دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
صفحه 2 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 42

موضوع: مجموعه اي از اشعار عاشورايي

  1. #11
    یار همیشگی
    رشته تحصیلی
    مکانیک - طراحی جامدات
    نوشته ها
    3,892
    ارسال تشکر
    3,247
    دریافت تشکر: 14,584
    قدرت امتیاز دهی
    29855
    Array

    پیش فرض پاسخ : مجموعه اي از اشعار عاشورايي

    یاران امام حسین علیهم السلام

    فخرِ بنی آدم

    اي که به عشقت اسیر، خیلِ بنی آدمند!
    سوختگان غمت با غمِ دل خُرَّمَند

    هر که غمت را خرید، عشرتِ عالَم فروخت
    با خبران غَمَت، بی خبر از عالَمند

    در شکن طُرِّه ات، بسته، دلِ عالمی است
    وان همه دلبستگان، عقده گشايِ همند

    یوسفِ مصرِ بقا در همه عالَم تویی
    در طلبت مرد و زن آمده با دِرهمند

    تاجِ سرِ بوالبشر، خاكِ شهیدان توست
    کاین شهدا تا ابد فخرِ بنی آدمند

    چون به جهان خرّمی، جزِ غمِ رويِ تو نیست
    باده کشان غمت مستِ شرابِ غمند

    گشت چو در کربلا رایتِ عشقت بلند
    خیلِ مَلََک در رکوع پیشِ لوایت خمند

    خاكِ سر کويِ تو زنده کند مُرده را
    زان که شهیدان تو جمله مسیحا دمند

    هر دم از این کشتگان گر طلبی بذلِ جان
    در قدمت جان فشان، با قدمی محکمند

    سِرِّ خدايِ اَزَل، غیب در اسرارِ توست
    سرِّ تو با سرِّ حق، خود ز اَزَل توأمند

    در غمِ جسمت« فؤاد » اشک ببارد چرا؟
    کاین قطراتِ عیون، زخمِ تو را مرهمند

    فؤاد کرمانی
    آشوبم آرامشم تویی
    به هر ترانه ای سر می کشم تویی
    بیا که بی تو من غم دو صد خزانم

  2. 6 کاربر از پست مفید م.محسن سپاس کرده اند .


  3. #12
    یار همیشگی
    رشته تحصیلی
    مکانیک - طراحی جامدات
    نوشته ها
    3,892
    ارسال تشکر
    3,247
    دریافت تشکر: 14,584
    قدرت امتیاز دهی
    29855
    Array

    پیش فرض پاسخ : مجموعه اي از اشعار عاشورايي

    یاران امام حسین علیهم السلام

    توبه ي حُر

    عاشقانه راند، باره سويِ شاه
    با تضرّع گفت: کاي باب اِله!

    تائبم، بگشا به رویم باب را
    دوست می دارد خدا توّاب را

    با دو صد عذرت به درگاه آمدم
    کن قبولم گر چه بیگاه آمدم

    با امیدِ عفوِ تقصیر آمدم
    زود بخشا گر چه بس دیر آمدم

    وحشیم آورده ام رو بر رسول
    اي محمّد! توبه يِ من کن قبول

    گر چه حُرّم، اي خداوندِ جلیل!
    لیک در پیشِ تواَم، عبدِ ذلیل

    طوقِ منّّت باز نِه بر گردنم
    می بِبَر، هر جا که خواهی بُردنَم

    چشمِ حق بین بر رخِ شه برگشود
    گفت: کاي فرماندهِ مُلکِ وجود!

    کاش صد جان بود، اندر پیکرم
    تا به جان دادن تو آیی بر سرم

    قََدْر، چِبْوََد چون من افسرده را
    اي مسیحا! زنده کردي، مُرده را

    هرگز این طالع نَبودم در حساب
    که نَوازد، ذرّه اي را آفتاب

    پلّه را کی بُوَد آن قدر و خَطَر
    کش هُمائی سایه اندازد به سر
    آشوبم آرامشم تویی
    به هر ترانه ای سر می کشم تویی
    بیا که بی تو من غم دو صد خزانم

  4. 7 کاربر از پست مفید م.محسن سپاس کرده اند .


  5. #13
    یار همیشگی
    رشته تحصیلی
    مکانیک - طراحی جامدات
    نوشته ها
    3,892
    ارسال تشکر
    3,247
    دریافت تشکر: 14,584
    قدرت امتیاز دهی
    29855
    Array

    پیش فرض پاسخ : مجموعه اي از اشعار عاشورايي

    یاران امام حسین علیهم السلام

    یارانِ حسین

    مرحبا! همّتِ قومی که چو دلبر گیرند
    به جز از دلبرِ خود از همه دل، بر گیرند

    به سرکوي وفا از سرِ هستی گذرند
    جان فداکرده که تا هستیِ دیگر گیرند

    اي خوش آن قوم که در معرکه يِ کرب و بلا
    سر سپردند که از حق سر و افسر گیرند

    چشم از دارِ فنا بسته بدان فکر و خیال
    که به اقلیمِ وفا زندگی از سر گیرند

    همه جانها به فداشان که به یک دادنِ جان
    تاجِ شاهنشهی از خسرو و قیصر گیرند

    به لبِ آبِ روان، تشنه لبان جان دادند
    تا که آب از قدحِ ساقیِ کوثر گیرند

    دفتري را که به نامِ شهدا ثبت کنند
    نام هفتاد و دو تن زینتِ دفتر گیرند

    که جز این طایفه هرگز نشنیدم قومی
    امتیاز از همه مردان هنرور گیرند

    « ذاکر » از پاي فتاده است ز بس کرده گناه
    مگر این طایفه دستش، صفِ محشر گیرند

    عبّاس جوهري (ذاکر)
    آشوبم آرامشم تویی
    به هر ترانه ای سر می کشم تویی
    بیا که بی تو من غم دو صد خزانم

  6. 7 کاربر از پست مفید م.محسن سپاس کرده اند .


  7. #14
    یار همیشگی
    رشته تحصیلی
    مکانیک - طراحی جامدات
    نوشته ها
    3,892
    ارسال تشکر
    3,247
    دریافت تشکر: 14,584
    قدرت امتیاز دهی
    29855
    Array

    پیش فرض پاسخ : مجموعه اي از اشعار عاشورايي

    عبدالله بن حسن علیهما السلام

    کشته يِ عشق

    یکی درِّ یتیم از رشته يِ عشق
    بیامد تا که گردد کشته يِ عشق

    به چرخِ دلبري بُد اولین ماه
    به مُلکِ عشق بابش دوّمین شاه

    به عجز و لابه با نیکو بیانی
    یتیم آسا به صد شیرین زبانی

    به خاكِ پايِ آن شه، سود رخسار
    بگفت: اي از تو پیدا عرشِ دادار!

    غم بی یاریت اي داورِ داد!
    مرا دردِ یتیمی بُرد از یاد
    ویرایش توسط م.محسن : 8th November 2013 در ساعت 09:48 PM
    آشوبم آرامشم تویی
    به هر ترانه ای سر می کشم تویی
    بیا که بی تو من غم دو صد خزانم

  8. 7 کاربر از پست مفید م.محسن سپاس کرده اند .


  9. #15
    یار همیشگی
    رشته تحصیلی
    مکانیک - طراحی جامدات
    نوشته ها
    3,892
    ارسال تشکر
    3,247
    دریافت تشکر: 14,584
    قدرت امتیاز دهی
    29855
    Array

    پیش فرض پاسخ : مجموعه اي از اشعار عاشورايي

    عبدالله بن حسن علیهما السلام

    تیر عشق
    تا ناله يِ « هَل مِن مُعینَت »را شنیدم اي عمو!
    از حرم تا قتلگه، با شورِ جانبازي دویدم

    بانگِ « هَل مِن ناصِرِ »تو آن چنان دل برد از من
    کآستینم را ز دستِ عمّ هام - زینب - کشیدم

    فرصتی نیکو ز« هَل مِن ناصِرَت » آمد به دستم
    تو کرم کردي که من در قُلزم خون آرمیدم

    جاي تکبیرِ اذانِ ظهر در آغوشِ گرمت
    بانگِ مادر مادرِ زهرا در این صحرا شنیدم

    کس نداند جز خدا کز غصّه يِ مظلومیِ تو
    با چه حالی از کنارِ خیمه در مقتل رسیدم

    دست من افتاد از تن، گو سرم بر پایَت اُفتد
    سر چه باشد؟! تیر عشقت را به جان خود خریدم

    تا برون از خیمه گه رفتی، دلِ من با تو آمد
    تو به رفتن رو نهادي من ز ماندن دل بریدم

    جايِ بابایم - امامِ مجتبی - خالی است اینجا
    تا ببیند من به قربانگاهِ تو آخر شهیدم

    ناله اي از سوزِ دل کردم به زیرِ تیغِ قاتل
    شعله ها در نظم عالمسوز « میثم » آفریدم

    غلامرضا سازگار (میثم)
    آشوبم آرامشم تویی
    به هر ترانه ای سر می کشم تویی
    بیا که بی تو من غم دو صد خزانم

  10. 7 کاربر از پست مفید م.محسن سپاس کرده اند .


  11. #16
    یار همیشگی
    رشته تحصیلی
    مکانیک - طراحی جامدات
    نوشته ها
    3,892
    ارسال تشکر
    3,247
    دریافت تشکر: 14,584
    قدرت امتیاز دهی
    29855
    Array

    پیش فرض پاسخ : مجموعه اي از اشعار عاشورايي

    عبدالله بن حسن علیهما السلام

    خون سرخ

    کرده در باغ رُخَت گشت و گذار عبداللّه
    داده از دست چو مويِ تو قرار عبداللّه

    ریخته اندر کف خود، دار و ندار عبداللّه
    دیده چون بر رخِ تو، خون و غبار عبداللّه

    نیست آن کس که نشیند به کنار عبداللّه

    سِپَر از دست بینداز که من میآیم
    به هواداريِ تو جاي حَسَن میآیم

    منم آن کس که ز غربت به وطن میآیم
    عوضِ نجمه کنون من به سخن میآیم

    بِسمِلِ یک سرِ مويِ تو هزار عبداللّه

    من که خورده گره اي دوست به کارم چه کنم؟
    دستخطّی چو من از باب ندارم چه کنم؟

    من که در نزدِ زنان، شوقِ تو دارم چه کنم؟
    جگرم سوخت بگو اي کس و کارم چه کنم؟

    سوخت چون شمع شب افروزِ مزار عبداللّه

    قاسم امروز که در حلقه يِ آغوشِ تو بود
    پشت خیمه ز غمِ عشق تو مدهوش تو بود

    به گمانم که دلم پاك فراموشِ تو بود
    منم آن طفل که دائم به سرِ دوش تو بود

    از چه گویی که بمانَد به کنار عبداللّه؟

    گر اسیري بروم خصم تواَم خوار کند
    واي از آن روز که دون بر همه آزار کند

    خاطرِ عمّه، توجّه، به منِ زار کند
    دشمن آن لحظه یتیمِ تو گرفتار کند

    بهتر آن است شود بر تو نثار، عبداللّه

    موسیِ واديِ شوقم، یدِ بیضا دارم
    بر روي سینه يِ تو سینه يِ سینا دارم

    نجمه کو تا که ببیند چه تماشا دارم؟
    عالَم امروز به کام است که بابا دارم

    پدر این جاست به اغیار چه کار عبداللّه؟

    شأن تو نیست که رَه بر رويِ زانو بِرَوي
    گَه به صورت بِرَوي، گاه به ابرو بِرَوي

    کو اباالفضل که با قوّت بازو بِرَوي؟
    اکبرت کو که به یک قامت نیکو بِرَوي؟

    گشته این لحظه دگر دست به کار عبداللّه

    تیرِ خود را بزن اي حرمله! بیتاب شدم
    یادِ تابوت شدم غمزده يِ باب شدم

    از غم عشقِ عمو، شمع صفت، آب شدم
    من مدالِ دمِ جان دادن ارباب شدم

    همچو اصغر شده با تیر، شکار عبداللّه

    سر اگر در قدم یار نباشد سر نیست
    خون من سرخ تر از خون علی اصغر نیست

    اي شهِ خسته! مگر مادر من مادر نیست؟!
    نجمه را شرم ز گیسويِ علی اکبر نیست؟

    نجمه را می دهد امروز وقار عبداللّه

    آشوبم آرامشم تویی
    به هر ترانه ای سر می کشم تویی
    بیا که بی تو من غم دو صد خزانم

  12. 7 کاربر از پست مفید م.محسن سپاس کرده اند .


  13. #17
    یار همیشگی
    رشته تحصیلی
    مکانیک - طراحی جامدات
    نوشته ها
    3,892
    ارسال تشکر
    3,247
    دریافت تشکر: 14,584
    قدرت امتیاز دهی
    29855
    Array

    پیش فرض پاسخ : مجموعه اي از اشعار عاشورايي

    حضرت قاسم علیه السلام

    رخِ ساقی

    درِ میخانه را ساقی گشوده
    در آن دم هوش از سرها ربوده

    همه میخوارگان مستند، بی می
    خمارند از رخِ ساقی پیاپی

    زمانی صبرِ رندان گشت غارت
    که ساقی کرد بر خُمها اشارت

    خودِ ساقی است بیش از دیگران مست
    تعالَی اللَّه، تعالَی اللَّه، از آن مست

    به دورِ می چو ساقی کرد اشاره
    ز خود بیخود شدي یک ماه پاره

    وِرا در آن میان مستی فزون بود
    رُخَش از فرطِ مستی لاله گون بود

    ز ساقی خواست جامی مرد افکن
    که آتش اَفکَنَد در جان و در تن

    بدو فرمود: تو بی باده مستی!
    تو مستِ می نیاي، ساقی پرستی

    چو ساقی دید، جانش غرقه يِ درد
    نگاهش کرد و از خود بی خودش کرد

    رها شد زین نگه از غصّه و غم
    سبو از چشمِ ساقی زد دمادم

    چو زد از چشمِ ساقی مِی پیاپی
    چه حاجت بود او را بر خُم و می

    شراب بیخودي در جان او ریخت
    چنان پر گشت، در دامان او ریخت

    شرارِ وصلِ حق در جان او زد
    بسی بوسه به رخسارِ نکو زد

    جوان بر دست و پاي ساقی افتاد
    گمانی رفت آن می خواره جان داد

    بدو نوشاند از خُمّی نهانی
    می اي صاف از سبويِ
    « لَنْ تَرانِی »

    برادرزاده را داد اذنِ میدان
    از آن رخصت برون شد از تنش جان

    چو از ساقی گرفت آن می ز احسان
    ز میخانه برون شد دست افشان

    چو ساقی داد او را می، دو باره
    بزد بوسه به دستش ماهپاره

    برادرزاده را میدان فرستاد
    برون از پیکرِ خود، جان فرستاد

    جوان در شطّی از خون دست و پا زد
    فُتاد از اسب و عمو را صدا زد

    به بالینش حسین بنشست گریان
    سرِ خونین او بنهاد دامان

    وفا بر عهد و پیمان کرد قاسم
    نثارِ عمِّ خود جان کرد قاسم

    در آغوشِ عمو دست از جهان شُست
    مَلَک بر رزمِ قاسم آفرین گفت

    حسین بر نعشِ قاسم روضه میخواند
    به رخسارش گلابِ اشک افشاند
    آشوبم آرامشم تویی
    به هر ترانه ای سر می کشم تویی
    بیا که بی تو من غم دو صد خزانم

  14. 7 کاربر از پست مفید م.محسن سپاس کرده اند .


  15. #18
    یار همیشگی
    رشته تحصیلی
    مکانیک - طراحی جامدات
    نوشته ها
    3,892
    ارسال تشکر
    3,247
    دریافت تشکر: 14,584
    قدرت امتیاز دهی
    29855
    Array

    پیش فرض پاسخ : مجموعه اي از اشعار عاشورايي

    حضرت قاسم علیه السلام

    جرعه نوش

    روزِ عاشورا به صد جوش و خروش
    قاسم آمد نزد پیرِ مِی فروش

    گفت: جامی از مِیِ نابم بده!
    تشنه يِ آبم عمو! آبم بده!

    اي مِیِ« قالُوا بَلي »را جرعه نوش!
    جرعه اي زان باده هم بر من بنوش

    طالبِ جامِ« اَلَسْتم » اي عمو!
    کن ز جامِ عشق، مستم اي عمو!

    آمدم تا اذنِ میدانم دهی
    افتخارِ دادنِ جانم دهی

    آمدم کز ناله خاموشم کنی
    بهر جنگیدن کفن پوشم کنی

    سیزده ساله ام اندر روزگار
    می کشم بهرِ شهادت انتظار

    همجوارِ اکبرِ خود کن مرا
    پیش مرگِ اصغرِ خود کن مرا

    اي عمو! هنگامِ شیدایی بُوَد
    چون نَبردِ من تماشایی بُوَد

    اذنِ جنگم دِهْ تماشا کن مرا
    مرحبا بر گو و شیدا کن مرا

    آشوبم آرامشم تویی
    به هر ترانه ای سر می کشم تویی
    بیا که بی تو من غم دو صد خزانم

  16. 7 کاربر از پست مفید م.محسن سپاس کرده اند .


  17. #19
    یار همیشگی
    رشته تحصیلی
    مکانیک - طراحی جامدات
    نوشته ها
    3,892
    ارسال تشکر
    3,247
    دریافت تشکر: 14,584
    قدرت امتیاز دهی
    29855
    Array

    پیش فرض پاسخ : مجموعه اي از اشعار عاشورايي

    حضرت قاسم علیه السلام

    یادِ پدر

    جان زهرا کربلایی کن مرا
    در رهِ قرآن فدایی کن مرا

    اي عمو! حقِّ علیِّ بت شکن
    دستِ رد بر سینه يِ قاسم مزن!

    من که جویايِ سعادت هستم
    تشنه يِ جامِ شهادت هستم

    تو که چون تاجِ سرِ من بودي
    تو به جايِ پدرِ من بودي

    اي عمو! زود بیا بر سرِ من
    خون گرفته همه يِ پیکرِ من

    آشوبم آرامشم تویی
    به هر ترانه ای سر می کشم تویی
    بیا که بی تو من غم دو صد خزانم

  18. 7 کاربر از پست مفید م.محسن سپاس کرده اند .


  19. #20
    یار همیشگی
    رشته تحصیلی
    مکانیک - طراحی جامدات
    نوشته ها
    3,892
    ارسال تشکر
    3,247
    دریافت تشکر: 14,584
    قدرت امتیاز دهی
    29855
    Array

    پیش فرض پاسخ : مجموعه اي از اشعار عاشورايي

    حضرتِ علی اصغر علیه السلام

    یارِ عشق

    اي که گرفتی به دوش بارِ غم و بارِ عشق
    باز بیا سر کنیم قصّه يِ گلزارِ عشق

    قصّه شنیدم که دوش، تشنه لبِ گلفروش
    بُرد گلی سبزپوش، هدیه به بازارِ عشق

    گل، غمِ ناگفته داشت؛ خاطرِ آشفته داشت
    چشمِ به خون خفته داشت، از غمِ سالارِ عشق

    عشوه کنان ناز کرد، وا شدن آغاز کرد
    خنده زد و باز کرد؛ دیده به دیدارِ عشق

    گر چه زمان دیر بود، تشنه لبِ شیر بود
    منتظرِ تیر بود، یارِ وفادارِ عشق!

    باغ تب و تاب داشت؛ گل، طلبِ آب داشت
    کی خبر از خواب داشت، دیده يِ بیدارِ عشق؟

    عشق زمین گیر شد؛ عرش سرازیر شد
    گل هدفِ تیر شد؛ اي عَجَب از کارِ عشق

    آن گلِ مینوسرشت بر ورقِ سرنوشت
    با خطی از خون نوشت: معنیِ ایثارِ عشق

    این گلِ باغِ خداست از چمن کربلاست
    خوابگهِ او کجاست؟ سینه يِ اسرارِ عشق

    آه که با پشتِ خم، پشتِ خیامت بَرَم
    نغمه سُراید به غم، قافله سالارِ عشق

    تازه گلِ پرپرم! من ز تو عاشقترم
    اصغرم! اي اصغرم! اي گلِ گلزارِ عشق!

    غنچه يِ خاموشِ من! زینتِ آغوشِ من!
    یار کفن پوشِ من! یارِ من و یارِ عشق!

    دشت پر از هاي و هوست؛ مشتريِ عشقِ اوست
    اي شده قربان دوست! اوست خریدارِ عشق

    خیمه به کویم زدي؛ خنده به رویم زدي
    مِی ز سبویم زدي، بر سرِ بازارِ عشق

    کودكِ من! لاي لاي! از غمِ تو، واي واي!
    گریه کُنَد هاي هاي، چشمِ عزادارِ عشق

    پر گرفت؛ عشق در او در گرفت « شَفَق » با تو
    تا نفسی بر گرفت، پرده ز اسرارِ عشق

    شفق
    آشوبم آرامشم تویی
    به هر ترانه ای سر می کشم تویی
    بیا که بی تو من غم دو صد خزانم

  20. 4 کاربر از پست مفید م.محسن سپاس کرده اند .


صفحه 2 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. مجموعه اي از غم، اندوه و تنهايي آدم ها
    توسط MR_Jentelman در انجمن نقد و بررسی ادبی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 30th November 2010, 05:56 AM
  2. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 1st November 2009, 11:01 PM
  3. معرفی: نقدي بر مجموعه داستان دوست داشتم کسي جايي منتظرم باشد
    توسط *میترا* در انجمن کارگاه داستان نویسی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 27th October 2009, 10:49 AM
  4. مقاله: مجموعه مقالات همايش آشنايي با تكنولوژي هاي نوين بهسازي لرزه اي
    توسط امید عباسی در انجمن مهندسی سازه
    پاسخ ها: 10
    آخرين نوشته: 3rd December 2008, 11:01 AM
  5. خبر: جزئيات ساخت ايمن‌ترين مجموعه سينمايي كشور
    توسط diamonds55 در انجمن آرشیو بخش هنر
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 10th November 2008, 01:31 AM

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •