مشارکت برای مدیریت شهر

افراد، در مفهوم شهروندی دارای سه حقوق مدنی، سیاسی و اقتصادی میباشند كه در قانون اساسی نیز به آن اشاره شده است كه در آن حق مشاركت از مهمترین مصادیق حقوق شهروندی میباشد اما زمینه تحقق حقوق شهروندی كه در قانون اساسی مطرح شده وقتی فراهم میشود كه حقوق مذكور تنها در قالب متون قانونی محدود و باقی نمانده و به یك واقعیت اجتماعی تبدیل شود .
شهر مخلوق انسانها بوده و از رفتار و فرهنگ شهروندان خود تأثیر میپذیرد. با تحلیل و تفسیر سیمای شهر میتوان به عمق اندیشه، برنامه و فرهنگ مردم ساكن شهر پی برد و در واقع شناسایی فرهنگها، نظام اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و اعتقادی جامعه شهری از طریق ظاهر هر شهر پدیدار میشود.
شهر تهران كه جزء كلانشهرها بوده، مركز قدرت و یك جامعه شهری صنعتی محسوب میشود ،كه نیازمند آموزشهای شهری و مشاركتهای اجتماعی است، اما روند و فرآیند آموزشهای شهری و بسترسازی جهت پذیرش آموزشها از سوی شهروندان حائز اهمیت بسیار است. شناخت دقیق مسائل و مشكلات زندگی شهری و ساز و كارها و تحلیل آنها برای ایجاد رفتارهای مطلوب و ارتقاء آگاهیهای شهروندان امری ضروری است.
حضور اجتماعی شهروندان در جامعه شهری، مستلزم ایجاد باور عمومی در شهروندان، مبنیبر مشاركت آنها در تصمیمگیریهای شهری است. در واقع تقویت احساس تعلق به محله و شهر منجر به مشاركت داوطلبانه بیشتر شهروندان خواهد شد. اگر آموزش به یك هدف و مسئولیت تبدیل شود و امكانات توسعه و پیشرفت برای همه ساكنین شهر از همان آغاز كودكی و نوجوانی فراهم شود در آن صورت است كه شهر تبدیل به یك شهر آموزش دهنده خواهد شد.
افزایش آسیبهای شهری همانند؛ آلودگیهای زیستمحیطی، ترافیك، ازدحام جمعیت، آلودگیهای صوتی و همچنین گسترش سكونتگاههای غیررسمی، ناپایداری شهری در زمینههای اجتماعی، اقتصادی و محیطی و مواردی از این دست كه مولود توسعه ناقص و ناپایدار شهری در جوامع در حال توسعه است، شهروندان را با مشكلات اجتماعی، روانی و فرهنگی متعدد روبهرو نموده و این مسائل آسیبزا به عدم تعادل زیستی منتهی شده است.
بنابراین با گسترش آسیبهای ناشی از مسائل شهری، آموزشهای شهروندی و ضرورت آن، جایگاه ویژهای در حوزه توسعه اجتماعی و فرهنگی شهروندان میباید.
با تدوین بهینه مولفههای بنیادین آموزشهای شهری، میتوان میزان مشاركت شهروندان را گسترش و رفتارهای اجتماعی مطلوب شهروندی را در مردم تقویت نمود. آموزش در فرآیند توسعه، هم از لحاظ تغییر ساختاری و هم فرصتهای فردی نقش مهمی را ایفا میكند . نیاز به آموزش در شهر و كلانشهر بخصوص در بحثهای مربوط به توسعه اجتماعی، انكارناپذیر است.
در دهه ۱۹۵۰ سازمان ملل متحد، آموزش را به عنوان یك نیاز اساسی شناخته و آن را عنصر اصلی توسعه معقول عنوان نمود. امروزه آموزش میتواند استانداردهای بالاتر زندگی شهری را فراهم آورده و تحرك اجتماعی را تقویت نماید. پیشرفت و توسعه در گرو، ارتقا سطح آموزش، آگاهی، مهارت، رفتار و بینش منابع انسانی است. بنابراین توجه به امر آموزشهای شهروندی و بهسازی منابع انسانی شهری، بیش از پیش ضرورت پیدا میكند.
واقعیتهای قابل مشاهده جامعه ما نشان میدهد شهروندان آموزش كافی در مباحث شهری و شهرنشینی نداشته و ندارند و افراد در جامعه شهری به خصوص قشر تحصیل كرده، برخلاف آموختههای خود در شهر عمل نموده و كمرنگی انتقال اخلاق حرفهای و حس مسئولیت، تعلق و مشاركت در سیستم آموزش كاملاً مشهود است.
هدف در آموزشهای شهری این است كه آموزشها، واقعیتها را به شهروندان انتقال داده و آن را به رفتار اجتماعی مطلوب تبدیل نماید البته اگر این آموزشها )یعنی كسب دانش پایه درباره مسائل شهری، بازیافت، ترافیك،...) در كلیه سطوح تحصیلی از دبستان تا دانشگاه اجرا و پیاده شود اثر قابل توجهی در توسعه اجتماعی، اقتصادی شهری خواهد داشت.
در جامعه كنونی برای تحقق تمركززدایی از دولت و انتقال وظایف شوراها و پارلمانهای محلی و هموارسازی بستر تحققگذار (از دولتگرایی در حاكمیت شهری به شهروندمداری) نیازمند به آموزشهای نوینی برای ایجاد و تثبیت حاكمیت قانون و حقوق شهروندی آموزشهای شهری، وفاییگرایی، مشاركت، تعلق اجتماعی، پاسخگویی، كارآیی و اثربخشی هستیم.
شهروندی؛ ایده شهروندی، پیشینه طولانی داشته و از قرن نوزدهم به بعد، بویژه پس از جنگ جهانی اول رونق بیشتری یافته و پس از جنگ جهانی دوم گسترش پیدا كرد.
شهروندی، موضوعی از فرایندهای جامعه مدرن است و در عرف جامعهشناسی دارای مرزهای تعریفی خاص است كه عموماً برخاسته از نگرش عقلانی نسبت به قانون و حقوق افراد در جامعه است و به عنوان یك منزلت اجتماعی در نگرش به جامعه مدنی تلقی میشود كه به موجب آن، شرایط برخورداری فرد را از حقوق و قدرت فراهم میكند. شهروندی مفهومی است كه در هر محیطی عمل میكند اما به شرطی كه با امكاناتی همراه شده و به آن تشخص و وجود بخشیده است برای آن محیط تعریف شده باشد.
در حال حاضر شهروندی و آموزشهای شهری، موضوع مورد مطالعه و آموزش مبحث شهری بوده كه از مهمترین اهداف آن ارتقاء مهارتها، توانمندیها، ارزشهای انسانی و تسهیلكننده زندگی شهری میباشد.
افراد، در مفهوم شهروندی دارای سه حقوق مدنی، سیاسی و اقتصادی میباشند كه در قانون اساسی نیز به آن اشاره شده است كه در آن حق مشاركت از مهمترین مصادیق حقوق شهروندی میباشد اما زمینه تحقق حقوق شهروندی كه در قانون اساسی مطرح شده وقتی فراهم میشود كه حقوق مذكور تنها در قالب متون قانونی محدود و باقی نمانده و به یك واقعیت اجتماعی تبدیل شود.
در چنین شرایطی است كه جامعه موجود، جامعهای آمادهگذار (انتقال حكومت مركزی، محلی و مشاركت اجتماعی) خواهد بود. بنابراین برای تحقق حقوق شهروندی، نقش شهروندان مهم بوده و با توجه به تنوع حقوق شهروندی، مشاركتهای مردمی نیز متفاوت میباشد لذا نفوذ در شهروندان و بسترسازی جهت پذیرش آموزشها از سوی شهروندان در آموزشهای شهری امری ضروری است و جهت تغییر و تبدیل رفتارهای غیراجتماعی نامطلوب شهری به رفتارهای آموزش دیده باید براساس شناخت مسائل و مشكلات محلههای شهر بررسی و تحلیل آنها ضمن آموزشهای شهروندی ارائه شود.
شهروند آموزش دیده میتواند با آموزشهای مؤثر شهری، نقش و تأثیرات متعددی را بر تحول اجتماعی شهر بگذارد چرا كه شهروندان هم سازنده شهر و هم بهرهبردار و اثرپذیر از شهر میباشند.
طی آموزشهای شهروندی ارتقا آگاهی شهروندان نسبت به سرمایههای انسانی، اقتصادی، فرهنگی و تاریخی امكانپذیر میشود و در واقع مشاركت همگانی و حركتهای اجتماعی مردمی، اوج فعالیتهای مؤثر مدیریت شهری است كه از ایجاد تعلق اجتماعی در بین شهروندان ناشی میشود.
در ارائه آموزشهای شهروندی، فرآیند آموزشی یعنی دانش برنامهریزی، تولید و تدوین محتوای منطبق با نیازهای شهری، طراحی محصول آموزش نقش بسیار مؤثری دارد در اصل آموزشها و نیازها در قالب سلسله آموزشهای حضوری، غیرحضوری و مجازی گنجانده شده و با هماهنگی و ارزیابی مستمر، رابطه دقیقی بین نیازهای جامعه شهری در سطوح و مقاطع مختلف با اثربخشی اقدامات انجام شده نمایان میشود.
بنابراین تا زمانی كه آموزشهای اساسی شهری برای شهروندان براساس فرآیند استاندارد صورت نگیرد توفیقی در انجام برنامه ساماندهی به دست نخواهد آمد چرا كه دیدگاههای شهروندان و اقدامات آنان در زمینههای ساماندهی مسائل شهری بسیار مهم بوده و به ثمر رساندن و تحقق این مهم، آموزشهای شهری و مشاركتهای اجتماعی را میطلبد.