دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
صفحه 2 از 2 نخستنخست 12
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 15 , از مجموع 15

موضوع: شناخت انواع مغالطه

  1. #11
    همکار تالار مکانیک
    رشته تحصیلی
    مکانیک سیالات و انتقال حرارت
    نوشته ها
    1,512
    ارسال تشکر
    9,142
    دریافت تشکر: 6,504
    قدرت امتیاز دهی
    12964
    Array

    پیش فرض پاسخ : شناخت انواع مغالطه



    فلانی طرفدار حکومت است و اینطور آدم‌ها محال است حرف درست و منطقی بزنند. (این افراد در هر صورت اشتباه می‌گویند)

    • دخترم حرف‌هایت قشنگ است، اما تا پدر و مادر نشوی نمی‌فهمی مسئولیت چه معنی می‌دهد، ما بزرگتریم و می‌فهمیم. (بچه‌ها تحت هیچ شرایطی حق مخالفت ندارند چون در شرایطی نیستند که درک کنند.)

    • وجود خدا قابل اثبات علمی نیست چون اصولاً این موارد علمی نیستند و نور ایمان به قلب تابیده می‌شود، امیدوارم خدا قلب تاریک شما را روشن کند. (کسی حق ندارد اثباتی معقول برای وجود خدا طلب کند)
    پای استدلالیان چوبین بود/پای چوبین سخت بی‌تمکین بود*

    • اگر بیماری با دعا و راز و نیاز شفا نگرفت به دلیل بی‌ایمانی و زنگار گرفتن روح است. (اگر بهبود یافت اثر دعا بوده و اگر بهبود نیافت بی‌ایمان است و هیچ گزینه دیگری مطرح نیست)

    • چاکرا و میدان انرژی و حلقه کیهانی مواردی هستند که تنها با روح و قلب پاک و ایمان واقعی درک می‌شوند. (اگر درک نمی‌کنید به دلیل روحیه ناپاک و ایمان ضعیف است و حق ندارید دلیل دیگری طلب کنید)

    • پیامبران و معصومین علم‌ بی‌کران داشتند و همه اعمال آنها درست و بر اساس علم لدنی است، اگر برخی اعمال یا نظرات آنها به نظر اشتباه می‌آید به این دلیل است که ما علم بی‌کران نداریم و درک نمی‌کنیم. (تحت هیچ شرایطی امکان نقد عمل معصومین و پیامبران وجود ندارد)

    موارد بالا همه نوعی از مغالطه سنگ هستند. «مغالطه سنگ» یا «مغالطه سنگ بزرگ» « appeal to the stone» زمانی رخ می‌دهد که فرد ادعایی را مطرح می‌کند و سپس با بیان عباراتی اجازه نقد یا مخالفت با ادعای خود را نمی‌دهد، یا ادعایی مطرح کرده و هر استدلالی را مردود می‌شمرد. نام این مغالطه از یک استاد دانشگاه برکلی آمده که معتقد بود «این مغالطه مثل یک سنگ سخت و بزرگ است که فرد آن را میان بحث می‌گذارد و امکان تکان دادن آن هم وجود ندارد و می‌گوید همین است که هست»

    *پای استدلالیان چوبین بود/پای چوبین سخت بی‌تمکین بود: این شعر یکی از پر استفاده‌ترین مغالطه‌های فیسبوکی در بحث بررسی عقاید است. خود شعر یک استدلال است که می‌گوید «چون پای استدلال‌کنندگان چوبین است و پای چوبین قابل تمکین نیست، پس اشتباه می‌کنند» که مغالطه فاحش «پیش‌فرض نادرست» است و البته چون یک استدلال است، خودش را نقض می‌کند، چون همین بیت هم استدلال است که می‌تواند چوبین باشد.

    منبع: ستاد مبازه با چرندیات

  2. 4 کاربر از پست مفید ab.bb سپاس کرده اند .


  3. #12
    همکار تالار مکانیک
    رشته تحصیلی
    مکانیک سیالات و انتقال حرارت
    نوشته ها
    1,512
    ارسال تشکر
    9,142
    دریافت تشکر: 6,504
    قدرت امتیاز دهی
    12964
    Array

    پیش فرض پاسخ : شناخت انواع مغالطه



    احترام به عقاید یکی از مغالطه‌های جدی در خفه کردن مخاطب یا حریف مباحثه و ترکیبی از چندین مغالطه است. در این مغالطه فرد به جای پاسخ به گزاره استدلالی، آن را توهین به یکی از باورها دانسته و با تمارض پا از بحث بیرون می‌کشد و یا با مغالطه سنگ بزرگ راه را بر استدلال دیگران یا دادن پاسخ می‌بندد.

    • طبق اعلامیه جهانی حقوق بشر هر انسان حق دارد عقیده، دین، مسلک و آئینی را انتخاب کند، آن را ابراز کرده و به هر شکلی که علاقه دارد به عبادت بپردازد، اما در شرایطی‌ که این عقیده باعث سلب آزادی بیان و عقیده دیگران نشده و تفکرات و جان و مال و آزادی دیگران را تهدید نکند. به بیان ساده‌تر می‌توان عقاید افراد را مادامی که فقط و فقط در حوزه فردی و شخصی حضور دارد نادیده گرفته و با آن مدارا کرد، اما اگر عقاید شما از حیطه ذهن شما بیرون آمده و باعث اثراتی محدود کننده یا تهدیدگر برای دیگران شود باید با آن برخورد کرد. اینکه شما بر اساس عقیده‌ای از مرحله نصیحت و ارائه نظر عبور کرده و برای دیگران تصمیم‌ بگیرید یا تصمیمات فردی مبتنی بر عقاید را به فاز عملی برسانید، باعث می‌شود که عقیده شما نه تنها محترم نباشد، بلکه پس زده شود. ریچارد داوکینز در جایی می‌گوید «بر این باور بودم که عقاید دیگر در مرزهای ذهن محصور شده و نمود بیرونی ندارد و می‌توان آن را ندیده گرفت، تا پس از حملات یازده سپتامبر و اتفاقات پس از آن در خاورمیانه، دیدیم که عقاید فردی چقدر می‌توانند خطرناک باشند» {نقل به مضمون}

    • توهین به عقیده البته با توهین به شخص تفاوت جدی دارد، احترام به کرامت انسانی از اهمیت بالایی برخوردار است اما عقاید نمی‌تواند محترم باشد. اگر احترامی برای عقاید قائل باشیم باید نگاهی نوین به عقاید داعش، بوکوحرام، القاعده، فاشیسم و نازیسم داشته باشیم. حال اینجا این مغالطه ابهامی ایجاد می‌شود که «فرد از عقایدش جدا نیست و توهین به عقاید همان توهین به کرامت یک انسان است»، اما باید توجه کرد کسی که عقایدش مقدس و جزئی جدانشدنی از وجودش باشد، یک متعصب یا «فقط یک عقیده است نه انسان» و دیگر انسانی باقی نمانده که کرامت انسانی‌‌اش شایسته احترام باشد. هیچ عقیده‌ای آنقدر مقدس نیست که زیر تیغ نقد نرود.

    • از جنبه دیگر باید به این نکته توجه کرد که «توهین به عقیده» با مفهوم «نقد عقیده» تفاوت بسیار ظریفی دارد. زمانی یک نظر «توهین» محسوب می‌شود که عقیده دیگران «صرفاً اشتباه/احمقانه/وحشیانه/غیره خوانده شود اما دلیلی بر آن ذکر نشود» اما اگر در پس آن دلایل و براهنی منطقی/ استنتاجی بوده و اصطلاحاً احتجاج صورت گرفته باشد در دایره «نقد» قرار می‌گیرد، کمااینکه یک فیلم، رمان یا موسیقی نیز می‌تواند با دلایلی روشن؛ احمقانه و چرند باشد.

    • وقتی دیگران {با عقاید متفاوت} از نگاه شما نجس/مشرک/ملحد/مفسد فی‌الارض هستند یعنی شما عملاً به عقاید آنها توهین می‌کنید و نمی‌توانید انتظار داشته باشید که عقاید شما محترم باشد. دین قریب به اتفاق مردم ایران اسلام است و منابع اسلام کتاب و سنت هستند. وقتی کتاب قٰرآن بارها عقاید دیگر را مردود شمرده و معتقدان به آن را شایسته مرگ و ویرانی دانسته، چگونه می‌توان آن را ندیده گرفت؟ در سنت پیامبر نیز مثال‌های فراوان می‌توان یافت. پیامبر اسلام پس از فتح مکه بت‌های کعبه را شکست، دستور داد همه بت‌ها در خانه‌ها و معابد شکسته شود و بت‌خانه‌ها و معابد ویران شود و تا فرسنگ‌ها هر آنچه مخالف عقیده مسلمانان بود نابود کرد. او سپس دستور داد که بلال بر بلندای کعبه اذان بگوید و فریاد بزند «خدا یکی است و همین خدای محمد است». در این عمل چه اثری از احترام به عقاید دیگران می‌توان یافت؟ آیا عقیده یک بت‌پرست محترم نیست؟ پس یک مسلمان نمی‌تواند ادعایی برای احترام به عقیده داشته باشد مگر اینکه منظورش از «اسلام» دینی باشد که بر مبنای قرآن و سنت پیامبر اسلام نیست.

    • از نگاه دیگر دوقطبی کردن بحث، گاهی باعث بستن درهای نقد شده و بحث را به جدل بدل می‌کند، پس ضروری‌ست که در مباحث عقیدتی تا حد امکان پا را در حریمی که بحث را جدلی و فرسایشی کرده (و یا حریف متعصب را از کوره به در ببرد) نگذاریم. البته باید توجه داشت که {بنا به تجربه} عموماً مباحثه با متعصب سودی نخواهد داشت.

    منبع: ستاد مبازه با چرندیات

  4. 4 کاربر از پست مفید ab.bb سپاس کرده اند .


  5. #13
    همکار تالار مکانیک
    رشته تحصیلی
    مکانیک سیالات و انتقال حرارت
    نوشته ها
    1,512
    ارسال تشکر
    9,142
    دریافت تشکر: 6,504
    قدرت امتیاز دهی
    12964
    Array

    پیش فرض پاسخ : شناخت انواع مغالطه



    • سعید) من دلایل وجود معاد و دنیای دیگر را منطقی نمی‌دانم.
    مجید) یکم فکر کن، اگر رستاخیز وجود نداشته باشد زندگی چقدر وحشتناک خواهد شد، نه اخلاقی وجود خواهد داشت و نه زندگی معنایی خواهد داشت، یعنی همه ما عین مرغ آمده‌ایم و چلومرغ می‌رویم. پس رستاخیز نمی‌تواند وجود نداشته باشد.

    • سامان) فلان خواننده فالش می‌خواند و کارهایش به لحاظ ترکیب موسیقی و متن ترانه مبتذل و سطحی است. متخصصان موسیقی می‌توانند خیلی راحت این موارد را تبیین کنند.
    ماهان) آرامشی که من با آهنگ‌های او می‌گیرم خیلی عالی و خوب است، یعنی این همه آدم که با ترانه او آرامش می گیرند مبتذل و سطحی هستند؟ پس کارهای او نمی تواند خوب نباشد.

    • سلمان) شواهد تاریخی نشان می‌دهد که دین اسلام به زور شمشیر وارد این کشور شده و به مردم تحمیل شده است.
    محسن) محال است اینطور باشد. پذیرش تحمیل شدن دین به مردم ایران یعنی پذیرش فرومایگی و پستی و زبونی مردم ایران و نوادگان کوروش کبیر که هزاران بار افتخار آفریده‌اند. پس این ادعا اشتباه است.

    • سیما) «شعر» عناصر و مشخصاتی دارد که برای اهل فن شناخته‌ شده است که شامل جزئیات فراوانی است. وجود پدیده‌ای بنام «شعر سپید» و «شعر نیمایی» به معنی این نیست که هر کس جای فعل و فاعل را عوض کند و نقطه و ویرگول را حذف کند و کلامش شعر باشد.
    سپیده) کارهای من چیز جدیدی است که درکش سخت است. اما حالات روحانی من هنگام سرودن آن و لایک‌های فیسبوکی هم شاهد من است. چرند بودن اشعار من یعنی همه لایک زنندگان احمق و شعرنشناس هستند.
    -------------------
    مغلطه «توسل به نتیجه باور» یا Appeal to Consequences از مغالطات بسیار رایج در میان عوام است. بطور کلی این مغلطه هنگامی رخ می‌دهد که شخصی در مقام دفاع بجای پاسخ منطقی به استدلال یا ادعای طرف، متوسل به نتیجه ادعای حریف خود می‌شود و آن‌را به این دلیل که در صورت درستی عواقب خوب/بد خواهد داشت رد می‌کند. این مغلطه همچنین می‌تواند در موضع غیر دفاعی نیز مورد استفاده قرار گیرد و آن بدین صورت است که شخص مغالط بجای ارائه شواهد و استدلال در دفاع از ادعای خود به این قضیه تکیه می‌کند که پذیرش ادعای او سبب وقوع خیر و یا عدم پذیرش ادعای او سبب وقوع شر خواهد شد. روشن است که دلیل مغالطه آمیز بودن «توسل به نتیجه باور» این است که نتیجه پذیرش درستی یا نادرستی یک گزاره هیچ تاثیری روی درستی یا نادرستی آن گزاره ندارد.

    • راه حل)
    واکنش طبیعی و غلط در مقابل مغالطه‌کننده این است که تلاش کنیم به او ثابت کنیم که او اشتباه می‌کند و قبول ادعای ما سبب وقوع خیر/شر نخواهد شد. اما این واکنش مناظره و گفتمان را از مسیر خود خارج خواهد کرد و همین‌طور آنچه مغلطه‌کننده از ما خواسته است را دو دستی به او داده و بحث را در مسیر بررسی ادعای نامربوط او انداخته‌ایم. بهتر است بجای این برخورد نسنجیده و گاهی مخرب برای طرف او توضیح داده شود که درستی یا نادرستی ادعای او، خود مسئله‌ای مستقل از خوب یا بد بودن نتیجه پذیرش آن است و این دو مسئله را نباید با یکدیگر خلط کرد.

    گاهی با مثالهای ساده می توان این قضیه را به مخاطب خوب تفهیم کرد، برای نمونه می توان به او گفت که ادعایش شبیه وزیر کشاورزی است که بگوید «اگر امسال خشکسالی رخ دهد، قحطی خواهد آمد و نیمی از جمعیت کشور بر اثر گرسنگی و تشنگی خواهند مرد» و بعد هم نتیجه بگیرد که «چون مرگ نیمی از جمعیت بد است و خوب نیست پس امسال خشکسالی رخ نخواهد داد !» که مشخصاً استدلال نبوده و مغالطه است.

    *نکته اول) برای خواندن و دانلود دیگر مغالطه‌های این پیج در یک فایل کامل لینک زیر را ببینید.
    http://goo.gl/Wosj1n
    **نکته دوم) بعد از مطرح شدن بحث مغالطه‌ها در این پیج گاه می‌بینیم که دیگران بی‌دلیل ما و دیگران را متهم به مغالطه می‌کنند که خود نوعی مغالطه بنام «اتهام مغالطه» است. اگر کسی مغالطه می‌کند باید با ذکر دلیل و استدلال و نام بردن مغالطه؛ او را متوجه کنید و نمی‌توان با جمله ساده «حرفات پر از مغلطه‌ست! چقد سفسطه کردی!» از بحث فرار کرده و یا ادعای پیروزی کرد.
    ***نکته سوم) خیلی بدیهی است که گزاره اول در مثال‌ها لزوماً درست و صحیح نیست، اما گزاره دوم قطعاً مغالطه است.

    منبع: ستاد مبازه با چرندیات

  6. 4 کاربر از پست مفید ab.bb سپاس کرده اند .


  7. #14
    همکار تالار مکانیک
    رشته تحصیلی
    مکانیک سیالات و انتقال حرارت
    نوشته ها
    1,512
    ارسال تشکر
    9,142
    دریافت تشکر: 6,504
    قدرت امتیاز دهی
    12964
    Array

    پیش فرض پاسخ : شناخت انواع مغالطه



    مردم همچون گله‌ای گوسفند هستند که به یک چوپان نیاز دارند. (۱)
    • همانطور که یک نقاشی را یک نقاش خلق کرده دنیا را نیز یک خالق خلق کرده.(۲)
    • اینکه از دل این حکومت و دولت به دموکراسی برسیم مثل این است که بتوانیم با شن و سیمان قرمه‌سبزی بپزیم.(۳)
    --------------------
    شیوه‌ای از استدلال نیز وجود دارد که در منطق به آن اصطلاحاً «تمثیل» گفته می‌شود، در این روش از استدلال به زبان ساده از اشاره به تشابهات میان دو چیز حدس زده می‌شود که بین آن دو چیز شباهت‌های بیشتری نیز وجود دارد. اما نمی‌توان با تمثیل چیزی را با قطعیت اثبات کرد بلکه تنها می‌توان حدس زد و در استدلال تمثیلی همیشه از واژه «احتمالاً» استفاده می‌شود. فرض کنید دو نفر در مقابل شما هستند که هردو هم‌قد و هم‌وزن و از یک شهر و کشور نیز هستند و لباس یکرنگ هم پوشیده‌اند. آیا جورابهای آنها (که شما آنها را نمی‌بینید) هم یکجور هستند؟ شاید! ولی نه لزوماً!
    یقین حاصل کردن در بسیاری از موارد میسر نیست و به همین دلیل تمثیل اتفاقاً روش بسیار سودمندی در استدلال است. وقتی برقراری رابطه معرفتی، آن‌هم با قطعیت در قبال چیزی میسر نباشد بهترین کار بررسی احتمالات و پذیرفتن قوی‌ترین احتمال است. تمثیل در کنار قیاس و استقرا یکی از رایج‌ترین روشهای استدلال در علوم تجربی و حتی حقوق و فلسفه است. مثلاً وقتی شما پنجاه‌هزار انسان را دیده و در مورد آنها مطالعه کرده‌اید می‌توانید بگویید درمان سرماخوردگی در نفر پنجاه‌هزارویکم هم شباهت داشته و داروهای مشابهی دارد. همچنین با شناخت کافی از پستانداران می‌توان گفت که سرماخوردگی در انسان و اسب هم عوارض و شرایط مشابهی دارد و به کمک این قیاس می‌توان در علوم تجربی نتایج بسیاری گرفت. یا «اثر نیروی برهم‌کنش اجسام» در مورد تمام اجسام جهان و کائنات بررسی نشده، بلکه هزاران بار آزمایش شده و نتایج آن به دیگر اجسام تعمیم داده شده است و این نتایج تا پیدا شدن مواردی که این تمثیل را به شکلی منطقی نقض کند، معتبر است.
    • شرح مغلطه
    «قیاس مع الفارق» یعنی «مقایسه دو چیز، در حالی که آنها با هم فرق دارند». مغلطه «قیاس مع الفارق» زمانی شکل میگیرد که در تمثیلی تشابهات زیادی وجود نداشته باشند یا تفاوت های عمده و سرنوشت سازی بین «شباهت‌های موجود» و «نتیجه‌ حاصل از قیاس» وجود داشته باشد که در نتیجه حکم دخیل باشند، اما شخص مغالط آنها را در نظر نگرفته است. اینکه چه مقدار تشابهات کافی است، مسئله‌ای نیست که بتوان معیاری کلی و جهانشمول برایش مشخص کرد. به این پرسش نمی‌توان پاسخی کلی داد بلکه در مورد هر تمثیلی بصورت جزئی می‌توان پاسخی را برای این پرسش متصور شد.

    • چگونه با این مغالطه روبرو شویم؟
    شخص مغالط معمولاً یا از اینکه استدلالش تمثیلی است یا آگاه است یا ناآگاه. اگر ناآگاه باشد باید به او یاد آور شد که «استدلال او قیاسی است و اساساً به منزله یقین نیست بلکه در بهترین حالت ما را به احتمالی قوی خواهد رساند.» اگر آگاه هست نیز باید او را آگاه کرد که وجه یا وجوه افتراق پر اهمیتی میان اصل و فرع در تمثیلش موجود است که تمثیل او را بی‌ارزش می‌کند.

    • توضیح منطقی مثال‌ها:
    (۱)نخست اینکه به فرض وجود شباهت باید بگوید «احتمالاً» نه اینکه نتیجه استدلال را بطور قطعی مطرح کنیم. دوم اینکه مردم گوسفند نیستند، یعنی اصل با فرع برابر نیست. سوم اینکه مردم همچون و یا شبیه گوسفند هم نیستند یعنی شباهت در اینجا چشمگیر نیست، شباهت‌هایی میان مردم و گوسفندان هست ولی تفاوت‌های بنیادینی نیز وجود دارند که گوینده آنها را نادیده گرفته است.

    (۲)میان نقاشی و دنیا فرق‌های مهمی وجود دارد، ما بر اساس دانش پیشین می‌دانیم که نقاشی را یک نقاش کشیده است ولی چنین دانشی را نسبت به دنیا نداریم، تا کنون کسی ساخت دو یا سه دنیا را ندیده یا تجربه نکرده که بتواند از خالق داشتن آنها وجود خالقی برای این دنیا را نتیجه بگیرد، پس نمی‌توانیم نتیجه بگیریم دنیا را نیز لزوماً خالقی خلق کرده است.
    (۳)گرچه ممکن است گذار به دموکراسی از این وضعیت کشور سخت یا غیرممکن به نظر برسد اما قیاس آن با آشپزی اشتباه است، چرا که شباهتی میان مواد لازم برای قرمه‌سبزی و زمینه‌های یک دولت دموکرات وجود ندارد.
    ----
    برای مطالعه بیشتر در مورد دیگر مغالطه‌هایی که توسط این گروه معرفی شده‌اند کتابچه پی‌دی‌اف مغالطه‌ها را با حجم ۷۰۰ کیلوبایت دریافت و مطالعه کنید:
    http://goo.gl/YL4mai

    اگر قصد مطالعه کتابچه روی موبایل یا تبلت را دارید این کتابچه را با فونت بزرگتر از آدرس زیر دریافت کنید:
    http://goo.gl/IUr8y0

    *در نوشتن این یادداشت از یادداشت مشابهی در «کانون آتئیست‌ها و آگنوستیک‌های ایران» استفاده شده است.

    منبع

  8. 2 کاربر از پست مفید ab.bb سپاس کرده اند .


  9. #15
    همکار تالار مکانیک
    رشته تحصیلی
    مکانیک سیالات و انتقال حرارت
    نوشته ها
    1,512
    ارسال تشکر
    9,142
    دریافت تشکر: 6,504
    قدرت امتیاز دهی
    12964
    Array

    پیش فرض پاسخ : شناخت انواع مغالطه


    مغالطه‌ی وینچستر یا چهارنعل گیش Gish Gallop که به استدلال شات‌گانی نیز مشهور است، بر پایه‌ی اسم یک خلقت‌گرای مشهور به نام Duane Gish نام‌گذاری شده و از مغالطه‌های پرکاربردی است که کمتر به آن پرداخته شده. چرا اسم آن را مغالطه‌ی وینچستر می‌گذاریم؟

    وینچستر اسلحه‌ای است که تعدادی زیادی ساچمه‌ی ریز و درشت را به سمت هدف شلیک می‌کند.(بر خلاف دیگر اقلام اسلحه که تک گلوله‌ای هستند) مورد اصابت دادن اهداف متحرک کوچک با اسلح‌های گلوله‌ای کار سختی است ولی سلاح‌های ساچمه پران به دلیل وسیع‌تر بودن مساحت مورد اصابت و تعداد ساچمه‌ی فراوان هدف گیری را آسان‌تر می‌کنند. ما این نوع هدف‌گیری با شاتگان را استعاره‌ای برای فنون ضد-استدلال در نظر می‌گیریم.
    مغلطه‌ی وینچستر همانند اسلحه‌ی وینچستر است: هر چه استدلالها کوچک‌تر و شواهد پر تعدادتر باشند، فارغ از درست یا احمقانه بودن هر استدلال یا شاهد، باورپذیری آن استدلال بیشتر می‌شود. شاید هزاران واژه و پاراگراف توضیح نتوانند به اندازه‌ی ضرب‌المثل «تا نباشد چیزکی، مردم نگویند چیزها»‌ این مغلطه‌ را توضیح دهند. مردم چیزهایی می‌گویند که همه آنها ممکن است غلط یا دو به دو بهم نامربوط باشد، اما وقتی همه چیزی شبیه به هم می‌گویند این باور ایجاد می‌شود که آن چیز درست است.
    در جوامع دیکتاتوری یا تحت فشار رسانه حکومتی، این مغالطه در قانع کردن عوام بسیار موثر است، وقتی هزاران و میلیون‌ها بار از درستی یک گزاره و غلط بودن دیگر گفته شود، وقتی بارها و بارها شخص/گروه/کشور/نژادی دشمن تلقی شود؛ تعداد بسیار زیاد این ادعا مخاطبان را قانع می‌کند که احتمالاً این گزاره درست است. چرا؟ چون همه می‌گویند!
    در گفتگوهای مختلف یا مناظره‌های علمی و سیاسی نیز این اتفاق بارها و بارها رخ می‌دهد. مخالفان/موافقان به تعداد زیاد به موضوعی هجوم می‌آورند و سوالات نامربوط یا مغالطه‌آمیز فراوانی می‌پرسند و فرد در زمان مناسب امکان پاسخ به همه این موارد را نداشته یا تخصصی در موردی که ناگهان مطرح شده ندارد. لذا تعداد کثیر سوالات علیه او این ذهنیت را در مخاطبان ایجاد می‌کند که حق با طرف دیگر گفتگوست.
    دلایل باورپذیری این روش مغالطه :
    • مخاطب حجم زیادی از شواهد را در حمایت از یک ادعا می‌خواند بدون آنکه زمان کافی برای بررسی تک تک آن‌ها را داشته باشد.
    • شخص پاسخ‌دهنده زمان یا دانش کافی برای پاسخ‌ به همه‌ی پرسش‌ها را ندارد.
    • تولید یک جمله و گزاره‌ی غلط کار ساده‌ای‌ست. ولی پاسخ آکادمیک و علمی در فرم صحیح استدلال کار پیچیده، زمان‌بر و سختی‌ست. این مورد نیز مثل «یک دیوانه سنگی در چاه می‌اندازد و ۱۰۰ عاقل نمی‌توانند آن را از چاه در بیاورند» را در ذهن انسان متبادر می‌کند.
    • اگر پاسخ‌دهنده پاسخ مغالطه‌گر را بدهد، مغالطه‌گر باز هم فرصت دارد تا از تکنیک خود استفاده کند و موارد بیشتری را به مباحثه بیافزاید.
    • معمولا مخاطب جزئیات ریز یک مباحثه را از خاطر پاک کرده و کلیات را به خاطر می‌سپارد. چیزی که در پایان مباحثه در ذهن مخاطب باقی می‌ماند این که است ایرادات و پرسش‌های فراوانی، بی پاسخ باقی ماندند و مدعی پاسخی برای آن‌ها نیافت.

    راه حل:
    اول.باید دقت کرد که «میزان و تعداد شواهد له/علیه یک گزاره دلیل بر اثبات/رد آن نیست و فقط کیفیت شواهد و استدلالات است که یک گزاره را رد و یا دیگری را اثبات می‌کند» بنابراین اگر سه میلیارد نفر بگویند که تخم مرغ را مرغ تولید می‌کند، تا استدلال و استنتاجی برای آن نباشد مورد پذیرش نیست.

    دوم.در گفتگوهای دوستانه یا مناظره‌ها باید مراقب بود تا از تخصص طرفین و موضوع بحث خارج نشوند و هم‌چنین به تعدادی سوال اجازه مطرح شدن داده شود که در زمان مشخص گفتگو، امکان پاسخگویی به آنها وجود داشته باشد.
    http://goo.gl/qOiFlt
    http://goo.gl/nznOov
    http://goo.gl/BtTvUK
    http://goo.gl/DhyQTt

    منبع: ستاد مبازه با چرندیات

صفحه 2 از 2 نخستنخست 12

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •