دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
صفحه 1 از 4 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 32

موضوع: موش و گربه؛ اثري فاخر از عبيد زاكاني

  1. #1
    یار همیشگی
    رشته تحصیلی
    مکانیک - طراحی جامدات
    نوشته ها
    3,892
    ارسال تشکر
    3,247
    دریافت تشکر: 14,584
    قدرت امتیاز دهی
    29855
    Array

    پیش فرض موش و گربه؛ اثري فاخر از عبيد زاكاني

    نام :: عبيد زاكاني
    تولد :: قرن هشتم ه‍ ق
    وفات::‌772ه‍‍ ق
    آثار:: ديوان اشعار عبيد زاكاني شاعر و نويسنده طنز پرداز و شوخ طبع سده هشتم در قزوين از خانواده هاي مورد احترام و عربي الاصل به دنيا آمد. عبيد با امراي «آل اينجوي» فارس پيوندي نزديك داشت و قصايد و قطعاتي در ستايش آنان مي گفته است. هر چند كه درباره روابطش با حافظ روايتي در دست نيست ولي تنها اين واقعيت كه مردي با صفات و مشخصات او مدتي با حافظ در يك دربار در شيراز روزگار به سر مي كرده و در آنجا فعاليت داشته، كافي است كه احتمال وجود رابطه ميان آن دو را به يقين مبدل مي سازد. عبيد زاكاني، شوخ طبعي، آگاه بود. او مرد بيداري بود كه اوضاع زمانه را ابداً نمي پسنديد. سخنان طنز آميز عبيد اغلب خنده آور است، اما در آن پيامي اصلاح جويانه و خيرخواهانه نهفته است كه از چشم روشن بينان پنهان نمي ماند. اشعار او به دو بخش جدي و شوخي تقسيم مي شود كه بخش طنز آميز آن از او چهره ادبي ممتازي ساخته است كه به نظم و نثر است و از ميان آنها «موش و گربه» اهميت خاصي دارد كه چاپهاي سنگي ارزان قيمت آن ميان عموم مردم دست به دست مي گردد. داستان موش و گربه جريان سياسي است كه در آن حاكمان و قاضيان مورد انتقاد قرار گرفته اند و چه بسا مقصود او «ابواسحاق اينجو» بوده باشد در برابر فرمانرواي كرمان از ديگر آثار طنزآميز عبيد زاكاني: اخلاق الاشراف، صد پند، رساله دلگشا، رساله تعريفات است. اخلاق الاشراف از نظر هنري، بسيار پرارج و از نظر جامعه شناسي و همچنين مردم شناسي بي نظير است. عبيد آثار ديگري چون مقامات فارسي، سنگ تراش و ... دارد.
    عبيد در سال (772 ه‍ ق) درگذشت.

    در اين تاپيك به همت عزيزان گزيده اي از اين اثر را خواهيد خواند
    آشوبم آرامشم تویی
    به هر ترانه ای سر می کشم تویی
    بیا که بی تو من غم دو صد خزانم


  2. #2
    یار قدیمی
    نوشته ها
    5,480
    ارسال تشکر
    7,998
    دریافت تشکر: 20,776
    قدرت امتیاز دهی
    79813
    Array
    Sa.n's: لبخند

    پیش فرض پاسخ : موش و گربه؛ اثري فاخر از عبيد زاكاني

    پیش در آمد
    بر در عفو تو ما بی سرو پایان چو عبید / تا تهی دست نباشیم ، گناه آوردیم
    (( عبید زاکانی ))
    اگر چه گرایش به شوخ طبعی و انواع آن در ادب فارسی ، تقریباً به اندازه تاریخ ادبیات فارسی ، قدمت و دیرینگی دارد ، اما شاید بتوان گفت که تا قررن هشتم و ظهور عبید زاکانی طنز پرداز حرفه ای – به معنای امروزی و متعارف آن نداشته ایم
    از سخنوران پیش از عبید یا حجم در خور توجهی از آثار طنز آمیز و شوخ طبعانه باقی نمانده است یا وجه غالب آثار آنان را مطایبات و هجو شخصی تشکیل می دهد بنا بر این با قدری تسامح ، عبید زاکانی را می توان پدر طنز فارسی دانست

    متاسفانه از تاریخ ولادت و شرح زندگی عبید ، اطلاعی در دست نداریم ((حمد الله مستوفی )) که هم شهری و هم عصر عبید زاکانی است ، در کتاب تاریخ گزیده می نویسد که عبید از خاندان زاکانیان است و زاکانیان تیره ای از عرب بنی خفاجه بوده اند که به قزوین مهاجرت کرده ، آن جا ساکن شده بودند دوشعبه از این خاندان اسم و رسمی داشته اند مستوفی هنگام اشاره به شعبه اهل علم و حدیث دو تن از ایشان را نام می برد :<< شعبه دیگر ، ارباب صدور ، از ایشان صاحب سعید صفی الدین زاکانی ، خداوند املاک و اسباب و از ایشان صاحب معظم نظام الدین عبید زاکانی اشعار خوبی دارد و رسائل بی نظیر ...>>
    " برای آنکه در زندگی پخته شویم نباید هنگام عصبانیت از کوره در برویم "


  3. #3
    کاربر اخراج شده
    رشته تحصیلی
    الکترونیک
    نوشته ها
    1,528
    ارسال تشکر
    11,753
    دریافت تشکر: 9,183
    قدرت امتیاز دهی
    0
    Array
    setayesh shb's: خوشحال3

    پیش فرض پاسخ : موش و گربه؛ اثري فاخر از عبيد زاكاني

    دربارۀ مشاعره های عبید با شاعره ای به نام جهان خاتون و همچنین دیدار او با سلمان ساوجی و دیگران حکایتی در دست است که از نظر تاریخی قابل اطمینان و اعتماد نیست.(رجوع کنید به:تذکرۀ دولتشاه سمرقندی).
    تاریخ وفات عبید را بین سال های 768 تا 772 هجری ثبت کرده اند که با توجه به شواهد و قرائن تاریخی،می توان حکم کرد که وفات او به احتمال بسیار در فاصلۀ سالهای 771 تا 772 رخ داده است.
    استاد عباس اقبال آشتیانی در مقدمه ای که بر کلیات عبید زاکانی نوشته اند،شمار آثار عبید را چهارده کتاب و رساله دانسته اند که به ترتیب،عبارتند از:کلیات اشعار جدّی عبید،مثنوی عشاقنامه،نوادر الامثال(به عربی)،اخلاق الاشراف،ریش نامه، صد پند، رسالۀ تعریفات،اشعار هرّلیّه و تضمینات،رساله ی دلگشا،مکتوبات قلندران،فالنامۀ بروج،فالنامۀ وحوش و طیور، قصیدۀ موش و گربه و مقالات.
    نوشته های شوخ طبعانۀ عبید،تمامی طنز نیستند بلکه در این دسته از آثار او، خواننده با معجونی از طنز،هجو،و فکاهه رو به رو است.
    عبید زاکانی در سروده ها و نوشته های طنز آمیز خود کوشیده است با برشمردن واقعیتهای تلخ روزگار خود به زبانی شیرین،آیینه ای شفاف در برابر فساد اخلاقی،حماقت ها،بی تدبیری ها و مظالم رجال و مردم عصر خود قرار دهد و معاصران و آیندگان را از آنچه در دورۀ استیلای مغول بر ایران می گذشته است،آگاه کند.
    صدالبته نیش زبان و کلام عبید برای تحریک و تنبیه خفتگان و خطاکاران هم روزگارش،بعضا به کام خوانندگان امروزی، تلخ و تند می آید ولی با مطالعه ی تاریخ عصر عبید،لابد انصاف خواهیم داد که او در نقد مصائب و مفاسد روزگار خود،به نسبت بی اخلاقی ها، بی عفتی ها و ستم پیشگی های رایج آن عصر، زبانی ملایم و شیرین اختیار کرده است

  4. 8 کاربر از پست مفید setayesh shb سپاس کرده اند .


  5. #4
    همکار تالار علوم جانوری
    رشته تحصیلی
    Biology_علوم جانوری
    نوشته ها
    1,160
    ارسال تشکر
    3,624
    دریافت تشکر: 4,561
    قدرت امتیاز دهی
    13114
    Array
    سونای69's: جدید50

    پیش فرض پاسخ : موش و گربه؛ اثري فاخر از عبيد زاكاني

    و اما در مورد این گزیده:

    الف: نمونه های درج شده در این کتاب از کلیات عبید زاکانی به تصحیح و مقدمه استاد زنده یاد عباس اقبال آشیانی استخراج شده است.

    ب: با توجه به محدودیت صفحات و به مصداق فرمایش مولانا
    آب دریا را نتوان کشید / هم به قدر تشنگی باید چشید
    ما در این گزیده،تنها به آوردن نمونه هایی طنزآمیز از برخی رسایل عبید زاکانی بسنده کردیم.

    ج:عبید به شیوه معاصران و پیشینیان خود،غالب حکایات خود را به قومیت ها و شهرهای خاص منتسب کرده است. نظر به پرهیز از ایجاد حساسیت و با در نظر گرفتن این مسئله که حذف این نسبت ها،خللی به ظرافت و پیام این حکایت ها نمی رساند،به جای نسبت هایی از این دست به آوردن ضمایر و جایگزین هایی چون «شخصی» ، «یک نفر» و ... اکتفا کردیم.

    د: این بنده،ترجیح می داد که نثر شیرین عبید، عیناّ و بی هیچ تغییر در اختیار خوانندگان عزیز قرار گیرد، مع الوصف به در خواست ناشر محترم و به جهت رعایت حال مخاطبان آن ، محدودی از لغات و اصطلاحات به فارسی امروزی برگردانده شد.

    هـ: علاقمندان به طنز عبید را به مطالعه کتاب «کلیات عبید زاکانی» به تصحیح استاد اقبال آشتیانی با استاد پرویز اتابکی ارجاع می دهیم.ضمناٌ کتاب «عبید زاکانی، لطیفه پرداز و طنز آور بزرگ ایران» ( مجموعه مقالات درباره شخصیت و آثار عبید زاکانی به گرد آوری بهروز صاحب اختیاری و حمید باقرزاده ، نشر اشکان، 1375) می تواند علاقه مندان به عبید زاکانی را با این طنزپرداز بزرگ ،بیشتر آشنا کند.

    ابوالفضل زرویی نصر آباد،زمستان 1385
    فقر ، شب را “بی غذا” سر کردن نیست …
    فقر ، روز را “بی اندیشه” سر کردن است …

  6. 7 کاربر از پست مفید سونای69 سپاس کرده اند .


  7. #5
    همکار تالار شیمی عمومی
    نوشته ها
    419
    ارسال تشکر
    6,615
    دریافت تشکر: 4,285
    قدرت امتیاز دهی
    16985
    Array

    پیش فرض پاسخ : موش و گربه؛ اثري فاخر از عبيد زاكاني

    عاقبت ظلم و عدل: در تواریخ مغول آمده است که هلاکوخان چون بغداد را تسخیر کرد، جمعی را که از شمشیر بازمانده بودند، بفرمود تا حاضر کردند. حال هر قومی باز پرسید. چون بر احوال مجموع واقف گشت، گفت که باید صاحبان حرفه را حفظ کرد. ایشان را رخصت داد تا بر سر کار خود رفتند. تجار را مایه فرمود دادند، تا از بهر او بازرگانی کنند.جهودان را فرمود که قومی مظلومند، به جزیه از ایشان قانع شد. مخنثان را به حریم های خود فرستاد. قضات ومشایخ و صوفیان و حاجیان و واعضان و معرفانن و گدایان و قلندران و کشتی گیران و شاعران و قصه خوانان را جدا کرد و فرمود: اینان در آفرینش زیادی هستند و نعمت خدای را حرام می کنند! حکم فرمود تا همه را در شط غرق کردند و روی زمین را از وجود ایشان پاک کرد.
    لاجرم نزدیک نود سال پادشاهی در خاندان او باقی ماند و هر روز دولت ایشان در افزایش بود.
    ابوسعید بیچاره را چون دغدغه ی عدالت در خاطر افتاد و خود را به شعار عدل موسوم گردانید، در اندک مدتی دولتش سپری شد وخاندان هلاکوخان و کوشش های او در نیت ابوسعید رفت ؛ آری:
    بیت:
    چو خیره شود مرد را روزگار / همه آن کند کش نیاید به کار
    رحمت براین بزرگان صاحب توفیق باد که خلق را از تاریکی گمراهی عدالت به نور هدایت ارشاد فرمودند.
    ویرایش توسط یاسمین5454 : 11th September 2013 در ساعت 10:12 AM
    سعی کن تنها کسی را که در تنهایی ات راه می دهی خدا باشد؛
    و سعی کن تنهایی ات آنقدر بزرگ باشد که خدا در آن جای گیرد ...

  8. 9 کاربر از پست مفید یاسمین5454 سپاس کرده اند .


  9. #6
    یار قدیمی
    نوشته ها
    5,480
    ارسال تشکر
    7,998
    دریافت تشکر: 20,776
    قدرت امتیاز دهی
    79813
    Array
    Sa.n's: لبخند

    پیش فرض پاسخ : موش و گربه؛ اثري فاخر از عبيد زاكاني

    <<بله >> نگو : یکی از بزرگان فرزند خود را فرمود باشد که :<< یا بنی ، اعلم ان لفظ لایزیل البلا و لفظ نعم یزید النقم >> {ای فرزند کلمه (نه) بلا را زایل می کند و کلمه (بله ) باعث زیادی رنج و سختی است } دیگری در اثنای وصایا فرموده باشد که ای پسر ، حتما باید که زبان از لفظ <<نعم>> حفظ کنی و پیوسته<<لا>> بر زبان رانی و یقین دانی که تا کار تو با <<لا>> باشد کار تو بالا باشد تا لفظ تو <<نعم >> باشد دل تو به غم باشد آنچه بیچاره مشاهده کرد .
    نهایت خساست : بزرگی را از اکابر که در ثروت ، قارون زمان خود بود ، اجل رسید. امید زندگانی قطع کرد . جگر گوشگان خود را که طفلان خاندان کرم بودند ، حاضر کرد .
    گفت : ای فرزندان ، روزگاری دراز در کسب مال ، زحمت های سفر و حضر کشیده ام و حلق خود را به سر پنجه گرسنگی فشرده تا این چند دینار ذخیره کردم ام . هرگز از محافظ آن غافل مباشید و به هیچ وجه ، دست خرج بدان نزنید و یقین دانید که :
    بیت
    زر عزیز آفریده است خدا / هر که خوارش بکرد ، خوار بشد
    اگر کسی با شما سخن گوید که پدر شما را در خواب دیدم قلیه حلوا می خواهد ، هرگز مکر آن فریب مخورید که آن من نگفته باشم و مرده چیزی نخورد
    اگر من خود نیز به خواب شما بیایم و همین التماس کنم ، بدان توجه نباید کرد که آن را خواب و خیال و رویا خوانند چه بسا که آن را شیطان به شما نشان داده باشد ، من آنچه در زندگی نخورده باشم در مردگی تمنا نکنم ، این بگفت و جان به خزانه مالک دوزخ سپرد.
    " برای آنکه در زندگی پخته شویم نباید هنگام عصبانیت از کوره در برویم "

  10. 6 کاربر از پست مفید Sa.n سپاس کرده اند .


  11. #7
    یار قدیمی
    نوشته ها
    5,480
    ارسال تشکر
    7,998
    دریافت تشکر: 20,776
    قدرت امتیاز دهی
    79813
    Array
    Sa.n's: لبخند

    پیش فرض پاسخ : موش و گربه؛ اثري فاخر از عبيد زاكاني

    چانه زنی : از بزرگی دیگر روایت کنند که در معامله ای که با دیگری داشت ، برای مبلغی کم ، چانه زنی از حد در گذرانید او را منع کردند که این مقدار ناچیز بدین چانه زنی نمی ارزد.
    گفت : چرا من مقداری از مال خود ترک کنم که مرا یک روز و یک هفته و یک ماه و یک سال و همه عمر بس باشد ؟ گفتند : چگونه ؟ گفت : اگر به نمک دهم ، یک روز بس باشد ، اگر به حمام روم ، یک هفته ، اگر برای حجامت دهم ، یک ماه ، ار به جاروب دهم ، یک سال ، اگر به میخی دهم و به دیوار زنم همه عمر بس باشد ، پس نعمتی که چنین مصلحت من بدان منوط باشد چرا بگذارم با کوتاهی از دست من برود ؟
    نان عزیز :از بزرگی روایت کنند که چون در خانه او نان پزند یک نان به دست نا مبارک در برابر چشم خود دارد و بگوید :
    مصراع : هرگز خللی به روزگارت مرساد
    و به خازن سپار
    چون بوی نان به خدم و حشمش رسد گویند
    بیت
    تو پس پرده و ما حون جگر می ریزیم / آه اگر پرده برافتد که چه شور انگیزیم

    گوشت را آزاد کن : هم از بزرگان عصر ، یکی با غلام خود گفت که از مال خود ، پاره ای گوشت بستان و از آن طعامی بساز تا بخورم و تو آزاد کنم . غلام شاد شد بریانی ساخت و پیش آورد خواجه بخورد و گوشت به غلام سپرد . دیگر روز گفت : بدان گوشت ، آبگوشتی زعفرانی بساز تا بخورم و تو را آزاد کنم . غلام فرمان برد و بساخت و پیش آورد .
    " برای آنکه در زندگی پخته شویم نباید هنگام عصبانیت از کوره در برویم "

  12. 5 کاربر از پست مفید Sa.n سپاس کرده اند .


  13. #8
    همکار تالار علوم جانوری
    رشته تحصیلی
    Biology_علوم جانوری
    نوشته ها
    1,160
    ارسال تشکر
    3,624
    دریافت تشکر: 4,561
    قدرت امتیاز دهی
    13114
    Array
    سونای69's: جدید50

    پیش فرض پاسخ : موش و گربه؛ اثري فاخر از عبيد زاكاني

    خواجه زهرمار کرد و گوشت به غلام سپرد، روز دیگر گوشت مضمحل شده بود و از کار افتاده، گفت: این گوشت بفروش و مقداری روغن بستان و از آن طعامی بساز تا بخورم و تو آزاد کنم.
    گفت: ای خواجه تو را بخدا بگذار تا من به دلخواه خود، همچنان غلام تو باشم، اگر هرآینه خیری در مبارک می گذرد، به نیت خدا این گوشت پاره را آزاد کن!
    الحق بزرگ و صاحب حزم، کسی را توان گقت که احتیاط مغاش بدین نوع پیش گیرد.
    لاجرم تا در این دنیا باشد، عزیزُالوجود و کار ساز زندگی کند و در آخرت، علوّ درجاتشان از شرح حد و وصف بی نیاز است.

    دفع درجات و خیرات: در زمان مبارک حضرت رسول، کفار را می گفتند که درویشان را طعام دهید. ایشان میگفتند که درویشان بندگان خدایند، اگر خدا خواستی ایشان را طعام دادی. چون او نمی دهد، ما چرا بدهیم؟ چنان که در قرآن مجید آمده«انطعم من لو یشاءالله اطمعه ان انتم الا فی ضلال مبین»
    پس واجب باشد که بر هیچ آفریده رحمت نکنند و به حال هیچ مظلومی و مجرمی و محتاجی و مبتلایی و گرفتاری و مجروحی و یتیمی و عیال واری و درویشی و خدمتکاری که بر در خانه، پیر یا زمین گیر شده باشد، التـفات ننمایند، بلکه برای رضای خداوند آن قدر که توانند، اذیتی بدیشان رسانند تا موجب دفع درجات و خیرات باشد، و در قیامت در«یوم لا ینفع مال و لا بنون»{روزی که نه مال دنیا به کار آید نه فرزندان}، دست او را بگیرد.
    فقر ، شب را “بی غذا” سر کردن نیست …
    فقر ، روز را “بی اندیشه” سر کردن است …

  14. 5 کاربر از پست مفید سونای69 سپاس کرده اند .


  15. #9
    همکار تالار شیمی عمومی
    نوشته ها
    419
    ارسال تشکر
    6,615
    دریافت تشکر: 4,285
    قدرت امتیاز دهی
    16985
    Array

    پیش فرض پاسخ : موش و گربه؛ اثري فاخر از عبيد زاكاني

    رساله ی صد پند

    -ای عزیزان عمر غنیمت شمرید.
    -وقت از دست مدهید.
    -روز نیک به روز بد مدهید.
    -پادشاهی را نعمت و غنیمت و تندرستی و ایمنی دانید .
    - وقت را در یابید که عمردوباره نخواهد بود .
    - هر کس که پایه و نسبت خود را فراموش کند، به یادش میارید.
    -بر خود پسندان سلام مدهید .
    -زمان ناخوشی را به حساب عمر مشمرید.
    - مردم خوش باش و سبک روح و کریم نهاد و قلندر مزاج را از ما درود دهید.
    - طمع از خیر کسان ببرید تا به ریش مردم توانید خندید.
    -گرد در پادشاهان مگردید و عطای ایشان به لقای دربانان ایشان بخشید.
    -جان فدای یاران موافق کنید.
    -برکت عمر و روشنایی چشم و شادی دل در تماشای خوبرویان دانید.
    -ابرو در هم کشیدگان و گره در پیشانی آورندگان و سخن های جدی گویان و ترش رویان و کج مزاجان و بخیلان و دروغگویان و بداد بان را لعنت کنید.
    - تا توانید سخن حق مگویید تا بردل ها گران مشوید و مردم، بی سبب از شما نرنجند.
    -دست ارادت در دامن رندان پاکباز زنید تا رستگار شوید.
    ویرایش توسط یاسمین5454 : 15th September 2013 در ساعت 11:22 AM
    سعی کن تنها کسی را که در تنهایی ات راه می دهی خدا باشد؛
    و سعی کن تنهایی ات آنقدر بزرگ باشد که خدا در آن جای گیرد ...

  16. 5 کاربر از پست مفید یاسمین5454 سپاس کرده اند .


  17. #10
    یار قدیمی
    نوشته ها
    5,480
    ارسال تشکر
    7,998
    دریافت تشکر: 20,776
    قدرت امتیاز دهی
    79813
    Array
    Sa.n's: لبخند

    پیش فرض پاسخ : موش و گربه؛ اثري فاخر از عبيد زاكاني

    - از همسایگی زاهدان دوری جویید تا به کام دل توانید زیست .
    - چندان که حیات بافی است ، از حساب میراث خوارگان ، را خوش دارید
    - خود را از بند نام و ننگ برهانید تا آزاد توانید زیست
    - حاجت برگدازادگان مبرید
    - در خانه مردی که دو زن دارد ، آسایش و خوشدلی و برکت مطلبید .
    - مردم بسیار گوی و سخن چین و سفله و مست و مطربان نا خوش آواز را که هم در مهمانی می خورند و هم با خود می برند و ترانه های مکرر گویند در مجلس مگذارید
    - از مجلس عربده بگریزید .
    - از فرزندی که فرمان نبرد و زن ناسازگار و خدمتکار بهانه گیر و چارپای پیر و کاهل و دوست بی منفعت ، برخورداری طمع مدار .
    - جوانی به از پیری ، صحت به از بیماری ، توانگری به از درویشی و هوشیاری به از دیوانگی دانید .
    - در راستی و وفاداری مبالغه مکنید تا به قولنج و دیگر امراض مبتلا نشوید
    - از منت خویشان و سفره خسیسان و گره پیشانی خدمتکاران و ناسزگاری اهل خانه و تقاضای قرض خواهان گریزان باشید
    - به هر حال از مرگ بپرهیزید که از قدیم مرگ را مکروه داشته اند
    - خود را تا ضرورت نباشد در چاه میفکنید تا سروپا مجروح نشوید .
    - حتما این کلمات را با حالت قبول در گوش گیرید که کلام بزرگان است و بدان کار بندید
    " برای آنکه در زندگی پخته شویم نباید هنگام عصبانیت از کوره در برویم "

  18. 5 کاربر از پست مفید Sa.n سپاس کرده اند .


صفحه 1 از 4 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •