دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 1 , از مجموع 1

موضوع: گذری بر زندگانی امام صادق (ع)

  1. #1
    همکار تالار اقتصاد
    نوشته ها
    410
    ارسال تشکر
    2,623
    دریافت تشکر: 2,398
    قدرت امتیاز دهی
    774
    Array
    plarak12's: جدید145

    Arrow گذری بر زندگانی امام صادق (ع)




    آشنايي بيشتر با امامي که صادق بود/ شهادت امام جعفر صادق (ع)، بر پيروان آن حضرت تسليت باد

    وقتي کسي را دوست داري، دلت مي‌خواهد از همه کارهايش خبر داشته باشي. همه عادت‌ها و خلق و خويش را بداني. وقتي آن کس بزرگ باشد وسوسه‌ات بيشتر مي‌شود و وقتي آن بزرگ، امامت باشد موضوع برايت خيلي جدي مي‌شود. جدي به اندازه يادگرفتن قدم برداشتن در کودکي. کارهايش، رفتارش، خلق‌و‌خو و سبک زندگي‌اش تا اندازه دانستن همه قدم‌هايي که در زندگي برداشته مهم مي‌شود. بايد تا مي‌تواني خبر از جاي پايش بگيري، چون قرار است توي زندگي پا جاي پاي امامت بگذاري و شبيه او شدن را امتحان کني. براي داشتن يک زندگي صادقانه بخوانيد:

    • در انتخاب لباس هم به ظاهر اهميت مي‌داد و هم توان مالي مردم را در نظر مي‌گرفت. مي‌گفت: "بهترين لباس در هر زمان، لباس معمول مردم همان زمان است."
    • مي‌گفت: «اگر کهنه نباشد، نو هم نيست» هم لباس نو مي‌پوشيد و هم لباس وصله دار! هم لباس گران قيمت داشت و هم لباس ارزان!
    • وقت نماز لباس زبر و خشن مي‌پوشيد.

    • به وضع ظاهرش خيلي اهميت مي‌داد. ظاهرش هميشه مرتب و لباسش اندازه بود. موي سر و صورتش را هر روز شانه مي‌زد.
    • رنگ بندي برايش مهم بود. لباس سفيد را خيلي دوست داشت. هر وقت به ديدار کسي مي‌رفت لباس سفيد مي‌پوشيد. در زمان احرام و انجام اعمال حج برد سبز مي‌پوشيد. نعلين زرد مي‌پوشيد. کفش زرد رنگ و سفيد را دوست داشت.
    • انگشتري نقره با نگين عقيق دست مي‌کرد. به نگين عقيق خيلي علاقه داشت.
    • کارهاي شخصي‌اش را خودش انجام مي‌داد. لباس‌هايش را خودش تا مي‌کرد.
    • مثل پيامبر عطر دوست داشت و گل مي‌بوئيد.
    • در اتاقش نزديک در و رو به قبله مي نشست.
    • بيشتر چهار زانو مي‌نشست و گاهي وقت‌ها پاي راستش را روي ران چپش قرار مي‌داد.
    • مانند مردم زندگي مي‌کرد. اجازه نمي‌داد امتيازي براي او و خانواده‌اش در نظر گرفته شود. در مشکلات اقتصادي هم همراه مردم بود. سالي که گندم در مدينه کمياب شد، گفته بود گندم‌هاي موجود در خانه را به بازار ببرند و بفروشند. گفت: از اين پس ما هم مثل مردم آرد را روزانه تهيه مي‌کنيم. حالا نان خانه‌اش شبيه نان خانه‌هاي مردم بود، نيمي گندم، نيمي جو!
    • گاهي روي تخت و گاهي روي زمين مي‌خوابيد.

    • وقت راه رفتن با وقار و سنگين قدم برمي‌داشت. هميشه عصا در دست مي‌گرفت.
    • بسيار با ابهت بود. وقتي دانشمندان بزرگ براي مناظره به ديدارش مي‌رفتند، با ديدن او زبانشان بند مي‌آمد.
    • وقت غذا خوردن چهار زانو مي‌نشست. قبل از شروع غذا دست‌هايش را مي‌شست. صبر مي‌کرد غذا خنک شود. با بسم‌ا... و نمک غذا را شروع مي‌کرد. هميشه از غذاي مقابل خودش مي‌خورد. وقت غذا خوردن زياد الحمدالله مي‌گفت و با الحمدالله غذايش را تمام مي‌کرد و دوباره دست‌هايش را مي‌شست. درحال راه رفتن غذا نمي‌خورد و پرخوري را دوست نداشت.
    • خلاصه و کم حرف مي‌زد. همه فنون بلاغت و سخنراني را وقت صحبت کردن رعايت مي‌کرد.

    • نمي‌گذاشت مهمانش در خانه کاري انجام دهد. مي‌گفت: پيامبر ما را از به کار گرفتن مهمان نهي کرده است.
    • از سه حال خارج نبود؛ يا روزه داشت، يا نماز مي‌خواند و يا ذکر مي‌گفت.
    • نيمه شب براي خواندن نماز بلند مي‌شد. با صداي بلند ذکر مي‌گفت و دعا مي‌خواند تا اهل خانه بشنوند و براي عبادت بلند شوند.
    • ذکر رکوع و سجود را بسيار تکرار مي‌کرد.
    • در سجده مي‌گفت: خداوندا! مرا و ياران پدرم را بيامرز، مي‌دانم در بين آن‌ها کساني هستند که بد من را مي‌گويند.
    • هر وقت مي‌خواست سخني را از رسول خدا نقل کند و نام ايشان را به زبان بياورد، حالش دگرگون مي‌شد و رنگش تغيير مي‌کرد.
    • يکي از دعاهايش اين بود: خداوندا من را به اندازه يک چشم برهم زدن به حال خود رها نکن، نه کمتر و نه بيشتر!
    • مهمان نواز بود. يکي از ياران امام نقل کرده بود؛ وقتي نزد امام مي رفتيم، با دست خود به ما پشتي مي‌داد تا به آن تکيه کنيم و مي‌گفت: دوستت دارم.
    • در زندگي برنامه‌اي منظم داشت و هرکاري را در موقع خودش انجام مي داد. مجلس درس و بحث و مناظره و مذاکرات علمي با شاگردان و يارانش وقت معيني داشت. رسيدگي به امور خانه و کار در مزرعه و باغ نيز وقت خاص خودش را. مي‌گفت:"بي‌حيا، بي‌ايمان است و بي برنامه، هيچ ندارد"
    • يارانش را براي درآوردن مال حلال تشويق مي‌کرد. از آن‌ها مي‌خواست در کار خود جدي و کوشا باشند. تنبلي و کسالت را دوست نداشت.
    • کار کردن براي کسب روزي را باعث عزت و سربلندي انسان مي‌دانست. مي‌گفت: "صبح زود براي بدست آوردن عزت خود برويد.."
    • تلاش براي کسب روزي و راحتي خانواده، حج و زيارت رفتن، صدقه دادن و صله رحم کردن را تلاش براي آخرت مي‌دانست و نه کار براي دنيا!

    • در روزهاي گرم تابستان، باغش را بيل مي‌زد و خودش آبياري مي‌کرد. در جواب اعتراض يارانش به آن‌ها مي‌گفت: "من کسي را دارم که اين کارها را انجام دهد، ولي دوست دارم که مرد در راه به دست آوردن روزي حلال از گرم آفتاب آزار ببيند و خداوند ببيند که من به دنبال روزي حلال هستم."
    • هر وقت کارگر برايش کار مي‌کرد، پيش از خشک شدن عرقش مزدش را مي پرداخت.
    • هنگام برداشت خرما هم در جمع‌آوري آن کمک مي‌کرد و هم در وزن کردن آن و هم به هنگام فروش و تقسيم بين فقرا و نيازمندان.
    • درباره محصول باغش مي‌گفت: وقتي خرما‌ها مي‌رسد، مي‌گويم حصارها را باز کنند تا مردم به راحتي وارد شوند و از آن‌ها بخورند و 10 ظرف خرما آماده کنند که بر سر هر يک 10 نفر بتوانند بنشينند و از محصول باغ بخوردند. آن وقت براي تمام همسايگان باغ مانند پيرمرد، پيرزن، مريض، کودک و هر کس ديگر که توان آمدن به باغ را نداشته باشد، خرما مي‌فرستم. پس مزد باغبان و کارگران را مي‌دهم و باقي مانده محصول را به مدينه آورده و بين نيازمندان تقسيم مي‌کنم. از محصول 4 هزار دينار، 400 درهم برايم مي ماند.
    مولا جان! قسم به بقيع! قسم به فجر! قسم به اولين سپيده عدالت، که معجزه مهدوي(عليه‏السلام) به وقوع خواهد پيوست و آستان کبريايي تو براي هميشه؛ در آغوش آرزومندان خواهد بود!

    مختصري از زندگانى‌ حضرت امام صادق (ع)
    حضرت‌ امام‌ جعفر صادق‌ عليه‌ السلام‌ رئيس‌ مذهب‌ جعفرى‌ ( شيعه‌ ) در روز 17ربيع‌ الاول‌ سال‌ 83 هجرى‌ چشم‌ به‌ جهان‌ گشود . پدرش‌ امام‌ محمد باقر ( ع‌ ) و مادرش‌ "ام‌ فروه‌" دختر قاسم‌ بن‌ محمد بن‌ ابى‌ بکر مى‌باشد.
    کنيه‌ آن‌ حضرت‌ : "ابو عبدالله‌" و لقبش‌ "صادق‌" است‌ . حضرت‌ صادق‌ تا سن‌ 12 سالگى‌ معاصر جد گراميش‌ حضرت‌ سجاد بود و مسلما تربيت اوليه‌ او تحت‌ نظر آن‌ بزرگوار صورت‌ گرفته‌ و امام‌ ( ع‌ ) از خرمن‌ دانش‌ جدش‌ خوشه‌چينى‌ کرده‌ است‌.

    پس‌ از رحلت‌ امام‌ چهارم‌ مدت‌ 19 سال‌ نيز در خدمت‌ پدر بزرگوارش‌ امام‌ محمد باقر ( ع‌ ) زندگى‌ کرد و با اين‌ ترتيب‌ 31 سال‌ از دوران‌ عمر خود را در خدمت‌ جد و پدر بزرگوار خود که‌ هر يک‌ از آنان‌ در زمان‌ خويش‌ حجت‌ خدا بودند ، و از مبدأ فيض‌ کسب‌ نور مى‌نمودند گذرانيد .
    بنابراين‌ صرف‌ نظر از جنبه‌ الهى‌ و افاضات‌ رحمانى‌ که‌ هر امامى‌ آن‌ را دار مى‌باشد ، بهره‌مندى‌ از محضر پدر و جد بزرگوارش‌ موجب‌ شد که‌ آن‌ حضرت‌ با استعداد ذاتى‌ و شم‌ علمى‌ و ذکاوت‌ بسيار ، به‌ حد کمال‌ علم‌ و ادب‌ رسيد و در عصر خود بزرگترين‌ قهرمان‌ علم‌ و دانش‌ گرديد .
    پس‌ از درگذشت‌ پدر بزرگوارش‌ 34 سال‌ نيز دوره‌ امامت‌ او بود که‌ در اين‌ مدت‌ "مکتب‌ جعفرى‌" را پايه‌ريزى‌ فرمود و موجب‌ بازسازى‌ و زنده‌ نگهداشتن‌ شريعت‌ محمدى‌ ( ص‌ ) گرديد .
    زندگى‌ پر بار امام‌ جعفر صادق‌ ( ع‌ ) مصادف‌ بود با خلافت‌ پنج‌ نفر از بنى‌ اميه‌ ( هشام‌ بن‌ عبدالملک‌ - وليد بن‌ يزيد - يزيد بن‌ وليد - ابراهيم‌ بن‌ وليد - مروان‌ حمار ) که‌ هر يک‌ به‌ نحوى‌ موجب‌ تألم‌ و تأثر و کدورت‌ روح‌ بلند امام‌ معصوم‌ ( ع‌ ) را فراهم‌ مى‌کرده‌اند ، و دو نفر از خلفاى‌ عباسى‌ ( سفاح‌ و منصور ) نيز در زمان‌ امام‌ ( ع‌ ) مسند خلافت‌ را تصاحب‌ کردند و نشان‌ دادند که‌ در بيداد و ستم‌ بر امويان‌ پيشى‌ گرفته‌اند ، چنانکه‌ امام‌ صادق‌ ( ع‌ ) در 10 سال‌ آخر عمر شريفش‌ در ناامنى‌ و ناراحتى‌ بيشترى‌ بسر مى‌برد .

    عصر امام‌ صادق‌ ( ع‌)
    عصر امام‌ صادق‌ ( ع‌ ) يکى‌ از طوفانى‌ترين‌ ادوار تاريخ‌ اسلام‌ است‌ که‌ از يک‌ سو اغتشاشها و انقلابهاى‌ پياپى‌ گروههاى‌ مختلف ، بويژه‌ از طرف‌ خونخواهان‌ امام‌ حسين‌ ( ع‌ ) رخ‌ مى‌داد، که‌ انقلاب‌ "ابو سلمه‌" در کوفه‌ و "ابو مسلم‌" در خراسان‌ و ايران‌ از مهمترين‌ آنها بوده‌ است. و همين‌ انقلاب‌ سرانجام‌ حکومت‌ شوم‌ بنى‌ اميه‌ را برانداخت‌ و مردم‌ را از يوغ‌ ستم‌ و بيدادشان‌ رها ساخت‌ . ليکن‌ سرانجام‌ بنى‌ عباس‌ با تردستى‌ و توطئه، بناحق‌ از انقلاب‌ بهره‌ گرفته‌ و حکومت‌ و خلافت‌ را تصاحب‌ کردند . دوره‌ انتقال‌ حکومت‌ هزار ماهه‌ بنى‌ اميه‌ به‌ بنى‌ عباس‌ طوفانى‌ترين‌ و پر هرج‌ و مرج‌ ترين‌ دورانى‌ بود که‌ زندگى‌ امام‌ صادق‌ ( ع‌ ) را فراگرفته‌ بود .
    از ديگر سو عصر آن‌ حضرت ، عصر برخورد مکتبها و ايدئولوژيها و عصر تضاد افکار فلسفى‌ و کلامى‌ مختلف‌ بود، که‌ از برخورد ملتهاى‌ اسلام‌ با مردم‌ کشورهاى‌ فتح‌ شده‌ و نيز روابط مراکز اسلامى‌ با دنياى‌ خارج‌، به‌ وجود آمده‌ و در مسلمانان‌ نيز شور و هيجانى‌ براى‌ فهميدن‌ و پژوهش‌ پديد آورده‌ بود .
    در چنين‌ شرايط دشوارى‌، امام‌ دامن‌ همت‌ به‌ کمر زد و به‌ احيا و بازسازى‌ معارف‌ اسلامى‌ پرداخت‌ و مکتب‌ علمى‌ عظيمى‌ به‌ وجود آورد که‌ محصول‌ و بازده‌ آن‌، چهار هزار شاگرد متخصص‌ ( همانند هشام‌ ، محمد بن‌ مسلم‌ و ... ) در رشته‌هاى‌ گوناگون‌ علوم‌ بودند ، و اينان‌ در سراسر کشور پهناور اسلامى‌ آن‌ روز پخش‌ شدند .
    هر يک‌ از اينان‌ از طرفى‌ خود، بازگوکننده‌ منطق‌ امام‌ که‌ همان‌ منطق‌ اسلام‌ است‌ و پاسدار ميراث‌ دينى‌ و علمى‌ و نگهدارنده‌ تشيع‌ راستين‌ بودند و از طرف‌ ديگر مدافع‌ و مانع‌ نفوذ افکار ضد اسلامى‌ و ويرانگر در ميان‌ مسلمانان‌ نيز بودند .
    تأسيس‌ چنين‌ مکتب‌ فکرى‌ و اين‌ سان‌ نوسازى‌ و احياگرى‌ تعليمات‌ اسلامى‌ ، سبب‌ شد که‌ امام‌ صادق‌ ( ع‌ ) به‌ عنوان‌ رئيس‌ مذهب‌ جعفرى‌ ( تشيع‌ ) مشهور گردد .

    شاگردان دانشگاه جعفري
    زمان‌ امام‌ صادق‌ ( ع‌ ) در حقيقت‌ عصر طلايى‌ دانش‌ و ترويج‌ احکام‌ و تربيت‌ شاگردانى‌ بود که‌ هر يک‌ مشعل‌ نورانى‌ علم‌ را به‌ گوشه‌ و کنار بردند و در "خودشناسى‌" و "خداشناسى‌" مانند استاد بزرگ‌ و امام‌ بزرگوار خود در هدايت‌ مردم‌ کوشيدند . در همين‌ دوران‌ درخشان‌ - در برابر فلسفه‌ يونان‌ - کلام‌ و حکمت‌ اسلامى‌ رشد کرد و فلاسفه‌ و حکماى‌ بزرگى‌ در اسلام‌ پرورش‌ يافتند .
    امام‌ صادق‌ ( ع‌ ) مسائل‌ فقهى‌ و علمى‌ و کلامى‌ را که‌ پراکنده‌ بود ، به‌ صورت‌ منظم‌ درآورد ، و در هر رشته‌ از علوم‌ و فنون‌ شاگردان‌ زيادى‌ تربيت‌ فرمود که‌ باعث‌ گسترش‌ معارف‌ اسلامى‌ در جهان‌ گرديد . دانش‌گسترى‌ امام‌ ( ع‌ ) در رشته‌هاى‌ مختلف‌ فقه‌ ، فلسفه‌ و کلام‌ ، علوم‌ طبيعى‌ و ... آغاز شد . فقه‌ جعفرى‌ همان‌ فقه‌ محمدى‌ يا دستورهاى‌ دينى‌ است‌ که‌ از سوى‌ خدا به‌ پيغمبر بزرگوارش‌ از طريق‌ قرآن‌ و وحى‌ رسيده‌ است‌ .
    شاگردان‌ آن‌ حضرت‌ بيش‌ از چهار هزار بوده‌اند ، يکى‌ از آنها "جابر بن‌ حيان‌" است‌ . جابر از مردم‌ خراسان‌ بود . پدرش‌ در طوس‌ به‌ داروفروشى‌ مشغول‌ بود که‌ به‌ وسيله‌ طرفداران‌ بنى‌ اميه‌ به‌ قتل‌ رسيد . جابر بن‌ حيان‌ پس‌ از قتل‌ پدرش‌ به‌ مدينه‌ آمد . ابتدا در نزد امام‌ محمد باقر ( ع‌ ) و سپس‌ در نزد امام‌ صادق‌ ( ع‌ ) شاگردى‌ کرد . جابر يکى‌ از افراد عجيب‌ روزگار و از نوابغ‌ بزرگ‌ جهان‌ اسلام‌ است‌ .
    در تمام‌ علوم‌ و فنون‌ مخصوصا در علم‌ شيمى‌ تأليفات‌ زيادى‌ دارد ، و در رساله‌هاى‌ خود همه‌ جا نقل‌ مى‌کند که‌ ( جعفر بن‌ محمد ) به‌ من‌ چنين‌ گفت‌ يا تعليم‌ داد يا حديث‌ کرد . از اکتشافات‌ او اسيد ازتيک‌ و الکل‌ است‌ .
    وى‌ چند فلز و شبه‌ فلز را در زمان‌ خود کشف‌ کرد . در دوران‌ "رنسانس‌ اروپا" در حدود 30. رساله‌ از جابر به‌ زبان‌ آلمانى‌ چاپ‌ و ترجمه‌ شده‌ که‌ در کتابخانه‌هاى‌ برلين‌ و پاريس‌ موجود است‌ .

    آثار امام صادق (ع)
    غالب آثار امام (ع) به عادت معهود عصر، کتابت مستقيم خود ايشان نيست و غالبا املاي امام (ع) يا بازنوشت بعدي مجالس ايشان است. بعضي از آثار نيز منصوب است و قطعي الصدور نيست.

    1- از آثار مکتوب امام صادق (ع) رساله به عبدالله نجاشي (غير از نجاشي رجالي) است. نجاشي صاحب رجال معتقد است که تنها تصنيفي که امام به دست خود نوشته اند همين اثر است.
    2- رساله اي که شيخ صدوق در خصال و به واسطه اعمش از حضرت روايت کرده است شامل مباحث فقه و کلام.
    3- کتاب معروف به توحيد مفضل، در مباحث خداشناسي و رد دهريه که املاء امام (ع) و کتاب مفضل بن عمر جعفي است.
    4- کتاب الاهليلجه که آن نيز روايت مفضل بن عمر است و همانند توحيد مفضل در خداشناسي و اثبات صانع است و تماما در بحارالانوار مندرج است.

    5- مصباح الشريعه و مفتاح الحقيقه که منسوب به امام صادق (ع) و بعضي از محققان شيعه از جمله مجلسي،‌ صاحب وسايل (حرعاملي) و صاحب رياض العلما، صدور آن را از ناحيه حضرت رد کرده اند.
    6- رساله اي از امام (ع) خطاب به اصحاب که کليني در اول روضه کافي به سندش از اسماعيل بن جابر ابي عبدالله نقل کرده است.
    7- رساله اي در باب غنائم و وجوب خمس که در تحف العقول مندرج است.
    8- بعضي رسائل که جابربن حيان کوفي از امام (ع) نقل کرده است.
    9- کلمات القصار که بعدها به آن نثرالدرد نام داده اند که تماما در تحف العقول آمده است.
    10- چندين فقره از وصاياي حضرت خطاب به فرزندش امام موسي کاظم (ع) سفيان شوري،‌ عبدالله بن جندب، ابي جعفر نعمان احول، عنوان بصري،‌ که در حليه الاولياء و تحف العقول ثبت گرديده است.

    منبع : http://www.khorasannews.com/OnlineNe...?newsid=966554

    خواهی نشوی رسوا ، همرنگ شرافت شو ... !
    بورس به همین سادگی {آموزش مقدماتی}


  2. 7 کاربر از پست مفید plarak12 سپاس کرده اند .


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •