دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
صفحه 11 از 11 نخستنخست ... 234567891011
نمایش نتایج: از شماره 101 تا 109 , از مجموع 109

موضوع: صندلی داغ با حضور masoume.a.92

  1. #101
    یار قدیمی
    نوشته ها
    5,480
    ارسال تشکر
    7,998
    دریافت تشکر: 20,776
    قدرت امتیاز دهی
    79813
    Array
    Sa.n's: لبخند

    پیش فرض پاسخ : صندلی داغ با حضور masoume.a.92

    دوستان عزيز
    اگر ممكنه از پرسيدن سوال اجتناب كنيد
    چون مهلت صندلي داغ به پايان رسيده
    سپاس گذارم از شما
    " برای آنکه در زندگی پخته شویم نباید هنگام عصبانیت از کوره در برویم "

  2. 5 کاربر از پست مفید Sa.n سپاس کرده اند .


  3. #102
    همکار تالار بیماریها
    نوشته ها
    1,311
    ارسال تشکر
    12,105
    دریافت تشکر: 7,437
    قدرت امتیاز دهی
    31771
    Array
    masoume.a.92's: جدید33

    پیش فرض پاسخ : صندلی داغ با حضور masoume.a.92

    یکی هم بیاد کمک کنه این سوالای فاطیما رو جواب بدم تا با چک و لگد ننداختنمون بیرن!

  4. 6 کاربر از پست مفید masoume.a.92 سپاس کرده اند .


  5. #103
    همکار تالار بیماریها
    نوشته ها
    1,311
    ارسال تشکر
    12,105
    دریافت تشکر: 7,437
    قدرت امتیاز دهی
    31771
    Array
    masoume.a.92's: جدید33

    پیش فرض پاسخ : صندلی داغ با حضور masoume.a.92

    نقل قول نوشته اصلی توسط *FATIMA* نمایش پست ها
    نظرت در مورد اين جمله چيه : براى آنكس كه ايمان دارد غيرممكن وجود ندارد ؟! در واقع بنظرم اونیه که به قدرت خدا و تلاش خودش ایمان داشته باشه... هیچ چیزی رو غیر ممکن نمیدونه...

    يه خصلت بد از آدما بگير يه خصلت خوب بهشون بده ؟! دروغ - صداقت و درستی
    با گوشيت مىيخوابى ؟!خیر از خودم فاصله میدمش میذارم رو میزم که نزدیکه تختمه!

    تاريخ تولد حافظ ، سعدى ، سهراب ( كافيه يا چند تا ديگه رو نام ببرم ) ميخواى نيما و پروين رو هم بگو ؟! حافظ: ۷۰۶ - ۷۶۹ هجری شمسی قرن 14 بود... اینا تاریخ تولداشون دقیق نیس... سعدی حوالی سال 563 فک کنم.
    سهراب متولد 15 مهر 1307 مصادف با 07 اکتبر
    پروین: 25 اسفند 1285 و نیما : 21 آبان 1276

    ساعت عشق به چى ميگفتن ؟! نمیدونم!

    اگه يه روز كل دارايى هاتون رو از دست بدين چيكار ميكنى ؟! ( بلا به دور ) افسوس! هیچی دیگه باید تلاش کنیم همه چیو از نو بسازیم...
    ٩٦ تا ماهى دارى و ٥٥ تاش غرق شن ، چند تا ماهى موند ؟! ماهیا مگه غرق میشن؟

    تا حالا از كلاس رونده شدى يعنى پرتت كردن بيرون ؟! نوچ! یک بار خودم به قهر رفتم بیرون! باورت شاید نشه... دیگه تا اخر سال پامو تو اون کلاس نذاشتم...


    اگه فكر كنى وقتت تلف ميشه چيكار ميكنى ؟! تا اون تلف شدن خوشایند باشه یا ناخوشایند.... اگه ناخوشایند باشه انقد تلاش میکنم و غر میزنم تا وقتم درست استفاده شه اگه خوشایند باشه سعی میکنم درستش کنم!

    تا حالا روح احضار كردى ؟! بله. یک بار. توضیح نمیدم چون اصلا کار درستی نیست...

    آل چيه ؟! چه رنگيه ؟! ال جنه! ندیدمش! نمیدونم!

    چه وقت هايى كبكت خروس ميخونه ؟! وقتی تو کارام و زندگی به موفقیت های جدید میرسم...

    از دروغ بيشتر متنفرى يا آدماى دورو ؟! خب آدمای دورو کارشون دروغ گوییه دیگه... ولی نفس دروغگویی برام بسیار کریه و ناخوشاینده...

    رو كه نيست سنگ پاى قزوينه يعنى چى ؟! یعنی طرف دیگه خیلی پرروئه!

    اصلاً رو چيه ؟! كامل توضيح بنما خب رو یعنی اینکه طرف با هر برخوردی ککش نمیگزه یعنی احتمالا خجالت مجالت تو کارش نیس!


    يه جمله كه فكر ميكنى معنيش قشنگ و موندگاره ؟! زندگی نوبر انجیر سیاه در دهان گس تابستان است...
    تا حالا منت استاد كشيدى ؟! هرگز


    تا حالا از دست خودت خسته شدى ؟! بله... گاهی...

    تا حالا بنزين تموم كردى تو راه بمونى ؟! نچ!

    كى ترولو در ايران كفش كرد ؟! نمیدونم! چه اهمیتی داره؟!! مثلا خیلی به جامعه بشریت خدمت کرد؟

    هوش عاطفى چيه ؟! در موضوعات عاطفی باهوش باشی!

    عكس العملت چيه وقتى : صبح از خواب پاشى ببينى آب قطع شده ؟! یکم اینور اونور و نگا میکنم و میگم اه...... بعدم میگردم دنبال ذخایر آب تو خونه....
    عكس العملت چيه وقتى : مسواك زده باشى بعد شير آب رو باز كنى آب قطع باشه ؟!اینجوری میشم! بعد یکم سرو صدا از خودم در میارم () که یکی یکم آب برام بیاره اگر تلاشام مثمر ثمر نبود خودم دست بکار میشم!

    آسمان زندگيت چطوريه ؟!آبی و زیبا... شبا پر از ستاره...

    فرياد از سر آگاهى بهتره يا سكوت از سر ناآگاهى ؟! با دليل اولی... دومی هم خوبه ولی بی فایده ست...

    تا حالا در مقابل ديگران سكوت كردى ؟!بله. گاهی فقط باید سکوت کرد...

  6. 7 کاربر از پست مفید masoume.a.92 سپاس کرده اند .


  7. #104
    همکار تالار بیماریها
    نوشته ها
    1,311
    ارسال تشکر
    12,105
    دریافت تشکر: 7,437
    قدرت امتیاز دهی
    31771
    Array
    masoume.a.92's: جدید33

    پیش فرض پاسخ : صندلی داغ با حضور masoume.a.92

    نقل قول نوشته اصلی توسط *FATIMA* نمایش پست ها
    جمع اژدها ؟! یه عالمه ازدها!
    به موجودات فضايى اعتقاد دارى ؟! بله. البته نه اینجور که گاهی میگن حمله کردن زمین و شکلای عجیب غریب براشون میسازن!

    موقع تخمه خوردن عادت دارى پوستشو پرت كنى هوا ؟! نه!
    شعر يه توپ دارم قلقليه رو بخون ببينم بلدى يا نه ؟! یه توپ دارم قلقلیه سرخ و سفید و آبیه میزنم زمین هوا میره نمیدونی تا کجا میره من این توپو نداشتم مخشامو خوب نوشتم بابام بهم عیدی داد یه توپ قلقلی داد!

    چقدر دنبال دليل ميگردى ؟! خیلی!!!

    حاضرى ريسك كنى ؟! چقدر ؟!بله. خیلی.

    اگه بهت بگن بايد سر يكى از ٣ نفر ، فاطيما يا رضوس يا محمد رو زير آب كنى ، سر كدوممون رو زير آب ميكنى ؟! هیچکدوم ولی اگـــــــــــــــــــه مجبور شدم سر یکی از اون دو رو... چون از هردوشون بعید نیست یهو مثلا از کف دستشون نفس بکشن!

    بچه اول پسر باشه خوبه يا دختر ؟! فرقی نداره، شاید دختر چون عاقل تره!

    بچه بودى شيطون بودى يا الان شيطون ترى ؟! بچه بودمم شیطون بودم! در 9 ماهگی راه میرفتم! خودم که یادم نیس! مادرم میگن. راستش خاطره ای که همه از دو سه سال اول زندگیم میگن این بود که همیشه داشتم گریه میکردم! نمیدونم چرا اینجور بودم! بعد از اونم کلا پدیده بودم!
    از نقاشى هاى كودكى يادت مياد ؟! چى ميكشيدى بيشتر ؟! بله نقاشی ام بسیار عالی بود... خیلی هااااا ... هرچی میدیدم و میخواستم میکشیدم.
    حاضرى يك هفته بدون موبايل و تلويزيون و نت زندگى كنى ؟! تلویزیون و نت شاید ولی گوشی نههههه
    اگه سگ استخوان ميخوره پس قضيه خوردن نون چيه ؟!سگ کلا همه چیز خواره!
    كلكسيون دارى ؟! اگه آره چه كلكسيونى ؟! نچ ندارم! علاقه ندارم!
    چرا از ساعت ٩ به بعد تاكسى نيست ؟! تکذیب میکنم هست... ولی کمه! احتمالا چون راننده تاکسی ها هم مثل طلافروشا که 5شنبه هاشونو تعطیل میکنن از فوران پول زود تعطیل میکنند!!!
    دليل آفرينش زن ؟! اصلا زن نباشه چی باشه؟؟؟!
    دليل آفرينش مرد ؟! هنوز دلیل قانع کننده ای براش کشف نشده!

    چرا چای یا قهوه بی خوابی میاره ؟! پس چرا برای من بی اثره ؟! به نظر منم همچین زیاد تاثیر نداره... تلقین بعد از خوردنش بیشتر موثره... خب عکس العمل بدنهای مختلف به یک ماده متفاوته به دلیل تفاوت های فیزیولوژیک بدن ها...
    چرا انتهای خیار تلخه ؟! حالا واقعاً تلخه ؟! تلخ نیستا !!!!!! یه بار امتحان کن ؟! مطمئن نیستم! گاهی تلخه گاهی هم فک کنم نباشه!!!
    چرا نور خورشید زرده ولی نور ماه سفید ؟! نور خورشید که زرد نیس خودش زرده چون اتشینه. ماه سفید دیده میشه چون از خودش آتش و گرمایی نداره...
    تفاوت تمساح و کروکدیل در چیست ؟!فک کنم با هم پسرخاله اند! من جفتشونو دوس دارم...
    چرا پرندگان آواز می خونند ؟!خلقتشون اینه... دارن با هم حرف میزنن!


    چرا پاهای پنگوئن در سرمای قطب یخ نمی زنه ؟!تو چمیدونی؟ شاید بزنه... بیچاره ها...
    آیا سستی و تنبلی ریشه ژنتیکی داره ؟! با این اوصاف چرا در خانواده پر شلوغ و کارکن ما ، من تنبل بار اومدم ؟! قطعا زنتیک تاثیر داره ولی خب در علم پزشکی هیچ چیزی 100% نیست! استثنا هم وجود داره!

    رادیو دارو چیست ؟! دارویی که از رادیوی چرخ شده ساخته شده!!! دارو هایی که از مواد رادیو اکتیو یا هسته ای ساخته شدن...
    چرا لیموشیرین مدتی بعد از بریده شدن تلخ میشه ؟! پس چرا بهش میگن لیمو شیرین ؟! راستش نمیدونم... احتمالا مواد موثره اش سریع با هوا واکنش میده! چون اولش شیرینه میگن شیرین!

    چرا از چپ به راست شمارش میکنیم ؟! مثلاً چرا از راست به چپ شمارش نمیکنیم ؟!میشه اونم! شما امتحانش کن!

    به نظرت چرا با اینکه من بچه دوست نبودم رفتم کار تو مهد رو امتحان کنم ؟! لازم نیست آدم به هرکاری علاقه داشته باشه تا امتحانش کنه... من خودم در خیلی کارها هیچ پیشینه یا علاقه ای ندارم فقط از سر کنجکاوی یا تنوع امتحان میکنم خیلی چیزا رو. گاهی هم برا هیجان احتمالیش!
    اگه یه روزی از کاری که دوست داری دور بشی چه احساسی بهت دست میده ؟! خب ناراحت میشم اگرم دیگه هیچ راهی برا رسیدن بهش نداشته باشم سعی میکنم با این موضوع کنار بیام و برم سراغ یه کار دیگه ای که بهش علاقه دارم...
    چرا همه پشت نقاب پنهان میشن ؟! مگه رو راست بودن از همون دقیقه اول چه اکشال داره ؟! همه اینجوری نیستن... هیچ اکشالی هم نداره... ولی خب تا حد خیلی کمیش اقتضای فطرت انسانه... ولی زیادیش دیگه به نظر من طرف مشکل داره...
    چرا بعضی ها وقتی میبینن کارت خوبه میخوان ازت سوء استفاده کنن ؟! چون وجدان ندارند و عادت کردند به مفت خوری!

    چرا کلاً نمیتونم آروم بشینم ؟! نمیدونم چرا! ولی درکت میکنم!
    زندگی چند رنگه ؟! به نظرت مثل رنگ های رنگین کمون نمی مونه ؟! چرا همینه به نظرم
    بناس زنق یعنی چی ؟! وات؟؟؟؟
    نظرت در مورد شعرهای شیلوراستاین چیه ؟! چنگی به دل نمیزنه...
    تا حالا شده به سرت بزنه بازیهای بچگانه انجام بدی ؟!آره!
    پیاده روی بهتره یا کوهنوردی ؟!کوه نوردی هیجانش بیشتره!
    چرا در ایران دخترا اجازه دوچرخه سواری یا موتور سواری در خیابون رو ندارن ؟!نمیدونم! منم دوچرخه دوست دارم...
    چرا گشت ارشاد اینقدر که به دخترا گیر میده به پسرا گیر نمیده ؟!اینجوری ظلمه! باید به پسرا هم گیر بده!
    به نظرت این هندزفری به چه درد می خوره ؟!(عذر میخواما) وقتی میخوای چرت و پرت های بعضیا رو گوش ندی!
    ویرایش توسط masoume.a.92 : 26th December 2013 در ساعت 09:35 PM

  8. 6 کاربر از پست مفید masoume.a.92 سپاس کرده اند .


  9. #105
    همکار تالار بیماریها
    نوشته ها
    1,311
    ارسال تشکر
    12,105
    دریافت تشکر: 7,437
    قدرت امتیاز دهی
    31771
    Array
    masoume.a.92's: جدید33

    پیش فرض پاسخ : صندلی داغ با حضور masoume.a.92

    نقل قول نوشته اصلی توسط *FATIMA* نمایش پست ها
    عكسات از چند سالگيت به بعده ؟! فک کنم حدودا از دوسالگی

    در ١ سالگى تولد برات گرفته بودند ؟!نمیدونم! فک نکنم! ولی بعدا که رفتم مدرسه گرفتند!

    كى دندونات شروع كرد به دراومدن ؟! گمونم 7-8 ماهگی

    چند سالگى شروع كردى به راه رفتن ؟ بصورت شل و ول 9 ماهگی!

    اول چهار دست و پا رفتى يا همون اول با دو تا پات راه رفتى ؟! طبق اطلاعات قبلش کمی 4 دست و پا رفتم!

    اولين كلمه اى كه از دهنت خارج شد ؟نمیدونم

    مامانى بودى يا بابايى ؟خب بابام بیشتر لوسم میکرد! ولی بگمونم هیچکدوم!

    وابسته بودى ازونا كه همش بايد مامان يا باباش كنارش باشه يا نه مامان ميتونست يه چند ساعتى شما رو به ديگرى بسپاره و بره ؟ نه وابستگی تو کارم نبود اصلا!

    مهد رفتى ؟ اگه آره از چند سالگيت ؟ يادته اصلاً ؟ تعريف ميكنى ؟ مهد رفتم! فک کنم از 5 سالگی... اول مهد قرآن میرفتم فک کنم!
    زیاد یادم نیس! اون چیزی که یادمه این بود که همش جاهای میرفتم که میگفتن نرو!

    خوش غذا بودى يا بد غذا ؟ معمولی بودم

    خوش خواب بودى. يا بد خواب ؟ زیاد نمیخوابیدم. بعداز ظهرا که به رغم اصرار مادرم اصلا نمیخوابیدم و همش میرفتم بیرون با دوستام بازی و اینا!
    خوش دارو بودى يا بد دارو ؟ بینابین
    از آمپول ميترسيدى ؟ فک کنم میترسیدم
    شيرين زبونيت چى بود يعنى چيكار ميكردى تا دل بقيه رو بدست بيارى بغلت كنن ؟ من اساسا شیرین زبون و بلبل زبون بودم! از همه فراری بودم! چون زیاد تحویلم میگرفتن!
    توپولو بودى يا لاغر يا چاق ؟ معمولی بودم ولی خیلی لپ داشتم...
    معمولاً از چه بازى لذت ميبردى ؟خاله بازی
    ازين بچه شرا بودى يا آروم و سر به زير ؟ آروم و سر به زیر؟؟؟؟! خواهرم بود! همه میگفتن از این بچه آدم میتونه 10 تا داشته باشه!!!
    به وسايل برقى هم علاقه داشتى ؟فک نکنم!
    دل و روده اسباب بازيات رو بيرون ميريختى يا سالم نگهش ميداشتى ؟نه عروسک سالم نداشتم!
    وقتى يه جايى خوش ميگذشت گريه ميكردى كه إلا مامان ميخوام اينجا بمونم ؟خخخخ آره! من همین الانشم جایی بهم خوش بگذره برنمیگردم خونه! همونجا میمونم!
    از كى بيشتر حساب ميبردى ؟ مامانم! بابا زیاد بهم رو میداد! الانم همینه!
    برنامه كارتون دوست داشتى يا آهنگ ( به قول بچه هاى خودم نا نأى ) ؟ کارتون
    وسيله هم ميشكوندى ؟ فراوون!
    آب بازى دوست داشتى ؟ ( يه پسر خاله دارم از آب ميترسه ) ؟ بله دوست داشتم! هنوزم توی آب بازی گیر کردم!
    حرف گوش كن بودى ؟ متاسفانه خیر!
    اگه مهد نرفتى پس حتماً پيش دبستانى رفتى ديگه ؟ حالا ديگه كلاس اول رفتى حتماً ؟ همشو رفتم... راستش چون خودمم وایسته نبودم و مامانمم کارمند بود
    روز اول ورود به دبستان چگونه بود ؟ راستش رو بگيا ؟ گريه كردى يا قشنگ رفتى پيش بچه هاى هم سن و سالت ؟ خخخخ گریه که اصلا! من تو مهدش گریه نکردم چه رسد به دبستان!
    بهت يادگارى چى دادن ؟ معلمت چگونه خودش رو معرفى كرد ؟ مگه باید یادگاری میدادن؟ آره اسمش زهرا بود! فامیلیش یادم رفته!
    معلمت خوب بود ؟ ميشه اونو از عامل هاى ترقيت معرفى كرد ؟ خوب بود! چمیدونم! خوب اون یاد نمیداد یه معلم دیگه یادم میداد کلاس اولو... به هرحال کم لطفی نکنم بله میشه.
    آيا سريع دوست پيدا كردى ؟ چگونه ؟ بله! خب بچه های همسایمون که هم بازی بودیم هم بعضیا بودن...
    تختتون رو يادته چجورى بود ؟ سبز و خیلی بزرگ بود!
    شما هم ازين مبصرا داشتين كه خوب و بد مينوشت ؟ آره. یادم نیس کی بود! زمان ما هرکی هیکلش گنده تر بود میشد مبصر!
    ٥شنبه ها تعطيل بودين ؟ نه! ما از این شانسا نداستیم!

    ازين بچه ها بودى كه تكليفش رو سريع تا ميرسيد خونه مينوشت يا اينكه اول كارتون بعد درس ؟ نه همیشه آخرشب درس مینوشتم! و میخوندم! هنوزم نتونستم این عادتمو کنار بذارم!
    اصلاً ذوق اينو داشتى كه ميرى مدرسه ؟ آره عجیب ذوق داشتم
    شعر ميرم مدرسه رو ميخوندى ؟خداییش یادم نیس با توجه به سابقه نیکم در خوندن شعرها احتمالا بله!
    يادته چه كارتونايى پخش ميشد ؟ مدرسه موش ها این برنامه کودک داش شروع میشد یه بچه یه پروانه رو دنبال میکرد اونو یادمه... با اون که یه اردک و یه صفحه آبی میومد اول شروع برنامه کودکا... بک بک بود چی بود؟ موش و گربه مون چقد بی کیفیت بود! اونم یادمه! تبلیغات گلرنگم یادمه!
    وقتى ميخواستى برى به كلاس دوم با در نظر گرفتن اين نكته كه معلمت تغيير ميكرد چه احساسى داشتى ؟ اصلااا یادم نیس!
    شعرات رو چجورى حفظ ميكردى ؟ خیلی ساده! من همه تبلیغات تلویزیون رو از بر بودم! (البته شرمسارم! نمیدونم انگیزم چی بود!) چه رسد به شعرای کتابام
    تو درسات كى كمكت ميكرد ؟ مامانم
    كى ديكته ميگفت بهت ؟ راستى نمره هاى ديكتت چطور بود ؟ مامانم. خوب بود.
    مشقات رو فقط با مداد سياه مينوشتى يا با قرمز و سياه ؟ هردوش... با رنگی ها ذوق میکردم
    بچه مرتبى بودى ؟ نه زیاد
    راستى شما هم مبصر شدى ؟ در طول دوران تحصیل آره ولی کلاس اول فک کنم نبودم!
    جريمه هم ميشدى ؟ نه زیاد!
    رفتيم كلاس سوم ( جشن تكليف و جدول ضرب و ... )
    جشن تكليفت رو يادته ؟! جانمازت رو نگه داشتى ؟ برامون يه خاطره از جشن تكليفت ميگى ؟ آره یاااادمه... یه چیز میگم نخندین! پیشنماز نداشتیم منو کردن پیشنماز! اخه نماز خوندنم از همه بهتر بود! اصلا من از همون اول چیز عجیبی بودم!خخخخ الان خندم میگیره حتی عکساشم دارم... من جلو یه عالمه بچه پشت سرم... بعد خیلی جالبه تو عکسا همه دارن در و دیوارو نگاه میکنن تا به مهرشون!!!
    جدول ضرب رو چجورى حفظ كردى ؟ شما هم جدول ضرب رو شيرين ميدونستى ؟ (نمیدونم ) * 2
    روزه كله گنجشكى ميگرفتى ؟ آره ولی کم!
    دبستان تموم شد رفتيم راهنمايى ( يه دوستى داشتم ميگفت آخه چجورى دلشون مياد تمام خاطرات در اينجا رو رها كنيم بريم يه مدرسه ديگه ، گريه اى ميكرد بيا و ببين)
    راستى كلاس پنجم براتون جشن فارغ التحصيلى گرفتن ؟ اره ما هم از این مسخره بازیا داشتیم!
    اولين روز رفتن به راهنمايى ؟ یادم نیس!
    به خانواده نميگفتى من بزرگ شدم ؟ نه! مگه بزرگ شده بودم؟!
    به قول أكثر خانواده ها راهنمايى خيلى دوران بديه ! چرا به نظرت ؟ شما هم همين عقيده رو دارى ؟ خب بد که نیس... در واقع سخته چون همزمان با بلوغ نوجوانه...
    دوران راهنمايى براى شما چگونه بود ؟ اصلاً اين دوران رو دوست داشتى ؟ دوست دارى بازم برى اون دوران ؟ آره خیلی بخصوص کلاس دوم و سومم رو
    اون زمان براى چه كارى يا رشته اى در آينده نقشه ميكشيدى ؟ از همون کودکی میخواستم دکتر و نقاش شم!
    اگه به اون زمان برگردى به عنوان يك نوجوان چه حرفى براى نوجوان ها دارى ؟ به حرف مامان باباتون گوش کنین!!!
    ببينم اون موقع هم معلم هاتو اذيت هم ميكردى ؟ نه زیاد! همشون دوسم داشتن
    تو كارهاى فرهنگى مدرسه شركت ميكردى ؟ اگه آره چه فعاليتى ؟ آره! هرچی بود من سردسته بودم!
    تو چه درسى نمره اول بودى و تو چه درسى نمره آخر ؟ 90% مواقع بهترین نمره مال خودم بود!
    بريم سروقت دبيرستان
    علايقى كه تو راهنمايى داشتى تو دبيرستان تغيير كرد ؟ نچ! چیز بخصوصی یادم نیس!
    تو كوچه فوتبال بازى ميكردى ؟ نه دیگه بزرگ شده بودیم با اجازت!
    باز در چه درسى نمره اول بودى و در چه درسى نمره آخر ؟ بازم همون. از اول بیشتر نمره هام خوب بود... هرچی به نهایی نزدیک تر میشدم استرس برم غالب میشد بیشتر گند میزدم! پیش هم که اصلا یه پام تو مدرسه بود یه پام بیرون! نمیرفتم زیاد! میپیچوندم!
    ازين كه در پيش دانشگاهى يا چهارم دبيرستان بعضى درسها حذف ميشد چه احساسى داشتى ؟ در کل دبیرستان همه عشقم این بود که برم پیش عربی حذف شه!



    از دبيرهايى كه در پيشرفتت مؤثر بودند ؟دبیر ریاضی، زیست ، فیزیک
    يه سؤال خصوصى :
    ازون افرادى بودى كه در اين دوران زود عاشق ميشن يا نه ! راستشو بگيا !؟ عشق که نه! راستش تو دلم شاید کمی... ولی من همیشه سنگ دل بودم! به هیشکی رو نمیدادم!

  10. 4 کاربر از پست مفید masoume.a.92 سپاس کرده اند .


  11. #106
    همکار تالار بیماریها
    نوشته ها
    1,311
    ارسال تشکر
    12,105
    دریافت تشکر: 7,437
    قدرت امتیاز دهی
    31771
    Array
    masoume.a.92's: جدید33

    پیش فرض پاسخ : صندلی داغ با حضور masoume.a.92

    نقل قول نوشته اصلی توسط *FATIMA* نمایش پست ها
    نظرت در مورد راديو ؟! خوبه. میپسندم... البته اگه جذاب باشه...


    بيشتر شيرينى دوست دارى يا ترشى ؟! ترشی! شوکولات هایی که مامانم میده بهم همیشه انقد میمونه که سفت یا آب میشه! بعد میدم یکی دیگه میخوره!
    يه روز كامل زندگيت رو برامون تعريف كن كه چكارا ميكنى ؟! خب در صورتی که نه دانشگا دارم نه کارآموزی نه امتحان نه مقاله نه اتفاق مهمی پیش رومه نه کسی جز مامان و بابا خونمونه :
    صبح ساعت 9-10 پامیشم یه نیم ساعت گیج میزنم و تلویزیون نگاه میکنم بعد با بی میلی صبحانه میخورم بعد تا برم سروقت درس یا کارام ساعت 11-12 شده! خلاصه به زورم شده میرم! بعد یکم باز تو اتاقم گیج میزنم! کمی به کتابا نگاه میکنم به این نتیجه میرسم که حوصله ندرام الان. و شب درس میخونم! بعد میرم یا تو اینترنت یا بیرون خلاصه یه جور میگذرونم تا عصر! عصر پامیشم یه چای یا عصرانه و میوه میخورم بعد یه عالمه تفکر میکنم حدود 1 ساعت به کارایی که تو برنامم بذارم و لیبل کنم رو در کمدم!
    بعد احتمال قوی یه فیلم میبینم و شام میخورم! البته اگه شام بخورم! بعد میام نت... اگه در چند روز آینده امتحان نداشته باشم باز یه نیم ساعت به کتابا خیره میشم و میبینم باز حوصله ندارم دیگه ساعت 12-1 شده میخوابم!
    اما اگه یه امتحان نزدیک باشه 6-7 غروب شروع میکنم و تا1 میخونم اگه دور باشه 8-9 شب شروع میکنم و باز 1 میخوابم!
    اگه شب امتحان باشه تا ظهر برنامم همونه تا غروب هی درس میخونم هی میخوابم از 6-7 غروب تا شب فشرده میخونم بعدم تا صبح بیدار میمونم باز میخونم! ببخشید سرتونو درد آوردم! آها راستی وقتی امتحان ندارم به مامانم کمکم میکنم! درست کردن ناهار یا شام با منه! شامم که فقط خودمم... مامان بابام شام نمیخورن!

    يه بيت شعر بگو كه توش كلمه "ميخ" بكار رفته باشه با سیه دل چه سود گفتن وعظ/نرود میخ آهنین در سنگ

    به اين جمله اعتقاد دارى ؟! "افكار به اجسام تبديل ميشوند " نه! ینی مثلا من به لیوان فک کنم ! یه لیوان جلوم ظاهر میشه؟ اگه قانون جاذبه رو میگی آره شدید بهش معتقدم...

    اين عربها "چ" ندارند چجورى غطسه ميكنند ؟! جاش میگن ج!

    فرق بين هست و است چيه اصلاً ؟! نداره

    چرا تو رمان هاى ايرانى هميشه رقيب عشقى دختره آرايش غليظ به چهره داره ؟! چون واقعیت همینه فک کنم!

    چرا همه ميگن زير گاز رو خاموش كن ؟! مگه زير گاز روشنه آخه !؟ اشتبا میگن ! شوما به دل نگیر!

    واقعاً چرا اين سوپ يا و راننده تاكسى ها فكر ميكنن اگه خورد داشتيم نميداديم ؟! دقیقا این سوال منم هست!

    اصل و نسبت به کی میرسه ؟! شجره نامت رو بگو ؟ته تهش به حضرت آدم! این وسطا نمیدونم کیا بودن!

    به نظرت پیشرفت انحصاری در یک دانش برای یک فرد خوبه ؟نه نه! دوس ندارم اصلا

    حقیرترین مسئله زندگی ؟! پول

    از عهده یه مهمونی چند نفره برمیای ؟! 5 نفره!

    روی میز مدرسه چه یادگاری نوشتی ؟هیچی! همیشه عادت داشتم یادگاری دیگرانو بخونم! و فک کنم چقد بی فرهنگ بودن! البته دور از جون جمع! باز اونو میتونستم تحمل کنم... یادگاری رو درخت...

    دیگران چقدر تو تصمیم گیری هات دخیل هستند ؟نسبتا کم... تا دیگران کی باشند... خانوادم زیاد...
    تا حالا با خودت حرف زدی ؟ چه موقع ؟ چی گفتی ؟ بلند بلند؟ نه زیاد! ولی تو فکرم خب آره گاهی همه تو فکرشون با خودشون خلوت میکنند...

    یخ داغ چیه ؟

    چرا میگن عاشق داغه ؟ مثل کسی که تازه تصادف کرده میگن الا گرمی... یعنی درواقع دور از جون چیزی حالیش نمیشه! نمیفهمه تو چه مخمصه ای افتاده!

    نظرت در مورد جمله معروف چایی داغه دایی چاقه ؟ برا من که نصفش حقیقت نداره! دایی هام لاغرن جفتشون! اون یکی عزیز که نیست هم لاغر بودن!

    در مورد این ضرب المثل نظر بده : کاسه داغ تر از آش گاهی حقیقت داره... مال موقعیه که کسی تو چیزی که بهش ربط نداره از طرفین درگیر در موضوع، بیشتر شاکی میشه

    داغشو رو دلت میزارم یعنی چی ؟! یعنی همون به خواب ببینی...

    الان بحث داغ روز چیه ؟! پول!

    یه عکس داغ بذار ؟ دستم میسوزه!

    شیطون ترین آدمی که تا حالا دیدی کیه ؟ نمیدونم! الان خون به مغزم نمیرسه! فک کنم پسرخالم! 7 سالشه! من معتقدم اصلا این.... ولش نمیگم!

    نظرت در مورد پا روی دم شیر گذاشتن چیه ؟ گاهی لازمه!

    هفت شین (ش) را نام ببر ؟ شلیل! - شفت آلو - شیویدپلو! - شیشه - شرم - شب - شلغم

    چرا اکثر ایرانی ها فکر می کنن مثل اکثر ایرانی ها نیستن ؟ خخخ ! واقعا ایرانی ها متفاوت و هرکدام پدیده هستند!

    کدوم پرنده شبیه شماست ؟ نمیدونم! طوطی شاید!
    خب بریم سر وقت یه سری سؤالات در مورد بچه !!!!!!!!!!
    با این بچه ها چیکار میکنی :
    بچه شرور باهاش دعوام میشه! اصلا قبولش نمیکنم

    بچه لجباز اه این که دیگه هیچی... نمیگم... تو اذهان عمومی تاثیر بد داره بگم! شوخی کردم باهاش آروم برخورد میکنم!

    بچه گریه بکن ساکتش میکنم سعی میکنم البته!

    بچه آروم کار به کارش ندارم... فقط دوسش دارمو قربون صدقش میرم

    بچه کسل کننده از کسلی درش میارم

    بچه جیغ جیغو منم همراش جیغ میکشم تا ساکت شه!

    بچه تنبل بزور و وعده ی سرخرمن و اینا بلندش میکنم

    بچه خودخواه باهاش حرف میزنم

    بچه حسودبا اونم حرف میزنم

    بچه ناز نازو نازشو زیاد نمیکشم

    بچه حرف گوش نکن باهاش خوش رفتاری میکنم

    بچه خابالو میذارم بخوابه! ولی خب زیاد که خوابید بیدارش میکنم بازی کنیم!

    بچه خلاق تشویییییییییقش میکنم... بهش اعتماد بنفس میدم

    بچه دست به زن دار خودمو از کارش ناراحت نشون میدم
    بچه تپل میخورمش!
    دینای من با اونم بازی میکنم! ولی همش احساس میکنم کمی لجبازه...
    الان دارم ميرم مهمونى ، اگه وقت بود بازم ميام

    دیگه تاپیکو میبندن... مرسی که اومدی... بعدا تلافیشو سرت در میارم...




  12. 4 کاربر از پست مفید masoume.a.92 سپاس کرده اند .


  13. #107
    همکار تالار بیماریها
    نوشته ها
    1,311
    ارسال تشکر
    12,105
    دریافت تشکر: 7,437
    قدرت امتیاز دهی
    31771
    Array
    masoume.a.92's: جدید33

    پیش فرض پاسخ : صندلی داغ با حضور masoume.a.92



    آخیش تموم شد! دوستان ممنون از همتون بعدا به نحو های مختلف از خجالتتون درمیام!
    واقعا الان میفهمم چرا نشستم رو این صندلی! چون کلا از صندلی داغ زیاد خبر نداشتم! که پرسش شونده چی میکشه!
    این خدمت شما و البته ساغر عزیزم....

    http://pinpersia.com/wp-content/uplo...f190c10f0c.jpg
    ویرایش توسط masoume.a.92 : 27th December 2013 در ساعت 01:50 AM

  14. 6 کاربر از پست مفید masoume.a.92 سپاس کرده اند .


  15. #108
    دوست آشنا
    رشته تحصیلی
    مکانیک
    نوشته ها
    1,372
    ارسال تشکر
    3,410
    دریافت تشکر: 5,648
    قدرت امتیاز دهی
    4008
    Array

    پیش فرض پاسخ : صندلی داغ با حضور masoume.a.92

    صندلی جیز یعنی جیز حرف های تنده اما ادم می خواد که پاش بمونهوروش بشینه

  16. 2 کاربر از پست مفید farhad_jomand سپاس کرده اند .


  17. #109
    یار قدیمی
    نوشته ها
    5,480
    ارسال تشکر
    7,998
    دریافت تشکر: 20,776
    قدرت امتیاز دهی
    79813
    Array
    Sa.n's: لبخند

    پیش فرض پاسخ : صندلی داغ با حضور masoume.a.92

    دوستان عزیز
    صندلی داغ این هفته هم با حضور بانو معصومه عزیز به پایان رسید . از همه عزیزانی که شرکت کردند در صندلی داغ نهایت تشکر رو دارم و همینطور از مهمان عزیزمون masoume.a.92 عزیز سپاسگذارم که پذیرفتند این ماه مهمون صندلی داغ ما باشن و از همکاری همه دوستان خوبم متشکرم . خیلی خیلی دوست داشتیم بیشتر در کنار مهمون عزیزمون باشیم اما حیف که فرصت کافی نداریم
    امیدوارم این صندلی داغ هم مانند تمام صندلی داغ ها خوب برگزار شده باشه .
    " برای آنکه در زندگی پخته شویم نباید هنگام عصبانیت از کوره در برویم "

  18. 5 کاربر از پست مفید Sa.n سپاس کرده اند .


صفحه 11 از 11 نخستنخست ... 234567891011

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •