بهمن‌ماه امسال برابر با پنجاه و هشتمین سالگرد درگذشت عباس اقبال‌آشتیانی، تاریخ‌نگار، ادیب و از چهره‌هایی است که تاثیر بسیاری در نگارش تاریخ و مقاله‌های علمی گذاشت. این استاد دانشگاه تهران که در طول زندگی‌اش تلاش داشت تاریخ‌پژوهی و نگارش آن همراه با دقت باشد، پس از درگذشتش دچار مساله عدم دقت در اعلام روز درگذشتش از سوی منابع مختلف شده است! پایگاه‌های اطلاع‌رسانی، رسانه‌ها و حتی برخی سایت‌های رسمی 21 بهمن‌ماه، 24 بهمن‌ماه و 21 آبان‌ماه را به‌عنوان روز درگذشت اقبال اعلام کرده‌اند که این امر درباره تاریخ‌نگار معاصری که خود شاگردان بسیاری تربیت کرده، امری عجیب به نظر می‌رسد.


عباس اقبال، متولد 1277 خورشیدی در آشتیان بود و سال‌های زندگی را تا نوجوانی در فقر و تنگدستی گذراند. همین امر باعث شد تا تحصیلش به تعویق بیفتد و سرانجام در 14 سالگی توانست به مکتب برود. مهاجرت خانواده به تهران به ادامه تحصیل اقبال کمک کرد و پس از مدرسه گلستان پا به دارالفنون گذاشت. پایان تحصیلاتش همراه با پیشنهاد ابوالحسن فروغی (برادر محمدعلی فروغی) برای تدریس در همین مدرسه بود و وی به‌عنوان معلم در مدارسی چون سیاسی، نظام و دارالمعلمین (که ابوالحسن فروغی بنیان گذاشت) به تدریس تاریخ، جغرافیا و ادبیات فارسی پرداخت و معاونت کتابخانه معارف را که در مدرسه دارالفنون ایجاد شده بود، برعهده گرفت.

اقبال در مجله‌های «دانشکده» و «فروغ تربیت» مقاله نوشت

حضور و تدریس اقبال در این مدارس به آشنایی با ملک‌الشعرای بهار (از منتشرکنندگان مجله دانشکده)، رشید یاسمی، تیمورتاش و سعید نفیسی، همچنین دوستی با محمدعلی فروغی، عبدالعظیم قریب و غلامحسن رهنما (منتشرکنندگان مجله فروغ تربیت) انجامید. فعالیت آن‌ها در انتشار مجله باعث شد تا اقبال به نوشتن مقاله‌هایی در این مجله‌ها اهتمام ورزد. این امر به شناخته شدن اقبال در آن دوره کمک بسیاری کرد.

در سال 1304، اقبال به منشی‌گری هیات نظامی ایران انتخاب شد و با سمت مترجم، همراه آن‌ها به فرانسه رفت. این مساله به آشنایی وی با علامه محمد قزوینی که مقاله‌های اقبال را خوانده و وی را می‌شناخت، منجر شد. در مدت اقامت در پاریس، اقبال علاوه‌بر فعالیت‌های کاری، به ادامه تحصیل پرداخت و لیسانس خود را از دانشگاه سوربن دریافت کرد. پس از بازگشت به ایران بار دیگر به تدریس در دارالمعلمین عالی پرداخت و از مهرماه 1308 در کنار استادانی چون بدیع‌الزمان فروزانفر، ملک‌الشعرای بهار، رضازاده شفق و محمود حسابی، تاریخ مفصل ایران، تاریخ ایران پیش از اسلام و جغرافیای کشورهای بزرگ جهان را درس داد.

اقبال بار دیگر در 1313 با کمک محمدعلی فروغی (نخست وزیر وقت) و علی‌اصغر حکمت (وزیر معارف آن دوران) به‌عنوان نماینده ایران در کنفرانس «طرز نگهداری موزه‌های صنایع و تاریخ» در مادرید شرکت کرد و از آن‌جا نیز بار دیگر راهی پاریس شد. وی در پاریس با تالیف رساله‌ای و ارسال آن برای وزیر معارف وقت در 21 اسفندماه 1314 با درجه دکترای ادبیات از سوی شورای دانشگاه تهران فارغ‌التحصیل شد.

اقبال مجله «یادگار» و «انجمن نشر آثار ایران» را تاسیس کرد

اقبال با بازگشت به تهران به سمت استادی دانشگاه تهران منصوب و در 1317 نیز عضو پیوسته فرهنگستان ایران شد. وی از 1323 تا خردادماه 1328 مجله «یادگار» را در تهران و با پشتیبانی و همکاری عباس مسعودی (مدیر روزنامه اطلاعات)، محمد قزوینی، قاسم غنی و همفکری سید حسن تقی‌زاده و عبدالحسین نوایی منتشر کرد و به تاسیس «انجمن نشر آثار ایران» همت گماشت.

اقبال در سرمقاله نخستین شماره از «یادگار» که با عنوان «مرام و روش مجله» به چاپ رسید، دلیل انتشار این مجله را «طبع و نشر آثار پیشینیان، معرفی میراث فرهنگی و هنری ایرانیان، شناساندن وضعیت کنونی ایران، معرفی فرهنگ مردم و آداب و عادات بومی ایران و معرفی نسخه‌های خطی» بیان کرد.

پس از مسایلی که در انتشار مجله‌اش به وجود آمد، اقبال از انتشار «یادگار» منصرف و رایزن فرهنگی ایران در ترکیه شد. پس از آن نیز به ماموریت‌هایی در کشورهای ایتالیا، آلمان، فرانسه، واتیکان و چند کشور عربی رفت که در هر ماموریت سیاسی که داشت تلاش می‌کرد به تحقیقاتش در حوزه تاریخ و فرهنگ ایران کمک کند.

اقبال که در ایتالیا ساکن بود در سال‌های پایانی عمر با بیماری کلیه درگیر شد و سرانجام در (21 بهمن‌ماه و 24 بهمن‌ماه) 1334 (در 57 سالگی) در شهر رم درگذشت. پیکرش در یکی از آخرین روزهای اسفندماه همان سال در تهران تشییع و در کنار حرم حضرت عبدالعظیم در رواق ابوالفتوح رازی و در کنار آرامگاه علامه قزوینی به خاک سپرده شد.

از عباس اقبال حدود 300 مقاله علمی، تالیف کتاب، ترجمه و تصحیح به جای مانده است. تالیف «شرح حال عبدالله بن مقفع»، «خاندان نوبختی»، «تاریخ مفصل ایران از استیلای مغول تا اعلان مشروطیت»، «تاریخ اکتشافات جغرافیایی و تاریخ علم جغرافیا»، «تاریخ ایران بعد از اسلام»، «مطالعاتی درباره بحرین و جزایر و سواحل خلیج فارس»، «تاریخ جواهر در ایران» و «قابوس وشمگیر زیاری» برخی از آثار وی به‌شمار می‌آیند.

تصحیح‌هایی چون «تاریخ طبرستان»، «شاهنامه فردوسی» (با همکاری سعید نفیسی)، «تجارب السلف، هندوستان بن سنجر نخجوانی»، «سیاست‌نامه خواجه نظام‌الملک»، «مجمع‌التواریخ» اثر محمدخلیل مرعشی‌صفوی و «حدائق‌السحر فی دقائق‌الشعر» به‌قلم رشیدالدین وطواط نیز از دیگر آثار ارزشمند عباس اقبال هستند.

غلامرضا سمیعی، پژوهشگر فلسفه، عرفان و ادبیات درباره وی نوشته است: «عباس اقبال پژوهشگری پرکار و مورخی صمیمی و ادیبی آگاه به مقتضای زمان بود. او بعد از محمد قزوینی در شمار معدود پژوهشگرانی است که شیوه جدید تحقیق علمی را در تاریخ‌نویسی و تصحیح متون رواج دادند. نخستین کتابی که از او منتشر شد دوره تاریخ عمومی برای سال اول دبیرستان بود. عباس اقبال در شمار نخستین پژوهشگرانی است که شیوه ساده‌نویسی و تصحیح متون در ایران بعد از مشروطیت را دایر کردند. شیوه اقبال در تاریخ‌نویسی شیوه‌ای التقاطی است، بدین معنی که امانت تاریخ‌نویسان قدیم ایرانی و اسلامی را با روش انتقادی مورخان غربی توام ساخته است. به‌خصوص در نوشتن تاریخ ایران، هدف اقبال به گفته خودش آگاه ساختن ایرانیان به سابقه درخشان کشور اجدادی خود و وضع جغرافیایی سرزمین ایران است. در روزگاری که اقبال به نوشتن تاریخ برای دوره متوسطه پرداخت، گذشته از گروهی بسیار معدود، شیوه رایج، بیشتر شیوه مورخان و متکلفان دوران قاجار بود. دوره تاریخ عمومی برای کلاس‌های متوسطه دارای چنان اعتباری بود که تا سال‌ها بعد آن‌چه تاریخ عمومی برای مدارس ایران نوشته شده تقلید از کتاب او بوده است.

به نقل از:
ایبنا