دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 3 , از مجموع 3

موضوع: توفیق الهی به چه معناست؟

  1. #1
    یار همراه
    نوشته ها
    1,610
    ارسال تشکر
    4,020
    دریافت تشکر: 6,802
    قدرت امتیاز دهی
    8985
    Array
    312's: جدید84

    پیش فرض توفیق الهی به چه معناست؟

    باسمه تعالي

    در فرهنگ قرآن كریم، توفیق به معنای «آسان كردن» است؛
    یعنی خدای سبحان، پیمودن راه را برای انسان آسان‌تر می‌كند؛ چه از طرف مثبت كه همان صراط مستقیم است و چه از جانب منفی كه كج راهه است.

    آن جایی كه خداوند به كسی توفیق می‌دهد، به این معناست كه گرایش قلبی او به سمت امور خداپسند، آسان‌تر می‌شود و اسباب و علل حركت در این مسیرها، برایش فراهم‌تر می‌گردد و بهتر معارف را درك می‌كند و راحت‌تر عمل می‌كند؛ البته این به معنای آن نیست كه راه گناه برای او بسته است - و الا جبر به وجود می‌آید - بلكه گناه كردن برای وی سخت است.





    عكس توفیق، حالت بی‌توفیقی است؛ یعنی به واسطه ی گناه پی‌درپی، گرایش قلبی انسان به سمت امور ناپسند، آسان می‌شود. چنین فردی، راحت دروغ می‌گوید؛ راحت به نامحرم نگاه می‌كند و با سختی، معارف الهی را می‌فهمد و عمل می‌كند؛ نسبت به مسائل معنوی، بی‌میل است؛ ترك گناه برای او سخت می‌شود و اذعان دارد كه دلم می‌خواهد گناه نكنم؛ ولی نمی‌‌تـوانم!پس توفیق در هر دو مسیر، به معنای سهولت است.

    قرآن كریم درباره‌ی گروه اول می‌فرماید:
    «فامّا من اعطی واتّقی و صدّق بالحسنی، فسنیسّره للیسری1
    و اما آن كس كه برای رضای خدا از مال خویش بخشید و تقوا پیشه كرد و نیكوترین وعده خدا را در مورد انفاق‌كنندگان راست شمرد، به زودی او را برای ورود به بهشت، آماده خواهیم ساخت و به آسایش و زندگی آسوده می‌رسانیم».2

    قرآن درباره ی گروه دوم نیز می‌فرماید:
    «و امّا من بخل و استغنی و كذّب بالحسنی فسنیسّره للعسری3
    و اما آن كس كه بخل ورزید و با گردآوری ثروت، در پی توان‌گری بود و نیكوترین وعده‌ی خدا را دروغ شمرد، به زودی او را برای دشواری و عذاب، آماده خواهیم ساخت».

    بنابراین، راه برای هر دو گروه باز است. گروه اول به راحتی كار خیر انجام می‌دهند و در عین حالی كه می‌توانند گناه كنند، گناه كردن برایشان سخت است و گروه دوم به راحتی گناه انجام می‌دهند و در عین حالی كه می‌توانند توبه كنند، توبه كردن برایشان سخت است. پس هر دو گروه با اختیار خود، مسیر حركت خود را انتخاب می‌كنند؛ هم گروه اول، توان گناه كردن دارند، ولی با اختیار خود گناه نمی‌كنند و هم گروه دوم توان توبه دارند، ولی با اختیار خود و به سختی، توبه می‌كنند یا موفق به توبه نمی‌شوند.4

    حضرت امام (قدس سره)‌در مورد ارتباط اعمالی كه انسان انجام می‌دهد و توفیق یا سلب توفیقی كه نصیب او می‌شود، می‌فرماید: «ممكن است یك نظر به نامحرم یا یك لغزش كوچك لسانی، مدت‌ها انسان را از سرایر و حقایق توحید باز دارد و از حصول جلوات محبوب و خلوات مطلوب كه قرة العین (نور چشم) اهل معرفت است، باز دارد».5




    1.لیل، آیات 5-7.
    2. برگرفته از ترجمه‌ی قرآن براساس تفسیر المیزان، سیدمحمدرضا صفوری
    3. لیل، آیه 8-10.
    4. تقریرات درس تفسیر، سوره یونس، آیة 88.
    5. شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص69.

    نكته هایی از تفسیر آیت الله جوادی آملی، مجله‌ی پرسمان، آذر 1386، شماره60
    خيانت فــقـر مي آورد



  2. 7 کاربر از پست مفید 312 سپاس کرده اند .


  3. #2
    یار همراه
    نوشته ها
    1,610
    ارسال تشکر
    4,020
    دریافت تشکر: 6,802
    قدرت امتیاز دهی
    8985
    Array
    312's: جدید84

    پیش فرض پاسخ : توفیق الهی به چه معناست؟

    بسم الله الرحمن الرحیم


    قال ابو جعفرالثانی علیه السلام:


    الْمُؤْمِنُ یَحْتَاجُ‏ إِلَى‏ ثَلَاثِ‏ خِصَالٍ‏ تَوْفِیقٍ مِنَ اللَّهِ وَ وَاعِظٍ مِنْ نَفْسِهِ وَ قَبُولٍ مِمَّنْ یَنْصَحُهُ.


    {بحار الأنوار (ط - بیروت) ج‏75 358 باب 27 مواعظ أبی جعفر محمد بن علی الجواد صلوات الله علیه ص : 358}


    .
    .
    حضرت امام محمد تقی الجواد (سلام الله علیه ) می فرماید که مومن به سه خصلت احتیاج دارد
    اول: توفیق الهی
    دوم :واعظ درونی یا وجدان ونفس لوامه
    سوم : پذیرش یند ونصیحت از دیگران .
    شرح وتفسیر
    منظور ازتوفیق الهی چیست ؟
    بعضی بر این باورند که هر عملی را که انسان عاجز از انجام آن باشد آن خود بی توفیقی است در حالی که بی توفیق کسی است که با وچود مقدمات برای انجام کاری آن کار را انجام نمی دهد اما کسی که مقدمات برای او فراهم نیست وقادر به انجام کاری نمی باشد را بی توفیق نمی گویند .
    بیان مطلب
    اگرکسی امکانات برای انجام یک عمل صالح را در اختیار دارد به عنوان مثالهم سرمایه دارد وهم از سلامت جسم بر خوردار است وهم راه باز است واستطاعت هم دارداما به زیارت نمیرود این رابی توفیق مینامند اما کسانی که یا تهی دست هستند ویااز سلامت جسم بر خوردار نیستند ویا استطاعت ندارند ویا راه برای آنان مسدود است ودر یک کلام نمی توانند اقدام به آن کار بکنند این گونه افراد رابی توفیق نمی نامند وبه بیان دیگر این که کسانی که می توانند کاری را انجام بدهند ونمیدهندبی توفیقنداما کسانی که میخواهندکاریراانجام بدهند اما نمی توانند به آنها بی توفیق نمیگویند .گاهی انسان همه چیز دارد پول سواد وقت اختیار ولی توفیق ندارد همه جامیرود ولی حال عبادت ندارد حتی عبادات ساده.
    اگر خدا بخواهد توفیق را از کسی بگیرد حال عمل را از او میگیرد که بحث دامنه داریست که این مجال جای بحث نیست فقط اشاره کنیم توفیق باید از طرف خدا داشته باشد.
    *****************

    خصلت دوم
    واعظ درونی؛نفس لوامه یا وجدان
    دومین خصلتی را که حضرت به آن اشاره فرمودند ،داشتن واعظ درونی که به آن نفس لوامه یا وجدان می گویند .
    تمام انسانها از این نعمت الهی برخوردار هستنداماکسانیکه تقوا ندارندبه تدریجاین سرمایه را از دست میدهند وبه بیانی دیگر اگر کسی بخواهدازاین نعمت الهی بهره مند باشدوبرای او باقی بماندلازمه اش این است که تقوا را پیشه کند زیرا آفت این خصلت، گناه ومعصیت است اگرانسان مرتکب گناه بشود در اثرتکرار گناه واعظ درونی ووجدان او از بین می رودبه عنوان مثال اگر یک سنگ منقوشی را در معرض عبورومرورافراد قرار دهند هر قدر هم که آن سنک ، سخت ومحکم باشد در اثر راه رفتن روی آن ، نقش های روی آن محو می شود ،اما اگر خواسته باشند نقش های برجسته ونوشته های روی سنگ آسیبی نبیند لازمه اش این است که ازرفت وآمد وپا گذاشتن روی آن جلوگیری کنند در غیر این صورت در اثر راه رفتن روی آن سائیده می شودحال مسئلۀ وجدان هم همین حکم را دارد اگرکسی بخواهد از این خصلت بهره مند باشد بایداز او مراقبت کند وتنها نیرویی که می تواند آن را حفظ کندداشتن تقوامی باشد؛زیرا انسانی که تقوا ندارد در اثر ارتکاب گناه ومعصیت دیگر برای آن وجدانی باقی نمی ماند،مانند کسانی که در اثر خوردن مال حرام دیگربی تفاوت به حق الناس می شوند ویا در اثر غیبت کردن ودروغ گفتن و...دیگربرایشان وجدانی باقی نمی ماند لذا از کلام درر بار امام نهم حضرت امام محمد تقی الجواد (سلام الله علیه )این گونه استفاده می شود که با ید تقوا را پیشه کند تا از این خصلت بهره مند بشود .
    *************************

    وقبول ممن ینصحه
    خصلت سومی را که حضرت به آن اشاره کردند،پند پذیر بودن است
    باز با کمی تأمل آن معنا شرط در این خصلت هم می باشد به این معنا که تا زمانی انسان پذیرش موعظه ونصیحت وپند را دارد که دارای تقوا باشد اما اگر انسان بی تقوا شد دیگر مصداق این آیۀ کریمه می شود:«صمُ بکم ُ عمیُ فهم لایرجعون» «کور وکر ولال وغیر قابل برگشت » می شود؛زیرااز آثار تخریبی گناه این است که انسان را کوروکرولال ودیوانه می کند واین از آیۀ قرآن استفاده می شود :
    «ولقد ذرأنا لجنهم کثیرا من الجن والانس لهم قلوب لایفقهون بها ولهم اعین لایبصرون بها ولهم اذان لا یسمعون بها اولئک کالانعام بل هم اذلواولئک هم الغافلون »=«ومحققابسیاری از جن وانس را برای جهنم واگذاریم چه آن که انها را دلهائیست بی ادراک ومعرفت ودیده هائی بی نور بصیرت وگوشهائی نا شنوای حقیقت آ نها مانند چهار پایانند بلکه بسی گمراه ترند آنها همان مردمی هستند که غافل شدند » سورۀ انعام /آیۀ 179
    گوش اگر گوش من و ناله اگر ناله توست آنچه البته به جایی نرسد البته آن فریاد است
    اگر تقوا بود واعظ برونی هم اثر میکند
    اگر روایت امام جواد(سلام الله علیه ) را بخواهیم در یک جمله خلاصه کنیم این است که :مومن احتیاج به تقوا دارد
    خيانت فــقـر مي آورد



  4. 5 کاربر از پست مفید 312 سپاس کرده اند .


  5. #3
    همکار بخش مذهبی
    نوشته ها
    4,395
    ارسال تشکر
    7,424
    دریافت تشکر: 12,850
    قدرت امتیاز دهی
    7192
    Array

    پیش فرض پاسخ : توفیق الهی به چه معناست؟

    توفیق در لغت به معنای هماهنگی میان دو چیز و در اصطلاح به معنای ایجاد هماهنگی و مطابقت توسط خداوند میان مقصود و مطلوب انسان و اسباب و عوامل رسیدن به آن در امور خیر هست. بنابراین هدف از این تحقیق، شمارش اسباب و زمینه‌هایی است که اعمال انسان را به سوی خیرات، جهت‌دهی می‌کند؛ یا اموری که موجب سلب توفیق شده و انسان را از انجام کار خیر بازمی‌دارد.

    اهمیت تحقیق بدان جهت است که خواننده متوجه شود آیا توفیق به دست خداوند است؟
    یا این که اعمال بندگان سبب توفیق یا سلب توفیق آنان می‌شود؟

    باید گفت: توفیق الهی که عامل موفقیت انسان در امور خیر هست، نیاز به مقدماتی دارد که اعمال، کردار و منش انسان در زندگی، نقش مستقیمی در آن ایفا می‌کند. از جمله عوامل زمینه‌ساز توفیق می‌توان به ایمان، تقوا، دعا و یاد و ذکر خدا و ...اشاره کرد و از عوامل سلب توفیق می‌توان به سبک شمردن حق پروردگار، اعراض از حق و بی‌حیایی و...اشاره نمود.




    عوامل توفیق:

    عواملی که به توفیقات انسان به دلیل رابطه او با خدا اشاره دارند


    1ـ توجه و عنایت خداوند:

    باید بدانیم اصل توفیق از اوست و نجات و رستگاری فقط به دست اوست نه آن که نیکی می‌کند مستغنی از احسان اوست و نه آن که گناه می‌کند و جسارت می‌ورزد از قدرت و مملکتش بیرون می رود. بنابراین از آن جا که اصل و سرچشمه توفیق و خیرات در دست اوست اولین عامل توفیق توجه و عنایت اوست و باید بدانیم حتی دعا کردن و نیایش بدون اذن و توفیق میسّر نیست. لذا امام سجاد (ع) می‌فرمایند: از بزرگ‌ترین نعمت‌ها بر ما این است که ذکر تو بر زبان ما جاری شود و این که اجازه دادی تا تو را بخوانیم و با تو راز و نیاز کنیم




    2ـ حُسن ظن به خداوند:

    یکی دیگر از عوامل توفیق و موفقیت انسان، حُسن ظن به خداوند است که موجب جریان یافتن خیرات به سوی انسان می‌شود. امام رضا (ع) می‌فرمایند: به خداوند گمان نیکو داشته باش زیرا خداوند عزوجل می‌فرماید من نزد گمان خوب بنده مؤمنم هستم و اگر گمان خیر به من داشته باشد نتایج خیر می‌بیند و اگر گمان شر داشته باشد همان طور نتیجه را می‌بیند



    .
    3ـ دین‌مداری:

    دین مجموعه قواعد و مقررات خداوند برای صاحبان خرد است که شامل اصول و فروع می‌باشد. امام علی (ع) می‌فرمایند: همان‌گونه که جسم و سایه از هم جدا نمی‌شوند دین و توفیق نیز از یکدیگر جدا نمی‌گردند



    .
    4ـ ایمان:

    رسول اکرم (ص) در تعریف ایمان می‌فرمایند: ایمان بر شناخت قلب و اقرار با زبان و عمل با اعضاء و جوارح استوار است. خداوند متعال در سوره بقره می‌فرماید: (لَیسَ اَلبرَّ اَن تُوَلّوا...)(بقره/177) در این آیه فقط به ایمان آوردن به پروردگار اکتفا نگردیده است بلکه انسان برای کسب سعادت واقعی علاوه بر خداوند به آن چه که مخلوق و متعلق به اوست نیز ایمان بیاورد و هر کدام از آن‌ها به نوعی در زندگی انسان و توفیق او برای انجام کار نیک و سعادت او تأثیرگذار می‌باشند



    .
    5ـ یاد و ذکر خدا:

    اگر کسی دائماً به یاد پروردگار باشد زنگار غفلت از قلبش زدوده شده و همواره خدا را شاهد و ناظر بر اعمال خود می‌بیند، پس، از انجام کارهایی که موجب خشم و عذاب الهی می‌شود خودداری کرده و اعمالش، مرضی پروردگار خواهد شد. خداوند متعال نیز در پاداش این بنده، او را در کارهای خیر توفیق داده و یاری خواهد کرد. امام علی (ع) می‌فرمایند: هر کس دلش را با پیوستگی یاد خدا آباد کند، کارهایش در نهان و آشکار نیکو خواهد شد



    .
    6ـ تفکر:

    از عوامل دیگری که موجب توفیق می‌شود تفکر و اندیشه در نعمت‌های خداوند است، تفکر در عالم هستی و اندیشه در نعمت‌های پروردگار از اهمیت و فضیلت بسیاری برخوردار می‌باشد و از آن به عنوان عبادت خداوند یاد گردیده است. فکر و اندیشه الهی، به انسان توفیق انجام اعمال خیر را می‌بخشد و یکی از انواع تفکر که در توفیق یافتن، نقش دارد، تدبر و اندیشه در نعمت‌های خداوند است. انسان با این نوع تفکر به یاد صاحب اصلی آن‌ها و هدف از خلقت آنان افتاده و بصیرت انسان نسبت به پروردگار، بیش از پیش افزون می‌گردد در نتیجه به عبادت حقیقی و با معرفت خداوند موفق می‌شود.



    7ـ جهاد در راه خدا:

    امام علی (ع) می‌فرمایند: هر که برای اقامه حق کوشش کند توفیق داده شود. بنابراین هر تلاشی که در این زمینه صورت بگیرد، در راستای تلاش پیامبران و ائمه معصومین (ع) خواهد بود. اگر چه شکل و نحوه این مجاهدت‌ها در هر زمان متفاوت است ولی روح آن که همان ایمان و اعتقاد راسخ به اهداف والای الهی و پایمردی و استقامت در راه به ثمر نشستن آن است، موجب می‌شود تا عوامل مادی و معنوی جهان به یاری و نصرت مجاهدین شتافته و راه‌های برون رفتن از مشکلات و سختی‌ها را برای آنان بگشاید و سرانجام تلاش و کوشش آن‌ها در کوتاه مدت یا بلندمدت به ثمر نشیند. قرآن کریم دراین‌باره می‌فرماید: کسانی را که در راه ما مجاهدت کنند به راه‌های خویش هدایتشان می‌کنیم. (عنکبوت/69)



    عواملی که به توفیقات انسان به دلیل رابطه او با خودش اشاره دارند:


    1ـ تقوا:

    دوری کردن از عوامل و اسبابی که امکان داخل شدن انسان در گناه را فراهم می‌آورد. مهم‌ترین رکن برای مصون نگه‌داشتن خود از آسیب‌های گناه هست. بنابراین تقوا عاملی است که نه تنها انسان را در انجام اعمال نیک کمک می‌نماید، بلکه انسان در قبال این تلاش و کوشش خود، از جانب خداوند شایسته پاداش و توفیقی می‌گردد که در پرتو آن بصیرت انسان در زندگی و آینده‌نگری او در تشخیص مصالح و مفاسد حقیقی افزایش می‌یابد.


    2ـ انگیزه اخلاص:

    به آن چه که انسان در قلبش از خیر یا شر قصد نماید، نیت گفته می‌شود. علاوه بر آن که ظاهر هر عملی باید نیکو و مورد رضایت پروردگار باشد باطن آن عمل که عبارت است از قصد و نیت نیز باید حسن، نیکو و خالص برای خداوند باشد. پس نیت و انگیزه خالص یکی از ارکان عمل صالح هست و اهمیت آن به گونه‌ای است که خداوند متعال برای آن پاداش در نظر گرفته و آن را به عنوان عاملی برای موفقیت و توفیق در انجام اعمال صالح و نیکو قرار داده است.


    شایان‌ذکر است، پایاننامه «توفیق و عوامل سلب آن در آیات و روایات» پژوهش پایانی «صدیقه توکلی»، برای اخذ مدرک سطح 2 حوزه علمیه حضرت حجت(عج) تهراناست که در سال 1389 دفاع شده است و استاد راهنمای آن «خانم رضایی سرشت»و استاد داورآن «حجت الاسلام تدین»است.
    اللهم عجل لولیک الفرج و العافیه و النصر


  6. 3 کاربر از پست مفید طلیعه طلا سپاس کرده اند .


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 66
    آخرين نوشته: 26th December 2013, 02:17 PM
  2. حیوان روز تولد شما کدام است؟
    توسط آن شرلی در انجمن خواندنی ها و دیدنی ها
    پاسخ ها: 29
    آخرين نوشته: 31st July 2013, 07:05 PM
  3. سوال: نظرتون راجع به فیلم جدید استاد اصغر فرهادی چی هست؟
    توسط بلدرچین در انجمن نقد و بررسی
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: 27th June 2013, 05:47 PM
  4. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 24th December 2012, 01:03 PM
  5. تولید برق از خورشید: امید یا شکست؟
    توسط hengameh در انجمن مقالات برق
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 17th April 2010, 02:21 PM

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •