دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
صفحه 5 از 5 نخستنخست 12345
نمایش نتایج: از شماره 41 تا 50 , از مجموع 50

موضوع: سلسله مراتب چگونه کسب و کارتان را دگرگون کنید؟!

  1. #41
    کـــــــاربر فــــعال
    رشته تحصیلی
    اقتصاد
    نوشته ها
    8,281
    ارسال تشکر
    21,844
    دریافت تشکر: 45,916
    قدرت امتیاز دهی
    82822
    Array
    Almas Parsi's: جدید94

    پیش فرض پاسخ : سلسله مراتب چگونه کسب و کارتان را دگرگون کنید؟!

    چگونه کسب و کار خود را دگرگون کنید؟!(41)


    بهترین ها همه جا هستند
    این دیوانگی است که بهترین نیروها را تنها به این دلیل که دور از شما زندگی می کنند، استخدام نکنید، به ویژه در روزگار حاضر که فناوری و پیشرفت آن همه کاری را آسان کرده و همه می توانند به صورت آنلاین گرد هم بیایند.

    به عنوان نمونه دفتر مرکزی ما در شهر شیکاگو قرار دارد اما اعضای گروهمان در همه جای دنیا زندگی می کنند.

    اگر قرار باشد جستجوی خود برای نیروی کار را به شیکاگو محدود کنیم نیمی از نیروهای زبده مان ار از دست می دهیم.

    برای اینکه مطمئن شوید که نیروهایتان در دسترس و در حال کار هستند، چند ساعتی از روز را با آنها در ارتباط باشید.

    دقت کنید که زیرنظر گرفتن هشت ساعته کارمندان آنها را عصبی می کند.

    دو تا چهارساعت برای اینکار کافیست، تازه آنهم هر چند دقیقه یکبار.

    شما و کارمندانتان که دور از هم کار می کنید، لازم است که هر چند ماه یکبار همدیگر را ملاقات کنید و خود را موظف بدانید که کارمندانتان را سالی چند بار دور هم جمع کنید.

    این جمع شدن ها فرصتی بسیار خوب است برای اینکه درباره ها درست ها و نادرست ها، برنامه های آینده و روابط صمیمانه تر با همکاران به گفتگو بنشینید.

    بعد مسافت آنقدرها هم که فکر می کنید معضل پیچیده ای نیست.

    بهترین استعدادها را استخدام کنید بدون توجه به اینکه اهل کجا هستند.





    کارمند را محک بزنید

    مصاحبه استخدامی تنها مرحله استخدم است که از ارزش بسیار بالایی برخوردار است.

    بعضی ها هستند که مثل هوادار با مصاحبه استخدامی برخورد می کنند، اما شما مثل آنها نباشید.

    شما باید کاری را محک بزنید که آنها همین الان می توانند انجام دهند و نه کاری که می گویند توانایی اش را دارند یا در گذشته انجام داده اند.

    بهترین راه انجام این کار این است که آنها را واقعا در موقعیت کاری قرار دهید. آنها را برای پروژه ای کوتاه مدت یا زمانی کم استخدام کنید، حتی اگر این زمان بیست یا چهل ساعت باشد.

    با این کار می توانید بفهمید که آنها چگونه تصمیم می گیرند، آیا می توانید با چنین فردی کنار بیایید یا خیر، نوع سوالاتی که می کند دستتان می آید و می توانید به جای حرف ها براساس آنچه انجام می دهد، قضاوتش کنید.
    حتی می توانید یک پروژه غیرواقعی را ترتیب دهید.

    در کارخانه ای در جنوب کارولینا، شرکت BMW خط مونتاژی راه انداخت تا کارجویان نود دقیقه وقت داشته باشند و بتوانند برخی وظایفی که در این شرکت ازشان خواسته می شود را انجام دهند.

    همچین Cessna یک کارخانه هواپیما سازی است که به کارجویان فرصت می دهد که تا یک روز مدیریت را تجربه کنند و در واقع یک روز یک مدیر را برای هر کارجو شبیه سازی می کنند.

    کارجویان در این شرکت نامه های غیررسمی را بررسی می کنند، با مشتریان تلفنی صحبت می کنند و به رتق و فتق سایر امور می پردازند.

    این شرکت هواپیمایی بیش از صد نفر را با این روش استخدام کرده است.

    چنین شرکت هایی فهمیده اند که وقتی شما در محیط کاری واقعی قرار می گیرید، واقعیتتان نمود پیدا می کند.

    مطالعه رزومه، مصاحبه استخدامی و کیف چرمی! یک طرف و کار گرفتن در محیط واقعی هم یک طرف.


    استخدام کنید به خاطر رویکرد، آموزش دهید به خاطر مهارت.


  2. 3 کاربر از پست مفید Almas Parsi سپاس کرده اند .


  3. #42
    کـــــــاربر فــــعال
    رشته تحصیلی
    اقتصاد
    نوشته ها
    8,281
    ارسال تشکر
    21,844
    دریافت تشکر: 45,916
    قدرت امتیاز دهی
    82822
    Array
    Almas Parsi's: جدید94

    پیش فرض پاسخ : سلسله مراتب چگونه کسب و کارتان را دگرگون کنید؟!

    چگونه کسب و کار خود را دگرگون کنید؟!(42)






    به اشتباه خود اعتراف کنید

    وقتی اشتباهی رخ می دهد، یک نفر باید بیاید و داستان را تعریف کند.

    چه بهتر که این یک نفر خود شما باشید.

    اگر چنین نکنید، فضا را برای شایعه و دروغ پراکنی آماده کرده اید. وقتی اتفاق بدی می افتد، آن را با مشتریان خود درمیان بگذارید هر چند که آنها در وهله اول به آن توجهی نکنند.


    فکر نکنید می توانید آن را با جارو زیر فرش بفرستید و پنهانش کنید!

    این روزها اگر خودتان این کار را انجام ندهید، یکی دیگر بهتان تلفن می کند و اشتباه را به رویتان می آورد.

    آنها در مورد موضوع در شبکه های اجتماعی یا سایر رسانه ها صحبت و همه را باخبر می کنند و دیگر سکرت ماندن موضوع بی معنا می شود.


    مردم بیشتر احترامتان می کنند اگر در زمان بحران، روراست و صادق و پاسخگو باشید.

    سعی نکنید به گوشه ای بخزید یا مشکل و بحران را دست کم بگیرید.

    باید مشتریان را تا حد امکان آگاه و مطلع نگه دارید.

    در سال 1989 نفکش شرکت اکسون والدز 11 میلیون گالن نفت را به آلاسکا ریخت.

    اکسون بیش ار اندازه در فرستادن نیروی کمکی و پاسخگویی تاخیر کرد و مدیرعاملش نیز دو هفته بعد از حادثه به محل رفت.

    اکسونی ها نشست های خبری در والدز که شهری دورافتاده در آلاسکا و سخت در دسترسی برای خبرنگاران است، برگزار کردند.

    نتیجه این اقدامات فاجعه ای در روابط عمومی برای اکسون بود که هم مسئله را از مردم پنهان کرد و هم به آنچه اتفاق افتاد اهمیتی نداد.

    برعکس این اتفاق را می توان در شکاف یک مخزن ذخیره سازی نفت شرکت اشلند دید که تقریبا همزمان با اتفاق پیش نفت را به رودخانه ای در نزدیکی پیتزبورگ سرازیر کرد.

    مدیرعامل بخش نفتی اشلند خود به محل حادثه رفت و مسئولیت اتفاق را پذیرفت و متعهد شد تا وضع را به حالت عادی برگرداند.

    او به رسانه ها درباره حادثه توضیح و به پرسش های آنان پاسخ داد.

    در واقع آقای مدیرعامل در آن روز اشلند را از شرکت گناهکار در فاجعه نفتی به شرکتی تبدیل کرد که می خواهد به خوبی با این قضیه برخورد و آن را حل و فصل کند.

    دیگر از شرکتی مثل اشلند که بزرگتر نیستید.

    این شرکت هم اشتباه خود را می پذیرد، پس شما هم بپذیرد.

    و حالا چند نکته در باب پذیرفتن مسئولیت اشتباه:
    موضوع را در سطحی گسترده منتشر کنید.
    با بلندگو به همه اطلاع دهید!
    سعی نکنید مشکل را جارو کنید و به زیر فرش بفرستید.
    "نظری ندارم" یک گزینه محسوب نمی شود.

    خیلی محترمانه و مثل هر انسان دیگر بابت اتفاق پیش آمده عذرخواهی کنید و درباره جزئیات توضیح دهید.

    واقعا و صادقانه درباره سرنوشت مشتریان نگران باشید و بعد هم آن را در عمل ثابت کنید.

  4. 3 کاربر از پست مفید Almas Parsi سپاس کرده اند .


  5. #43
    کـــــــاربر فــــعال
    رشته تحصیلی
    اقتصاد
    نوشته ها
    8,281
    ارسال تشکر
    21,844
    دریافت تشکر: 45,916
    قدرت امتیاز دهی
    82822
    Array
    Almas Parsi's: جدید94

    پیش فرض پاسخ : سلسله مراتب چگونه کسب و کارتان را دگرگون کنید؟!

    چگونه کسب و کار خود را دگرگون کنید؟! (43)


    سرعت همه چیز را تغییر می دهد
    در بخش خدمات مشتریان این سرعت است که حرف اول را می زند.

    مثلا در مرکز تماس حتما از این جمله ها شنیده اید:" تماس شما برای ما اهمیت زیادی دارد.
    از شکیبایی شما سپاسگذاریم.
    میانگین زمان انتظار شما 16 دقیقه می باشد."

    بسیار مهم است که با چنین جملات یا راهکارهایی از این دست موقعیتی بد مثل انتظار کشیدن را به شرایط خوب تغییر دهید.

    تا حالا ایمیلی فرستادید که چند روز یا حتی چند هفته در صف انتظار بماند و بعد پاسخ داده شود؟!

    چه احساسی بهتان دست داده است؟!

    حال این روزهای خیلی از مشتری ها در جایگاه های گوناگون همین است. حال انتظار و در صف ماندن.

    به همین خاطر است که خیلی از کسانی که با مراکز پشتیبانی تماس می گیرند لحن خصمانه ای دارند یا با اسمی کارمند بینوا را تهدید می کنند.

    شما البته به دل نگیرید چون آنها شما را تنها وسیله برای اعتراض خود می دانند.

    در واقع آنها می خواهند با این کار چرخ به جیرجیر افتاده شان به کار بیفتد.

    اگر بلافاصله پاسخ دهید آنها 180 درجه تغییر می کنند.

    مودب می شوند، خیلی خیلی تشکر می کنند و این امر بیشتر می شود اگر شما واکنشی شخصی به آنها نشان دهید.

    مشتری ها عادت دارند پاسخ های کنسروی و کوتاه دریافت کنند اما شما می توانید با دادن پاسخ های بافکر و نشان دادن اینکه واقعا گوش می دهید مشتری را از خود راضی نگاه دارید.

    حتی در صورتیکه جواب سوال را نمی دانید می توانید از ادبیاتی چون "اجازه بدهید تحقیق کنم و پاسخ را بعدا به اطلاعتان برسانم."استفاده کنید.

    نتایج چنین برخوردی اعجاب انگیز است، امتحان کنید.





    چگونه معذرت بخواهید؟!

    هرگز راه خیلی فوق العاده ای برای معذرت خواهی وجود ندارشته است، اما تا دلتان بخواهد روش های وحشتناک برای این کار هست.

    یکی از بدترین راه ها معذرت خواستن بدون اظهار پشیمانی است. در واقع در این نوع معذرت خواهی هیچگونه احساس سرزنش و شرمی دیده نمی شود.

    به عنوان نمونه: "متاسفیم اگر شما را ناراحت کردیم.

    " یا "

    ببخشید که احساس کردید که انتظاراتتان برآورده نشد."
    آنطرف قضیه معذرخواهی همراه با پذیرفتن مسوولیت خطا و اشتباه است.

    در چنین معذرت خواهی هایی

    "اگر"

    وجود ندارد و سپس دلایل اتفاقی که افتاده و نیز اقدامات شما در جهت پیشگیری از وقوع مجدد آن شرح داده می شود.

    یک نوع دیگر معذرخواهی نامناسب این است که بگوییم:

    "ببخشید اگر این موضوع باعث ناراحتی تان شد."

    کمی صبر کنید! اگر مثلا فنجان قهوه را غیرعمدی روی لباس کسی خالی کنید به او می گویید:

    " معذرت می خواهم..." نه!

    شما می گویید:

    "خیلی خیلی متاسفم."

    خب پس اگر خدماتتان به مشتری دچار بحران شود، این بحران مثل ریختن فنجان قهوه روی لباس آن شخص است و نیاز است که با لحن و زبان مناسبی به مشتری القا شود که اشتباه مورد پذیرش قرار گرفته است.


    حتی بهتر است شخص پاسخگو به صورت شخصی مسوولیت را بپذیرد تا اینکه از واژه هایی مثل

    "ما"

    استفاده کند چون اثرش بسیار بیشتر است.

    اگر مشتریانتان وابسته به خدمات شما هستند، مشکلی که بوجود می آید فقط یک مزاحمت نیست، یک بحران است.

    مزاحمت یعنی صف طولانی یک سوپرمارکت چون در واقع اشتباهی این وسط رخ نداده و فقط شلوغ است نه بیشتر.

    اگر مشکلی بوجود آید که برای مشتری واقعا دردسر ایجاد نکند در اینصورت احتیاج به غذرخواهی نیست، اما اگر دردسر ساز باشد دیگر نباید در معذرت خواهی اما و اگر آورد.

    تردید را رها کنید. نیاز به سحر و جادو هم نیست.

    اولین اصل برای معذرت خواهی این است:

    چه احساسی راجع به معذرخواهی دارید اگر منظور چیز دیگری باشد؟!

    اگر شخص دیگری به شما همین حرف ها را بزند آیا آنها را باور می کنید؟!

    به یاد داشته باشید که نمی توانید دیگران را فریب بدهید.

    حتی اگر بهترین روش معذرخواهی را هم در پیش بگیرید، تا وقتی اعتماد طرف مقابل را جلب نکنید، تلاشتان بی فایده خواهد بود.

    هر کاری که پیش از اشتباه انجام داده اید خیلی بیشتر از حرف هایی که در جهت معذرت خواهی استفاده می کنید اهمیت دارد.

    اگر مشتری را بپیچانید روابطش با شما گسسته می شود و اگر از او معذرت بخواهید بهتان اعتماد خواهد کرد.



  6. 3 کاربر از پست مفید Almas Parsi سپاس کرده اند .


  7. #44
    کـــــــاربر فــــعال
    رشته تحصیلی
    اقتصاد
    نوشته ها
    8,281
    ارسال تشکر
    21,844
    دریافت تشکر: 45,916
    قدرت امتیاز دهی
    82822
    Array
    Almas Parsi's: جدید94

    پیش فرض پاسخ : سلسله مراتب چگونه کسب و کارتان را دگرگون کنید؟!

    چگونه کسب و کار خود را دگرگون کنید؟! (44)





    همه باید در خط مقدم باشند

    در رستوران داری، دنیای تفاوت است میان کار در آشپزخانه و سر و کله زدن با مشتری. آموزشگاه های آشپزی و رستوران های درجه یک به اهمیت هر دوی اینها پی برده و به هر دو بخش توجه نشان می دهند.

    به همین خاطر است که آنها اغلب سرآشپزهایی در خط مقدم جبهه ی کار و مهماندارهایی برای حمایت از این خط مقدم دارند .

    به این ترتیب کارکنان آشپزخانه می توانند با مشتری ها تعامل داشته و ببینند چه چیزی واقعا باید در خط مقدم باشد.

    بسیاری از شرکت ها همین سیاست را در پشت صحنه و در ویترین کارشان دارند.

    افرادی که محصول را می سازند در "آشپزخانه" هستند در حالیکه نیروهای پشتیبان به مدیریت مشتریان می پردازند.

    متاسفانه، این بدان معناست که آشپز محصول ساز هیچگاه به طور مستقیم حرف مشتری را نمی شنود و این بسیار بد است.

    شنیدن صدا و حرف مشتری ها بهترین راه برای ارزیابی نقاط ضعف و قوت محصول است.

    تلفن بازی بچه ها را در نظر بگیرید.

    ده کودک دور هم نشسته اند و پیامی از اولین نفر به نفر دوم و همینطور تا آخر منتقل می شود.

    در این زمان که این پیام کل فضا را گرفته، پیام کاملا تحریف می شود طوریکه معمولا خنده دار از آب در می آید. جمله ای که در ابتدا باری احساسی داشت به یک جمله خنده دار مثل "ماکارونی طالبی از آینده خبر دارد" تبدیل می شود.

    و هر چه تعداد افراد این دایره بیشتر باشد، پیام بیشتر تحریف می شود. همین امر در شرکت شما هم صادق است.

    هرچه واسطه های میان شما و مشتریتان بیشتر باشند، احتمال تحریف و غلط شدن حرف های مشتری بیشتر می شود.

    تمام کسانی که در تیم شما هستند باید با مشتری ها در ارتباط باشند و در واقع در خط مقدم باشند.

    شاید این ارتباط روزانه نباشد اما دست کم چند بار در طول سال باید این اتفاق بیفتد.

    این تنها راهی است که گروه شما صدمه ای را که مشتری تجربه کرده، می فهمد.

    تجربه این حس افراد را برای حل مشکل انگیزه دار می کند.

    تلنگری که در این جمله است نیز بسیار درست است:

    لذت شادی مشتریان یا کسانی که مشکلشان حل شده است می تواند انگیزه آور باشد.

    پس مانع کار کردن افراد براساس بازخورد مشتری نشوید.

    هیچوقت نباید برای خود در برابر بحران ها سپر بسازد.

    اگر وقت تعامل با مشتری را ندارید زمانی را پیدا کنید.

    کریگ نیومارک بنیانگزار شرکت کریگزلیست که وبگاهی برای طبقه بندی تبلیغات در مورد خرید، استخدام و انواع خدمات است، هنوز روزانه به ایمیل های پشتیبانی پاسخ می دهد و معمولا در طول چند دقیقه این کار را می کند.

    او همچنین کامنت های نژادپرستانه را از تالارهای گفتگوی سایت حذف می کند. اگر او می تواند این نوع توجه را نسبت به مشتری اش ارزانی کند، پس شما هم می توانید.


  8. 3 کاربر از پست مفید Almas Parsi سپاس کرده اند .


  9. #45
    کـــــــاربر فــــعال
    رشته تحصیلی
    اقتصاد
    نوشته ها
    8,281
    ارسال تشکر
    21,844
    دریافت تشکر: 45,916
    قدرت امتیاز دهی
    82822
    Array
    Almas Parsi's: جدید94

    پیش فرض پاسخ : سلسله مراتب چگونه کسب و کارتان را دگرگون کنید؟!

    چگونه کسب و کار خود را دگرگون کنید؟! (45)




    یک نفس عمیق بکشید

    وقتی یک قایق را روی آب تکان دهید، موج هایی روی آب شکل می گیرد. بعد از اینکه یک ویژگی تازه معرفی

    می کنید، سیاستی را تغییر می دهید یا چیزی را حذف می کنید، واکنش های خود به خودی نسبت به آن

    تغییر، سریع و در بالاترین حد خواهد بود.

    در برابر اصرار وحشت زده شدن مقاومت کنید یا تغییرات سریع در واکنش نشان دهید.

    شعله ور شدن احساسات در ابتدای امر طبیعی است، اما اگر از صخرخ و موانع هفته اول به سلامت بگذرید،

    مسائل خودشان حل و فصل می شوند.

    آدم ها بنده عادت هستند، به همین دلیل است که به تغییرات، در مسیر منفی واکنش نشان می دهند.

    آنها عادت داشتند از وسیله، ابزار یا محصولی به شکلی مشخص استفاده کنند و هرگونه تغییر، روند مصرف را

    دچار اختلال و مصرف کننده را آشفته می کند.

    پس آنها این تغییرات را پس می زنند، به تغییر اعتراض می کنند و خواستار بازگشت شرایط به روند گذشته

    هستند.

    اما این بدان معنا نیست که شما هر چه آنها گفتند را به دیده منت بپذیرید.

    بعضی وقت ها نیاز است با همان تصمیمی که باورش دارید پیش بروید، حتی اگر در ابتدا چندان مورد حمایت

    قرار نگیرد.


    مردم اغلب واکنش نشان می دهند پیش از آنکه شانسی به تغییر بدهند که خود را نشان دهد.

    گاهی اوقات این واکنش منفی اولیه اثراتی بیش ازیک واکنش اولیه ی صرف دارد.

    در چنین مواقعی است که نباید از شنیدن چنین جملاتی تعجب کنید:

    " این بدترین چیزی است که تا بحال دیده ام."

    نه! اینطور نیست.

    این تغییر کوچکتر از چیزی است که دیگران تصور می کنند.

    همچنین به یاد داشته باشید که واکنش های منفی تقریبا همیشه بلندتر و شدیدتر از نوع مثبت آنها است.

    در حقیقت شما ممکن است تنها صداهای منفی را بشنوید در حالیکه ممکن است بخش زیادی از مشتریانتان از تغییرات خشنود و شاد باشند.

    اطمینان حاصل کنید که بیخود و بی جهت پا روی پدال یک ضرورت نگذاشته اید هر چند که تصمیم بحث برانگیزی باشد.

    پس وقتی مردم اعتراض می کنند، اجازه دهید جوش و خروش اولیه روند خود را طی کند، به آنها اجازه دهید تا شنیده های شما را بدانند، بهشان نشان دهید که آنچه می گویند را می شنوید، بهشان ثابت کنید که نارضایتی شان را می فهمید، اما برایشان توضیح دهید که باید این روند را پیش ببرید تا ببینید که چه اتفاقی می افتد. شاید در نهایت به این نتیجه رسیدید که مشتریان با تغییرات کنار آمدند.

    آنها حتی ممکن است به این نتیجه برسند که تغییرات پیش آمده را بیشتر از نسخه قدیمی دوست دارند، چیزی که زمانی به آن عادت کرده بودند.


  10. 3 کاربر از پست مفید Almas Parsi سپاس کرده اند .


  11. #46
    کـــــــاربر فــــعال
    رشته تحصیلی
    اقتصاد
    نوشته ها
    8,281
    ارسال تشکر
    21,844
    دریافت تشکر: 45,916
    قدرت امتیاز دهی
    82822
    Array
    Almas Parsi's: جدید94

    پیش فرض پاسخ : سلسله مراتب چگونه کسب و کارتان را دگرگون کنید؟!

    چگونه کسب و کار خود را دگرگون کنید؟! (46)



    فرهنگ نصب کردنی نیست
    فرهنگ های لحظه ای فرهنگ هایی مصنوعی هستند.

    آنها انفجارهای بزرگ ساخته شده از بیانیه ها وقوانین هستند.

    آنها مشهود، زشت و پلاستیکی هستند.

    فرهنگ های مصنوعی نقاشی هستند و فرهنگ های واقعی قاب.

    شما فرهنگی را خلق نمی کنید، فرهنگ یک اتفاق است که رخ می دهد.

    به همین دلیل است که شرکت های جدید دارای فرهنگ نیستند.

    در واقع در این نوع شرکت ها فرهنگ، محصول جانبی رفتار پایدار است.

    اگر افراد را به مشارکت تشویق کنید، در نتیجه به اشتراک گذاری یک فرهنگ می شود.

    اگر به ایجاد اعتماد پاداش دهید، اعتماد خودش ایجاد می شود.

    اگر با مشتریانتان درست رفتار کنید، رفتار درست با مشتری به فرهنگتان تبدیل می شود.

    فرهنگ میز پینگ پنگ یا رنگ باختن اعتماد نیست.

    اینها اتفاقات یا چیزهای مادی هستند، نه فرهنگ.

    فرهنگ حتی شعار هم نیست.

    فرهنگ یک نوع عمل است و نه حرف.

    نگران زیادی درباره فرهنگ نداشته باشید و آن را اجباری نکنید چون فرهنگ قابل نصب کردن نیست.

    فرهنگ در گذر زمان جا افتاده و نهادینه می شود.






    تصمیم ها موقتی هستند

    "اما چه می شود اگر...؟"

    "چه اتفاقی می افتد وقتی...؟"

    "لازم است درباره فلان کار برنامه ریزی انجام شود؟!"

    خودتان به دست خودتان مشکلی را که نیست، نسازید.

    مشکل تا زمانی که پیش نیاید، مشکل نیست.

    بسیاری از چیزهایی که نگرانشان هستید اصلا اتفاق نمی افتند.

    به علاوه، تصمیم ها که امروز می گیرید، قرار نیست همیشگی باشند.

    شکلیک کردن به ایده های خوب، خط و مشی های جالب یا تجربیات ارزشمند آسان است با فرض اینکه تصمیم های کنونی تان باید تا ابد اجرا شوند.

    اینطور نیست، بخصوص برای کسب و کارهای کوچک.

    اگر شرایط تغییر کند، تصمیم هایتان می تواند تغییر کند. تصمیم ها موقتی هستند.

    در این مرحله، احمقانه است که در مورد توافق رویکرد خود با 5 نفر تا 5 هزار نفر باشید.

    تولید یک محصول تازه و عرضه آن به خودی خود کار سختی است تا چه رسد به اینکه موانع تازه تر هم سر راهش قرار گیرد.

    اکنون خوشبین باشید و نگرانی ها را برای بعد بگذارید.

    توانایی تغییر ییک از بهترین مزیت های کوچک بودن است.

    در مقایسه با شرکت های بزرگ، راه و رسم شما ظرفیت تغییرات سریع و رفت و برگشتی را دارد.

    شرکت های بزرگ نمی توانند چنین سرعتی داشته باشند.

    پس به همین حالا توجه کنید و نگرانی برای آینده را وقتی وقتش رسید داشته باشید.

    در غیر اینصورت انرژی، زمان و پول خود را تنها صرف مسائلی کرده اید که اصلا شاید اتفاق نیفتند.


  12. 3 کاربر از پست مفید Almas Parsi سپاس کرده اند .


  13. #47
    کـــــــاربر فــــعال
    رشته تحصیلی
    اقتصاد
    نوشته ها
    8,281
    ارسال تشکر
    21,844
    دریافت تشکر: 45,916
    قدرت امتیاز دهی
    82822
    Array
    Almas Parsi's: جدید94

    پیش فرض پاسخ : سلسله مراتب چگونه کسب و کارتان را دگرگون کنید؟!

    چگونه کسب و کار خود را دگرگون کنید؟!(47)


    تیم کهکشاهی درست نکنید
    بسیاری از آگهی هایی که برای جذب نیروی کار هستند، خواستار نیروهایی هستند که از هر نظر تاپ و عالی باشند.

    مثلا فقط کسانی را جذب می کنند که در بهترین دانشگاه ها با بالاترین مدل ها درس خوانده باشند.

    چنین انتظارهایی جز اینکه محیط کسب و کار شما را پر از ستاره های کهکشانی می کند، نتیجه دیگری ندارد.

    به جای فکر کردن درباره اینکه چگونه یک محیط را پر از ستارگان کهکشانی کنید، درباره خودِ محیط فکر کنید.

    همه ما قابلیت انجام کار ضعیف، معمولی و عالی را داریم. تاثیر محیط کسب و کار بر کیفیت کار افراد خیلی بیشتر از آن چیزی است که تصور می شود.

    این تفکر غلط ستاره باز بسیاری از استعدادها و پتانسیل های موجود را قربانی سیاست های فلج، جهت گیری های ضعیف و بروکراسی های دست و پا گیر کرده است.

    کمی پرده های این سیاست غلط را کنار بزنید تا ببینید چقدر نیروی کار توانا در انتظار انجام کارهای بزرگ هستند. آنها تنها منتظر ایجاد شانس و فرصتی برای نشان دادن خود هستند.

    توجه داشته باشید که جمعه های گاه و بیگاه بدرد آنها نمی خورد، اصلا اگر خوب است شما چرا خودتان امتحانش نمی کنید!

    محیط های سرشار از ستاره خارج از اعتماد، استقلال و مسوولیت رشد می یابند.

    آنها نتیجه دادن حریم، محیط کار و ابزاری هستند که افراد لیاقتش را دارند. محیط های کسب و کار عالی به افراد و کارهایی که انجام می شود و چگونگی انجام آنها احترام می گذارند.






    آنها 13 ساله نیستند

    وقتی با افراد مثل بچه ها رفتار می کنید، کاری هم که تحویل می گیرید در حد بچه هاست.

    هنوز هم هستند بسیاری از شرکت ها و مدیرانشان که با کارمندشان چنین رفتار می کنند.

    کارمندان باید پیش از انجام هر کاری اجازه بگیرند.

    آنها موظفند که برای انجام هر هزینه جزئی تایید مقامات بالاتر را بگیرند.

    وقتی هر کاری نیاز به اجازه و رخصت داشته باشد، در واقع فرهنگ "تفکر ممنوع" را ایجاد می کند.

    شما رابطه رئیس در برابر کارمند را ایجاد می کنید که با فریاد می گوید:

    "بهت اعتماد ندارم."

    شمای مدیر چه بدست می آورید از منع کارمندتان از صحبت کردن، سر زدن به شبکه های اجتماعی یا دیدن فیلمی در یوتیوب در ساعت های کاری؟! پاسخ ساده است:

    هیچ! قرار نیست در این زمان ها کار فلج شود یا اگر مانع کارمند شوید معجزه اتفاق بیفتد.

    این کارها فقط تفرح تازه ای است که دنیای امروز ایجاد کرده است.

    و توجه داشته باشید که شما از آنها هشت ساعت کار مداوم و بی وقفه را نمی خواهید.

    در واقع کارمندان هشت ساعت را در محل کار هستند اما در واقع همه هشت ساعت را کار نمی کنند.

    آدم ها به تفریح احتیاج دارند. تفریح داشتن یکنواختی کار را کم می کند.

    استفاده از یوتیوب یا فیس بوک به مقدار کم به هیچکس آسیب نمی زند.

    به نظرتان چقدر نیاز است که یک نرم افزار مراقب ایجاد کنید که مبصری کند؟!

    کارمندان بخش IT چقدر باید زمان بگذارند تا سایر کارمندان را رصد کنند به جای آنکه به کار خود برسند و پروژه ارزشمندی را انجام دهند؟!

    خود شما چقدر باید وقت بگذارید تا همه کتاب های قانونی را بخوانید که تا بحال هرگز نخوانده اید؟!

    به هزینه های این کارها اگر نگاهی بیندازید متوجه می شوید که شکست در جلب اعتماد کارمند هزینه ای هزینه ای بسیار سنگین دارد.


  14. 3 کاربر از پست مفید Almas Parsi سپاس کرده اند .


  15. #48
    کـــــــاربر فــــعال
    رشته تحصیلی
    اقتصاد
    نوشته ها
    8,281
    ارسال تشکر
    21,844
    دریافت تشکر: 45,916
    قدرت امتیاز دهی
    82822
    Array
    Almas Parsi's: جدید94

    پیش فرض پاسخ : سلسله مراتب چگونه کسب و کارتان را دگرگون کنید؟!

    چگونه کسب و کار خود را دگرگون کنید؟! (48)


    ساعت 5 کار را تعطیل کنید

    کارمند رویایی برای بسیاری از شرکت ها شخصی حدود 20 ساله است که کمترین دغدغه غیر شعلی را داشته باشد، بتواند 14 ساعت در روز کار کرده و برای خواب هم پشت میزش بخوابد.

    اما پر کردن اتاقی با کارمندان دود چراغ خور آنقدرها هم که نشان می دهد رویایی نیست.

    این کار افسانه ای مثل

    "این تنها راه برای رقابت با بزرگان است."

    را ملکه ذهن می کند.

    شما نیاز به ساعت های بیشتر ندارید، آنچه نیاز دارید ساعت های بهتر است.

    وقتی افراد کاری برای انجام دادن در خانه دارند، به کارشان می چسبند.

    آنها کارهای مربوط به شغلشان را در اداره انجام می دهند چون بعد از کار باید جای دیگری باشند.

    آنها تاثیرگذاری بیشتری در محیط کار از خود نشان می دهند چون باید اینگونه باشند.

    آنها باید مراقب کودکانشان باشند یا به کلاس های گوناگون بروند.

    پس همه وقتشان را در محل کاربه کار کردن می گذرانند.

    می گویند:

    " اگر خواستید کسی کاری برایتان انجام دهد، این کارار از کسی بخواهید که سرش خیلی شلوغ است."

    شما هم از کسانی بخواهید که وقت سر خاراندن ندارند.

    کسانی که دغدغه های غیرشغلی هم دارند.

    کسانی که دقت بیشتری درباره انجام کارها به خرج می دهند. نباید انتظار داشته باشید که کار و شغل همه زندگی یک نفر باشد یا دستکم توقع نگه داشتن فرد برای ساعت های طولانی در محیط کار را نداشته باشید.






    بریدگی را تبدیل به زخم نکنید!

    به محض اینکه روندی رو به کج راهه یا بیراهه بگذارد، تمایل طبیعی این است که برایش سیاستی اندیشیده شود.

    به عنوان نمونه اگر کسی لباس نامناسب محل کار نمی پوشد، نیازی نیست قانونی برای لباس پوشیدن وضع کنید آنهم سختگیرانه.

    تنها کاری که باید بکنید این است که به آن شخص بگویید دیگر چنین لباسی نپوشد.

    سیاست ها پانسمانی برای زخم های سازمانی هستند.

    آنها واکنش هایی افراطی و به صورت قانون درآمده نسبت به موقعیت هایی هستند که دیگر نباید اتفاق بیفتند.

    آنها تنبیهی جمعی و عمومی برای اشتباه های شخصی هستند.

    بروکراسی و کاغذ بازی اینگونه ایجاد می شود.

    هیچکس نه دلش بروکراسی می خواهد و نه دوست دارد آغاز کننده اش باشد.

    کاغذبلزی ها اندک اندک دزدکی به شرکت ها نفوذ می کنند.

    آنها به ازای هر سیاست یک زخم در شرکت ایجاد می کنند.

    پس برای هر بریدگی ساده ای را تبدیل به زخم نکنید.


    سیاست ها و خط و مشی ها تنها برای موقعیت هایی است که بارها و بارها تکرار می شوند.


  16. 3 کاربر از پست مفید Almas Parsi سپاس کرده اند .


  17. #49
    کـــــــاربر فــــعال
    رشته تحصیلی
    اقتصاد
    نوشته ها
    8,281
    ارسال تشکر
    21,844
    دریافت تشکر: 45,916
    قدرت امتیاز دهی
    82822
    Array
    Almas Parsi's: جدید94

    پیش فرض پاسخ : سلسله مراتب چگونه کسب و کارتان را دگرگون کنید؟!

    چگونه کسب و کار خود را دگرگون کنید؟!(49)




    خودتان باشید
    ویژگی های تاجری که تلاش می کند بزرگ باشد، چیست؟!

    زبان چرب و نرم، معرفی رسمی، نشان دادن رفتار دوستانه ی مصنوعی، استفاده از کلمات قلنبه و سلنبه یا کارهای از این دست.

    شما وقتی چنین چیزهایی را می بینید یا می خوانید حس می کنید یک ربات آنها را نوشته است.

    چنین شرکت هایی از موضع بالا با شما صحبت می کنند نه با شما.

    نقاب حرفه ای بودن هم تنها یک جوک خنده دار است.

    همه ما این موضوع را به خوبی می دانیم. هنوز هم شرکت های کوچک به دنبال چشم و هم چشمی این شرکت ها هستند.

    آنها فکر می کنند بزرگ به نظر رسیدن آنها را بزرگتر و "حرفه ای" تر می کند، حال آنکه با این کارها مضحکه ی این و آن هم می شوند.

    از این گذشته، این عمل یکی از بزرگترین دارایی های شرکت های کوچک یعنی توانایی برقراری ارتباط ساده و مستقیم بدون استفاده از هیچیک از ترفندهای بالا را از مسیر غربال حقوقی- روابط عمومی قربانی می کند.
    هیچ اتفاق بدی نمی افتد اگر اندازه ی واقعی خود را نشان دهید. درباره ی خود و کسب و کارتان هم صداقت به خرج دهید. زبان معمولا اولین راهکار تاثیرگذار است، پس چرا آن را با دروغ به کار گیرید؟! از اینکه خودتان باشید، هیچ نترسید.
    این صداقت باید در هر جایی که از زبانی استفاده می کنید، باید جاری باشد.

    از ایمیل و بسته های پستی گرفته تا مصاحبه و نوشته های وبلاگ یا سخنرانی ها.

    با مشتری خود آنچنان صحبت کنید که فکر کند دوستش هستید.

    طوری با آنها صحبت کنید که انگار کنار دستشان نشسته اید.

    از لهجه، کلمات دست و پا شکسته یا واژه های متکلف در صحبت هایتان اصلا استفاده نکنید.

    بازارگرمی بی جهت نکنید وقتی ساده و عادی صحبت کردن تاثیر خودش را می گذارد.

    در مورد "کسب درآمد" و "شفاف بودن" صحبت نکنید، به جای آن درباره پولسازی و صداقت حرف به میان آورید.

    وقتی می توانید با چهار کلمه منظورتان را بیان کنید، برای چه از هفت واژه استفاده می کنید؟!

    پرچانگی حوصله ها را سر می برد.


    و کارمندانتان را مجبور نکنید تا در پایان ایمیل ها بخواهند با کلمات زیاد از حد محترمانه و با پیچاندن لقمه دور دهان مثلا بگویند:

    " ما به شما اعتماد نداریم."

    یا جمله هایی از این دست، بلکه خیلی رک و راست این را بنویسید و از آنها بخواهید که اعتمادتان را جلب کنند.

    بنویسید که خوانده شوید، نه فقط برای اینکه نوشته باشید.

    وقتی چیزی می نویسید، یکبار با صدای بلند برای خودتان بخوانید.

    آیا تاثیر مورد نظر را می گذارد؟!

    اگر نه، چگونه می توان آن را به مکالمه روزمره نزدیکتر کرد؟!

    چه کسی گفته که نوشته ها حتما باید رسمی باشد؟!

    چه کسی گفته که شما باید هنگام روی کاغذ آوردن کلمات شخصیت خود را پنهان کنید؟!

    قوانین را فراموش کنید.

    ارتباط برقرار کنید!

    و وقتی می نویسید، درباره همه کسانی که ممکن است حرفهایتان را بخوانند، فکر نکنید.

    فقط به یک نفر فکر کنید و بعد برای همان یک نفر بنویسید.

    نوشتن برای همه منجر به کلی گویی و تداخل بحث ها با هم می شود.

    وقتی برای هدفی خاص می نویسید، خیلی بیشتر می توانید امیدوار به رسیدن به اهدافتان باشید.


  18. 3 کاربر از پست مفید Almas Parsi سپاس کرده اند .


  19. #50
    کـــــــاربر فــــعال
    رشته تحصیلی
    اقتصاد
    نوشته ها
    8,281
    ارسال تشکر
    21,844
    دریافت تشکر: 45,916
    قدرت امتیاز دهی
    82822
    Array
    Almas Parsi's: جدید94

    پیش فرض پاسخ : سلسله مراتب چگونه کسب و کارتان را دگرگون کنید؟!

    چگونه کسب و کار خود را دگرگون کنید؟!(50)



    امان از این واژه های مخرب
    یک سری واژه ها هستند که هیچگاه نباید از آنها در کسب و کار استفاده کرد.

    این کلمات البته بد و بیراه نیستند، بلکه چیزهایی هستند که به ظاهر مشکلی ندارند اما در کسب وکار خلل ایجاد می کنند.

    لازم است، باید، نمی توانم، آسان، همین، تنها و سریع.

    این واژه ها در مسیر ارتباط سالم خلل ایجاد می کنند.

    آنها به منزله ی پرچم های قرمزی هستند که لکه هایی از خصومت و دشمنی در میانه ی بحث های خوب ایجاد می کنند و باعث به تاخیر افتادن پروژه ها می شوند.

    وقتی از این واژه ها استفاده می کنید، در واقع موقعیتی سیاه و سفید را به وجود می آورید.

    اما حقیقت ماجرا به ندرت سیاه و سفید است.

    به همین دلیل ناراحتی پیش می آید، مشکلات از پس هم سر می رسند و تنش ها و درگیری هایی شکل می گیرد که ارزشش را ندارند.

    اما خوب است که در مورد اثر منفی این واژه ها هم بیشتر بدانید:


    لازم است: کارهای بسیار بسیار کمی هستند که واقعا "لازم است" انجام شوند.

    به جای واژه ای چون

    "لازم بودن"

    از عبارتی مثل

    "احتمالا" یا "

    درمورد این موضوع چی فکر می کنید؟!

    " یا "فکر می کنید می شود از این موضوع گذر کرد؟!"

    استفاده کنید.


    نمی توانم: وقتی می گویید

    "نمی توانم"

    این را هم در نظر بگیرید که شاید بتوانید:

    نمی توانیم به این شکل راهش بیاندازیم چون کاملا رو براه نیست.

    " این را رد برابر این جمله بگذارید:"
    دیگر نمی توانیم برای این کار زمان بگذاریم چون باید راهش بیاندازیم."

    هر دو جمله نمی توانند درست باشند.

    یک لحظه صبر کنید! می توانند؟!






    آسان:

    آسان واژه ای است که برای توصیف و توضیح کار دیگران به کار می رود:

    "انجام این کار به نظر برایتان آسان می رسد، درست است؟!"

    اما توجه داشته باشید که چه به ندرت افراد وظایفشان را آسان تعبیر می کنند.

    " برای شما این یعنی " اجازه بدهید نگاهی به آن بیاندازم.

    " اما برای دیگران یعنی"انجامش بده."


    این قبیل واژه ها اغلب به یکباره در یک بحث ظاهر می شوند و نیز مراقب خویشاوندانشان هم هستند: هرکس، هیچکس، همیشه و هرگز.

    این کلمات زمانی که به زبان آورده شدند دیگر سخت می شود برایشان راه حل پیدا کرد.

    آنها با ایجاد حفره هایی در برابر یکدیگر شما را به با مشت به گوشه ای پرت می کنند.

    و اینجاست که فشار به حد بالایی می رسد.

    و از همه بدتر زمانی است که شما این واژه ها را با هم به کار ببرید:

    لازم است این ویژگی ها را الان اضافه کنیم.

    ما نمی توانیم بدون این ویژگی کار را رائه دهیم.

    همه مشتری ها خواهان این ویژگی هستند.

    کار کوچکی است پس انجامش آسان است.

    باید بتوانید خیلی سریع عملی اش کنید.


    این جملات در واقع طرز تهیه ی فاجعه است!


    "به محض امکان" سم است


    دیگر نگویید

    "به محض امکان"

    چون تنها یک عبارت ضمنی و شفاهی است.

    همه آدمها دلشان می خواهد کارهایشان را هرچه زودتر انجام دهند.

    وقتی به آدمی تبدیل می شوید که به همه درخواست هایش

    "به محض امکان"

    را اضافه می کند یعنی همه کارها را دارای اولویت می بینید و وقتی همه چیز ار الویت برخوردار باشد اصولا هیچ کاری انجام نمی شود.

    اصلا فکر کردن به اینکه همه چیز در بالاترین الویت است هم خنده آور به نظرمی آید.

    "به محض امکان"

    تورم ایجاد می کند و باعث از بین رفتن اهمیت کارهایی می شود که برچسب

    "به محض امکان"

    ندارند.

    پیش از اینکه به این مسئله آگاهی یابید، تنها راه انجام هر کاری این است که یک برچسب

    "به محض امکان"

    به آن بچسبانید و البته این برچسب تضمینی هم بر موفقیت کار نیست.

    اگرکارها و وظایف گوناگون از فیلتر

    "به محض امکان"

    نگذرند، نه کسی می میرد ونه از کار بیکار می شود.

    "به محض امکان"

    قرار نیست یکشبه برای شرکت شما گنج قارون بیاورد و پولدارتان کند و تازه استرس غیر واقعی ای را که ایجاد می کند باعث فرسودگی شغلی و بدتر شدن اوضاع می شود.


    پس از این ادبیات فوری و سریع تنها برای ضروریات استفاده کنید.

    ضروریاتی که نتایج مستقیم و قابل اندازه گیری داشته باشد.

    برای هر کاری دیگری اما آرامش خودتان را حفظ کنید.

    الهام بخشی تاریخ انقضا دارد
    همه ما ایده هایی داریم.

    ایده ها جاودانه هستند و همیشه باقی می مانند.

    آنچه از بین می رود الهام بخشی است.

    الهام بخشی مثل میوه ی یا شیر تازه است و تاریخ انقضا دارد.

    اگر می خواهید کاری انجام دهید، همین حالا انجامش دهید.

    نمی شود آن را توی قفسه بگذارید و دو ماه بعد دور و برش پیدایتان شود.

    نمی توانید بگویید که بعدا انجامش می دهم چون بعدنی وجود ندارد.

    اگر روز جمعه به مورد الهام بخشی برخوردید، فرصت روز تعطیل را از دست ندهید سراغ اجرایی کردنش بروید.

    وقتی حس کنید که موردی برایتان خیلی الهام بخش بوده می توانید دو هفته تمام شبانه روز روی آن کار کنید و الهام بخشی در این مسیر ماشین زمان شماست.

    الهام بخشی مسئله ای شگفت انگیز است.

    یک ضریب بهره وری، یک انگیزه. اما هیچگاه منتظر شما نمی ماند.

    اگر در لحظه به شما دست داد آن را به چنگ آورید و در اجرایی کردنش بکوشید.


  20. 4 کاربر از پست مفید Almas Parsi سپاس کرده اند .


صفحه 5 از 5 نخستنخست 12345

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •