دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
صفحه 3 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 35

موضوع: مسلمان دیدم ولی مسلمانی ندیدم

  1. #21
    دوست آشنا
    رشته تحصیلی
    دندانپزشکی
    نوشته ها
    783
    ارسال تشکر
    6,304
    دریافت تشکر: 5,135
    قدرت امتیاز دهی
    15585
    Array

    پیش فرض پاسخ : مسلمان دیدم ولی مسلمانی ندیدم

    دو کتاب در این مورد قابل تامل اند

    احیای تفکر اسلامی(فکر دینی در اسلام) اثر اقبال لاهوری

    پدر مادر ما متهمیم اثر دکتر شریعتی


    ویرایش توسط Majid_GC : 26th October 2013 در ساعت 05:37 PM
    "آخرین برگ این دفتر هم به پایان رسید"


  2. 6 کاربر از پست مفید Majid_GC سپاس کرده اند .


  3. #22
    دوست آشنا
    رشته تحصیلی
    مدیریت بحران - پدافند غیرعامل
    نوشته ها
    1,192
    ارسال تشکر
    3,360
    دریافت تشکر: 4,666
    قدرت امتیاز دهی
    10717
    Array

    پیش فرض پاسخ : مسلمان دیدم ولی مسلمانی ندیدم

    نقل قول نوشته اصلی توسط Majid_GC نمایش پست ها
    احیای تفکر اسلامی اثر اقبال لاهوری

    پدر مادر ما متهمیم اثر دکتر شریعتی
    از ورود شما به این بحث اساسی شخصا سپاسگزارم...آقا مجید میشه لطفا کمی درباره این دوکتاب و کلیت حرفهاش توضیح بدی ( البته اگه ممکنه ممنون میشم)
    چه حس قشنگیه در تاریکی های خطرناک این دنیا...با اطمینان خاطر و آرامش ،دستت در دستان خدا باشه...(محسن مهابادی زاده)




  4. 6 کاربر از پست مفید محسن مهابادی زاده سپاس کرده اند .


  5. #23
    دوست آشنا
    رشته تحصیلی
    دندانپزشکی
    نوشته ها
    783
    ارسال تشکر
    6,304
    دریافت تشکر: 5,135
    قدرت امتیاز دهی
    15585
    Array

    پیش فرض پاسخ : مسلمان دیدم ولی مسلمانی ندیدم

    نقل قول نوشته اصلی توسط نیماماهان نمایش پست ها
    از ورود شما به این بحث اساسی شخصا سپاسگزارم...آقا مجید میشه لطفا کمی درباره این دوکتاب و کلیت حرفهاش توضیح بدی ( البته اگه ممکنه ممنون میشم)


    قسمت هایی از پدر مادر ما متهمیم :
    ....
    به سخنم آنچنانچه قرآن مى گويد گوش كنيد: "فبشر عبادالذين يستمعون القول فيتبعون احسنه" (مژده ده بندگانى را كه به حرف گوش مى كنند و بعد هرچه را درست تر يافتند تاييد مى كنند و دنبالش را مى گيرند)، "اولئك الذين هديهم الله و اولئك هم اولواالالباب" (اينهايند آدمهايى كه خدا به راهشان آورده و اينهايند كه شعور دارند).
    من آمده ام به نمايندگى-اين طبقه تحصيل كرده بى دين- نه تنها بى دين و بيگانه با دين شما، بلكه بيزار از دين و عقده دار نسبت به مذهب، و فرارى، كه به هر مكتبى، به هر شعارى و به هر فلسفه ديگرى متوسل مى شود و پناه می برد، از ترس مذهب شما- به نمايندگى از اينها، به شما كه مسوول مذهب و ايمان خودتان و و زمان خودتان، خانواده خودتان و جامعه خودتان هستيد، بگويم: براى چه طبقه من و گروه من از شما بيزار شده، از شما بيگانه شده و شما با او بيگانه هستيد و نمى توانيد با هم يك كلمه سخن بگوييد؟ به مادرها بگويم كه براى چه دختر شما نمى تواند با شما حرف بزند و شما هم نمى توانيد با دخترتان حرف بزنيد،...
    و به پدرها بگويم كه فرزند شما نه به عنوان يك فساد اخلاقى، بلكه با دلايل و علل فكرى و اعتقادى، از شما فرار كرده و با شما بيگانه شده است. و همچنين بر سر شما بعنوان معتقدان امروز به اسلام و تشيع، و بعنوان كسانيكه در عصر لامذهبى و بى ايمانى در جهان، ايمانتان را نگه داشته ايد و مدعى حفظ اعتقاد و عمل به دينتان هستيد، بنابر اين مسووليت شيعه بودن و مسلمان بودن و دين دار بودن داريد و به تصريح قرآن هم در راه نجات خود و هم خاندان و فرزندانتان بايد بكوشيد، فرياد زنم كه: "قوا انفسكم و اهليكم نارا"! ( خودتان را و اهلتان را از آتش نگاه داريد!) من آمده ام اتهامات گروهى را كه پسر شما و دختر شما است (بعنوان نماينده آنها) بخود شما بگويم، و اين نمايندگى را از من بپذيريد، براى اينكه من نه با آنها همفكر هستم كه به نفع آنها و طبق عقايد آنها صحبت كنم، و نه هم در گروه شما و در اين طبقه شما وابستگى دارم تا به مصلحت شما و اوضاع و احوال اينجا صحبت بكنم...
    اى پدر من، اى مادر من!
    دين تو، مذهب تو و همه اعمالى كه بنام دين و مذهب انجام می دهى و همه عقايدى كه كه بنام دين و مذهب دارى، همه اش بيهوده و زيان آور است!

    ... دين تو عبارت است از يك نيرويى كه ترا از دنيا و از پيش از مرگ غافل مى كند و همه دلهره و وسواس و ترس و كوشش و مسووليت و تلاش ترا متوجه مرگ و بعداز مرگ مى كند، و من بعنوان جوان امروز، روشنفكر امروز، تحصيل كرده امروز، به "پيش از مرگ" كار دارم، و دين تو هيچ سخنى درباره پيش از مرگ بمن نگفته، به تو هم نگفته، تو هم نمى دانى، تو مى گويى: اين عقايد و اعمال دينى من به اين درد مى خورد كه جواب نكير و منكر را بدهم، وقتى سرم را در گور، برخشت و خاك لحد گذاشتم، در آنجا فوائدش روشن مى شود،...
    تو دين "نه" به من دادى، پدر، مادر! من دختر تو بودم، راههايى كه بمن نشان دادى، پيشنهادهايى كه داشتى، شكل زندگى و ارزشهاى اخلاقى يى كه به من ارائه كردى، اين است: نرو، نكن، نبين، نگو، نفهم، احساس نكن، ننويس، نخوان، نه، نه، نه،...! اينكه همه اش "نه" شد؟! من به دنبال دين "آرى" هستم كه به من نشان بدهد كه چه بكن، چه بخوان، و چه بفهم! بقول يكى از نويسندگان: واى بحال دينى كه "نه" در آن بيشتر است از "آرى"! و از تو من يك "آرى" نشنيدم!
    پدر، مادر، بزرگتر...!
    كتابى براى "نخواندن"! قرآنى كه تو به آن معتقدى به چه كار ما مى آيد؟ من نمى دانم در آن چه هست و تو خودت هم نمى دانى تويش چيست! از اين جهت من كافر و توى مومن هر دومان همدرس هستيم، منتهى من به آن كار ندارم (چون كتابى كه بدرد خواندن نخورد به چه درد مى خورد؟) اما تو مرتب مى چسبانيش به چشمت و سينه ات، به پهلويت، به قنداق بچه ات و به بازوى داداشت و به بالش مريضت، تا آن جا كه من ديده ام، اين كتاب براى تو فقط مصرفش هميشه اين بوده كه: وقتى كه از خانه ات بيرون مى آيى، چند جمله از آنرا به قفل در خانه ات پف مى كنى! من يك قفل فنى و محكم مى خرم كه اصلا احتياج به پف نداشته باشد، با تكنيك بسته شود نه با پف! تو براى سلامت و مصونيت جمله هايى از آنرا دور خودت پف می كنى، يا نسخه هايى از آن را به آستر جليقه ات مى دوزى يا بگردن خودت يا گاوت مى آويزى! من مى روم واكسن مى زنم و از دكتر متخصص نسخه دوا مى گيرم، بنابر اين به "قرآن تو" نيازى ندارم!

    مادر! نماز تو يك نوع ورزش تكرارى است بدون هيچ اثر اخلاقى و اصلاح عملى ... كه صبح و ظهر و شب انجام مى دهى اما نه معانى الفاظ و اركانش را مى دانى، نه فلسفه حقيقى و هدف اساسى اش را مى فهمى...
    پدر، مادر! نماز تو يك نوع ورزش تكرارى است بدون هيچ اثر اخلاقى و اصلاح عملى ... كه صبح و ظهر و شب انجام مى دهى اما نه معانى الفاظ و اركانش را مى دانى، نه فلسفه حقيقى و هدف اساسى اش را مى فهمى...
    تمامى نتيجه كار تو و آثار نماز تو اين است كه پشت تو قوز درآورد و پيشانى صافت پينه بست و فرق من بى نماز با تو نمازگزار فقط اين است كه من اين دو علامت تقوى را ندارم!
    در مكه، اين همه وسواس داشتى براى اينكه در موقع طواف، نوك شانه چپت با خانه كعبه دقيقا محاذى باشد، اگر يك ميليمتر انحراف پيدا كند همه چيز باطل مى شود، حتى بسيارى از مردها شانه زنشان را مى گيرند و به طرف خانه راست نگه مى دارند كه منحرف نشود و گويى حج يك عمل الكترونيكى و ماشينى پيچيده اى است كه همه هوش و حواس بايد متوجه مسائل تكنيكى و فنى كار باشد و اگر يك كمى در فرم كار غفلت شود منفجر مى شود! در صورتيكه باز مى شنوم كه خودتان مى گوييد پيغمبر سوار بر شتر وارد مسجدالحرام شد و سواره طواف كرد!
    هميشه و همه جا، تمام هوش و حواست سر همين فرماليته هاى تكنولوژيك بود، هزار تا سوال كردى كه: "چه جور؟" يكبار نپرسيدى: "چرا؟".
    هميشه و همه جا، تمام هوش و حواست سر همين فرماليته هاى تكنولوژيك بود، هزار تا سوال كردى كه: "چه جور؟" يكبار نپرسيدى: "چرا؟"....
    در همين "سعى" مى رفتم، يكى از همسفرهاى من كه طبيبى دانشمند و هنرشناس و حساس بود، مى گفت "براى اولين بار احساس كرده ام كه چقدر در اين حج عمق وجود دارد، و اسلام اين همه داراى انديشه و معنى است و هرگز فكر نمى كردم مذهب اين همه فكر و فلسفه و عمق و فرهنگ داشته باشد"، و به شدت تحت تاثير اين همه معنويت و اين همه احساس و اين همه انديشه و اين همه عمق تاثير و وزن مسووليتى كه حج بر سرشت و زندگى آدم آگاه مى گذارد، قرار گرفته بود و از اين رو، بر روى هر نكته اى تامل بسيار می كرد و از هر عملى مى پرسيد و همه چيز را سرشار معنى و عمق و شعور مى يافت.
    نزديك من سعى می كرد و غرق انديشه و احساس بود و چون دقيق بود، كتابى را، از همانها كه مخلوطى است از مناسك و دعا و زيارتنامه و غيره، گشوده بود و آن چه را به سعى مربوط بود مى خواند. ناگهان، با شگفتى از من پرسيد: فلانى، اينجا يك چيزى نوشته نمى فهمم يعنى چه؟ پرسيدم: چه نوشته؟ گفت: نوشته است "در سعى چهارم، روى پله چهارم طفا اگر بايستى، اين ورد را بخوانى پولدار مى شوى"! خجالت كشيدم كه يك جوان روشنفكر دانشمند و حساس كه معنى"ارزش هاى انسانى" و "زيبايى هاى روح" و "سرمايه هاى شعور و دانش" و هنر و ايمان و عشق را می فهمد و اسلام و بويژه حج به تازگى اين همه برايش زيبايى و عمق و آبروى علمى پيدا كرده، با چنين چيزهايى كه نياز پول پرستهاى بى عرضه بدبخت و عاجز را برآورده مى كند برخورد كند. براى توجيه، گفتم: نه دكتر، اين حرفها را همين كتاب فروشها كه اين كتابها را نزديك حج تاليف مى كنند نوشته اند، پشت جلد را نشانم داد و نام مولف را. پشتم لرزيد، تنها جوابى كه دادم اين بود! كه راه افتادم و به سعى ام ادامه دادم...، با چه سرعتى!
    آرى بابا، مثل اينكه تمام كوشش ها اين بود، كه هيچ جاى دين به درد دنيا نخورد، تمامش مصرفهاى اخروى داشته باشد و اين چه موفقيتى براى دنياداران! و چه قرص خوابى براى دردمندان و دنيازدگان!
    من، پدر، مادر، بدنبال قهرمانى هستم كه در اين دنيا مرا نجات بدهد و در اين زندگى و سرنوشت محكوم و جهنمى فعلى ام از من شفاعت بكند. براى من و سرنوشت زار من چه نتيجه داشت اين كربلاى تو؟ تو بمن يك كتابى را نشان دادى كه تازه در قم تاليف يافته و گفتى مطالب اساسى و مهم را نويسنده اى كه خودش و اخويش متخصص انقلاب كربلايند، اين جا نوشته، من خواندم، كتابى با نامى بزرك و با حجم زياد و قطر زياد، اسمش هم "دفاع از حسين شهيد"!
    در اين كتاب نوشته بود: اين قيام حسينى خيلى ارزش داشته براى همه انسانها!
    نتيجه هايش دو نوع است:
    1 - نتيجه هاى معنوى 2 - نتيجه هاى مادى اما نتايج معنوى، بزرگترينش اين است كه: اگر يك عده محقق جمع بشوند و فهرستى تهيه كنند از اسم تمامى زنها و مردهايى كه بعلت گريه بر امام حسين، در روز قيامت، همه گناهانشان بخشيده شده و به بهشت رفته اند، شمارش از ميليون ها نفر تجاوز مى كند. اين نتيجه معنوى انقلاب!!
    اما آثار ماديش از اين هم جالب تر است، و لابد همه اقتصاد دانان و سرمايه داران غرب تعجب مى كنند از اين همه نتايج اقتصادى قيام امام حسين!
    پدر! مادر! و آقاى نصيحت گوى خوشفكر مذهبى، كه مى چويى امثال اين كتابها انحرافى است و حقيقت اسلام اين نيست كه اينها مى گويند! من يك دانشجوى علوم هستم، يك استاد و مترجم و نويسنده در زمينه هاى ديگرم، متخصص و مجتهد نيستم كه بروم خودم حقايق و اسرار را از سرچشمه هاى اصلى تحقيق كنم، من مهندسم، طيببم، جامعه شناس يا اديب يا اقتصاد دانم، اين كتاب و امثال اين، كتاب مذهبى شما است، نويسنده اش لباس رسمى مذهبى دارد، منبر می رود، مبلغ رسمى دين شما است، وابسته به كانون علمى مذهب شما است، توى كتابش هم چندين دست خط از علماى مشهور و روحانيون برجسته چاپ شده، يك نفر هم از دانشمندان شما كوچكترين انتقادى به او يا كتابش نكرده! حالا من كجا بروم تحقيقات تاريخى و فلسفى و مذهبى پيچيده بكنم و من مهندس يا طبيب يا دانشجو به اين نتيجه برسم كه اين حرفها با حقيقت اسلام اوليه سازگار نيست! نتيجه اى كه علماى رسمى و مبلغين رسمى شما به آن نرسيده اند!...
    تمام شد! آرى، تمام شد! به من حق نمى دهى پدر، مادر! حق نمی دهى كه اينها همه را كنار بريزم و بروم دنبال كار و زندگيم، دنبال علم و فكر و فلسفه و ادبيات و هنر؟...


    خوب، حالا ديگر نمى دانم چه صحبت كنم، و به نمايندگى چه كسى صحبت كنم! چون ديگر نه نماينده آن نسلم كه تا كنون پيامشان را به شما گفتم، زيرا كه با آنها هم عقيده نيستم، و نه به نمايندگى قطب مذهبى و قشر مذهبى و شخصيتهاى مذهبى و محافل مذهبى اين جامعه مى توانم حرف بزنم، به اين جهت كه مرا به نمايندگى خودشان قبول ندارند و بعنوان يك بلايى كه آمده و خدا رفعش كند، تلقى مى كنند. اما حالا شما فقط قضاوت كنيد چه وضعى دارم.
    ...
    1) عدل 2) امامت
    اين همان نيست كه تو در مكتبهاى ديگر مى جويى؟ و همان نيست كه براى جامعه خويش و براى بشريت آرزو مى كنى؟
    شيعه بر همين دو پايه استوار است، اما چه كنم كه اين دو اصل را از معنى خودش انداختند، يعنى اسم آن را حفظ كردند و رسمش را نفى!!!
    اگر فريبكاران كه اين دو را، بى معنى و بى اثر كردند، بجاى اينكه معنى اين دو را برداشتند، اصلا لفظ آن را بر مى داشتند و بجايش اصطلاح ديگرى، مثل تقيه و عبادت و رياضت و غيره را مى گذاشتند، من مى توانستم امروز خطاب به روشنفكران و خطاب به توده نيز فرياد بزنم كه: نه! اصول شيعه اينها نيست، عدل است و امامت است! اما بدبختى ما اين است كه، اين دو لفظ را گذاشتند، اما، معنى آن را مسخ كردند، طورى كه نه عدالتش به درد عدالت مى خورد و نه امانتش بدرد امامت

    "آخرین برگ این دفتر هم به پایان رسید"


  6. 5 کاربر از پست مفید Majid_GC سپاس کرده اند .


  7. #24
    دوست آشنا
    رشته تحصیلی
    مدیریت بحران - پدافند غیرعامل
    نوشته ها
    1,192
    ارسال تشکر
    3,360
    دریافت تشکر: 4,666
    قدرت امتیاز دهی
    10717
    Array

    پیش فرض پاسخ : مسلمان دیدم ولی مسلمانی ندیدم

    نقل قول نوشته اصلی توسط Majid_GC نمایش پست ها
    قسمت هایی از پدر مادر ما متهمیم :
    بسیار عالی و قابل تامل بود ..ممنون از شما
    چه حس قشنگیه در تاریکی های خطرناک این دنیا...با اطمینان خاطر و آرامش ،دستت در دستان خدا باشه...(محسن مهابادی زاده)




  8. 3 کاربر از پست مفید محسن مهابادی زاده سپاس کرده اند .


  9. #25
    همکار تالار مهندسی کامپیوتر
    رشته تحصیلی
    نرم افزار
    نوشته ها
    553
    ارسال تشکر
    4,992
    دریافت تشکر: 4,497
    قدرت امتیاز دهی
    21728
    Array
    ارگان's: جدید134

    پیش فرض پاسخ : مسلمان دیدم ولی مسلمانی ندیدم

    به نظر من داریم بد میشیم چون دینمونو پیدا نکردیم داریم ازش دورتر میشیم
    اسمه اسلامو فقط داریم نسل به نسل به یدک میکشیم
    اما خودمون نرفتیم تحقیق کنیم این دینی که من دارم ینی چی؟ از کجا اومده؟ چه شرایطی داره؟
    و یا چه فرقی با ادیانه دیگه داره؟
    فک کنم کمتر کسی حوصله کرده باشه بره با تمامه ادیان ها آشنایی پیدا کنه و اونو با دینه خودش بسنجه ببینه کدوم کامل تره یا بهتره یا اصن بره دینه خودشو بطور کاملو گسترده بشناسه
    ماها فقط اونجایش که به نفعمونه میگیم مسلمون اگه پای منفعت درمیون بیاد دیگه اسلام رنگی نداره برامون.
    منزه است خداوندي كه برطرف كننده ي غم هاست.غم و مشكل مرا برطرف كن بر ضعف و كمي چاره ام رحم كن و مرا از جايي كه گمان نميكنم روزي ده اي رحم كننده ي رحمت كنندگان

  10. 2 کاربر از پست مفید ارگان سپاس کرده اند .


  11. #26
    کاربر فعال سایت
    رشته تحصیلی
    کلام,فقه,اصول,
    نوشته ها
    4,108
    ارسال تشکر
    27,914
    دریافت تشکر: 19,740
    قدرت امتیاز دهی
    0
    Array
    kamanabroo's: جدید150

    پیش فرض پاسخ : مسلمان دیدم ولی مسلمانی ندیدم

    با سلام و تشکر از ایجاد بحث

    ابتدا باید بگم که در سوال شما یه مقدار بزرگ نمایی شده نسبت به اینکه مسلمانها دارند از دین و اخلاق دور می شوند..
    برعکس ؛
    من همچین احساسی ندارم
    بلکه میبینم که یک گرایش فکری ایجاد شده که غالبا دوست دارند که با فکرو تامل دین را بفهمند و عمل کنند. نه فقط و فقط از روی تعبد.

    اول برای دین داری عقلانیت لازم است و بعد هم تعبد.

    به نظرم بهتر بود که بحث اینگونه شروع می شد که علت دوری بعضی از مسلمانها از آموزه های دینی و اخلاقی در اجتماع و زندگی فردی چیست؟

    و اینکه بحث برده بشه روی اینکه شیعیان اینجوری اند.. بنده مخالفم چون این رویکردی که ازش حرف زدین در غیر مسلمان ها و غیر شیعه ها به مراتب بیشتره.

    -----------
    و اما نسبت به اون بخشی که میشه قبول کرد که هست:

    اینکه این دور شدن از اخلاق در بین مسلمانها وجود دارد این یک امر طبیعی است (هر چند گرایش به اخلاق و درستی خیلی بیشتر است) که در همه جا هست. و مسلما ربطی به دین ندارد (البته منظورم این نیست که شما گفتین به دین ربط دارد ها) بلکه به مسلمانی ما ربط دارد و به زمینه هایی که موجب می شود برخی از آموزه های دینی فاصله بگیرند و به ظرفیت هایی که برای خودمان ایجاد نکردیم و درک و فهمی که باید بهش می رسیدیم و نرسیدیم از دین و مسلمانی..


    هر کسی در دینداری خودش یکسری ملاک هایی دارد که بهتر است برای اینکه در مسلمانی و ارزشی بودن , به واقع نزدیک تر باشد باید دین خود و اعتقادات خودش را به دین یا اهل دین (علما و بزرگان دینی) عرضه کند و راه های خوب بودن رو آنگونه که دین بیان کرده بپیماید.

    وقتی ما یک محور برای خوب بودن و مسلمان بودنمان درنظر نگیریم فقط به آنچه خودمان تصور می کنیم درست است عمل می کنیم و از آنجاییکه همه در یک مورد مشخص یک نظر ندارند بلکه نظرات و درک و پیشنهادات متفاوت است بهترین و مطمئن ترین راه این است که ما به دین و راهی که خداوند در قرآن برای ما روشن کرده عمل کنیم.

    بله این انتقاد به ما مسلمان ها وارد است که خوب مسلمانی نمی کنیم اما انتظار داریم که خداوند درحق ما خدایی را تمام کند!!!

    و اگر این اتفاق نیفتد برای خود دلیلی برای هتاکی و بی دینی و.. می آوریم و دل خودمان را راضی می کنیم و هر آنچه که دوست داریم عمل می کنیم و می گوییم.

    یکی دیگر از علتهایی که موجب می شود ما نسبت به مسلمانی خود مقید نباشیم این است که برای خوب بودنمان (هرچند ناخودآگاه) شرط می گذاریم! شرط این که حتما زندگی ما رو به راه باشد.. همه با ما خوب رفتار کنند... همه چیز بر وفق مراد باشد..

    که باید به این مسئله فکر کنیم که خداوند نه به نماز مانیاز دارد.. نه به عبادت ما.. و نه به خوب بودن ما .. که برایش شرط بگذاریم . بلکه تمام این راه ها را خداوند برای ما روشن کرده که در زندگی دنیا هم آرامش روحی داشته باشیم و هم بتوانیم درست فکر کنیم و درست عمل کنیم.

  12. 3 کاربر از پست مفید kamanabroo سپاس کرده اند .


  13. #27
    دوست آشنا
    رشته تحصیلی
    مدیریت بحران - پدافند غیرعامل
    نوشته ها
    1,192
    ارسال تشکر
    3,360
    دریافت تشکر: 4,666
    قدرت امتیاز دهی
    10717
    Array

    پیش فرض پاسخ : مسلمان دیدم ولی مسلمانی ندیدم

    نقل قول نوشته اصلی توسط kamanabroo نمایش پست ها
    شرط این که حتما زندگی ما رو به راه باشد.. همه با ما خوب رفتار کنند... همه چیز بر وفق مراد باشد..
    بله ممنون از نظرات خوب شما
    یه نکته به یادم اومد که مثال بزنم مردم کره شمالی و چین و ژاپن رو که این همه بلا سرشون اومده و هر روز داره میاد ولی از اخلاق و انسانیت چیزی کم نذاشتن ...من با اینها برخورد داشتم ....بهشت را به بها دهند نه بهانه
    چه حس قشنگیه در تاریکی های خطرناک این دنیا...با اطمینان خاطر و آرامش ،دستت در دستان خدا باشه...(محسن مهابادی زاده)




  14. 2 کاربر از پست مفید محسن مهابادی زاده سپاس کرده اند .


  15. #28
    در انتظار ایمیل تایید(ثبت نام ناقص)
    نوشته ها
    89
    ارسال تشکر
    28
    دریافت تشکر: 289
    قدرت امتیاز دهی
    0
    Array

    پیش فرض پاسخ : مسلمان دیدم ولی مسلمانی ندیدم

    نقل قول نوشته اصلی توسط نیماماهان نمایش پست ها
    دروووووووووووودبر همه بزرگواران
    یه موضوع که به نظرم خیلی قابل تامله :
    ما مسلمانها و تمام اقلیتهای مذهبی در این کشور با تمام شرایط خاص خودش ، داریم با هم زندگی میکنیم...گرانی و تورم و هزار تا مشکل دیگه برای مسلمانها هست و برای اقلیتهای مذهبی گرامی هم هست
    حال چرا ما اینقدر داریم روز به روز از سجایای اخلاقی انسانی ( و نه حتی اسلامی) دور و بی توجه تر و بی رحم تر میشیم ...ولی پیروان این مذاهب و فرقه های دیگه به عنوان انسانهای شریف و قابل اعتماد دربین ما شهرت دارن و انصافا هستن..مگه این شرایط زندگی برای اونها نیست ؟؟؟ پس چرا اونها عوض نشدن؟؟؟
    سلام

    bebinid duste aziz dar jame'eye emruzi din va dindari rahe khodesh ra peida karde

    hesabe din az karhaye ruzmare joda shoda ast (gheir az javamei mesle irane khodemun).

    albate dar keshvare ma dustane hokumati say daran amizehaye dini ra ba har vasilei hatta zur varede zendegi konand.albatte bishtare amizehaye eslam mesle har dine asmanie digar amizehaye akhlagi hastand.

    moshkelati k shoma onvan kardid bishtar moshkelate ejtemayi hastand ta mazhabi.ama masulin keshvar ba siah namayi va ba estefade az nagshe mazhabi khod say darand in zaf dar hokumat ra k amale asli khodeshan hastand, ba zaf dar dindari k motavajehe mardam hast pushesh dahand.

    1 mesal baratun mizanam.omidvaram b kasi bar nakhore

    hame midanim ijade sar o seda kari na hanjar va gheire akhlagist

    barha shode k niruye entezami va rahnemayi va ranandegi mashinhayi ra be dalile sedaye bolande musigi va ... jarime kardand.vali ijad sar o seda va mozahemat ba parchame emam hosein az didgahe agayan savab ham darad

    ya fatvahaye akhire chan tan az maraje taglid k bishtar janbeye siasy va egtesadi darad dalil ba estefade az nofuze dini baraye kam asar jelve dadane zafe hokumatie modiran va masulin hast.

    va besyari digar mesal faravan ast

    hal chera agaliatha be gole shoma tahte tasire jaryanate mosalmanae jame'eye ma garar nadarnd javabash mobarhan ast

  16. 3 کاربر از پست مفید A S L A N سپاس کرده اند .


  17. #29
    دوست آشنا
    رشته تحصیلی
    مدیریت بحران - پدافند غیرعامل
    نوشته ها
    1,192
    ارسال تشکر
    3,360
    دریافت تشکر: 4,666
    قدرت امتیاز دهی
    10717
    Array

    پیش فرض پاسخ : مسلمان دیدم ولی مسلمانی ندیدم

    درود

    چند هفته پیش توسط عده ای مورد سوء قصد واقع شدم و آسیب دیدم ولی خداروشکر جدی نبود....اما نکته ای که خیلی قابل تامله اینه که در زمان درگیری ، تردد افراد رو در اطرافم حس میکردم و کمی هم میدیدم ولی این افراد فقط نگاه کردن و رفتن...

    به راحتی ممکن بود من کشته بشم و تموم//////

    چرا مردم ایران اینجوری شدن؟؟؟؟ قبلا اگه کسی در ملا عام مورد ضرب و شتم قرار میگرفت و یا درگیر میشد ، مردم اگر درگیر هم نمیشدن ولی طرفین درگیر رو جدا میکردن تا ببینن داستان چیه...

    الان همه بی تفاوت فقط نگاه میکنن و نهایتا میگن( آخی طفلکی رو کشتنش!!!)

    چه بلایی داره سر انسانیت میاد؟؟؟؟
    چه حس قشنگیه در تاریکی های خطرناک این دنیا...با اطمینان خاطر و آرامش ،دستت در دستان خدا باشه...(محسن مهابادی زاده)




  18. 2 کاربر از پست مفید محسن مهابادی زاده سپاس کرده اند .


  19. #30
    کاربر اخراج شده
    رشته تحصیلی
    مدیریت دفاعی
    نوشته ها
    4,430
    ارسال تشکر
    5,018
    دریافت تشکر: 13,826
    قدرت امتیاز دهی
    0
    Array
    Capitan Totti's: جدید40

    پیش فرض پاسخ : مسلمان دیدم ولی مسلمانی ندیدم

    این ریا کاران مبتذل و خدا نشناسند
    که ما رو به این روز انداختند!!
    حضرات ریا باید جواب بدن!!

  20. 2 کاربر از پست مفید Capitan Totti سپاس کرده اند .


صفحه 3 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •