ولی من معتقدم ادم چیزی رو که میخونه تجربه کنه خیلی بهتر و سریعتر میفهمه.
یعنی ببینه.البته این برای همه ی علوم صدق نمیکنه.برای اونایی هم که صدق میکنه بعضی وقتا هزینه بر هست.
خب میتونیم سر کلاس فقط گوش کنیم بد مطالب رو از دوستامون جمع کنیم و بد از خوندن مطالب اونا و چیزایی که خودمون فهمیدیم یادادشت برداری کنیم
یا حرفای استاد رو ضبط کنیم
یا اصن کلن گوش نکنیم وقتی قراره مطالب رو از ما بخان به یه نفر میگیم برامون توضیح بده
ایول خدایا کار ت درسته!!!
mishe lak ghalat ghir be surate sprey doros karddd
توو طبیعت luminescence !:
1/ بیولوژیکی : ( نور افشانی بیولوژیکی = Bio luminescence)
2/شیمیایی : ( نورافشانی شیمیایی = chem luminescence)
هم بیولوژیکی هم شیمیایی منشا نور ِ و یه واکنش شیمیایی دارن
انجام یه واکنش شیمیایی و انزیمی ----» ( ای وای شرمنده بلد نیستم اینجا فرمول بنویسم!!!) (فوتون)
توو bio luminescence یه آنزیم که اسمش لوسیفراز - لوسیفرین ( مثل حشره ی شب تاب ،که اشتباه بهش میگن کرم شب تاب!) نقش داره
فقط این موردم نیست توو باکتری حلزون البته نوع خاصش هست همین عکس آواتار منو ببینید که نور افشانی داره، باکتریه . البته آسمونش نه ها! اونا ستاره ست!!، این پایین دریاش که روشنه خب؟! اون واسه خاطر ِ همین نوع باکتریهاست
بعضی از ماهی ها با باکتری ها بصورت همزیست زندگی میکنن و توو روز و شب نور افشانی دارن ، اما خب واسه خاطر ِ خورشیدمون ، این نور افشانی مث شب دیده نمیشه
خیلی ها که دریا رفتن این پدیده رو دیدن، البته اگه ستاره ها حواستونو پرت نکرده باشه
کلا در حال حاضر 2تاواکنش Bio luminescence وجود داره: یکی سیستم لوسیفراز حشره شب تاب
دومیشم: سیستم لوسیفراز باکتری ( تا اون زمان که من خوندم )
راستی از این روش های بیو , و همین انزیمه واسه اندازه گیری ATP در شرایط Invitro استفاده میشه
و chem luminescence هم: از همین آنزیم لوسیفراز از سالها قبل واسه تصویر برداری زیستی استفاده شد
و توو این سیستم مولکول لومینول ( اگه اشتباه نکنم luminol) در مجاورت پراکسید مهم ترین نوع واکنشهای لومینانسی هستن
معمولا اکسیداسیون لومینول در حضور کاتالیزر و پراکسید هیدروژن H2O2 یه ترکیب به اسم آمینو فتالات و تابش نورانی با کوآنتوم بالا میده
یه چیز دیگه ته ذهنمه یادم نمیاد!!! اگه اومد بعد میگم
خلاصه طبیعی بهتره
فقط یه چیز دنیا زیادی روشن نشده!!! هم حیوناو پرنده هاو... کلافه شدن فعالان محیط زیست هشدار هم دادن! هم بزور 4تا ستاره تو اسمون میشه دید
اگه نورش بیرون نمیاد پس فقط حواستون به ساکنان داخلش باشه که نور واسشون مضر نباشه
ممنون
مثل اینه که یه ادوکلن رو بصورت اسپری استفاده میکنیم و مطلب دیگه استفاده ادوکلن به هنگام استفاده هست که به هنگام استفاده چون مولکولها با فشار به سطح خارج از شیشه به بیرون پخش میشه محدوده وسیعی رو اشغال میکنه که البته قابل دیدن نیست اما رایحه در همه جا پخش میشه اما در مورد لاک غلطگیر تدابیری باید درنظر گرفته بشه که بجای پاک کردن یه نقطه یا حرف اضافه ,بقیه کلمات رو باهاش پاک نکنیم.
در مجموع این ایده بسیار عالی بود.
یادمان باشد , زندگی خیابانیست یکطرفه
کاری نداره
خروجی کوچیک با فشار کم به صورتی که کپسول قابل تعویض باشه به شکل مداد
سرعت خروج باید کم باشه و مداوم کار باشه!
اینطوری زیاد پخش نمیشه و دقیقا میشه باهاش حتی 1 حرف رو هم پاک کرد(در صورتی که خروجی نازل کمتر از 2 میلیمتر باشه!!)
http://news.iranema.ir/ سامانه هوشمند جمع آوری و انتشار اخبار روز ایران
سلام
اسپری و خودکار..:
لوله خودکارو ( البته یکم کوتاه شدش) میذاشتم ( میزاشتم!) جلو خروجیه اسپری و با خمیر فیکسش میکردم تا محدودش کم بشه و بچه کوچیکا هم بتونن استفاده کنن ( البته مدت زمان کوتاه و با رعایت نکات ایمنی! توو همین حد که تجربه کنن) آخه واسه خاطر کوتاهی طول دستشون، با توجه به محدوده ی بازی که اسپری میخواد، مکان زیادی برا مانور ندارن!
یا این کارو هم میشه کرد: واسه کارای تزئینی ازاین گلوله ابریا یا گلبرگای کوچیک براق و.... رو میذاشتم تو لوله خودکار بعد اسپری که میکردم شلیک میشد و میچسبید به نمونه ی کار !
یا اینکه: چون محل خروج رنگ از اسپری نزدیک به منطقه ای هست که باید فشار بدی واسه همین رنگ همه میگیره به دستت( مخصوصا طولانی مدت مثلا قرار باشه نمایشگاه بزنی با کمترین هزینه! ، پاک کردنش بدبختیه و کار ِ... مخصوصا اینکه آخرش باید تبصره بزنی واسه وضو! از دستکشم بخوای استفاده کنی اونم همه میچسبه و آدمو کلافه میکنه !
خلاصه اگه میشد مثل خودکار که دستت بدنشو میگیره و از انتهاش !ابتداش! رنگ میاد، اینم همونجور اون دکمه! ی فشارش تو بدنش بود یا یه سرش دکمه ی فشار داشته باشه و یه سرش محل خروج رنگ( نه اینجوری چون مشت دست رو به بالا میشه دقت و ظرافت هنری که قراره پیاده کنی کم میشه ) پس همون بدنه بهتره مثل خودکار.چون عادت نوشتن اینجوره پس تسلطت بیشتر میشه
در ضمن اینطور با 2 انگشت از دو طرف آسونتر میتونی فشار بیاری، همونجور که خودکار گرفته میشه.
راستی دکمش دو طرفه باشه یعنی وقتی بدنه اسپری توو دست هست همزمان انگشت اشاره و انگشت شست از دوطرف فشار بیارن اینجوری قدرت بیشتر میشه! آخه خیلی این اسپری ها سفت هستن! من که اسپری رو با دو دستم میگیرم، انگشت 60 یه دستم روی دکمه ی فشاره و 60 ِ دیگم هم روی اینا!! باز نفس آدم بند میاد!
من نمیدونم اسپری چجوریه داخلش یه محفظه ی دیگه هست؟ یا رنگا داخل همینه؟ اگه یه محفظه ی دیگه داره کاری میکردیم، مثل خودکار که میپیچیمش تا باز بشه و نوکش به همراه لوله رنگ جدا میشه ،اینم همونجور باز بشه، و بشه این محفظه هارو خریداری کرد و داخل این اسپری قرار داد یا اگه محفظه نداره و همین بدنه ی خارجی حاوی ِ رنگه، پس خب میشد کاری کرد که همینو بتونیم شارژکنیم فروشنده یه پمپ ،محفظه یا حالا هر چی، بزرگشو داشت ما شارژ میکردیم!
البته میدونم که چون با فشار میاد بیرون پس حتما باید از لحاظ امنیتی بالا باشه و این شارژ کردنا سخته ولی واسه هر چیزی یه راه حلی هست بخاطر زمین ...... اینجوری حجم زباله هامون هم کم میشد. زمین خیلی حالش بده ...
یا اینکه: خودکار اسپریی!! جوری میشد که وقتی با خودکار مینویسی و خودکارت به صفحه فشار میاره با فشارش یکم بره داخل و با این کار از دورش با یه زاویه ای یه رنگ دیگه اسپری بشه اینجوری دور نوشتمون یه هاله ای که نسبت به همه پیچو خمای خطمون یه نسبت فاصله داره، ایجاد میشه که خیلی قشنگه و واسه خطاطی و موقع هایی که قراره رو کارت ، اول کتاب، کادو و... یه متن یادگاری بنویسیم خوبه
و مخصوصا واسه دفتر پرورشی یادمه اونموقع کلی وقتمون سر این کارا میرفت!
یا اینکه : خودکار رنگیه اسپریی . تو نقاشی ها مثل ابر آسمون رودخونه کهکشان گوسفند خرس و.. با مداد رنگی یه نواخت نمیشه در آورد مخصوصا بچه ها سختشونه من که یادمه همیشه نوک ِ مداد رنگیهامو میشکوندم میکوبیدمشون ! بعد انگشتمو میزدم بهشون و وقتی میمالیدم به دفتر نقاشیم تقریبا اونچیزی در میومد که میخواستم! و چون تو کلاس استاد اجازه نمیداد حاضر بودم نقاشیم تحویل ندم تا اینکه اونطور مصنوعی رنگ بزنم...
چقدر حرف زدم
سلام موقع خوندن
از دنیا باید دست کشید . تمرکز محض! یعنی چیزی نباشه که فکرتون مشغولش باشه! (یه قرار ، گوشی ، و ....) چند تا کتاب مربوط دم دست باشه
من از الکترونیک نمیتونم مثال بزنم یه مثال دیگه اینکه مثلا قراره یه طیف رادیویی رو تحلیل کنید توو رده های ابتدایی ( آموزشی) این دیگه بحثی نیست که شما بخوای توضیحات آورده شده رو بخونی نیازه شیمی عمومی ، شیمی عالی ، طیف سنجی ، کتاب در مورد طول موج ها فیلتر ها بیو فیزیک و .. و .. و... رو بخونید تا حالا که قراره رو مبحث زیستیش کار کنی موقع خوندن زیست سلولی یا زست مولکولی، اون کتابا دم دست باشه تا بعضی جاها که یکم احساس کردین 2تا چیز داره درگیری ایجاد میکنه سریع مراجعه کنی تا بر طرف بشه این سر زدن های مداوم به کتابهای پایه اونارو اساسی تو ذهنتون مینشونه همینطور که پیش میرید اونقدر از نظر ذهنی خودتونو سر جمله به جمله بحث جدید در گیر کنین،تا بتونید خوب خوب تجسم کنید تو ذهنتون جوری که با خوندن ،همه چیز مثل فیلم مثل اینکه انگار دارید میبینیدش در حال اجرا باشه، از الکترونها و ساختار مولکولها و بازها و ... همینطور بیاین بالا ( مثل همون همه ی دنیای قابل درک که چند روز پیش گذاشتم تو سایت) هر جا احساس کردید که فیلمه واستاد پس توو اطلاعات پایمون مشکل هست و باز باید به کتابای پایه ی دم دست مراجعه کرد، وقتی یچیزی میبینید بتونید برید تا ریزترین جزء تشکیل دهندش. بعد در خوندنای بعدی کتابای بیشتری براتون حکم پایه رو دارن و شروع میکنید به خوندن کتاب جدید این تموم شد اینم میره توو لیست پایه ها و یکی دیگه جدید همینطور .....
اینجوری سرعتتون کم میشه!خیلی!! ولی اونقدر پر میشید که بعد یه مدت یدفعه شتاب میگیرید چون پایتون قویه و با یه نگاه کردن متوجه میشید کتاب در باره چی داره صحبت میکنه حتی گاهی این تجسمها اونقدر قویه که زودتر از خوندن ادامه ی کتاب شما تو ذهنتون دیدید که چه اتفاقی افتاده ! و دیگه نیازی نیست که چندین بار بخونید تا یه چیزی درک شه ، ولی باید مراقب بود که پیش داوری ها با برداشت غلط اشتباه گرفته نشه!! چون گاهی پیش داوری رو نوع برداشت تاثیر عکسی داره
من واسه چیزایی که میدونم دیگه قرار دراز مدتت درگیرش شم از این روش استاده میکنم
البته خب مشکلاتی هم داره اینکه اتاقتون کلا میشه برگه و کتاب و ... و همه کلی ایراد میگیرن که بی نظمی.. نمیشه اومد تو ... اینجا جنگله.. حالت بد نمیشه ؟...
عادت اینکه کتاب توو قفسه ی کتابخونه باشه رو از دست میدین!!! ( این خیلی بده اینو قبول دارم)
گاهی هم توی آموزشتون به دیگران تاثیر میذاره ! نمیدونی از کجا بگی وقتی میای کلی یچیزی بگی ، ناراحتی ازینکه خیلی بد توضیح دادی خوب بخوای توضیح بدی طرف خسته میشه و به اصلش نمیرسی و... گاهی ترجیح میدی اصلا حرف نزنی...البته اینو فکر کنم با یکم مدیریت بشه حل کرد!! من هنوز امتحان نکردم!!
نمیدونم منظورمو رسوندم یا نه
باز هیچکس بهتر از خود آدم نمیتونه بهترینو بگه ! همیشه در مورد یه پیشنهاد ،خوب فکر کنید بعد امتحان...
چون خیلی از دوستام این شیوه به کارشون نیومده! و اون سرعت کمه اولش، زمانشون رو کشته!!
پیروز باشید
نگفتین چطور میشه یک محیط تاریک را با نور خورشید روشن کرد
مهمترين لذت در زندگي، كمك به سايرين براي برنده شدن است. حتي اگر به قيمت آهسته تر رفتن و تغيير در نتيجه مسابقه اي باشد كه ما در آن شركت داريم
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)