دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
صفحه 13 از 13 نخستنخست ... 345678910111213
نمایش نتایج: از شماره 121 تا 122 , از مجموع 122

موضوع: نقد و بررسي فيلم هاي سينمايي و مستند روز جهان

  1. #121
    کـــــــاربر فــــعال
    نوشته ها
    11,737
    ارسال تشکر
    9,700
    دریافت تشکر: 12,916
    قدرت امتیاز دهی
    1271
    Array

    پیش فرض پاسخ : نقد و بررسي فيلم هاي سينمايي و مستند روز جهان








    The Lake House


    کارگردان :

    Alejandro Agresti

    نویسنده :

    David Auburn

    ==================

    بازیگران :

    Alex Wyler: Keanu Reeves

    Kate Forster : Sandra Bullock

    Anna Klyczynski: Shohreh Aghdashloo


    سال ساخت : 2006 امریکا

    مدت زمان : 98 دقیقه

    رتبه بندی : 6.9 از 10

    U.S. Box Office:$52,320,979

    ===========================

    نقد فیلم


    فيلم با اسباب کشي دکتري افسرده به نام "کيت فاستر" (سندرا بولاک) شروع مي شود که از خانه زيبايش بروي درياچه اي به "شيکاگو" ميرود.

    در راه "شيکاگو" ياد داشتي براي مستاجر جديد خانه اش مي گذارد و از او مي خواهد که اگر نامه اي براي او آمد ، به آدرس جديدش در شيکاگو ارسال کند و درباره جاهاي پاي سگ مقابل درب و جعبه زير شيرواني توضيحاتي مي نويسد.

    کيت به بيمارستاني در شيکاگو مي رود و شروع به کار مي کند. دکتر سرپرست بخش او (شهره آغداشلو) با او گرم مي گيرد.

    اما ، "آلکس وايل" (کينو ريوز) ، مستاجر جديد ، خانه را در وضعيتي متفاوت تحويل مي گيرد. (بعدا حتي متوجه مي شويم که طراح آن خانه پدر خود آلکس است) اولا که بسيار کثيف و دوم اينکه جاي پاي سگي در کار نيست پس به نامه "کيت" اهميتي نمي دهد تا اينکه زماني که داشت اسکله خانه اش را رنگ مي کرد سگي از روي قوطي رنگ عبور مي کند و جاي پاي خود را روي آن مي گذارد و از دقيقا همان جايي که "کيت" گفته بود عبور مي کند.

    ز ولنتاين 2006 کيت در کنار ميداني نشسته است که اتوبوسي با يک عابر و ماشين تصادف مي کند (که بعدا متوجه مي شويم "آلکس" بوده است) عابر در صحنه تصادف کشته مي شود و کيت ضربه روحي بدي دريافت مي کند.زماني که "آلکس" پاسخ نامه "کيت" را مي نويسد متوجه مي شود که بر خلاف خودش که در سال 2004 زندگي مي کند ، "کِيت" در سال 2006 آنجا زندگي مي کرده است يعني اين نامه از آينده براي او رسيده است و آلکس در واقع قبل از "کيت" در آن خانه زندگي مي کرده است و اين نامه ها تنها از طريق صندوق پستي کهنه جلوي درب ويلا بين آنها رد و بدل مي شود.

    آلکس به سراغ پدر و برادر خود که سالهاست نديده است مي رود. ابتدا پدرش چندان برخورد خوبي با او ندارد ولي به هر حال او را مي پذيرد. او و برادرش زماني ايده تاسيس شرکت طراحي ساختمان را با هم داشتند. برادر آلکس او را ترغيب به انجام اين پروژه مي کند ولي او چندان علاقه اي به اين کار ندارد.

    نامه نگاري اين دو ادامه پيدا مي کند و بعضا حتي مي توانند با هم تلپاتي کنند (که البته بطور مشخص با دليل محکم به بيننده ثابت نمي شود) ، و تنها پس از مدت زمان کوتاهي عاشق همديگر مي شوند و آن هم تنها با نامه نگاري بدون ديدن همديگر.از آنجايي که کيت در زماني جلو تر قرار دارد ، به آلکس آدرس مکان هايي که در سال 2004 از آن عبور کرده است را مي دهد. در يکي از اين مکان ها که ايستگاه قطاري بوده است که کتابي را آنجا جا گذاشته است، آلکس موفق به ديدن "کيت" مي شود ، اما "کيت" با دوست پسرش است و وقتي از دوست پسرش جدا مي شود که سوار قطار شود کتابي را جا مي گذارد که آلکس قرار است به دست وي برساند. اين کتاب هديه پدر "کيت" است و براي وي ارزشمند است بنابراين از "آلکس" مي خواهد که آن را درون صندوق پست بگذارد.

    آلکس کتاب را بر مي دارد ولي داخل صندوق پست که راه مبادله آنهاست نمي گذارد و مي گويد راهي متفاوت براي رساندن آن به دست کيت در نظر دارد.

    سرانجام آلکس خانه کيت و دوست پسرش را در سال 2004 پيدا مي کند و به جشن تولد "کيت" مي رود. اتفاقي بيرون از منزل با "کيت" برخورد مي کند و مدتي با هم صحبت مي کنند. همان بيرون منزل کيت با آلکس مي رقصد و حتي او را مي بوسد. مورگان (دوست پسر کيت) همان لحظه سر ميرسد و آنها را مي بيند. ("مورگان" تا مدت ها از اين موضوع دلخور مي ماند ، حتي بعد از جدايي اش از "کيت" بار ها به آن اشاره مي کند براي مثال کمي قبل تر در فيلم ، در سال 2006 که او از "کيت" جدا شده است در ملاقاتي به اين بوسه اشاره مي کند ، هرچند مطلع نمي شويم که "کيت" ، "آلکس" را بوسيده است).

    اگر چه "آلکس" او را مي شناسد ولي "کيت" هيچ خبري از رابطه آنها در آينده ندارد و اينکه شايد حتي عاشق آلکس شود.پدر "آلکس" سکته خفيف قلبي مي کند و در همان بيمارستاني بستري مي شود که "کيت" دو سال بعد در آن کار مي کند. "آلکس" شب را پيش پدرش مي گذراند. فرداي آن روز "کيت" در سوابق بيمارستان متوجه مي شود که پدر آلکس در آن تاريخ بر اثر حمله قلبي مرده است و سعي مي کند قبل از وقوع حادثه در سال 2004 اين را به آلکس بگويد ولي موفق نمي شود.

    "آلکس" تصميم ميگيرد به هر طريق ممکن "کيت" را ببيند. پس براي روز بعد در زمان "کيت" با او قراري در رستوران "ايل ماري" ميگذارد . ولي "آلکس "در زمان خود دو سال و اندي با زمان قرار فاصله دارد. کيت سر موعد به رستوران مي رود و تا دير وقت منتظر "آلکس" مي شود ولي از آلکس خبري نمي شود.

    روز بعد که با "آلکس" صحبت مي کند به اين نتيجه مي رسد که ديدار آنها با هم غير ممکن است و از او مي خواهد که رابطه شان را قطع کنند.

    "آلکس" خانه را تخليه مي کند و يادداشت هايي که در اين مدت براي "آلکس" نوشته بوده است را درون جعبه اي مي گذارد و جعبه را زير شيرواني قرار مي دهد و کتاب گمشده کيت را نيز زير تکه چوبي از پارکت خانه مخفي مي کند که کيت بتواند آن را بعدا پيدا کند. بعد به سراغ "مورگان" (دوست پسر کيت در آن زمان) مي رود و کليد خانه را به او مي دهد و مي گويد که "اين چيزي است که کيت مي خواهد."

    سپس به دفتري در شهر نقل مکان مي کند و با کمک برادرش همان شرکت طراحي ساختمان را که قبلا وعده کرده بودند تاسيس مي کند. "کيت" پس از دو سال (يعني در سال 2008) دوباره با "مورگان" دوست مي شود و با هم منزلي جديد در شهر پيدا مي کنند و به دنبال شرکت طراح ساختمان مي روند. بر حسب اتفاق اين شرکت همان شرکتي است که "آلکس" و برادرش تاسيس کرده اند. کيت و مورگان روز ولنتاين سال 2008 با برادر آلکس ملاقات مي کنند ولي اطلاعي از آلکس به عنوان يکي از موسس هاي شرکت ندارند. "کيت" روي ديوار نقاشي از "خانه روي آب" را مي بيند و سراغ نقاش آن را مي گيرد. برادر آلکس به او ميگويد که "آلکس" دو سال پيش در حادثه اي فوت کرده است."کيت" متوجه مي شود که اين مرد همان آلکس بوده است پس به سرعت به خانه روي درياچه ميرود و يادداشتي براي آلکس مي گذارد که چنانچه روز ولنتاين 2006 او را ببيند و از خيابان عبور کند کشته خواهد شد و آن مردي که در آغوش کيت در آن روز مرده است خود آلکس بوده است. "کيت" به آلکس مي گويد که ولنتاين 2008 به خانه روي درياچه برگردد تا او را ببيند.در طرف ديگر ماجرا آلکس دقيقا روز ولنتاين با برادر خود از خياباني عبور مي کند و به ياد آنچه کيت گفته بود مي افتد پس به سمت خانه روي درياچه مي رود و يادداشتي که "کيت" براي او گذاشته است مي بيند و از خطر مرگش مطلع مي شود. پس همان روز زماني که کيت را آنسوي خيابان مي بيند از خيابان عبور نمي کند و نمي ميرد.سرانجام آلکس در ولنتاين 2008 به خانه روي درياچه مي رود و کيت را پس از 4 سال ملاقات مي کند.

    اين سوال براي برخي ها پيش مياد که غير ممکنه که آلکس به ديدن "کيت" بره چون در زمان گذشته زندگي مي کنه چون از نظر زماني هميشه از کيت عقبه.

    ولي اين جواب رو ميشه داد: چون آلکس در سال 2004 پيغام هاي کيت رو دريافت مي کنه دليل بر اين نيست که در سال 2006 يا 2008 وجود خارجي نداره ، قطعا چه مرده و چه زنده اثري از اون در سال 2006 و تا ابد خواهد بود...

    ما در فيلم 2 شخصيت در سه زمان مختلف داريم ، يعني 6 نقطه زماني. اولي کيت در سال 2004 و دوم کيت در سال 2006 ، بعد سوم کيت در سال 2008. بعد آلکس در سال 2004 و آلکس در سال 2006 و آلکس در سال 2008. با احتساب منطق زمان کيت و آلکس تنها در زمان هاي يکسان مي تونند با هم ارتباط داشته باشند. و کيت نمي تونه از سال 2006 با آلکس در سال 2004 صحبت کنه و چيز عجيبي و تخيلي که تو فيلم اتفاق مي افته اينه که مي تونه. پس اين رو جزء تخيل فيلم محسوب کنيم که با گذشته افراد امکان برقراري ارتباط وجود داره.

    ارتباط کيت از سال 2006 با آلکس در سال 2004 دليل بر اين نيست که آلکس در سال 2006 وجود خارجي ندارد ، ولي آلکس هنوز موفق به پيدا کردن کيت در سال 2006 نشده است و تازه قبل از اينکه کيت در سال 2006 موفق به ارتباط به آلکس بشود اصلا آلکس مرده است.پس از ارتباط کيت و آلکس از آينده به گذشته تغييراتي در رخدادهاي اين دوره صورت مي گيرد که از نظر فرضيه زمان توجيه ناپذير است ولي خوب هر چه باشد اين فيلم تخيلي است و هر چيزي غير ممکني ، ممکن مي شود. براي مثال آلکس مي توانست از مرگ پدرش جلوگيري کند اگر "کيت" از قبل به او هشدار مي داد و پدرش را زير نظر مراقبت هاي ويژه (ICU) نگهداري مي کردند احتمال داشت پدرش زنده بماند و به اين ترتيب آينده و مسير زمان و رخدادهاي آن تغيير مي کرد.

    اينطور هم مي توان توجيه کرد.


    دیدگاه اول فیلم


    از ديدگاه آلکس: پسري به نام آلکس دختري را در سال 2004 مي بيند ، او را مي بوسد ولي رابطه آنها محدود مي شود. سال 2006 آن دختر را دوباره در آنسوي خيابان مي بيند ولي به سراغش نمي رود. سال 2008 به خانه روي درياچه مي رود و همان دختر را مي بيند.

    از ديدگاه کيت: او با مورگان دوست است ، روز تولدش در سال 2004 مردي را مي بوسد و ديگر او را نمي بيند ، سال 2006 همان مرد مقابل او تصادف با اتوبوس تصادف مي کند و "کيت نظاره مرگش است (اين واقعه بعدا منحل مي شود و چنين چيزي اتفاق نمي افتد و اين "آلکس " نمي ميريد و از ديدگاه "کيت" اصلا اين اتفاق رخ نداده است). سال 2008 همان پسر را که جان سالم به در برده است را در خانه روي درياچه مي بيند.


    دیدگاه دوم فیلم


    1- سال 2004 آلکس يادداشتي در صندوق پستي مبني بر درخواست ارسال نامه ها دريافت مي کند (نامه سال 2006 نوشته شده است) ، در نامه قيد شده است که جاهاي پاي سگي روي اسکله جلوي منزل وجود دارد که از قبل آنجا بوده است ولي آلکس جاي پاي سگي نمي بيند.

    2- آلکس اسلکه را رنگ مي کند و سگ جاي پاي خود را مي گذارد.

    3- آلکس با کيت (دختري از آينده) ارتباط برقرار مي کند و از وضعيت او مطلع مي شود.

    4- آلکس کتاب کيت را در ايستگاه قطار بر مي دارد

    5- آلکس به مهماني تولد کيت مي رود و کيت را بيرون منزل مي بوسد ولي کيت نمي داند که در آينده با آلکس تلپاتي خواهد داشت و رابطه فيزيکي آنها در سال 2004 منحل مي شود.

    6- "جک" (سگ آلکس) فرار مي کند ، آلکس کتاب را زير پارکت مي گذارد ، يادداشت ها را زير شيرواني قرار مي دهد و خانه را ترک مي کند. سپس کليد را به دوست پسر کيت مي دهد و آنها به منزل اسباب کشي مي کنند.

    7- سال 2006: کيت به شيکاگو نقل مکان مي کند و يادداشتي براي مستاجر بعدي مي گذارد (که به زمان گذشته سفر مي کند و به دست آلکس مي رسد)

    8- اينجا داستان رخداد دوگانه صورت ميگيره:

    روز ولنتاين 2006 "آلکس" در خيابان با اتوبوس تصادف مي کند و "کيت" مرگ او را نظاره مي کند.

    9- روز ولنتاين 2006 "آلکس" در خيابان تصادف نمي کند و نمي ميرد (در واقع به کمک اطلاعاتي که دريافت کرده است مي تواند جان سالم به در ببرد)

    10- (سال 2007) کيت دوباره رابطه اش را با مورگان آغاز مي کند.

    11- روز ولنتاين 2008 کيت و مورگان به دفتر شرکت طراحي ساختمان مي روند و کيت از مرگ آلکس با خبر مي شود.

    13- کيت به خانه روي درياچه مي رود و يادداشتي براي آلکس مي گذارد ، آلکس که جان سالم به در برده است طبق وعده قبلي در روز ولنتاين 2008 به خانه روي درياچه مي رود و کيت را مي بيند.


    ==================

    نکات جالب فیلم




    قسمتي از فيلم که در سال 2004 اتفاق ميفته دو شخصيت فيلم با يه آهنگ پال مکارتني مي رقصند که اين آهنگ سال 2005 انتشار يافته است.

    توي فيلم رستوران خيلي گرون قيمتي است به اسم "ايل ماري" که در واقع اسم فيلم کره اي هستش.

    "سندرا بولاک" (بازيگر) توي مصاحبه اعلام کرد اون خونه اي که روي درياچه است با اينکه آب لوله کشي داشت ولي توالت نداشت!

    اين اولين فيلم بازگشت سندرا بولاک و کيانو ريوز پس از فيلم "سرعت" بود.

    ابتدا قرار بود که "جان کوساک" نقش اصلي فيلم رو بازي کنه ولي اون قبول نکرد.

    ابتدا موقع فيلم برداري قرار بود که شخصيت ها تو سال 2004 و 2002 باشند و اگر دقت کنين مي بينين که بعدا که فيلم برداري تموم شده اومدن توي دوبله عدد ها رو دوباره ضبط کردن و کردنش 2004 و 2006
    =========
    برگرفته از سایت زیرنویس دات کام و IMDB
    بازی تمام شد همه با هم کلاغ پر !!

    - – – ––•(-•LaDy Ds DeMoNa •-)•–– – – -


  2. #122
    کـــــــاربر فــــعال
    نوشته ها
    11,737
    ارسال تشکر
    9,700
    دریافت تشکر: 12,916
    قدرت امتیاز دهی
    1271
    Array

    پیش فرض پاسخ : نقد و بررسي فيلم هاي سينمايي و مستند روز جهان

    نگاهی به فیلم آهنگ وترانه
    به بهانه نمایش این فیلم از مولتی ویژن



    Music & Lyrics




    کارگردان: Marc Lawrence

    فیلمنامه نویس: Marc Lawrence

    ===============

    بازیگران

    Alex Fletcher : Hugh Grant

    Sophie Fisher : Drew Barrymore

    Chris Riley : Brad Garrett

    ================

    ژانر: کمدی رومانتیک

    سال ساخت : 2007 امریکا

    تاریخ اکران: 14 فوریه 2007_USA

    مدت: ۹۷ دقیقه

    کمپانی تهیه کننده : Castle Rock Entertainment

    کمپانی پخش کننده : Warner Bros

    فروش فیلم در آمریکا: $50,572,589

    فروش فیلم در جهان: $94,983,557

    =========================



    خلاصه فیلم : الکس فلچر که بیست سال پیش خواننده موفق یک گروه موسیقی پاپ بوده و طرفدارانش را اکثراً دختران جوان تشکیل می داده اند اکنون محبوبیت سابق را ندارد . او اکنون زندگی متوسطی را می گذارند و هر از گاهی یک پارکهای تفریحی برنامه اجرا می کند . در ادامه کریس ، مدیر برنامه های او به وی خبر می دهد که یک خواننده جوان و پرطرفدار پیشنهاد داده که الکس در آلبوم بعدیش با او همکاری کند اما به شرطیکه الکس بتواند تا هفته آینده یک ترانه برای این آلبوم بنویسد هیچ ترانه ای ننوشته و ظرف یک هفته نیز نمی تواند شخصمناسبی را برای اینکار پیدا کند . در ادامه الکس متوجه می شود سوفی ، زنی که در خانه اش کار می کند ، استعداد خوبی در شعر گفتن دارد و بنابراین با اصرار فراوان از او می خواهد که کمکش کند و همکاری آنها شروع می شود اما بتدریج الکس به سوفی علاقمند می شود .

    ========================================


    نقد فیلم





    موسیقی و ترانه با وجودی که جایی در بین بهترین های ژانر کمدی رمانتیک ندارد اما جزو فیلم های خوب این ژانر به شمار می رود.این فیلم از افتادن در بسیاری از دام ها که بر سر راه فیلم های کمدی رومانتیک پهن شده اجتناب کرده است.موسیقی و ترانه فیلمی است که بر خلاف همتایان خود راه غلو و مبالغه را در سکانس های کمدی و سکانس های عاشقانه ی پایانی اش طی نکرده است(جز یک استثنا).این رویکرد وجهی واقع گرایانه و زمینی تر به فیلم داده است و به همین دلیل تماشاگر احساس می کند که شاهد یک فانتزی صرف(مثل اکثریت فیلم های کمدی رومانتیک)نیست و آنچه می بینید واقعی است و نسبت نزدیکتری با زندگی واقعی وی دارد.



    هیو گرانت بازیگری است از تبار ستارگان سبک قدیم.او ریتم و زمان بندی صحنه های کمیک را خیلی خوب می شناسد.اگر صحنه های کمیک فیلم موسیقی و ترانه خوب از کار درآمده عمدتا به خاطر توانایی و مهارت گرانت در ایفای این نوع نقش هاست.گرانت خواننده و رقصنده ی حرفه ای نیست اما در این فیلم نشان میدهد که واجد حداقل ویژگی های لازم برای ایفای نقش یک خواننده ی موسیقی پاپ در جلوی دوربین سینماست.ترانه ای که هیو گرانت در ابتدای فیلم می خواند و قرار است زنده کننده خاطرات موسیقی پاپ دهه ی ۸۰ باشد دست کمی از اجراهای خوانندگان واقعی این دهه ندارد. موسیقی و ترانه به تبع از عنوانش آکنده از ترانه های پاپ است.البته نمی توان فیلم را موزیکال نامید اما باید اذعان کرد که ترانه های تدارک دیده شده برای این فیلم(که کاری است از آدام شلزینگر)بر جذابیت کار افزوده است .نکته ی مهمتر این است که ترانه های مذکور به رغم پیش پافتادگی شان در خدمت فیلم هستند و به اصطلاح رابطه ی زن و مرد قصه را به جلو می رانند. هیو گرانت و درو باریمور تا حدی به هم می آیند.رابطه ی عاطفی آنها بر روی پرده برای تماشاگر پذیرفتنی و قابل قبول است هرچند این رابطه چندان داغ و سوزان جلوه نمی کند.درو باریمور نوعی ملاحت یا شیرینی خاص دارد که در این فیلم به نحو احسن از آن بهره برده است. هیلی بنت نیز نقش خود را به عنوان ستاره ی جذاب و جوان موسیقی پاپ به نحو درست و کاملی ایفا کرده است.کارگردان و نویسنده ی موسیقی و ترانه مارک لارنس است که سابقه ی بسیار بد و ضعیفی در عرصه کمدی رومانتیک دارد.بسیاری براین باور بودند که کار تازه ی لارنس موسیقی و ترانه نیز باید چیز نازلی باشد در حد کارهای قبلی او.اما باید منصف بود موسیقی و ترانه نه تنها یک سر و گردن بالاتر از کارهای قبلی سازنده اش است بلکه جزو فیلم های خوب ژانر کمدی رومانتیک قرار می گیرد.یقینا کسانی که فیلم های این ژانر را دوست دارند از تماشای موسیقی و ترانه لذت بسیار خواهند برد .

    ===============================

    نظر منتقدان

    كلوديا پيگ از يو‌اس‌اي تودي: اين كمدي رومانتيك جذاب، قراردادهاي ژانرش را پذيرفته ولي در استفاده از كليشه‌ها افراط نكرده است. سراسر داستان آميخته به هجوي پيرامون صنعت موسيقي است. آهنگ‌هاي پاپ و ترانه‌هاي فيلم نيز جالب‌توجه هستند

    مايكل سِراگو از بالتيمور سان:‌ اين فيلم ادعا نمي‌كند كه چيزي بيش از يك تفريح شبانه لذت‌بخش در بيرون از خانه است و به همين خاطر امتياز مي‌گيرد و موفق است.

    جيمز براردينلي: فيلم اغلب جذاب و شوخ‌طبعانه است و گاهي خنده‌دار.

    اي او اسكات از نيويورك تايمز: در حالي واكنش عاطفي ميان هيو گرانت و درو بريمور چندان زياد نيست كه هر دو بازيگر حرفه‌اي هستند و اين توانايي را دارند؛ و در عين حال سوسوهايي از جذابيت فردي‌شان روي پرده ديده مي‌شود

    لو لومِنيك از نيويورك پست: هيو گرانت بعد از فيلم ناتينگ هيل و جوليا رابرتز با هيچ بازيگر زن ديگري يك واكنش عاطفي واقعي نداشته؛ از سوي ديگر بريمور نهايت تلاش خود را در اين زمينه بكار گرفته است.
    بازی تمام شد همه با هم کلاغ پر !!

    - – – ––•(-•LaDy Ds DeMoNa •-)•–– – – -


صفحه 13 از 13 نخستنخست ... 345678910111213

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. آموزشی: پورت سریال
    توسط MR_Jentelman در انجمن آموزش سخت افزار
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 15th July 2009, 11:12 AM
  2. فایل: تمامی والپیپر های سریال لاست ” lost “
    توسط Asghar2000 در انجمن عکس های گوناگون
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 11th April 2009, 03:23 PM
  3. مفهوم دنباله
    توسط nafise sadeghi در انجمن ریاضیات عمومی
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: 28th November 2008, 11:02 PM

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •