رضا شاه پهلوي طرفداران رضاخان (با نام فراكسيون تجدد)‌ و مخالفان به رهبري مدرس (با نام اقليت) مدتي در كشمكشهاي پارلماني قرار گرفتند و در اين گفتگوها، ارتباط كودتا با قرارداد 1919 ميلادي و رابطه غوغاي جديد جمهوري خواهي با كودتا و نقش افراد دست اندركار به خوبي آشكار گرديد كه در مجلس و جامعه واكنشهايي پديد آورد. مدرس چون ميدانست رضاخان با اعمال نفوذ در انتخابات موفق شده است عده اي از طرفداران خود را به عنوان نماينده به مجلس بفرستد، تصميم گرفت تا با اعتراض به اعتبارنامه آنان، با حضورشان در مجلس مخالفت كند .
پس از واقعه دوم حمل 1303 خورشيدي و تظاهرات مردم در بهارستان به حمايت از مدرس و قشون كشيهاي رضاخان و كشته و مجروح و مصدوم شدن تظاهر كنندگان، ورودي رضا خان به تالار مجلس و رويارويي با نمايندگان برجسته، خاصه مرحوم موتمن الملك رئيس مجلس، هياهوي "جمهوري خواهان" فروكش كرد. رضاخان پس از معذرت خواهي و دستور آزادي محبوسان روزهاي اخير، خود به عموم مردم توصيه كرد كه "‌عنوان جمهوري " را موقوف نمايند. رضا خان چون به دليل مخالفت روحانيان كاري از پيش نبرد، بر آن شد كه به عنوان سلطنت يكه تاز عرصه سياست شود. او پس از يك دوره قهر و آشتي، با رسيدن به " مقام فرماندهي كل قوا " و اجراي برنامه ارسال تلگرامها و طومارها و نامه ها از ولايات به تحكيم ارتش و حاكمان و واليان، در مخالفت با سلطنت قاجاريه و احمد شاه كه به تحقيق پايگاه مردمي و تاريخي و سياسي خود را از دست داده بود، شرايطي پديد آورد كه مـجـلـس دوره پـنـجـم در جلسه 9 آبانماه 1304 ه.ش. ماده واحده اي را با مضمون " مجلس شوراي ملي به نام سعادت ملت ، انقراض سلطنت قاجاريه را اعلام نموده و حكومت موقتي را حدود قانون اساسي و قوانين موضوعه مملكتي به شخص آقاي رضاخان پهلوي واگذار مي نمايد، تعيين تكليف حكومت قطعي موكول به نظر مجلس موسسان است كه به تغيير مواد 36، 37، 38، 40 متمم قانون اساسي تشكيل مي شود، با اكثريت 80 راي از 85 نفر نمايندگان حاضر تصويب نمود. ده روز پس از خلع احمدشاه از سلطنت، سفير انگلستان نزد رضاخان رفت و طي يادشتي از سوي دولت انگلستان، حكومت وي را به رسميت شناخت و فرداي همان روز نيز سفير شوروي به رسميت شناختن حكومت او را توسط دولت متبوعش اعلام كرد. مجلس موسسان در 5 آذر 1304 ه.ش. با تعداد نمايندگاني سه برابر مجلس شورا با رياست ميرزا صادق خان مستشار الدوله تشكيل شد و طي پنج جلسه با تغيير اصول ياد شده، رضاخان را به سلطنت برگزيد و سلطنت را در خاندان او موروثي نمود. شاه جديد در 4 ارديبهشت 1305 ه.ش. تاجگذاري كرد.
برخورد زمامداي روسيه با رضاخان ، براساس تحليل ماركسيستي آنان از پايگاه اجتماعي وي استوار بود . آنان رضا خان را به عنوان عامل توانمند "بورژوازي ملي"‌در برابر "فئوداليسم پوسيده سنتي" تلقي مي كردند و معتقد بودند كه وي ايران را از حالت نيمه فئودالي خارج و با ملاكين و زمينداران بزرگ و روحانيان مبارزه خواهد كرد، لذا به حمايت از او برخاستند .
بر اساس همين تحليل نمايندگان سوسياليست كه در مجلس پنجم شركت داشتند و همواره از روسها تبعيت مي كردند. سليمان ميرزا و پانزده نفر از نمايندگان چپ به هنگام طرح تغيير سلطنت، به پادشاهي رضاخان راي مثبت دادند و به اين ترتيب در ايجاد حکومت پهلوي سهيم شدند. رضا خان كه با تظاهر به رعايت مذهب و پذيرش نظرات روحانيان و اظهار علاقه مندي به احكام دين و حمايت بخشي از روحانيان كه سقوط سلطنت قاجار و استقرار نظم جديد را به نفع جامعه مي دانستند، به قدرت رسيده بود از آغاز سلطنت، سياستي مخالف در پيش گرفت، چنان كه مقارن دوره ششم مجلس در مسئله نظام وظيفه با روحانيان روشي مخالفت آميز آغاز كرد و اين روش اجتماع علما را در قم به عنوان اعتراض پيش آورد .
تبديل محاضر شرع به محاضر رسمي، روحانيان را از امور جاري بازداشت. تفكيك دين از سياست به صورت يك اصل در آمد و موقوفات در اختيار دولت قرار گرفت. در مسئله تغيير لباس و كشف حجاب و اسلام زدايي تا آنجا پيش رفت كه فاجعه مسجد گوهر شاد و کشتار عمومي پيش آمد (1314 ه.ش.). رضاخان به روحانيان دستور داد كه آنان نيز لباسهاي مخصوص خود را كنار بگذارند و از دخالت در امور اجتماعي جداً احتراز كنند .
مجلس شوراي ملي از دوره ششم تا دوازدهم با نظم خاصي ادامه يافت و تبديل به مركز منتخبين رضاخان شد. آخرين اقليت مجلس مربوط به دوره هفتم است. محمد علي فروغي، ‌ميرزا حسن خان مستوفي الممالك، مهديقلي خان هدايت، محمود جم، ‌احمد متين دفتري، ‌علي (رجبعلي) منصور در دوران سلطنت او ماموريت يافتند تشكيل كابينه دهند .
نظميه رضاشاه با رياست سرهنگ محمد در گاهي شروع شد و بعد از محمد صادق خان كوپال، سالها محمد حسين آيرم اين سمت را بر عهده گرفت و با خشونت و قساوت بسيار و اختيارات فوق العاده نظارت عمومي را به عهده داشت، و در اجراي سياست شاه از همين طريق بسياري از مخالفان و حتي موافقاني كه رضا خان را در رسيدن به قدرت ياري كردند مثل نصرت الدوله، تيمورتاش، سردار اسعد، اسدي، و در گاهي نابود شدند. از سال 1310 ه.ش. با تفسير قانون اساسي ،‌وزير دادگستري در نقل و انتقال قضات مجاز گرديد.
انگليس كه با امتياز دارسي (1901 م.) نفت را در اختيار داشت، علاقه مند بود كه تمديد قرارداد را از تصويب مجلس بگذراند، لذا در 1310 ه.ش. به يكباره در آمد ناچيز ايران از نفت را به مقدار زيادي كاهش داد. موضوع در جريان مذاكره قرار گرفت اما در 16 آذر 1311 ه.ش. شاه از به نتيجه نرسيدن مذاكرات برآشفت و امتياز نامه دارسي را در آتش سوزاند و دستور داد مجلس لغو امتياز دارسي را اعلام نمايد. اما شركت نفت مقابله را تشديد كرد وتبليغات گسترده اي عليه ايران شروع شد. براي اولين بار در اين دوره به زعم مقابله با انگليس، مردم ابراز خوشوقتي مي كردند. انگليس موضوع را به جامعه ملل ارجاع داد.
با وجود مراقبت دستگاه پليسي، شورويها عناصر كمونيست را تقويت مي كردند تا اينكه در 1308 ه.ش. ژرژ آقاپگف كارمند بازرگاني شوروي در تهران،‌ به سفارت انگليس پناهنده شد. وي اسرار شبكه جاسوسي شوروي در ايران را فاش ساخت و در اين ارتباط اشخاصي دستگير و روابط با شوروي تيره شد و در قوانين،‌ مجازات سنگيني براي فعاليتهاي كمونيستي پيشبيني گرديد. در 1316 ه.ش. شبكه كمونيستي ديگري مركب از 53 ايراني کشف شد كه دكتر اراني در راس آنان بود كه محكوميتهايي پيدا كردند. رضاشاه در 1314 ه.ش. مسافرت يك ماهه اي به تركيه و ملاقات با مصطفي كمال (آتاترك) رئيس جمهور آن كشور را داشت و تحت تاثير تحولات تركيه قرار گرفت. در بازگشت روند حركت به سوي غرب را تشديد نمود. در اوايل سلطنت رضاخان كاپيتولاسيون لغو گرديد و ارتباط با كشورها گسترش يافت و اختلافات مرزي با همسايگان، به طريق مختلف مرتفع شد. بارها بر حق حاكميت ايران نسبت به بحرين تاكيد شد بدون اينكه اقدام جدي و عملي، ‌كه مستلزم مقابله با انگليس باشد، ‌صورت پذيرد. قرارداد تعيين خط سر حدي ايران و تركيه با انضمام آرارات شرقي به خاك تركيه منعقد شد (1311 ه.ش.). قانون تعيين حدود آبهاي ساحلي و منطقه نظارت دولت در دريا تصويب گرديد ( 1313 ه.ش. ). با افغانستان بر اساس نظري كه 45 سال قبل از آن ژنرال ماكلين و كلنل ماكماهون انگليسي داده بودند،‌ كه مستلزم چشم پوشي از بخش وسيعي از خراسان و بلوچستان و سيستان بود، ‌با راي حكميت دولت تركيه، قرارداد تعيين حدود امضاء شد (1314 ه.ش.) و بالاخره در جهت هماهنگي سياست در منطقه پيمان دوستي و عدم تجاوز بين ايران و تركيه و افغانستان و عراق در كاخ سعد آباد به امضاء رسيد ( 1316 ه.ش. ). در مورد رود هيرمند هم در 1318 ه.ش. قراردادي با افغانستان به امضاء رسيد .
روابط سياسي و اقتصادي با آلمان كه از مدتها قبل شروع شده بود، پس از نمايان شدن آثار جنگ جهاني اول گسترش بيشتري يافت.
احداث بسياري از ساختمانها و تاسيسات كشور و از جمله راه آهن به وسيله كارشناسان آلماني انجام مي گرفت. تاسيس دانشگاه تهران و گسترش مراكز آموزشي و اعزام محصل به خارج و تصويب قوانين غالبا مربوط به اين دوره است. پس از به قدرت رسيدن حزب ناسيونال سوسياليست هيتلري (1933 م.) با شروع جنگ، انگليسيها مانع حمل كالاي آلمان از راه دريا به ايران شدند. آلمان راه شوروي را انتخاب كرد. سياست بريتانيا قطع رابطه با دولت هيتلري بود اما رضاخان تعلل نشان داد .
در اول تير 1320 ه.ش. آلمان خاك شوروي را مورد حمله قرار داد. چرچيل با وجود تمامي دشمني، متحد شوروي شد. مسئله رساندن مهمات به جبهه روسيه فقط از طريق راه آهن ايران حل مي گرديد، اما مشكل اعلام بي طرفي ايران بود. در 27 تير 1320 ه.ش. انگليس و روسيه يادداشتهاي مشابهي به ايران تسليم و از فعاليت آلمانها ابراز نگراني کردند و خواستند كه تعداد آلمانيهاي مقيم ايران را به يك پنجم كاهش دهد. پيغام خصوصي انگليس هم واگذاري راه بود اما از طرف ايران به آن توجه نشد. التيماتوم دو كشور و پيام هيلتر، رضاخان را در وضع بغرنجي قرار داد. وي سياست دفع الوقت را در پيش گرفت . در سحر گاه سوم شهريور 1320 ه.ش. ايران از شمال و جنوب مورد تجاوز قرار گرفت. ارتشي كه تمام هم رضاخان صرف آن شده بود،‌ به هنگام ورود قواي بيگانه توان مقاومت نداشت و از جانب ملت هم مورد حمايت قرار نگرفت و از هم پاشيد .
رضا خان ناچار به فروغي متوسل شد كه سالها او را كنار گذاشته بود. روسها شديدا با بودن رضاخان مخالف بودند حتي سخن از بازگشت قاجاريه و تغيير رژيم از سلطنت به جمهوري پيش آمد. اما ظاهرا با مهارت و سوابق فراماسونري فروغي اين مسئله منتفي شد و قرار شد رضاشاه از سلطنت كناره گيري کند (تنها راه چاره در آن موقعيت استعفاء، به منظور جلوگيري از فرپاشي ايران و تقسيم آن، بود) و پسرش محمدرضا به سلطنت برسد و به اين طريق نفوذ سياست انگليس در هيئت حاكمه ايران همچنان باقي ماند. رضا شاه با استعفاء از سلطنت به تبعيد رفت .
رضا خان در مرداد 1323 ه.ش. در ژوهانسبورگ در گذشت.