محوطه باستاني هگمتانه

مادها از اعقاب آريايي ها بودند و پس از اهتمام به زندگي يکجانشيني و اتحاد قبايل خويش در سده هشتم پيش از ميلاد، همدان را که پيش از آمدن ايشان اکسايا نام داشت، جهت اسکان دائمي خويش انتخاب کردند و آن را هگمتانه ناميدند. جايگاه اين پايتخت باستاني در شمال شهر همدان و انتهاي خيابان اکباتان کشف شده است و حدود 40 هکتار وسعت دارد . " هگمتانه" به معناي محل تجمع است و از دو واژه پارسي باستان "هگمتا" به معناي گردآمدن و پسوند اسم مکان "نا" تشکيل شده است . نام قوم ماد در متون باستاني ازجمله کتيبه هاي آشوري "ماداي" و "آماداي" و در منابع کهن ايراني "مدي" است و از سرزمين ايشان در زبان عيلامي به عنوان "هال ماتانا" و "ماتاپه"، در زبان يوناني "اکباتانا"، در پارسي باستان "هنگ متنا" و "هگمتان"، در منابع کليمي "احمتا" و در منابع اسلامي به شکل "همذان" و "همدان" ياد شده است . مورخان بسياري در باب هگمتانه نگاشته اند. مهمترين ماخذ تاريخي در اين مورد، روايات هردوت، تاريخ نگار يوناني سده پنجم بيش از ميلاد است که براساس آن ديوکس(728 ق.م)، نخستين پادشاه ماد، فرمان داد تا کاخي عظيم براي وي بسازند و برگرد آن هفت حصار برپا کنند. حصارهاي هفتگانه به طبقه هاي ممتاز اجتماعي تعلق داشت و هر يک به رنگ يکي از اجرام فلکي، به ترتيب سفيد، سياه، ارغواني، نيلگون و نارنجي بود. کنگره هاي دو باروي داخلي آن نيز با ورقه هاي سيمين و زرين پوشانده شده بود. اين باروها براي مراقبت از کاخ و گنجينه فرمانروا به کار مي رفت و مردم عادي بايد خانه هاي خود را بيرون از ديوارها مي ساختند. پس از انقراض دولت ماد در سده 550 ق.م و تاسيس دولت هخامنشي، هگمتانه جهت تختگاه ييلاقي مورد توجه ويژه اين دولت قرار گرفت. هگمتانه در دوره هاي سلوکي، پارت، ساساني و دوره هاي اسلامي نيز از شهرهاي مهم به شمار مي رفت . جستجو براي يافتن شهر مادها از سال ها پيش آغاز شده است. ژ.دمرگان و ژ. کيتر از جمله کساني هستند که بيشتر از ديگران به هکمتانه توجه داشته اند. شارل فوسي نيز در سال 1913 ميلادي در گودال معروف به شتر خواب يا گودال فرانسوي ها که مقابل موزه هگمتانه قرار دارد، دست به کاوش هايي زد که متاسفانه هيچ گونه گزارشي از نتايج آن در دست نيست. پس از يک وقفه نسبتا طولاني، سرانجام مرکز باستان شناسي ايران به منظور تسهيل کار عمليات باستان شناسي، در سال هاي 1347 و 1348 اقدام به خريد منازل مسکوني موجود بر روي تپه هگمتانه کرد و در سال 1352 هياتي به سرپرستي مهندس مهريار با عنوان "هيات آماده سازي تپه هکمتانه تا حدودي کار حصارکشي ديوار خشتي و تخريب بازمانده هاي منازل مسکوني را به انجام رساند. پس از پيروزي شکوهمند انقلاب اسلامي کاوش هاي باستان شناسي در سال 1362 از سوي يک هيات ايراني به سرپرستي دکتر محمدرحيم صراف آغاز شد. اين پژوهش ها تا سال 1367 ادامه يافت و پس از يک وقفه پنج ساله، بار ديگر از سال 1373 دنبال شد و تا سال 1379 استمرار داشت . در تحقيقات علمي مذکور تراشه هاي متعددي به منظور شناسايي وضعيت تاريخي هکمتانه در اطراف و مرکز تپه، ايجاد شد. در طول اين عمليات، گروه کاوش موفق شد شهر بزرگي را که با بهره گيري از سيستم عظيم معماري ساخته شده بود، شناسايي و بخش هايي از ان را که در مرکز، شرق و جنوب رديابي شده بود، به تدريج از خاک آزاد کند. دستاورد فعاليت هاي گروه باستان شناسي، شناسايي مجموعه ساختمان هاي مربع شکل در عمق 2 تا 5 متري از سطح تپه بود که در ابعاد x5/5 17/17 متر ساخته شده بود. ورودي هر واحد معماري به يک پيشخوان و تالار مرکزي در وسط و سه اتاق جانبي در دو سو ختم مي شود. اين بناها در دو رديف موازي و پشت به يکديگر به صورت قرينه پياده شده و بين هر دو رديف بناهاي ساخته شده معبري به عرض 3/5 متر در جهت شمال شرقي- جنوب غربي ايجاد شده است. مصالح به کار رفته براي ساخت شهر، خشت و آجر در ابعاد متفاوت است . همچنين ادامه عمليات حفاري باعث شد که بخش هايي از حصار عظيم شهر به قطر تقريبي 9 متر و ارتفاع باقي مانده 8 تا 12 متر کشف شود. حصار مذکور که در فواصل معين داراي برج هاي عظيم بود، شهر کهن هگمتانه را در بر مي گرفت . در ادامه روند کاوش، بخش هايي از سيستم آبرساني شهر در قالب جوي هاي متعدد نمايان شد. بخش هايي از اين جوي ها به فاصله نيم متر از حصار کشف شده در شرق هگمتانه و معابر کارگاه جنوبي به دست آمده است . کاوش هاي باستان شناسي هگمتانه در سال هاي 1380 و 81 متوقف و بار ديگر در سال 1382 از سوي پژوهشکده باستان شناسي با رويکرد توسعه کيفي (علمي) آغاز شد. در اين پروسه که توسط پروفسور کريستف بنش استاد دانشگاه سوربن و با انجام روش هاي الکتريکي و الکترو مغناطيسي در چندين نقطه تپه باستاني هگمتانه انجام شد، بررسي ژئوفيزيک به عنوان عاملي براي شناخت سطح الارضي و عمقي غير تخريبي آثار مدنظر قرار گرفت . اما پاسخ بررسي ژئوفيزيک به دليل وجود لايه هاي مضطرب شده سطحي منفي بود. در سال 1383 با هدف دستيابي به لايه هاي باستاني و کرونولوژي تپه برنامه پژوهش لايه نگاري توسط هيات مشترک پژوهشکده باستان شناسي و موسسه پژوهشي درياي اژه و خاور نزديک، در مرکز محوطه باستاني انجام شد و تا سال 1384 ادامه يافت . در اين پژوهش، هيات جز دستيابي به آثار و بقاياي معماري از نوع شطرنجي که قبلا توسط هيات باستان شناسي ايران کشف و رديابي شده بود، در زير لايه مذکور اثري از لايه هاي باستاني مشاهده نکرد.








+ نوشته شده در چهارشنبه 4 آبان1390ساعت 8:50 قبل از ظهر توسط فروزنده | آرشیو نظرات