پیانو، صدا هم دارد!

[محمد نظری گندشمین]

پیانو، صدا هم دارد!



علی‌اکبر قزوینی/ پایین‌تر از دفتر ما در خیابان شریعتی، یک پیانوفروشی هست. پیانوهای خوش‌رنگ و زیبا؛ و البته گران‌قیمت! هر روز که از جلوی این فروشگاه رد می‌شدم، نگاهی هم به پیانوها می انداختم و همین دیدن پیانوها از پشت شیشه هم لذتی داشت. روی بعضی از آنها شاخه گلی بود، روی برخی مجسمه‌ای یا ساعتی و…. اما تا دیروز، متوجه نبودم که این تصویر زیبا یک چیزی کم دارد؛ یک چیز مهم.دیروز، چند مغازه بالاتر از پیانوفروشی، صدای یک موسیقی زیبا به گوشم رسید. مشخص بود که صدای پیانوست. یک پیانوی خوب که یک نوازندۀ کاربلد پشت آن نشسته است. قوت ارتعاش سیم‌های پیانو، تا چندین متر بالاتر و پایین‌تر از فروشگاه هم احساس می‌شد. سرعت قدم‌هایم را کم کردم تا از این آوای زیبا که با پیانویی چند ده میلیونی نواخته می‌شد، بیشتر لذت ببرم. و در همین حال، چیزی در ذهنم جرقه زد: پیانو، صدا هم دارد!بله خیلی ساده، پیانو صدا هم دارد! پیانوی حتی ۳۰ میلیون تومانی، تا زمانی که صدایی خوش از آن برنخاسته، مجوعه‌ای از چوب و فلز و سیم و… است. اما وقتی که دستی جادویی به آن می‌خورد و نوایی خوش از آن بیرون می‌آورد، این مجموعۀ بی‌روح زنده می‌شود و به هیئت یک موجود آرامش‌بخش و خاطره‌انگیز و دوست‌داشتنی استحاله می‌یابد. موجودی که ممکن است خودت را پشت آن در حال نواختن همان نغمۀ زیبا تصور کنی… و اینجاست که حتی اگر قبلا به داشتن پیانو فکر هم نمی‌کردی، ممکن است تصور کنی که روزی برای خانه‌ات یک پیانو هم بخری. و شاید بروی داخل فروشگاه و پرس‌وجویی کنی.این ماجرا را برای دوستی تعریف کردم، و او هم داستان روزی را گفت که خیلی جوان‌تر بود و داخل یک ارگ‌فروشی رفت و آهنگ‌های زیبایی را با ارگ‌ها نواخت طوری که مردم پشت شیشۀ فروشگاه برای دیدن او و شنیدن صدای ارگ جمع شده بودند؛ و در همین احوالات دو ارگ هم فروش رفت و صاحب مغازه به دوست ما پیشنهاد داد که هر روز بیاید و ساعتی ارگ بنوازد و دستمزد بگیرد.وقتی همۀ اینها را کنار هم گذاشتم، بیشتر معنای این جملۀ محمود معظمی را که مخصوصا در دورۀ نوابغ فروش روی آن تاکید می‌کند، دریافتم:«تفاوت‌های کوچک، نتایج بزرگ می‌آفرینند!»یعنی مثلا یک پیانو یا ساز فروشی لازم نیست خرج‌های آن‌چنانی برای تبلیغات و… کند؛ اگر فقط بتواند در زمان‌هایی مناسب، نوای خوش سازهاش را به گوش عابران و خریداران بالقوه برساند، آخر هر ماه تراز درآمدش کلی تغییر خواهد کرد.
» یک تعمیرگاه ماشین، یک فروشگاه چرخ خیاطی، یک خواروبارفروشی، یک کتاب‌فروشی، یک رستوران، یک فروشنده بلور و اشیای تزئینی و… چگونه می‌تواند این تجربه را پیاده کند؟ شما چه پیشنهادی دارید؟
و خود شما در مورد این «تفاوت‌های کوچکی که نتایج بزرگ می‌آفرینند» چه تجربه‌ای دارید؟ آیا در کسب‌وکار خود از این اهرم قدرتمند استفاده کرده‌اید؟ چگونه؟