A S I R, Almas Parsi, elinaaa, f.j.chemist, farhad_jomand, JABR920, m@some, memory1986, optici, pegah*_, plarak12, s.r.sahar, saamaaneh, Tadaei, فرهاد علیپور, معمار حانیه, نارون1, یاسمین5454, کاوه, ۲۲ سپتامبر, VA HId, yas-90, حسنعلی ابراهیمی سعید, روابط عمومی سایت, راضیه خزایی, سمیه نجفی, سونای, سید لفته فردزاده, ستاره آسمون شب, طلیعه طلا, عبدالله91
خیلی دلم سوخت...چند هفته مهمونت شدم...کلی باهات حرف زدم...گریه کردم...
از یادگاری مهمونی هام هیچی باقی نموند...
در خونه شما به روی همه بازه...هم خوب و هم روسیاه..مثل من
امروز سه شنبه 93/04/17 وعده دیدار و مهمانی در خانه ی تجلی مهربانی خداوند زیبا...
درود خدا که پاک ترین درودهاست و درود ناقابل من روسیاه تقدیم شما آقا مهدی(عج)
ماه مهمانی خداست گرچه بدی های من و امثال من ، لذت این مهمانی رو میخواد تحت تاثیر قرار بده ولی با دعای شما ،
تلخی ها به کام همه شیرین میشه...
دلم براتون تنگ شده..دوستتون دارم..
امیدورام خدای عزیز کمکم کنه تا بتونم برای انسان شدن و انسانیت داشتن بیشتر تلاش کنم ..
که انشا ا.. ذره ای جبران بشه ازدریای مهربانی های شما
برای انسان شدن و انسان ماندن خود تلاش کنیم...
سلام بر پناهگاه بی پناهان
چه انتظارعجيبي! توبين منتظران هم عزيز من چه غريبي!
عجيب تر که چه آسان نبودنت شده عادت*
چه کودکانه سپرديم دل به بازي قسمت
چه بي خيال نشستيم چه کوششي چه وفايي؟
فقط نشسته وگفتيم خداکند که بيايي...
هواتو کردم
بامداد پنجشنبه 93/04/19
یه سلام ساده و صادقانه و صمیمی و البته خیلی ناقابل
یه دفعه دلم هواتو کرد...گفتم بیام باهاتون حرف بزنم ...
وجودتون بهم آرامش میده....
دعاتون مرحم زخمهامه...
توجهتون امیدیه برای حرکت کردنم...
با وجود این روزگار ونامهربونی هاشه که روسیاه هایی مثل من هر چند وقت یه بار یادت میکنن و ...
دوستت دارم تجلی مهربانی رفیق
امروز پنجشنبه 93/04/26 ساعت 21:45
چند روزی میشه که نتونستنم بیام برای دیدار و عرض ادب///شرمنده ام
دلم براتون تنگ شده بود ...این شبها که شبهای قدر هست و به قول یه بنده خدایی وقت بیدار شدن و نه بیدار ماندن...خلاصه از دعای پر برکتت من آواره رو هم محروم نکن...مثل یک فقیر و گدا ، چشمم به دست کرم و دعای شماست...
امیدوارم خدای عزیز به برکت دعای شما..دست نوازش و همراهیش رو از سر ما برنداره که اگر برداره اون روز ، روز نابودیست
امروز 93/04/29 مصادف با شب 23 ماه مبارک رمضان ساعت 20:08 دقیقه
میگن امشب شب بسیار بزرگ و مهمیه
نمیدونم یعنی چی و برام قابل درک نیست که بزرگ و مهم چیه ...اصلا چه اتفاقی ممکنه در این شب بیفته
به قول یه بنده خدایی ما که همه جور راهی رو امتحان میکنیم و به هر سازی میرقصیم....بیام یه خورده هم امشب رو امتحان کنم....
عزیزم ...( که شرمنده ام فقط به حرف میگم و در واقعیت عزیز من خیلی چیزهای دیگه هست)
تا اذان مغرب چیزی باقی نمونده و نمیدونم تا سال دیگه همین موقع چه اتفاقاتی خواهد افتاد...
تا حالا من برای شما و برای تشکر از لطفها و عنایتهایی که در حقم داشتید کاری نکردم و بسیار هم فراموشکار بودم...
در حد واندازه ای نیستم که بخوام عنایات و الطاف خدای مهربان و دعای شما رو جبران کنم...
به خاطر همه بدی هام متاسفم و طلب عفو وبخشش میکنم...و در عین حال چشم امیدم به دعای خیر شما و عنایت پروردگاره...
هنوز هم با امید به همون ایمان دوران بچگیم میام و حرف میزنم...شما هم به اعتبار همون بچگیم بهم نگاه کن وگرنه الان که فاقد اعتبارم...
دوستت دارم...امیدوارم که سلامت باشی و بتونم کمتر بدی کنم
خجالت میکشم برای ظهورت دعا کنم...هنوز دستم خالیه و روم سیاه و به قول علما رزومه کاری درستی ندارم...
ولی دوستت دارم
امروز سه شنبه مورخ 93/05/07 مصادف با عید فطرساعت 19:17 دقیقه
درود خدا بر صاحب مهربان این خانه...
نمیدونم برای ظهورت دعا کنم یا ساکت بشم وبگم همه چی مرتبه...
اما واقعیت اینه که این ستونها رو موریانه زده ... خدا به خیر کنه
ممنونم که حتی بااینکه نتونستم بیام برای مهمانی..ولی نگاه و دست پر مهرت رو حس میکنم...
میشه بازهم دستمو بگیری ؟؟؟ خسته شدم
دوستت دارم
امروز سه شنبه 93/05/14 ساعت 14:25 روز مهمانی و ...
درود خدا بر شما که منزه ترین درودهاست
باز هم سه شنبه رسید و داستانهای دلتنگی منو گوش شنوای شما...
چی بگم که هم حرف زده باشم و هم کمتر گلایه کرده باشم...
چی بگم که کفر نعمتها نباشه...ولی انصافا دارم سربالایی میرم و بدجور نفس نفس میزنم...
برای بهتر شدن نفسهام ، برای زنده موندنم ، برای جلو رفتنم ...به دعا و نفس با برکت و مقدس شما نیاز دارم
با دستهای پاک خودت، اشکهامو پاک کن ..مبادا این دنیا ببینه که دارم اشک میریزم و یر صور پیروزی خودش بدمه
دوستت دارم
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)