دعوت مدیران به هم فکری

[Ronia]

دوستان ممنون از موافقت و همکاریتون
من فردا خلاصه فصل اول که عنوانش هست " مدیریت منابع انسانی امروز " به همراه تمرین کاربردیش تو سایت قرار میدهم و تا جمعه بعدی روی این فصل بحث خواهیم کرد (انشاالله)

[طلیعه طلا]

سلام ریحانه خانم
ممنون از تاپیک خوب تون
ممنون میشم یه نگاهی به این لینک بندازین .
اگه درسته ایشالا منم فرصت کنم پا به پای شما دوستان بخونمش

http://s1.picofile.com/file/75402163...esler.rar.html

[Ronia]

سلام ریحانه خانم
ممنون از تاپیک خوب تون
ممنون میشم یه نگاهی به این لینک بندازین .
اگه درسته ایشالا منم فرصت کنم پا به پای شما دوستان بخونمش

http://s1.picofile.com/file/75402163...esler.rar.html

سلام دوست خوبم،خواهش میکنم،من از شما ممنونم به خاطر توجتون.
دانلودش کردم ولی متاسفانه برنامه وین رر نداشتم،به احتمال زیاد همین کتابه،شما فصل اول را با خلاصه ای که تهیه کردم تطبیق بدید و مطمئن بشید،منتظر نظرتون هستم.

[Ronia]

سلام به همه
خلاصه فصل اول،به همراه تمرینش را در لینک زیر قرار دادم،تمرین کاربردی یک سری سوالات داره که یه جورایی جواب مساله است برای همین من از آنها استفاده نکردم تا بدون هیچ ذهنیتی به مساله فکر کنید.
بخشید اگه اشتباهات تایپی داره یا خلاصه خوبی نشده.پیشاپیش هم از همکاریتون تشکر میکنم
http://www.njavan.com/forum/showthre...103#post576103

[عبدالله91]

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام

امری است ذاتی و در هر فردی دیده نمی شود

طبق نظریه های ارائه شده در یک نوع طبقه بندی به دو نوع نظریه میرسیم:نظریاتی که به ذات اشاره شده
دستۀ دیگر نظریاتی که ثابت کردند مدیریت را می شود یادگرفت. اکثر نظریه پردازان به دستۀ دوم اشاره کرده اند با اینکه صفاتی رو هم رد نکردند.

مدیریت مجموعۀ وظایفی است که یک مدیر باید انجام بدهد.این وظایف قابل آموزش هستند.5 وظیفۀ اصلی مدیریت :برنامه ریزی؛ سازماندهی؛بسیج منابع و امکانات؛ هماهنگی و نظارت وکنترل هست.

صفاتی که برای مدیر برمیشمرند تقریبا وقتی مدیر نقش رهبر را ایفا میکند خودشو تا حدودی نشون میده. که بعد از اینکه نظریات سیستمی و اقتضایی پا به عرصۀ مدیریت گذاشتن هیچ روشی جامع تلقی نشد بلکه این شرایط و موقعیت ها بودن که شیوۀ رهبری را حتی تعیین میکردند.

بحث در این ارتباط زیاد هست.اگه اشاره شد انشاالله تبادل نظر میکنیم.

[hossien]

بحث بسیار شیرینی خواهد بود باید از یه جایی شروع کنیم از نظر مدیریتی و علم وهنر مربوط به آن واقعا عقب هستیم و تمام بدبختی کشورهای جهان سوم و توسعه نیافته و یا با روند توسعه کم از همین موضوع ناشی میشه.هنوز مدیریت در سطح کشور ما علمی نشده،

اینکه هنوز مدیریت در سطح کشور علمی نشده بر می گرده به دانشگاه های ما چون کاری که براشون تعریف شده را به درستی انجام نمی دهند.
جهان سوم تو فاز معقولیات گیر افتاده و در جهان اول در فاز محسوسات .
ما در دانشگاه ها به جای اینکه بیان علم های مورد نیاز برای طراحان را فراهم کنند میان مشارکت در پروژه ها می کند و پروژه را زخمی می کنند و یکی دو استاد بر می داره و پروژه شکست می خوره چون نه دانش اونو داریم نه فناوری و نه طراح .
اگر به نظر من هر کس جای خودش بود وظیفه ای که مانند امریکا در صنایع ، دانشگاه ها و ... انجام می دادن ما هم می تونستیم به اونا برسیم.
مدیریت کردن یاد می گرفتیم که باید تفکر سیستمی داشته باشیم نه فردگرایی و ...

امروز سر کلاس بازرگانی بین الملل (ارشد اجرایی) استادمون گفتن که آقای بیل گیتس دو سوم از وقت کاری خود را صرف صحبت کردن وگوش دادن به صحبتهای مشتریان صرف میکنه.کدوم مدیر در کشورما به مشتری ارزش قائل هست؟پس دوستان بشتابیم که خیلی دیر شده.

بله درسته باید هم این طور باشه.
چون یکی از روش های طراحی مشکلات بیان شده از مشتریان هست و نظرات اونا مهم هست تا محصول پیشرفت و ارتقا پیدا کنه.
نظرات مشتری و خواسته هاش مانند کوه یخ هست فقط یک سوم اون بیرون هست و دو سوم اونو شرکت یا طراح باید کشف کند تا پی بره و اگر پی ببره موفق میشه.
در تمام استانداردهای بین اللملی مانند ایزو در فلوچارت هایشان اول مشتری گذاشتن و در اخر هم به مشتری ختم میشه پس مشتری خیلی مهم هست.

حالا یک نکته اینجا هست مشتری چه کسی هست؟

[ابوالفضل92]

اینکه هنوز مدیریت در سطح کشور علمی نشده بر می گرده به دانشگاه های ما چون کاری که براشون تعریف شده را به درستی انجام نمی دهند.
جهان سوم تو فاز معقولیات گیر افتاده و در جهان اول در فاز محسوسات .
ما در دانشگاه ها به جای اینکه بیان علم های مورد نیاز برای طراحان را فراهم کنند میان مشارکت در پروژه ها می کند و پروژه را زخمی می کنند و یکی دو استاد بر می داره و پروژه شکست می خوره چون نه دانش اونو داریم نه فناوری و نه طراح .
اگر به نظر من هر کس جای خودش بود وظیفه ای که مانند امریکا در صنایع ، دانشگاه ها و ... انجام می دادن ما هم می تونستیم به اونا برسیم.
مدیریت کردن یاد می گرفتیم که باید تفکر سیستمی داشته باشیم نه فردگرایی و ...



بله درسته باید هم این طور باشه.
چون یکی از روش های طراحی مشکلات بیان شده از مشتریان هست و نظرات اونا مهم هست تا محصول پیشرفت و ارتقا پیدا کنه.
نظرات مشتری و خواسته هاش مانند کوه یخ هست فقط یک سوم اون بیرون هست و دو سوم اونو شرکت یا طراح باید کشف کند تا پی بره و اگر پی ببره موفق میشه.
در تمام استانداردهای بین اللملی مانند ایزو در فلوچارت هایشان اول مشتری گذاشتن و در اخر هم به مشتری ختم میشه پس مشتری خیلی مهم هست.

حالا یک نکته اینجا هست مشتری چه کسی هست؟

مشتری هم درون سازمانی میتونه باشه و هم برون سازمانی.وفرقی هم نمیکنه مهم ارزش قائل شدن به نظر مشتری به منظور نیل به هدف نهایی که رشد و توسعه وتعالی و ادامه حیات موفق و موثر سازمان،شرکت، بنگاه، نظام و یا کشور و حتی جامعه بین المللی میتونه باشه.برای درست کردن وضعیت هم بایستی همه اول از خودمون شروع کنیم.

[hossien]

مشتری مبحث مهمی در تمام کارهاست به نظرتان در کارها یا با چه تکنیک های مدیریتی می توان نظرات مشتری و خواسته های آن را شناسایی کنیم.
چه راهکارهایی می توانید عنوان کنید؟
به قولی شما عزیزان در سال های بعد یا هم اکنون مدیران این سرزمین هستین جه تدابیری می توانید عنوان کنید؟

[میلاد صفری]

مهمترین یا شاید بهترین جواب به نظر من استفاده از مدل های آزمایشی و همچنین نظر سنجی و تحقیقات میدانی
یکی دیگه از راه های جذب مشتری میتونه بازاریابی دهان به دهان باشه که با تولید کالاهای با کیفیت به وجود میاد