همه دلبستگی ها و دل کندن ها، همه برخورداریها و نداری ها، همه با هم بودن ها و تنهایی هایم را با هم در انبانی از خاطرات گذشته ام بر دوش کشیدم تا به این جا... دری برای بازگشتن و چاره ای جز رفتن نمانده. هنوز چشم به راهم، تا شاید دستهایم را در این چند گام مانده تا واپسین دم و بازدم در دستهای مهربانت بگیری. سوگند به روزهای با تو بودن، اگر هستی، تنهایم نگذار
علاقه مندی ها (Bookmarks)