دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
صفحه 2 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 40

موضوع: بوف کور

  1. #11
    کاربر اخراج شده
    رشته تحصیلی
    مدیریت دفاعی
    نوشته ها
    4,430
    ارسال تشکر
    5,018
    دریافت تشکر: 13,826
    قدرت امتیاز دهی
    0
    Array
    Capitan Totti's: جدید40

    پیش فرض پاسخ : بوف کور

    نقل قول نوشته اصلی توسط serve_6 نمایش پست ها
    سلام من عاشق صادق هدایتم به نظر اون یه ادم استثنایی بوده وبا همه فرق داشته مطالب کتاباشم خیلی درکش سنگین من خیلی از کتاباشوخوندم ولی تاحالا بوف کور نخوندم
    درود!
    بهره بوف کور رو بخونید!
    تازه میفهمین سگ ولگرد و وطن پرست و وغ وغ ساهاب و... شاید گوشه ای از هنر و اقتدار بوف کور باشه!

  2. 2 کاربر از پست مفید Capitan Totti سپاس کرده اند .


  3. #12
    دوست آشنا
    رشته تحصیلی
    كارشناسي برستاري
    نوشته ها
    691
    ارسال تشکر
    2,195
    دریافت تشکر: 3,080
    قدرت امتیاز دهی
    3683
    Array
    سروه74's: جدید113

    پیش فرض پاسخ : بوف کور

    به نظر من اصلا اقای صادق هدایت ادم پوچ گرایی نبوده کسی که معنی عشق ومرگ و........خیلی از چیزایی که تو کتاباش نوشته رو بفهمه مطمئنا خیلی با درک
    مردم باید این ویادبگیرن که اعتقادات شخصیه هرکسی با دیگری فرق داره

  4. 3 کاربر از پست مفید سروه74 سپاس کرده اند .


  5. #13
    دوست آشنا
    رشته تحصیلی
    رادیوتراپی
    نوشته ها
    955
    ارسال تشکر
    3,360
    دریافت تشکر: 3,134
    قدرت امتیاز دهی
    2493
    Array
    Helena.M's: جدید4

    پیش فرض پاسخ : بوف کور

    به نظر من قسمت زیبایی کتاب اون جایی هست که نویسنده نظر خودشو راجع به مرگ میگه


  6. 3 کاربر از پست مفید Helena.M سپاس کرده اند .


  7. #14
    همكار تالار باغبانى
    رشته تحصیلی
    مهندسی طراحی فضای سبز
    نوشته ها
    758
    ارسال تشکر
    13,309
    دریافت تشکر: 5,462
    قدرت امتیاز دهی
    4851
    Array
    زهرا قربانی's: جدید157

    پیش فرض پاسخ : بوف کور

    این کتاب کتاب خوبیه
    کلا بار معنایی خوبی داره
    اما اگه بخوام یک انتقاد ازش بکنم اینه که وسط کتاب اونجایی که مرد به زمان گذشته میره خیلی کشو قوس پیدا میکنه به طوری که واقغا از خوندن اون صفحات خسته شدم
    اما نقات قوت زیادی هم داره مثلا این که اصلا قابل پیش بینی نیست یا اینکه در زمان خودش مضوعی کاملا نو بوده
    در مورد احساسی که در هنگام خوندن این کتاب بهم دست داده اگه بخوام بگم این بوده که آدمو واقعا غرق خودش میکنه به طوری که نمیتونی بگی حالا برم نهار بخورم بقیشو بعدا میخونم! نمیشه ولش کرد
    قشنگ ترین قسمتش هم آخرشه که کاملا منو سوپرایز کرد!
    آخرین برگ سفرنامه باران اینست
    که زمین چرکین است

  8. 4 کاربر از پست مفید زهرا قربانی سپاس کرده اند .


  9. #15
    کاربر اخراج شده
    رشته تحصیلی
    مدیریت دفاعی
    نوشته ها
    4,430
    ارسال تشکر
    5,018
    دریافت تشکر: 13,826
    قدرت امتیاز دهی
    0
    Array
    Capitan Totti's: جدید40

    پیش فرض پاسخ : بوف کور

    نقل قول نوشته اصلی توسط zoh_reh نمایش پست ها
    اگه امکانش هست خلاصه ای از اونو بذارین لطفا.
    درود!
    آخه خلاصه ی داستان!
    داستان رو یه جوری میکنه! و آدم دیگه توی داستان نمیره!
    هرچند داستان و هنر نویسندگی صادق طوریه که میشه کل داستان رو تو 4خط خلاصه کرد!!
    ولی لذتی عملا از داستان نمی بری!

  10. 4 کاربر از پست مفید Capitan Totti سپاس کرده اند .


  11. #16
    کاربر جدید
    رشته تحصیلی
    جامعه شناسی
    نوشته ها
    47
    ارسال تشکر
    149
    دریافت تشکر: 194
    قدرت امتیاز دهی
    522
    Array
    زینب بانو's: جدید129

    پیش فرض پاسخ : بوف کور

    من از وقتی شوق خوندن این کتابو پیدا کردم که سر کلاس فلسفه بحثمون رسید به اینجا که اصلا وضع کتاب خصوصا توی اصفهان خوب نیست و استادمون هم شاکی بود از اینکه چرا به اصفهان میگن شهر فرهنگ و تمدن در حالی که نمیشه خیلی از بهترین کتابو رو در اون پیدا کرد و بحث رو کشوند به بوف کور و گفت حتی یه نسخه از اون هم توی کتابفروشی های اصفهان پیدا نمیشه و اگر هم باشه با کلی سانسوره.خلاصه شروع کرد کلی از کتاب تعریف کرد و به ما هم توصیه کرد بخونیم.همون موقع ها بود که استاد مردم شناسیمون هم از بوف کور به عنوان یه اثر فوق العاده تعریف می کرد. منم یه دو هفته بعد رفتم کتابو از کتابخونه ی دانشگاه گرفتم و با اینکه تو امتحانو بود ولی به سرعت خوندمش و زمانی هم این کتابو می خوندم که به قول خودش حال بد گوارایی داشتم و این باعث میشد داستان برام زیبا تر بشه ولی وقتی تمومش کردم یه احساسی داشتم نمی دونستم در کل چیزی از اون فهمیدم یا نفهمیدم. خیلی فکرم را مشغول کرده بود. و وقتی کتاب بوف کور خیلی برام قشنگ تر شد که کتاب شرح یک روح دکتر سیروس شمیسا را خوندم. دکتر شمیسا خیلی قشنگ این کتاب رو نقد کرده هرچند شاید چیزایی که اون گفته اصلا چیزایی نبوده که مد نظر صادق هدایت بوده ولی واقعا جالب نقد کرده نقد دکتر بیشتر با تکیه بر روان شناسی یونگ انجام شده و این خیلی جالبه که دکتر شمیسا میگه زنی که راوی داستان در قسمت اول می بینه همون آنیمای وجودی راوی است.
    از این ها که بگذریم جمله ها و تصویرسازی های کتاب فوق العاده ست و واقعا در ذهن خواننده می مونه. من که هروقت یه مشکلی برام پیش میاد پیش خودم اینو تکرار میکنم: در زندگی زخم هایی هست که مثل خوره روح را آهسته در انزوا می خورد و می تراشد...
    گفتند جهان ما آیا بتو می سازد

    گفتم که نمی سازد گفتند که برهم زن

  12. 5 کاربر از پست مفید زینب بانو سپاس کرده اند .


  13. #17
    کاربر جدید
    رشته تحصیلی
    حسابداری
    نوشته ها
    9
    ارسال تشکر
    8
    دریافت تشکر: 11
    قدرت امتیاز دهی
    0
    Array

    پیش فرض پاسخ : بوف کور

    من خوندمش ولی چیز خاصی ندیدم یه داستان تراژدی ساده بود به نظر من

  14. 5 کاربر از پست مفید محمد علی صادقی شادکام سپاس کرده اند .


  15. #18
    کاربر اخراج شده
    رشته تحصیلی
    مدیریت دفاعی
    نوشته ها
    4,430
    ارسال تشکر
    5,018
    دریافت تشکر: 13,826
    قدرت امتیاز دهی
    0
    Array
    Capitan Totti's: جدید40

    پیش فرض پاسخ : بوف کور

    درود بر شما!
    قسمت نخست از داستان بوف کور!





    در زندگی زخمهایی هست که مثل خوره در انزوا روح را آهسته در انزوا می خورد
    و میتراشد.
    این دردها را نمیشود به کسی اظهار کرد، چون عموما عادت دارند که این
    دردهای باورنکردنی را جزو اتفاقات و پیش آمدهای نادر و عجیب بشمارند
    و اگر کسی بگوید یا بنویسد، مردم بر سبیل عقاید جاری و عقاید خودشان
    سعی می کنند آنرا با لبخند شکاک و تمسخر آمیز تلقی بکنند -زیرا بشر
    هنوز چاره و دوائی برایش پیدا نکرده و تنها داروی آن فراموشی بتوسط
    شراب و خواب مصنوعی بوسیله افیون و مواد مخدره است- ولی افسوس
    که تاثیر این گونه دارو ها موقت است و بجا ی تسکین پس از مدتی بر شدت درد
    میافزاید.

    آیا روزی به اسرار این اتفاقات ماوراء طبیعی ، این انعکاس سایهء روح
    که در حالت اغماء و برزخ بین خواب و بیداری جلوه می کند کسی پی
    خواهد برد؟
    من فقط بشرح یکی از این پیش آمدها می پردازم که برای خودم اتفاق
    افتاده و بقدری مرا تکان داده که هرگز فراموش نخواهم کرد و نشان شوم
    آن تا زنده ام، از روز ازل تا ابد تا آنجن که خارج از فهم و ادراک بشر است
    زندگی مرا زهرآلود خواهد کرد- زهرآلود نوشتم، ولی می خواستم بگویم
    داغ آنرا همیشه با خودم داشته و خواهم داشت.
    من سعی خواهم کرد آنچه را که یادم هست، آنچه را که از ارتباط وقایع
    در نظرم مانده بنویسم، شاید بتوانم راجع بآن یک قضاوت کلی بکنم ؛ نه،
    فقط اطمینان حاصل بکنم و یا اصلا خودم بتوانم باور بکنم - چون برای
    من هیچ اهمیتی ندارد که دیگران باور بکنند یا نکنند-فقط میترسم که
    فردا بمیرم و هنوز خودم را نشناخته باشم- زیرا در طی تجربیات زندگی
    باین مطلب برخوردم که چه ورطهء هولناکی میان من و دیگران وجود دارد
    و فهمیدم که تا ممکن است باید خاموش شد، تا ممکن است باید افکار خودم
    را برای خودم نگهدارم و اگر حالا تصمیم گرفتم که بنویسم ، فقط برای
    اینست که خودم را به سایه ام معرفی کنم - سایه ای که روی دیوار خمیده و

    مثل این است که هرچه می نویسم با اشتهای هر چه تمامتر می بلعد -برای
    اوست که می خواهم آزمایشی بکنم: ببینم شاید بتوانیم یکدیگر را بهتر
    بشناسیم. چون از زمانی که همهء روابط خودم را با دیگران بریده ام می خواهم
    خودم را بهتر بشناسم.
    افکار پوچ!-باشد، ولی از هر حقیقتی بیشتر مرا شکنجه می کند - آیا
    این مردمی که شبیه من هستند، که ظاهرا احتیاجات و هوا و هوس مرا
    دارند برای گول زدن من نیستند؟ آیا یک مشت سایه نیستند که فقط برای
    مسخره کردن و گول زدنمن بوجود آمده اند؟ آیا آنچه که حس می کنم،
    می بینم و می سنجم سرتاسر موهوم نیست که با حقیقت خیلی فرق دارد؟
    من فقط برای سایهء خودم می نویسم که جلو چراغ به دیوار افتاده است،
    باید خودم را بهش معرفی بکنم.


  16. 5 کاربر از پست مفید Capitan Totti سپاس کرده اند .


  17. #19
    یار همیشگی
    رشته تحصیلی
    مکانیک - طراحی جامدات
    نوشته ها
    3,892
    ارسال تشکر
    3,247
    دریافت تشکر: 14,584
    قدرت امتیاز دهی
    29855
    Array

    پیش فرض پاسخ : بوف کور

    مسلماً صادق هدایت شخصیت بزرگی بود که زنده یاد دکتر پرویز ناتل خانلری دارای دکترای ادبیات از دانشگاه تهران و با آن سابقه درخشان سروده پر مفهوم خودشون با نام "عقاب" رو تقدیم کردند به صادق هدایت.

    "گویند زاغ سیصد سال بزید و گاه عمرش از این نیز درگذرد ... عقاب را عمر سی بیش نباشد"
    آشوبم آرامشم تویی
    به هر ترانه ای سر می کشم تویی
    بیا که بی تو من غم دو صد خزانم

  18. 4 کاربر از پست مفید م.محسن سپاس کرده اند .


  19. #20
    کاربر جدید
    رشته تحصیلی
    تجربی
    نوشته ها
    43
    ارسال تشکر
    576
    دریافت تشکر: 191
    قدرت امتیاز دهی
    345
    Array
    سیاه و سفید's: جدید109

    پیش فرض پاسخ : بوف کور

    نقل قول نوشته اصلی توسط zoh_reh نمایش پست ها
    اگه امکانش هست خلاصه ای از اونو بذارین لطفا.
    به نظرم خوندن خلاصه ی این کتاب،از لذت خوندن کتاب بطور کاملش کم میکنه. "علی الخصوص برای شما". علاوه بر اینکه خلاصه کردنش هم، با توجه به اینکه به متن اصلی ضربه وارد نشه، طوری که بتونه اون تاثیر اصلی رو که مد نظر نویسنده بوده ، روی خواننده بذاره ، باید کار ظریفی باشه
    پیروزی آن نیست که هرگز زمین نخوری، آن است که بعد از هر زمین خوردنی برخیزی. "گاندی"

  20. 3 کاربر از پست مفید سیاه و سفید سپاس کرده اند .


صفحه 2 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •