سلام به ایندت فکرکن به ارزو هایی که داری
به هرچیز قشنگی که دوروبرته
سلام به ایندت فکرکن به ارزو هایی که داری
به هرچیز قشنگی که دوروبرته
زندگی بهتر ازاین نمیشه
سلام
اون کلیپ ذهن شما رو نا آروم کرده سعی کنید اون تصاویر رو از ذهنتون بیرون کنید
بهتره وارد فضاهای تاریک و بسته نشید
شما نگران از دست دادن عزیزانتون هستید!
این ترس ها احتمالاً قبلاً وجود داشتن و کلیپی که شما مشاهده کردید تنها باعث تشدید ترس های شما شده
شما باید پیش یه متخصص برید
سلام
خوبین ؟
فقط تنها علتش اینه که شما اون فیلم رو دیدین ؟ یعنی دقیقا از همون موقع شروع شد ؟؟
وقتی شبها میخوابی فکر میکنی ممکنه الان نزدیکانت دیگه اتفاقی براشون بیفته و آخرین شبی هست که میبینشون ؟
برای از بین بردن این افکار چیکار میکنی ؟؟
راجع به اینا با کسی هم صحبت کردین ؟؟
وقتی این افکار میاد تو ذهنت چه احساسی بهت دست میده ؟؟
فقط راجع به همین موارده افکارت ؟؟ بیشتر چه مواقعی میاد تو ذهنت ؟؟( نوع افکارتون رو مشخص کنید )
ممنون میشم به این سوالات پاسخ بدین....تابعد
آقای عبد الله با حرفاتون اللخصوص قسمت های رنګی بسیار موافقم ولی من حرفم این نیست که توشه ای بر نداریم و ... ، من میګم با تفکر در آفرینش پی به جهان ببریم نه با ترس از جهنم و امید به بهشت ، نه با هراس از مارهای شب اول قبر و دلخوشی به دیدن بهشت برزخی و ...
راه سخت نیست اګر آسون ببینیم !
راهش خیلی راحته فقط ما انسان هاییم که سر خودمون رو به این متعلقات ګرم می کنیم ، اګر چه از این دنیا نیز باید لذت برد ، این یک سفره که باید مد نظر داشته باشیم : سفر باعث خوشحالی است نه مقصد !!!
منظورم اینه که نباید افراط بیش از حد به خرج بدیم ...
خدا مثل مادریه که فرزندانش رو با کوچکترین وسایل بند می کنه و اګه دقت کنیم این فرزندان ګاهی که از مادر دور می شن ، متوجه می شن !!!
و در قالب مثال ګریه می کنند ( همون توبه ) و رو به سوی مادر می کنند !
شرمنده خیلی از بحث دور شدیم
سلام گلبرگ جان
راستش پارسال ما یک مشاور داشتیم توی مدرسه
خودش میگفت من که حدودا پشت کنکوری بودم از همین فکر ها می کردم
همش استرس داشتم که نکنه مامانم طوریش بشه ، نکنه بابام چیزیش بشه یا اطرافیانش رو یک وقت از دست ندم
خلاصه میگفت که حساس شده بودم روی همه و مثلا وقتی توی رسیدن به خونه تاخیر داشتن من نگران میشدم
می گفت این احساس خیلی آزارم میداد
و همه میگفتن که بیا و برو پیش یک روانشناس تا مشکلت حل بشه
اما من قبول نمی کردم
می گفتن که یک روز با خودشون تصمیم گرفتن که این افکار رو بزارن کنار و به قولی با خودشون مشکلشون رو حل کنن
میگفتن که پیش خودشون گفتن اول و اخر آدم ها رفتنی هستن ، برای موندن اونها ما که نمی تونیم کاری بکنیم ! میگفتن که ممکنه همه دچار این مشکل بشن و یک اسم خاصی هم داشت این افکار که یادم نیست !
اما می گفتن که تنها کسی که می تونه کمک کنه برای حل مشکل خود فرد هست
ریشه این مشکلات گاهی ناشی از استرس هست که برای معلم ما در اون زمان استرس کنکور بوده و یا استرس یا زمینه های افسردگی
این مشکل بین همه رایج هست و برای همه ممکنه اتفاق بیوفته
یک جور حساسیت هست
برای جلوگیری از اون باید با خودتون کنار بیاید و برای خودتون تفهیم کنید و به خودتون بفهمونید که بالاخره اول و اخر چیزیه که اتفاق می افته اما جای نگرانی اصلا نداره ، به خدا بسپاریدشون چون ما نمی تونیم محافظ دیگران باشیم .
بعد هم سعی کنید وقتی این افکار سراغتون میاد خودتون رو با چیز دیگه ای مشغول کنید و زیاد فکرتون رو درگیر نکنید مثلا زمان هایی که می بینید افکار داره اذیتتون می کنه با کسی در باره موضوع دیگه ای صحبت کنید یا موسیقی گوش کنید
سعی کنید زمان های آزادتون رو که فکرتون درگیر میشه در اون زمان ها پر کنید با چیزی و کار های مختلفی برای خودتون در نظر بگیرید بعد از مدتی از خاطرتون میره
من هم خودم یک مدت از این چیز ها می ترسیدم و نگران بودم همش ، اما بعد از مدتی رفع شد خود به خود
اصلا نگران نباشید چون مطمئنا اینجوری فقط خودتون رو اذیت می کنید
ویرایش توسط Sa.n : 22nd September 2013 در ساعت 03:35 PM
" برای آنکه در زندگی پخته شویم نباید هنگام عصبانیت از کوره در برویم "
ساکنان دریا بعد از مدتی صدای امواج را نمی شنوند، چه سخت است قصه عادت...
نکنه تلنگرهای خدا را نشنویم و نایده بگیریم. میخوادمارو کامل کنه.
خدا وجودی نیست که مارو آفریده باشه تا عذاب کنه؛عذاب ما بخاطر اعمال ماست. اعمالی که مارو از کامل شدن باز می دارند.
انواع نشانه ها رو خدا در چلوی ما سبز میکنه تا خودمون رو شکوفا کنیم یه بار با مرگ عزیزانمون، بار دیگه مرگ دوست و... آخر هم نوبت ما میرسه.
خدا موجودی احساسی نیست که احساساتش غلبه کنه و بگه راحت باشین و موجود ظالمی هم نیست که از شکنجه لذت ببره. هم رحمان است و هم جبار،هم رحمانیت داره و هم غضب، هر دو رو به یک اندازه داره اما رحمانیتش جلوی غضب رو گرفته. یکی بدون دیگری معنی ندارد.اگه غیر این بود نعوذبالله موجودی ناقص حساب میشد.
انشاالله تلنگرهای خدا را اتفاقی نپنداریم.
برگ درختان سبز در نظر هوشیار
------------------هر ورقش دفتری است معرفت کردگار
الهی؛ تشنگی ام را در کسب علم و عملم را در آنچه رضایت توست قرار بده.
آمین
پس این همه آیات قرآن برا چی هست؟ خدا میفرماید کشته باد انسان چقد ناسپاس هست.
پس حمیم و زقوم رو برا کی آفریده؟ از طرف دیگه بهشت و نهرها رو برا کی آفریده؟
پس هم حمیم و زقوم داریم و هم نعمتهای بهشتی. انتخاب با فرد هست و این عین عدالت هست. وقتی یکی عذاب رو انتخاب میکنه دیگه نمیگن خدا بچه رو اذیت میکنه. میگن خودش راهش رو انتخاب کرده.
هر فردی راه خودش رو انتخاب میکنه.که این راه یا راه نجات هست یا راه عذاب.
آیات قرآن هستن. نه از حضرت فاطمه برتر هستیم که بگیم من نمیترسم و نه بیشتر از قرآن میشه فهمید.وقتی حضرت فاطمه سلام الله علیها حرف از شب اول قبر میزنن یعنی دقت باید کرد.
آیات قرآن رد خور ندارند. سر خودمان را شیره نمالیم.
جالب هست که خدا خودش می فرماید عذاب خواهم کرد اون وقت میگن خدا چنین نخواهد کرد. طبق فرمودۀ خدا: برهان بیاورید. یا می فرماید از من عهدی گرفته اید که عذاب نمی شوید؟
این عقاید یهودیان هست که میگن ما قوم برر هستیم و بهشت برای ماست و عذاب نداریم و... عقاید مسلمانان که در کتاب خداست میفرماید عذاب هم میشوید، نعمت هم داده میشوید. بستگی به عملتان دارد.
راه را خودمان انتخاب میکنیم و طبق راهی که انتخاب کرده ایم نتیجه خواهیم دید این عدالت است. حتما به مقصدی خواهیم رسید که به طرفش حرکت میکنیم.
در عذاب و نعمت اعمال رو فراموش نکنیم و فقط حرف از خدا نزنیم
الهی؛ تشنگی ام را در کسب علم و عملم را در آنچه رضایت توست قرار بده.
آمین
راه سخت خواهد بود اگر آسون ببینیم. انسان همیشه دنبال راحت طلبی است پس با سست گرفتن و راحت گرفتن و آسون دیدن به هیچ جا نمیرسیم.
آسون خواهد بود اگر حقیقت را ببینیم.
ترساندن قرآن و بشارت دادنش حساب شده است.
نه از ترساندن بی نیازیم و نه از تشویق و نعمت.
به هر دو نیاز داریم. خدا می ترساند و تشویق می کند تا معتدل باشیم و این تنهاترین راه رشد و به کمال رسیدن هست.
بشر چون همیشه دنبال حزب و گروه بازی هست انواع گروه ها رو پایه ریزی میکند تا یا ترساندن رو درشت جلوه بدهد یا آسوده خاطر بودن را. هر دو اشتباه هست. تنها راه قرار گرفتن در مابین این دو است.
راه دیگری برای رشد نداریم اگر بود خدا که تنها عالم است معرفی می کرد.در حالی که این راه{بشارت و ترساندن} را معرفی کرده است.
حالا هر فرد راه خودش رو انتخاب میکند و اجباری نیست.بنده راه خودم را می روم و دیگری راه خودش را.اینا همش بحث هستن. کارشناسی هم اینجا نیست.
الهی؛ تشنگی ام را در کسب علم و عملم را در آنچه رضایت توست قرار بده.
آمین
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)