دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
صفحه 2 از 2 نخستنخست 12
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 16 , از مجموع 16

موضوع: چرا انقدر به خودمون مطمئن هستیم ...

  1. #11
    دوست آشنا
    نوشته ها
    379
    ارسال تشکر
    1,164
    دریافت تشکر: 1,712
    قدرت امتیاز دهی
    874
    Array

    پیش فرض پاسخ : چرا انقدر به خودمون مطمئن هستیم ...

    نقل قول نوشته اصلی توسط محمد حسین بابایی فرد نمایش پست ها
    با تشکر از نو آور و دیگر دوستان عزیز من از خوندن نظرات شما به این نتیجه دست پیدا کردم که اولا باید دین رو که مستقیما برنامه زندگی هست رو با منطق سازگار کرد و منطقی اون رو انجام داد و اینکه انسانیت بالاتر از تدین هست به قول علی شریعتی : ترجیح میدهم با کفشهایم در خیابان قدم بزنم تا اینکه در مسجد بنشینم و به کفشهایم فکر کنم انسانیت به مذهب بستگی ندارد . . .

    البته اينکه گفته ايد: "دين را بايد با منطق سازگار کرد" به نظر من دين با منطق سازگار است، در اصل اگر درست تر بخواهيم بيان کنيم بايد گفت: بايد با پالايش چيزي که امروز به عنوان دين عرضه مي شود و زدودن خرافات و بدعتها از آن، به دين پاکيزه و درست دست يافت، که طبعا" در آن صورت با منطق هم سازگار خواهد بود.

    گفته ايد: دين مستقيما" برنامه زندگي است و سپس گفته ايد: انسانيت به مذهب بستگي ندارد .... اين دو نقيض هم هستند!

    برنامه زندگي به اين درد خواهد خورد که آدم به انسانيت رهنمون گردد، پس اگر انسانيت به مذهب بستگي ندارد پس اين چه برنامه اي است؟


    ضمنا" جمله "انسانيت بالاتر از تدين است" هم اشکالات زيادي بهش وارد است.

    کم توجهي به ترکيب جملات ممکن است اشکال ايجاد کند.
    ویرایش توسط علي پارسا : 4th November 2014 در ساعت 09:55 AM
    [SIGPIC][/SIGPIC]

  2. 6 کاربر از پست مفید علي پارسا سپاس کرده اند .


  3. #12
    دوست جدید
    رشته تحصیلی
    کامپیوتر
    نوشته ها
    170
    ارسال تشکر
    23
    دریافت تشکر: 372
    قدرت امتیاز دهی
    196
    Array
    محمد حسین بابایی فرد's: جدید145

    پیش فرض پاسخ : چرا انقدر به خودمون مطمئن هستیم ...

    ببینید دوستان گرامی انسانیت واقعا به دین بستگی نداره این کاملا پرواضح هست . . .
    اینکه دین ما هیچ منافاتی با انسانیت نداره کاملا درسته اما رو کاغذ . . .
    دین حال حاظر ما کاملا منیپولیت شدست وگرنه خب همه میدونن دین اسلام کاملا موافق انسانیت هست ببینید از نظر شما حقیقت با واقعیت چه تفاوتی داره ؟ حقیقت چیزی هست که باید باشه ولی واقعیت چیزی هست که هست مثالش هم اینطوری میشه حقیقتا دین اسلام خوبه ولی واقعیت ها بیانگر تضاد هست مشکل از دین نیست مشکل از خود ماست ولی خب چیزیه که هست . . .
    ویرایش توسط محمد حسین بابایی فرد : 4th November 2014 در ساعت 11:37 AM




  4. 2 کاربر از پست مفید محمد حسین بابایی فرد سپاس کرده اند .


  5. #13
    دوست آشنا
    نوشته ها
    379
    ارسال تشکر
    1,164
    دریافت تشکر: 1,712
    قدرت امتیاز دهی
    874
    Array

    پیش فرض پاسخ : چرا انقدر به خودمون مطمئن هستیم ...

    نقل قول نوشته اصلی توسط محمد حسین بابایی فرد نمایش پست ها
    ببینید دوستان گرامی انسانیت واقعا به دین بستگی نداره این کاملا پرواضح هست . . .
    اینکه دین ما هیچ منافاتی با انسانیت نداره کاملا درسته اما رو کاغذ . . .
    دین حال حاظر ما کاملا منیپولیت شدست وگرنه خب همه میدونن دین اسلام کاملا موافق انسانیت هست ببینید از نظر شما حقیقت با واقعیت چه تفاوتی داره ؟ حقیقت چیزی هست که باید باشه ولی واقعیت چیزی هست که هست مثالش هم اینطوری میشه حقیقتا دین اسلام خوبه ولی واقعیت ها بیانگر تضاد هست مشکل از دین نیست مشکل از خود ماست ولی خب چیزیه که هست . . .
    من تقريبا" متوجه مي شوم منظورتان چيست (اگر اشتباه نکنم)
    ببينيد من منظر (ديدگاه) خودم از دين را تشريح مي کنم شايد به يک نقطه مشترک برسيم، از آنجايي که خيلي از چيزها هست که امروز با دين قاطي شده همين امر در راه دين شناسي من را خيلي اذيت مي کرد.
    به همين دليل آخر سر تصميم گرفتم که همه چيز دين را کنار بگذارم و بروم سراغ فطرت خودم.
    مگر نمي گويند: انسان فطرتا" خدا پرست است؟
    خوب من به فطرت خودم باز مي گردم، اگر اين طور است خود به خود بايد به سمت دين صحيح رهنمون شوم.
    شروع کردم ببينم سوالات اصلي ام چيست؟ ...... خوب ....... من کي ام؟ از کجا آمده ام؟ کجا مي روم؟ ماهيت اين جهان چيست؟ و .....
    سپس شروع به تحقيق کردم، دونه دونه پاسخها را به دست مي آوردم، در کتابها، منابع علمي، فلسفي، منطق، و شايد باور نکنيد خيلي هاشون را هم در ادبيات در اشعار يافتم، اشعاري که سرايندگانشان به نوعي از عالمان ديني ما حساب مي شدند و اشعارشان به نوعي تفسير قرآن بود، خيلي جاها هم گير مي کردم!
    خيلي جوابهاي اساسي ام را در دين و منابع ديني (نه اين دين کوچه و بازار) يافتم. البته تجربه هم خيلي عامل موثري بود.
    حالا من يک مثال مي زنم، خوب به اين مثال من توجه کنيد:

    "من (من نوعي) يک بار مريض شدم و دنبال دواي درد خودم گشتم، زمين و زمان را به هم زدم و آخر داروي دردم را در يک عطاري در سر کوچه خودمان يافتم.
    دفعه دوم مريض شدم و باز گشتم و گشتم و بالاخره داروي دردم را باز در همان عطاري يافتم.
    دفعه سوم و دفعه چهارم و ....
    حالا وقتي مريض مي شوم اول مي روم همان عطاري،
    همه بهم مي گويند: اين عطاري درب و داغون است، سقفش نم داده، فروشنده اش بد اخلاق است، فروشنده اش نزول خور است .....
    من پاسخي براي سوالات آنها ندارم! واقعا" ندارم! راست هم مي گويند. ولي باز همان عطاري مي روم، چون دارويم آنجا يافت مي شود!"

    متوجه منظور مثال من مي شويد؟ يعني دين آن دارو است و اضافاتي که به دين چسبيده مانند مغازه و فروشنده و ... است
    اگر اول درد را در خود احساس کنيد (يعني نياز به دين را) آن وقت در پي آن برويد به نتيجه خواهيد رسيد و اضافاتي مانند فروشنده و مغازه و ... حواستان را پرت نخواهد کرد.
    اميدوارم تا اندازه اي توانسته باشم منظورم را برسانم، ببخشيد ديگر، موضوع خيلي سنگين و زبان من هم قاصر است.

    خيلي از انتقاداتي که از دين مي کنند به دليل اين است که سر و ته وارد دين مي شوند!
    بابا اول تو ببين چي نياز داري بعد بيا بگرد ببين تو دين چيز به درد بخوري گيرت مي آيد يا نه؟ اگر گيرت آمد که همان قسمت دين را اجرا کن (البته نه به اين معني که هرچه از دين خوشمان آمد اجرا کنيم بقيه اش را نه! منظورم اين نيست، اون بحثش فرق مي کند)
    اگر در دين چيزي گيرت نيامد که شما را به خير و ما را به سلامت! دعوا نداريم که! الکي براي چي وقت صرف اشکال گرفتن از دين مي کني؟
    به قول مولانا:
    گفتا که چه گلزار است کز وي نرسد بويي؟ - گفتم اگرت بو نيست گلزار چه مي جويي؟

    ولي اين کار را نمي کنند! يعني چي؟
    مثال مي زنم:
    شما يک موقع مي آييد مي بينيد مريضي چيست و عوامل مريضي کدام است و بعد مي بينيد راه هاي پيشگيري آن چيست و بعد به اين نتيجه گيري مي رسيد که "بايد دست ها را براي جلوگيري از مريضي شصت"
    يعني دين يک پروسه اي است که بايد در آن تحقيق و بررسي علمي کرد و دست آخر مانند مثال فوق اين نتيجه در آن حاصل مي شود که: "بايد دستها را شصت"
    حالا يکي بيايد و بدون اطلاع علمي يک مرتبه با اين جمله مواجه شود که: "براي پيشگيري بيماري بايد دستها را شصت"
    خوب مسخره خواهد کرد! واقعا" اگر هزار سال پيش همچين چيزي مي گفتيم همه مي خنديدند!
    منظورم را مي فهميد؟
    حالا هم خيلي چيزها همين است، مثلا" مي گويند زيورآلات طلا براي مرد خوب نيست، حالا شما بيا مسخره کن! .... وقتي سر و ته وارد شوي و اول بيايي نتيجه هاي آخر را با ديد انتقادي بي منطق و تمسخر آميز نگاه کني نتيجه اش همين مي شود (که البته به نظر من خيلي از اين رفتارها ناآگاهانه نيست، مغرضانه است)

    يک نکته را هم بگويم، بعضي ها ادعا مي کنند که اسلام کاملترين دين است و همچين با تکبر به بقيه هفت ميليارد آدم کره زمين نگاه مي کنند که انگار آنها از دماغ فيل افتاده اند و بقيه حيوانند!
    فکر کنم يک مقدار شما از دست چنين رفتارهايي ناراحت باشيد. اگر اين طور است من هم به شما حق مي دهم،
    باز مثالي بزنم: اگر هم رشته فيزيک اتمي از رشته آشپزي برتر باشد من که هنوز سوم دبستان هستم و در آينده مــــــــــي خواهم بروم رشته فيزيک اتمي فعلا" تفاوتي با کسي که سوم دبستان است و مي خواهد برود رشته آشپزي ندارم و مهمتر اينکه خيلي از کسي که دوم دبيرستان است و مي خواهد برود رشته آشپزي پايينتر هستم!
    البته اگر در کليت امر کسي بخواهد تبليغ کند که رشته آشپزي از فيزيک برتر است شما بايد اول دبستان هم باشيد مخالفت کنيد. ولي .....

    چقدر حرف زدم! خسته شدم!
    هيچکس هم بهم نمي گه بسه ديگه!
    ببخشيد پر حرفي کردم
    خداحافظ


    ویرایش توسط علي پارسا : 4th November 2014 در ساعت 08:04 PM
    [SIGPIC][/SIGPIC]

  6. 6 کاربر از پست مفید علي پارسا سپاس کرده اند .


  7. #14
    دوست آشنا
    رشته تحصیلی
    مهنسی هوافضا
    نوشته ها
    301
    ارسال تشکر
    868
    دریافت تشکر: 1,091
    قدرت امتیاز دهی
    390
    Array

    پیش فرض پاسخ : چرا انقدر به خودمون مطمئن هستیم ...

    و اینجا خانم مهندس وارد میشه من فقط یه جمله میگم در بین رفتارهای ادما با اخلاقهاشون دنبال دین نگردین من از این اخلاها و حرفها زیاد شنیدم و دیدم و انها من رو از دین 10 سال عقب انداختن من با حرف اقای پارسا موافقم خودت برو دنبال دین همین خدا واقعا ادمهایی رو سر راهت میزاره که تصور رو هم نمیکنی ولی به اونها هم اکتفا نکن خودت بخواه خودتی که میتونی راه رو پیدا کنی

  8. 6 کاربر از پست مفید میترا پوررحیم سپاس کرده اند .


  9. #15
    کاربر فعال سایت
    رشته تحصیلی
    کلام,فقه,اصول,
    نوشته ها
    4,108
    ارسال تشکر
    27,914
    دریافت تشکر: 19,740
    قدرت امتیاز دهی
    0
    Array
    kamanabroo's: جدید150

    پیش فرض پاسخ : چرا انقدر به خودمون مطمئن هستیم ...

    سلام و تشکر از ایجاد بحث مفید

    خوشحالم که بعد از کلی بحث های بی نتیجه یک بحث مفید و البته با رویکرد خوب و منطقی رو شاهد هستم!


    دوستان خیلی خوب به قضیه پرداختند که جای تحسین هم داره.

    بله ، حرفی که در پست اول این تاپیک اومده کاملا درسته.بنده همه جا هم گفتم که : ما باید دوباره مسلمان بشیم!!

    البته نه از نظر ظاهری بلکه از نظر باطنی و در خودمون تحول ایجاد کنیم.

    پیامبر اکرم (ص) می فرماید: انی بعثت لاتمم مکارم الاخلاق. یعنی من مبعوث شدم تا ارزشهای اخلاقی رو به حد کمالش برسانم!
    و مسلما اگر دینداری در اخلاق و روش زندگی ما تاثیری نداشته باشد دینداری نیست
    واقعا اگر آنچه پیامبر اسلام (ص) فرموده اند از اموری که یک مسلمان باید به اونها توجه داشته باشد از همه نظرها (فردی و اجتماعی و اقتصادی و ..) رو فقط بخونیم متوجه می شیم که چقدر مبانی زیبایی برای انسانی زندگی کردن ما بیان کرده اند که ما از کنارش به سادگی عبور می کنیم.

    همچنین ما در همین سایت بارها و بارها داد زدیم که دین اسلام رو با روش درست بپذیریم .. عقلی ..
    و اصول دین رو مطرح کردیم که هر فرد مسلمان باید ابتدا با عقل خودش اون ها رو برای خودش روشن کنه و در صدد تحلیل و پذیرفتنش بر بیاد.. و بعد از اون نوبت دینداری می رسه.
    و در گذشته ای نه چندان دور هم برخی از این اصول رو به صورت عقلی بحث کردیم که دوران خوبی بود!

    خداوند برای انسانها دو نوع پیامبر را فرستاده است:
    پیامبر بیرونی (انبیاء و فرستادگان خداوند که در بین مردم حق و حقیقت رو بیان کنند)
    پیامبر درونی (عقل انسانی ما)

    و این دو حجت خدا بر خلق هستند. و اگر بنا باشد این عقل درونی ما را به بیراهه بکشاند حکمت خداوند زیر سوال می رود و منطقی نیست که عقل بیرون سخن و راهی داشته باشد و عقل درون سخن و راهی دیگر که هیچ ارتباطی با هم نداشته باشند.. چون فرستنده هر دو و منشا هر دو یکی است... خداوند متعال.

    من این نکته رو که همونقدر که ما به عقاید خودمون پایبندیم ، مخالفین و تابعین مذاهب و ادیان دیگر هم همینطورند کاملا قبول دارم و بارها هم با همین عزیزان صحبت کردم. و بنده اعتقاد دارم شجاعت و همت و مردانگی شخصی که بعد از تحقیق و تحلیل و بررسی مسلمان می شود و یا مثلا شیعه می شود بسیار بسیار از امثال بنده بیشتر است چرا که او عقاید و باورهای خود را کنکاش کرده است...

    اما خود کلمه "باور" یک مفهوم دارد. مفهوم باور اینست که در ذات شخص نهفته و اثرش در همه جبنه های رفتاری او ظاهر می شود. و مفهوم دیگرش اینست که باید پای باور ایستاد. چون باور است! همین! حالا این باور می خواهد باور دینی باشد یا باور تجربی باشد یا هر باور دیگر . اگر چیزی به حد باور رسید یعنی شخص از همه چیزش برای باورش هم حاضر است بگذرد چون باور اوست.

    حال که یک چنین خصیصه ای در درون ما است که می تواند در نقش باور ما را به حرکت و تاثیر پذیری و تاثیر گذاری وادارد و انتخاب ها و نگرش ما را رقم بزند ، اگر در شکل گیری صحیح آن هیچ تلاشی نکنیم به خودمان ظلم کرده ایم.

    یکی از اعترافات انسان در برابر خداوند اینست: ظلمت نفسی یعنی خدایا به خودم ظلم کردم!

    به خودمان ظلم نکنیم...

  10. 4 کاربر از پست مفید kamanabroo سپاس کرده اند .


  11. #16
    همکار تالار مذهبی
    رشته تحصیلی
    معلمی دبستان....
    نوشته ها
    1,036
    ارسال تشکر
    4,124
    دریافت تشکر: 2,447
    قدرت امتیاز دهی
    1265
    Array
    مهندس نوجوان's: جدید71

    پیش فرض پاسخ : چرا انقدر به خودمون مطمئن هستیم ...

    حق با همه دوستان است...دین اسلام برتری اش باید ثابت شود تا این عبادت خالصانه و عبودیت حقیقی شکل بگیرد...
    حال این شناخت ب هر صورتی میتواند باشد..... با بحث,مطالعه و.....
    دوستان یک کتاب معرفی می کنم خدمتتون....
    انشاءالله ک بخوانید و استفاده ببرید....
    "اسرار آل رسول""ک داستان زندگی حضرت علی را پس از رحلت حضرت محمد بیان می کند
    این کتاب در مقدمه نام راوی و مستندات وارد شده در آن را ذکر کرده است.... ک کاملا نیز از طرف شیعه و سنی مورد قبول هستند
    بنده با مطالعه ی این کتاب ب دلیل برتری شیعه بر سنی پی بردم....
    انشاءالله ک شما نیز آن را مطالعه نمایید
    در پناه حق باشید
    خدانگهدار
    در آستانه مهر قلم ها گوش تیز می کنند تا در دفتر انتظار اینگونه دیکته کنند ، ابری نیست ، ماه پشت ابر نیست ، او آمد ، او در باران آمد ...

  12. 3 کاربر از پست مفید مهندس نوجوان سپاس کرده اند .


صفحه 2 از 2 نخستنخست 12

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. نخستین رایانه مجهز به حس لامسه ساخته شد
    توسط vahid5835 در انجمن اخبار دنیای کامپیوتر
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 28th April 2013, 10:15 AM
  2. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 17th February 2013, 02:28 PM
  3. فایل: استانداردهای astm مهم لاستیک و پلاستیک
    توسط Amitis در انجمن گرایش های مهندسی شیمی
    پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: 14th April 2011, 06:38 PM
  4. تنها راه تشخیص یک لاستیک تازه تولید شده با لاستیک انباری
    توسط ریپورتر در انجمن مباحث فنی و تخصصی خودرو
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 15th November 2009, 10:39 AM
  5. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 23rd October 2009, 08:12 PM

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •