دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 2 , از مجموع 2

موضوع: نمی خواهم ؛ نمی خواهم ...

  1. #1
    همکار بخش مذهبی
    نوشته ها
    4,395
    ارسال تشکر
    7,424
    دریافت تشکر: 12,850
    قدرت امتیاز دهی
    7192
    Array

    پیش فرض نمی خواهم ؛ نمی خواهم ...

    از حرم امام رضا (علیه السلام ) بیرون آمد در حالی که نگاهش به ضریح حضرت بود و این کلمات را زمزمه می کرد :
    نمی خواهم ، نمی خواهم ، نمی خواهم

    در این سفر کسی از دوستانش از یزد تا مشهد همراه او بود این سخنان را شنید با تعجب پرسید : آقا با که سخن می گویید ؟
    ماجرا چه بود ؟
    مهرابانانه پاسخش را داد :
    حالا نمی گویم بعد ها یادت باشد نزدیک مرگم از من بپرس آن روز شاید گفتم .


    شیخ غلامرضا (فقیه خراسانی ) از بزرگان یزد و از علمای یکی دو نسل پیش از ماست . پیر مرد های یزد اور ار می شناسند و خاطرات فراوان از او دارند .

    آیت الله بروجردی (ره) در باره ی او می فرموده است : آقای حاج شیخ همه کاره من و صاحب اختیار من است

    آیت الله بهجت (ره) گفته اند : خوشا به سعادت آقای حاج شیخ غلامرضا . ما کجا و این ها کجا ؟

    هر وقت از زبان فردی یزدی شنیدید که گفت : شیخ غلامرضا بدانید منظورش خود اوست . یک پارچه عظمت است شیخ غلامرضا .

    شیخ غلامرضا به بستر بیماری افتاد .
    جانش از رمق تهی شد و سایه سنگین مرگ را بر سر خویش احساس کرد .
    روزی همان دوست همان همسفر زیارت مشهد به دیدار او
    رفت به دیدار یار .
    حال و روز شیخ را که دید پرسید : شیخ غلامرضا اکنون وقت آن شده است که بگویی آن روز در حرم چه دیدی که آن چنان گفتی ؟

    شیخ سری تکان داد یعنی بلی و از رازی پره برداشت که سال ها در سینه داشت :
    آن روز وقتی وارد حرم شدم دیدم امام هشتم حضرت علی بن موسی الرضا (علیه السلام) بالای ضریح نشسه است و به زائران و محبان خود تفقد و محبت می کند
    . سلام کردم حضرت جواب داد
    دستم را بالا آوردم به ادای احترام و خاکساری و تواضع که نگاهم به دست زخمی ام افتاد .
    درد دستم امانم را بریده بود
    سال هابود دستم زخم شده و ترک برداشته بود .

    دیدم در محضر کریمم در پیشگاه امام رئوف و رحیمم بی اختیار لب به سخن گشودم گفتم :
    آقا دستم درد می کند آب که به آن می رسد فریادم بلند می شود برای وضو و غسل مشکل دارم مرحمتی می کنید شفایم دهید ؟

    حضرت فرمودند : شیخ غلامرضا خداوند به واسطه تحمل این درد مقاماتی به تو می دهد که بدون آن رسیدن به این مقامات ممکن نیست
    اما امروز تو مهمان مایی اختیار با توست اگر بخواهی همین حال شفاعیت می دهم
    اما اگر صبر کنی خداوند پاداش بهتری به تو می دهد حالا شفا می خواهی ؟

    من که این سخن را شنیدم به آواری بلند گفتم: نمی خواهم ، نمی خواهم ، نمی خواهم .



    جالب است بدانید آن که خود چنین دردی را سال ها تحمل می کند همان کسی است که وقتی پیرزنی را می بیند از اهالی ندوشن که به بیماری سل مبتلاست تکه ای نان خشک از کسیه بیرون می آورد دعایی به آن می خواهند و می گوید :بخور به امید خدا بهتر می شوی

    فردای ان روز پیر زن گریه کنان آمد که :
    حاج شیخ تو چه کردی ؟
    چنان بهبود پیدا کرده ام که گویا هیچ گاه به این بیماری مبتلا نبوده ام .


    غلام نرگس مست تو تاج داران اند
    خراب باده ی لعل تو هشیاران اند
    نه بر من آن گل عارض غزل سرایم و بس
    که عندلیب تو از هر طرف هزاران اند (سعدی )

    منبع : راسخون
    اللهم عجل لولیک الفرج و العافیه و النصر


  2. 8 کاربر از پست مفید طلیعه طلا سپاس کرده اند .


  3. #2
    یار همراه
    نوشته ها
    1,610
    ارسال تشکر
    4,020
    دریافت تشکر: 6,802
    قدرت امتیاز دهی
    8985
    Array
    312's: جدید84

    پیش فرض پاسخ : نمی خواهم ؛ نمی خواهم ...

    عکس:
    نماز عید سعیدفطر به امامت شیخ غلومرضا یزدی معروف به غلامرضا فقیه خراسانی
    سالها قدیم در میدان قدیمی تخریب شده شاه طهماسب(بعثت)


    ویرایش توسط 312 : 20th December 2014 در ساعت 07:27 PM
    خيانت فــقـر مي آورد



  4. 4 کاربر از پست مفید 312 سپاس کرده اند .


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •