دربارۀ مشاعره های عبید با شاعره ای به نام جهان خاتون و همچنین دیدار او با سلمان ساوجی و دیگران حکایتی در دست است که از نظر تاریخی قابل اطمینان و اعتماد نیست.(رجوع کنید به:تذکرۀ دولتشاه سمرقندی).
تاریخ وفات عبید را بین سال های 768 تا 772 هجری ثبت کرده اند که با توجه به شواهد و قرائن تاریخی،می توان حکم کرد که وفات او به احتمال بسیار در فاصلۀ سالهای 771 تا 772 رخ داده است.
استاد عباس اقبال آشتیانی در مقدمه ای که بر کلیات عبید زاکانی نوشته اند،شمار آثار عبید را چهارده کتاب و رساله دانسته اند که به ترتیب،عبارتند از:کلیات اشعار جدّی عبید،مثنوی عشاقنامه،نوادر الامثال(به عربی)،اخلاق الاشراف،ریش نامه، صد پند، رسالۀ تعریفات،اشعار هرّلیّه و تضمینات،رساله ی دلگشا،مکتوبات قلندران،فالنامۀ بروج،فالنامۀ وحوش و طیور، قصیدۀ موش و گربه و مقالات.
نوشته های شوخ طبعانۀ عبید،تمامی طنز نیستند بلکه در این دسته از آثار او، خواننده با معجونی از طنز،هجو،و فکاهه رو به رو است.
عبید زاکانی در سروده ها و نوشته های طنز آمیز خود کوشیده است با برشمردن واقعیتهای تلخ روزگار خود به زبانی شیرین،آیینه ای شفاف در برابر فساد اخلاقی،حماقت ها،بی تدبیری ها و مظالم رجال و مردم عصر خود قرار دهد و معاصران و آیندگان را از آنچه در دورۀ استیلای مغول بر ایران می گذشته است،آگاه کند.
صدالبته نیش زبان و کلام عبید برای تحریک و تنبیه خفتگان و خطاکاران هم روزگارش،بعضا به کام خوانندگان امروزی، تلخ و تند می آید ولی با مطالعه ی تاریخ عصر عبید،لابد انصاف خواهیم داد که او در نقد مصائب و مفاسد روزگار خود،به نسبت بی اخلاقی ها، بی عفتی ها و ستم پیشگی های رایج آن عصر، زبانی ملایم و شیرین اختیار کرده است
علاقه مندی ها (Bookmarks)