دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
صفحه 2 از 2 نخستنخست 12
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 15 , از مجموع 15

موضوع: معرفي شاعران نامدار ايراني( قديم، معاصر)

  1. #11
    همکار تالار ادبیات
    نوشته ها
    262
    ارسال تشکر
    238
    دریافت تشکر: 626
    قدرت امتیاز دهی
    1681
    Array

    پیش فرض پاسخ : معرفي شاعران نامدار ايراني( قديم، معاصر)

    محمدتقی جواهری گیلانی (شمس لنگرودی) (زادهٔ ۱۱ فروردین ۱۳۳۰ در لنگرود) شاعر و پژوهشگر معاصر ایرانی و از اعضای کانون نویسندگان ایران است.[وی دیپلمِ ریاضی و لیسانسِ اقتصادوبازرگانی دارد و استاد دانشگاه بوده و تاریخ هنر درس داده، و به همراه حافظ موسوی و شهاب مقربین مدیر انتشارات آهنگ دیگر است. او هم‌اکنون در مؤسسه رخداد تازه تدریس می‌کند.
    زندگینامه

    او فرزند آیت‌الله جعفر شمس لنگرودی است که مدت ۲۵ سال امامت جمعه لنگرود را بر عهده داشت. شمس لنگرودی در سال ۱۳۲۹ در لنگرود متولد شد و سرودن شعر را از دههٔ ۱۳۵۰ آغاز کرد. نخستین دفتر شعرش رفتار تشنگی در ۱۳۵۵ منتشر شد، اما پس از انتشار مجموعه‌های «خاکستر و بانو» و «جشن ناپیدا» در اواسط دههٔ ۱۳۶۰ به شهرت رسید.


    پس از از انتشار نخستین دفتر شعرش، «رفتار تشنگی» در سال ۱۳۵۵ خورشیدی، در سال‌های پرتب‌وتاب دههٔ ۱۳۶۰ از او چهار مجموعه شعر از جمله «قصیدهٔ لبخند چاک‌چاک» منتشر می‌شود؛ سپس ده‌سالی را با سکوت در شعر می‌گذراند و سرانجام در سال ۱۳۷۹، مجموعه شعر «نت‌هایی برای بلبل چوبی» را روانه بازار کتاب می‌کند. این شاعر در دههٔ ۱۳۸۰ «سال‌های سکوت و کم‌کاری» را جبران می‌کند؛ در این سال‌ها هشت مجموعه شعر از او منتشر می‌شود که از آن جمله‌است: «پنجاه‌وسه ترانهٔ عاشقانه»، «رسم‌کردن دست‌های تو» و «شب، نقاب عمومی است».


    شعر



    مرا ببخش خیابان بلندم گزیده شعرها با انتخاب غلامرضا بروسان
    لب خوانی‌های قزل آلای من انتشارات آهنگ دیگر
    رسم کردن دست‌های تو انتشارات آهنگ دیگر
    می‌میرم به جرم آن که هنوز زنده بودم نشر چشمه
    چوپانی سایه‌ها گزیده شعرها با انتخاب کریم رجب زاده
    شب نقاب عمومی است انتشارات نگاه
    رمان



    تحقیق


    ویرایش توسط ثمین20 : 5th May 2013 در ساعت 10:26 PM

  2. 3 کاربر از پست مفید ثمین20 سپاس کرده اند .


  3. #12
    همکار تالار ادبیات
    نوشته ها
    262
    ارسال تشکر
    238
    دریافت تشکر: 626
    قدرت امتیاز دهی
    1681
    Array

    پیش فرض پاسخ : معرفي شاعران نامدار ايراني( قديم، معاصر)

    (ابوالفضل) فاضل نظری


    سال ۵۸ در شهر خمین واقع در استان مرکزی متولد شد. تحصیلات اولیه خود را در شهر خمین وخوانسار گذرانده‌است. برای ادامه تحصیل در رشته های معارف إسلامی و مدیریت
    به تهران آمد و تحصیلات خود را در مقطع دکترای رشته مدیریت تولید و عملیات ادامه داد.

    دبیری سه دوره جشنواره بین المللی صد فیلم،
    دبیری علمی جشنواره بین‌المللی شعر فجر و عضویت در شورای علمی أدبیات انقلاب فرهنگستان زبان و ادب بعضی از عناوین ادبی و هنری و علمی او است.


    تا کنون از این شاعر، چهار مجموعه شعر «اقلیت» ، «گریه‌های امپراطور» ، «آن‌ها» و «ضد»
    به چاپ رسیده که هر کدام از این مجموعه‌ها به دلیل استقبال فراوان چندین بار تجدید چاپ شده‌اند.

    سه مجموعه اول از مجموعه‌های شعری او توسط انتشارات سوره مهر
    در یک بسته‌بندی مجزا تحت عنوان «سه‌گانه شعری فاضل نظری» ارائه شده‌است. نظری علاوه بر ریاست حوزه هنری استان تهران، عضو شورای عالی شعرمرکز موسیقی و سرود نیز بوده و در دانشگاه نیز تدریس می‌کند. إز او به عنوان شاعر جریان ساز در دهه هشتاد و همچنین پرمخاطب ترین شاعر به انتخاب مردم تجلیل به عمل آمده است. برخی آثار او در کشورهای فارسی زبان منتشر شده است. همچنین گزیده اشعار وی در دو قطع رقعی و جیبی به همراه مقدمه ای در باره غزل به قلم او در انتشارات مروارید منتشر شده است.

    آثار اقلیت
    گریه‌های امپراطور
    آن‌ها
    گزیده شعر (مروارید)
    آنها
    همین عقلی که با سنگ حقیقت خانه می سازد
    زمانی از حقیقت های ما افسانه می سازد
    سر مغرور من! با میل دل باید کنار آمد
    که عاقل آن کسی باشد که با دیوانه می سازد
    مرنج از بیش و کم ، چشم از شراب این و آن بردار
    که این ساقی به قدر "تشنگی" پیمانه می سازد
    مپرس از من چرا در پیله ی مهر تو محبوسم
    که عشق از پیله های مرده هم پروانه می سازد
    به من گفت ای بیایان گرد غربت! کیستی ؟ گفتم :
    پرستویی که هر جا می نشیند لانه می سازد
    مگو شرط دوام دوستی دوری ست٬ باور کن
    همین یک اشتباه از آشنا بیگانه می سازد
    ویرایش توسط ثمین20 : 29th May 2013 در ساعت 10:43 AM

  4. 3 کاربر از پست مفید ثمین20 سپاس کرده اند .


  5. #13
    همکار تالار ادبیات
    نوشته ها
    262
    ارسال تشکر
    238
    دریافت تشکر: 626
    قدرت امتیاز دهی
    1681
    Array

    پیش فرض پاسخ : معرفي شاعران نامدار ايراني( قديم، معاصر)

    علی باباچاهی سال 1321 در استان بوشهر شهر کنگان به دنیا آمد. او كه در بوشهر اقامت داشت ، شعرهایش در مجلات تهران ، با نام مستعار « ع . فریاد » چاپ می‌شد اما وقتی یكی از شعرهای این شاعر جوان در مجله امید ایران به عنوان « بهترین شعر هفته » به چاپ می‌رسد ، باباچاهی از نو به جلد اسم اصلی خود برمی گردد و شعرهایش را به امضای خودش در مجلات پایتخت به چاپ می رساند. مجله تكاپو به سردبیری علی باباچاهی در پاییز 1346 در بوشهر منتشر شد . در سال 1348 باباچاهی به قول خودش با « دختری از ایل بختیاری » كه مشغول تدریس در مدارس بوشهر است ازدواج می كند . او اكنون صاحب یك پسر و یك دختر است كه هر دوی آنها تحصیلات دانشگاهی خود را گذرانیده اند.



    اسباب بازی


    عمارت متروکه باید هر چه زودتر ترک بشود
    تَرَک های عمیق تری بردارد
    عمارت متروکه
    عرشه کشتی محل مناسب تری است
    برای پری هایی که تازه سر از تخم درآورده اند
    شیطان از روز اول فهمید که باید
    در دهن مار قطعه زمینی بخرد
    ملوسینا لورا ایزابل پرسه فونه ماری*
    اگر نروند هم باید بروند از عمارت متروکه
    این نیلوفر سمج که سر از قصر کافکا هم در می آورَد
    شاید همان خزه لزجی باشد
    که بر تنه همه کشتی ها روغن نهنگ می مالد
    تو بگو فنری عضلانی که ناگهان فوران می کند
    تا لبه ی سقف تا عمارت متروکه
    به هیچ ترددی مشکوک نیستم:استخوان های پوکی که ورم کرده اند
    لُپ در آورده اند
    و دست تکان می دهند
    پروانه های مرده ای که به گیس هایشان روبان های قرمز و نارنجی بسته اند
    به ملخ های تازه عروس چه بگویم؟
    که به ضیافت دار و درخت هایی از بیخ و بن کنده شده می روند
    در عمارت متروکه
    مردی که صورتش را با خاکه زغال سیاه کرده
    دایره ای بنفش به دست گرفته
    بی تو به سر نمی شود را ضرب گرفته
    در عمارت متروکه
    لطفاً این نعش سوراخ سوراخ شده را از روی اسب بگذارید زمین
    تا با پای خودش وداع کند با سقف های ژلاتینی و دهلیزهای حلزونیبی بی خشت
    گفت این مرده ی غالباً عاشق
    از دست عزرائیل هم صفر گنده ای گرفت
    تا اسرافیل روی قبرش یک کلاه بوق- بوقی بگذارد.
    ویرایش توسط ثمین20 : 4th June 2013 در ساعت 08:49 PM

  6. 3 کاربر از پست مفید ثمین20 سپاس کرده اند .


  7. #14
    یار همیشگی
    رشته تحصیلی
    مکانیک - طراحی جامدات
    نوشته ها
    3,892
    ارسال تشکر
    3,247
    دریافت تشکر: 14,584
    قدرت امتیاز دهی
    29855
    Array

    پیش فرض پاسخ : معرفي شاعران نامدار ايراني( قديم، معاصر)

    امیری و امیر پازواری


    امیر پازواری معروف به شیخ‌العجم و امیرالشعرا از شاعران مازندرانی دوران حکومت صفویان است که به زبان مازندرانی شعر می‌سراییده است. یکی از روایاتی که درمورد اوست این مطلب است که او پس از تصرف مازندران به دست شاه عباس صفوی به وی پیوست و از شاه القابی دریافت کرد. پس از مرگ شاه عباس او به پازوار بازگشت و تا آخر عمر در آنجا زیست؛روایتی نیز نقل می‌کند که وی از ملک‌الشعرای دربار خیرالنساء بیگم مادر شاه‌عباس بوده و در پیش از جلوس شاه‌عباس نیز در دربار صفویه نقش برجسته‌ای داشته.
    آواز امیری یا امیر خوانی گونه‌ای از آواز خوانی است که در استان مازندران رواج دارد. این گونه آواز از اشعار امیر پازواری شاعر دوره صفویه که به زبان مازندرانی گفته شده است استفاده می‌کند. این اشعار بیشتر دو بیتی بوده و با عبارت «امیرگته» (امیر گفته) شروع و در اکثر مواقع به صورت سوال و جواب شعری آورده می‌شوند.

    اميركيست و اميري چيست ونگاهي به روايت عاميانه
    بنا به روايت عامه و نيز روايت باورگونه در مقدمه كتاب كنزالاسرار امير پازواري جلد يك امير شخصيتي است چند بعدي يك جا اميرشيخ العجم و درجاي ديگر كشاورز و باغبان و درجايي چوپان و درجايي رويگر ( يا قلي چي ) و در جايي گالش و گاوزبان در جاي ديگر نيز فروشنده دوره گردي كه بارش نفت است و گاهي نيز درويش مي نمايد و از طرفي هيچ صاحب نظري تاكنون قاطعانه نگفته كه كدام سراينده دوازده هجايي تبري امير مورد بحث ما است اگر سروده هاي دوازده هجايي تبري سينه به سينه و نامكتوب و هم چنين سروده هاي دوازده هجايي مكتوب در كنزالاسرار منسوب به امير پازواري را در ترازوي سنجش كلام و لهجه بريزيم مي بينيم كه چند گونه اختلاف در بين سروده ها وجود دارد كه از جمله مي توان نگاه شاعرانه بر واژه ها و مخدوش بودن وزن و قافيه و يا هجارا نام برد و با كمي دقت براين چند وجه تا حدودي مي فهميم كه سراينده فلان چند بيتي از مردم كجا و يا كدام نقطه از مازندران است. حال يك چهار بيتي از كتاب كنزالاسرار جلد دوم صفحه هفت كه راوي ميگويد :

    اميرگنه كه مه دوس خوشحاله يا نا / همون اول حسن و جماله يا نا

    مس دو نرگس سرخ گل آله يا نا / سوال مشت مونگ برفه هلاله يا نا

    نشكوفته گل و خرم بهاره يا نا / حوري صفت و پري رخساره يا نا

    اوي زمزم آسا به زلاله يا نا /دندون در و لو عقيق لا عله يا نا

    با كمي حوصله ودقت ميتوان گفت سراينده چهار بيت بالا شخصيتي است عاشق و عارف و آگاه به نكات ريز و درشت شاعري كه با نگاه شاعرانه بر واژه ها و شكل موزون دادن به آنها در سروده خود زيبايي آفريد و نگفته است كدام دوست قطعاً مخبر از افراد مورد اعتماد اوست كه ناگفته مي داند امير از كدام دوستش مي پرسد. مانند قلي چاربيدار طالب هرچه هست روايت است و بدرستي معلوم نيست كه آيا از سروده هاي امير گمشده ما مي باشد يا خير. ولي به احتمال مي توان گفت كه بايد از سروده هاي شيخ العجمي باشد كه ما به دنبالش مي گرديم و لهجه درگفتار مي گويد سراينده بايد از مردم بار فروش و يا روستاهاي بخشهاي آن و يا روستاهاي شرق آمل باشد مانند گل و در كه در آمل و طراف آن گل و در مي گويند و لهجه سروده فوق از لهجه هاي بومي و رايج دوره قاجار تا به روزگار ما مي باشد كه حداقل در دو قرن اخير تغييري در آن به وجود نيامد. اگر در جايي تغييري به چشم آيد به دليل آن است كه هر زباني دچار استحاله خواهد شد ماننده واژه هاي تيلر - كمباين - راديو - تلويزيون - كامپيوتر - رادياتور كه امروزه جزو فرهنگ ما شده اند و هيچ مردمي را از اين گريزي نيست .

    باز هم روايتي ديگر از صفحه 130 جلد 1
    امير گنه دشت پازوار خجيره گشت پازوار رو در بهار خجير
    بي ريشه ريكاي زلف دار خجيره چيت قلمكار بوته دار خجير
    بي پيرايگي و عرياني سروده بالا مي گويد كه سراينده شاعر هست ولي اهل فن نيست و نگاهي شاعرانه بر اين همه واژه موجود درفرهنگ و ادب بومي مازندران را ندارد حقيقتاً يا كشاورز است يا علائق خاطري به كشاورزي و دشت دارد.

    باز هم روايتي ديگراز صفحه 159
    امير گنه گشت ليته كو خجيره گشت ليته كو پرند كو خجيره
    شاه موزي بن وارنگ بو خجيره پنج روز ييلاق هر كجه بو خجيره
    باز هم بي پيرايگي و عرياني مسروده اي ديگر با اين تفاوت كه سراينده كسي است چوپان و يا داراي علائق خاطري با چوپان و اطراق موقت چوپاني در زير سايه درخت شاه بلوط از اطراف و يا اكناف بخشها و روستاهاي حشمسرا گونه ميان بندر و بالا بند آمل زيرا ليته كو دهستاني واقع در جنوب غربي آمل و پرند روستايي است . حشمسرا گونه در جنوب ليته كو واقع در ميان بند واژه هاي سروده فوق چنين مي گويند. همان بهتر كه از زبان خود سروده بگوئيم و باز هم روايتي نا مكتوب از چوپان و چوپاني

    اميرگنه كه كردي چنه رحاته / كرد لا بالين كردي و دس چوه
    وه خرد و خراك و ولي تلم دوه / هر كي كرده يار دارنه وه دل كهوه

    و باز هم روايتي نامكتوب از گالش و گالشي و مناطق مورد علاقه سراينده


    لارجون چي خشه هوا هميشه بوخش / منگل چي خشه هردم بواره وارش
    آسا چي خشه گو بپتور گالش شاه / موزي بن سخ و كباب و آتش

    يا روايتي ديگر به گونه اي ديگر ولي با همان مضمون

    چلو چي خشه هردم بواره وارش منگل چي خشه لا و سرين و بالش
    آسا چي خشه گو بپنور گالش شاه موزي بن سخ و كباب و آتش

    عامه را وي بدانيم كه هستند سروده هاي تبري دوازده هجايي شنيده ها همه از نظر ايشان اميري است و كاري ندارند كه مربوط به كدام دوره از تاريخ و يا از سروده هاي كيست و كلاً به مضامين آن كار دارند و اگر يك دوبيتي يا چند بيتي را مناسب حال خود و يا جمعي ديده اند آنرا مي خوانند والا توجهي به سروده هاي اين يا آن ندارند. مثلا" كتاب كنزالاسرار حاوي بيش از 425 عنوان و نزديك به 2000 بيت سروده دوازده هجايي دوبيتي و يا چند بيتي تبري است. پس چرا عامه كاري به بقيه سروده هاي مكتوب و منسوب به امير پازواري ندارد. خوب عنايت فرمائيد و سروده چهار بيتي زير را كه درعنوان 22 كتاب كنزالاسرار جلد دوم صفحه 18 است مورد دقت قراردهيد و بعد توجهي به روايات عامه نمائيد و ببينيد كه آيا در هيچ كجا و از هيچكس شنيده ايد و اينك سروده مورد نظر

    چمن به چمن گل به گل خال به خال كت / قمر به قمر رخ به رخ آل به آل كت
    خطاب به خطا چم به چم دال به دال كت / گره به گره بند به بند مال به مال كت
    گرده به گردن كش به كش بال به بال كت / صدف به صدف در به در لعل به لعل كت
    فزون به فزون مه به مه سال به سال كت / امير به جفا دم به دم حال به حال كت

    محمد لطفی نوایی
    آشوبم آرامشم تویی
    به هر ترانه ای سر می کشم تویی
    بیا که بی تو من غم دو صد خزانم

  8. 2 کاربر از پست مفید م.محسن سپاس کرده اند .


  9. #15
    یار همیشگی
    رشته تحصیلی
    روانشناسی عمومی
    نوشته ها
    3,348
    ارسال تشکر
    31,663
    دریافت تشکر: 11,131
    قدرت امتیاز دهی
    29289
    Array
    zoh_reh's: جدید88

    پیش فرض پاسخ : معرفي شاعران نامدار ايراني( قديم، معاصر)

    كیوس گوران اوریمی

    كیوس گوران اوریمی متولد هفتم خرداد سال 1317 شمسی در اوریم سوادكوه است. وی كارشناس بازنشسته منابع آب و روزنامه نگار و نویسنده كه دیرسالی را به سرودن شعر می پردازد. كیوس گوران قریب سی سال قبل به سرودن شعر به گویش طبری روی آورد. وی برگزیده اولین همایش نخبگان و مشاهیر مازندران است كه توسط صدا و سیمای مازندران ترتیب یافته بود و بارها توسط انجمن های هنری فرهنگی تهران و مازندران مورد تجلیل قرار گرفت. و تاكنون با مشكلات كه او بدان اشاره دارد و بر سر راه نشر می بیند ، توانسته است سه كاست از سروده های مازنی خود را با صدای خود منتشر كند. وی از 10 سال قبل ، شنوایی اش را از دست داد و امروز در غم ناشنیدن و دوصد درد دیگر كه عارض جسم او گشته است ، به همان استقامت ، سرودن و نوشتن را ادامه می دهد.
    به بهانه هفتادو دومین سالگشت تولد استاد کیوس گوران -شاعر برجسته مازندرانی- بر آن شدیم تا مختصری از او گفت و گویی صمیمی که با او انجام شد را برای شما دوستان بیان کنیم. به دلیل مشکلات جسمی و ضعف شنوایی ناچار پرسش ها را نوشتیم واستاد به صورت کتبی پاسخ داد.تولد کیوس گوران اوریمی را به او شادباش می گوییم.این گفت وگو را بخوانید. کیوس در مقدمه گفت وگو اظهار داشت: پسندیده است به مجالی که فراهم شد ، عرض ادبی داشته باشیم به حضور شما و به درگاه نظر مخاطبان گران سنگ غزل ناله های من ، که اگر به گرمای التفات و به مامن محبت هایشان نبود ، من و شعرم نیز نبوده ایم ... ! زمهریز زمانه هر سترگی را از پا در می آورد و من که استخوان شکسته ای بیش نبودم!
    گوران در پاسخ به این سوال که در هفتاد و دومین سالگرد تولدتان روزگار را چگونه سپری می کنید،گفت: مگر هفتاد و دو ساله شدم؟ چه تلنگری به یادآوری تلخ ! بدین خبر غمم افزون شد چون کاری از پیش نبردم و مجال عمر اما کاش پیش افتاد ...! من چه می کنم؟ مگر می شود کاری هم کرد؟ با نشستن به دنج دلتنگی و رج زدن سیاه مشق هایی که گلیم اذن نمی پذیردشان و به مزیر ناشنوایی و التهاب دستانی که قرار است تکیه قلم بدو باشد و ناهمراه اند اما و چهار چشم به گربه گربه هایی باشی که شاخ ات نزنند . .. و ... و ... چه کاری می توانم کرد؟ از روی سفید دفترم خجالت می کشم که به گیس و مکنای مادرم می ماند و خسته و خط خطی دلتنگی هایم! پس هیچ ... هیچ کاری به گاه پیری نمی کنم که به بایسته باشد!

    از مهندس پرسیدیم: کیوس وقتی در مجامع عمومی ظاهر می شود ، حلقه دوستداران به دورش بسته می شود ، کدام ویژگی شعر شما باعث جاودانه شدن و ماندگاری در میان مردم است؟ و پاسخ شنیدیم:اعتقاد دارم که شعر به یک معنا شرحی به تعریف شخصیت سراینده اش است . به تعبیر دیگر ، شاعر صادق به شعر خود معرض می شود ؛ معرفی به عشق و اخلاص ! من هرجا که به شباهت بیشتر با مردم بودم که سعی کردم به همیشه ام باشد ، ماندم به یادشان و به میان شان ، مردم مرا نمی بینند که خود را در من و صدایشان را در نی و نای ام می بینند که همین ام ماندگار به حضورشان کرد ! مردم خود را پشت نمی کنند ... !
    گفتیم:پشت هر مردم موفق ، یک بانوی بزرگ قرار دارد . از یار و یاور روزگار جوانی و همدم روزهای پیری ( مهین بانو،همسرتان ) بگویید؛ و کیوس گفت:اینکه حکم داده اید یا نظر داده اید یا گمان تان بر این است که پشت مردان موفق بانوان بزرگی قرار دارند؟ شاید نباید حتما باشد! بعضا به حضور رویای یک عشق بزرگ هم می توان پشتیبانی شد.
    موفقیت در هنر شعر مدیون دردمندی های شاعرانه است و نه به حضور در کنار انویی که چه بسا هنر را و ذوق را سد راه گردد ... ! اظهار نظر خطرناکی بود ؟ و مهین بانوی من البته به سخاوت متحملم شد و به روی و روح پذیرای او ، دغدغه ای به سرود و سرایش نداشتم اما آن دل مایه ی ضرور که به آبشخورش ، به ناهنگام و دیرهنگام به سجاده ی شعر نشستم تامین به چیزی و ز جایی شد که خود نیز آشنایش نیستم اگرچه لبالب و سرشار به آن ! و مهین بانو به روزگار پیری مان به درد جسم است و من به درد جان! شاید من بودم که خسته و پاشکسته اش کردم بی آنکه خود بخواهم ، اما تحمل سرودی ساز گردنکشی که جز به آواز دلش ، گوش به هیچ نمی دارد ، کار ساده ای نیست ! نمی دانم ... ذکر نمی کند ولی چه بسا که به پشیمانی انتخاب من به همسری باشد ... ؟(جهت اطلاع دوستان خواننده باید عرض شود که استاد در سالهای دور همسر دلسوز و مهربان خویش را از دست دادند )
    در ادامه بحث را به"چهل سال عاشقی"کشاندیم: گوران چهل سال عاشقی را سروده در صورتی که اغلب زندگی مشترک نسل جدید به کمتر از چهار سال می رسد . راز چهل سال عاشقی در چیست؟
    استاد گفت : راز سرود چهل سال عاشقی به این و در این نیست که فقط چهل سال عاشقی به عمر هفتاد و دو ساله ام داشتم ! من عاشق به پیشتر بودم و به تا هنوز نیز . این سرود به بخشی از خاطره می پردازد و نه به عشق ! نسل امروز خسته از شرایط امروز است و بپرسید ، شما بپرسید که چرا خسته شان می کنند؟ از آنان بپرسید که شرایط به تدبیر و تمهیدشان فراهم می شود ... من فقط برای نسل امروز گریه می کنم که قرار بود بار هویت به دوششان باشد ... دوششان خسته است ، بمیرم برای شان.
    گوران در خصوص آلبوم جدید برای علاقه مندان و مشتاقان می گوید: سروده ها آماده اند ولی آلبوم نه! بگذارید کمی خستگی در کنم که اگر جان به در بردم از این خستگی ، آلبوم هم آماده می شود.
    گوشه ای از اشعار استاد:
    کاشکه من تـِه کوچه بی بـُوم ، دَئی بـُوم تـِه لینگ بن ( کاش خاک کوچه ات بودم و زیر پایت )
    با دوندی هامِجی بـِنه ره ته ، اُون بنه من ! ( من آن زمینی می بودم که قدم بر آن می گذاشتی)
    رونما کِنده تـِه ره لـِتکای اُون انار تـِتی ( در باغ ، به گل انار رونما می شوی )
    صلوات رَسِندنه پاپلی هم ته سه چمن ( و روبه رو با صلوات پروانه در چمن )
    ته اگه وَنگ نکنی ، ویشه ی بلبل شـُونه کوه ! ( سکوت تو سبب کوچ بلبلان بیشه زار به کوه می شود)
    جان بلبل شِه صدا ره سراده ، تک نون ؟ ( تو را به جان بلبل ، لب مبند و آواز را رها کن )
    اگه نـَوتمه دل تـِه سه غزل ، جان کیوس ( اگر نگفتم غزلی به دلخواه تو ، تو را به جان کیوس )
    ته مر خنده نزن ... دفتر آبرو نشن ... !( ریشخندم نزن و آبرو از دفترم مبر ... ! )

    http://anjoman.tebyan.net/newindex.aspx

    قوانین تالار روانشناسی



    الهی مرا آن ده که مرا آن به...

  10. کاربرانی که از پست مفید zoh_reh سپاس کرده اند.


صفحه 2 از 2 نخستنخست 12

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. مقاله: تاریخچه نقاشی
    توسط Non-Existent در انجمن نقاشی - طراحی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 2nd November 2008, 12:32 AM
  2. مقاله: مقايسه گرايش اقوام ايراني به سبک هاي مديريت
    توسط A.L.I در انجمن مجموعه مدیریت اجرایی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 25th September 2008, 04:45 AM

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •