لغات و اصطلاحات سیاسی - بخش سوم
jeopardize
به خطر انداختن
jubilation
شادمانی بسیار، شعف
Jury Panel
هیات منصفه
justification
توجیه
large scale
گسترده
lay off
اخراج کردن
Left Wing
جناح چپ
life of prisonment
حبس ابد
life sentence
حبس ابد
liquid rock and ash
مواد مذاب و خاکستر
Listening Post
ایستگاه شنود
lobby
گروه فشار
long-range canon
توپخانه دوربرد
loyalty
وفاداری
lunch an attack
شروع حمله
make announcement
اطلاع دادن
make unreasonable demand
خواسته نامعقول داشتن
Man Mine
مین ضد نفر
manslaughter
قتل غیر عمد
mass destruction
کشتار جمعی
member countries
کشورهای عضو
mentally scarred
زخم روحی
meritocracy
جرگه سالاری
military coup
کودتای نظامی
Mine Field
میدان مین
misdirected
گمراه
miserable
بدبختی
moderate
میانه رو
mortar fire
آتش خمپاره
Mutiny was nipped in the bud.
شورش (سربازان) در نطفه خفه شد.
mutual respect
احترام متقابل
National Front
جبهه ملی
night cowering in shelter
از ترس در پناهگاه پنهان شدن
non-aligned
بی طرف
Non-proliferation Treaty
معاهده منع گسترش تسلیحات هسته ای
nucleus
مرکز
on condition of anonymity
به شرط فاش نشدن نام
open session
جلسه علنی
oppressed people
مردم مستضعف
out break
شیوع، آغاز ناگهانی
معرفی: لغات و اصطلاحات سیاسی - بخش اول
معرفی: لغات و اصطلاحات سیاسی - بخش دوم
معرفی: لغات و اصطلاحات سیاسی - بخش چهارم
معرفی: لغات و اصطلاحات سیاسی - بخش پنجم
معرفی: لغات و اصطلاحات سیاسی - بخش ششم
معرفی: لغات و اصطلاحات سیاسی - بخش هفتم
علاقه مندی ها (Bookmarks)