در خرمشهر مستقر بودند.آنان همچنان بر استراتژی دفاع ایستا و متمرکز پافشاری می کردند.
    با افزایش اهمیت سیاسی سلطه بر خرمشهر بر موقعیت نظامی آن از سوی هر دوطرف ، این نکته فراموش شد که ارتباط این شهر از خاک عراق تقریبا جدا گردیده بود. همواره ایجاد دفاع زنجیره ای می تواند به یک دام بالقوه تبدیل گردد و در این نبرد اگرچه ورود ایرانی ها به این زنجیره مستحکم دفاعی بسیار مشکل بود، اما خروج از آن برای خود عراقی ها نیز به راحتی ممکن نبود. در آن زمان ۱۵۰۰۰۰ایرانی در اطراف خرمشهر و جنوب خوزستان قرار داشتند که با فرماندهی ستاد مشترک ارتش ، به عملیات می پرداختند. و با وجود اختلافاتی میان پاسداران و ارتش، بدلیل فضای انقلابی و مساله دفاع از مرزهای ملی و پس از دو پیروزی اخیر ، آنان با روحیه ای مقاوم می جنگیدند. نیروهای ایران در ۳۰آوریل ۱۹۸۱، در شب و بدلیل خنثی کردن حملات هوایی و توپخانه ای عراق ،از سه طرف به خرمشهر یورش بردند . با وجود دفاع خوب عراقی ها، موج گسترده حملات انسانی نیروهای ایران ،سرانجام به شکست ارتش عراق منجر شد. در روزهای بعد نبرد در اطراف خرمشهر و آبادان و کارون ادامه یافت و با ناکامی عراق درانجام پاتک های متقابل در۳ و۴ می، آنان در حمیدیه و هویزه نیزبدلیل کمبود نیرو با شکست دیگری روبرو شدند. در این نبردها ایرانی ها بصورتی غیر منتظره از بالگردهای تهاجمی خود علیه عراقی ها و پاسگاه فرماندهی ارتش عراق در شلمچه و شهر فکه استفاده نمودند.
    در یک هفته، ایرانی ها در منطقه ای به طول ۳۰ کیومتر از ایستگاه حسینیه تا حوالی خرمشهر پیشروی کردند و تنها راه ارتباطی سربازان عراقی با خاک کشورشان راتهدید نمودند.
    در ۹ می آخرین مرحله عملیات آغاز گردید. با قطع ارتباط و محاصره شدن عراقی ها تعداد زیادی تانک و خودروی زرهی و توپ ، به دست ایرانی ها افتاد.و با عقب نشینی عراق ،آنان مواضع دفاعی خود را از دست دادند.در ده روز بعد که ایران برای تصرف خرمشهر آماده می شد ، عراق به تحکیم مواضعش می پرداخت.خرمشهر برای عراق به یک دام و نه یک دژ مستحکم فاقد عمق استراتژیک تبدیل شده بود .ارتش عراق فاقد نیروهای پشتیبان بود و با وجود مقاومت همه جانبه، دو لشگر عراق در خرمشهر به محاصره درآمد و آنان راهی به جز تسلیم ویا فرار از طریق شط العرب وبرجای گذاشتن تسلیحات شان نداشتند. پس از ده روز نبرد سخت ، یک یگان پاسداران جاده تدارکات رسانی عراق را در ۲۱ می تصرف نمود و با موج حملات نیروهای ایرانی ، این شهر به محاصره کامل درآمد. در ۲۲ می ۷۰۰۰۰ ایرانی در برابر ۳۵۰۰۰عراقی که ۱۵۰۰۰ تا۲۲۰۰۰ نفر آنان در دام افتاده بودند ،به صف آرایی پرداختند. پس از نبردهایی دامنه دار بر سر تسخیر موانع دفاعی، جنگ خیابانی آغاز شد و با وجود استقرار
    آتش بارهای دارای مهمات فراوان عراق در آن سوی شط ،امکان هدف گیری دقیق و اثربخشی برای آنان وجود نداشت.
    در این زد و خوردها ،همه روزه عراق ۱۰۰ سورتی پرواز انجام می داد که بدلیل فقدان سلاح های هدف گیری در شب و نزدیکی نیروها به هم ،تاثیر چندانی نداشت.ایران هم از بالگردهای خود در حجمی محدود بهره برد، ولی در مجموع هیچ نبردهوایی ای روی نداد.
    در مجموع، در ۲۴ می و به دنبال فرار ارتش عراق از خرمشهر از طریق شط العرب ، ۱۲۰۰۰ عراقی به اسارت در آمدند و گفته ایران در مورد انهدام کامل دو لشگر مکانیزه و دو تیپ مرزبانی عراق می تواند صحیح باشد.
    در همین ماه ،پاسداران با بهتر شدن وضعیت جوی ،عملیات هایی علیه کردها در مرزهای شمالی انجام دادند.
    در ماه می این سال ، پاسداران ایران در قصر شیرین و سومار دست به عملیاتی ناموفق زدند که بدلیل مواضع مستحکم عراق در کوه های این منطقه، به موفقیتی دست نیافتند.
    ۵ ۷) پایان مرحله دوم جنگ:
    تصرف خرمشهر را باید آخرین اتفاق در مرحله دوم جنگ و بازپس گیری بیشتر مناطق تصرف شده از خاک ایران دانست. در این مرحله و پس از آن ، عراق برای دفاع از مناطق تصرف شده اش ، نیاز به نیروهایی بیش از نیروهای در اختیارش داشت و برتری این کشور در بخش جنگ افزار ،عملا رو به افول نهاد.
    از۲۲ مارس تا۲۴ می و به مدت دوماه ،عراق ۵۵۰۰کیلومترمربع از متصرفاتش را از دست داد و ۳۰۰۰۰تا۵۰۰۰۰ کشته و زخمی ، ۲۵۰۰۰اسیر، نابودی ۲۰۰تانک ، ۴۰۰ خودروی زرهی و صدها توپ و خمپاره انداز، از نتایج حملات ایران بود.و عراق بیش از هرچیز از نتایج عدم تخصص گرایی در ارتش خود ، ناتوانی در انعطاف پذیری و ساختار سیاسی در فرماندهی و کنترل خویش آسیب دید.
    درسایه این اتفاقات، صدام باپیشنهاد برقراری صلح و اعلام آتش بس یک طرفه برای اعزام نیروهایش به لبنان درجهت مقابله با تجاوزات ارتش اسراییل ، توانست همراهی کشورهای دیگر و سازمان ملل را بدست آورد.اما (امام) خمینی اعلام کرد ایران فقط با انعقاد معاهده صلح در صورتی موافقت می نماید که با سرنگونی صدام همراه باشد. اما با وجود عقب نشینی نیروهای عراقی از اکثر مناطق ایران درتابستان ۱۹۸۲ ، گامی در جهت انعقاد معاهده صلح برداشته نشد.رهبران ایران در اظهارات خود اعلام می نمودند که تنها پس از سرنگونی دولت صدام ،پذیرش آغاز جنگ از سوی عراق، بازگشت ۱۰۰۰۰۰ عراقی اخراج شده،پرداخت ۱۰۰میلیارد دلار غرامت و به رسمیت شناخته شدن معاهده۱۹۷۵ الجزایر ،حاضرند آتش بس را به رسمیت بشناسند.
    پیروزی ها و خواسته های ایران ،باعث بهت زدگی رهبران دنیای عرب شده بود.صدام نیز به کمک کشورهای متوسط عرب نیازمند گردیده بود .لغو برپایی اجلاس کشورهای عضو پیمان عدم تعهد در بغداد با وجود هزینه های نیم میلیارد دلاری انجام گرفته ، ضربه دیگری به صدام بود که در آرزوی ریاست ۳ساله براین اجلاس به سر می برد.
    با کاهش محبوبیت صدام ، وی مجبور شد که دست به تغییرات گسترده ای در شورای انقلاب و فرماندهان ارتش عراق بزند.پرداخت کمک های جبرانی به خانواده های قربانیان، توجه به شیعیان ،ایجاد پروژه های عمرانی درنجف و کربلا و تعمیر اماکن مذهبی این دو شهر و تاکید بیشتر بر ملی گرایی و عربیسم از دیگر طرح های دولت وی به شمار می رفت.
    اقدام بعدی ایجاد و تقویت خطوط دفاعی در سراسر جبهه های نبردوایجاد دریاچه های مصنوعی در خوزستان بود.
    در آن سو ایرانیها که غنایم جنگی زیادی به تصرف درآورده بودند ، در شیراز به آموزش نیروهایشان برای به کارگیری این سلاح ها می پرداختند.ایران که با تلفات و زخمیهای زیادی روبرو شده بود، همچنان با شورش های شهری و زد و خورد مسلحانه با مجاهدین خلق و توده ای ها روبرو بود. این اتفاقات و دستگیری قطب زاده به اتهام تلاش برای ترور (امام) خمینی ، بر آمادگی و روحیه نیروهای حاضر در جنگ تاثیر می گذاشت و تلاش های(امام) خمینی برای اتحاد پاسداران و ارتش را با مانع روبرو
    می نمود.کمی بعد با اعدام ۷۰فرمانده ارتش ایران به جرم همکاری با قطب زاده وزیر خارجه وقت ایران


    -
    ویرایش توسط حسنعلی ابراهیمی سعید : 12th June 2015 در ساعت 11:43 PM

  7. #7
    همکار تالار نیروی نظامی وهوانوردی
    رشته تحصیلی
    تجربی
    نوشته ها
    2,617
    ارسال تشکر
    3,144
    دریافت تشکر: 2,553
    قدرت امتیاز دهی
    871
    Array

    پیش فرض پاسخ : درس های نبرد ایران و عراق اثر آنتونی کردزمن

    بخش ششم


    در ژوئن ۱۹۸۲ ،دامنه ی پیروزی های ایران به قدری افزایش یافت که وسوسه ی حمله به عراق غیر قابل مخالفت می نمود. ایران مقاومت های عراق در خوزستان را در هم شکسته و چند یگان از منظم ترین یگان های عراق را شکست داده ویا آن ها را کاملاً منهدم ساخته بود. نیروی هوایی عراق در هیچ یک از این جنگ ها، تأثیر گذار نبود و آشکار بود که عراق به دلیل از دست دادن صادرات نفت خود با مشکلات اقتصادی، مواجه شده است. نا آرامی های اندکی هم در شهر های شیعه نشین جنوب عراق دیده می شد و به نظر می رسید عراق در برابر حرارت انقلاب ایران، هیچ دفاع مشخصی ندارد.

    ● مرحله سوم: تلاش های ایران برای فتح عراق: ژوئن ۱۹۸۲ ـ مارس ۱۹۸۴


    ۶) اولین حمله ی گسترده ی ایران علیه عراق:


    مشخص نیست که ( امام) خمینی و حامیان او در تصمیم برای اشغال عراق تا چه اندازه جدی بودند. براساس برخی از گزارش هایی که در سال ۱۹۸۸ انتشار یافت، (امام) خمینی و اطرافیان او، تصمیم نداشتند که پس از آزاد سازی تمام قلمرو ایران، به جنگ ادامه دهند. این در زمانی بود که ایران متحمل خسارت های سنگینی شده بود. اما در مورد درستی این مسئله تردیدهایی وجود دارد.


    ( امام) خمینی طی اظهاراتی اعلام کرده بود ایران توانایی آن را ندارد که در ابتدای جنگ، عراق را فتح کند، و چنین جمله ای به این احتمال بر می گشت که صدام حسین از قدرت بر کنار خواهد شد و برخی قیام های صورت گرفته در عراق، شرایط این رژیم را تغییر خواهد داد. علاوه بر این، ( امام) خمینی در اختیار گرفتن اماکن مقدس عراق را یکی از اهداف انقلاب نام برده بود و آن را گام اصلی در آزاد سازی قدس می دانست.


    در ژوئن ۱۹۸۲ ،دامنه ی پیروزی های ایران به قدری افزایش یافت که وسوسه ی حمله به عراق غیر قابل مخالفت می نمود. ایران مقاومت های عراق در خوزستان را در هم شکسته و چند یگان از منظم ترین یگان های عراق را شکست داده ویا آن ها را کاملاً منهدم ساخته بود. نیروی هوایی عراق در هیچ یک از این جنگ ها، تأثیر گذار نبود و آشکار بود که عراق به دلیل از دست دادن صادرات نفت خود با مشکلات اقتصادی، مواجه شده است. نا آرامی های اندکی هم در شهر های شیعه نشین جنوب عراق دیده می شد و به نظر می رسید عراق در برابر حرارت انقلاب ایران، هیچ دفاع مشخصی ندارد.


    در ماه های ژوئن و جولای سال ۱۹۸۲ کمتر کسی از اطرافیان ( امام) خمینی حرف از اعتدال می زد. جنگ داخلی در پایتخت، و کودتاهای پی در پی، تمایل برای تشویق عملکرد نظامی را تقویت می کرد. در روز های پایانی ژوئن و اوایل جولای،(امام) خمینی و دیگر سخن گویان سرشناس ایران اشاره هایی هم به این واقعیت داشتند که به زودی ایران تهاجماتی را علیه عراق ترتیب خواهد داد.


    ۶ ۱) وضعیت نیرو های ایرانی و عراقی در آغاز تهاجمات ایران به عراق:


    این اشاره ها به زودی به واقعیت پیوست. سومین مرحله جنگ زمانی آغاز شد که ایران نزدیک به پنج لشکر را برای فتح بصره بسیج کرد. در این برهه از جنگ، تعداد نیرو های هر لشکر ایران بسته به تعداد پاسداران و بسیجی هایی که نیرو های «مهاجم» یا همان نیروهای حمله را تشکیل می دادند،۱۲۰۰۰ تا ۱۵۰۰۰ نفر بود. آنها از یگان های زره پوش و توپخانه بهره می بردند. همچنین از پیاده نظام قدرتمندی نیز برخوردار بودند که برای استفاده در حملات جبهه ای و حملات موج انسانی، سازمان یافته و می توانستند بر هر گونه مقاومتی غلبه کنند.


    آرایش نیرو های ایرانی به گونه ای صورت گرفته بود که به فرماندهان اجازه می داد حجم عظیمی از نیروهای پیاده را در حملات پی در پی پلکانی و یا «موجی» به کار گیرند. همچنین این آرایش اجازه می داد تاکتیک هایی به کار گرفته شود که در بازپس گیری خوزستان و خرمشهر موفق عمل کرده بود. با این حال این آرایش مفید اشکالات عمده ای هم داشت.


    این نیرو ها نمی توانستند سریع و مؤثر مانور دهند، خصوصاً زمانی که نیرو ها درگیر جنگ می شدند. فرماندهی و کنترل با دشواری هایی رو به رو بود. عناصر پاسدار در رهبری حمله، نیمه مستقل عمل می کردند و معمولاً هماهنگی میان پیاده نظام و توپخانه ضعیف بود. حرکت مستقیم نیروی های ایرانی به سمت خطوط دفاعی عراق، که در شب ممکن بود، عراق را در استفاده از نیروی هوایی و توپخانه ی خود دچار مشکل می کرد. ایران نیز توانایی حمایت هوایی و توپخانه ای را نداشت به جز زمانی که برای حمله پیاده نظام آماده می شد.


    سازماندهی نیرو های ایرانی و تاکتیک های حمله به شدت با تجربه ی موفق آنها پیوند خورده بود. زمانی که موج نیروهای پاسداران و بسیج شروع به پیشروی می کرد، فراتر از کنترل تاکتیکی وفرماندهی ، بسیار عالی بودند.


    فرماند هان نیز از نظر ایدئولوژیکی خود را ملزم به دست یابی به اهداف یا «شهادت» کرده بودند، در زمانی که عموما هیچ نقشه ی جایگزینی در دست نداشتند. همچنین فراخوان نیرو هایی که عقب نشینی کرده و یا اگر برای عقب نشینی موفق آموزش کافی ندیده بودند، کار دشواری بود. همچنین برای نیرو های زرهی، جدای از حمایت کردن از پیاده نظام، اغلب اوقات نقش دیگری تعریف نشده بود. نیروی زرهی ایران گاهی می توانست یک نیروی عراقی را دور بزند، اما توانایی آن را نداشت که بدون حمایت پیاده نظام علیه مقاومت های عراق دست به مانور های عمیق بزند و قسمت عمده ی نیروی پیاده نظام ایران فاقد تجهیزات و توانایی های کافی بود که بتواند همانند نیرویی مکانیزه عمل کند.


    همچنین تاکتیک های ایران نشان داده بود که در فراهم آوردن و استفاده کردن از یک شکاف، مشکلات اساسی دارد. عموماً نیرو های پیاده نظام تجهیزات انفرادی شان را حمل می کردند و زمانی که در تک های پلکانی پیشروی می کردند، پشتیبانی آنها به کمک سیستمی کاملاً ابتدایی صورت می گرفت. سیستم پشتیبانی تا زمانی از کارایی بر خوردار بود که نیرو های ایرانی مجبور به عقب نشینی نبوده و یا نقشه ی خود را تغییر ندهند. اما زمانی که نیرو ها نیاز به سازماندهی مجدد داشتند و یا به سرعت پیش می رفتند، سیستم پشتیبانی فرو می ریخت. همچنین مرحله ای در نظر گرفته نشده بود که در آن نیرو های پیاده و زرهی، حمله ای مکانیزه را ترتیب دهند و به دنبال پاسداران که خط دفاعی عراق را در هم شکسته بودند، از پیروزی هاب اولیه خویش، بهره برداری کنند.


    تا زمانی که ایران می توانست حجم نیروی انسانی و تجهزات خود را افزایش دهد و نسبت به عراق تمرکز نیروها و برتری خود را بالا ببرد، این مشکلات برای ایران جدی تلقی نمی شد. نسبت مطلوب نیرو ـ فضا در خوزستان و تاکتیک های دفاعی ایستای عراق، به ایران این امکان را داد که سرزمین های خود را آزاد سازد. این حقیقت را نیز باید در نظر داشت که نیرو های عراقی در ایران برای هدفی می جنگیدند که تقریباً غیر عملی بود. در حالی که نیرو های ایرانی برای دفاع از سرزمین خود مبارزه می کردند. در حالی که کسی نمی تواند قدرت جنبه های روحی و ایدئولوژیک جنگ را محاسبه کند، شکی نیست که نیرو های ایرانی طی سال های ۱۹۸۱ و ۱۹۸۲ با آرزوی مردن (شهادت) می جنگیدند و این برای نیرو های عراقی ترس آور و وحشت آفرین بود.


    با این حال عراقی ها اینک برای دفاع از خاک خود می جنگیدند،اما همچنان به نگهداری خطوط دفاعی خود در خاک ایران ودرنزدیکی قصر شیرین، نفت شهر، سومار، مندلی، مهران و موسیان ادامه می دادند. همانند شوروی سابق در جنگ جهانی دوم، این جنگ، جنگ صدام حسین بود که به منازعه ای ملی تبدیل شده بود و هر یک از سربازان عراقی اکنون می توانستند آن را درک کنند.


    با تمام خسارات وارد آمده، عراق در نیروی هوایی خود به نسبت۴ به۱ برتری داشت. برتری این کشور در نیروی زرهی و توپخانه ای مؤثر به نسبت ۳به۱ بود و در نیروی پیاده نظام و حوزه ی تدارکات خود از یک برتری کامل بر خوردار بودند. عراق اکنون به دفاع از مواضع خود می پرداخت و خطوط ارتباطی عالی به او کمک می کرد تا امکان پشتیبانی و تقویت بسیار سریع تر را مقدورسازد. عراق همچنین نیروی نظامی تقریباً مشابهی را در ارتش سوم خود در اختیار داشت و آن را در اطراف بصره مستقر ساخته بود : حدود ۷۰۰۰۰ تا ۹۰۰۰۰ نفر.


    عراق یگان های ارتش مردمی خود را از فرماندهان نالایق پاکسازی کرد و همانطور که از پیش آموخته بود، به جای این که آنها را به خط مقدم اعزام کند و با این کار نقطه ی ضربه زدن برای ایران فراهم آورد، آنان را تحت فرمان نیرو های پرسنل ارتش خود درآورد. این امر همچنین ناشی از تجربه خوزستان و خرمشهر بود. همچنین عراق تمام نیزارهای جنوب هویزه را به سنگری مستحکم تبدیل کرد.


    خط مستحکمی از خاکریز در ناحیه ی مرزی در قسمت شرقی جاده ی اصلی شمال جنوب عراق بنا شد. تعداد زیادی از جاده های فرعی به کمک جاده های کوچکتر شمال ـ جنوب، به خطوط مقدم می رسیدند. این جاده های بلافاصله در پشت خاکریز مرزی قرار می گرفتند. «کمربند آتش» مشخصی جلوی خاکریز وجود داشت و در تمام طول خاکریز برج دیده بانی و نقاط آتش مستقر شده بود. از این نقاط به کمک تانک های مستحکم دفاع می شد، و تعداد زیادی ضد هوایی و توپ مستقر شده بود که از آنها برای «شلیک» کردن به سمت نیروهای مهاجم ایرانی استفاده می شد. عراق از ادواتی چون خمپاره انداز، میدان مین و سیم خاردار استفاده ی بسیار گسترده ای کرد. در هر نقطه ای که ممکن بود، عراق آب را وارد منطقه می کرد تا بدین وسیله موانع دفاعی بیشتری به وجود آورد.


    در عقبه ی هر خاکریز،یک یگان توپخانه قرار داشت و چینش آنها به گونه ای بود که در مواقع اضطراری می توانستند یکدیگر را تقویت کنند. مخازن مرکزی پشتیبانی مهمات و تدارکات در لایه ی بعدی قرار می گرفت. در تمام نقاط به منظور تغذیه ی جبهه و جلوگیری از اتمام مهمات، انبار ها سرریز شده بودند. استحکاماتی که برای بصره و دیگر مناطق شهری در جنوب ترتیب داده شده بود، متشکل از حلقه ها یا نیم دایره هایی مشابه بود. با اینکه عراق چنین سیستم دفاعی مستحکمی در عمق خاک خود بنا نکرده بود، اما در اواسط سال ۱۹۸۲ چنین استحکاماتی را برای بصره فراهم آورد.


    این ساختار همچنین مشکل فرماندهی و کنترل را ساده می کرد، زمانی که عراق متوجه می شد ایران حمله ی اصلی خود را از کدام نقطه آغاز می کند. حمله ی ایران به استحکامات گسترده ی کاملاً مسلح و مجهز عراق نیز در این فهم مؤثر بود. فرماندهان عراقی می توانستند از توپخانه برای حمله به نقاط مورد نظر استفاده کنند. جنگنده ها و بالگرد ها ،کمربند آتش کاملاً تعریف شده ای را در اختیار داشتند. موانع دفاعی به عراق اجازه تقویت بیشتر شمال و جنوب را می داد. در حالی که نیرو های ایرانی از عقبه ی خود بسیار دور بودند وامکان ارتباط سریع با آن را نداشتند تا بتوانند از شکافهای تاکتیکی استفاده کنند.


    خلاصه این که شرایطی که در چند ماه گذشته به نفع ایران رقم خورده بود، اکنون از فاقد استفاده خارج بود. همچنین لازم به ذکر است که هر دو طرف از انجام مانور های مدرن جنگی عاجز بودند. تحرکات نسبتاً کوچک و افزایش فاصله نیروها از همدیگر، بهم ریختگی بسیار و مشکلات فرماندهی و پشتیبانی قابل توجهی را به وجود آورد.


    ۶ ۲) عملیات رمضان، به سمت بصره:


    اولین تلاش ایران برای فتح عراق ،عملیات رمضان المبارک نام داشت. این عملیات در ماه رمضان و در شب ۱۳ ۱۴ جولای ۱۹۸۲ آغاز شد. عناصر چهار لشکر که پاسداران هدایت آنها را بر عهده داشتند، استحکامات مرزهای شلمچه را مورد حمله قرار دادند. هدف آشکار حملات این بود که ارتباط جاده های جنوبی با بصره را قطع کرده و شهر را جدا کنند. برنامه ریزی حمله ی ایرانی ها تقریباً کامل بود. حمله در شب و از تالاب های جنوبی هویزه آغاز شد. نیرو های ایرانی به سرعت از استحکامات مرزی عبور کرده و به سمت خط اصلی دفاع در عقبه سپاه عراق، حمله بردند. نیرو های ایران تقریباً ۲۰ کیلومتر در عرض و کمتر از ۱۰ کیلومتر در عمق نفوذ کردند.


    به هر حال نیرو های ایرانی رو در روی خط اصلی دفاع عراق قرار گرفتند. نتیجه این بود ایران مکرراً سعی کرد از موضعی عبور کند که عراق در آن مواضع استحکامات دفاعی خوبی داشت و در مجموع قدرت آتش، خصوصاً قدرت آتش توپخانه ای آنها برتری کامل داشت. هر دو طرف تلفات سنگینی متحمل شدند، اما تلفات نیرو های ایرانی سه تا چهار برابر بود. حمله ی ایران نیز به سرعت زمین گیر شد. این امر به عراقی ها اجازه داد نیرو های ایران را از دو جناح دور بزنند. در حالی که مانور عراقی ها فاقد سرعت و «ظرافت» کافی بود، اما تأثیر به سزایی داشت. نیرو های ایرانی در یک دام سه طرفه گرفتار شدند و تا نقطه ی آغاز حرکت خود عقب نشستند.


    سپس جنگ تبدیل به جنگ فرسایشی توپخانه ای شد. این جنگی بود که عراق برای پیروزی در آن به خوبی تجهیز شده بود. برتری توان توپخانه ای و قدرت نیرو های زرهی عراق می توانست علیه نیرو های ایرانی به کار گرفته شود، نیرو هایی که اینک تقریباً انسجام خود را از دست داده بودند و به کندی حرکت کرده و عکس العمل نشان می دادند. جنگنده ها و بالگرد های عراق تلفات و خسارات چندانی را به بار نیاوردند، اما در انجام امور پشتیبانی بسیار خوب عمل کردند. آثاری در دست است که نشان می دهد در این دوره ، توپخانه ی عراق از «گاز اشک آور» (CS) و یا گاز های ناتوان کننده (incapacitating ) استفاده می کند. به نظر می رسد استفاده از این گاز ها در درهم شکستن نیرو های ایران مؤثر بوده است، و شاید بر تصمیم گیری عراق در استفاده های بعدی از گاز های سمی ، مؤثر بوده است.


    با اینکه دو تیپ زرهی عراق متحمل خسارات سنگین شده بود،اما در مقابل ایران عناصر اصلی خود را هم در لشکر پیاده نظام و هم در لشکر زرهی از دست داد. ایران همچنین حجم عظیمی از نیروهای توپخانه ای و زرهی و انسانی خود را از دست داد. ایران باید حمله ی خود را متوقف می ساخت و در مورد آن، تغییر عقیده می داد. در عوض، ایران نیرو های خود را دوباره جمع کرده و از موقعیتی نزدیک به زید، در ۲۱ جولای حمله ای مشابه را ۱۵ کیلومتر به سمت جنوب، آغاز کرد.


    این حمله ی ایران باز هم در شب انجام شد و این بار به جای یک محور، از دو محور صورت گرفت. این حمله موفق تر عمل کرد و خط دفاعی عراق را شکست. اما ایران در دفاع از جناحین خود شکست خورده و در مقابل ضد حمله ی آهسته ی عراق فاقد دفاع زرهی بود. ایران با حداقل دستاورد، عقب نشینی کرد و تقریباً ۱۰۰۰۰ نفر را از دست داده و ۳۰۰۰ نفر را هم از نیروهای عراق کشت.


    علیرغم خسارات وارد آمده به ایران و اینکه ایران هیچ نشانه ای از حمایت شیعیان عراق بدست نیاورد، آنان در ۱ آگوست ۱۹۸۲ برای سومین بار دست به حمله زدند. با این حال، ایران متحمل خسارات بسیاری در نیروی انسانی و ادوات نظامی شد و تا حد زیادی برتری خود را نیز از دست داد. محور جدیدی که ایران وارد عملیات خود کرد، از حد فاصل میان زید و ماشوا کار خود را آغاز کرد، اما طی چند روز ساختار نیروهای ایران ، درهم شکست. در این زمان ۲۰۰۰۰ تا ۳۰۰۰۰ نفر از نیرو های ایران کشته و یا به شدت زخمی شدند و ۲۰ تا ۲۵ درصد از تجهیزات نیز نابود گردید.


    این خسارات نشانگر آن بود که هزینه ی ایران بیش از هزینه ی عراق در خرمشهر بود. ایران حجم قابل توجهی از نیروی انسانی آموزش دیده و با تجربه ی خود را از دست داد. همچنین تجهیزات ایران متحمل خسارات جدی شده بود. در واقع این خسارات باعث شد ایران در مورد دیگر حملات گسترده خود در بقیه فصل تابستان، تأمل کند. همچنین این خسارات،حاکی از دشمنی میان فرماندهان نظامی و ملاها بود و نیز مشکلاتی را در جذب نیرو نشان می داد.


    با این وجود بعضی از عناصر رهبری در ایران، عملیات رمضان را به نوعی پیروزمند می دیدند، از این جهت که عراق را مجبور کرد وارد جنگی فرسایشی گردد که احساس


    می کردند عراق توان ادامه دادن آن را نخواهد داشت. با این حال به نظر می رسید که استراتژی اساسی ایران نوعی پتک بر سندان کوبیدن است. ایران در نهایت با یورش به استحکامات عراق، نیرو های خود را در هم شکست و تنها دستاورد هایی سمبلیک کسب کرد و پس از آن ماه ها به انتظار نشست تا توانایی های تهاجمی خود را بهبود ببخشد. این حملات مکرر همچنین کادر فرماندهی، نیروی انسانی آموزش دیده و تجهیزات ایران را کاهش داد. این حملات ایران را از ادواتی که باعث برتری نیروی انسانی می شد، محروم کرد و حمایت مردمی از جنگ، روحیه ی نظامیان و بستر نیرو گیری را کاهش داد.


    همچنین در نظر داشتن این نکته مهم است که عملیات رمضان حاکی از تغییر اساسی در اعتقادات مستبدانه ی رهبران عراق و ایران بود. موفقیت های عراق در اوایل سال ۱۹۸۲، به نظر می رسید (امام) خمینی را متقاعد کرده است که نیرو های انقلابی زمانی به موفقیت دست می یابند که از تاکتیک قربانی شدن و شهادت بهره بگیرند. این دیدگاه همچنین به وسیله ی اصول مذهبی وی و مشکلات دائمی که در وفاداری پرسنل نیروی نظامی ایران وجود داشت، تقویت می شد. با اینکه احتمالاً بعضی از اطرافیان (امام) خمینی با او هم عقیده نبودند، و رهبرانی چون منتظری و رفسنجانی در موقعیت های معینی، احتیاط بیشتری به خرج می دادند، درمجموع به نظر می رسید بسیاری از فرماندهان و مقامات رسمی پاسداران، به اندازه ی کافی با او هم عقیده هستند و این باعث می شد تغییر شیوه ی جنگ و سازماندهی نیرو های ایرانی، بسیار دشوار شود.


    در نتیجه ایران نتوانست توجه کافی بر حرفه ای ساختن ارتش خود مبذول دارد. همچنین در نیرو گیری، آموزش و سازماندهی پاسداران نیز همین اتفاق افتاد. ادامه یافتن نیرو گیری تا پایان جنگ بستگی به شور و اشتیاق انقلابی و فشار ایدئولوژیکی داشت، اما هیچگاه ایران به حد اعلای نیروی کار خود نرسید. دشمنی و فقدان همکاری میان پاسداران و نیرو های پرسنل، هرگز به پایان نرسید. برای پاسداران، وفاداری و اعتقاد جای خود را به تخصص گرایی داده بود. اما انطباق سازمان نظامی با تاکتیک ها که می توانست باعث موفقیت ایران در اوایل سال ۱۹۸۲ شود، موفقیت ایران را در ادامه جنگ محدود کرد.


    در مقابل، بسیاری از مشکلاتی که باعث شده بود صدام حسین در حمله به ایران متحمل هزینه ی بسیاری شود، کمتر از آنی بود که باعث شود عراق نتواند به دفاع از خود بپردازد. در حالی که رویکرد ایستای عراق به جنگ، برآن بود که جنگ را برای چندین سال ادامه دهد ـ و این کار هزینه های سنگینی را در جزایر مجنون، فاو و بعد ها در محاصره ی بصره بر عراق تحمیل کرد ـ اما آنان در توزیع نیرو های خود،روز به روز موفق تر عمل میکردند. همچنین عراق قادر بود با استفاده از توان آتش خود به موفقیت های بزرگتری دست یابد.


    در حالی که هیچ یک از دو طرف ، رهبری سیاسی روزآمدی که شایسته یک جنگ باشد را از خود به نمایش نگذاشتند، این صدام حسین بود که مسئله ی پشتیبانی و تاکتیک را بهتر از رقبای ایرانی خود درک کرد. عراق در تمام طول جنگ مواضع مقاومت و استحکامات خود را بهبود می بخشید. این کشور انبار های سلاح و تدارکات بسیار غنی را بنا کرد و مدام به دنبال افزایش سطح کیفیت تکنیکی آنها بود. عراق دائماً شبکه ی


    جاده ای خود را گسترش داده و به تعداد وسایل ترابری خود می افزود و توان ترابری و پشتیبانی از نیرو های خود را بالا می برد. در حالی که عراق تا آخرین سال های جنگ تنها به موفقیت هایی محدود دست یافت، این کشور همواره می کوشید سطح آموزش نیروی زرهی، پیاده، توپخانه ای و هوایی خود را افزایش دهد. رهبری سکولار عراق نه تنها از توسعه و ترفیع نیرو های خود حمایت کرد، بلکه در تغییر شرایطی که رهبری مذهبی ایران دچار آن بود، عملگراتر بود.


    در ضمن، موفقیت عراق در دفاع چندین تأثیر استراتژیک بر جای گذاشت. این حاکی از آن بود که در ادامه جنگ از حمایت مردمی و توانایی نظامی برخوردار است. این مسئله نشان داد که اعراب ایرانی در حمایت از عراق مهیا تر از شیعیان عراق در حمایت از ایران هستند. همچنین روشن شد که ایران در صدد فتح عراق است و به همین خاطر،دیگر کشورهای دنیا کمک های با ارزشی را به صدام حسین و رژیم وی کردند. این حمایت ها باعث شد بعد ها انتقاد هایی به کمک های اعراب شود و نیز غرب و شوروی که تلاش می کردند مطمئن شوند ( امام) خمینی در فتح عراق و استیلا یافتن بر خلیج موفق نخواهد بود، زیر سؤال رفتند. این مسئله همچنین باعث شد شوروی دوباره به سمت عراق متمایل گردد، البته بخشی از این مسئله به دلیل افزایش روز افزون نگرش ضد شوروی ایران و تعقیب قضایی اعضای حزب توده بود. از سوی دیگر ، به همین دلیل فرانسه حمایت ها و تجهیزات بیشتری در اختیار عراق قرار داد و ایالات متحده با به راه انداختن «عملیات بدون روزنه» (operation staunch)، هر چه بیشتر تلاش کرد که مانع انتقال تسلیحات به ایران شود.


    ۶ ۳) کاهش تهاجمات ایران در سال ۱۹۸۲ :


    حمله ی بعدی ایران، به جای عراق کرد های ایرانی را مورد هدف قرار داد. کرد ها ،تنها قومیتی بودند که همچنان با حکومت (امام) خمینی در حال جنگ بودند و مشخص بود که به صورت روز افزون تبدیل به سلاحی برای عراقی ها می شوند. ایران نیرو های خود در نزدیکی ارومیه را تقویت کرد و در سپتامبر پرسنل ارتش به همراه پاسداران حمله ی گسترده ای را علیه آنان ترتیب دادند. این حمله تبدیل به جنگ بزرگی شد و در ماه نوامبر نامساعد بودن هوا در ادامه ی آن وقفه افکند. حمله ی نیرو های ایرانی، نیرو های مبارز کرد را عقب راند و تعدادی از شهرها و جاده ها باز پس گرفته شد، اما پیشمرگ های باقی مانده ،کنترل مرز های کوهستانی را در اختیار داشتند.


    حمله ی بعدی ایران به عراق در ۱ اکتبر سال ۱۹۸۲ صورت گرفت. این حمله "مسلم بن عقیل" نام داشت. در این حمله ایران برآن بود با اشغال چند بلندی استراتژیک که بر شهر مندلی ـ شهری در ۶۵ کیلومتری بغداد ـ مسلط بودند، موقعیت خود را در نزدیکی مرز منتهی به بغداد ، توسعه بخشد. این حمله در حوالی نفت شهر رخ داد که این منطقه، همانند مناطق اطراف قصر شیرین، یکی از مناطق نادر مرزی در شمال بود که در سمت ایران دشت های گسترده ای را شامل می شد و شبکه ی جاده ای مناسبی در این دشت ها به سمت شمال بغداد قرار داشت. اگر این منطقه اشغال می شد، نیروی مهاجم می توانست در جنوب شرقی به سمت مندلی و بغداد و در شمال به سمت اسدیه و کرکوک حرکت کند.


    تعداد نیرو های ایران در این حمله ۴۰۰۰۰ نفر بود که آن را چند لشکر از پاسداران و یک لشکر زرهی از پرسنل ارتش تشکیل می دادند. عراق چند روز مانع پیشروی این نیروها شد و سپس ارتش دوم خود را در منطقه حاضر ساخت. پاسداران این حرکت را با انجام حمله در جبهه ای عریض پاسخ گفتند و با کمک گرفتن از پوششی که عوارض طبیعی برای آنها فراهم می کرد، توانستند تا نزدیک مواضع عراقی هایی که قصد حمله به آنها را داشتند، نفوذ کنند.


    پاسداران در ابتدا موفقیت هایی بدست آوردند و توانستند عراقی ها را مجبور کنند تا جاده سومار مندلی عقب نشینی کنند. با این حال نیرو های عراقی به آرامی عقب نشینی کردند و به امید این موقعیت نشستند که پاسداران از موج حمله های انسانی خود بهره بگیرند. به نظر می رسد باز هم عراق برای در هم شکستن حملات ایران، از گازهای شیمیایی کمک گرفته است. همچنین نیرو های عراقی پس از هر حمله ی پاسداران، دوباره جمع شده و ضد حملاتی را صورت می دادند. نیرو های ایرانی تا ۶ اکتبر به پیشروی ادامه دادند، اما تلفات سنگینی را متحمل شدند و تنها دست آورد هایی سمبلیک را کسب کردند. در بهترین حالت، ایران ۵۰ کیلومتر مربع از قلمرو کوهستانی عراق را در مرز های شمالی دشت های مندلی، فتح کرد.


    سپس ایران حمله ای را در نزدیکی بصره به راه انداخت. این حمله که در۱ نوامبر آغاز شد ، محرم نام داشت. هدف این عملیات بازپس گیری خاک ایران در نزدیکی مرز مشترک بود که همچنان در دست عراقی ها قرار داشت. همچنین ایران درصدد بود با مستقر ساختن نیرو های خود در این منطقه، قسمتی از جاده ی بغداد ـ بصره را قطع کند. قسمتی که کوت و بخش شمال شرقی المحره را به هم متصل می ساخت.


    این بار به نظر می رسید عراق با خطر مواجه شده است و عوارض طبیعی هم اجازه پشتیبانی سریع را نمی داد. حمله ی رسته های پاسداران در شب انجام می شد. پس از یک هفته جنگ شدید، که بیشتر آن نیز جنگ پیاده نظام بود، نیرو های ایرانی از رودخانه دوعیجی عبور کرده عراقی ها را تا نزدیکی مرز Beid ؟ عقب راندند. آنها ۳۵۰ مایل مربع را اشغال کردند که ۱۹۰ مایل مربع آن متعلق به خاک عراق بود. ایران ادعا کرد در این عملیات ، ۳۵۰۰ اسیر جنگی، ۱۴۰ تانک، ۴۰ توپ و تعدادی دیگر از وسائل نقلیه را به غنیمت گرفته است.


    ایران مجدداً در ۷ نوامبر به مندلی حمله کرد و حملات متفرقی را نزدیک مرز موسیان صورت داد. جنگ تقریباً ده روز به طول انجامید. ایران منافع محدودی را کسب کرد، اما به هیچ نتیجه ی قاطعی دست نیافت. بارش باران به صورت گسترده ای، تهاجمات را با وقفه رو به رو ساخت، اما عملیات های گشتی در قسمت اعظم جبهه انجام می شد و تبادل آتش توپخانه نیز موضوعی عادی بود.


    این وقفه به نفع عراق بود. عراق با سرعت هر چه تمام تر شبکه ی دفاعی خود را در سراسر مرز تقویت کرده و گسترش داد. انبارهای پشتیبانی و استحکامات عراق تا آنجا که ممکن بود تقویت شدند. بسیاری از این استحکامات دارای فضای سرگرمی، آموزش، کلینیک های درمانی کوچک و حتی آرایشگاه بودند. رژیم عراق همچنین مواضع نیروهای خود را به تجهیزات و تسهیلاتی همانند تلفن و تلویزیون، مجهز ساخته بود.


    با گذشت زمان عراق برای دفاع از خود از مین ها و موانع بیشتری استفاده می کرد. حجم حمایت توپخانه ای هم افزایش یافت و تانک های بیشتری به منظور مهیا ساختن آتش مرگبار، به کار گرفته شدند. با اینکه ایران نیز خاکریز هایی تدافعی بنا کرده بود، اما آنها هرگز به سطح قدرت دفاعی عراق نزدیک نشدند و حتی در روحیه دادن به سرباز ها هم با عراقی ها برابری نمی کردند.


    شرایط داخلی عراق نیز بهتر از ایران بود، با اینکه هر دو رژیم به شدت سرکوب گر مخالفانشان بودند. در ایران تعقیب و پیگرد مجاهدین در تمام طول تابستان و پاییز سال ۱۹۸۲ ادامه داشت. با اینکه حکومت ایران ادعا کرده بود مجاهدین را در اواخر جولای کاملاً متوقف ساخته است ـ و قریب به ۵۰۰۰ تا ۶۰۰۰۰ نفر هم در طول این جنگ کشته و یا به اعدام شدند ـ اما بمب گزاری ها تا ماه دسامبر همچنان ادامه داشت. کمیته های محلی انقلاب هم در سراسر ایران مستقر شده بودند و مردم را برای تطبیق با معیارهای اسلامی یا حداقل وفاداری ظاهری به انقلاب ، تحت فشار قرار می دادند. آنها مردان جوان را به حضور داوطلبانه در جبهه وادار می ساختند و برای کمک به جنگ، پول جمع


    می کردند.


    درهمین زمان، (امام)خمینی سخت گیری خود نسبت به حزب توده را افزایش داد.رسانه ها در ماه آگوست ،حزب توده را به عنوان عنصری ضد انقلاب مورد حمله قرار دادند و دستگیری های گسترده در ماه نوامبر آغاز شد. پاسداران هر گونه مخالفت های قومی را بویژه در تهران و تبریز بصورتی ظالمانه و خونبار سرکوب می کردند .


    تلفات جنگ به حدی رسیده بود که خانواده های ایرانی را تحت تأثیر قرار دهد. در حالی که رژیم تلاش می کرد از شهادت تجلیل به عمل آورد و فواره ای را با نام «فواره خون» بنا کرد، آشکار بود که بسیاری از شهروندان عادی ایرانی، تمایلی به از دست دادن پسرانشان نداشتند. هزینه های جنگ ایران را وادار کرد واردات خود را کاهش دهد و بازار سیاهی را به راه اندازد که تا اواخر جنگ عمر کرد. تورم و فساد معضلات اصلی بودند.


    در اواسط سال ۱۹۸۳ رژیم (حضرت امام خمینی) خمینی دچار فسادی مشابه فساد رژیم شاه شده بود.


    مردم عراق هم از سرکوب های رژیم رنج می بردند. رژیم با دراختیارنهادن پست های سطح بالای حکومتی و سرمایه گزاری در پروژه های قومی و مذهبی، در پی راضی کردن کرد ها و شیعیان بود. در همین زمان پلیس مخفی، هر گونه مخالفت سیاسی را سرکوب می کرد. با این حال سطح زندگی مردم عراق بالاتر از ایران بود و مواد مصرفی و خدمات ارزان تر و در دسترس تر بود. حکومت به خانواده هایی که کسی را در جنگ از دست داده بودند، غرامت می داد، البته کیفیت این گونه غرامت ها پایین بوده و بعضی از پاداش های ویژه ـ مانند اتومبیل هایی که برای خانواده ی فرماندهان کشته شده در نظر گرفته می شد ـ هرگز به دست افراد نمی رسید.


    ۶ ۴) تأثیر فروش جنگ افزار و پیشرفت های جدید در نیروی هوایی عراق:


    عراق میان واردات جنگ افزار و پشتیبانی تمایز قائل می شد. عراق قادر بود در سال ۱۹۸۱، ۳.۸ میلیارد دلار و در سال ۱۹۸۲، ۴.۳ میلیارد دلار جنگ افزار وارد کند. ایران در سال ۱۹۸۱، ۱ میلیارد دلار و در سال ۱۹۸۲ ۱.۵ میلیارد دلار جنگ افزار وارد کرد.


    این بدین معنی بود که عراق بیش از سه برابر ایران تسلیحات بدست آورد و قادر بود در ازای هر دلار ،کمک و تکنولوژی بیشتری را بدست آورد. سختگیری های ( امام) خمینی نسبت به حزب توده باعث شده بود که روابط حسنه ی ایران با شوروی بر هم خورده و این مسئله به نفع عراق تمام شود. از ماه سپتامبر به بعد اتحادیه جماهیر شوروی تمام سفارشات معوقه ی عراق را فراهم کرد و تجهیزاتی که عراق توانایی پرداخت مبلغ آن را داشت، در اختیار این کشور قرار داد. این باعث شد عراق بتواند تانک های تی۷۲ ساخت شوروی را خریداری کند، جنگنده های خود را تعویض نماید، موشک های زمین به هوای جدید بدست آورد و توپخانه ی خود را تقویت کند.


    در همین زمان فرانسه نیز ۴۰ درصد از صادرات نظامی خود را به عراق ارسال می کرد. یگان های میراژ اف۱ سریع وارد عمل شده و عراق از این جنگنده ها بهره برداری کرد. موشک های هوا به هوای مجیک ۱ فرانسه نیز توسط عراق به کار گرفته شد. این باعث شد که عراق در نیروی هوایی خود نسبت به ایران برتری یابد، چرا که ایران فاقد قطعات یدکی و حمایت های تکنولوژیکی بود. همین امر سبب شد عراق در جنگهای هوایی خود پیروز باشد. در همین زمان، جنگنده های میراژ اف۱در ارتباط های هوایی عملیات های هوا به زمین، بسیار بهتر از جنگنده های شوروی عمل کردند. همچنین فرانسه موشک های اگزوست آ.ام۳۹را در اختیار عراق گذاشت که امکان آن را داشتند که از بالگرد های سوپرفلرون شلیک شوند. این وضعیت باعث شده بود که عراق در حمله به ناوگان کشتی رانی ایران، توانایی جدیدی را کسب کند. این بالگرد ها برد تقریباً کوتاهی داشتند و امکان دسترسی به خطوط حمل و نقل دریایی نفت ایران را نداشتند. اما فرانسوی ها نوعی سیستم پرتاپ موشک هوا به دریا را در اختیار عراق قرار دادند که این کشور را قادر می ساخت بدون این که موشک هایش رهگیری شوند، ناوگان ایران را هدف قرار دهد.


    عراق استراتژی حمله ی موشکی به ایران را از سر گرفت. این کار در پاسخ به تهاجمات تابستانی ایران بود. عراق ادعا کرد حملات هوایی و موشکی جدید در پاسخ به حملات هوایی ایران به بغداد در ۲۱ جولای می باشد. اما اهداف عراق در این حملات بسیار گسترده تر بود. عراق تلاش می کرد با استفاده از برتری قدرت هوایی خود، ایران را به آتش بس و یا صلح وادار سازد ، تلاشی که در آن زمان به مسئله ای بسیار مهم تبدیل شد.


    عراق موج جدید بمباران های استراتژیک خود را با جنگده ها و بمب افکن ها و بهره گیری از موشک های فراگ۷علیه شهر های ایران، آغاز کرد. در ۱۲ آگوست اعلام شد که قسمت شمالی خلیج، منطقه ی نظامی نیست. اما عراق در ۱۸ آگوست، ۲۵ آگوست و ۱۷ سپتامبر، حملاتی هوایی را بعلیه جزیره خارک انجام داد. عراق در حمله به ناوگان کشتی رانی ایران در آبهای شمالی خلیج، هر چه بیشتر از موشک های اگزوست استفاده می کرد. در این دوره، حجم حملات هوایی عراق علیه ایران بسیار بالا، اما برنامه ریزی و هدف گذاری آنها ضعیف بود. اما همچنان حملات هوایی عراق بسیار کمتر از آنی بود که بتواند تأثیر گذار باشد و در نتیجه این کشور در تداوم جنگ ضعف داشت. در نتیجه تلاش های هوایی عراق هیچگونه دستاورد استراتژیکی را به بار نیاورد.


    عراق همچنین در سال ۱۹۸۲ اولین موشک های اسکاد بی را به سوی ایران شلیک کرد. این کشور در ۲۷ آگوست اولین بار این موشک ها را علیه شهر دزفول به کار گرفت و در ۱۸ دسامبر از دو نوع موشک اسکاد و فراگ۷ برای حمله به این شهر دزفول بهره برد. این موشک ها کمتر از آنچه که انتظار می رفت تلفات به بار آوردند ،اما مورد جدیدی از سلاح های «تروریستی» در لیست دارایی های عراق به حساب می آمدند.


    عراق در طول ماه های دسامبر و ژانویه به حملات خود علیه شهروندان و اهداف اقتصادی ایران، ادامه داد. در ۱۸ ژانویه حمله ی تقریباً گسترده ای را صورت داد. عراق ادعا کرد ۶۶ هواپیمای بمب افکن را به کار گرفته است. اما تعداد واقعی بیشتر بود. عراق بدون اینکه تعداد کافی جنگنده برای اسکورت بفرستد و توجه به پایگاه های ضد هوایی ایران داشته باشد، بمب افکن های خود را اعزام می داشت. همچنین حفاظت کافی را از هواپیما های خود به عمل نمی آورد و در پاره ای از موارد ،هواپیما های حاضر در عملیات سوخت خود را به پایان می بردند.


    در روز های ۲۵ تا ۳۰ ژانویه نیروی هوایی ایران حملات عراق را پاسخ گفت و نشان داد همچنان در انجام پرواز های کم ارتفاع و هدف قرار دادن بسیاری از مواضع عراقی، موفق است. با این حال ایران در حمله به هر یک از اهداف عراقی به ندرت بیش از دو تا چهار هواپیما را به کار می گرفت و دفاع هوایی ارتفاع پایین عراق و جنگنده های این کشور تلفات سنگینی را بر نیرو های ایرانی وارد آوردند. هدف نهایی این بود که حریف در بمباران های استراتژیک خود با بن بست مواجه شود. با اینکه عراق در حملات هوایی خود از مشاورهای هندی، اردنی و مصری بهره می برد و حمایت های تکنیکی شوروی و فرانسه را در اختیار داشت، اما به جای این که به مثابه ی یک واحد هوایی منسجم عمل کند، همانند گروهی تار و مار شده حمله می کرد. در مقابل ایران همچنان به اندازه کافی قدرتمند بود که با به پرواز در آوردن هواپیما های خود، مانع عراق شود. اما این حملات برای بدست آوردن نتیجه ای واقعی ضعیف بود. همچنین از دست دادن هر کدام از هواپیما ها، از قدرت هوایی ایران می کاست. بر اساس برخی از منابع آماری، در جنگ های هوایی ماه ژانویه، عراق ۸۰ و ایران ۵۵ هواپیمای خود را از دست داد.


    در این برهه از جنگ، عراق ۳۳۰ هواپیمای جنگی فعال و تعداد فراوانی بالگرد زرهی در اختیار داشت. این رقم شامل ۷تا۹ فروند بمب افکن توپولف۲۲و ۵ تا۸ فروندبمب افکن ایلوشین۲۸ می شد.


    نیروی هوایی تهاجمی عراق شامل اسکادران های زیر می شد: چهار اسکادران با ۷۰ فروند MIG ۲۳BM، شش اسکادران با ۷۰فروند Su ۷ و ۲۰فروندSu ۱۷ و یک اسکادران با ۱۲ هواپیمای شکاری فرسوده.


    نیروی هوایی دفاعی عراق شامل موارد زیر می شد: پنج اسکادران با ۱۴ فروند MIG ۲۵، ۴۰ فروند MIG ۱۹/F ۶، ۷۰ فروند MIG ۲۱/F ۷ و بیش از ۳۰ فروند هواپیمای جدید Mirage F ۱EQ و F ۱BQ که از فرانسه وارد شده بود. عراق همچنین ۸ هواپیمای شناسایی MIG ۲۵ بلند پرواز در اختیار داشت.


    قدرت نیروی هوایی عراق بسته به میزان تلفات و پشتیبانی به شدت متغیر بود، اما معمولاً قادر بود ۱۵۰ تا ۲۰۰ تک هوایی در روز ترتیب دهد. تخمین قدرت بالگرد های توپدار عراق دشوار است چرا که بیشتر این بالگرد ها بهسازی شدند. به هر حال عراق بالگرد های زیر را در اختیار داشت: ۱۳تا۴۱ فروند بالگرد مهاجم فعال Mi ۲۴، ۴۷فروندAlouette &#۹۲۱;&#۹۲۱;&#۹۲۱; که مجهز به توپ و موشک های هوا به زمین AS ۱۲ بودند و تا۵۰۱۵ Gazelles که مجهز به موشک های هدایت شونده ی ضد تانک هات بودند.


    عراق همچنین ۱۱فروندهواپیمای Super Frelon که توانایی پرتاب موشک AM ۳۹ به سمت کشتی ها را داشت، بدست آورد.


    تخمین قدرت هوایی ایران سخت تر است. تعداد هواپیماهای فعال ایران در آغاز سال ۱۹۸۳، بین ۷۰ تا ۱۲۰ فروند بود. با اینکه به نظر می رسید در آغاز سال بیش از ۱۰۰ هواپیما در نیروی هوایی ایران قرار داشت اما در پایان سال این رقم به کمتر از ۸۰ ۷۰ فروند رسید.


    ۱۲ تا ۳۵ فروند F ۴D/E، ۴۰ تا۶۵ فروند F ۵E/F، ۵ تا۱۵ فروند F ۱۴A و۳تا۵ فروند RF ۴E قابل استفاده در ناوگان هوایی ایران وجود داشت. تعداد بالگرد های جنگی فعال نیز از این قرار بود: ۱۰۰ فروند AH ۱J، ۱۵۰ فروند Bell ۲۱۴A، ۳۰ فروند


    AB ۲۰۵A و ۲۰۶A و ۷۰ فروند CH ۴۷.


    مفهوم نیروی فعال ایران در مقایسه با این مفهوم در عراق بسیار متفاوت بود. ایران می توانست سطح توان هوایی خود را تا مرز ۱۰۰ هواپیما در روز و ۳۰ تا ۵۰ هواپیما در هفته بالا ببرد، اما این کار باعث می شد ایران به سرعت توان عملیاتی خود را پس ازیک ماه و یا بیشتر از دست دهد. نیازی ایران به ترمیم هواپیما های خود، اغلب مشکلاتی جدی را به وجود می آورد. ایران در طول جنگ همواره به دروغ ادعا کرد که توانسته است قطعات یدکی را بدست آورده و آنها را در کشور تولید کند، اما این در حالی بود که هرگز موفق نشد مشکل قطعات یدکی را حل کند. بسیاری از هواپیما های ایران به علت اینکه نیازمند قطعه ی یدکی مهمی بودند، کنار گذاشته می شدند و اگر هواپیما با همان قطعات به کار خود ادامه می داد، ایران باید چندین روز یا چندین هفته در بازار جهانی به دنبال قطعه یدکی می گشت.


    در طول جنگ نیروی هوایی ایران آموخت که در جنگ، این تعداد دارایی ها نیست که شمارش می شود ، بلکه این توان عملیاتی و توان مقاومت یک کشور است که مورد محاسبه قرار می گیرد.


    نیروی هوایی ایران همچنین قادر نبود اعتبار نیرویی «انقلابی» را کسب کند. در اواخر سال ۱۹۸۲ تعدادی از کارکنان هواپیمایی نظامی و غیر نظامی ایران ترک خدمت کردند و در طول سال ۱۹۸۳ وقفه های گاه و بی گاهی رخ داد. (حضرت امام) خمینی در ماه آوریل بار دیگر فرماندهان نیروی هوایی را تغییر داد و تلاشی هم در ماه می برای کودتا صورت گرفت که در آن پرسنل نیروی هوایی مقصر شناخته شدند. بر خلاف سایر نیروهای ارتش ایران، نیروی هوایی قادر نبود که عناصر «انقلابی» را آموزش دهد و این به دلیل ظن و گمان های سیاسی و مراقبتی بود. با گروگان گرفتن خانواده های خلبانان و خدمه ی هوایی، دستگیری ها نیز ادامه یافت و به منظور جلوگیری از پناهندگی ، میزان سوخت دهی نیز محدود شد. بسیاری از افسران، خلبانان و نیرو های ماهر زندانی شده و یا از دست رفتند و ایران بسیاری از هواپیما های خود را در اثر حوادث و یا عدم نگهداری مناسب از دست داد.


    ۶ ۵) ادامه ی تلاش های ایران برای اشغال عراق در اوایل سال ۱۹۸۳:


    ایران در سال ۱۹۸۳ و با شروع اولین عملیات والفجر، جنگ زمینی خود را آغاز کرد. این عملیات در ۷ فوریه ۱۹۸۳ از قسمت غربی دزفول و بخش موسیان آغاز شد. حمله به شمال نیزارهای هویزه کشیده شد و در طول دشتی خشک و هموار به سمت العماره ادامه یافت. به گفته ایرانی ها، پنج تا شش لشکر در این حمله حضور داشتند، اما در واقع آنها تیپ هایی تقویت شده بودند. قسمت اعظم نیرو های ایرانی را یگان های پاسداران تشکیل می دادند که حمایت مکانیزه ی کمی را در اختیار داشتند و هیچ لشکر و یا تیپ زرهی هم وجود نداشت. تعداد کل نیرو های ایرانی بین ۴۰۰۰۰ تا ۵۰۰۰۰ نفر بود. نیرو های عراقی در این منطقه را ارتش چهارم و هفت لشکر تشکیل می دادند که تعداد آنها به ۵۰۰۰۰ تا ۵۵۰۰۰ نفر می رسید.


    ایران عملیات خود را در شب آغاز کرد، هنگامی که باران مانع فعالیت عمده ی هوایی و بالگرد ها می شد. حملات ایران به یورش متوالی توسط دو لشکر تقسیم می شد. به نظر می رسد ایران در پی آن بود که عراق تمام نیروی خود را صرف حمله ی اول کرده و با به انجام رساندن حمله ی دوم، جاده بصره بغداد را قطع کند. با این حال در صحنه عمل، فرمانده هان عراقی نیرو های خود را پشت خط اصلی دفاع عراق نگاه داشتند. این خط یکی از بهترین مواضع جبهه ی شمال بصره بود و عراق آن را به قتلگاه صفوف پیشروی پاسداران تبدیل کرد.


    هنگام صبح عراق قادر بود از بالگرد ها و هواپیماهای جنگی خود استفاده گسترده ای به عمل آورد،خصوصاً هواپیما های جدید Mirage F ۱ را امتحان کند. دید نسبت به نیرو های ایرانی کافی بود و حملات هوایی عراق معمولاً مؤثر واقع می شد. عراق قادر بود در این منطقه ،بالگرد های توپ دار خود را با تأثیر بیشتری به کار گیرد و اهدافی را که به سمت جبهه ی ایستای واقع در خاک عراق پیش می رفتند، هدف قرار دهد. همچنین زمان آن را داشت که بتواند خاکریز های گسترده ای را بر پا کند و نیروی زرهی و توپخانه ای قدرتمند خود را در پشت آنها مستقر ساخته و با انجام ضد حمله، نیرو های ایرانی را به عقب براند. عراق ادعا کرد که در هر روز بیش از ۱۵۰ تک هوایی را انجام داده است که این ادعا، صحیح به نظر می رسد. همچنین عراق در پاسخ به نیرو های ایرانی، تعداد محدودی عملیات علیه شهر های ایران به انجام رساند و مواضعی را در اهواز، دزفول و خرمشهر مورد هدف قرار داد.






    در ژوئن ۱۹۸۲ ،دامنه ی پیروزی های ایران به قدری افزایش یافت که وسوسه ی حمله به عراق غیر قابل مخالفت می نمود. ایران مقاومت های عراق در خوزستان را در هم شکسته و چند یگان از منظم ترین یگان های عراق را شکست داده ویا آن ها را کاملاً منهدم ساخته بود. نیروی هوایی عراق در هیچ یک از این جنگ ها، تأثیر گذار نبود و آشکار بود که عراق به دلیل از دست دادن صادرات نفت خود با مشکلات اقتصادی، مواجه شده است. نا آرامی های اندکی هم در شهر های شیعه نشین جنوب عراق دیده می شد و به نظر می رسید عراق در برابر حرارت انقلاب ایران، هیچ دفاع مشخصی ندارد.


    hassan ali ebraheme said@hassan ali ebraheme said@hassan ali ebraheme said@hassan ali ebraheme said


  8. #8
    همکار تالار نیروی نظامی وهوانوردی
    رشته تحصیلی
    تجربی
    نوشته ها
    2,617
    ارسال تشکر
    3,144
    دریافت تشکر: 2,553
    قدرت امتیاز دهی
    871
    Array

    پیش فرض پاسخ : درس های نبرد ایران و عراق اثر آنتونی کردزمن

    بخش هفتم



    مرحله چهارم :بن بست و جنگ فرسایشی زمینی و آرام شدن جنگ در خلیج:

    7-0- شروع جنگ فرسایشی :

    ایران در ماه مارس 1984 حملات خود را متوقف نکرد، اما هزینه های جنگ آنقدر بالا رفت که ایران تا شروع عملیات فاو و زمان نبرد بصره در سال 1986 ، دیگر حمله همه جانبه ای را تدارک ندید.در طول 2سال بعد، ایران یک جنگ فرسایشی را آغاز کرد که با تعداد اندکی حمله همه جانبه همراه بود .در عوض عراق حمله به نفتکش ها را کاهش و سعی در تضعیف ایران، از طریق حمله به منابع اصلی درآمدی ایران کرد.از طرفی عراق به شدت بدنبال این بود که خارجی ها را از پیروزی ایران در عراق و کویت بترساند تا بتواند حمایت آنها را جلب نماید.



    در خلال این مدت، جنگ فشار شدیدی را از نظر بالا رفتن هزینه ها و تلفات بر هر دو طرف وارد کرد .هر دو رژیم، توانایی کنترل مخالفت های داخلی را داشتند .عامل اصلی ای که باعث شد جنگ از این مرحله بر روی زمین ادامه پیدا کند این بود که ایران توانست از برتری نیروی انسانی و شور انقلابی خود بهره برداری کند. در مقابل عراق نیز از برتری خود در دسترسی به تجهیزات نظامی استفاده کرد.درمجموع این عراق بود که سکان جنگ را در دست داشت .ایران در طول سالهای 1983 تا 1985، 3.9 میلیارد دلار تجهیزات نظامی داشت و این در حالی بود که عراق 18.1 میلیارد دلار صرف خرید تجهیزات کرده بود، چیزی بیش از چهار برابر .دسترسی مستقیم عراق به بازار اسلحه غرب و شرق باعث شده بود که دلار عراقی ها 50 درصد بیشتر از ایران در بازار اسلحه ارزش داشته باشد و امتیاز عراق نسبت به ایران در این زمینه 5 به 1 بود .در اواسط سال 1984 ایران هرگز موفق نشد که از تمام پتانسیل نیروی انسانی خود کمک بگیرد ،ایران 550000 هزار نیرو در جبهه داشت، در حالی که پتانسیل حضور 200000 نیروی بیشتر هم وجود داشت .علاوه بر این ،تقسیم این نیروها به سه قوه ارتش، سپاه و بسیج ،آشفتگی سیاسی و نا توانی در حفظ و آموزش نیرو های با تجربه رزمی ، نیروهای انسانی ایران را از دست یابی به بالا ترین حد کارایی محروم کرد.

    در عوض، عراق نیروی پیاده خود را از از 675000 نفر به 750000 نفر افزایش داد .

    علی رغم سکولار بودن این رژیم و اینکه جمعیت عراق یک سوم ایران بود، اما این کشور توانسته بود ارتش بزرگ تر و با تجربه تری را نسبت به ایران تهیه کند.تغییرات کلی نیروهای عراقی و ایرانی در جدول زیرقابل مشاهده است .در ضمن اعداد ریز جزئی در آن، دقیق نیستند.این جدول نشان می دهد که عراق در حال بوجود آوردن قدرت بیشتر در بخش سلاحهای زمینی و هوایی بوده است .

    1979/80 1979/80

    عراق ایران عراق ایران کل نیروهای فعال

    675000 555000 535000 240000 نیروی انسانی مناسب برای رزم

    نیروهای زمینی

    نیروی انسانی ارتش

    600000 250000 200000 150000 فعال

    75000 350000 256000 400000 ذخیره

    0 250000 0 30000 گارد انقلاب

    650000 200000 650000 75000 بسیج/نیروهای مردمی

    0 2500000 0 ؟ حزب الله/نیروهای دفاع ملی

    10000 0 6000 0 نیروهای داوطلب عرب

    0 0 0 ؟ ژاندارمری

    0 0 0 10000 گارد ملی

    4800 5000+ 5000 0 نیروهای امنیتی

    معادل لشگر

    22-26 21-24 23 9 لشگر /تیپ

    2-Jun 3 12+3 3-Jan زرهی

    5 4 4 0 مکانیزه

    5 3 4 3\1 پیاده نظام

    1*1 2 0 */2 نیروهای مخصوص و هلی برن

    *9 9^13 0 0-Jan پاسداران /نیروهای مردمی

    حد اکثر تجهیزات رزمی

    4820 1050 2750 1735 تعداد تانک های اصلی

    4500t54556272 200 m47/48 50t72 400m47/48

    260t 59 200 m60a1 100 amx 30 460m60a1

    60 m77 300 chieften 2500 t54/55/62 875chieften

    100 t72 100 t34

    150 t54/55

    سایر زرهی ها

    3200 1240 2500 1075 ماشین های جنگی

    3000 1000 1040 1000 توپخانه

    نیروی هوایی

    38000 35000 38000 70000 نیروی انسانی نیروی هوایی

    580 95 332 445 هواپیماهای رزمی عملیاتی

    7 tu 22 35 f4 12 tu22 188 f4

    8 tu16 50 f5 10 i1 28 166 f5

    45 mirage 10 f14 80 mig23 77 f14

    100 mig23 3 rf4 40 su7 14 rf4

    95 su 7 60 su 20

    80 su 20 115 mig 21

    5 super etan 15hunter

    25 mig

    5 mig25 r

    150 mig 21

    40 mig 19

    11 hunter

    150 80-90 ah1 41 mi 24 205 ah1 بالگردهای تهاجمی

    380 390 260 744 کل بالگرد ها

    5 25 5 موشک های زمین به هوا

    30 25 25

    نیروی در یایی

    4500 20000 4250 20000 نیروی انسانی

    کشتی های عملیاتی

    0 1 0 3 تخریب گر

    0 3 1 4 ناوچه

    0 2 0 4 زیر دریایی

    10 6 12 9 گشتی های موشک انداز

    2 3 5 7 سایر گشتی ها

    5 1 5 5 کشتی های جنگی مین ریز

    0 17 0 14 هاور کرفت

    11 5 17 4 کشتی های هواپیما بر

    0 2پی اف 0 6 پی اف هواپیماهای گشت دریایی

    جمع آوری شده توسط نویسنده از منبع آی آی اس اس ***** بالانس



    7-1- نبرد هوایی و جنگ نفتکش ها :

    عملیات های والفجر 5 و 6 و خیبر تقریبا در نبرد زمینی نوعی بن بست را ایجاد کرده و نتوانستند منجر به توقف جنگ هوایی و جنگ نفتکش ها شوند .در 1 فوریه عراق تهدید به ضربه زدن به شهرهای کلیدی ایران مانند آبادان،اهواز،دزفول ،ایلام و کرمانشاه کرد و به دنبال راه نفوذ برای این امر می گشت.در 3 فوریه ایران نیز در پاسخ شهرهای بصره ، خانقین و مندلی را تهدید کرد .در پی تهاجم زمینی ایران به عراق ،عراق ضربات سنگینی را به مراکز شهری و اقتصادی ایران وارد کرد و در 11 فوریه ،موشکها ی اسکاد را به سمت دزفول روانه کرد .ایران نیز در عوض بصره را مورد هدف قرار داد و جنگنده های ایرانی، خانقین و مندلی و سپس بعقوبه و موسیان را هدف قرار دادند .در حالی که ایرانی ها تعداد سورتی پرواز کمی بر روی عراق انجام می دادند، اما ضعف عراق در دفاع هوایی کاملا مشهود بود .عراق تلاش کرد که در مورد اهداف شهری آتش بس اعلام کند ،اما ایران آن را نپذیرفت .در نتیجه به نظر می رسد که عراق اندک اندک از حمله به مراکز شهری اجتناب و شروع به حمله به اهداف نفتی کرد. جنگ نفتکش ها در طول ماه ژانویه و اوایل ماه فوریه هم ادامه داشت ،اما عراق حملات بیشتری را نسبت به گذشته انجام داد وبسیاری از آنها به نظر می رسید که در راستای اثر گذاری تبلیغاتی بر مردم عراق و کشورهای دوست خود تا اثر گذاری نظامی بر ایران بود . در اواخر ماه فوریه عراق تهدید کرد که به تک تک کشتی هایی که در بندر بوشهر و بندر امام خمینی پهلو بگیرند ، حمله خواهد کرد .در 27 فوریه هوا پیما های عراقی جزیره خارک را مورد هدف قرار دادند و تهدید کردند که صادرات نفت ایران را مسدود نموده و هر کشتی ای را که نزدیک خارک شود، مورد هدف قرار خواهند داد.

    اندکی بعد، عراق تهدیدات خود را عملی کرد .با اینکه در کل همه چیز مبهم بود ،اما به نظر می رسید که عراق با هواپیما های خود در خلال 25 فوریه تا اول مارس به هفت کشتی حمله کرد.در 27 مارس 1984،عراق در نهایت اولین سوپر اتاندارد دور پرواز و موشک های اگزوست خود را شلیک کرد و دو کشتی ترکیه ای و هندی را در جنوب غربی خارک ، مورد اصابت موشک قرار داد. یک روز بعد عراق اعلام کرد که یک کشتی یونانی را با موشک اگزوست مورد هدف قرار داده است.این آغاز به حمله از سوی عراق ، الگوی جالبی را در پی داشت.

    به طورکلی، سوپر اتاندارد در ارتفاع های متوسط و بلند همراه با اسکورت یک فروند میراژ اف 1 پرواز می کرد.آنها از ناحیه شط تا جنوب و جنوب غربی جزیره خارک را پوشش

    می دادند و در برد 30 کیلومتری شلیک می کردند، بدون اینکه به هدف اصابت کند .در حالی که عراق در این زمان 200 موشک اگزوست دراختیار داشت ،هنوز مبهم است که چرا عراق از بمب های معمولی که اثرات کشنده بسیار بیشتری در برابر کشتی های تجاری داشتند،استفاده نکرد و چرا آنها به هدف اصابت نکردند تا مفید واقع شوند.و به نظر

    می رسید که عراق از سوپر اتانداردها مراقبت می کرد تا استفاده از آنها کاملا مفید باشد.

    زمانی هم که عراق برای اولین بار از سوپر اتاندارد استفاده می کرد ،جالب بود ،زیرا همزمان با استفاده آنها از گاز شیمیایی و عدم موفقیت عراق در باز پس گیری جزایر مجنون ، بود.شاید هم عراق این کار را بدین دلیل انجام داد که شرکت نفت ملی ایران در حال از

    سر گیری قرار داد استخراج نفت با ژاپنی ها به مقدار 200000بشکه در روز بود. ایران در پی افزایش تولید برای جبران هزینه های جنگ و در پی صدور نفت از جزیره خارک با یک قیمت استثنایی بالاو به میزان 3 میلیون بشکه بود.

    ایران نیز در مقابل از نیروی هوایی خود که در حال تحلیل رفتن بود، استفاده می کرد. جنگنده های ایرانی در 7 می، یک نفتکش سعودی و در 13 و 14 می، نفتکش های کویتی را در نزدیکی بحرین مورد هدف قرار دادند .از ابتدای جنگ این اولین حمله بزرگ ایران به کشتی های تجاری بود .همچنین ایران به ندرت مسئولیت حمله به این کشتی ها و سایر تهاجمات را می پذیرفت .نفتکش دیگری در آب های عربستان در 16 می مورد هدف قرار گرفت که این امر خشم عربها را در پی داشت و به موجب آن ، عربستان سیستم دفاع هوایی خود را آغاز و با حمایت هواپیماهای آواکس که پایگاه آن ها در "دب حردان" بود، به منطقه پوشش هوایی داد .

    در مدت 5 هفته ،دو طرف در مجموع یازده کشتی را مورد هدف قرار دادند که 10 تای آنها نفتکش بود . گسترش جنگ نفتکش ها اثراتی داشت که تا کنون هم اثرات محدودی از آن در روابط بین المللی و اقتصادی بجا مانده است .آمریکا در مورد مسدود کردن راههای ارتباطی به ایران هشدار داد.آمریکا در منطقه پایگاهی نظامی داشت که توسط USS MIDWAY هدایت میشد، اما هیچگونه تحرک نظامی نداشت .با اینکه عراق

    رسانه های زیادی را در زمان استفاده از سوپر اتانداردها در اختیار داشت و از توانایی بیشتری در هدف قرار دادن ناوها برخورداربود ، اما هیچکدام از طرفین نتوانستند صادرات نفت کشور دیگر را به کلی قطع نموده و یا اینکه عرضه جهانی نفت و نیازهای کشورهای وارد کننده نفت را با بحران روبرو کنند.

    قیمت نفت نوسانات کمی را در بازارها ، از خود نشان می داد .نرخ بیمه افزایش پیدا کرد ، اما ایران به سرعت پیشنهاد کاهش قیمت نفت صادراتی خود را مطرح کرد. و در حالی که صادرات نفت ایران در مدت چند روز به میزان 50 در صد کاهش یافت و مشتریان تقاضای خود را تغییر دادند، با این پیشنهاد دوباره ایران تقاضا برای نفت خود را به حالت قبل باز گرداند . به سرعت روشن شد که جنگنده های عراقی می توانند با 5 موشک اگزوست جریان صدور نفت را متوقف کنند، اما این امر مانع ایران نشد.تلاشهای عراق برای مذاکره صلح علی رغم اینکه به مدت 5 روز و از 19 تا 24 می جنگ متوقف بود،بی نتیجه ماند.

    عراق مجددا در اوایل ماه ژوئن شروع به هدف قرار دادن کشتی ها کرد .عراقی ها یک نفتکش ترکیه ای را در 3 ژوئن در جزیره خارک غرق کردند.این حمله ایران را بر آن داشت که با جنگنده های خود قسمت های جنوبی خلیج را پوشش دهد . آمریکا و عربستان در جهت محدود کردن این اقدامات ایران، قسمت های شمالی خلیج را پوشش هوایی دادند .عربستان سعودی یک محدوده دفاع هوایی ایجاد کردو نام آن را «خط فهد» گذاشت که تمام محدوده سعودی و محدوده نفتی عربستان در میانه های خلیج را درپوشش می داد.عربستان سعودی اعلام کرد که اف 15 های سعودی بوسیله ناوگان دریایی ایالات متحده هدایت شده و توسط تانکرهای سوخت رسان سوختگیری می شوند تا به هر گونه حرکتی که تاسیسات نفتی عربستان را تهدید کند، پاسخ دهند.جنگنده های سعودی با سرنگون کردن یک جت فانتوم ایران که در آن محدوده پرواز می کرد، ادعای خود را ثابت نمودند .این جنگنده های عربستان سعودی که بوسیله هواپیماهای تجسسی آواکس هدایت می شدند، یک جنگنده ی ایرانی را قبل از اینکه بتواند در آبهای خلیج مانور دهد، سرنگون کردند.ایران سریعا تحرکات خود در آبهای عربستان را متوقف کرد . دارایی های هوایی ایران ،تکنولوژی و آموزش آنها در حدی نبود که بتوانند با نیروی هوایی پیشرفته عربستان که به هواپیماهای اف 15 مجهز بود،مقابله کند..و پس از این، دیگر چالش جدی ای بوجود نیامد که از توانایی های دفاع هوایی عربستان در آن استفاده شود. ایران نیز مشکلات مشابهی در زمینه حمله به عراق پیش رو داشت .وقتی ایران موج جدیدی از حملات توپخانه ای به بصره را در 5 ژوئن آغاز کرد ،عراق دیگر تلاشی برای آتش بس در جنگ شهری انجام نداد و در همان روز بانه را مورد حمله قرار داد و در پی آن در صبح روز بعد به شهر های دزفول، مسجد سلیمان و نهاوند حمله کرد .ایران نیز یک نفتکش کویتی را در نزدیک قطر احتمالا توسط یک جنگنده خود ،مورد حمله قرار داد .این حمله که اولین حمله به نفتکش ها در ناحیه جنوبی خلیج بود ،نوعی نگرانی قابل توجه را در مورد گسترش جنگ بوجود آورد. با این اوصاف این ایران بود که آتش بس را قبول کرد.در 11 ژوئن ،یک روز پس از مورد هدف قرار گرفتن نفتکش کویتی،رهبران عراق و ایران قطعنامه سازمان ملل در مورد توقف حمله به مراکز شهری را پذیرفتند.

    در 15 جولای رییس مجلس ایران هاشمی رفسنجانی ،آتش بس در حوزه های تاسیساات نفتی و کشتیرانی خلیج فارس را پیشنهاد داد.در این زمان صادرات نفت ایران از خارک به طور متوسط 1.6 میلیون بشکه در روز بود . عراق اعلام کرد چنین توافقی باید مورد پذیرش ایران نیز قرار بگیرد، تا در آن زمان بتواند تجیزات نفتی خود را تعمیر و خسارت ها را جبران کند.ایران هیچ گونه مسئولیتی را در قبال پایبندی به این قرار داد اعلام نکرد اما این معاهده تا پایان جنگ باقی ماند .ایران هیچ وقت آتش بس جزئی در مورد خلیج را قبول نکرد تا او را از امتیاز استراتژیک بزرگی که در تسلط بر خلیج داشت محروم کندو نپذیرفت که عراق بدون اجازه ایران به صادرات نفت بپردازد.و در عوض ایران به دنبال یک آتش بس جزئی بود که همزمان با تداوم نبرد زمینی، بتواند از صادرات نفتش محافظت کند.

    عراق ایران سال تولید نفت ایران و عراق در سال های جنگ /میلیون بشکه در روز

    2.6 5.2 1978

    2.5 1.7 1980

    1 1.4 1981

    1 2.3 1982

    0.9 2.5 1983

    1.2 2.2 1984

    1.4 2.3 1985

    1.7 1.9 1986

    2.15 2.2 1987

    2.4 2.1 1988

    منبع:تخمینهای سی آی ای در شاخصهای اقتصادی و انرژی



    در 24 ژوئن 1984 عراق تعداد بیشتری از کشتی ها و تجیزات صدور نفت ایران را مورد هدف قرار داد.ایرانی ها اعلام کردند که در این حملات تجهیزات بارگیری آنها در قسمت غربی و قسمت دریایی جزیره خارک آسیب دیده است.اما بعدها به روشنی مشخص شد که که عراق نمی تواند از طریق حمله هوایی توانایی بارگیری جزیره خارک را از بین ببرد .ودر نتیجه جنگ نفتکش ها را پایان داد.از تاریخ 23 ژوئن تا 25 جولای، عراق حداقل چهار بار دیگر به کشتی های ایران حمله کرد.

    استراتژی هوایی عراق در باقی مانده سال 1984 تنها از یک الگو پیروی می کرد.عراق بجای حمله به شهرهای ایران و هجوم به کشتیرانی ایران شروع به پیگیری آتش بس و مذاکرات صلح نمود . به هر حال عراق در زمینه هایی از جمله تجهیزات رادار ،نیروی هوایی و قدرت موشکی آنقدر قدرتمند نبود که بتواند به تجهیزات نفتی ایران ضرباتی عمده وارد کند و جریان صدور نفت ایران را به کلی قطع نماید .این شکست در دست یابی به اهداف استراتژیک در ایران، نتیجه کمبود تکنولوژی هواپیماهای عراقی و عدم برد و پایداری مناسب آنها بود .همچنین موشکهای ضد کشتی عراق بقدر کافی مهلک نبود و نمی توانستند به درستی به هدف اصابت کنند.واز طرفی عراق نتوانسته بود پوشش هوایی مناسب دریایی را ایجاد کند.همچنین این شکست نتیجه نقص در سازمان دهی و رهبری نیروها بود.عراق هنوز نتوانسته بود نیروی هوایی خود را به میزان کافی افزایش دهد تا بتواند به اهداف تعیین شده دست پیدا کرده و ضربه مهلکی به ایران وارد کند و هواپیماهای عراق هنوز هم نمی توانستند اهداف خود را تا مقصد نهایی دنبال کنند و در نهایت عراق نتوانست از قابلیت های خود برای وارد کردن ضرباتی بزرگ به ایران و بدست آوردن برتری استراتژیک به درستی بهره برداری کند.حملات عراق همیشه به صورت ناپیوسته و سر شار از غلو بود و همیشه واقعیت های نظامی ضعیف خود را بزرگنمایی

    می کرد.

    عراق مجددا مرتکب اشتباهاتی شد که نتیجه تلاش او در جهت مدیریت تشنج زدایی از جنگ نفتکش ها بود .مهاجمان معمولا این فرض را در نظر می گیرند که محدود سازی حملات نظامی به صورت مرتبط و به هم پیوسته میتواند اثر گذاری قطعی در پی داشته باشدو می تواند محاسبات سیاسی و نظامی رقیب را با این دیدگاه که در آینده محدودتر می شود، تغیر و درهم بریزد .در عمل ،تلاش برای دستیابی به اهداف سیاسی و نظامی بدون در نظر گرفتن محدود سازی موجب عکس العمل های شدیدی گشته و مهاجم را از دستیابی به اهداف خود باز می دارد .رقیب تقریبا در دریافت پیامها دچار اشتباه می شود و پاسخ حملات را در حد همان عملیات های انجام شده می دهد ونه در سطح تهدیداتی که علیه او مطرح شده است .عملیات هایی که با محدود سازی همراه هستند معمولا تا وقتی که خشم طرف مقابل بر انگیخته شود، ادامه خواهند داشت.

    عراق به طور کلی دچار یک اشتباه شد و آن ،فرصت دادن به ایران برای بازسازی تجهیزات پس از هر حمله بزرگ بود.عراق در برخی موارد این راه را برای اینکه دور جدیدی از مذاکرات در مورد آتش بس را آغاز کند ، در پیش می گرفت. و ایران نیز از این فرصت برای کاهش سطح حملات عراق به شهرها و حمل و نقل کشتی ها استفاده می کرد و سپس مجددا درخواست خروج صدام از ایران و پرداخت غرامت به ایران را مطرح می کرد.

    ایران همچنین راه اعمال فشار بر عراق را با وجود تضعیف نیروی هوایی اش یافته بود.ایران برای جلوگیری از حمله عراق به شهرها، از زیر آتش گرفتن بصره و انجام پروازهای محدود بر فراز عراق استفاده می کرد.ایران همچنین از موقعیت مناسب خود در جهت تهدید به گسترش جنگ در جنوب خلیج استفاده کرد با ذکر این مطلب که خطر پذیری بر انگیختن دشمنی غرب را نیز در تصمیم گیری های خود لحاظ میکرد. ایران حملات مناسبی را علیه کشتی های شناور در خلیج فارس آغاز کرد و از ناوگان دریایی خود جهت حمله به کشتی های باری وترکیبی از تهدید ،نظارت و تروراستفاده نمود .مجموعه ی این حرکتها از طرف ایرانی ها، کشور های حوزه جنوبی خلیج فارس را وادار کرد تا به عراق در مورد محدود کردن حملاتش به کشتی رانی ایران فشار بیاورند.

    در سطح گسترده تر می توان گفت بسیاری از کشور ها دریافتند که محدودیت های سختی در استفاده از جنگنده بمب افکن ها برای تغییر در رویه دشمن وجود دارد.

    تلاشها برای استفاده محدود از حملات هوایی به جای استفاده از نیروی زمینی به ندرت به نتیجه مطلوب رسیده ،مگر در مقابل رقبایی که اتحاد و اعتقاد آنان بسیار کم است. با این حال که حملات هوایی توسط جنگنده بمب افکن ها می تواند نوعی ترس و رعب وشکست اولیه در ساختار های نظامی، سیاسی و اقتصادی کشور مورد هدف ایجاد کند و این حملات هوایی، باز دارندگی بیشتری به نسبت دفاع کردن از مناطق بمباران شده دارند.

    با فرض اینکه یک کشوری که تحت حمله قرار گرفته باشد، فرصت کافی برای بازسازی و تعمیر و یا تعویض تجهیزات آسیب دیده داشته باشد،تاثیر کلی چنین حملاتی بجای ترساندن، رقیب آنها با یکدیگر متحد ساخته و موجب بر افروختن آتش خشم و نفرت آنان می شود.



    7-2- ایران سیاست های خود را در جهت شروع یک جنگ فرسایشی تغییر داد:

    استراتژی زمینی ایران در مدت زمان باقی مانده از سال 1984 ، از حملات رو به جلو به یک جنگ فرسایشی تبدیل شده بود .ایران به صورت بسیار مناسبی مانورهایی را اجرا

    می کرد که نشان دهنده آمادگی برای یک عملیات بزرگ بود، اما تنها حملات کوچکی انجام میداد که بوضوح فهمیده می شد که این حملات را برای شناسایی عوارض کلیدی زمین انجام می دهد. فهمیدن علت این تغییر موضع از سوی ایران بسیار ساده بود .تلفات ایران در جنگ در سال 1984 از 30000 نفر به 50000 نفر افزایش یافته بود و از طرفی هم رهبر ایران در صدد پایان دادن به جنگ نبود، بنابر این این تلفات برای رهبر مذهبی ایران و فرماندهان انقلاب ایران روشن ساخت که نیروهای زمینی ایران دیگر نمی توانند به همین ترتیب و بدون آموزش، فرماندهی و سازماندهی به کار ادامه دهند.

    به نظر می رسید که فرماندهی نظامی ایران کاملا به این باور رسیده است که تلاش برای جنگ در قلمروی طولانی و بدون اهداف کوتاه مدت در راستای یک پیروزی بزرگ ، شکست ایران را در پی خواهد داشت و معنای استراتژیکی نیز ندارد و ادامه کار بوسیله نیروهایی آموزش ندیده و بدون فرماندهی و تجهیزات برای حمله ممکن نیست .درس گرفتن ایران از این مسائل باعث شد تا ایران درسازماندهی نیروهایش تغییر ایجاد کند .

    ایران به ندرت با عملیات های حرفه ای و کلاسیک پیش می رفت و نمی توانست بوسیله تهیه تجهیزات ،سرمایه ،وسایل ارتباطی مکانیزه ،حمایت هوایی وپوشش هوایی، جنگ را پیش ببرد .ایران در هر حال، در پی تهیه تجهیزات سنگین رزمی و سازماندهی نیروهای مردمی و پیاده و سازماندهی بهتر آنها در جهت انجام عملیات های بهتر و ساختار

    مناسب تر برای حملات انبوه بود. همچنین ایران توجه بیشتری به امور لجستیکی و پشتیبانی مبذول داشت و شبکه های فشرده ای از جاده های لجستیکی و پشتیبانی را

    به خصوص در جنوب ایجاد کرد . مهمتر از این، ایران که تا کنون، پیشرفتهای کمی در زمینه آموزش نیروهای داوطلب و مردمی داشت، آموزش برای شیوه جدید نبرد و

    عملیات های کوهستانی و آبی خاکی را آغاز نمود.

    در سطوح بالای فرماندهی، ایران تلاش کرد که حداقل عملیات ها را با دقت بیشتری طراحی کند.وحملات خود را به عملیات هایی اختصاص دهد که به صورت شبانه به خاک عراق نفوذ کند وامتیاز هایی استراتژیک از حریف گرفته و به اهداف کوچک و محدودی دست پیدا کند .این نوع عملیات ها برای عراق مشکل ساز شده بود .علی رغم تلاش عراق، ایران توانست محدوده کوچکی از قلمرو عراق را فتح کرده وبا سایر فتوحات عراق معاوضه کند و یا اینکه برای اهدافی که برای عراق اهمیت زیادی نداشت تلفات سنگینی از آنها بگیرد.



    7-3- اطمینان بیش از اندازه عراق :

    عراق این تحرکات ایران را با استحکام بخشیدن به خطوط دفاعی و ایجاد برتری بوسیله قدرت آتش پر حجم و ترمیم ساختار دفاعی خود پاسخ داد که این راهبردها شامل موانع آبی، تقویت ظرفیتهای دفاعی وسرمایه های لجستیکی می شد.

    شکست ایران در عملیات های سال 1984 باعث شد که عراق با خود فکر کند که ایران توانایی شکستن استحکامات دفاعی و مقاومت در برابر تکنولوژی عراق را ندارد و جنگی ایستا در مواضع ثابت می تواند موجب کاهش تلفات عراق شود .عراق بیش از اندازه مطمئن شد که با دفاع بر روی زمین وکاهش حملات هوایی می تواند ایران را مجبور به پذیرش بخش هایی از قطعنامه کند.

    عراق در اواخر سال 1984 حملات بسیار محدودی را علیه ایران تدارک دید ،اما بیشتر آنها بسیار کوچک تر از آن بودند که عراق ادعا می کرد .وتعداد بسیار کمی از آنها، در حدی بودند که موثر باشند.عراق هنوز در بهره برداری از امکانات دفاعی ، قدرت آتش وتکنولوژی خود دارای نقایصی بود .همچنین عراق در زمینه سازماندهی نیروهای پیاده خود و

    اکتیک های نفوذی دارای ضعف بود . عراق در پشت استحکامات دفاعی خود نشسته بود و از عملیات در مناطق کوهستانی و باتلاقی عاجز بود .ترس عراق از شکست در جنگ و اعتماد بیش از حد به تکنولوژی باعث شده بود که بخشی از نیروهای عراق فلج شده و پیشرفتی در نیروهای عراقی حاصل نگردد. و عراق از یافتن راه حل برای اصلاح این مشکل استراتژیک خود، عاجز مانده بود.

    دلایلی را برای این شکست می توان بر شمرد.عراق با مشکل تاکتیکی واستراتژیکی در مقابل ایران روبرو شده بود ، نیروهای زمینی عراق نمی توانستند با در جا ایستادن نیروهای ایرانی را شکست دهند وهمچنین تا وقتی که جبهه های ایران از طرف مردم حمایت

    می شدند ، عراق نمی توانست با افزایش قلمرو ،نیروهای ایرانی را به عقب براند .مسئله دیگرفراروی عراق این بود که آنان با یک جنگ فرسایشی روبرو شده بود که در تاریخ نظامی سابقه نداشت و تنها یک راه حل داشت : ایران باید از جنگ کردن دست بردارد.تنها امید عراق برای این کار وارد کردن تلفات سنگین به نیروهای ایرانی بود تا مردم از حمایت خویش از این جنگ دست بردارند .

    با توجه به نبرد هوایی ،این مسئله بسیار مهم بود که عراق در نبردهای هوایی، برتری عددی نداشت .عراق کمبود زیادی در عوامل مورد نیاز برای کارایی نیروها داشت .عراق برد ترابری مناسب ،ایجاد ظرفیت برای سورتی های پرواز ،حفاظت دریایی مناسب ،حسگرها و ردیابهای هوایی کارا و جنگنده هایی که در دفاع هوایی مناسب باشند و اهداف زمینی را نیز بتوانند هدف قرار دهند،در اختیار نداشت. بنابراین نتوانست کشتی هایی را که در آبهای ایران در حال حرکت بودند، هدف قرار دهد.

    عراق همچنین دریافت که در بهره گیری از موشک های اگزوست دچار مشکل است . هواپیماهای سوپر اتاندارد نمی توانستند مدت زیادی در آسمان بمانند و به همین ترتیب، پوشش هوایی آنان در جزیره خارک با مشکل مواجه می شد .بسیاری از موشکها هم

    نمی توانستند اهداف خود را مورد اصابت قرار دهند .و مشخص شده بود که سرجنگی موشک های اگزوست آنقدر قدرتمند نیست که بتوانند آسیبی جدی به نفتکش ها بزند .

    این موشک های عراقی ، اگر می توانستند پس از اصابت به نفتکش ها ،اثر تخریبی بالایی بر آنها داشته باشند، از دست رفتند .این امر عراق را بر آن داشت که که میراژهای اف 1 با قابلیت سوختگیری بیشتر و با ظرفیت نصب همزمان موشک اگزوست و سلاحهای لیزری را سفارش دهد .از سوی دیگر، حملات پراکنده هوایی و موشکی عراق به شهر های ایران در اواخر سال 1984 نیز نتوانست کارایی چندانی برای این رژیم داشته باشد.

    در این جنگ، عراق ترکیب مناسبی از تعداد جنگنده ها ،تعداد موشک ها وسوخت رسانی هواپیماها را در اختیار نداشت تا بتواند آسیبهای بزرگ وعمده ای را به شهر های ایران وارد نماید. همچنین در آن زمان عراق نتوانسته بود یک مجموعه منسجم از اهداف اقتصادی آسیب پذیر مانند نیروگاه ها و پالایشگاه ها را برای حمله به آنها فراهم کند.اشتباه عراق این بود که گستره وسیعی از اهداف را انتخاب کرده بود و بنابراین نتوانست مجموعه معینی از اهداف را ویران کند و یا آنقدر به آنها آسیب بزند که تعمیر آن بسیار زمان بر یا غیر قابل جبران باشد. چراکه در این صورت پشتیبانی حملات برایش راحت تر می شد و شرایط به گونه دیگری رقم می خورد. کمی بعد، عراق شروع به به کار گیری بمب های خوشه ای در قالب عملیات هایی کرد که اهداف آنها به نیروهای پشتیبانی نزدیک بودند و تاثیرگزاری عملیات ها و برد سورتی های پرواز خود را با حمایت نیروی زمینی افزایش داد.



    7-4- حملات ایران در سال 1985 نسبت به گذشته کنترل شده تر بود:

    ایران در سال 1985 ، 9 حمله زمینی و در مقابل عراق 3 حمله زمینی انجام داد.حملات ایران در این سال با اهدافی محدود تر انجام می شد و از آخرین حمله در سال 1984 ، بسیار کنترل شده تر بودند.ایران همچنین در طراحی عملیات و آموزش نیروها بسیار با دقت تر از گذشته عمل می کرد.ایران به صورت آزادانه توانست به گستره وسیعی از خاک عراق ضربه بزند، به خصوص در شمال و جنوب که عوارض زمین و موانع آبی مانع این

    می شد که عراقی ها از لحاظ تاکتیکی متوجه حضور نیروهای رقیب شوند و همچنین این موانع اجازه استفاده از تجهیزات دفاعی و قدرت آتش بالا را به عراقی ها نمی داد. ایران همچنین توانست فشار قابل توجهی را بر بزرگراه بغداد- بصره بیاورد .نبرد جدیدی نیز در هور الهویزه آغاز شد ،اما مانند درگیری های 1984 ،تلفات انسانی بزرگی در پی نداشت. جنگ زمینی از حمله های کوچک و بی نتیجه عراق به قصر شیرین در 31 ژانویه و جزایر مجنون در 28 فوریه آغاز شد.عراق به هیچکدام از اهداف خود دست پیدا نکرد و این امر از لحاظ سیاسی مسائلی را برایش در پی داشت.عراق در 13 فوریه تلاش کرد قرار داد صلحی را با کرد های شمال عراق امضا کند که این کار می توانست تاثیر بزرگی بر متوقف کردن در گیری با آنها در پی داشته باشد .اما هم بارزانی و هم جلال طالبانی در خواست اورا رد کردند واین به معنی این بود که شمال عراق از ناحیه ایرانی ها بسیار آسیب پذیر خواهد شد.نبرد زمینی هنوز تا ماه مارس خیلی جدی دنبال نمی شد.اما بعد از حملات متقابل توپخانه ای دو طرف به سوی اهداف شهری و نفتی که به مرگ 400 نفر انجامید، نبردها دوباره آغاز گشت. سپس ایران عملیاتی را با نام بدر تدارک دید که هدف آن محاصره بصره و یا قطع ارتباط آن شهر با مناطق دیگر عراق بود.ایران برای این عملیات از ماهها قبل آماده شده بود.این عملیات به نوعی تکرار اهداف عملیات خیبر در سال 1984 را درون خود داشت، اما اهداف آن در مقیاسی محدود تر و بسیار کنترل شده تر از قبل بودند.به نظر می رسید به چند دلیل ایران هور الهویزه را برای اولین عملیات بزرگ خود در سال 1985 انتخاب کرده است.این امید برای ایران وجود داشت که بتواند با عملیات در این منطقه ، عراق را از لحاظ تاکتیکی غافل گیر کند زیرا منطقه ای بود که عراق احتمال ضربه خوردن از آن را نمی داد.ایران به خوبی آموخته بود که عراق نمی تواند در هور پیش روی کند و نیروهای پیاده ایرانی می توانند به سرعت به جزایر کوچک این منطقه نفوذ کنند.

    ایران پس از نبرد سال گذشته در هور ، تجربه بسیار مناسبی رادر این منطقه کسب کرده بود.ایران خطوط ارتباطی بسیار عالی ای را در این منطقه ایجاد کرده بود. و قایق های فراوانی را نیز تهیه نموده بود.نیروهای پیاده ایرانی منطقه هور را به سرعت در نوردیدند. امتیاز این منطقه نیزار هایی بودند که 3 متر ارتفاع داشتند و نیروهای عراقی را مجبور می کردند که در جای خود باقی بمانند.هور الهویزه همچنین به عراق اجازه نمی داد که از برتری آتش توپخانه ، نیروی هوایی و تجهیزات سنگین خود استفاده کند ، مگر اینکه ایرانی ها به زمینهای خشک کنار جاده بغداد بصره برسند.ماشینهای سنگین نظامی

    نمی توانستد در فصول بارانی از هور عبور کنند و ایرانی ها راهی برای دستیابی به اهداف معنا دار را تا وقتی نیروهایشان پراکنده بودند، نداشتند.ایران 75000 تا 100000 نیرو با قابلیت شرکت در چنین عملیاتی را در اختیار داشت، اما به نظر می رسید که تنها بخشی از آنها در این عملیات شرکت کردند . ایران برای حمله 45000 تا 60000 نیرو تهیه کرد که در هفت یا هشت تیپ سازماندهی شده بودند و4یا 5 تیپ آنها را پاسداران و بقیه از نیروهای داوطلب بسیج بودند.این نیروها ترکیبی از ارتش و سپاه بودند و پاسداران نسبت به سال 1984 آموزشهای بهتری دیده بودند و بهتر از گذشته پشتیبانی می شدند.تقریبا تمام این نیروها مجهز به مسلسل های تهاجمی ومقدار فراوانی مهمات بودند و بسیاری از آنها مسلح به موشک انداز آر پی جی و مقدار زیادی راکت بودند.ایران زنجیره ای از پل های معلق را در میان هور ایجاد کرده بود و تعداد زیادی قایق بزرگ و شناور و قایق های تک نفره تدارک دیده بود که این قایق ها مسلح به تیر بار پی آر سی 105 میلی متری و مسلسل های 106 میلیمتری بدون لگد آمریکایی بودند که روی قایق ها نصب شده بود. نیروهای ایرانی با ماسک های ضد گاز آلمانی ،کلاه های محافظ و آمپول های آتروپین هلندی تجهیز نیز شده بودند.

    عراقی ها نیز در مقابل از 10 تیپ در قالب 4 لشکر پیاده تشکیل شده بودند که 2 لشکر مسئولیت حفاظت از جاده بغداد- بصره وراه آهن را به عهده داشته و بر هور الهویزه احاطه داشتند .عراق همچنین استحکامات دفاع زمینی را نیز تهیه دیده بود.عراق زنجیره فراوانی از بونکرها ،خاکریز ها ،برج های دیده بانی ،مناطق مین گذاری شده ،سیم خاردار وموانعی برای جلوگیری از مانور بالگرد ها تشکیل داده بود.عراق قبل از حضور نیروهای ایرانی ظرفیت ها و موانعی را در منطقه ایجاد کرده بود و نیروهایی را در عقبه برای دفاع در عمق خاک های خود آماده ساخته بود.اما باوجود عوارض زمین و استحکامات عراقی ها،

    برنامه ریزی برای ایجاد یک خط دفاعی اصلی در بسیاری از مناطق ممکن نبود.

    به نظر می رسید که ایران قصد دارد با حمله شدید توپخانه به بصره و اولین بمباران های هوایی بغداد در 10 و 11 مارس، تمرکز فرماندهان عراقی را از منطقه سلب نماید که البته عراق نیز با حمله به تهران، به این اقدام پاسخ داد .نیروهای هجومی ایران در نیمه شب 11 مارس به خوبی حمله خود را آغاز کرده و 10 کیلومتر بین قرنه و عزیر در این منطقه پیش رفتند.

    نیروهای ایرانی از منطقه جنوبی هور و در انتهای خطوط دفاعی 4 لشگر عراق بیرون آمدند و به امتیاز های تاکتیکی مناسبی دست پیدا کردند وتوانستند نیروهای خود را در یک منطقه متمرکز کنندتا به یک باره خطوط دفاعی عراق را بشکنندو مقداری از مواضع در خشکی را محاصره و به تصرف در آورند. ایران باید از تاکتیک های مبتنی بر نیروهای پیاده استفاده میکرد و شروع به گرفتن تلفات سنگین از عراق نمود.بالاخره نیروهای ایرانی در روز اول 10 کیلومتر و در روز بعد جمعا 14 کیلومتر پیش روی کردند.در 14 مارس تیپ های پاسداران به رود فرات دست پیدا کردند و در شب 14 و 15 مارس توانستند دو پل معلق را بر روی آن نصب کنند .در روز بعد نیروهای ایران تقریبا جاده بغداد- بصره را تحت تصرف خود قرار داده بودند.مشکل چنین پیشرفتی برای نیروهای ایرانی این بود که راهی برای حمایت و پشتیبانی از آنها وجود نداشت. ایران نمی توانست تجهیزات و توپخانه خود را رو به جلو حرکت دهد ،پس شروع به گسترش خط شکسته شده نمود و نیروهای عراقی را از حالت تعادل خارج نمود .همچنین یکی از تجربیاتی که در این عملیات بدست آمد این بود که مشکلات لجستیکی و پشتیبانی به ازای هر کیلومتر پیشروی نیرو ها زیاد تر

    می شود و هنگامی که با مرکز پشتیبانی قطع ارتباط می شد، این نیرو ها رفته رفته هدف بهتری برای نیروهای عراقی می شدند .

    در این هنگام نیروهای عراقی مرکز اصلی حمله ایران را تشخیص داده و 20 تا 25 تیپ را برای حمله متقابل در منطقه آماده کردند.در حالی که عراق توقع نداشت از جایی که هم اکنون در حال شکست خوردن بود به او حمله شود ،نیروهای گارد ریاست جمهوری را برای دفاع به کار گرفت .عراق همچنین ظرفیت کامل نیروی هوایی خود را با روزانه 150 تا 250 سورتی پرواز بر روی منطقه آماده کرد ومنطقه را نیز زیر آتش سنگین توپخانه گرفت.در این زمان بود که دفاع عراق به شدت آغاز گشت .عراق 5 لشکر خود را که شامل 60000 نفر بودند در منطقه مستقر کرد و همگی در یک منطقه شروع به دفاع کردند.در 15 مارس تمام نیروهای عراقی در موقعیت حمله به مقر باریکی از ایرانی ها بودند و آنها را از شمال ، جنوب و غرب مورد هدف قرار دادند.عراق همچنین به را حتی می توانست از برتری نیروی هوایی و بالگرد های جنگی خود استفاده کند،بدون اینکه چیزی جز تیربار ها و چند اس ای 7 جلوی آنها را بگیرد. بالگرد های عراقی تعداد زیادی از قایقها و پل های ایران را مورد هدف قرار دادند و مسیر برگشت را با تجهیزات دفاعی خود بر ایرانیها بستند. در نتیجه دفاع ایران شکست و در روز 17 مارس، عراق تمامی آن چه را که ایران فتح کرده بود ،دوباره باز پس گرفت .قبل از اینکه ایران عقب نشینی کند هردو طرف تلفات زیادی را متحمل شددند.عراق 2500 تا 5000 نیرو کشته و چند هزار اسیر داد وایران نیز 8000 تا 12000 کشته از خود به جای گذاشت.

    به خاطر دلایلی که توضیح دادن آن بسیار سخت است ،ایران فاز جدیدی از عملیات را در نزدیکی جزایر مجنون آغاز کرد. این حمله تقریبا یک هفته پس از شروع عملیات اتفاق افتاد. چراکه ایران میخواست نیروهای خود را منتقل کند یا اینکه با حمله به منطقه

    وسیع تری از هورالهویزه، از عراق امتیاز بگیرد.ایران در اواخر سال 1984 و اوایل 1985، دو جاده دسترسی به جزایر مجنون احداث کرده بود .وهم اکنون دو جاده برای دسترسی به شمال جزایر در اختیار داشت.ایران 15000 تا20000 نیرو در این منطقه آماده کرد .این نیروها آماده حمله به مواضع عراق بودند و با همکاری باقیمانده نیروهای عملیات بدر، در همان زمان باید به لشکر سوم عراق حمله می کردند.

    به نظر می رسد که ایران با این امید که عراق لشکر سوم خود را به سمت شمال جزایر مجنون بکشد، این عملیات را ترتیب داده بود.

    در حقیقت این انتقال نیرو در میان نیروهای عراقی اتفاق نیافتاد .در نتیجه عراق کاملا برای رویا رویی با نیروهای ایرانی آماده شد و در نهایت نیروهای ایرانی در 19 مارس و بار دوم در 21 مارس باعراقی هادرگیر شدند .در این زمان(23 مارس) ایران عملیات را متوقف کرد و بدون اینکه یک اینچ از خاک عراق را تصرف کند 3000 تا 5000 کشته داد ، در حالی که عراق تنها میزان کمی خسارت متحمل شد.

    همچنین نیروهای عراقی بوسیله گازهای عامل اعصاب و خون ،چند هزار نفر تلفات دیگر نیز به نیرو های ایرانی تحمیل کردند. با این حال که ایران نسبت به گذشته از لحاظ محافظت در برابر گازهای شیمیایی بهتر شده بود، اما اولا این محافظت ها در مورد گاز خردل نبود و ثانیا بخاطر این که نیروها مجبور بودند تا ساعت ها در مناطق آلوده بمانند، ضربه شدیدی به ایران وارد کرد. در حالی که عراق هنوز به مقدار کافی گاز تابون (عامل اعصاب) در اختیار نداشت و حمله شیمیایی به مناطقی که به نیروهای خودش نزدیک بود کار درستی نبود ،این حملات شیمیایی بسیار موثر واقع شد و خمپاره اندازها ،هواپیماها و بالگرد های عراقی، ایرانی ها را در هر منطقه ای مورد حمله قرار می دادند.

    بااین توضیح می توان در یافت که چرا برای چند ماه تنها نبردهای محدودی صورت گرفت. ایران تهاجم دیگری را در 14 ژوئن و در هور الهویزه انجام داد اما این عملیات نیز در بهترین حالت، تنها موفقیت های محدودی در پی داشت. چنین حملاتی در نزدیکی قصر شیرین هم در 19 ژوئن و در جزایر مجنون در 28 ژوئن انجام شد . به نظر میرسید که ایران در حالی که نمی خواهد تلفات بدهد ،در صدد است تا با محاصره و پیش روی های تدریجی، به مواضع عراق در جزایر مجنون فشار وارد بیاورد.و عراق نیز با تقویت شدید قوای دفاعی خود، پاسخ حملات ایران را داد.

    این گونه به نظر میرسد که اثر کلی عملیات بدر بر رهبران ایران و عراق مانند اثراتی بود که عملیات خیبر بر آنها داشت و این بود که آنها مطمئن می شدند تاکتیک هایشان کاملا درست بوده است.فرماندهی ایران هشدار های بیشتری در مورد استفاده از نیروی پیاده دریافت کرده بود، اما پیروزی های اولیه ای که بدست آورده بود ،آنها را به این باور رسانده بود که میتواننند به سلاح ها و تکنولوژی پیشرفته عراق غلبه پیدا کنند، اگر به نقطه دقیق حمله کنند ،از شور انقلابی نیروها بهره ببرند و مراکز اصلی حمله را مورد هدف قرار دهند.در حالی که ایران هیچ وقت به عملیات بدر به چشم پیروزی نگاه نکرد ،اما این گونه به نظر می رسید که در ایجاد یک جنگ فرسایشی برای عقب نگه داشتن نیروهای عراقی و ناتوان کردن آنها برای حملات بعدی به ایران، موفق شده بود .همچنین ایران دریافته بود که عراق در هر حمله ای که ایران از طریق عملیات شبانه وارتفاعات کوهستانی ، علیه او انجام میدهد، آسیب پذیر است و موانع آبی، کارایی سیستم دفاعی،نیروی هوایی و توپخانه عراق را مختل می گرداند.

    عراق در عوض به این نتیجه رسید که استراتژی در پیش گرفته شده اش ،درست بوده است ، هنوز می تواند به تکنولوژی دفاعی خود اعتماد کند،عملیات هایی محدود انجام دهد و دفاع را با موضع ثابت در پیش بگیرد. بدین ترتیب عراق به این جنگ های گذرا ادامه داد، از توجه کافی به پیاده نظام و قدرت تهاجمی خود غافل شد و بر وابستگی بیشتر خود بر تکنولوژی ،متمرکز گشت.

    باتوجه به شرایط داخلی هر کدام از دو کشور، هیچ یک از آنها با تهدیدات داخلی مواجه نشدند و جنگ هیچ تاثیری در مناطق جمعیتی و مقر های فرماندهی دو طرف نداشت.اما اقدامات به نوعی اجتناب ناپذیر بود.گروه های ضد صدام حسین فعالیت هایی جزئی را در عراق انجام میدادند .اما قدرتشان برای تهدید رژیم، بسیار کم بود، با اینکه چند عملیات انفجاری و تروریستی نیز انجام دادند.

    سازمان مجاهدین ایران یا مجاهدین خلق به انفجارهای خود در در ایران ادامه دادند. اما رهبر آنها ،مسعود رجوی همچنان در پاریس اقامت داشت. نظرات ضد جنگ در ایران بسیار کم بود. افراد نهضت آزادی به رهبری نخست وزیر سابق، مهدی بازرگان تاثیرات محدودی در ایران داشتند.ایران توانست در آن زمان انتخابات برگزار کند و مجددا (حجه الاسلام ) خامنه ای در 16 آگوست انتخاب شد.کابینه جدید پس از معرفی شدن مجددا به حمایت از (امام)خمینی و جنگ برخاست.تنها تغییر بزرگی که در ایران رخ داد این بود که امام و مجلس خبرگان، آیت الله حسین علی منتظری را به عنوان قائم مقام رهبری معرفی کردند.



    7-6- نبرد های هوایی و جنگ نفتکش ها در سال 1985 :

    [size=x-large][font=Arial]تمرکز عراق بر تکنولوژی نظامی با موج جدیدی از حملات به اهداف شهری و نفتی در ایران جلوه گر شد. عراق ادعا کرد که از تاریخ 1 ژانویه تا 31 مارس، 30 کشتی ایرانی را هدف قرار داده است، در حالی که ایران تنها 7 کشتی را مورد هدف قرار داده بود.طبق برخی تخمین ها ،تعداد کل حملاتی که عراق دربرابر نفتکش های ایران انجام داد، از اول مارس سال 1984 تا مارس 1985، 65 مورد و تعداد حملات ایران 25 مورد بود.همچنین کشتی های نیروی دریایی ایران برای تهدید و متوقف نمودن عبور و مرور کشتی های شناور در آبهای عراق باکشتی های بسیار خوبی که در اختیار داشتند، گشت زنی ها


  9. #9
    همکار تالار نیروی نظامی وهوانوردی
    رشته تحصیلی
    تجربی
    نوشته ها
    2,617
    ارسال تشکر
    3,144
    دریافت تشکر: 2,553
    قدرت امتیاز دهی
    871
    Array

    پیش فرض پاسخ : درس های نبرد ایران و عراق اثر آنتونی کردزمن


    بخش هشتم قسمت اول


    مشکلات پیش روی ایران، بسیار دشوار بود. ایران همچنان توانایی بسیج کردن نزدیک به یک میلیون نفر را داشت. ارتش ایران ۳۰۵۰۰۰ نفر و پاسداران ۳۵۰۰۰۰ نفر نیرو در اختیار داشتند. ایران ۱۰۰۰ تانک فعال و ۱۴۰۰ خودروی زرهی و بین ۶۰۰ تا ۸۰۰ قبضه توپ در اختیار داشت. نیروی هوایی ایران شامل ۳۵۰۰۰ نفر بود، اما تعداد هواپیماهای عملیاتی، ۶۰ تا ۸۰ فروند برآورد شده است.



    ● بخش پنجم: تلاش های ایران در «عملیات های نهایی» ۱۹۸۶و۱۹۸۷:

    ۸) یران برای دور جدیدی از «عملیات های نهایی» آماده می شود:

    شکست ایران در انجام «عملیات های نهایی» در سال های ۱۹۸۴ و ۱۹۸۵ مورد تردید است. ایران در عملیات های سال ۱۹۸۴ و بهار ۱۹۸۵ تلفات سنگینی را متحمل شد، اما به دشواری حاضر بود تمایلش برای سرنگونی رژیم صدام حسین را کنار بگذارد. طراحان ایرانی جنگ تلاش می کردند راهی را برای حمله در طول و یا محاصره نیزار های هویزه پیدا کنند و عراق را در جنوب مورد حمله قرار داده و شبه جزیره های فاو و ام القصر را تصرف کنند.

    مشکلات پیش روی ایران، بسیار دشوار بود. ایران همچنان توانایی بسیج کردن نزدیک به یک میلیون نفر را داشت. ارتش ایران ۳۰۵۰۰۰ نفر و پاسداران ۳۵۰۰۰۰ نفر نیرو در اختیار داشتند. ایران ۱۰۰۰ تانک فعال و ۱۴۰۰ خودروی زرهی و بین ۶۰۰ تا ۸۰۰ قبضه توپ در اختیار داشت. نیروی هوایی ایران شامل ۳۵۰۰۰ نفر بود، اما تعداد هواپیماهای عملیاتی، ۶۰ تا ۸۰ فروند برآورد شده است.

    در مقابل ارتش دائمی و ارتش مردمی عراق روی هم رفته نزدیک به ۸۰۰۰۰۰ نفر سرباز در اختیار داشت که ۲۳۰۰۰۰ نفر آنها، آماده به خدمت بودند. به غیر از زمان هایی که ایران به سرعت نیروی بسیج خود را گسیل می کرد، عراق در نیروی انسانی برتری داشت. عراق ۴۵۰۰ تانک فعال، ۴۰۰۰ خودروی زرهی و ۵۰۰۰ قبضه توپ در اختیار داشت. ۴۰۰۰۰ نفر در نیروی هوایی عراق مشغول به خدمت بودند. که شامل پرسنل پدافند هوایی و ۵۰۰ هواپیمای جنگی فعال می شد.

    این برتری از آنجا روشن می گردد که در سال ۱۹۸۶ این عراق بود که اولین عملیات گسترده را آغاز کرد. عراق هفته ها وقت صرف کرده و تجهیزات و تدارکات خود را در نزدیکی جزایر مجنون مستقر ساخت و دسترسی خود به جزایر را توسعه بخشید. این کشور سطح آب را پایین آورد و حجم وسیعی از سازه های مهندسی را بنا کرد تا بدین وسیله حمله به قسمت شمالی جزایر که در دست ایرانی ها بود را طراحی و اجرا کند. ۶ ژانویه که روز ارتش عراق می باشد، دو تیپ از ارتش سوم عراق مواضع ایرانی ها در شمال جزایر را مورد حمله قرار دادند. دفاع ایران در این منطقه ضعیف بود. با فرا رسیدن ۸ ژانویه ،عراق نیرو های ایرانی را تا نیمی از قسمت جنوبی جزیره به عقب راند.

    این موفقیت عراق نتوانست حمله ی ایران را متوقف کرده و یا به تأخیر بیاندازد. رهبری ایران همچنان بر این باور بود که اگر نیرو های این کشور بتوانند فشار سنگینی را بر نیرو ها و رژیم عراق وارد کنند، دفاع عراق در هم خواهد شکست. بعضی از رهبران، مانند (امام) خمینی به نوعی یاری خداوند اعتقاد داشتند.

    در نتیجه نیرو های ایران در نیمه ی دوم سال ۱۹۸۵ حملات سنگینی به قسمت جنوبی داشتند. همچنین ایران عملیات های آبی خاکی خود را افزایش داد. در طول سال ۱۹۸۵، ایران تعداد زیادی قایق تندرو، پل های موقت و ادوات احداث آنها را به کار گرفت و تمرینات آموزشی آبی خاکی گسترده ای را در دریای خزر ترتیب داد. با به کار گرفتن تلاش های مهندسی فراوان، ایران در جنوب آبادان یک شبکه ازجاده های نظامی را بر روی تپه ماهور ها به سمت نیزار ها احداث کرد و مناطقی را در طول شط غرقه سازی کرد.

    ایران برای اولین بار در اکتبر ۱۹۸۵ برای انجام کار های نظامی در عقبه ی خود از زنان استفاده کرد، بدین منظور که مردان حاضر در خط مقدم از انجام این وظایف آزاد شوند. همچنین فرستادن اجباری کارمندان دولت به جبهه ها را متوقف کرد.

    در دسامبر ۱۹۸۵ و ژانویه ۱۹۸۶ ،قریب به ۵۰۰۰۰ نفر داوطلب اعلام آمادگی کردند که بعضی از برآورد ها بیش از ۳۰۰۰۰۰ نفر را اعلام کرده اند. ایران تجهیزات دفاع شیمیایی خود را گسترش داده بود و در اواخر ۱۹۸۵ بعضی از شواهد حاکی از آن هستند که سوریه به ایران کمک می کند عوامل جنگ شیمیایی خود را توسعه بخشد.

    زمانی که ایران بسیج شد، نیرو های خود را در جنوب مستقر ساخت. این نیرو های شامل دو سوم نیرو های برگزیده ی پاسداران بودند: تیپ ۲۵ کربلا، گردان ۸ نجف اشرف، گردان عاشورا، تیپ ویژه شهادت. نیمی از نیرو های ارتش هم در این صف آرایی حضور داشتند: تیپ ۸۱ باختران، تیپ ۳۰ مازندران، تیپ ۷۷ خراسان. مجموع این نیرو ها ۲۰۰۰۰۰ نفر بود که در قالب ۲۰ تا ۲۵ تیپ شکل گرفتند. بخش عمده ای از این نیرو های بین اهواز ـ دزفول و هور العظیم و هور الهویزه استقرار یافته بودند.

    در اوایل سال ۱۹۸۶ ایران نیرو های آبی خاکی جدید خود را در نزدیکی شط العرب مستقر ساخت و حجم زیادی از قایق های تندرو و ادوات ساخت پل را در این منطقه ذخیره ساخت. ایران همچنین قریب به ۱۰۰۰ نیروی کماندوی آبی خاکی در اختیار داشت. این یگان های کماندویی آموزش های ویژه ای برای جنگ در مناطق آبی خاکی و نیزار ها دیده بودند و فرماندهی بسیار مؤثری همانند فرماندهی هوابرد و یگان های ویژه آنها را هدایت می کرد. این نیروی عظیم به ایران این توانایی را می داد که در طول شط العرب به عملیات بپردازد.

    ۸ ۱)عملیات والفجر ۸: ایران، فاو را تصرف کرد:

    در اوایل فوریه ایران آماده بود موج جدید عملیات های خود را آغاز کند. با اینکه اهداف اصلی ایران از این حملات مشخص نیست، به نظر می رسد هدف استراتژیک اصلی، تصرف و حفظ شبه جزیره ی فاو بود تا بدین وسیله دسترسی عراق به خلیج را قطع کنند، با ادامه حملات ، بصره را از جنوب به تصرف درآورند، تولید نفت در جنوب عراق را مختل کنند، دسترسی عراق به کویت را دشوار سازند و شورش های شیعیان و یا عملیات های ضد حکومتی را تقویت کنند.

    در نهم فوریه ایران اولین بخش از حمله ی دو زبانه ی خود را علیه لشگرهای سوم و هفتم عراق آغاز کرد. ایران سعی می کرد با حمله به دو انتهای شمالی و جنوبی جبهه جنوبی عراق، نیرو های عراقی را از هم بشکافد. زبانه ی شمالی نیرو های ایرانی در عملیات، در سه محور جدا از هم عملیات را آغاز کردند. هدف اصلی این سه محور، منحرف کردن نیرو های عراقی بود.

    یکی از سه محور در نزدیکی Qurnah و محل برخورد لشکرهای سوم و چهارم عمل

    می کرد. آنها به سمت استحکامات دفاعی کاملاً آماده ی عراق حمله برده و حملات موجی نیروی زمینی ایران نیز نزدیک به سه روز ادامه یافت. قدرت آتش عراق با تحمیل تلفات سنگین به ایران، نیرو های ایرانی را به عقب راند.

    محور دوم، نیروی کوچکی از یگان های زرهی ایران بود که در جنوب Qurnah عمل کردند و این باعث شد که نیرو های ایرانی و عراقی از فاصله ای نزدیک به یکدیگر شلیک کنند. برتری عراق در تعداد و وضعیت آموزشی نیرو ها، بار دیگر باعث شد که ایران متحمل خسارات سنگینی شده و نزدیک به ۴۰۰۰ نفر از نیروهایش را از دست بدهد.

    محور سوم در ۱۴ فوریه عمل کرد. ایران تلاش کرد قسمت جنوبی جزایر مجنون را بازپس گیرد و در مواضع قبلی خود مستقر شود. نتیجه ی حملات ایران در جنوب متفاوت بود. ایران با استفاده از پوشش شب و بدی آب و هوا، در شب ۱۰و۱۱۰ فوریه حمله ی دو بخشی خود را به سمت فاو آغاز کرد. در یک بخش از این حمله که نیرو های غواص نیز حضور داشتند گروهی از جزایر جنوب خرمشهر موسوم به ام الرصاص، مورد حمله قرار گرفت. نیرو های ایرانی به سرعت جزیره ی اصلی را که در واقع بی دفاع بود ، تصرف کرده و به سمت جاده ی بصره فاو حرکت کردند. هرچند نیرو های ایرانی با موانع مستحکم عراقی مواجه شده و در مقابل فاقد نیروهای زرهی و توپخانه ای حمایت کننده از خودبودند.. نیرو های عراقی در ۱۲ فوریه ام الرصاص را پس گرفتند و نیرو های ایرانی در عرض شط ،عقب نشستند.

    این دومین حمله ای بود که دستاورد های قابل توجهی داشت. این نیرو های فاو را در نزدیکی سیبا مورد حمله قرار دادند. با اینکه شط در این قسمت ۲۸۰ متر پهنا داشت و نیرو های ایرانی مجبور بودند در شب و زیر باران شدید از آن عبور کنند، اما استقرار آنها با موفقیت انجام شد. ایران موفق نشد به سرعت پل اضطراری در نزدیکی سیبا بر روی شط بنا کند، اما قایق های ایران توانستند نیرو های یک تیپ را به شش نقطه در آن سوی شط برسانند و نیرو های ایرانی در جبهه ای گسترده در ساحل شبه جزیره ی فاو شروع به پیشروی کردند.

    فرماندهی عالی عراق گمان کرد که ایران از شمال، جایی که محور اصلی عملیات قرار داشت، حمله خواهد کرد. آنها بیشتر پشتیبانی خود را در Qurnah مستقر کردند و برای عکس العمل کند بودند. فرماندهان عراقی در این منطقه مشغول مقابله با حملات احتمالی توپخانه ی ایران به بصره بودند و زمانی که متوجه شدند ایران درصدد حمله است، احساس کردند که نیروهای ایرانی به سمت جنوب شهر حمله خواهند کرد.

    نیروهای عراقی نیز که از فاو دفاع می کردند، آمادگی لازم را نداشتند. به نظر می رسد طراحان عراقی احتمال حمله ی ایران به این منطقه را در نظر نگرفته بودند و همچنین اهمیت استراتژیک فاو را مورد غفلت قرار دادند.

    با اینکه بندر فاو کاملاً متروک بود و نیزار های بسیار ، فاو را از بصره و دیگر خطوط ارتباطی عراق دور کرده بود، حمله ی موفق ایران به این منطقه می توانست ارتباط عراق با خلیج (فارس) را قطع کند. همچنین تسخیر این منطقه به ایران این توانایی را می داد که از سمت جنوب ،بصره را مورد حمله قرار دهد و خطوط ارتباطی اصلی عراق با کویت را نیز مختل سازد.

    تعداد نیرو های محلی عراق، در نزدیک محل استقرار نیرو های ایرانی، اندک بود و در خود شهر نیز تنها ۱۰۰۰ سرباز عراقی آماده به خدمت برای دفاع حضور داشتند. نیرو های محلی نه توانایی آن را داشتند که با فرود چند گانه ی نیرو های ایرانی مقابله کنند و نه می توانستند جلوی نیرو هایی را بگیرند که با عبور از مواضع آبی ، شهر را محاصره کرده بودند. ایرانی ها در ساعات اولیه حمله، عمیقاً به مواضع دفاعی عراق نفوذ کردند. نیرو های مستقر در فاو تا ۱۴ فوریه دوام آوردند، اما بعضی از یگان های خارج از فاو ترسیدند و مواضع دفاعی ثابت و بسیاری از تجهیزات سنگین خود را رها کرده، فرار کردند. با وجود اختلافات آماری ، به نظر می رسد عراق در طول جنگ های اولیه در عراق متحمل ۴۰۰۰ نفر تلفات شده است. ایران نیز ۲۵۰۰ تلفات داشت و توانست ۱۵۰۰ عراقی را به اسارت بگیرد.

    به علاوه عراق نتوانست در بخش ابتدایی این جنگ مهم، از نیروی هوایی خود استفاده کند. با اینکه عراق بعد ها ادعا کرد روزانه ۳۵۵ جنگنده و ۱۳۴ بالگرد را در این جنگ به پرواز درآورده است، اما باران سنگین در روز های اول جنگ امکان اینکه این پرواز ها مؤثر واقع شود را سخت می کرد. هوای مساعد برای پرواز تا ۱۴ فوریه امکان پذیر نشد. حتی پس از آن هم وضعیت هوا غیر قابل پیش بینی بود. جنگنده های عراق خسارات جدی دیدند، بدون اینکه اهداف مناسبی را پیدا کنند. نیروی زمینی ایران دریافت که باید مخفی شده، سنگر سازی کرده و پوشش مناسب به خود بگیرد و تجهیزات سنگین خود را در شب به این منطقه وارد کند. عراق ۱۵ تا ۳۰ فروند جنگنده خود را در اولین هفته ی والفجر ۸ از دست داد و تنها با چند هدف محدود مواجه شد. واین دستاوردها هرگز از دست رفتن هواپیما هایی را که هر کدام ۲۰ میلیون دلار قیمت داشتند، توجیه نمی کرد.

    همچنین حملات هوایی عراق نتوانست ارتباط گذرگاه های شط العرب را قطع کند. گذرگاه هایی که در کنار سواحل شط العرب از خرمشهر و آبادان آغاز شده و تا نقطه آغاز عملیات ایران در جزایر آبادان ادامه داشت. تحرکات مربوط به پشتیبانی، در شب صورت می گرفت. هوای نامساعد در روز باعث می شد که حملات عراق به گذر گاه ها به سرعت تعمیر شود و همچنین هواپیما های عراق نتوانند هیچ یک از پل های اضطراری را منهدم کرده و مانع تحرک ایرانیان شوند.

    در نتیجه عراق نتوانست ضد حمله ای را در روز های ابتدایی به انجام رساند و این باعث شد که ایران تعداد نیرو های خود را در فاو به ۲۰۰۰۰ نفر برساند. فرماندهی عراق به دلیل ترس از حمله ی ایران به بصره و مناطق شمالی، نیروی ذخیره ی خود را افزایش داد.

    با اینکه فرماندهی عالی عراق در جبهه های بصره و Qurana نیرو مستقر ساخت، اما ضد حمله های ابتدایی عراق تا ۱۳ و ۱۴ فوریه، سازماندهی ضعیفی داشت. عراق نیروهای پیاده آموزش دیده ای که بتوانند در حملات زمینی شرکت کنند، در اختیار نداشت. زمانی که یگان های برگزیده ی خود مانند گارد ویژه ی ریاست جمهوری را تشکیل داد، این نیرو ها برای حمله های پیاده، در گیری های رو در رو و حرکت در زمین های مرطوب و نیزار ها آمادگی نداشتند. برتری عراق در نیروی زرهی و توپخانه، تأثیر چندانی را بر نیرو های کاملاً استقرار یافته ی ایران نداشت.

    نقطه ی اوج موفقیت ایران ،سراسر شبه جزیره ی فاو را با تهدید اشغال مواجه کرد و ام القصر را مورد حمله قرار گرفت. نیرو های ایران به مسیر آبی خورعبدالله در مقابل کویت رسیدند و گزارشی هایی هم وجود دارد که نشان می دهد نیرو های ایران پایگاه نیروی دریایی عراق در ام القصر را محاصره کردند، که تنها ۱۶ کیلومتر از فاو فاصله داشت. ایران همچنین منطقه کنترل هوایی عراق را در اختیار گرفت و مرکزی که خلیج (فارس) را پوشش می داد و در شمال فاو قرار داشت، مورد تهدید قرار گرفت.

    این شرایط باعث شد که کویت و عربستان سعودی هم دچار ترس شوند. ترس از شکست عراق باعث شد دولت های عرب به یکدیگر نزدیک شوند و نشست ویژه ای را برای وزرای امور خارجه خود، ترتیب دهند.

    در ۱۴ فوریه تلفات برای ایران به ۸۰۰۰ تا ۱۰۰۰۰ نفر و برای عراق به ۳۰۰۰ تا ۵۰۰۰ نفر رسید. با این حال ، عراق نیروی ذخیره ی خود را به کار گرفت و به توسعه دفاع خود پرداخت. ایران نیز در تأمین و حمایت از نیرو های خود به مرز های محدودیت رسید. ایران فاو، مناطق شمالی سیبا و نمکزار Mamlaha در غرب را در دست داشت، اما آنقدر توان نداشت که در دشت های باز با نیرو های عراق رو به رو شود.

    عراق اکنون توانایی ممانعت از ایران را داشت، اما زمانی که تلاش کرد ضد عملیات سترده ای را آغاز کند، با مشکلاتی رو به رو شد.

    عراق ضد حمله خود را با سه لشکر آغاز کرد که در سه ستون جدا از هم عمل می کردند. یک گروه در طول ساحل شط العرب به سمت جنوب پیشروی کرد. گروه دوم در جنوب ام القصر متوقف شده و از طریق جاده ای که سال گذشته ساخته شده بود، به سمت جنوب حرکت کرد. این جاده به گونه ای ساخته شده بود نیروهای عراقی به سرعت تحرکات خود را صورت داده و از جانب شط دیده نشوند و مورد حمله قرار نگیرند. با این حال این جاده نوعی میانبر بود که در فصول خشک ، بیابانی با خاک نرم بود و در فصول مرطوب دریایی از گل. حمله ی عراقی ها در جاده محدود می شد و به آنها اجازه نمی داد حملات توپخانه ای سنگینی علیه ادوات ایرانی ها صورت دهند. ستون سوم در ساحل شمالی خور عبد الله پیش رفت. در این منطقه هم عراق باید در دشت باز می جنگید و نمی توانست از جاده ی اصلی خارج شود.

    تحت این شرایط، هر گاه عراق نیرو های ایرانی را مورد حمله قرار می داد، تلفات غیر قابل قبولی را متحمل می شد. نیرو های ایران همچنان با اشتیاق مبارزه می کردند و اندوخته سلاح آنها بسیار غنی بود. با اینکه عراقی ها به مدت یک هفته تلاش می کردند به سمت جنوب حرکت کنند، اما دستا ورد چندانی بدست نیاوردند.

    با توجه به اختلافات آماری موجود ، به نظر می رسد عراق طی این ضد حملات متحمل ۵۰۰۰ کشته و زخمی شد. همچنین نامساعد بودن هوا تا ۲۲ فوریه به عراق اجازه نداد از جنگنده ها، بالگرد های جنگی و توپخانه خود استفاده بهینه کند. با استفاده از این زمان، نیرو های ایرانی به خوبی مستقر شدند و طی ۱۰ شب افراد، تجهیزات و ادوات خود را (احتمالاً با استفاده از پل اضطراری که در طی روز از آن استفاده نمی شد) به کنار های شط انتقال دادند.

    به هر حال عراق سعی کرد با استفاده از نیرو های کاملاً ویژه ی خود ایران را از فاو بیرون براند. عراق بهترین فرماندهان خود را در سه گروه به کار گماشت و با استفاده از ارتش زرهی و حملات کوتاه برد پیاده نظام، از یک موضع دفاعی به سمت موضع دفاعی دیگر هجوم می برد. عراق اکنون از تمام نیروی هوایی، توپخانه ای و زرهی خود بهره می برد. مساعد شدن هوا باعث شد که عراق استفاده ی مؤثر تری از پرتاب گر های موشکی خود داشته باشد و استفاده از توپخانه را که تأثیری نداشت، کاهش دهد،زیرا آنها توانایی آن را نداشتند که در زمانی کوتاه حجم سنگینی از آتش را تأمین کنند. عراق حملات خود را به اهداف پیاده نظام گسترش داد. نزدیک به ۲۰۰ تانک را بدین منظور به کار گرفت. در هر روز به ازای هر توپ( معمولاً بدون در نظر داشتن هدفی مشخص) ۶۰۰ شلیک انجام میگرفت. در واقع عراق قسمت اعظمی از ذخیره ی مهمات خود را استفاده کرد و مجبور شد برای تأمین آن خرید اضطراری انجام دهد.

    هر دو طرف قسمت مهمی از دارایی خود را صرف این جنگ کردند. عراق در ادامه تلفات بیشتری را در نیروی زرهی خود متحمل شد و به دنبال ایجاد دفاع هوایی توسط ایران، بسیاری از جنگنده های خود را از دست داد. ایران ادعا کرد روزانه ۷ جنگده عراقی را ساقط کرده است، در حالی که عراق نیز مدعی شد چندین فروند ازاف ۴ های ایران را منهدم کردن است. با این حال عراق ،روزانه صد ها پرواز را به انجام می رساند و مدعی شد در فاصله ی ۹ فوریه تا ۳۱ مارس، ۱۸۶۴۸ پرواز را بر روی فاو به انجام رسانده است. با مساعد شدن هوا، خلبانان عراقی با انجام پرواز در ارتفاع کم، تأثیر بیشتری داشتند.

    آنها همچنین حجم زیادی از گاز خردل و احتمالاً عامل اعصاب را در این منطقه رها کردند. با اینکه تلفات جانی حملات هوایی کم بود، اما نیرو های ایرانی را مجبور نمود که مخفی شده و فعالیت عقبه آنها را فلج ساخت .همچنین هنگام مساعد بودن هوا و در روز حملات نیروی پیاده ی آنها را ناکام می گذاشت. گاز خردل تأثیر عمیقی بر جای گذاشت، چرا که نیرو های ایرانی در استفاده از ادوات دفاع شیمیایی، آموزش کامل ندیده بودند.

    عراق دستاورد چندانی در این حملات کسب نکرد و هزینه ای سنگینی پرداخت. عراق متوجه شد به علت نداشتن حملات نیروی پیاده نظام و قابلیت نفوذ، هزینه زیادی را پرداخت کرده است. با این که عراق در ۲۱ فوریه از سوی ارتش سوم به شدت تقویت شد، اما هنوز نمی توانست به صورت مؤثر مانور دهد. عراق همچنین در زمان ضد حملات تلفات زیادی را متحمل می شد. طی یکی از این ضد حملات در ۲۳ و ۲۴ فوریه، قریب به دو گردان خود را از دست داد. تلاش بدون برنامه ریزی عراق در انجام عملیات آبی خاکی، در ۹ و ۱۰ مارس باعث انهدام چند گردان شد و در حمله ی سه جانبه ای که علیه نیرو های استقرار یافته ی ایران انجام داد، ادوات یکی دیگر از تیپ های خود را از دست داد.

    بسیاری از اهدافی که عراق در روز به دست می آورد در شب از دست می رفت ، زمانی که ایران می توانست از برتری خود در جنگ پیاده نظام بهره ببرد.

    تیپ ۲۸و ۷۴ عراق زمانی که در ماه مارس تلاش کرد به سمت فاو پیشروی کند، تلفات سنگینی را متحمل شد و عراق مجبور شد برای انتقال زخمی های خود تمهیدات ویژه ترتیب دهد.

    با افزایش تلفات، عراق از میان کارکنان چند هتل بزرگ نیرو گیری کرد و تاکسی های خالی را که از بصره به سمت شمال می رفتند مجبور کرد اجساد را جابه جا کنند.

    عراق در ۱۱ مارس ضد حمله ی دیگری را به انجام رساند، اما نیرو های عراقی طی سه هفته تنها ۷ کیلومتر پیشروی کردند. در این زمان عراق قسمت اعظم نمکزار Mamlha را پس گرفت. هر دو طرف تلفات زیادی را متحمل شده و تقریباً به مرز فرسودگی رسیدند.

    در این زمان ۲۰۰۰۰ نیروی ایرانی و ۲۵۰۰۰ تا ۳۲۰۰۰ نیروی عراقی در نزدیکی یکدیگر مستقر شده بودند اما هیچ یک توان انجام عملیاتی جدید را نداشتند. ایران ۲۷۰۰۰ تا۳۰۰۰۰ نفر را از دست داد و تلفات عراق ۵۰۰۰ تا ۸۰۰۰ نفر بود.

    ضد حمله به فاو باعث استفاده بیشتر از گاز های شیمیایی شد. به عنوان مثال عراق در ۲۴ فوریه برای حمایت از عملیات خود از گاز های شیمیایی بهره گرفت. عراقی موفق شد ۱۸۰۰ نفر از نیرو های ایرانی را مسموم کند، اما بعضی از نیرو های خود را نیز مسموم ساخت.

    در نتیجه عراق در تلاش های اولیه دستاورد چندانی از حملات گازی خود کسب نکرد. گسترش کارخانه های ساخت مواد شیمیایی هنوز نتوانسته بودند تمرکز مؤثری را در مناطق هدف به وجود آورند. آب و هوای مرطوب،تاثیر عوامل عصبی، سیانید و گاز خردل عراق را کم تأثیر می ساخت. با اینکه ۸۵۰۰ ایرانی در عملیات های والفجر ۸ و ۹ به وسیله گاز مسموم شدند، اما تنها ۷۰۰ نفر آنها کشته و یا به شدت مجروح شدند (در گزارش های مربوط به تلفات بمباران های شیمیایی عراق حجم تلفات نامشخص است.) گزارش هایی که انتقاد های شدیدی را علیه عراق در سراسر دنیا بوجودآورد.

    ۸ ۲) والفجر۹؛ ادامه درگیری ها در مناطق کرد نشین شمال:

    زمانی که نیرو های ایران همچنان در فاو درگیر بودند،آنان عملیات دیگری را آغاز کردند. عملیات والفجر ۹ علیه منطقه کرد نشین عراق انجام گرفت. نزدیک به مرز های شمالی ودر ۲۷۰ کیلومتری شمال بغداد، ۹۲ کیلونتری شمال غرب کرکوک و ۲۲ کیلومتری سلیمانیه. در این عملیات نیرو های پاسدار، بسیج، کرد های بارزانی و عوامل کرد حامی ایران، شرکت داشتند. مزیت ایران در این منطقه این بود که عراق فاقد نیروی کافی برای پوشش مناسب مرز های شمالی بود. ایران سعی کرد تعدادی از دره هایی که به داخل عراق باز می شدند را تصرف کند.

    والفجر ۹ در ۱۵ فوریه آغاز شد و ایرای ها طی حملاتی کوچک، بخش هایی از سلیمانیه را به تصرف درآوردند. سپس به سمت Chwarta پیش رفتند و چند شیار را در دره ای در ۲۰ کیلومتری سلیمانیه را تصرف کردند. در ۲۴ و۲۵ فوریه ایران به کمک هشت تیپ خود حمله دیگری را آغاز کرد.

    به نظر می رسید ایران با انجام این حمله در صدد تصرف بلندی های مشرف بر جاده ی سلیمانیه ـ Chwarta می باشد. این حمله در بلندی هایی به ارتفاع ۶۶۰۰ فوت انجام گرفت و ۳۰۰ کیلومتر مربع از خاک عراق را تحت پوشش قرار می داد.

    با اینکه بسیاری از روستا های این منطقه تخلیه شده بودند، ایران شهر Chwarta را محاصره کرد. سپس عراق نیرو های خود را برای کمک به جنگ فاو منتقل کرد و ایران شهر کوچک نظامی سیتک را در ۲ مارس ویک روز پس از اینکه ۲۵۰۰ نیروی عراقی منطقه را ترک کردند، به تصرف درآورد .

    با اینکه عراق استفاده از سلاح های شیمیایی را آغاز کرد، اما نیروهای ایرانی در ۳ مارس به اندازه ی کافی به سلیمانیه نزدیک شدند و می توانستند آن را هدف خمپاره قرار دهند.

    در این زمان ، عراق نیرو های خود را به شمال آورد و موفقیت های ایران متوقف شد. با این حال آشکار است که ایران در این عملیات بیشتر از جانب کرد های مخالف بارزانی حمایت شد و شیعیان عراقی نقش کمتری داشتند.

    در ماه می، زمانی که عراق در پاک سازی منطقه ی میان داهوک و مدینان از نیرو های کرد شکست خورد، این حمایت آشکار تر می گردد. نیرو های بارزانی ،عملیاتی را در نزدیکی خطوط لوله ی عراق ترکیه ترتیب دادند و شهر کوچک Mangesh در نزدیکی موصل را اشغال کردند. این در حالی بود که ذخیره های شهر به اتمام رسیده بود. آنها همچنان شهر را علیرغم ضد حمله ای که در ۱۹ می توسط یک تیپ عراقی صورت گرفت، در تصرف داشتند. (آنها قسمت کوچکی از گارد ریاست جمهوری و نیرو های Jash (کرد های حامی عراق)بودند.) در حالی که حمله ی نیرو های ایرانی و کرد ارزش استراتژیک اندکی داشت، اما موفقیت آنها تعداد زیادی از نیرو های عراقی را زمین گیر کرد، که شامل تمام لشکر یازدهم عراق می شد و تأثیر سیاسی دستاورد های ایران در فاو را تقویت می کرد. و روشن است که حضور ۳۰۰۰۰ نیروی ارتش ترکیه در این منطقه ،همچنان باعث صیانت خط لوله نفت عراق ترکیه می شد.

    ۸ ۳) بن بست در جنوب؛ عراق حملات هوایی جدیدی را آغاز کرد:

    در اوایل ماه آوریل الگوی جنگی در فاو حاکم شد که تا اوایل سال ۱۹۸۸ ادامه یافت. ایران ۲۰۰ کیلومتر مربع از فاو را در دست داشت و همچنان از پل های اضطراری بر روی شط العرب بهره می برد. ایران با استفاده از این پل ها و شناور های کوچک، پایگاه های کنار شط را پشتیبانی می کرد. ایران همچنین ۲۰۰۰۰ تا ۲۵۰۰۰ نفر از نیرو های فعال خود را در فاو مستقر کرده بود. ایران در انتقال ادوات سنگین به فاو موفق نبود، اما توپخانه ی خود را تا آنجایی که امکان داشت جلو آورد و پایگاه اصلی هوایی عراق در شعیبیه در نزدیکی بصره را بمباران می کرد.

    با این حال عراق اکنون توانایی آن را داشت که ایران را در جنوب کاملاً تحت کنترل در آورد. عراق در اطراف مواضع ایران مواضع دفاعی مستحکم خود را بازسازی کرد. بر خلاف مواضع ایران، مواضع دفاعی عراق از طریق سه جاده اصلی تغذیه می شد و پایگاه های هوایی و توپخانه ای در آن استقرار یافته بود. عراق انبار های ذخیره سازی مهمات را در این منطقه بنا کرد و قدرت آتش این کشور، ۵ تا ۷ برابر ایران بود. همچنین عراق اطلاعات بهتری در مورد محل استقرار مواضع ایران داشت. این باعث دقت آتش عراق می شد و نیرو های ایرانی را مجبور می کرد تنها از دستاورد های خود دفاع کنند.

    در همین زمان، تلفات سنگین عراق در ضد حملات قبل، این کشور را از انجام ضد حملات جدید علیه فاو مأیوس می کرد ، بر خلاف تغییرات جوی که باعث شده بود زمین خشک شود و این امکان به وجود بیاید که عراق از نیروی زرهی خود بهره بگیرد. عراق نمی توانست در برابر تلفات تاب بیاورد، همچنین نمی توانست بسیاری از نیرو های خود را در معرض حملات متقابل نگاه دارد.

    ایران در ادامه ۳۰۰۰۰۰ تا ۴۰۰۰۰۰ نفر از نیرو های خود را در جبهه ی ۱۱۰۰ کیلومتری مستقر کرد و برای آغاز حمله ای دیگر آماده بود و از موقعیت استراتژیک خوبی بهره می برد. در شمال، نیرو های شورشی کرد مواضع تحت تصرف خود را گسترش دادند و نیرو های ایران نیز در ۱۰ کیلومتری سلیمانیه باقی ماندند. در مرکز، نیرو های ایرانی تپه های میمک را در تصرف داشتند که ۷۰ مایل با بغداد فاصله داشت. تمرکز اصلی نیرو های ایرانی همچنان در اطراف نیزار های هویزه بود تا بتوانند به بزرگراه بغداد بصره دست یابند. نیرو های ایرانی مستقر در فاو هم قریب به دو تیپ کامل بودند. ایران تقریباً قادر بود در هر نقطه ای که می خواست نیرو های خود را مستقر سازد و از فقدان عمق استراتژیک عراق بهره ببرد. این در حالی بود که عراق هیچ هدفی را در ایران نمی یافت که نیرو های این کشور بتوانند به آن دست یابند.

    ایران همچنین فشار های نظامی خود را در منطقه جنوبی خلیج (فارس) ادامه داد. نیروی دریایی ایران در ۹ ژانویه اولین کشتی ساخت آلمان غربی خود را آزمود. در ۱۲ ژانویه اولین کشتی آمریکایی و در ۱۳ ژانویه اولین کشتی انگلیسی خود را به آب انداخت. ایران به کمک بالگرد های خود،چندین حمله دریایی را به انجام رساند و در ۳ مارس،یک نفت کش ترکیه ای را مورد حمله قرار داد. ایران همچنین به حملات تروریستی خود علیه کویت ادامه داد و طی یک رفتار ایذایی، چند مین دریایی را در آب های خلیج (فارس) رها کرد.

    رهبری ایران بیش از پیش ،کویت و عربستان سعودی را تهدید کرد و به طور کنایه آمیز به کویت اعلام کرد که شکست عراق در بازپس گیری فاو، دست ایران را برای انجام اعمال نظامی علیه کویت، باز خواهد گذاشت.

    ایران همچنین در ۷ ژانویه اعلام کرد که پایانه های نفتی جدیدی را در سواحل جنوبی و در قسمت هایی که دسترسی جنگنده های عراقی به آنها امکان پذیر نیست،راه اندازی خواهد کرد. این پایانه ها در فوریه و مارس ودر مکان های زیر راه اندازی شدند: بندر لنگه در داخل تنگه، جزیره ی قشم در داخل تنگه و جاسک در خارج تنگه. این پایانه ها به وسیله ی نفت کش های استیجاری ایران تغذیه می شدند. همچنین ایران اعلام کرد ایستگاه حفاری جدیدی را در گناوه(واقع در ۴۰ کیلومتری خارک) راه اندازی خواهد کرد.

    با این حال در عمل ایران متوجه شد که انتقال نفت به نفتکش ها از طریق پایانه ای شناور در ساحل لارک، آسان تر صورت می گیرد. این پایانه در ژوئن ۱۹۸۶ افتتاح گشت و به هدف اصلی حملات بلند برد نیروهای هوایی عراق تبدیل شده بود.

    عراق همچنان به بمباران های استراتژیک خود اصرار می ورزید. عراق اهدافی مانند پل کوتار را که مسیری کلیدی میان ایران و ترکیه بود ،در ۱۳ مارس هدف قرار داد.در ۷ می، عراق حمله هوایی گسترده ای را بر روی شهر تهران انجام داد. این حمله بزرگترین پالایشگاه ایران را به آتش کشید و یکی از واحد های پردازش آن را نابود کرد، همچنین دو واحد تولید کاتالیست با ۲۵۴۰۰۰بشکه نفت موجودی آن، نابود شد. عراق کارخانه تسلیحات سازی پارچین را در ۲۳ می، هدف قرار داد و همچنان به اهدافی چون قطار ها و مراکز غیر نظامی یورش می برد. عراق موفق شد در حملات ۹ ژوئن و ۲ جولای ،فرستنده های ماهواره ای اسد آباد همدان را نابود کند. این کار باعث شد ارتباطات تلفنی و تلکسی بین المللی ایران برای دو هفته مختل شود.

    نیروی هوایی عراق همچنان نفت کش های ایران راکه به سمت سیری رفت و آمد

    می کردند ، مورد حمله قرار می داد. در جولای ۱۹۸۶، فرمانده نیروی دریایی عراق، دریادار محمد عبد الله، ادعا کرد که عراق از ابتدای جنگ تا کنون ۵۸ نفت کش، ۸۵ کشتی بازرگانی و ۴۰ کشتی پشتیبانی ایران را نابود کرده است.

    ۸ ۳ـ۱) عملیات های مهران وکربلای ۱:

    عراق در سال ۱۹۸۶ ضد حمله های گسترده را علیه ایران آغاز کرد. در حالی که به نظر می رسید صدام حسین احساس می کرد عراق می تواند وضعیت فاو و کردستان را تحمل کند، اما به شدت نگران این مسائل بود که نشان دهد عراق می تواند در انجام عملیات موفق باشد و همچنین از بغداد در مقابل حملات دفاع کند.درنتیجه عراق حمله

    گسترده ای را تدارک دید که بتواند مهران را بازپس بگیرد. مهران یکی از مسیر های کلیدی در حمله به بغداد بود.

    عراق در ۱۰ می، با ۲۵۰۰۰ نفر به سمت مهران حرکت کرد. مهران هدف تقریبا آسانی بود. شهری تخلیه شده، در یک مایلی مرز که از بغداد ۱۶۰ کیلومتر فاصله داشت. نیروی دفاعی این شهر ۵۰۰۰ سرباز درجه پایین ایرانی بودند. در نتیجه این شرایط ، عراق به هدفی آسان دست یافته بود و قادر بود بخشی از خاک ایران را اشغال کند، بدون اینکه خطراتی چون خطرات فاو، وی را تهدید کند.

    نیرو های عراق در ۱۴ می، مهران را مورد حمله قرار دادند. در ۱۷ می ،مهران و بلندی های مشرف به آن و پنج روستا در اطراف آن، به تصرف عراق در آمد. آنها جنگ را تا رسیدن به بلندی های مرز ادامه دادند و تلفات سنگینی را بر نیرو های ضعیف ایرانی وارد کردند. عراق به کمک پرتابگرهای موشک توانست نیرو های ایرانی را از تمام سرزمین های هموار و پست، خارج سازد.

    این موفقیت، پیروزی سمبلیک مهمی را نصیب عراق کرد، این در حالی بود که نیرو های کرد مخالف صدام، موفقیت های اندکی را در منگش و داهوک علیه نیرو های عراقی کسب کرده بودند. عراق پیروزی های اندکی را نیز در فکه و در جنوب به دست آورد و سپس با سر و صدای زیادی اعلام کرد تا پایان جنگ در مهران باقی خواهد ماند. با این حال عراق نتوانست بلندی های ۱۵۰۰ متری شرق مهران را بدست آورد.

    بر اساس برخی از گزارشات، این شکست نتیجه ی سرباز زدن صدام حسین از طرح ژنرال توفیق، فرمانده ی لشگر دوم بود. وی پیشنهاد کرده بود به سمت دهلران پیشروی صورت گیرد و بلندی های اطراف شهر محافظت شود. همچنین نیروی کاملاً زرهی عراق، فاقد نیروی پیاده نظام بود که بتواند در مواضع کوهستانی به جنگ بپردازد.

    ایران با آغاز دور جدید «عملیات های نهایی»، به این حمله پاسخ داد . نشانه های موجود حاکی از آن بود که حمله در ۱۹ می (سالگرد شهادت حضرت علی علیه السلام)آغاز خواهد شد.

    با این حال ایران مخفیانه برای بازپس گیری مهران آماده شد. عراق در نگهداری منطقه دچار اشتباه شد و این در حالی بود که از بلندی های اطراف با حملات متعدد مواجه بود.

    ایران نیروی خود را در قالب لشکر ۱۰ پیاده نظام آماده کرد. این نیرو متشکل از ۴ یا ۵ تیپ پاسداران بود و تعداد زیادی از گردان هایی که برای جنگ های کوهستانی آموزش دیده بودند، در آن حضور داشتند. این نیرو ها کاروان کربلا نام گرفتند و در این زمان عملیات کربلا ، جایگزین عملیات والفجر شد.

    نیرو های ایرانی در ۲۰ ژوئن حمله ی خود را علیه مواضع عراق در بلندی ها آغاز کردند و به سرعت مشخص شد که ایران در جنگ کوهستان از برتری برخوردار است. در این حملات، ایران از گاز شیمیایی بهره گرفت و از آنجا که نیرو های عراق تنها تا ۲۰ کیلومتر خارج از مهران را گشت زنی می کردند، ایران از این موقعیت استفاده کرد. نیرو های ایرانی در اولین دامنه کوهستانی متوقف شدند. نیرو های ایرانی به سرعت مواضع دفاعی عراق در مهران را نابود کردند، یک فرمانده را کشتند و ۱۲۰۰ تا ۲۰۰۰ نفر تلفات بر نیرو های عراقی تحمیل کردند.

    در اینجا ،یک بار دیگر مشکلات فرماندهی و کنترل در نیروی هوایی عراق مشاهده می شود. فرمان حمله ی هوایی همه جانبه بسیار دیر صادر شد و در هنگام اوج حملات ایران، عراق تنها ۳۳ حمله به وسیله ی بالگرد ها و ۱۰۰ حمله به وسیله ی جنگنده های خود انجام داد و این در حالی بود که ظرفیت حمله بالگردها ۵۰۰ پرواز و ظرفیت حمله جنگنده ها ۳۰۰ پرواز در روز بود.

    به هر حال در ۳جولای ، عراق مجبور شد بپذیرد که ایران مهران را آزاد ساخته است. ایران نه تنها پنج بلندی ای را که عراق اشغال کرده بود ،پس گرفت، بلکه چهار بلندی را نیز در خاک عراق به تصرف درآورد و ۱۲ تا۴۰ کیلومتر به سمت غرب پیش رفت. با اینکه مشخص نیست محموله های اهدایی ایالات متحده به ایران در این پیروزی نقش مستقیمی را ایفا کردند یا خیر، اما به یاد داشتن این مسئله مهم است که موشک های ضد تانک هدایت شونده در نابود کردن انبار ها و جلوگیری از ضد حملات عراق بسیار مؤثر بودند.



    مشکلات پیش روی ایران، بسیار دشوار بود. ایران همچنان توانایی بسیج کردن نزدیک به یک میلیون نفر را داشت. ارتش ایران ۳۰۵۰۰۰ نفر و پاسداران ۳۵۰۰۰۰ نفر نیرو در اختیار داشتند. ایران ۱۰۰۰ تانک فعال و ۱۴۰۰ خودروی زرهی و بین ۶۰۰ تا ۸۰۰ قبضه توپ در اختیار داشت. نیروی هوایی ایران شامل ۳۵۰۰۰ نفر بود، اما تعداد هواپیماهای عملیاتی، ۶۰ تا ۸۰ فروند برآورد شده است.


    ویرایش توسط حسنعلی ابراهیمی سعید : 14th June 2015 در ساعت 10:38 PM

  10. #10
    همکار تالار نیروی نظامی وهوانوردی
    رشته تحصیلی
    تجربی
    نوشته ها
    2,617
    ارسال تشکر
    3,144
    دریافت تشکر: 2,553
    قدرت امتیاز دهی
    871
    Array

    پیش فرض پاسخ : درس های نبرد ایران و عراق اثر آنتونی کردزمن

    بخش هشتم قسمت اول

    مشکلات پیش روی ایران، بسیار دشوار بود. ایران همچنان توانایی بسیج کردن نزدیک به یک میلیون نفر را داشت. ارتش ایران ۳۰۵۰۰۰ نفر و پاسداران ۳۵۰۰۰۰ نفر نیرو در اختیار داشتند. ایران ۱۰۰۰ تانک فعال و ۱۴۰۰ خودروی زرهی و بین ۶۰۰ تا ۸۰۰ قبضه توپ در اختیار داشت. نیروی هوایی ایران شامل ۳۵۰۰۰ نفر بود، اما تعداد هواپیماهای عملیاتی، ۶۰ تا ۸۰ فروند برآورد شده است.



    ● بخش پنجم: تلاش های ایران در «عملیات های نهایی» ۱۹۸۶و۱۹۸۷:

    ۸) یران برای دور جدیدی از «عملیات های نهایی» آماده می شود:

    شکست ایران در انجام «عملیات های نهایی» در سال های ۱۹۸۴ و ۱۹۸۵ مورد تردید است. ایران در عملیات های سال ۱۹۸۴ و بهار ۱۹۸۵ تلفات سنگینی را متحمل شد، اما به دشواری حاضر بود تمایلش برای سرنگونی رژیم صدام حسین را کنار بگذارد. طراحان ایرانی جنگ تلاش می کردند راهی را برای حمله در طول و یا محاصره نیزار های هویزه پیدا کنند و عراق را در جنوب مورد حمله قرار داده و شبه جزیره های فاو و ام القصر را تصرف کنند.

    مشکلات پیش روی ایران، بسیار دشوار بود. ایران همچنان توانایی بسیج کردن نزدیک به یک میلیون نفر را داشت. ارتش ایران ۳۰۵۰۰۰ نفر و پاسداران ۳۵۰۰۰۰ نفر نیرو در اختیار داشتند. ایران ۱۰۰۰ تانک فعال و ۱۴۰۰ خودروی زرهی و بین ۶۰۰ تا ۸۰۰ قبضه توپ در اختیار داشت. نیروی هوایی ایران شامل ۳۵۰۰۰ نفر بود، اما تعداد هواپیماهای عملیاتی، ۶۰ تا ۸۰ فروند برآورد شده است.

    در مقابل ارتش دائمی و ارتش مردمی عراق روی هم رفته نزدیک به ۸۰۰۰۰۰ نفر سرباز در اختیار داشت که ۲۳۰۰۰۰ نفر آنها، آماده به خدمت بودند. به غیر از زمان هایی که ایران به سرعت نیروی بسیج خود را گسیل می کرد، عراق در نیروی انسانی برتری داشت. عراق ۴۵۰۰ تانک فعال، ۴۰۰۰ خودروی زرهی و ۵۰۰۰ قبضه توپ در اختیار داشت. ۴۰۰۰۰ نفر در نیروی هوایی عراق مشغول به خدمت بودند. که شامل پرسنل پدافند هوایی و ۵۰۰ هواپیمای جنگی فعال می شد.

    این برتری از آنجا روشن می گردد که در سال ۱۹۸۶ این عراق بود که اولین عملیات گسترده را آغاز کرد. عراق هفته ها وقت صرف کرده و تجهیزات و تدارکات خود را در نزدیکی جزایر مجنون مستقر ساخت و دسترسی خود به جزایر را توسعه بخشید. این کشور سطح آب را پایین آورد و حجم وسیعی از سازه های مهندسی را بنا کرد تا بدین وسیله حمله به قسمت شمالی جزایر که در دست ایرانی ها بود را طراحی و اجرا کند. ۶ ژانویه که روز ارتش عراق می باشد، دو تیپ از ارتش سوم عراق مواضع ایرانی ها در شمال جزایر را مورد حمله قرار دادند. دفاع ایران در این منطقه ضعیف بود. با فرا رسیدن ۸ ژانویه ،عراق نیرو های ایرانی را تا نیمی از قسمت جنوبی جزیره به عقب راند.

    این موفقیت عراق نتوانست حمله ی ایران را متوقف کرده و یا به تأخیر بیاندازد. رهبری ایران همچنان بر این باور بود که اگر نیرو های این کشور بتوانند فشار سنگینی را بر نیرو ها و رژیم عراق وارد کنند، دفاع عراق در هم خواهد شکست. بعضی از رهبران، مانند (امام) خمینی به نوعی یاری خداوند اعتقاد داشتند.

    در نتیجه نیرو های ایران در نیمه ی دوم سال ۱۹۸۵ حملات سنگینی به قسمت جنوبی داشتند. همچنین ایران عملیات های آبی خاکی خود را افزایش داد. در طول سال ۱۹۸۵، ایران تعداد زیادی قایق تندرو، پل های موقت و ادوات احداث آنها را به کار گرفت و تمرینات آموزشی آبی خاکی گسترده ای را در دریای خزر ترتیب داد. با به کار گرفتن تلاش های مهندسی فراوان، ایران در جنوب آبادان یک شبکه ازجاده های نظامی را بر روی تپه ماهور ها به سمت نیزار ها احداث کرد و مناطقی را در طول شط غرقه سازی کرد.

    ایران برای اولین بار در اکتبر ۱۹۸۵ برای انجام کار های نظامی در عقبه ی خود از زنان استفاده کرد، بدین منظور که مردان حاضر در خط مقدم از انجام این وظایف آزاد شوند. همچنین فرستادن اجباری کارمندان دولت به جبهه ها را متوقف کرد.

    در دسامبر ۱۹۸۵ و ژانویه ۱۹۸۶ ،قریب به ۵۰۰۰۰ نفر داوطلب اعلام آمادگی کردند که بعضی از برآورد ها بیش از ۳۰۰۰۰۰ نفر را اعلام کرده اند. ایران تجهیزات دفاع شیمیایی خود را گسترش داده بود و در اواخر ۱۹۸۵ بعضی از شواهد حاکی از آن هستند که سوریه به ایران کمک می کند عوامل جنگ شیمیایی خود را توسعه بخشد.

    زمانی که ایران بسیج شد، نیرو های خود را در جنوب مستقر ساخت. این نیرو های شامل دو سوم نیرو های برگزیده ی پاسداران بودند: تیپ ۲۵ کربلا، گردان ۸ نجف اشرف، گردان عاشورا، تیپ ویژه شهادت. نیمی از نیرو های ارتش هم در این صف آرایی حضور داشتند: تیپ ۸۱ باختران، تیپ ۳۰ مازندران، تیپ ۷۷ خراسان. مجموع این نیرو ها ۲۰۰۰۰۰ نفر بود که در قالب ۲۰ تا ۲۵ تیپ شکل گرفتند. بخش عمده ای از این نیرو های بین اهواز ـ دزفول و هور العظیم و هور الهویزه استقرار یافته بودند.

    در اوایل سال ۱۹۸۶ ایران نیرو های آبی خاکی جدید خود را در نزدیکی شط العرب مستقر ساخت و حجم زیادی از قایق های تندرو و ادوات ساخت پل را در این منطقه ذخیره ساخت. ایران همچنین قریب به ۱۰۰۰ نیروی کماندوی آبی خاکی در اختیار داشت. این یگان های کماندویی آموزش های ویژه ای برای جنگ در مناطق آبی خاکی و نیزار ها دیده بودند و فرماندهی بسیار مؤثری همانند فرماندهی هوابرد و یگان های ویژه آنها را هدایت می کرد. این نیروی عظیم به ایران این توانایی را می داد که در طول شط العرب به عملیات بپردازد.

    ۸ ۱)عملیات والفجر ۸: ایران، فاو را تصرف کرد:

    در اوایل فوریه ایران آماده بود موج جدید عملیات های خود را آغاز کند. با اینکه اهداف اصلی ایران از این حملات مشخص نیست، به نظر می رسد هدف استراتژیک اصلی، تصرف و حفظ شبه جزیره ی فاو بود تا بدین وسیله دسترسی عراق به خلیج را قطع کنند، با ادامه حملات ، بصره را از جنوب به تصرف درآورند، تولید نفت در جنوب عراق را مختل کنند، دسترسی عراق به کویت را دشوار سازند و شورش های شیعیان و یا عملیات های ضد حکومتی را تقویت کنند.

    در نهم فوریه ایران اولین بخش از حمله ی دو زبانه ی خود را علیه لشگرهای سوم و هفتم عراق آغاز کرد. ایران سعی می کرد با حمله به دو انتهای شمالی و جنوبی جبهه جنوبی عراق، نیرو های عراقی را از هم بشکافد. زبانه ی شمالی نیرو های ایرانی در عملیات، در سه محور جدا از هم عملیات را آغاز کردند. هدف اصلی این سه محور، منحرف کردن نیرو های عراقی بود.

    یکی از سه محور در نزدیکی Qurnah و محل برخورد لشکرهای سوم و چهارم عمل

    می کرد. آنها به سمت استحکامات دفاعی کاملاً آماده ی عراق حمله برده و حملات موجی نیروی زمینی ایران نیز نزدیک به سه روز ادامه یافت. قدرت آتش عراق با تحمیل تلفات سنگین به ایران، نیرو های ایرانی را به عقب راند.

    محور دوم، نیروی کوچکی از یگان های زرهی ایران بود که در جنوب Qurnah عمل کردند و این باعث شد که نیرو های ایرانی و عراقی از فاصله ای نزدیک به یکدیگر شلیک کنند. برتری عراق در تعداد و وضعیت آموزشی نیرو ها، بار دیگر باعث شد که ایران متحمل خسارات سنگینی شده و نزدیک به ۴۰۰۰ نفر از نیروهایش را از دست بدهد.

    محور سوم در ۱۴ فوریه عمل کرد. ایران تلاش کرد قسمت جنوبی جزایر مجنون را بازپس گیرد و در مواضع قبلی خود مستقر شود. نتیجه ی حملات ایران در جنوب متفاوت بود. ایران با استفاده از پوشش شب و بدی آب و هوا، در شب ۱۰و۱۱۰ فوریه حمله ی دو بخشی خود را به سمت فاو آغاز کرد. در یک بخش از این حمله که نیرو های غواص نیز حضور داشتند گروهی از جزایر جنوب خرمشهر موسوم به ام الرصاص، مورد حمله قرار گرفت. نیرو های ایرانی به سرعت جزیره ی اصلی را که در واقع بی دفاع بود ، تصرف کرده و به سمت جاده ی بصره فاو حرکت کردند. هرچند نیرو های ایرانی با موانع مستحکم عراقی مواجه شده و در مقابل فاقد نیروهای زرهی و توپخانه ای حمایت کننده از خودبودند.. نیرو های عراقی در ۱۲ فوریه ام الرصاص را پس گرفتند و نیرو های ایرانی در عرض شط ،عقب نشستند.

    این دومین حمله ای بود که دستاورد های قابل توجهی داشت. این نیرو های فاو را در نزدیکی سیبا مورد حمله قرار دادند. با اینکه شط در این قسمت ۲۸۰ متر پهنا داشت و نیرو های ایرانی مجبور بودند در شب و زیر باران شدید از آن عبور کنند، اما استقرار آنها با موفقیت انجام شد. ایران موفق نشد به سرعت پل اضطراری در نزدیکی سیبا بر روی شط بنا کند، اما قایق های ایران توانستند نیرو های یک تیپ را به شش نقطه در آن سوی شط برسانند و نیرو های ایرانی در جبهه ای گسترده در ساحل شبه جزیره ی فاو شروع به پیشروی کردند.

    فرماندهی عالی عراق گمان کرد که ایران از شمال، جایی که محور اصلی عملیات قرار داشت، حمله خواهد کرد. آنها بیشتر پشتیبانی خود را در Qurnah مستقر کردند و برای عکس العمل کند بودند. فرماندهان عراقی در این منطقه مشغول مقابله با حملات احتمالی توپخانه ی ایران به بصره بودند و زمانی که متوجه شدند ایران درصدد حمله است، احساس کردند که نیروهای ایرانی به سمت جنوب شهر حمله خواهند کرد.

    نیروهای عراقی نیز که از فاو دفاع می کردند، آمادگی لازم را نداشتند. به نظر می رسد طراحان عراقی احتمال حمله ی ایران به این منطقه را در نظر نگرفته بودند و همچنین اهمیت استراتژیک فاو را مورد غفلت قرار دادند.

    با اینکه بندر فاو کاملاً متروک بود و نیزار های بسیار ، فاو را از بصره و دیگر خطوط ارتباطی عراق دور کرده بود، حمله ی موفق ایران به این منطقه می توانست ارتباط عراق با خلیج (فارس) را قطع کند. همچنین تسخیر این منطقه به ایران این توانایی را می داد که از سمت جنوب ،بصره را مورد حمله قرار دهد و خطوط ارتباطی اصلی عراق با کویت را نیز مختل سازد.

    تعداد نیرو های محلی عراق، در نزدیک محل استقرار نیرو های ایرانی، اندک بود و در خود شهر نیز تنها ۱۰۰۰ سرباز عراقی آماده به خدمت برای دفاع حضور داشتند. نیرو های محلی نه توانایی آن را داشتند که با فرود چند گانه ی نیرو های ایرانی مقابله کنند و نه می توانستند جلوی نیرو هایی را بگیرند که با عبور از مواضع آبی ، شهر را محاصره کرده بودند. ایرانی ها در ساعات اولیه حمله، عمیقاً به مواضع دفاعی عراق نفوذ کردند. نیرو های مستقر در فاو تا ۱۴ فوریه دوام آوردند، اما بعضی از یگان های خارج از فاو ترسیدند و مواضع دفاعی ثابت و بسیاری از تجهیزات سنگین خود را رها کرده، فرار کردند. با وجود اختلافات آماری ، به نظر می رسد عراق در طول جنگ های اولیه در عراق متحمل ۴۰۰۰ نفر تلفات شده است. ایران نیز ۲۵۰۰ تلفات داشت و توانست ۱۵۰۰ عراقی را به اسارت بگیرد.

    به علاوه عراق نتوانست در بخش ابتدایی این جنگ مهم، از نیروی هوایی خود استفاده کند. با اینکه عراق بعد ها ادعا کرد روزانه ۳۵۵ جنگنده و ۱۳۴ بالگرد را در این جنگ به پرواز درآورده است، اما باران سنگین در روز های اول جنگ امکان اینکه این پرواز ها مؤثر واقع شود را سخت می کرد. هوای مساعد برای پرواز تا ۱۴ فوریه امکان پذیر نشد. حتی پس از آن هم وضعیت هوا غیر قابل پیش بینی بود. جنگنده های عراق خسارات جدی دیدند، بدون اینکه اهداف مناسبی را پیدا کنند. نیروی زمینی ایران دریافت که باید مخفی شده، سنگر سازی کرده و پوشش مناسب به خود بگیرد و تجهیزات سنگین خود را در شب به این منطقه وارد کند. عراق ۱۵ تا ۳۰ فروند جنگنده خود را در اولین هفته ی والفجر ۸ از دست داد و تنها با چند هدف محدود مواجه شد. واین دستاوردها هرگز از دست رفتن هواپیما هایی را که هر کدام ۲۰ میلیون دلار قیمت داشتند، توجیه نمی کرد.

    همچنین حملات هوایی عراق نتوانست ارتباط گذرگاه های شط العرب را قطع کند. گذرگاه هایی که در کنار سواحل شط العرب از خرمشهر و آبادان آغاز شده و تا نقطه آغاز عملیات ایران در جزایر آبادان ادامه داشت. تحرکات مربوط به پشتیبانی، در شب صورت می گرفت. هوای نامساعد در روز باعث می شد که حملات عراق به گذر گاه ها به سرعت تعمیر شود و همچنین هواپیما های عراق نتوانند هیچ یک از پل های اضطراری را منهدم کرده و مانع تحرک ایرانیان شوند.

    در نتیجه عراق نتوانست ضد حمله ای را در روز های ابتدایی به انجام رساند و این باعث شد که ایران تعداد نیرو های خود را در فاو به ۲۰۰۰۰ نفر برساند. فرماندهی عراق به دلیل ترس از حمله ی ایران به بصره و مناطق شمالی، نیروی ذخیره ی خود را افزایش داد.

    با اینکه فرماندهی عالی عراق در جبهه های بصره و Qurana نیرو مستقر ساخت، اما ضد حمله های ابتدایی عراق تا ۱۳ و ۱۴ فوریه، سازماندهی ضعیفی داشت. عراق نیروهای پیاده آموزش دیده ای که بتوانند در حملات زمینی شرکت کنند، در اختیار نداشت. زمانی که یگان های برگزیده ی خود مانند گارد ویژه ی ریاست جمهوری را تشکیل داد، این نیرو ها برای حمله های پیاده، در گیری های رو در رو و حرکت در زمین های مرطوب و نیزار ها آمادگی نداشتند. برتری عراق در نیروی زرهی و توپخانه، تأثیر چندانی را بر نیرو های کاملاً استقرار یافته ی ایران نداشت.

    نقطه ی اوج موفقیت ایران ،سراسر شبه جزیره ی فاو را با تهدید اشغال مواجه کرد و ام القصر را مورد حمله قرار گرفت. نیرو های ایران به مسیر آبی خورعبدالله در مقابل کویت رسیدند و گزارشی هایی هم وجود دارد که نشان می دهد نیرو های ایران پایگاه نیروی دریایی عراق در ام القصر را محاصره کردند، که تنها ۱۶ کیلومتر از فاو فاصله داشت. ایران همچنین منطقه کنترل هوایی عراق را در اختیار گرفت و مرکزی که خلیج (فارس) را پوشش می داد و در شمال فاو قرار داشت، مورد تهدید قرار گرفت.

    این شرایط باعث شد که کویت و عربستان سعودی هم دچار ترس شوند. ترس از شکست عراق باعث شد دولت های عرب به یکدیگر نزدیک شوند و نشست ویژه ای را برای وزرای امور خارجه خود، ترتیب دهند.

    در ۱۴ فوریه تلفات برای ایران به ۸۰۰۰ تا ۱۰۰۰۰ نفر و برای عراق به ۳۰۰۰ تا ۵۰۰۰ نفر رسید. با این حال ، عراق نیروی ذخیره ی خود را به کار گرفت و به توسعه دفاع خود پرداخت. ایران نیز در تأمین و حمایت از نیرو های خود به مرز های محدودیت رسید. ایران فاو، مناطق شمالی سیبا و نمکزار Mamlaha در غرب را در دست داشت، اما آنقدر توان نداشت که در دشت های باز با نیرو های عراق رو به رو شود.

    عراق اکنون توانایی ممانعت از ایران را داشت، اما زمانی که تلاش کرد ضد عملیات سترده ای را آغاز کند، با مشکلاتی رو به رو شد.

    عراق ضد حمله خود را با سه لشکر آغاز کرد که در سه ستون جدا از هم عمل می کردند. یک گروه در طول ساحل شط العرب به سمت جنوب پیشروی کرد. گروه دوم در جنوب ام القصر متوقف شده و از طریق جاده ای که سال گذشته ساخته شده بود، به سمت جنوب حرکت کرد. این جاده به گونه ای ساخته شده بود نیروهای عراقی به سرعت تحرکات خود را صورت داده و از جانب شط دیده نشوند و مورد حمله قرار نگیرند. با این حال این جاده نوعی میانبر بود که در فصول خشک ، بیابانی با خاک نرم بود و در فصول مرطوب دریایی از گل. حمله ی عراقی ها در جاده محدود می شد و به آنها اجازه نمی داد حملات توپخانه ای سنگینی علیه ادوات ایرانی ها صورت دهند. ستون سوم در ساحل شمالی خور عبد الله پیش رفت. در این منطقه هم عراق باید در دشت باز می جنگید و نمی توانست از جاده ی اصلی خارج شود.

    تحت این شرایط، هر گاه عراق نیرو های ایرانی را مورد حمله قرار می داد، تلفات غیر قابل قبولی را متحمل می شد. نیرو های ایران همچنان با اشتیاق مبارزه می کردند و اندوخته سلاح آنها بسیار غنی بود. با اینکه عراقی ها به مدت یک هفته تلاش می کردند به سمت جنوب حرکت کنند، اما دستا ورد چندانی بدست نیاوردند.

    با توجه به اختلافات آماری موجود ، به نظر می رسد عراق طی این ضد حملات متحمل ۵۰۰۰ کشته و زخمی شد. همچنین نامساعد بودن هوا تا ۲۲ فوریه به عراق اجازه نداد از جنگنده ها، بالگرد های جنگی و توپخانه خود استفاده بهینه کند. با استفاده از این زمان، نیرو های ایرانی به خوبی مستقر شدند و طی ۱۰ شب افراد، تجهیزات و ادوات خود را (احتمالاً با استفاده از پل اضطراری که در طی روز از آن استفاده نمی شد) به کنار های شط انتقال دادند.

    به هر حال عراق سعی کرد با استفاده از نیرو های کاملاً ویژه ی خود ایران را از فاو بیرون براند. عراق بهترین فرماندهان خود را در سه گروه به کار گماشت و با استفاده از ارتش زرهی و حملات کوتاه برد پیاده نظام، از یک موضع دفاعی به سمت موضع دفاعی دیگر هجوم می برد. عراق اکنون از تمام نیروی هوایی، توپخانه ای و زرهی خود بهره می برد. مساعد شدن هوا باعث شد که عراق استفاده ی مؤثر تری از پرتاب گر های موشکی خود داشته باشد و استفاده از توپخانه را که تأثیری نداشت، کاهش دهد،زیرا آنها توانایی آن را نداشتند که در زمانی کوتاه حجم سنگینی از آتش را تأمین کنند. عراق حملات خود را به اهداف پیاده نظام گسترش داد. نزدیک به ۲۰۰ تانک را بدین منظور به کار گرفت. در هر روز به ازای هر توپ( معمولاً بدون در نظر داشتن هدفی مشخص) ۶۰۰ شلیک انجام میگرفت. در واقع عراق قسمت اعظمی از ذخیره ی مهمات خود را استفاده کرد و مجبور شد برای تأمین آن خرید اضطراری انجام دهد.

    هر دو طرف قسمت مهمی از دارایی خود را صرف این جنگ کردند. عراق در ادامه تلفات بیشتری را در نیروی زرهی خود متحمل شد و به دنبال ایجاد دفاع هوایی توسط ایران، بسیاری از جنگنده های خود را از دست داد. ایران ادعا کرد روزانه ۷ جنگده عراقی را ساقط کرده است، در حالی که عراق نیز مدعی شد چندین فروند ازاف ۴ های ایران را منهدم کردن است. با این حال عراق ،روزانه صد ها پرواز را به انجام می رساند و مدعی شد در فاصله ی ۹ فوریه تا ۳۱ مارس، ۱۸۶۴۸ پرواز را بر روی فاو به انجام رسانده است. با مساعد شدن هوا، خلبانان عراقی با انجام پرواز در ارتفاع کم، تأثیر بیشتری داشتند.

    آنها همچنین حجم زیادی از گاز خردل و احتمالاً عامل اعصاب را در این منطقه رها کردند. با اینکه تلفات جانی حملات هوایی کم بود، اما نیرو های ایرانی را مجبور نمود که مخفی شده و فعالیت عقبه آنها را فلج ساخت .همچنین هنگام مساعد بودن هوا و در روز حملات نیروی پیاده ی آنها را ناکام می گذاشت. گاز خردل تأثیر عمیقی بر جای گذاشت، چرا که نیرو های ایرانی در استفاده از ادوات دفاع شیمیایی، آموزش کامل ندیده بودند.

    عراق دستاورد چندانی در این حملات کسب نکرد و هزینه ای سنگینی پرداخت. عراق متوجه شد به علت نداشتن حملات نیروی پیاده نظام و قابلیت نفوذ، هزینه زیادی را پرداخت کرده است. با این که عراق در ۲۱ فوریه از سوی ارتش سوم به شدت تقویت شد، اما هنوز نمی توانست به صورت مؤثر مانور دهد. عراق همچنین در زمان ضد حملات تلفات زیادی را متحمل می شد. طی یکی از این ضد حملات در ۲۳ و ۲۴ فوریه، قریب به دو گردان خود را از دست داد. تلاش بدون برنامه ریزی عراق در انجام عملیات آبی خاکی، در ۹ و ۱۰ مارس باعث انهدام چند گردان شد و در حمله ی سه جانبه ای که علیه نیرو های استقرار یافته ی ایران انجام داد، ادوات یکی دیگر از تیپ های خود را از دست داد.

    بسیاری از اهدافی که عراق در روز به دست می آورد در شب از دست می رفت ، زمانی که ایران می توانست از برتری خود در جنگ پیاده نظام بهره ببرد.

    تیپ ۲۸و ۷۴ عراق زمانی که در ماه مارس تلاش کرد به سمت فاو پیشروی کند، تلفات سنگینی را متحمل شد و عراق مجبور شد برای انتقال زخمی های خود تمهیدات ویژه ترتیب دهد.

    با افزایش تلفات، عراق از میان کارکنان چند هتل بزرگ نیرو گیری کرد و تاکسی های خالی را که از بصره به سمت شمال می رفتند مجبور کرد اجساد را جابه جا کنند.

    عراق در ۱۱ مارس ضد حمله ی دیگری را به انجام رساند، اما نیرو های عراقی طی سه هفته تنها ۷ کیلومتر پیشروی کردند. در این زمان عراق قسمت اعظم نمکزار Mamlha را پس گرفت. هر دو طرف تلفات زیادی را متحمل شده و تقریباً به مرز فرسودگی رسیدند.

    در این زمان ۲۰۰۰۰ نیروی ایرانی و ۲۵۰۰۰ تا ۳۲۰۰۰ نیروی عراقی در نزدیکی یکدیگر مستقر شده بودند اما هیچ یک توان انجام عملیاتی جدید را نداشتند. ایران ۲۷۰۰۰ تا۳۰۰۰۰ نفر را از دست داد و تلفات عراق ۵۰۰۰ تا ۸۰۰۰ نفر بود.

    ضد حمله به فاو باعث استفاده بیشتر از گاز های شیمیایی شد. به عنوان مثال عراق در ۲۴ فوریه برای حمایت از عملیات خود از گاز های شیمیایی بهره گرفت. عراقی موفق شد ۱۸۰۰ نفر از نیرو های ایرانی را مسموم کند، اما بعضی از نیرو های خود را نیز مسموم ساخت.

    در نتیجه عراق در تلاش های اولیه دستاورد چندانی از حملات گازی خود کسب نکرد. گسترش کارخانه های ساخت مواد شیمیایی هنوز نتوانسته بودند تمرکز مؤثری را در مناطق هدف به وجود آورند. آب و هوای مرطوب،تاثیر عوامل عصبی، سیانید و گاز خردل عراق را کم تأثیر می ساخت. با اینکه ۸۵۰۰ ایرانی در عملیات های والفجر ۸ و ۹ به وسیله گاز مسموم شدند، اما تنها ۷۰۰ نفر آنها کشته و یا به شدت مجروح شدند (در گزارش های مربوط به تلفات بمباران های شیمیایی عراق حجم تلفات نامشخص است.) گزارش هایی که انتقاد های شدیدی را علیه عراق در سراسر دنیا بوجودآورد.

    ۸ ۲) والفجر۹؛ ادامه درگیری ها در مناطق کرد نشین شمال:

    زمانی که نیرو های ایران همچنان در فاو درگیر بودند،آنان عملیات دیگری را آغاز کردند. عملیات والفجر ۹ علیه منطقه کرد نشین عراق انجام گرفت. نزدیک به مرز های شمالی ودر ۲۷۰ کیلومتری شمال بغداد، ۹۲ کیلونتری شمال غرب کرکوک و ۲۲ کیلومتری سلیمانیه. در این عملیات نیرو های پاسدار، بسیج، کرد های بارزانی و عوامل کرد حامی ایران، شرکت داشتند. مزیت ایران در این منطقه این بود که عراق فاقد نیروی کافی برای پوشش مناسب مرز های شمالی بود. ایران سعی کرد تعدادی از دره هایی که به داخل عراق باز می شدند را تصرف کند.

    والفجر ۹ در ۱۵ فوریه آغاز شد و ایرای ها طی حملاتی کوچک، بخش هایی از سلیمانیه را به تصرف درآوردند. سپس به سمت Chwarta پیش رفتند و چند شیار را در دره ای در ۲۰ کیلومتری سلیمانیه را تصرف کردند. در ۲۴ و۲۵ فوریه ایران به کمک هشت تیپ خود حمله دیگری را آغاز کرد.

    به نظر می رسید ایران با انجام این حمله در صدد تصرف بلندی های مشرف بر جاده ی سلیمانیه ـ Chwarta می باشد. این حمله در بلندی هایی به ارتفاع ۶۶۰۰ فوت انجام گرفت و ۳۰۰ کیلومتر مربع از خاک عراق را تحت پوشش قرار می داد.

    با اینکه بسیاری از روستا های این منطقه تخلیه شده بودند، ایران شهر Chwarta را محاصره کرد. سپس عراق نیرو های خود را برای کمک به جنگ فاو منتقل کرد و ایران شهر کوچک نظامی سیتک را در ۲ مارس ویک روز پس از اینکه ۲۵۰۰ نیروی عراقی منطقه را ترک کردند، به تصرف درآورد .

    با اینکه عراق استفاده از سلاح های شیمیایی را آغاز کرد، اما نیروهای ایرانی در ۳ مارس به اندازه ی کافی به سلیمانیه نزدیک شدند و می توانستند آن را هدف خمپاره قرار دهند.

    در این زمان ، عراق نیرو های خود را به شمال آورد و موفقیت های ایران متوقف شد. با این حال آشکار است که ایران در این عملیات بیشتر از جانب کرد های مخالف بارزانی حمایت شد و شیعیان عراقی نقش کمتری داشتند.

    در ماه می، زمانی که عراق در پاک سازی منطقه ی میان داهوک و مدینان از نیرو های کرد شکست خورد، این حمایت آشکار تر می گردد. نیرو های بارزانی ،عملیاتی را در نزدیکی خطوط لوله ی عراق ترکیه ترتیب دادند و شهر کوچک Mangesh در نزدیکی موصل را اشغال کردند. این در حالی بود که ذخیره های شهر به اتمام رسیده بود. آنها همچنان شهر را علیرغم ضد حمله ای که در ۱۹ می توسط یک تیپ عراقی صورت گرفت، در تصرف داشتند. (آنها قسمت کوچکی از گارد ریاست جمهوری و نیرو های Jash (کرد های حامی عراق)بودند.) در حالی که حمله ی نیرو های ایرانی و کرد ارزش استراتژیک اندکی داشت، اما موفقیت آنها تعداد زیادی از نیرو های عراقی را زمین گیر کرد، که شامل تمام لشکر یازدهم عراق می شد و تأثیر سیاسی دستاورد های ایران در فاو را تقویت می کرد. و روشن است که حضور ۳۰۰۰۰ نیروی ارتش ترکیه در این منطقه ،همچنان باعث صیانت خط لوله نفت عراق ترکیه می شد.

    ۸ ۳) بن بست در جنوب؛ عراق حملات هوایی جدیدی را آغاز کرد:

    در اوایل ماه آوریل الگوی جنگی در فاو حاکم شد که تا اوایل سال ۱۹۸۸ ادامه یافت. ایران ۲۰۰ کیلومتر مربع از فاو را در دست داشت و همچنان از پل های اضطراری بر روی شط العرب بهره می برد. ایران با استفاده از این پل ها و شناور های کوچک، پایگاه های کنار شط را پشتیبانی می کرد. ایران همچنین ۲۰۰۰۰ تا ۲۵۰۰۰ نفر از نیرو های فعال خود را در فاو مستقر کرده بود. ایران در انتقال ادوات سنگین به فاو موفق نبود، اما توپخانه ی خود را تا آنجایی که امکان داشت جلو آورد و پایگاه اصلی هوایی عراق در شعیبیه در نزدیکی بصره را بمباران می کرد.

    با این حال عراق اکنون توانایی آن را داشت که ایران را در جنوب کاملاً تحت کنترل در آورد. عراق در اطراف مواضع ایران مواضع دفاعی مستحکم خود را بازسازی کرد. بر خلاف مواضع ایران، مواضع دفاعی عراق از طریق سه جاده اصلی تغذیه می شد و پایگاه های هوایی و توپخانه ای در آن استقرار یافته بود. عراق انبار های ذخیره سازی مهمات را در این منطقه بنا کرد و قدرت آتش این کشور، ۵ تا ۷ برابر ایران بود. همچنین عراق اطلاعات بهتری در مورد محل استقرار مواضع ایران داشت. این باعث دقت آتش عراق می شد و نیرو های ایرانی را مجبور می کرد تنها از دستاورد های خود دفاع کنند.

    در همین زمان، تلفات سنگین عراق در ضد حملات قبل، این کشور را از انجام ضد حملات جدید علیه فاو مأیوس می کرد ، بر خلاف تغییرات جوی که باعث شده بود زمین خشک شود و این امکان به وجود بیاید که عراق از نیروی زرهی خود بهره بگیرد. عراق نمی توانست در برابر تلفات تاب بیاورد، همچنین نمی توانست بسیاری از نیرو های خود را در معرض حملات متقابل نگاه دارد.

    ایران در ادامه ۳۰۰۰۰۰ تا ۴۰۰۰۰۰ نفر از نیرو های خود را در جبهه ی ۱۱۰۰ کیلومتری مستقر کرد و برای آغاز حمله ای دیگر آماده بود و از موقعیت استراتژیک خوبی بهره می برد. در شمال، نیرو های شورشی کرد مواضع تحت تصرف خود را گسترش دادند و نیرو های ایران نیز در ۱۰ کیلومتری سلیمانیه باقی ماندند. در مرکز، نیرو های ایرانی تپه های میمک را در تصرف داشتند که ۷۰ مایل با بغداد فاصله داشت. تمرکز اصلی نیرو های ایرانی همچنان در اطراف نیزار های هویزه بود تا بتوانند به بزرگراه بغداد بصره دست یابند. نیرو های ایرانی مستقر در فاو هم قریب به دو تیپ کامل بودند. ایران تقریباً قادر بود در هر نقطه ای که می خواست نیرو های خود را مستقر سازد و از فقدان عمق استراتژیک عراق بهره ببرد. این در حالی بود که عراق هیچ هدفی را در ایران نمی یافت که نیرو های این کشور بتوانند به آن دست یابند.

    ایران همچنین فشار های نظامی خود را در منطقه جنوبی خلیج (فارس) ادامه داد. نیروی دریایی ایران در ۹ ژانویه اولین کشتی ساخت آلمان غربی خود را آزمود. در ۱۲ ژانویه اولین کشتی آمریکایی و در ۱۳ ژانویه اولین کشتی انگلیسی خود را به آب انداخت. ایران به کمک بالگرد های خود،چندین حمله دریایی را به انجام رساند و در ۳ مارس،یک نفت کش ترکیه ای را مورد حمله قرار داد. ایران همچنین به حملات تروریستی خود علیه کویت ادامه داد و طی یک رفتار ایذایی، چند مین دریایی را در آب های خلیج (فارس) رها کرد.

    رهبری ایران بیش از پیش ،کویت و عربستان سعودی را تهدید کرد و به طور کنایه آمیز به کویت اعلام کرد که شکست عراق در بازپس گیری فاو، دست ایران را برای انجام اعمال نظامی علیه کویت، باز خواهد گذاشت.

    ایران همچنین در ۷ ژانویه اعلام کرد که پایانه های نفتی جدیدی را در سواحل جنوبی و در قسمت هایی که دسترسی جنگنده های عراقی به آنها امکان پذیر نیست،راه اندازی خواهد کرد. این پایانه ها در فوریه و مارس ودر مکان های زیر راه اندازی شدند: بندر لنگه در داخل تنگه، جزیره ی قشم در داخل تنگه و جاسک در خارج تنگه. این پایانه ها به وسیله ی نفت کش های استیجاری ایران تغذیه می شدند. همچنین ایران اعلام کرد ایستگاه حفاری جدیدی را در گناوه(واقع در ۴۰ کیلومتری خارک) راه اندازی خواهد کرد.

    با این حال در عمل ایران متوجه شد که انتقال نفت به نفتکش ها از طریق پایانه ای شناور در ساحل لارک، آسان تر صورت می گیرد. این پایانه در ژوئن ۱۹۸۶ افتتاح گشت و به هدف اصلی حملات بلند برد نیروهای هوایی عراق تبدیل شده بود.

    عراق همچنان به بمباران های استراتژیک خود اصرار می ورزید. عراق اهدافی مانند پل کوتار را که مسیری کلیدی میان ایران و ترکیه بود ،در ۱۳ مارس هدف قرار داد.در ۷ می، عراق حمله هوایی گسترده ای را بر روی شهر تهران انجام داد. این حمله بزرگترین پالایشگاه ایران را به آتش کشید و یکی از واحد های پردازش آن را نابود کرد، همچنین دو واحد تولید کاتالیست با ۲۵۴۰۰۰بشکه نفت موجودی آن، نابود شد. عراق کارخانه تسلیحات سازی پارچین را در ۲۳ می، هدف قرار داد و همچنان به اهدافی چون قطار ها و مراکز غیر نظامی یورش می برد. عراق موفق شد در حملات ۹ ژوئن و ۲ جولای ،فرستنده های ماهواره ای اسد آباد همدان را نابود کند. این کار باعث شد ارتباطات تلفنی و تلکسی بین المللی ایران برای دو هفته مختل شود.

    نیروی هوایی عراق همچنان نفت کش های ایران راکه به سمت سیری رفت و آمد

    می کردند ، مورد حمله قرار می داد. در جولای ۱۹۸۶، فرمانده نیروی دریایی عراق، دریادار محمد عبد الله، ادعا کرد که عراق از ابتدای جنگ تا کنون ۵۸ نفت کش، ۸۵ کشتی بازرگانی و ۴۰ کشتی پشتیبانی ایران را نابود کرده است.

    ۸ ۳ـ۱) عملیات های مهران وکربلای ۱:

    عراق در سال ۱۹۸۶ ضد حمله های گسترده را علیه ایران آغاز کرد. در حالی که به نظر می رسید صدام حسین احساس می کرد عراق می تواند وضعیت فاو و کردستان را تحمل کند، اما به شدت نگران این مسائل بود که نشان دهد عراق می تواند در انجام عملیات موفق باشد و همچنین از بغداد در مقابل حملات دفاع کند.درنتیجه عراق حمله

    گسترده ای را تدارک دید که بتواند مهران را بازپس بگیرد. مهران یکی از مسیر های کلیدی در حمله به بغداد بود.

    عراق در ۱۰ می، با ۲۵۰۰۰ نفر به سمت مهران حرکت کرد. مهران هدف تقریبا آسانی بود. شهری تخلیه شده، در یک مایلی مرز که از بغداد ۱۶۰ کیلومتر فاصله داشت. نیروی دفاعی این شهر ۵۰۰۰ سرباز درجه پایین ایرانی بودند. در نتیجه این شرایط ، عراق به هدفی آسان دست یافته بود و قادر بود بخشی از خاک ایران را اشغال کند، بدون اینکه خطراتی چون خطرات فاو، وی را تهدید کند.

    نیرو های عراق در ۱۴ می، مهران را مورد حمله قرار دادند. در ۱۷ می ،مهران و بلندی های مشرف به آن و پنج روستا در اطراف آن، به تصرف عراق در آمد. آنها جنگ را تا رسیدن به بلندی های مرز ادامه دادند و تلفات سنگینی را بر نیرو های ضعیف ایرانی وارد کردند. عراق به کمک پرتابگرهای موشک توانست نیرو های ایرانی را از تمام سرزمین های هموار و پست، خارج سازد.

    این موفقیت، پیروزی سمبلیک مهمی را نصیب عراق کرد، این در حالی بود که نیرو های کرد مخالف صدام، موفقیت های اندکی را در منگش و داهوک علیه نیرو های عراقی کسب کرده بودند. عراق پیروزی های اندکی را نیز در فکه و در جنوب به دست آورد و سپس با سر و صدای زیادی اعلام کرد تا پایان جنگ در مهران باقی خواهد ماند. با این حال عراق نتوانست بلندی های ۱۵۰۰ متری شرق مهران را بدست آورد.

    بر اساس برخی از گزارشات، این شکست نتیجه ی سرباز زدن صدام حسین از طرح ژنرال توفیق، فرمانده ی لشگر دوم بود. وی پیشنهاد کرده بود به سمت دهلران پیشروی صورت گیرد و بلندی های اطراف شهر محافظت شود. همچنین نیروی کاملاً زرهی عراق، فاقد نیروی پیاده نظام بود که بتواند در مواضع کوهستانی به جنگ بپردازد.

    ایران با آغاز دور جدید «عملیات های نهایی»، به این حمله پاسخ داد . نشانه های موجود حاکی از آن بود که حمله در ۱۹ می (سالگرد شهادت حضرت علی علیه السلام)آغاز خواهد شد.

    با این حال ایران مخفیانه برای بازپس گیری مهران آماده شد. عراق در نگهداری منطقه دچار اشتباه شد و این در حالی بود که از بلندی های اطراف با حملات متعدد مواجه بود.

    ایران نیروی خود را در قالب لشکر ۱۰ پیاده نظام آماده کرد. این نیرو متشکل از ۴ یا ۵ تیپ پاسداران بود و تعداد زیادی از گردان هایی که برای جنگ های کوهستانی آموزش دیده بودند، در آن حضور داشتند. این نیرو ها کاروان کربلا نام گرفتند و در این زمان عملیات کربلا ، جایگزین عملیات والفجر شد.

    نیرو های ایرانی در ۲۰ ژوئن حمله ی خود را علیه مواضع عراق در بلندی ها آغاز کردند و به سرعت مشخص شد که ایران در جنگ کوهستان از برتری برخوردار است. در این حملات، ایران از گاز شیمیایی بهره گرفت و از آنجا که نیرو های عراق تنها تا ۲۰ کیلومتر خارج از مهران را گشت زنی می کردند، ایران از این موقعیت استفاده کرد. نیرو های ایرانی در اولین دامنه کوهستانی متوقف شدند. نیرو های ایرانی به سرعت مواضع دفاعی عراق در مهران را نابود کردند، یک فرمانده را کشتند و ۱۲۰۰ تا ۲۰۰۰ نفر تلفات بر نیرو های عراقی تحمیل کردند.

    در اینجا ،یک بار دیگر مشکلات فرماندهی و کنترل در نیروی هوایی عراق مشاهده می شود. فرمان حمله ی هوایی همه جانبه بسیار دیر صادر شد و در هنگام اوج حملات ایران، عراق تنها ۳۳ حمله به وسیله ی بالگرد ها و ۱۰۰ حمله به وسیله ی جنگنده های خود انجام داد و این در حالی بود که ظرفیت حمله بالگردها ۵۰۰ پرواز و ظرفیت حمله جنگنده ها ۳۰۰ پرواز در روز بود.

    به هر حال در ۳جولای ، عراق مجبور شد بپذیرد که ایران مهران را آزاد ساخته است. ایران نه تنها پنج بلندی ای را که عراق اشغال کرده بود ،پس گرفت، بلکه چهار بلندی را نیز در خاک عراق به تصرف درآورد و ۱۲ تا۴۰ کیلومتر به سمت غرب پیش رفت. با اینکه مشخص نیست محموله های اهدایی ایالات متحده به ایران در این پیروزی نقش مستقیمی را ایفا کردند یا خیر، اما به یاد داشتن این مسئله مهم است که موشک های ضد تانک هدایت شونده در نابود کردن انبار ها و جلوگیری از ضد حملات عراق بسیار مؤثر بودند.



    مشکلات پیش روی ایران، بسیار دشوار بود. ایران همچنان توانایی بسیج کردن نزدیک به یک میلیون نفر را داشت. ارتش ایران ۳۰۵۰۰۰ نفر و پاسداران ۳۵۰۰۰۰ نفر نیرو در اختیار داشتند. ایران ۱۰۰۰ تانک فعال و ۱۴۰۰ خودروی زرهی و بین ۶۰۰ تا ۸۰۰ قبضه توپ در اختیار داشت. نیروی هوایی ایران شامل ۳۵۰۰۰ نفر بود، اما تعداد هواپیماهای عملیاتی، ۶۰ تا ۸۰ فروند برآورد شده است.



    - - - به روز رسانی شده - - -

    بخش هشتم قسمت اول

    مشکلات پیش روی ایران، بسیار دشوار بود. ایران همچنان توانایی بسیج کردن نزدیک به یک میلیون نفر را داشت. ارتش ایران ۳۰۵۰۰۰ نفر و پاسداران ۳۵۰۰۰۰ نفر نیرو در اختیار داشتند. ایران ۱۰۰۰ تانک فعال و ۱۴۰۰ خودروی زرهی و بین ۶۰۰ تا ۸۰۰ قبضه توپ در اختیار داشت. نیروی هوایی ایران شامل ۳۵۰۰۰ نفر بود، اما تعداد هواپیماهای عملیاتی، ۶۰ تا ۸۰ فروند برآورد شده است.



    ● بخش پنجم: تلاش های ایران در «عملیات های نهایی» ۱۹۸۶و۱۹۸۷:

    ۸) یران برای دور جدیدی از «عملیات های نهایی» آماده می شود:

    شکست ایران در انجام «عملیات های نهایی» در سال های ۱۹۸۴ و ۱۹۸۵ مورد تردید است. ایران در عملیات های سال ۱۹۸۴ و بهار ۱۹۸۵ تلفات سنگینی را متحمل شد، اما به دشواری حاضر بود تمایلش برای سرنگونی رژیم صدام حسین را کنار بگذارد. طراحان ایرانی جنگ تلاش می کردند راهی را برای حمله در طول و یا محاصره نیزار های هویزه پیدا کنند و عراق را در جنوب مورد حمله قرار داده و شبه جزیره های فاو و ام القصر را تصرف کنند.

    مشکلات پیش روی ایران، بسیار دشوار بود. ایران همچنان توانایی بسیج کردن نزدیک به یک میلیون نفر را داشت. ارتش ایران ۳۰۵۰۰۰ نفر و پاسداران ۳۵۰۰۰۰ نفر نیرو در اختیار داشتند. ایران ۱۰۰۰ تانک فعال و ۱۴۰۰ خودروی زرهی و بین ۶۰۰ تا ۸۰۰ قبضه توپ در اختیار داشت. نیروی هوایی ایران شامل ۳۵۰۰۰ نفر بود، اما تعداد هواپیماهای عملیاتی، ۶۰ تا ۸۰ فروند برآورد شده است.

    در مقابل ارتش دائمی و ارتش مردمی عراق روی هم رفته نزدیک به ۸۰۰۰۰۰ نفر سرباز در اختیار داشت که ۲۳۰۰۰۰ نفر آنها، آماده به خدمت بودند. به غیر از زمان هایی که ایران به سرعت نیروی بسیج خود را گسیل می کرد، عراق در نیروی انسانی برتری داشت. عراق ۴۵۰۰ تانک فعال، ۴۰۰۰ خودروی زرهی و ۵۰۰۰ قبضه توپ در اختیار داشت. ۴۰۰۰۰ نفر در نیروی هوایی عراق مشغول به خدمت بودند. که شامل پرسنل پدافند هوایی و ۵۰۰ هواپیمای جنگی فعال می شد.

    این برتری از آنجا روشن می گردد که در سال ۱۹۸۶ این عراق بود که اولین عملیات گسترده را آغاز کرد. عراق هفته ها وقت صرف کرده و تجهیزات و تدارکات خود را در نزدیکی جزایر مجنون مستقر ساخت و دسترسی خود به جزایر را توسعه بخشید. این کشور سطح آب را پایین آورد و حجم وسیعی از سازه های مهندسی را بنا کرد تا بدین وسیله حمله به قسمت شمالی جزایر که در دست ایرانی ها بود را طراحی و اجرا کند. ۶ ژانویه که روز ارتش عراق می باشد، دو تیپ از ارتش سوم عراق مواضع ایرانی ها در شمال جزایر را مورد حمله قرار دادند. دفاع ایران در این منطقه ضعیف بود. با فرا رسیدن ۸ ژانویه ،عراق نیرو های ایرانی را تا نیمی از قسمت جنوبی جزیره به عقب راند.

    این موفقیت عراق نتوانست حمله ی ایران را متوقف کرده و یا به تأخیر بیاندازد. رهبری ایران همچنان بر این باور بود که اگر نیرو های این کشور بتوانند فشار سنگینی را بر نیرو ها و رژیم عراق وارد کنند، دفاع عراق در هم خواهد شکست. بعضی از رهبران، مانند (امام) خمینی به نوعی یاری خداوند اعتقاد داشتند.

    در نتیجه نیرو های ایران در نیمه ی دوم سال ۱۹۸۵ حملات سنگینی به قسمت جنوبی داشتند. همچنین ایران عملیات های آبی خاکی خود را افزایش داد. در طول سال ۱۹۸۵، ایران تعداد زیادی قایق تندرو، پل های موقت و ادوات احداث آنها را به کار گرفت و تمرینات آموزشی آبی خاکی گسترده ای را در دریای خزر ترتیب داد. با به کار گرفتن تلاش های مهندسی فراوان، ایران در جنوب آبادان یک شبکه ازجاده های نظامی را بر روی تپه ماهور ها به سمت نیزار ها احداث کرد و مناطقی را در طول شط غرقه سازی کرد.

    ایران برای اولین بار در اکتبر ۱۹۸۵ برای انجام کار های نظامی در عقبه ی خود از زنان استفاده کرد، بدین منظور که مردان حاضر در خط مقدم از انجام این وظایف آزاد شوند. همچنین فرستادن اجباری کارمندان دولت به جبهه ها را متوقف کرد.

    در دسامبر ۱۹۸۵ و ژانویه ۱۹۸۶ ،قریب به ۵۰۰۰۰ نفر داوطلب اعلام آمادگی کردند که بعضی از برآورد ها بیش از ۳۰۰۰۰۰ نفر را اعلام کرده اند. ایران تجهیزات دفاع شیمیایی خود را گسترش داده بود و در اواخر ۱۹۸۵ بعضی از شواهد حاکی از آن هستند که سوریه به ایران کمک می کند عوامل جنگ شیمیایی خود را توسعه بخشد.

    زمانی که ایران بسیج شد، نیرو های خود را در جنوب مستقر ساخت. این نیرو های شامل دو سوم نیرو های برگزیده ی پاسداران بودند: تیپ ۲۵ کربلا، گردان ۸ نجف اشرف، گردان عاشورا، تیپ ویژه شهادت. نیمی از نیرو های ارتش هم در این صف آرایی حضور داشتند: تیپ ۸۱ باختران، تیپ ۳۰ مازندران، تیپ ۷۷ خراسان. مجموع این نیرو ها ۲۰۰۰۰۰ نفر بود که در قالب ۲۰ تا ۲۵ تیپ شکل گرفتند. بخش عمده ای از این نیرو های بین اهواز ـ دزفول و هور العظیم و هور الهویزه استقرار یافته بودند.

    در اوایل سال ۱۹۸۶ ایران نیرو های آبی خاکی جدید خود را در نزدیکی شط العرب مستقر ساخت و حجم زیادی از قایق های تندرو و ادوات ساخت پل را در این منطقه ذخیره ساخت. ایران همچنین قریب به ۱۰۰۰ نیروی کماندوی آبی خاکی در اختیار داشت. این یگان های کماندویی آموزش های ویژه ای برای جنگ در مناطق آبی خاکی و نیزار ها دیده بودند و فرماندهی بسیار مؤثری همانند فرماندهی هوابرد و یگان های ویژه آنها را هدایت می کرد. این نیروی عظیم به ایران این توانایی را می داد که در طول شط العرب به عملیات بپردازد.

    ۸ ۱)عملیات والفجر ۸: ایران، فاو را تصرف کرد:

    در اوایل فوریه ایران آماده بود موج جدید عملیات های خود را آغاز کند. با اینکه اهداف اصلی ایران از این حملات مشخص نیست، به نظر می رسد هدف استراتژیک اصلی، تصرف و حفظ شبه جزیره ی فاو بود تا بدین وسیله دسترسی عراق به خلیج را قطع کنند، با ادامه حملات ، بصره را از جنوب به تصرف درآورند، تولید نفت در جنوب عراق را مختل کنند، دسترسی عراق به کویت را دشوار سازند و شورش های شیعیان و یا عملیات های ضد حکومتی را تقویت کنند.

    در نهم فوریه ایران اولین بخش از حمله ی دو زبانه ی خود را علیه لشگرهای سوم و هفتم عراق آغاز کرد. ایران سعی می کرد با حمله به دو انتهای شمالی و جنوبی جبهه جنوبی عراق، نیرو های عراقی را از هم بشکافد. زبانه ی شمالی نیرو های ایرانی در عملیات، در سه محور جدا از هم عملیات را آغاز کردند. هدف اصلی این سه محور، منحرف کردن نیرو های عراقی بود.

    یکی از سه محور در نزدیکی Qurnah و محل برخورد لشکرهای سوم و چهارم عمل

    می کرد. آنها به سمت استحکامات دفاعی کاملاً آماده ی عراق حمله برده و حملات موجی نیروی زمینی ایران نیز نزدیک به سه روز ادامه یافت. قدرت آتش عراق با تحمیل تلفات سنگین به ایران، نیرو های ایرانی را به عقب راند.

    محور دوم، نیروی کوچکی از یگان های زرهی ایران بود که در جنوب Qurnah عمل کردند و این باعث شد که نیرو های ایرانی و عراقی از فاصله ای نزدیک به یکدیگر شلیک کنند. برتری عراق در تعداد و وضعیت آموزشی نیرو ها، بار دیگر باعث شد که ایران متحمل خسارات سنگینی شده و نزدیک به ۴۰۰۰ نفر از نیروهایش را از دست بدهد.

    محور سوم در ۱۴ فوریه عمل کرد. ایران تلاش کرد قسمت جنوبی جزایر مجنون را بازپس گیرد و در مواضع قبلی خود مستقر شود. نتیجه ی حملات ایران در جنوب متفاوت بود. ایران با استفاده از پوشش شب و بدی آب و هوا، در شب ۱۰و۱۱۰ فوریه حمله ی دو بخشی خود را به سمت فاو آغاز کرد. در یک بخش از این حمله که نیرو های غواص نیز حضور داشتند گروهی از جزایر جنوب خرمشهر موسوم به ام الرصاص، مورد حمله قرار گرفت. نیرو های ایرانی به سرعت جزیره ی اصلی را که در واقع بی دفاع بود ، تصرف کرده و به سمت جاده ی بصره فاو حرکت کردند. هرچند نیرو های ایرانی با موانع مستحکم عراقی مواجه شده و در مقابل فاقد نیروهای زرهی و توپخانه ای حمایت کننده از خودبودند.. نیرو های عراقی در ۱۲ فوریه ام الرصاص را پس گرفتند و نیرو های ایرانی در عرض شط ،عقب نشستند.

    این دومین حمله ای بود که دستاورد های قابل توجهی داشت. این نیرو های فاو را در نزدیکی سیبا مورد حمله قرار دادند. با اینکه شط در این قسمت ۲۸۰ متر پهنا داشت و نیرو های ایرانی مجبور بودند در شب و زیر باران شدید از آن عبور کنند، اما استقرار آنها با موفقیت انجام شد. ایران موفق نشد به سرعت پل اضطراری در نزدیکی سیبا بر روی شط بنا کند، اما قایق های ایران توانستند نیرو های یک تیپ را به شش نقطه در آن سوی شط برسانند و نیرو های ایرانی در جبهه ای گسترده در ساحل شبه جزیره ی فاو شروع به پیشروی کردند.

    فرماندهی عالی عراق گمان کرد که ایران از شمال، جایی که محور اصلی عملیات قرار داشت، حمله خواهد کرد. آنها بیشتر پشتیبانی خود را در Qurnah مستقر کردند و برای عکس العمل کند بودند. فرماندهان عراقی در این منطقه مشغول مقابله با حملات احتمالی توپخانه ی ایران به بصره بودند و زمانی که متوجه شدند ایران درصدد حمله است، احساس کردند که نیروهای ایرانی به سمت جنوب شهر حمله خواهند کرد.

    نیروهای عراقی نیز که از فاو دفاع می کردند، آمادگی لازم را نداشتند. به نظر می رسد طراحان عراقی احتمال حمله ی ایران به این منطقه را در نظر نگرفته بودند و همچنین اهمیت استراتژیک فاو را مورد غفلت قرار دادند.

    با اینکه بندر فاو کاملاً متروک بود و نیزار های بسیار ، فاو را از بصره و دیگر خطوط ارتباطی عراق دور کرده بود، حمله ی موفق ایران به این منطقه می توانست ارتباط عراق با خلیج (فارس) را قطع کند. همچنین تسخیر این منطقه به ایران این توانایی را می داد که از سمت جنوب ،بصره را مورد حمله قرار دهد و خطوط ارتباطی اصلی عراق با کویت را نیز مختل سازد.

    تعداد نیرو های محلی عراق، در نزدیک محل استقرار نیرو های ایرانی، اندک بود و در خود شهر نیز تنها ۱۰۰۰ سرباز عراقی آماده به خدمت برای دفاع حضور داشتند. نیرو های محلی نه توانایی آن را داشتند که با فرود چند گانه ی نیرو های ایرانی مقابله کنند و نه می توانستند جلوی نیرو هایی را بگیرند که با عبور از مواضع آبی ، شهر را محاصره کرده بودند. ایرانی ها در ساعات اولیه حمله، عمیقاً به مواضع دفاعی عراق نفوذ کردند. نیرو های مستقر در فاو تا ۱۴ فوریه دوام آوردند، اما بعضی از یگان های خارج از فاو ترسیدند و مواضع دفاعی ثابت و بسیاری از تجهیزات سنگین خود را رها کرده، فرار کردند. با وجود اختلافات آماری ، به نظر می رسد عراق در طول جنگ های اولیه در عراق متحمل ۴۰۰۰ نفر تلفات شده است. ایران نیز ۲۵۰۰ تلفات داشت و توانست ۱۵۰۰ عراقی را به اسارت بگیرد.

    به علاوه عراق نتوانست در بخش ابتدایی این جنگ مهم، از نیروی هوایی خود استفاده کند. با اینکه عراق بعد ها ادعا کرد روزانه ۳۵۵ جنگنده و ۱۳۴ بالگرد را در این جنگ به پرواز درآورده است، اما باران سنگین در روز های اول جنگ امکان اینکه این پرواز ها مؤثر واقع شود را سخت می کرد. هوای مساعد برای پرواز تا ۱۴ فوریه امکان پذیر نشد. حتی پس از آن هم وضعیت هوا غیر قابل پیش بینی بود. جنگنده های عراق خسارات جدی دیدند، بدون اینکه اهداف مناسبی را پیدا کنند. نیروی زمینی ایران دریافت که باید مخفی شده، سنگر سازی کرده و پوشش مناسب به خود بگیرد و تجهیزات سنگین خود را در شب به این منطقه وارد کند. عراق ۱۵ تا ۳۰ فروند جنگنده خود را در اولین هفته ی والفجر ۸ از دست داد و تنها با چند هدف محدود مواجه شد. واین دستاوردها هرگز از دست رفتن هواپیما هایی را که هر کدام ۲۰ میلیون دلار قیمت داشتند، توجیه نمی کرد.

    همچنین حملات هوایی عراق نتوانست ارتباط گذرگاه های شط العرب را قطع کند. گذرگاه هایی که در کنار سواحل شط العرب از خرمشهر و آبادان آغاز شده و تا نقطه آغاز عملیات ایران در جزایر آبادان ادامه داشت. تحرکات مربوط به پشتیبانی، در شب صورت می گرفت. هوای نامساعد در روز باعث می شد که حملات عراق به گذر گاه ها به سرعت تعمیر شود و همچنین هواپیما های عراق نتوانند هیچ یک از پل های اضطراری را منهدم کرده و مانع تحرک ایرانیان شوند.

    در نتیجه عراق نتوانست ضد حمله ای را در روز های ابتدایی به انجام رساند و این باعث شد که ایران تعداد نیرو های خود را در فاو به ۲۰۰۰۰ نفر برساند. فرماندهی عراق به دلیل ترس از حمله ی ایران به بصره و مناطق شمالی، نیروی ذخیره ی خود را افزایش داد.

    با اینکه فرماندهی عالی عراق در جبهه های بصره و Qurana نیرو مستقر ساخت، اما ضد حمله های ابتدایی عراق تا ۱۳ و ۱۴ فوریه، سازماندهی ضعیفی داشت. عراق نیروهای پیاده آموزش دیده ای که بتوانند در حملات زمینی شرکت کنند، در اختیار نداشت. زمانی که یگان های برگزیده ی خود مانند گارد ویژه ی ریاست جمهوری را تشکیل داد، این نیرو ها برای حمله های پیاده، در گیری های رو در رو و حرکت در زمین های مرطوب و نیزار ها آمادگی نداشتند. برتری عراق در نیروی زرهی و توپخانه، تأثیر چندانی را بر نیرو های کاملاً استقرار یافته ی ایران نداشت.

    نقطه ی اوج موفقیت ایران ،سراسر شبه جزیره ی فاو را با تهدید اشغال مواجه کرد و ام القصر را مورد حمله قرار گرفت. نیرو های ایران به مسیر آبی خورعبدالله در مقابل کویت رسیدند و گزارشی هایی هم وجود دارد که نشان می دهد نیرو های ایران پایگاه نیروی دریایی عراق در ام القصر را محاصره کردند، که تنها ۱۶ کیلومتر از فاو فاصله داشت. ایران همچنین منطقه کنترل هوایی عراق را در اختیار گرفت و مرکزی که خلیج (فارس) را پوشش می داد و در شمال فاو قرار داشت، مورد تهدید قرار گرفت.

    این شرایط باعث شد که کویت و عربستان سعودی هم دچار ترس شوند. ترس از شکست عراق باعث شد دولت های عرب به یکدیگر نزدیک شوند و نشست ویژه ای را برای وزرای امور خارجه خود، ترتیب دهند.

    در ۱۴ فوریه تلفات برای ایران به ۸۰۰۰ تا ۱۰۰۰۰ نفر و برای عراق به ۳۰۰۰ تا ۵۰۰۰ نفر رسید. با این حال ، عراق نیروی ذخیره ی خود را به کار گرفت و به توسعه دفاع خود پرداخت. ایران نیز در تأمین و حمایت از نیرو های خود به مرز های محدودیت رسید. ایران فاو، مناطق شمالی سیبا و نمکزار Mamlaha در غرب را در دست داشت، اما آنقدر توان نداشت که در دشت های باز با نیرو های عراق رو به رو شود.

    عراق اکنون توانایی ممانعت از ایران را داشت، اما زمانی که تلاش کرد ضد عملیات سترده ای را آغاز کند، با مشکلاتی رو به رو شد.

    عراق ضد حمله خود را با سه لشکر آغاز کرد که در سه ستون جدا از هم عمل می کردند. یک گروه در طول ساحل شط العرب به سمت جنوب پیشروی کرد. گروه دوم در جنوب ام القصر متوقف شده و از طریق جاده ای که سال گذشته ساخته شده بود، به سمت جنوب حرکت کرد. این جاده به گونه ای ساخته شده بود نیروهای عراقی به سرعت تحرکات خود را صورت داده و از جانب شط دیده نشوند و مورد حمله قرار نگیرند. با این حال این جاده نوعی میانبر بود که در فصول خشک ، بیابانی با خاک نرم بود و در فصول مرطوب دریایی از گل. حمله ی عراقی ها در جاده محدود می شد و به آنها اجازه نمی داد حملات توپخانه ای سنگینی علیه ادوات ایرانی ها صورت دهند. ستون سوم در ساحل شمالی خور عبد الله پیش رفت. در این منطقه هم عراق باید در دشت باز می جنگید و نمی توانست از جاده ی اصلی خارج شود.

    تحت این شرایط، هر گاه عراق نیرو های ایرانی را مورد حمله قرار می داد، تلفات غیر قابل قبولی را متحمل می شد. نیرو های ایران همچنان با اشتیاق مبارزه می کردند و اندوخته سلاح آنها بسیار غنی بود. با اینکه عراقی ها به مدت یک هفته تلاش می کردند به سمت جنوب حرکت کنند، اما دستا ورد چندانی بدست نیاوردند.

    با توجه به اختلافات آماری موجود ، به نظر می رسد عراق طی این ضد حملات متحمل ۵۰۰۰ کشته و زخمی شد. همچنین نامساعد بودن هوا تا ۲۲ فوریه به عراق اجازه نداد از جنگنده ها، بالگرد های جنگی و توپخانه خود استفاده بهینه کند. با استفاده از این زمان، نیرو های ایرانی به خوبی مستقر شدند و طی ۱۰ شب افراد، تجهیزات و ادوات خود را (احتمالاً با استفاده از پل اضطراری که در طی روز از آن استفاده نمی شد) به کنار های شط انتقال دادند.

    به هر حال عراق سعی کرد با استفاده از نیرو های کاملاً ویژه ی خود ایران را از فاو بیرون براند. عراق بهترین فرماندهان خود را در سه گروه به کار گماشت و با استفاده از ارتش زرهی و حملات کوتاه برد پیاده نظام، از یک موضع دفاعی به سمت موضع دفاعی دیگر هجوم می برد. عراق اکنون از تمام نیروی هوایی، توپخانه ای و زرهی خود بهره می برد. مساعد شدن هوا باعث شد که عراق استفاده ی مؤثر تری از پرتاب گر های موشکی خود داشته باشد و استفاده از توپخانه را که تأثیری نداشت، کاهش دهد،زیرا آنها توانایی آن را نداشتند که در زمانی کوتاه حجم سنگینی از آتش را تأمین کنند. عراق حملات خود را به اهداف پیاده نظام گسترش داد. نزدیک به ۲۰۰ تانک را بدین منظور به کار گرفت. در هر روز به ازای هر توپ( معمولاً بدون در نظر داشتن هدفی مشخص) ۶۰۰ شلیک انجام میگرفت. در واقع عراق قسمت اعظمی از ذخیره ی مهمات خود را استفاده کرد و مجبور شد برای تأمین آن خرید اضطراری انجام دهد.

    هر دو طرف قسمت مهمی از دارایی خود را صرف این جنگ کردند. عراق در ادامه تلفات بیشتری را در نیروی زرهی خود متحمل شد و به دنبال ایجاد دفاع هوایی توسط ایران، بسیاری از جنگنده های خود را از دست داد. ایران ادعا کرد روزانه ۷ جنگده عراقی را ساقط کرده است، در حالی که عراق نیز مدعی شد چندین فروند ازاف ۴ های ایران را منهدم کردن است. با این حال عراق ،روزانه صد ها پرواز را به انجام می رساند و مدعی شد در فاصله ی ۹ فوریه تا ۳۱ مارس، ۱۸۶۴۸ پرواز را بر روی فاو به انجام رسانده است. با مساعد شدن هوا، خلبانان عراقی با انجام پرواز در ارتفاع کم، تأثیر بیشتری داشتند.

    آنها همچنین حجم زیادی از گاز خردل و احتمالاً عامل اعصاب را در این منطقه رها کردند. با اینکه تلفات جانی حملات هوایی کم بود، اما نیرو های ایرانی را مجبور نمود که مخفی شده و فعالیت عقبه آنها را فلج ساخت .همچنین هنگام مساعد بودن هوا و در روز حملات نیروی پیاده ی آنها را ناکام می گذاشت. گاز خردل تأثیر عمیقی بر جای گذاشت، چرا که نیرو های ایرانی در استفاده از ادوات دفاع شیمیایی، آموزش کامل ندیده بودند.

    عراق دستاورد چندانی در این حملات کسب نکرد و هزینه ای سنگینی پرداخت. عراق متوجه شد به علت نداشتن حملات نیروی پیاده نظام و قابلیت نفوذ، هزینه زیادی را پرداخت کرده است. با این که عراق در ۲۱ فوریه از سوی ارتش سوم به شدت تقویت شد، اما هنوز نمی توانست به صورت مؤثر مانور دهد. عراق همچنین در زمان ضد حملات تلفات زیادی را متحمل می شد. طی یکی از این ضد حملات در ۲۳ و ۲۴ فوریه، قریب به دو گردان خود را از دست داد. تلاش بدون برنامه ریزی عراق در انجام عملیات آبی خاکی، در ۹ و ۱۰ مارس باعث انهدام چند گردان شد و در حمله ی سه جانبه ای که علیه نیرو های استقرار یافته ی ایران انجام داد، ادوات یکی دیگر از تیپ های خود را از دست داد.

    بسیاری از اهدافی که عراق در روز به دست می آورد در شب از دست می رفت ، زمانی که ایران می توانست از برتری خود در جنگ پیاده نظام بهره ببرد.

    تیپ ۲۸و ۷۴ عراق زمانی که در ماه مارس تلاش کرد به سمت فاو پیشروی کند، تلفات سنگینی را متحمل شد و عراق مجبور شد برای انتقال زخمی های خود تمهیدات ویژه ترتیب دهد.

    با افزایش تلفات، عراق از میان کارکنان چند هتل بزرگ نیرو گیری کرد و تاکسی های خالی را که از بصره به سمت شمال می رفتند مجبور کرد اجساد را جابه جا کنند.

    عراق در ۱۱ مارس ضد حمله ی دیگری را به انجام رساند، اما نیرو های عراقی طی سه هفته تنها ۷ کیلومتر پیشروی کردند. در این زمان عراق قسمت اعظم نمکزار Mamlha را پس گرفت. هر دو طرف تلفات زیادی را متحمل شده و تقریباً به مرز فرسودگی رسیدند.

    در این زمان ۲۰۰۰۰ نیروی ایرانی و ۲۵۰۰۰ تا ۳۲۰۰۰ نیروی عراقی در نزدیکی یکدیگر مستقر شده بودند اما هیچ یک توان انجام عملیاتی جدید را نداشتند. ایران ۲۷۰۰۰ تا۳۰۰۰۰ نفر را از دست داد و تلفات عراق ۵۰۰۰ تا ۸۰۰۰ نفر بود.

    ضد حمله به فاو باعث استفاده بیشتر از گاز های شیمیایی شد. به عنوان مثال عراق در ۲۴ فوریه برای حمایت از عملیات خود از گاز های شیمیایی بهره گرفت. عراقی موفق شد ۱۸۰۰ نفر از نیرو های ایرانی را مسموم کند، اما بعضی از نیرو های خود را نیز مسموم ساخت.

    در نتیجه عراق در تلاش های اولیه دستاورد چندانی از حملات گازی خود کسب نکرد. گسترش کارخانه های ساخت مواد شیمیایی هنوز نتوانسته بودند تمرکز مؤثری را در مناطق هدف به وجود آورند. آب و هوای مرطوب،تاثیر عوامل عصبی، سیانید و گاز خردل عراق را کم تأثیر می ساخت. با اینکه ۸۵۰۰ ایرانی در عملیات های والفجر ۸ و ۹ به وسیله گاز مسموم شدند، اما تنها ۷۰۰ نفر آنها کشته و یا به شدت مجروح شدند (در گزارش های مربوط به تلفات بمباران های شیمیایی عراق حجم تلفات نامشخص است.) گزارش هایی که انتقاد های شدیدی را علیه عراق در سراسر دنیا بوجودآورد.

    ۸ ۲) والفجر۹؛ ادامه درگیری ها در مناطق کرد نشین شمال:

    زمانی که نیرو های ایران همچنان در فاو درگیر بودند،آنان عملیات دیگری را آغاز کردند. عملیات والفجر ۹ علیه منطقه کرد نشین عراق انجام گرفت. نزدیک به مرز های شمالی ودر ۲۷۰ کیلومتری شمال بغداد، ۹۲ کیلونتری شمال غرب کرکوک و ۲۲ کیلومتری سلیمانیه. در این عملیات نیرو های پاسدار، بسیج، کرد های بارزانی و عوامل کرد حامی ایران، شرکت داشتند. مزیت ایران در این منطقه این بود که عراق فاقد نیروی کافی برای پوشش مناسب مرز های شمالی بود. ایران سعی کرد تعدادی از دره هایی که به داخل عراق باز می شدند را تصرف کند.

    والفجر ۹ در ۱۵ فوریه آغاز شد و ایرای ها طی حملاتی کوچک، بخش هایی از سلیمانیه را به تصرف درآوردند. سپس به سمت Chwarta پیش رفتند و چند شیار را در دره ای در ۲۰ کیلومتری سلیمانیه را تصرف کردند. در ۲۴ و۲۵ فوریه ایران به کمک هشت تیپ خود حمله دیگری را آغاز کرد.

    به نظر می رسید ایران با انجام این حمله در صدد تصرف بلندی های مشرف بر جاده ی سلیمانیه ـ Chwarta می باشد. این حمله در بلندی هایی به ارتفاع ۶۶۰۰ فوت انجام گرفت و ۳۰۰ کیلومتر مربع از خاک عراق را تحت پوشش قرار می داد.

    با اینکه بسیاری از روستا های این منطقه تخلیه شده بودند، ایران شهر Chwarta را محاصره کرد. سپس عراق نیرو های خود را برای کمک به جنگ فاو منتقل کرد و ایران شهر کوچک نظامی سیتک را در ۲ مارس ویک روز پس از اینکه ۲۵۰۰ نیروی عراقی منطقه را ترک کردند، به تصرف درآورد .

    با اینکه عراق استفاده از سلاح های شیمیایی را آغاز کرد، اما نیروهای ایرانی در ۳ مارس به اندازه ی کافی به سلیمانیه نزدیک شدند و می توانستند آن را هدف خمپاره قرار دهند.

    در این زمان ، عراق نیرو های خود را به شمال آورد و موفقیت های ایران متوقف شد. با این حال آشکار است که ایران در این عملیات بیشتر از جانب کرد های مخالف بارزانی حمایت شد و شیعیان عراقی نقش کمتری داشتند.

    در ماه می، زمانی که عراق در پاک سازی منطقه ی میان داهوک و مدینان از نیرو های کرد شکست خورد، این حمایت آشکار تر می گردد. نیرو های بارزانی ،عملیاتی را در نزدیکی خطوط لوله ی عراق ترکیه ترتیب دادند و شهر کوچک Mangesh در نزدیکی موصل را اشغال کردند. این در حالی بود که ذخیره های شهر به اتمام رسیده بود. آنها همچنان شهر را علیرغم ضد حمله ای که در ۱۹ می توسط یک تیپ عراقی صورت گرفت، در تصرف داشتند. (آنها قسمت کوچکی از گارد ریاست جمهوری و نیرو های Jash (کرد های حامی عراق)بودند.) در حالی که حمله ی نیرو های ایرانی و کرد ارزش استراتژیک اندکی داشت، اما موفقیت آنها تعداد زیادی از نیرو های عراقی را زمین گیر کرد، که شامل تمام لشکر یازدهم عراق می شد و تأثیر سیاسی دستاورد های ایران در فاو را تقویت می کرد. و روشن است که حضور ۳۰۰۰۰ نیروی ارتش ترکیه در این منطقه ،همچنان باعث صیانت خط لوله نفت عراق ترکیه می شد.

    ۸ ۳) بن بست در جنوب؛ عراق حملات هوایی جدیدی را آغاز کرد:

    در اوایل ماه آوریل الگوی جنگی در فاو حاکم شد که تا اوایل سال ۱۹۸۸ ادامه یافت. ایران ۲۰۰ کیلومتر مربع از فاو را در دست داشت و همچنان از پل های اضطراری بر روی شط العرب بهره می برد. ایران با استفاده از این پل ها و شناور های کوچک، پایگاه های کنار شط را پشتیبانی می کرد. ایران همچنین ۲۰۰۰۰ تا ۲۵۰۰۰ نفر از نیرو های فعال خود را در فاو مستقر کرده بود. ایران در انتقال ادوات سنگین به فاو موفق نبود، اما توپخانه ی خود را تا آنجایی که امکان داشت جلو آورد و پایگاه اصلی هوایی عراق در شعیبیه در نزدیکی بصره را بمباران می کرد.

    با این حال عراق اکنون توانایی آن را داشت که ایران را در جنوب کاملاً تحت کنترل در آورد. عراق در اطراف مواضع ایران مواضع دفاعی مستحکم خود را بازسازی کرد. بر خلاف مواضع ایران، مواضع دفاعی عراق از طریق سه جاده اصلی تغذیه می شد و پایگاه های هوایی و توپخانه ای در آن استقرار یافته بود. عراق انبار های ذخیره سازی مهمات را در این منطقه بنا کرد و قدرت آتش این کشور، ۵ تا ۷ برابر ایران بود. همچنین عراق اطلاعات بهتری در مورد محل استقرار مواضع ایران داشت. این باعث دقت آتش عراق می شد و نیرو های ایرانی را مجبور می کرد تنها از دستاورد های خود دفاع کنند.

    در همین زمان، تلفات سنگین عراق در ضد حملات قبل، این کشور را از انجام ضد حملات جدید علیه فاو مأیوس می کرد ، بر خلاف تغییرات جوی که باعث شده بود زمین خشک شود و این امکان به وجود بیاید که عراق از نیروی زرهی خود بهره بگیرد. عراق نمی توانست در برابر تلفات تاب بیاورد، همچنین نمی توانست بسیاری از نیرو های خود را در معرض حملات متقابل نگاه دارد.

    ایران در ادامه ۳۰۰۰۰۰ تا ۴۰۰۰۰۰ نفر از نیرو های خود را در جبهه ی ۱۱۰۰ کیلومتری مستقر کرد و برای آغاز حمله ای دیگر آماده بود و از موقعیت استراتژیک خوبی بهره می برد. در شمال، نیرو های شورشی کرد مواضع تحت تصرف خود را گسترش دادند و نیرو های ایران نیز در ۱۰ کیلومتری سلیمانیه باقی ماندند. در مرکز، نیرو های ایرانی تپه های میمک را در تصرف داشتند که ۷۰ مایل با بغداد فاصله داشت. تمرکز اصلی نیرو های ایرانی همچنان در اطراف نیزار های هویزه بود تا بتوانند به بزرگراه بغداد بصره دست یابند. نیرو های ایرانی مستقر در فاو هم قریب به دو تیپ کامل بودند. ایران تقریباً قادر بود در هر نقطه ای که می خواست نیرو های خود را مستقر سازد و از فقدان عمق استراتژیک عراق بهره ببرد. این در حالی بود که عراق هیچ هدفی را در ایران نمی یافت که نیرو های این کشور بتوانند به آن دست یابند.

    ایران همچنین فشار های نظامی خود را در منطقه جنوبی خلیج (فارس) ادامه داد. نیروی دریایی ایران در ۹ ژانویه اولین کشتی ساخت آلمان غربی خود را آزمود. در ۱۲ ژانویه اولین کشتی آمریکایی و در ۱۳ ژانویه اولین کشتی انگلیسی خود را به آب انداخت. ایران به کمک بالگرد های خود،چندین حمله دریایی را به انجام رساند و در ۳ مارس،یک نفت کش ترکیه ای را مورد حمله قرار داد. ایران همچنین به حملات تروریستی خود علیه کویت ادامه داد و طی یک رفتار ایذایی، چند مین دریایی را در آب های خلیج (فارس) رها کرد.

    رهبری ایران بیش از پیش ،کویت و عربستان سعودی را تهدید کرد و به طور کنایه آمیز به کویت اعلام کرد که شکست عراق در بازپس گیری فاو، دست ایران را برای انجام اعمال نظامی علیه کویت، باز خواهد گذاشت.

    ایران همچنین در ۷ ژانویه اعلام کرد که پایانه های نفتی جدیدی را در سواحل جنوبی و در قسمت هایی که دسترسی جنگنده های عراقی به آنها امکان پذیر نیست،راه اندازی خواهد کرد. این پایانه ها در فوریه و مارس ودر مکان های زیر راه اندازی شدند: بندر لنگه در داخل تنگه، جزیره ی قشم در داخل تنگه و جاسک در خارج تنگه. این پایانه ها به وسیله ی نفت کش های استیجاری ایران تغذیه می شدند. همچنین ایران اعلام کرد ایستگاه حفاری جدیدی را در گناوه(واقع در ۴۰ کیلومتری خارک) راه اندازی خواهد کرد.

    با این حال در عمل ایران متوجه شد که انتقال نفت به نفتکش ها از طریق پایانه ای شناور در ساحل لارک، آسان تر صورت می گیرد. این پایانه در ژوئن ۱۹۸۶ افتتاح گشت و به هدف اصلی حملات بلند برد نیروهای هوایی عراق تبدیل شده بود.

    عراق همچنان به بمباران های استراتژیک خود اصرار می ورزید. عراق اهدافی مانند پل کوتار را که مسیری کلیدی میان ایران و ترکیه بود ،در ۱۳ مارس هدف قرار داد.در ۷ می، عراق حمله هوایی گسترده ای را بر روی شهر تهران انجام داد. این حمله بزرگترین پالایشگاه ایران را به آتش کشید و یکی از واحد های پردازش آن را نابود کرد، همچنین دو واحد تولید کاتالیست با ۲۵۴۰۰۰بشکه نفت موجودی آن، نابود شد. عراق کارخانه تسلیحات سازی پارچین را در ۲۳ می، هدف قرار داد و همچنان به اهدافی چون قطار ها و مراکز غیر نظامی یورش می برد. عراق موفق شد در حملات ۹ ژوئن و ۲ جولای ،فرستنده های ماهواره ای اسد آباد همدان را نابود کند. این کار باعث شد ارتباطات تلفنی و تلکسی بین المللی ایران برای دو هفته مختل شود.

    نیروی هوایی عراق همچنان نفت کش های ایران راکه به سمت سیری رفت و آمد

    می کردند ، مورد حمله قرار می داد. در جولای ۱۹۸۶، فرمانده نیروی دریایی عراق، دریادار محمد عبد الله، ادعا کرد که عراق از ابتدای جنگ تا کنون ۵۸ نفت کش، ۸۵ کشتی بازرگانی و ۴۰ کشتی پشتیبانی ایران را نابود کرده است.

    ۸ ۳ـ۱) عملیات های مهران وکربلای ۱:

    عراق در سال ۱۹۸۶ ضد حمله های گسترده را علیه ایران آغاز کرد. در حالی که به نظر می رسید صدام حسین احساس می کرد عراق می تواند وضعیت فاو و کردستان را تحمل کند، اما به شدت نگران این مسائل بود که نشان دهد عراق می تواند در انجام عملیات موفق باشد و همچنین از بغداد در مقابل حملات دفاع کند.درنتیجه عراق حمله

    گسترده ای را تدارک دید که بتواند مهران را بازپس بگیرد. مهران یکی از مسیر های کلیدی در حمله به بغداد بود.

    عراق در ۱۰ می، با ۲۵۰۰۰ نفر به سمت مهران حرکت کرد. مهران هدف تقریبا آسانی بود. شهری تخلیه شده، در یک مایلی مرز که از بغداد ۱۶۰ کیلومتر فاصله داشت. نیروی دفاعی این شهر ۵۰۰۰ سرباز درجه پایین ایرانی بودند. در نتیجه این شرایط ، عراق به هدفی آسان دست یافته بود و قادر بود بخشی از خاک ایران را اشغال کند، بدون اینکه خطراتی چون خطرات فاو، وی را تهدید کند.

    نیرو های عراق در ۱۴ می، مهران را مورد حمله قرار دادند. در ۱۷ می ،مهران و بلندی های مشرف به آن و پنج روستا در اطراف آن، به تصرف عراق در آمد. آنها جنگ را تا رسیدن به بلندی های مرز ادامه دادند و تلفات سنگینی را بر نیرو های ضعیف ایرانی وارد کردند. عراق به کمک پرتابگرهای موشک توانست نیرو های ایرانی را از تمام سرزمین های هموار و پست، خارج سازد.

    این موفقیت، پیروزی سمبلیک مهمی را نصیب عراق کرد، این در حالی بود که نیرو های کرد مخالف صدام، موفقیت های اندکی را در منگش و داهوک علیه نیرو های عراقی کسب کرده بودند. عراق پیروزی های اندکی را نیز در فکه و در جنوب به دست آورد و سپس با سر و صدای زیادی اعلام کرد تا پایان جنگ در مهران باقی خواهد ماند. با این حال عراق نتوانست بلندی های ۱۵۰۰ متری شرق مهران را بدست آورد.

    بر اساس برخی از گزارشات، این شکست نتیجه ی سرباز زدن صدام حسین از طرح ژنرال توفیق، فرمانده ی لشگر دوم بود. وی پیشنهاد کرده بود به سمت دهلران پیشروی صورت گیرد و بلندی های اطراف شهر محافظت شود. همچنین نیروی کاملاً زرهی عراق، فاقد نیروی پیاده نظام بود که بتواند در مواضع کوهستانی به جنگ بپردازد.

    ایران با آغاز دور جدید «عملیات های نهایی»، به این حمله پاسخ داد . نشانه های موجود حاکی از آن بود که حمله در ۱۹ می (سالگرد شهادت حضرت علی علیه السلام)آغاز خواهد شد.

    با این حال ایران مخفیانه برای بازپس گیری مهران آماده شد. عراق در نگهداری منطقه دچار اشتباه شد و این در حالی بود که از بلندی های اطراف با حملات متعدد مواجه بود.

    ایران نیروی خود را در قالب لشکر ۱۰ پیاده نظام آماده کرد. این نیرو متشکل از ۴ یا ۵ تیپ پاسداران بود و تعداد زیادی از گردان هایی که برای جنگ های کوهستانی آموزش دیده بودند، در آن حضور داشتند. این نیرو ها کاروان کربلا نام گرفتند و در این زمان عملیات کربلا ، جایگزین عملیات والفجر شد.

    نیرو های ایرانی در ۲۰ ژوئن حمله ی خود را علیه مواضع عراق در بلندی ها آغاز کردند و به سرعت مشخص شد که ایران در جنگ کوهستان از برتری برخوردار است. در این حملات، ایران از گاز شیمیایی بهره گرفت و از آنجا که نیرو های عراق تنها تا ۲۰ کیلومتر خارج از مهران را گشت زنی می کردند، ایران از این موقعیت استفاده کرد. نیرو های ایرانی در اولین دامنه کوهستانی متوقف شدند. نیرو های ایرانی به سرعت مواضع دفاعی عراق در مهران را نابود کردند، یک فرمانده را کشتند و ۱۲۰۰ تا ۲۰۰۰ نفر تلفات بر نیرو های عراقی تحمیل کردند.

    در اینجا ،یک بار دیگر مشکلات فرماندهی و کنترل در نیروی هوایی عراق مشاهده می شود. فرمان حمله ی هوایی همه جانبه بسیار دیر صادر شد و در هنگام اوج حملات ایران، عراق تنها ۳۳ حمله به وسیله ی بالگرد ها و ۱۰۰ حمله به وسیله ی جنگنده های خود انجام داد و این در حالی بود که ظرفیت حمله بالگردها ۵۰۰ پرواز و ظرفیت حمله جنگنده ها ۳۰۰ پرواز در روز بود.

    به هر حال در ۳جولای ، عراق مجبور شد بپذیرد که ایران مهران را آزاد ساخته است. ایران نه تنها پنج بلندی ای را که عراق اشغال کرده بود ،پس گرفت، بلکه چهار بلندی را نیز در خاک عراق به تصرف درآورد و ۱۲ تا۴۰ کیلومتر به سمت غرب پیش رفت. با اینکه مشخص نیست محموله های اهدایی ایالات متحده به ایران در این پیروزی نقش مستقیمی را ایفا کردند یا خیر، اما به یاد داشتن این مسئله مهم است که موشک های ضد تانک هدایت شونده در نابود کردن انبار ها و جلوگیری از ضد حملات عراق بسیار مؤثر بودند.



    مشکلات پیش روی ایران، بسیار دشوار بود. ایران همچنان توانایی بسیج کردن نزدیک به یک میلیون نفر را داشت. ارتش ایران ۳۰۵۰۰۰ نفر و پاسداران ۳۵۰۰۰۰ نفر نیرو در اختیار داشتند. ایران ۱۰۰۰ تانک فعال و ۱۴۰۰ خودروی زرهی و بین ۶۰۰ تا ۸۰۰ قبضه توپ در اختیار داشت. نیروی هوایی ایران شامل ۳۵۰۰۰ نفر بود، اما تعداد هواپیماهای عملیاتی، ۶۰ تا ۸۰ فروند برآورد شده است.



صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 66
    آخرين نوشته: 26th December 2013, 02:17 PM
  2. خبر فوری: دلار به زیر 3000 تومان رسید/سکه در آستانه یک میلیون تومان
    توسط دبستان در انجمن اخبار
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: 23rd June 2013, 01:43 PM
  3. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 24th December 2012, 01:03 PM
  4. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 11th February 2011, 03:42 PM
  5. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 19th January 2009, 05:16 PM

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •