1- فرهنگ استدلال و پرس و جوی مبتنی بر شواهد باید ایجاد شود.
2- کارکنان باید به ورای پیدا کردن فرصت های یادگیری رفته و زمینه را برای مشاوره اندیشمندانه همکارانشان فراهم کنند. آیا تضمینی هست که تجربه حرفه ای شما برای تصمیم های عقلانی مورد استفاده واقع شود؟ آیا پرسنل شما علاوه برای چگونگی، به چرایی امور هم می پردازند؟ آیا همکاران با تجربه، دیگران را در مورد دیدن الگوها در اطلاعات پیچیده کمک می کنند؟ آیا چالش ها توام با یادگیری است؟
3- ایجاد فرهنگ فهمیدن: تشویق همکاران برای کسب مهارت ها و بینش های لازم، تشویق دیگران برای بیان تفکر و اندیشه شان، نشان دادن دیگران که چگونه باید درمورد مسائل اندیشید و چگونه باید تصمیم گیری کرد
4- مطمئن شوید که ارزیابی ها، محدود به نتایج نیست و فرایندها را به هم مرتبط می کند. مطمئن شوید که پرسنل از طریق استدلال های محکم به جواب ها می رسند و معیارهای عملکرد کیفی را که به مهارت های تفکر انتقادی آمیخته شده است را به کار می گیرند
5- مسئولیت پذیری برای تفکر انتقادی را تعریف، تشخیص و تثبیت کنید. برای فعالیت های تفکری، کندو کاو، مدارا، انصاف، تحلیل، و رفتارهای متفکرانه پاداشی را در نظر بگیرید
مدل ایجاد سازمان متفکر
توانمندی های تفکری شامل:
توان نقد، کشف و حل مسئله، دریافت ایده، فهم سیستم ها، استراتژی ها و ...
فرایند تفکری:
بوجود آوردن اندیشه ها و اعمال جدید است
اندیشه:
عقاید، ارزش ها و اصول
اعمال:
فرایندها، ساختارها، سیستمها، و تمرین ها
مراحل ایجاد:
1- درگیر کردن مدیران برای فهم عمومی در مورد موقعیت فعلی، ضرورت تغییر، موضوعات بحرانی، درآمدها، فرصتها، اهداف، استراتژی ها، و در عین حال یادگیری مهارت های تفکری. انجام این کار نیاز به یک ارزیابی سازمانی دارد. در این ارزیابی، عواملی که بیانگر عملکرد سازمانی هستند (و اکثراً پنهان می باشند) باید مشخص شود و فاصله تا عملکرد مطلوب باید مشخص شود. این کار نیاز به آمار های دقیق و تلاش های فراوان ندارد بلکه باید توسط افراد معمولی هم قابل تشخیص باشد
برخی از این مولفه ها به قرار زیر است:
• ایده های غالب ( اهداف، چشم اندازها، عقاید، ارزش ها، و اصول)
• زیرساخت ها (فرایندها، سیستمها، و ساختارها)
• توانمندی های فردی و تیمی
• فرهنگ و حال و هوا
• ارتباطات
• سلامتی سازمانی
• مرحله تکامل سازمانی
2- درگیر کردن مدیران برای خلق ایده های غالب جدید در حالی که تفکر خلاق را هم فرا می گیرند. در این مرحله باید مدیران متعهد شوند که عملکرد جهش داشته باشند
3- خلق زیرساخت تغییر برای مدیریت تغییر و طراحی سازمان برای آینده. این یک سازمان موازی است که متشکل است از گروه های با افراد مشترک (اور لپ) که مسیرهای استراتژیک را طراحی می کنند، فرصت های بهبود را می شناسند، ابزار بهبود را ایجاد کرده و ان را به تناسب سازمان به کار می گیرند
4- ایجاد یک سطح بالاتر توانمندی در تفکرکه می تواند سازمان به سمت یکپارچگی سوق دهد
5- شتاب بخشیدن به تغییرات از طریق رسیدن به محصولات سریع
6- بهینه کردن کیفی و اعتباری فرایند محصولات اصلی
7- افزایش تولید
8- کاهش انرژی مورد نیاز برای تولید
9- بازطراحی زیرساختارهای حمایتی
10- بازطراحی زیرساخت های استراتژیک
11- بازنگری
علاقه مندی ها (Bookmarks)