دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 6 , از مجموع 6

موضوع: خضر نبی (ع)

  1. #1
    یار همراه
    نوشته ها
    2,124
    ارسال تشکر
    18,960
    دریافت تشکر: 11,371
    قدرت امتیاز دهی
    23072
    Array

    Thumbs up خضر نبی (ع)

    بسم الله الرحمن الرحیم لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم

    ابو حمزه ثمالی - که یکی از راویان حدیث و از اصحاب امام سجّاد، زین العابدین علیه السّلام است - حکایت کند: روزی به همراه آن حضرت از مدینه طیبه بیرون رفتیم، و چون به یکی از باغات در حوالی شهر مدینه رسیدیم، حضرت به من خطاب نمود و فرمود: مدّت ها پیش، مثل همین روز کنار این باغ تکیه بر دیوار آن داده بودم و در فکر و اندوه قرار داشتم، که ناگاه مردی سفید پوش را دیدم در مقابل من ایستاده است و به صورتم نگاه می نماید.

    پس از گذشت لحظاتی، مرا مورد خطاب قرار داد و اظهار نمود: چرا غمگین و اندوهناک هستی؟

    آیا برای دنیا این چنین در فکر و اندیشه فرو رفته ای؟

    اگر چنین است، بدان که دنیا برای عموم مخلوقات است، و افراد نیک و پست همه از آن بهره می برند. گفتم: خیر، غم و اندیشه من درباره دنیا نیست. آن مرد اظهار نمود: آیا برای آخرت غمگینی؟ آخرت وعده گاه حتمی برای همگان است و حکم فرمای آن روز، خداوند یکتا می باشد.

    گفتم: خیر، اندیشه و اندوه من درباره آخرت نیست. گفت: پس برای چه این گونه غمگین هستی؟ گفتم: ناراحتی و اندوه من به جهت عبداللّه بن زبیر می باشد. سپس آن مرد سفیدپوش تبسّمی نمود و فرمود: آیا تا به حال کسی را دیده ای که اعتماد و توکّل بر خداوند رحیم نماید و آن گاه ناامید گردد؟

    گفتم: خیر. فرمود: آیا تاکنون کسی را دیده ای که از خداوند چیزی را بخواهد و به آن دست نیابد؟

    گفتم: خیر. سپس افزود: و آیا کسی را دیده ای که از خدا بترسد و در زندگی پیروزمند و خوشبخت نباشد؟ گفتم: خیر. و بعد از بیان چنین سخنان حکمت آمیز، آن مرد سفیدپوش حرکت کرد و از آن جا رفت؛ و از نظرم غایب گشت. ابوحمزه ثمالی گوید: امام سجّاد علیه السّلام در پایان سخن خویش فرمود: آن مرد حضرت خضر نبی علیه السّلام بود. [1] .



    پی نوشت ها:
    [1] بحارالانوار: ج 46، ص 145، به نقل از خرائج و جرائح مرحوم راوندی.

    منبع: چهل داستان و چهل حدیث از امام زین العابدین؛ عبداللّه صالحی.



    http://www.ashoora.ir/%D8%AF%D8%A7%D9%86%D8%B4%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85-%D8%B3%D8%AC%D8%A7%D8%AF/article/53.html

  2. 4 کاربر از پست مفید "VICTOR" سپاس کرده اند .


  3. #2
    یار همراه
    نوشته ها
    2,124
    ارسال تشکر
    18,960
    دریافت تشکر: 11,371
    قدرت امتیاز دهی
    23072
    Array

    پیش فرض پاسخ : خضر نبی (ع)

    داستان حضرت خضر(ع)وحضرت موسی(ع)



    حضرت موسی علیه السلام، مأمور شد که مدتی در کنار حضرت خضر باشد. به این منظور در پی او روانه شد تا او را بیابد. حضرت موسی در حالی با خضر روبه رو شد که آن حضرت مشغول عبادت بودند. موسی به خضر گفت: آمده است تا مقداری از علم او بهره مند شود.



    خضر گفت: آیا تحمل آنچه را که خواهی دید، داری؟ زیرا چه بسا کارها از من سر بزند که چون تو اسرار آن را نمی دانی نمی توانی صبر کنی و ممکن است زبان به اعتراض بگشایی.



    موسی گفت: حاشا و کلا که من بر آنچه از تو سر می زند و خواهم دید، اعتراض کنم.



    پس از آن خضر گفت: ای موسی به این شرط تو را همراه خود می برم که هر چه دیدی بر آن اعتراض نکنی و علّت و سبب آن را نپرسی مگر آنکه خودم اسرار آن را بر تو عیان نمایم.



    موسی قبول کرد. حرکت کردند و سوار کشتی شدند. در بین راه خضر تبری از ناخدا گرفت و شروع به سوراخ کردن و شکستن قسمتی از کشتی شد. کشتی را آب فرا گرفت. موسی نگران شد و گفت: مبادا کشتی غرق شود و به خضر گفت: این چه کار است که می کنی؟ ممکن است سرنشینان غرق شوند. خضر گفت: نگفتم با من مجال موافقت و مقاومت نداری؟ موسی گفت: مرا ببخش. فراموش کردم. دیگر اعتراض نمی کنم. خضر سوراخی در کشتی نمود. سرنشینان کشتی به تکاپو افتادند و محل سوراخ شده را تعمیر کردند.



    بعد از مدتی به ساحل رسیدند و وارد شهر ساحلی شدند. تعدادی از اطفال را دیدند که در سر راه مشغول بازی هستند. خضر یکی از آن طفلان را گرفت و به پشت دیوار برد و با کاردی گوش تا گوش، سر او را برید و در محلی او را دفن کرد. موسی سخت برآشفت و با ناراحتی بسیاری گفت: به چه جرمی او را کشتی؟ خضر با خونسردی گفت: باز علّت پرسیدی و اعتراض نمودی؟ بار دیگر موسی گفت: دیگر سئوال نمی کنم. اگر این بار سؤال کردم، مرا رها کن و به راه خودت برو.


    آن دو به راه افتادند. به محلی دیگر رسیدند. مردمان آن محل آنها را به شهر خود راه ندادند حتی از دادن آب و نان به آنها نیز دریغ کردند. شبی سرد را در بیرون شهر سپری کردند. چون صبح شد، حرکت کردند تا به دیواری رسیدند. دیوار در حال خراب شدن بود. پس خضر شروع به مرمت دیوار کرد و با سنگ و گل آنها را محکم و استوار ساخت.



    موسی بار دیگر در شگفت شد. رو به خضر کرد و گفت: اهل این دیار حتی به ما آب و نان هم ندادند و تو در حق آنها لطف می کنی و دیوار خراب شده آنها را آباد می کنی؟ خضر گفت: معلوم شد که تحمل آنچه را که من انجام می دهم، نداری. پس این آخرین دیداری خواهد بود بین من و تو . اما قبل از آنکه از تو جدا شوم، می خواهم راز کارهایی را که انجام دادم بر تو نمایان سازم تا شگفتهایت را مرتفع سازم.



    1 ـ مردی ظالم در صدد است که همه کشتی های سالم را تصاحب کند. آن کشتی هم متعلق به خانواده ای مومن و فقیر بود. کشتی را سوراخ کردم تا طمع آن ظالم این کشتی را در بر نگیرد و نان آن خانواده قطع نشود.



    2 ـ آن کودک را کشتم زیرا او اگر بزرگ می شد، جز کفر و عصیان از او سر نمی زد. در حالی که والدین او موحد و مؤمن هستند.



    3 ـ اما دیوار را درست کردم زیرا در زیر آن گنجی مدفون است که فردی مؤمن برای فرزندانش ذخیره کرده است. بدین وسیله آن گنج تا رسیدن به دست صاحب خود محفوظ می ماند.



  4. کاربرانی که از پست مفید "VICTOR" سپاس کرده اند.


  5. #3
    یار همراه
    نوشته ها
    2,124
    ارسال تشکر
    18,960
    دریافت تشکر: 11,371
    قدرت امتیاز دهی
    23072
    Array

    پیش فرض پاسخ : خضر نبی (ع)




    خضر و آب حیات، بر پایه ی روایات

    امام رضا(ع) مى فرماید:حضرت خضر(ع)ازآب حیات خورد،او زنده است وتا دمیده شدن صور از دنیا نمى رود،او پیش ما مى آید و بر ما سلام مى کند،ما صدایش را مى شنویم وخودش را نمى بینیم،او درمراسم حج شرکت مى کند وهمه مناسک را انجام مى دهد، در روز عرفه در سرزمین عرفات مى ایستد و براى دعاى مؤمنان آمین مى گوید. خداوند به وسیله او در زمان غیبت، از قائم ما رفع غربت مى کند و به وسیله او وحشتش را تبدیل به انس مى کند.



    امام صادق (ع)می فرمایند: خضر را خدا به سوی قومش مبعوث فرموده بود و او مردم را به سوی توحید و اقرار به انبیاء و فرستادگان خدا و کتاب‌های او دعوت می‌کرد. از معجزاتش این بود که روی هر زمین خشکی می‌نشست، زمین سبز و خرم می‌گشت و دلیل نامش، خضر(سبز) نیز همین است.
    نام اصلی حضرت خضر(ع) «تالیا بن ملکان بن عامر بن أرفخشید بن سام بن نوح علیه السلام» است.



    دیدار با ذوالقرنین

    خضر از شاهزادگان بود و پدرش مال و نعمت بسیار داشت. اما خضر دوستدار حکمت بود و به راه پیغمبری می‌رفت، و تا در خانواده? خود بود، به راهنمایی گمشدگان و دستگیری بینوایان می‌پرداخت و چون به پیغمبری رسید به راهنمایی قوم ذوالقرنین فرمان یافت. ذوالقرنین جهانداری آگاه بود و خضر را گرامی داشت و خداپرستی وی را ستایش می‌کرد و در کارها با وی مشورت می‌کرد و کار دین و شریعت مردم را به او محول می‌ساخت.


    جستجو برای آب حیات

    ذوالقرنین عمری دراز داشت اما عمر جاویدان می‌خواست و در کتاب‌ها خوانده بود که در جهان چشمه‌ای هست نامش آب حیوان یا آب حیات که هر که از آن بنوشد عمر جاوید یابد. پس راز آن را از خضر پرسید و خضر نشانی‌ها که می‌دانست می‌گفت و چون معلوم شده‌بود که جای چشمه آب حیات در ظلمات است، ذوالقرنین عزم راه کرد و خضر و الیاس را با خود همراه کرد که الیاس نیز از برگزیدگان روزگار بود. مدت‌ها در سرزمین تاریک جهان گردش کردند و از هر آبی و چشمه‌ای امتحان کردند اما خوردن آب حیات ذوالقرنین را نصیب نبود و خضر و الیاس در جستجو به آب حیات رسیدند و از آن نوشتیدند و اثر آن را دانستند و چون به ذوالقرنین خبر رسید هرچه جستجو کردند دیگر آن چشمه را نیافتند و چون مدت سفر دراز شده بود و آذوقه کم داشتند برگشتند تا دوباره با اسباب فراهم بروند.



    اما عمر ذوالقرنین به سفر دوباره نرسید و بدینسان خضر و الیاس عمر جاوید یافتند و می‌گویند الیاس در جوانی کشتی‌بان بود و سفر دریا دوست می‌داشت و بدین سبب وی بیش‌تر در دریاها به سر می‌برد و گمشدگان و درماندگان را راهبری می‌کند و خضر در خشکی‌ها به سر می‌برد و هر که در خدمت مردم و راستی و پا کی کوتاهی نکند و دیدار خضر را دریابد و از او حاجت بخواهد حاجتش برآورده شود و هرچه از او بپرسد جواب درست بشنود.

  6. کاربرانی که از پست مفید "VICTOR" سپاس کرده اند.


  7. #4
    یار همراه
    نوشته ها
    2,124
    ارسال تشکر
    18,960
    دریافت تشکر: 11,371
    قدرت امتیاز دهی
    23072
    Array

    پیش فرض پاسخ : خضر نبی (ع)

    مناجات خضر نبي، پيامبر زنده خدا


    مناجات خضر از ارزنده ترین نمونه های راز و نیاز دوستان خدا با حضرت دوست است.بنابر روایات خضر نبی زنده و در محضر حضرت ولی عصر عجل الله میباشد.

    دعا و مناجات از حالات خاص ارتباطِ بین خالق مخلوق است که از جایگاه بسیار ویژه در بین اولیای خدا برخوردار است و مناجات خضر یکی از غنی ترین و پرمحتواترینِ این دعاها و مناجاتها می باشد و یکی از ارزنده ترین نمونه هایی است که نشان میدهد دوستان خدا با محبوب خویش چگونه راز و نیاز می کنند.

    خضر نبی از انبیا و اولیای خداوند است که بنابر روایات معجزه ‏اش این بوده که روی هیچ چوب خشکی نمی‏ نشست مگر آنکه سبز می‏شد و بر هیچ زمین بی علفی نمی‏ نشست مگر آنکه سبز و خرم می‏ گشت، و اگر او را خضر نامیدند به همین جهت بوده است، همانطور که در سوره کهف هم ذکر شده، خداوند به حضرت موسی امر می کند تا مدتی در محضر حضرت خضر باشد تا از علم او بهره مند شود ، خضر نبی به موسی علیه السلام بیان می کند که شرط این مصاحبت ما این است که در چرایی کارهای من سوالی نپرسی تا خود در زمان مناسب برایت بازگو کنم.

    بنابر روایات خضر نبی زنده و در محضر حضرت ولی عصر عجل الله می باشد.

    دعای کمیل همان مناجات خضر نبی است که امیرالمومنین در شب نیمه ی شعبان آن را به کمیل بن زیاد یار باوفای خود تعلیم می دهد.


    نام و نسب خضر

    همانگونه که تاریخ نویسان در نام حضرت خضر اختلاف دارند، در نسب او نیز اختلاف دارند. طریحی به نقل این اقوال پرداخته می نویسد: خضر صاحب موسی به فتح خاء و بکسر آن و سکون ضاد و فتح و یا کسر آن. وی فرزند ماعید بن عیص بن اسحاق است. و برخی گفته اند: نامش ایلیا فرزند ملکان بن قالع بن قالع بن ارفخشد بن سام بن نوح می باشد. و در برخی شروح آمده که نامش الیاس بن ملکان بن ارفخشد بن سام بن نوح است. و گفته شده که نامش ایلیا بن عامیل بن شمالخین بن اریا بن علقما بن عیص بن اسحاق بن ابراهیم است. همچنین گفته اند نامش ارمیا بن حلشا، و از اسباط هارون بوده است.) ولی صحیح تر آن است که اهل سیره نقل کرده و آنچه که از پیامبر رسیده که نامش بلیا بن ملکان عامر بن ارفخشد بن سام بن نوح می باشد. بنابراین نام اصلی وی خضر نبوده بلکه به خاطر صفاتی که در او بوده است به خضر معروف شده است. بدیهی است نام این مرد، هر چه باشد مهم نیست، مهم این است که او یک دانشمند الهی بود، و مشمول رحمت خاص پروردگار، و مامور به باطن و نظام تکوینی جهان، و آگاه از پاره ای از اسرار، و از یک جهت معلم موسی بن عمران، هر چند موسی در پاره ای از جهات بر او مقدم بوده است. و در اینکه او پیامبر بوده است یا نه باز روایات مختلفی داریم.

    مکان های منتسب به حضرت خضر

    در شش کیلومتری شهر قم کوهی وجود دارد که از فراز آن می توان همه شهر را با یک نگاه طی کرد. این کوه منسوب به حضرت خضر (ع) با قدمت سه هزار سال است. می گویند بر قله این کوه در سه هزار سال پیش غاری بوده است که خضر پیامبر (ص) در آن غار به عبادت و نیایش می پرداخت، غاری که امروز به مسجد کوچکی با ظرفیت ۱۰ تا ۱۵ نفر تبدیل شده است و سال ها پیش از این در حالی که هنوز قم آنقدر بزرگ نشده بود که خود را به دامنه این کوه برساند معبد عارفان و ساکنان و اوقاد بود، و خلوتکده ای برای شب زنده داری و عبادت عالمان و عاشقان طریقت حق بوده است و هم چنین گویند حضرت خضر نبی علیه السلام در مسجد اموی همواره نماز می گذاشته است مکان نماز ایشان در سمت شرقی قبله (جنوب شرقی) نزدیک مناره شرقی بوده است. اکنون نزدیک به محراب اصلی مسجد و به موازات مقام هود بر دیوار قبله عنوان «هذا مقام خضر النبی» بر تابلویی سبز دیده می شود. شایان گفتن است در بسیاری از نقاط سوریه مقام حضرت خضر دیده می شود.

    نحوه زندگی حضرت خضر

    در روایتی از امام رضا (ع) نقل شده که می فرماید: حضرت خضر (ع) از آب حیات خورد، او زنده است و تا دمیده شدن صور از دنیا نمی رود، او پیش ما می آید و بر ما سلام می کند، ما صدایش را می شنویم و خودش را نمی بینیم، او در مراسم حج شرکت می کند و همه مناسک را انجام می دهد، در روز عرفه در سرزمین عرفات می ایستد و برای دعای مؤمنان آمین می گوید. خداوند به وسیله او در زمان غیبت، از قائم ما رفع غربت می کند و به وسیله او وحشتش را تبدیل به انس می کند. از این حدیث استفاده می شود که حضرت خضر (ع) جزء سی نفری است که همواره در محضر حضرت بقیة الله (ع) هستند و رتق و فتق امور به فرمان آن حضرت در دست آن هاست.

  8. #5
    یار همراه
    نوشته ها
    2,124
    ارسال تشکر
    18,960
    دریافت تشکر: 11,371
    قدرت امتیاز دهی
    23072
    Array

    پیش فرض پاسخ : خضر نبی (ع)

    آیا خضر پیامبر بوده است؟

    در اینکه آیا حضرت خضـر پیامبـری از پیامبـران و یا بنـده ای از بندگان صالح خـدا بـوده بحث و گفتگـوست. در بعضـی اخبار آمده است که خضر و ذوالقرنیـن پیامبر نبوده بلکه هر دو عالـم بـودند. چنانچه برید بـن معاویه از امام باقر و صادق نقل مـی کند که حضرت فرمود: صاحب مـوسـی ـ خضر ـ و ذوالقرنیـن پیامبر نبـودنـد بلکه عالم بودند. اما بسیاری از علما به استناد برخـی آیات و روایات معتقـدند که حضـرت خضـر (ع) پیـامبـری از پیـامبـران خـدا بـوده است. علامه طریحی می فرماید: بسیاری از علما می گـویند وی پیامبر بـوده و استدلال کرده اند به اینکه به مـوسی گفت: «و ما فعلت عن امری؛ هرگز ایـن کارها را از پیـش خـود انجام ندادم.» علامه طباطبایی پـس از آنکه مسأله عالـم بـودن خضـر را مطـرح مـی کنـــد، بعد می فرماید: لکـن آیات نازل شده در قصه خضر و مـوسی ظاهر در ایـن است که وی پیامبر بوده است. و آنگاه اضافه مـی کنـد: آنچه که از روایات نبـوی و از طریق اهل بیت وارد شـده چنانکه محمد بـن عماره از امام صادق آورده به دست مـی آید که خضر پیامبری مرسل بـوده است که خداوند وی را به سـوی قومـش فرستاد. او نیز مردم را دعوت به تـوحید و اقرار به انبیا و رسل و کتابهای آسمانی نمود.


    ویژگی های خضر (ع)

    حضرت خضر (ع) دارای ویژگیهای زیادی است که به بـرخـی از آنها به استناد روایات اشاره می کنیم:

    1- وی از جمله کسانـی است که به چشمه آب حیات دست پیدا کرده و مقداری از آن را نوشیده است.

    2- خضر (ع) هـم اکنون زنده است و تا نفخ صور زنده خـواهد بـود. امام رضا (ع) فرمـود: خضر از آب حیات نـوشید پـس او زنده است تا نفخ صور دمیده شود. حلبـی نیز در همیـن راستـا آورده است که: «اجمع العلماء بـالنقل علـی کـون الخضـر حیـا بـاقیـا الـی لان».

    3- خـداوند به خضر (ع) تـوان و قدرت نیرومندی عطا کرده، چنانکه طریحـی مـی نـو یسد: خداوند به خضر تـوان و قدرت بسیار بالایی عطا کـرد. و مسـئول مقـدمه الجیـش ذی القـرنیـن بوده است.

    4- از خصوصیات و ویژگیهای خضر ایـن بوده که به هر کجا می نشسته آنجا سرسبز مـی گشت. امام صادق (ع) فرمـود: بر هیچ تخته خشکیده ای نمی نشست مگر آنکه سبز مـی گشت و بر هیچ زمینـی بـی آب و علف قرار نمی گرفت مگر آن که سرسبز مـی گشت و به همیـن جهت خضر نامیده شـد. همچنیـن گفته شـده که هر گاه به نماز مـی ایستاد اطرافـش سـرسبز مـی گشت.

    5- قرآن مجید هر چند آشکارا نام او را نبرده است اما از او به عنـوان عالـم یاد کـرده است و در سـوره کهف در جـریان ملاقات حضرت مـوسـی با خضر چنیـن مـی فرماید: «فـوجدا عبـدا مـن عبـادنا آتیناه رحمة مـن عنـدنا و علمنـاه مـن لـدنـا علمـا» ترجمه: تا این که [خضر] بنده ای از بندگان ما را یافتند که از جانب خود به او رحمتی عطا کرده و از نزد خود به او دانشی آموخته بودی (کهف، 65).

    6- هر کجا نامـش برده شـود فـورا حاضر می گردد. امام رضا (ع) در باره ایـن ویژگی می فرماید: «و انه لیحضر حیث ما ذکر فمـن ذکره منکـم فلیسلم علیه»؛ هر کجا از او یاد شود همانجا حاضر می شود، پـس هـر یک از شمـا به یـاد او افتـاد بـر او سلام کنـد.

    7- حضور همه ساله در مراسم حج. امام رضا (ع) مـی فرماید: «و انه لیحضر المـوسـم کل سنه فیقضی جمیع المناسک و یقف بعرفه فیومـن علی دعاء المـومنیـن» ترجمه: همه سـاله در مـراسـم حج حضـور مـی یاب و تمـام مناسک حج را نیز انجام می دهد، و در عرفات در کنار سایر حجاج خانه خدا مـی ایستـد و بر دعای مومنین آمین می گوید.

    8- انـدرزگـویـی و نصیحت پذیری. از دیگر ویژگیهای حضرت خضـر (ع) ایـن است که هم به دیگران توصیه و اندرز می داده و هـم دنبال آن بـوده که از نصایح و گفته هـای بزرگـان و صـالحـان کمـال بهره و استفاده را ببرد. مثلا گاه می بینیـم که معصـومیـن (علیهم السلام) امثال امام صادق و امام باقر و امام زین العابدیـن وصایای او را به مـوسـی و اندرزهای خضر را به دیگران برای ما نقل کرده اند. و گاهـی هـم روایت کرده اند که خضر به محضرشان مـی رفته و درخـواست نصیحت و تـوصیه مـی نموده مثلا به امیرالمـومنیـن پیشنهاد کرد که مرا به کاری راهنمایـی کـن که اگر آن را انجام دهـم خداوند مرا از آتش جهنم نجات دهد.


    آیا خضر را می توان دید؟

    در اینکه آیا می شود حضورا به خدمت خضر رسید یا نه باز روایات دو دسته هستند دسته اول آنهایی می باشند که امکان رؤیت را نفی کرده حتی از امامان معصوم. مثلا از امام رضا (ع) نقل شده که فرمود: «و انه لیاتینا فیسلم فنسمع صوته و لا نری شخصه»؛ خضر نزد ما می آید و به ما سلام می کند پس ما صدایش را می شنویم ولی شخص او را نمی بینیم. همچنین از حضرت رضا (ع) روایت شده که هنگامی که رسول خدا رحلت کرد شخصی در خانه اهل بیت آمده و به آنان تعزیت و تسلیت گفت، اهل بیت صدایش را می شنیدند اما شخص او را نمی دیدند، حضرت علی (ع) فرمود این خضر است که آمده و مصیبت پیامبر را به شما تعزیت می دهد. و از امام زین العابدین شبیه آنچه که گذشت نقل شده است.

    و دسته دوم روایاتی هستند که از آنها چنین برمی آید: علاوه بر اینکه معصومین صدای خضر را می شنیدند شخص او را نیز می دیدند و گاهی هم یاران امام با خضر ملاقات می کردند. و بارها دیده شده که به حضور امامان رسیده و سؤالاتی از آنان کرده که در برخی موارد پاسخ پرسشها را به فرزند معصومشان واگذار کرده اند. همانگونه که روایت شده امام باقر در حج بودند مردی به حضور امام رسید و دو زانو نشست و از آن حضرت سؤالی کرد. امام باقر فرمودند از فرزندم جعفر (ع) بپرس. و در آخر خبر آمده که امام باقر فرمود: این خضر است.

    همچنین از ملاقاتهای مکرر خضر با حضرت امیر که هم میثم تمار او را دیده و هم شرطة الخمیس شخص خضر را دیده بودند و به گمان اینکه او دشمن علی است و از تاریکی شب آمده است استفاده کند تا علی را ترور بنماید. و همچنین از ملاقات و گفتگوی مکرر خضر با امام زین العابدین در مدینه و در بین راه مکه و مدینه و از فرستادن امام صادق (ع) چوبی از درخت طوبی را جهت رفع تشنگی داود رقی به وسیله او و روایات متعدد دیگر استفاده می شود. خضر (ع) با اهل بیت (ع) تماس حضوری داشته بلکه بسیاری اوقات کارهای معصومین را نیز انجام می داده است. اما نسبت به سایر مردم در زمان حیات معصومین گاه گاهی مورد رؤیت بوده است و اما در زمان غیبت، همانند خود امام زمان جز در موارد بسیار نادر، برای احدی قابل رؤیت و شناسایی نمی باشد.

  9. #6
    یار همراه
    نوشته ها
    2,124
    ارسال تشکر
    18,960
    دریافت تشکر: 11,371
    قدرت امتیاز دهی
    23072
    Array

    پیش فرض پاسخ : خضر نبی (ع)

    پیرزن و حضرت خضر (ع)

    در زمانهای نه چندان دور، پیرزنی برای برآورده شدن خواسته اش شب و روز دعا می کرد. تا این که از کسی شنید که هرکس چهل روز عملی را انجام دهد یکی از پیامبران خدا را خواهد دید و می تواند حاجتش را از او بخواهد او باید برای دیدن حضرت خضر چهل صبح پیش از طلوع آفتاب جلوی در خانه اش را آب و جارو می کرد پیرزن نیت کرد و شروع کرد روزهای اول با شوق و ذوق تمام این کار را انجام می داد گاهی حاجتش را عوض می کرد یا دوباره منصرف می شد گاهی هم همه چیز را به خدا می سپرد تا هر چه صلاح است انجام دهد. باورش نمی شد که بتواند یکی از پیامبران، حضرت خضر، را ببیند چه برسد به این که از او حاجتی بخواهد و مواظب بود وظیفه اش را درست و بدون کم و کاست انجام دهد تا مبادا روزی خوابش ببرد یا یک وقت آب نداشته باشد یا جارویش شکسته باشد تا چهل روز تمام شود روزهای آخر دیگر این کار برای پیرزن وظیفه شده بود و گاهی حاجتش را فراموش می کرد و به مردمی که در رفت و آمد بودند خیره می شد و با بی حوصلگی آن ها را تماشا می کرد تا این که بالاخره روز چهل ام رسید پیرزن در را باز کرد و لبخندی زد و نفس عمیقی کشید و شروع کرد به آب و جارو کردن بعد از آن باید منتظر می ماند تا حضرت خضر رد شود صندلی چوبی اش را آورد و جلوی درب خانه منتظر شد هنوز خورشید بالا نیامده بود و کسی در کوچه نبود دقایقی گذشت او داشت به درختان نگاه می کرد به گنجشک ها که می آمدند روی زمین می نشستند و بلند می شدند.

    به آسمان که امروز ابرها چه قدر شکل های قشنگی درآورده اند این سر کوچه را نگاه کرد آن سر کوچه را دوباره این سر کوچه را، مردی چوب به دست داشت رد می شد پیرزن او را نگاه کرد چه قدر چهره گیرایی داشت، نزدیک تر شد انگار که پیرزن سال هاست او را می شناسد به صورتش خیره شده بود در چشمانش نوری بود و بر لبش ذکری. پیرزن فقط نگاه می کرد انگار آن شخص را فقط باید نگاه کرد و سکوت. نباید حرفی زد مرد به آرامی گذشت پیرزن داشت به او می نگریست و وقتی رد شد هنوز در جای خودش نشسته بود و غرق در فکر و خیالاتش هنوز منتظر بود خودش هم نمی دانست به چه می اندیشد دقایق می گذشتند و او انگار در همان لحظه های اول حاجتش را جا گذاشته بود کم کم مردم شروع کردند به رفت و آمد و کوچه داشت شلوغ می شد ولی کوچه و خانه پیرزن امروز بوی دیگری گرفته بود بوی نور، بوی رهگذری از بهشت پیرزن لبخند زد زیرا اصلا به یاد نیاورده بود که حاجتی دارد اصلا انگار یادش رفته بود که می تواند حرف بزند و خواسته اش را بگوید او خضر را نشناخته بود.


    سرانجام و عاقبت خضر (ع)

    لابد می پرسید که سرانجام کار خضر به کجا خواهد رسید و تا چه وقت زنده می ماند و آیا مرگ برای او هست تا نیست؟ پاسخ می دهیم از آنجایی که قرآن می فرماید: «کل نفس ذائقة الموت» مرگ بر همه مقدر شده (آل عمران/ 185)، بنابراین خضر هم خواهد مرد اما چه وقت، این را باید از روایات و اقوال مفسرین به دست آورد. نیشابوری از ثعلبی نقل می کند که گفته می شود حضرت نمی میرد، مگر در آخرالزمان بعد از آنکه قرآن بالا می رود. (و هم چنین از نیشابوری نقل گردید که: آخرین کسی از بنی آدم از دنیا می رود، الیاس و خضر است).


    منبع

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •