دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
صفحه 1 از 6 123456 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 53

موضوع: اشعار پابلو نرودا

  1. #1
    یار همیشگی
    نوشته ها
    4,341
    ارسال تشکر
    10,614
    دریافت تشکر: 19,174
    قدرت امتیاز دهی
    3108
    Array
    تووت فرنگی's: لبخند

    Red face اشعار پابلو نرودا

    اگر عشق
    تنها اگر عشق
    طعم خود را دوباره در من منتشر كند
    بي بهاري كه تو باشي
    حتي لحظه اي ادامه نخواهم داد
    مني كه تا دست هايم را به اندوه فروختم

    آه عشق من
    اكنون مرا با بوسه هايت ترك كن
    و با گيسوانت تمامي درها را ببند
    براي دستانت
    گلي
    و براي احساس عاشقانه ات
    گندمي خواهم چيد

    تنها ، فراموشم مكن
    اگر شبي گريان از خواب برخاستم
    چرا كه هنوز در روياي كودكي ام غوطه مي خورم
    عشق من
    در آنجا چيزي جز سايه نيست
    جايي كه من و تو
    در رويايمان
    دستادست هم گام برخواهيم داشت
    اكنون بيا با هم آرزو كنيم كه هرگز
    نوري برنتابدمان

    پابلو نرودا
    مترجم : دکتر شاهکار بينش پژوه




    - - - به روز رسانی شده - - -

    اي عشق
    بي آنکه ببينمت
    بي آنکه نگاهت را بشناسم
    بي آنکه درکت کنم
    دوستت مي داشتم

    شايد تو را ديده ام پيش از اين
    در حالي که ليوان شرابي را بلند مي کردي
    شايد تو همان گيتاري بودي که درست نمي نواختمت

    دوستت مي داشتم بي آنکه درکت کنم
    دوستت مي داشتم بي آنکه هرگز تو را ديده باشم
    و ناگهان تو با من ، تنها
    در تنگ من
    در آنجا بودي

    لمست کردم
    بر تو دست کشيدم
    و در قلمرو تو زيستم
    چون آذرخشي بر يکي شعله
    که آتش قلمرو توست
    اي فرمانرواي من





    - - - به روز رسانی شده - - -

    به کسي که دوستش داري بگو که چقدر بهش علاقه داري
    و چقدر در زندگي براش ارزش قائل هستي
    چون زماني که از دستش بدي
    مهم نيست که چقدر بلند فرياد بزني
    اون ديگر صدايت را نخواهد شنيد.




    - - - به روز رسانی شده - - -

    تمام اصل‌های حقوق بشر را خواندم
    و جای یک اصل را خالی یافتم
    و اصل دیگری را به آن افزودم
    عزیز من
    اصل سی و یکم :

    هرانسانی حق دارد هر کسی را که میخواهد دوست داشته باشد.




    - - - به روز رسانی شده - - -

    گاه و بي‌گاه فرو مي‌شوي
    در چاهِ خاموشي‌ات
    در ژرفاي خشم پرغرورت
    و چون بازمي‌گردي
    نمي‌تواني حتا اندكي
    از آن‌چه در آن‌جا يافته‌اي
    با خود بياوري

    عشق من ، در چاهِ بسته‌ات
    چه مي‌يابي ؟
    خزه‌ي دريايي ، مانداب ، صخره ؟
    با چشماني بسته چه مي بيني ؟
    زخم‌ها و تلخي‌ها را ؟
    زيباي من ، در چاهي كه هستي
    آن‌چه را كه در بلندي‌ها برايت كنار گذاشته‌ام
    نخواهي ديد
    دسته‌اي ياس شبنم‌زده را
    بوسه‌اي ژرف‌تر از چاهت را

    از من وحشت نكن
    واژه‌هايم را كه براي آزار تو مي‌آيند
    در مشت بگير و از پنجره رهايشان كن
    آن‌ها بازمي‌گردند براي آزار من
    بي آن‌‌كه تو رهنمون‌شان شده باشي
    آن‌ها سلاح را از لحظه‌اي درشت‌‌خويانه گرفته‌اند
    كه اينك در سينه‌ام خاموش شده‌است
    اگر دهانم سر آزارت دارد
    تو لبخند بزن
    من چوپاني نيستم نرم‌خو ، آن‌گونه كه در افسانه
    اما جنگلباني‌ام
    كه زمين را ، باد را و كوه را
    با تو قسمت مي‌كند

    دوستم داشته باش ، لبخند بزن
    ياري‌ام كن تا خوب باشم
    در درون من زخم برخود مزن ، سودي ندارد
    با زخمي كه بر من مي‌زني ، خود را زخمي نكن

    ترجمه‌ : احمد پوري




    - - - به روز رسانی شده - - -

    واقعا دوستت دارم
    گرچه شايد گاهي
    چنين به نظر نرسد
    گاه شايد به نظر رسد
    كه عاشق تو نيستم
    گاه شايد به نظر رسد
    كه حتي دوستت هم ندارم

    ولي درست در همين زمان هاست
    كه بايد بيش از هميشه
    مرا درک كني

    چون در همين زمان هاست
    كه بيش از هميشه عاشق تو هستم

    ولي احساساتم جريحه دار شده است
    با اين كه نمي خواهم
    مي بينم كه نسبت به تو
    سرد و بي تفاوتم

    درست در همين زمان هاست كه مي بينم
    بيان احساساتم برايم خيلي دشوار مي شود

    اغلب كرده تو ، كه احساسات مرا جريحه دار كرده است
    بسيار كوچک است
    ولي آن گاه كه كسي را دوست داري
    آن سان كه من تو را دوست دارم
    هر كاهي كوهي مي شود
    و پيش از هر چيزي اين به ذهنم مي رسد
    كه دوستم نداري

    خواهش مي كنم با من صبور باش
    مي خواهم با احساساتم
    صادق تر باشم
    و مي كوشم كه اين چنين حساس نباشم
    ولي با اين همه
    فكر مي كنم كه بايد كاملا اطمينان داشته باشي
    كه هميشه
    از همه راه هاي ممكن
    عاشق تو هستم

    دلم تنگه پرتقالِ من!


  2. 11 کاربر از پست مفید تووت فرنگی سپاس کرده اند .


  3. #2
    یار همیشگی
    نوشته ها
    4,341
    ارسال تشکر
    10,614
    دریافت تشکر: 19,174
    قدرت امتیاز دهی
    3108
    Array
    تووت فرنگی's: لبخند

    پیش فرض پاسخ : اشعار پابلو نرودا

    اگر اندك
    اندك
    دوستم نداشته باشي
    من نيز تو را
    از دل مي‌برم
    اندك
    اندك
    اگر يكباره فراموشم كني
    در پي من نگرد
    زيرا
    پيش از تو فراموشت كرده ام




    - - - به روز رسانی شده - - -

    رنگ چشمان تو
    آه ! رنگ چشمان تو
    اگر حتی به رنگ ماه نبودند
    اگر حتی چونان بادی موافق
    در هفته کهربایی ام وجود نمی داشتی
    در این لحظه زرد
    که خزان از میان تن تاک ها بالا می رود
    من نیز
    چون تاکی
    تکیده بودم


    آه ! ای عزیز ترین
    وقتی تو هستی
    همه چیز هست ، همه چیز
    از ماسه ها تا زمان
    از درخت تا باران
    تا تو هستی
    همه چیز هست
    تا
    من باشم .


    دلم تنگه پرتقالِ من!


  4. 7 کاربر از پست مفید تووت فرنگی سپاس کرده اند .


  5. #3
    یار همیشگی
    نوشته ها
    4,341
    ارسال تشکر
    10,614
    دریافت تشکر: 19,174
    قدرت امتیاز دهی
    3108
    Array
    تووت فرنگی's: لبخند

    پیش فرض پاسخ : اشعار پابلو نرودا

    به خاطر تو
    در باغهاي سرشار از گلهاي شكوفنده
    من
    از رايحه بهار زجر مي كشم

    چهره ات را از ياد برده ام
    ديگر دستانت را به خاطر ندارم
    راستي چگونه لبانت مرا مي نواخت ؟

    به خاطر تو
    پيكره هاي سپيد پارك را دوست دارم
    پيكره هاي سپيدي كه
    نه صدايي دارند
    نه چيزي مي بيننند

    صدايت را فراموش كرده ام
    صداي شادت را
    چشمانت را از ياد برده ام

    با خاطرات مبهمم از تو
    چنان آميخته ام
    كه گلي با عطرش
    مي زيم
    با دردي چونان زخم
    اگر بر من دست كشي
    بي شك آسيبي ترميم ناپذير خواهيم زد

    نوازشهايت مرا در بر مي گيرد
    چونان چون پيچكهاي بالارونده بر ديوارهاي افسردگي

    من عشقت را فراموش كرده ام
    اما هنوز
    پشت هر پنجره اي
    چون تصويري گذرا
    مي بينمت

    به خاطر تو
    عطر سنگين تابستان
    عذابم مي دهد
    به خاطر تو
    ديگر بار
    به جستجوي آرزوهاي خفته بر مي آيم
    شهابها
    سنگهاي آسماني


    دلم تنگه پرتقالِ من!


  6. 7 کاربر از پست مفید تووت فرنگی سپاس کرده اند .


  7. #4
    یار همیشگی
    نوشته ها
    4,341
    ارسال تشکر
    10,614
    دریافت تشکر: 19,174
    قدرت امتیاز دهی
    3108
    Array
    تووت فرنگی's: لبخند

    پیش فرض پاسخ : اشعار پابلو نرودا

    که بود آنکه نشانی‌ام را به تو داد ؟
    که بود او ؟

    از کدامین راه ؟
    بگو
    چگونه ؟
    از کجا برای تسخیر روح من آمده‌ای
    منی که تلخ‌ترین بودم
    منی که الهه خشم
    با تاجی از تیغ و خار
    و منی که خداوند تنهایی

    که بود آنکه نشانی‌ام را به تو داد ؟
    چه کسی راهنمای تو بود ؟
    کدامین صخره ، کدامین دود ، کدامین آتشدان ؟

    زمین لرزید گیلاس‌های پایه‌دار
    از شراب خورشید نوشیدند
    و من پر شدم از تو
    و من پر شدم از عشقی باکره
    که تو باشی
    که بود انکه نشانی‌ام را به تو داد ؟

    بیش از آنکه برنجانم
    رنجیده شدم
    بیش از آنکه دوستم بدارند
    دوستشان داشتم
    بیش از آنکه عشقم دهند
    عشقشان

    و این حاصلی است از سالی دور تا امروز
    قلبی به زخم اندر نشسته را
    کنون مرا می‌خوانید

    دلم تنگه پرتقالِ من!


  8. 8 کاربر از پست مفید تووت فرنگی سپاس کرده اند .


  9. #5
    یار همیشگی
    نوشته ها
    4,341
    ارسال تشکر
    10,614
    دریافت تشکر: 19,174
    قدرت امتیاز دهی
    3108
    Array
    تووت فرنگی's: لبخند

    پیش فرض پاسخ : اشعار پابلو نرودا

    چه کسي چنان که مـا عاشقيم
    عاشق تواند بود ؟
    بگذار بوسه ها مان
    يک به يک جاري شوند
    تا گلي بي معنا
    مفهومي دوباره يابد
    بگذار عشقي را عاشق باشيم
    که شمايلش تا قلب زمين رسوخ کرده باشد
    عشق را دوباره بنا کن
    عشق مدفون زمستاني را
    که در نيستان يکي خزان سرگشود
    و اکنون
    از ميان ابديت لب هاي مدفون
    عبور مي نمايد


    دلم تنگه پرتقالِ من!


  10. 7 کاربر از پست مفید تووت فرنگی سپاس کرده اند .


  11. #6
    یار همیشگی
    نوشته ها
    4,341
    ارسال تشکر
    10,614
    دریافت تشکر: 19,174
    قدرت امتیاز دهی
    3108
    Array
    تووت فرنگی's: لبخند

    پیش فرض پاسخ : اشعار پابلو نرودا

    تو را دوست نمی دارم
    گرچه گلی در نظر آیی
    یا یاقوت زردی
    یا میخکی
    که آتش، آنها را به کشتن خواهد داد.

    تو را دوست می دارم
    چونان حقایق تاریک
    که دوست داشتنی هستند.
    من
    حقیقت تو را دوست می دارم
    اگر گیاهی باشی که هیچگاه شکوفه نداده است.
    باز
    دوستت می دارم
    حقیقت مطلق تو را
    و عشقی را که از تو
    در بدنم زندگی می کند.

    دوستت می دارم، بی‌آنکه بدانم چرا؟
    یا چه زمانی- در کجا؟
    تو را بی عقده و غرور
    تو را آشکارا دوست می دارم.

    ما به هم نزدیکیم
    به قدری نزدیک که دستان تو بر سینه ام
    همان دستان من است
    به قدری که بستن چشمان تو
    همان به خواب رفتن من است.


    دلم تنگه پرتقالِ من!


  12. 7 کاربر از پست مفید تووت فرنگی سپاس کرده اند .


  13. #7
    یار همیشگی
    نوشته ها
    4,341
    ارسال تشکر
    10,614
    دریافت تشکر: 19,174
    قدرت امتیاز دهی
    3108
    Array
    تووت فرنگی's: لبخند

    پیش فرض پاسخ : اشعار پابلو نرودا

    آنگاه که در آستان مرگم
    دست هایت را بر روی چشم هایم بگذار.
    آنگاه که در آستان مرگم
    بگذار گندم دست هایت
    طراوت شان را یک بار دیگر
    بر فراز من پرواز دهند
    بگذار لطافتی را که به تفسیر سرنوشتم انجامید، احساس کنم
    آنگاه که در آستان مرگم.
    می خواهم وقتی که می میرم، باز هم زندگی کنی
    می خواهم گوش هایت باز هم صدای باد را بشنوند
    می خواهم به واسطه ات
    عطر خوش دریا را که هر دو دوست می داشتیم استشمام کنم
    و به قدم زدن به ساحلی که در آن گام برمی داشتیم
    ادامه دهم.
    تا با تو زنده باشم
    تا در تو زنده باشم
    می خواهم هر آنچه را دوست می داشتم، زندگی کنی
    و تویی آنکه بیش از هر چیز
    دوست می داشتم.




    - - - به روز رسانی شده - - -

    اکنون که مال منی
    رویایت را تنگاتنگ رویایم بخوابان
    و به عشق و رنج و کار بگو که اکنون همه باید بخوابند...




    - - - به روز رسانی شده - - -

    وقتی تو می خوانی مرا
    وقتی تو آوازم می کنی
    صدایت
    لایه ای از دانه روز برمی دارد
    و پرندگان زمستانی
    هم آوایت می شوند.
    گوش دریا
    پر است از زنگ و زنجیر و زنجره
    از موج و اوج و حضیض
    و من
    پرم از تو
    وقتی تو آوازم می کنی.



    دلم تنگه پرتقالِ من!


  14. 8 کاربر از پست مفید تووت فرنگی سپاس کرده اند .


  15. #8
    یار همیشگی
    نوشته ها
    4,341
    ارسال تشکر
    10,614
    دریافت تشکر: 19,174
    قدرت امتیاز دهی
    3108
    Array
    تووت فرنگی's: لبخند

    پیش فرض پاسخ : اشعار پابلو نرودا

    مجالی نیست تا برای گیسوانت جشنی بپا کنم
    که گیسوانت را یک به یک
    شعری باید و ستایشی
    دیگران
    معشوق را مایملک خویش می‌پندارند
    اما من
    تنها می‌خواهم تماشایت کنم
    در ایتالیا تو را مدوسا صدا می‌کنند
    (به خاطر موهایت)
    قلب من
    آستانه ی گیسوانت را، یک به یک می‌شناسد
    آنگاه که راه خود را در گیسوانت گم می‌کنی
    فراموشم مکن!
    و بخاطر آور که عاشقت هستم
    مگذار در این دنیای تاریک بی تو گم شوم
    موهای تو
    این سوگواران سرگردان بافته
    راه را نشانم خواهند داد
    به شرط آنکه، دریغشان مکنی.


    مترجم : دکتر شاهکار بینش پژوه

    دلم تنگه پرتقالِ من!


  16. 7 کاربر از پست مفید تووت فرنگی سپاس کرده اند .


  17. #9
    یار همیشگی
    نوشته ها
    4,341
    ارسال تشکر
    10,614
    دریافت تشکر: 19,174
    قدرت امتیاز دهی
    3108
    Array
    تووت فرنگی's: لبخند

    پیش فرض پاسخ : اشعار پابلو نرودا

    بدرود،اما تو خواهی بود

    با من، تو خواهی گشت
    درون قطره ئی خون در میان رگ های من
    و یا بیرون،با بوسه ئی که صورتم را می سوزاند

    شیرین من،بپذیر
    عشق بزرگی را که از زندگی من بیرون آمد
    و در تو سرزمینی نیافت
    و در جزایر نان و عسل
    راه گم کرد.
    من تو را
    پس از توفان،
    پس از هوای باران شسته
    و در آب ها یافتم...

    دیگر نیندیش،شیرین من،
    بر تلخی هائی که میان ما گذشت
    چون آذرخشی سوزنده
    و خاکسترش را جا گذاشت.
    صلح نیز رسید،زیرا من باز می گردم
    به سرزمینم برای نبرد
    با قلبی بزرگ
    و سهمی از خون که تو به من دادی...
    بدرود،عشق من،بدرود...
    و این نامه به پایان می رسد
    بی اندوهی:
    پاهای من بر روی زمین محکم اند،
    دست من این نامه را در جاده می نویسد،
    و در میانه ی زندگی
    همیشه
    در کنار یاران خواهم بود،رویاروی دشمن،

    با نام تو بر دهانم
    و بوسه ئی که هرگز از من جدا نشد...



    - - - به روز رسانی شده - - -

    شايد بسيار ديرهنگام

    خواب هاي مان به هم آميخت
    برفراز و يا در اعماق،
    برفراز چون شاخه هائي كه به يك باد مي جنبند،
    و در اعماق چون ريشه هاي سرخي كه به هم مي پيوندند.


    شايد خواب هاي تو
    از خواب من برخاستند
    و از ميان درياي تاريك
    به جستجوي من آمدند
    همچون گذشته،
    زماني كه تو وجود نداشتي،

    بي آنكه تو را ببينم
    در كنارت پارو زدم،
    و چشمان تو
    در پي آنچه كه امروز مي جويند-
    نان،شراب،عشق و خشم-
    در تو پر مي شوم
    زيرا تو جامي هستي
    در انتظار هديه هاي زندگي من...





    - - - به روز رسانی شده - - -

    خوش آمدي
    در حالي كه درب را به روي روز مي بنديم
    عشق من
    از ميان تاريكي با من عبور كن
    چشمانم را در آسمانت جاي ده
    و خونم را چونان رودخانه اي عظيم گسترده كن

    خداحافظ اي روز بيرحم
    كه هر روز به خورجين گذشته درمي افتي
    خداحافظ اي نگاه ها ، اي تلالو پرتقال ها
    و سلام اي تاريكي
    با توام اي دوست شبانگاهي من
    عشق من خوش آمدي

    نمي دانم
    نمي دانم چه كسي زندگي مي كند
    چه كسي مي ميرد
    چه كسي در خواب است و كدامين كس بيدار
    تنها مي دانم كه قلب توست
    تنها قلب توست كه تمام ظرافت هاي سپيده ام را
    در سينه ام تعميم مي دهد


    دلم تنگه پرتقالِ من!


  18. 7 کاربر از پست مفید تووت فرنگی سپاس کرده اند .


  19. #10
    یار همیشگی
    نوشته ها
    4,341
    ارسال تشکر
    10,614
    دریافت تشکر: 19,174
    قدرت امتیاز دهی
    3108
    Array
    تووت فرنگی's: لبخند

    پیش فرض پاسخ : اشعار پابلو نرودا

    به وقتي مي انديشم كه دوستم داشتي
    به زماني كه رفت
    و درد به جاي خالي اش نشست
    پوستي ديگر بر اين استخوان ها پوشيده خواهد شد
    و چشماني ديگر بهار را خواهد ديد
    و آنگاه هيچ يك از آنها كه آزادي را به بند مي كشيدند
    آنها كه ميان غبار ، معامله مي كردند
    آن مقام هاي دولتي و تجار
    هيچ يك
    در حصار زنجيرشان قادر به حركت نخواهند بود
    خدايان بي رحمي كه عينك آفتابي بر چشم زده اند
    خواهند مرد
    و هم حيوان هايي كه خود را به كتاب آذين بسته اند
    و آنگاه خواهيم ديد
    كه دانه گندم
    بي گريستن هم مي تواند آراسته باشد .
    دلم تنگه پرتقالِ من!


  20. 7 کاربر از پست مفید تووت فرنگی سپاس کرده اند .


صفحه 1 از 6 123456 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •