دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 27

موضوع: بحث در مورد اختلالات روانــی ....

Threaded View

پست قبلی پست قبلی   پست بعدی پست بعدی
  1. #19
    کاربر فعال سایت
    رشته تحصیلی
    روانشناسی بالینی
    نوشته ها
    6,602
    ارسال تشکر
    29,978
    دریافت تشکر: 25,422
    قدرت امتیاز دهی
    43643
    Array
    نارون1's: لبخند

    پیش فرض پاسخ : بحث در مورد اختلالات روانــی ....


    مورد چهارم :


    در زمستان سال 1982 ، جان ردلند پزشک 42 ساله متاهل و دارای 2 فرزند ، به موسسه ملی بهداشت روانی اقدم کرد . او اظهار داشت که طی چند هفته گذشته ،

    احساس کرده که دوباره در شرف ابتلا به افسردگی است . جان گفت که نخستین بار در سن 21 سالگی پس از نقل مکان از محل زندگیش در یک ناحیه مرکزی فلوریدای

    واشنگتن ، دچار افسردگی شده است . وقتی او وارد دانشکده پزشکی شد ، تا 4 زمستان متوالی افسردگیش عود کرد ، طی آخین دوره این رویدادها ، در بیمارستان

    بستری شد و به او گفتند به دلیل افسردگی عودکننده ، بعید است که بتواند پزشک شود ، در حالیکه هدف همیشگی او ، در زندگی پزشک شدن بود . افسردگی او تداوم

    یافت ، و در سال بعد ، فقط با روش رواندرمانی تحت معالجه قرار گرفت . در بهار بعد افسردگیش بهبود یافت و تا چند سال حالش خوب بود . و توانت دانشکده پزشکی و

    دوره کارآموزی را به پایان برساند . با وجود این ، پیش از آنکه درخواست شرکت در برنامه درمانی موسسه ملی بهداشت روانی را مطرح نماید ، افسردگیش به مدت 9

    سال در فصل زمستان عود کرده بود . جان حالا متوجه این موضوع شده است که دوره های افسردگی او به ظاهر از الگوی یکسانی پیروی می کنند .


    در بیشتر سالها ، آغاز افسردگی تدریجی ، اما گاهی اوقات ناگهانی ، و در پاسخ به برخی فشارهای روانی محیطی رخ داده است . در حالت افسردگی ، جان خواب آلوده

    و بی حال ، بی احساس ،تحریک پذیر ، و بدبین می شد . خلق او صبحها بدتر بود . در سرتاسر شب خوابش نمی برد ، هوس خوردن کربوهیدرات می کرد ( مانند : نان ،

    کیک ، شیرینی ) و وزن بدنش افزایش می یافت متوجه شده که اندازه لباسهای زمستانیش حداقل 2 شماره بزرگتر از لباسهای تابستانی اوست . به یاد می آورد که یکبار

    هنگام گذراندن تعطیلات زمستانی در برموردا ، احساس بهتری داشت و چند روز پس از رسیدن به آنجا خلق او بهبود یافته بود ، باوجود این چندروز پس از بازگشت به خانه

    ، افسردگیش عود کرد . او همچنین یک زمستان بسیار دشوار را به یاد می آورد که در سیراکوز نیویورک مشغول به کار بوده است . این رابطه میان وضع هوا ، ناحیه

    جغرافیایی و خلق اوو موجب شگفتگیش شده و از خود می پرسید که آیا به راستی شرایط اقلیمی ممکن است بر تغییرات خلقی او تاثیر داشته باشد ؟




    - جان به کدامیک از انواع اختلال افسردگی مبتلا بود ؟؟

    - پاسخ شما به سوال جان چیست ؟



    اللَّهُمَّ اجْعَلْنِي أَخْشَاكَ كَأَنِّي أَرَاكَ وَ أَسْعِدْنِي بِتَقْوَاكَ
    مجلـــه رویش ذهــن


  2. 2 کاربر از پست مفید نارون1 سپاس کرده اند .


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •