یکزن بیشتر نباید گرفت
دو زن در خانه آوردن خلافست
زنان را زخود آزردن خلافست
ز زنها تو سری خوردن خلافست
ز یکزن بیشتر بردن خلافست
بلی در عهد سابق بی بهانه
دو زن میبرد هر مردی به خانه
ولی امروز این عهد و زمانه
ز یکزن بیشتر بردن خلافست
اگر چه فالبین گفته است در فال
دو زن در طالعت دیده است رمال
ولی امسال با این وضع و اینحال
ز یکزن بیشتر بردن خلافست
ببر یکزن تو در فصل جوانی
دو زن باشد بلای ناگهانی
به یک زن قناعت کن تا توانی
ز یکزن بیشتر بردن خلافست
زنان چون میوه باغ بهشتند
همه پاکیزه و نیکو سرشتند
ولی بسته به بخت و سرنوشتند
ز یکزن بیشتر بردن خلافست
دو زن در خانه ات بی خوف و تشویش
نمایند از سبیلت وصله بر ریش
ز تو دوری کند بیگانه و خویش
ز یکزن بیشتر بردن خلافست
دو زن بردن ز شهوت یا صداقت
بود امروزه از فرط حماقت
ولی این کار می خواهد لیاقت
ز یکزن بیشتر بردن خلافست
ببین اول قد رعنای زن را
نظر کن عارض زیبای زن را
بپرس از محرمان اعضای زن را
ز یکزن بیشتر بردن خلافست
چو یک زن میبری نیکو نگهدار
زن بیچاره را از خود میازار
گر آزردی شود حق از تو بیزار
ز یکزن بیشتر بردن خلافست
به عهد دولت خاقان مغفور
که میزد طعنه اقبالش به فغفور
سه زن بگرفت یک رمال شد کور
ز یکزن بیشتر بردن خلافست
شنیدستم به عهد شاه عباس
سیاهی بود نامش حاجی الماس
سه زن بگرفت شد نصف سرش طاس
ز یکزن بیشتر بردن خلافست
زن اول به تو حرمت گذارد
زن دوم دمار از تو درآرد
زن سوم بخاکت میسپارد
ز یکزن بیشتر بردن خلافست
زن اول تو را در فال نیکست
زن دوم بملک تو ملیک است
زن سوم به خون تو شریک است
ز یکزن بیشتر بردن خلافست
زن اول به پایت جان فشاند
زن دوم تورا به هر جا کشاند
زن سوم به قبر می تپاند
ز یکزن بیشتر بردن خلافست
یکی گوید چه آوردی تو امشب
یکی گوید کجا بودی تو دیشب
یکی گوید چرا رفتی پریشب
ز یکزن بیشتر بردن خلافست
یکی گوید بخر طوق برنجن
یکی گوید بده کیک و متنجن
یکی گوید چه شد مرغ و فسنجان
ز یکزن بیشتر بردن خلافست
جاودانه سیداشرف الدین گیلانی (نسیم شمال)
علاقه مندی ها (Bookmarks)