زمان انتش
واکنش عجیب یک پزشک به ساماندهی حق ویزیت ها


دکتر سمیرا رزاقی متخصص رادیوتراپی نوشت:« یک ساعت از حرفه ام را می سپارم به شما، یک دقیقه از لمس درد استخوان های بیمار سرطانیم را می سپارم به شما، یک شب از کابوس های خاکستریم پس از مرگ بیماری که عادت کرده بودم به دیدن موها و ابروهای ریخته اش.»

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شبکه خبر، طرح تحول نظام سلامت که فقط بخشی از آن شامل ساماندهی حق ویزیت پزشکان می شوند، مخالفان سیاسی و اقتصادی متعددی دارد که حتی از قدرت تهدید کردن وزیر بهداشت نیز برخوردارند، اما این طرح، به ویژه در بخش ساماندهی حق ویزیت ها در میان پزشکان نیز مخالفانی دارد.یکی از این پزشکان، احتمالا دکتر سمیرا رزاقی است که آنچنان از صحبت درباره حق ویزیت پزشکان و اعتراض بیماران به بالا بودن هزینه های معاینه، به خشم آمده که بیماران را متهم به داشتن نگاه بخیلانه کرده و افزوده است که آنها پزشکان را به چشم قاتلان زنجیره ای خالی از شرافت های انسانی می بینند.خلاصه متن انتقادی خانم دکتر رزاقی این است که پزشکان با دیدن درد و رنج بیماران، رنج می کشند، پس نباید به حساب بانکی و درآمد پزشکان توجه و حسادت کرد.
من از درد بیمارانم درد می کشم ، چشم هایتان را بخیلانه دوخته اید بر حساب بانکیم ؟

جمله های سر در گم را بخوانید ...... اینها فقط آخرین دفاعیات یک قاتل زنجیره ای خالی از همه شرافت های انسانی نیست !
یک ساعت از حرفه ام را می سپارم به شما ......یک دقیقه از لمس درد استخوان های بیمار سرطانیم را می سپارم به شما .....یک شب از کابوس های خاکستریم پس از مرگ بیماری که عادت کرده بودم به دیدن موها و ابروهای ریخته اش، برای شما .....اگر سالهاست نزدیکی مرگ آدم ها به لحظه های زندگیم، زیستن را از یادم برده است ؛ فقط یک ماه از مراوده هر روزه ام با مرگ را بر دوشتان می گذارم .....

اتاق کوچکم در بخش شیمی درمانی بیمارستان، قبر بزرگی است برای شادی های جوانیم. حتی بچه ها هم لبخندشان را پشت در اتاقم جا می گذارند و شادی شان را دریغ می کنند از لحظه های سرد اتاقم ..... این در مدتهاست به روی همه رنگ های دنیا بسته شده است ....

فقط بیست و پنج - شش ساله بودم وقتی مسئولیت مرگ و زندگی آدم ها، سایه خاکستری ای شد بر همه لحظه های معمولی جوانیم .... گاهی می ترسیدم از این همه ناگاه بزرگ شدن ! با خودم می گفتم چرا کسی نمی فهمد هنوز آنقدرها از بچگی فاصله نگرفته ام که مسوول شمردن نفس و نبض آدمها باشم .... چرا کسی نمی فهمد چقدر این کار هنوز برایم بزرگ است ؟ زود است شاید ....

خیلی وقت ها می ترسیدم از پیشوند دکتر در اول اسم فامیلم .... من هنوز فرقی با بچگی هایم نکرده بودم .... شاید کسی داشت با من شوخی می کرد ؟ شاید فقط یک بازی بود ؟ این بازی اما ، باختن های بی بازگشتی داشت .... قاعده بازی را اگر یاد نمی گرفتم ؛ جریمه ام مرگ یک آدم بود ..... و هنوز هم نمی دانم چرا ممکن است کسی فکر کند مرگ آدم ها برای من عادی شده است ؟

آدم آهنی نیستم ! می فهمید آدمها ؟!!!
رنج هر روزه انسان ها ، تازیانه ای است بر روحم .... لبخندی در من نیست ؛ ولی چاره های هم ندارم ، باید بتوانم لبخند بزنم بر صورت پیرمردی که نگاهش را به رد پای اخم صورتم می دوزد ، وقتی جواب آزمایشش را می خوانم .

من از درد بیمارانم درد می کشم ، چشم هایتان را دوخته اید بر حساب بانکیم ؟

هر گاهی از شب که می خوابم ، ساعتی کوک نمی کنم برای صبح بیدار شدن ! می دانم فردا صبح با تکرار ناله های آن زن حامله در ذهنم بیدار خواهم شد که سلول های سرطانی مهمان ناخوانده جسم مقدسش شده اند ....

آی آدم ها ! اگر همه رذالت های اخلاقی را اتهام زنید بر لباس سپیدم ؛ ناله و فریادی در من نیست ..... من مدت هاست همه دردهای انسانی را درد می کشم ..... * درد و رنجی که خانم دکتر رزاقی از مواجهه با بیماران تحمل می کنند و لبخند، امید و بهبودی که ایشان و همکارانشان به بیماران اعطا می کنند، با هیچ معیار مادی قابل سنجش نیست. ایشان با عنایت حضرت حق، منجی انسان ها هستند و اگر به بخل و حسادت برخی ها درباره درآمد پزشکان انتقاد داشته باشند، عموم مردم با ایشان همراه خواهند بود و هیچ انسان عادی و سالمی، همه رذالت های اخلاقی را اتهام نخواهد زد به لباس سپیدشان. اما اگر، این مطلب در مخالفت با طرح ساماندهی حق ویزیت ها و یا در واکنش به اعتراض ها علیه برخی درآمدها و روش های غیرقانونی، رندانه و سودجویانه برخی اهالی بهداشت و درمان منتشر شده، ما و بسیاری از هموطنانمان نیز در زمره مخاطبان آن قرار می گیریم. مخالفان ساماندهی هزینه های معاینه و معترضان به مردمی که از سودجویی ها و کاسب کاری های برخی پزشکان ناراحتند، چنانچه به سختی کار پزشکان در مواجهه با درد و رنج بیماران اشاره می کنند، نباید فراموش کنند که، فقط پزشکان نیستند که از مواجهه با بیماری و آنچه که توصیف کرده اند، رنج می کشند، بلکه خود این بیماران هم از بیماریشان رنج می کشند. خانواده های این بیماران هم رنج می کشند. هم از بیماری، و هم از هزینه های بی حساب و کتاب معاینه و درمان! و اگر اعتراضی به بالا بودن هزینه ها، از جمله حق ویزیت ها و حق العمل های نجومی دارند، نباید متهم به داشتن نگاه بخیلانه و قاتل دانستن پزشکان شوند. بدون شک، اگر یکی از این بیماران، حتی بدون داشتن طبع شعر و وقت و انرژی و حوصله، بخواهد درباره رنج هایی که می کشد، بنویسد، قطعا دل نوشته او بسیار سوزناک تر از این ها خواهد شد.