زماني که کوچيک بودم به معلم هايم اعتماد داشتم، اگر مي گفتند موقع جمع بستن اعداد اگر از ده بيشتر شد بايد "ده بر يک" بالاي عدد دهگان بگذاري قبول مي کردم. نمي دانستم چرا بايد "ده بر يک" بگذارم ولي حرفش را قبول مي کردم....... سريع چيزها را به ما ياد مي دادند و من هم قبول مي کردم و سريع پيشرفت مي کردم ..... اون موقع نپرسيدم چرا "ده بر يک" بايد گذاشت ولي حالا خودم فهميده ام.
اما ..... اما از اون موقع که فکر کردم خودم عقل کل هستم! و بايد دليل همه چيزي را بهم توضيح دهند و بفهمم ديگر پيشرفتم کند شد.....
با خودم فکر مي کنم اگر موقع کوچيکي هم همين جور سوال مي کردم (مثلا" مي گفتم تا دليل "ده بر يک" گذاشتن را نگوييد قبول نمي کنم) البته همه را به من توضيح مي دادند ولي پيشرفتم کند مي شد! شايد الان تازه کلاس سوم دبستان بودم!
اگر الآن هم يک معلم خوب داشته باشم و بهش اعتماد کنم ..... لازم نيست همه چيز را منطقا" بفهمم تا بدان عمل کنم! عمل مي کنم و سريع جلو مي روم ..... بعد خودم دليلش را خواهم فهميد.
مثل کوهنوردي که با اوج گرفتن سمت قله به همه مسير طي شده قبلي اشراف پيدا مي کند من هم به دليل اعمال با اوج گرفتن اشراف پيدا مي کنم.
نمي دانم تونستم منظورم را برسانم يا نه!
نفس نمرود است و عقل و جان خليل
روح در عینست و نفس اندر دلیل
علاقه مندی ها (Bookmarks)