دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 1 , از مجموع 1

موضوع: گاو در اساطیر ایران و هند

  1. #1
    همکار تالار ادبیات
    نوشته ها
    262
    ارسال تشکر
    238
    دریافت تشکر: 626
    قدرت امتیاز دهی
    1681
    Array

    پیش فرض گاو در اساطیر ایران و هند

    نمونة واقعی یا نمادین جانوران در اساطیر ایران باستان آمده است و می‌توان آن را در منابع اوستایی، پهلوی و حتی فارسی دید. در بخشهایی از اوستا از جمله در بخش گاهانی: یسنا 28 بند 1، ویسنا 29 بند 1 تا 11، در اوستای متأخر: یشت 13 بندهای 86 و 87، یسنا 13 بند 7، یسنا 6 بند 4، یسنا 26 بندهای 4و5، یسنا 68 بند 23، یسنا 1 بند 2، یسنا 39 بند 1، یسنا 70 بند 2، یشت 7 (مقدمه)، یشت 14 بند 54، و یسپرد 21 بند 2 و یشت هفتم و سی روزه دوم بند 12... از گاو سخن رفته است.


    «گوشورون1 به بارگاه آفریدگار روی آورد و خروش برداشت و بنالید كه: مرا به چه كار آفریدید؟ كیست آن‌كس كه مرا پدید آورد؟ خشم و ستم و سنگدلی و گستاخی و زور مرا به ستوه آورد. ای آفریدگار، مرا جز تو نگهبان دیگری نیست، اینك بهروزی و شادكامی برزیگران را به من ارزانی دار.


    آن‌گاه آفریدگار چارپایان از «اردیبهشت» (اشی) پرسید: كدامین كس را می‌شناسی كه بتواند برای چارپایان جراگاه وكشتزاری سزاوار پدید آورد و از آنان پاسداری كند؟ چه كسی را برای نگاهبانی چارپایان برمی‌گزینی كه بتواند دروغ خشم را باز دارد؟

    «اردیبهشت»: به آفریدگار پاسخ داد: در جهان برای چارپایان نگاهبان بی‌آزار و آیین‌شناسی نیست. مردمان نمی‌توانند دریابند كه ] باید[ با زیردستان رفتاری بسزا كنند. در میان مردمان، نیرومندتر از همه آن است كه مرا بخواند و من به یاری او بشتابم...» (سرود 29، بند 1 تا 3)


    براساس كتابهای دینی پهلوی به ویژه بندهش و نوشته‌های زادسپرم و دادستان دینیك و دینكرد می‌توان این‌گونه برداشت كرد كه كیومرث و گاو نخستین به نام اوگدات یا ایوك‌داد e.vak.dad از خاك درست شدند.

    گاو در ساحل راست رودخانه داییتی da.i.ti یا ویه‌دایت vi.ye.dayt و گیومرث در ساحل چپ آفریده شد. این گاوكه بنابر بیشتر منابع نر بود، تنها مخلوق روی زمین و حیوانی زیبا و نیرومند به شمار می‌رفت.


    در زادسپرم (فصل دوم بند 6)2 و یشت هفتم و سی‌روزه، دوم این گاو را ماده، سپید ونورانی، همچون ماه وصف كرده‌اند. گاو و گیومرث تا سه هزار سال در آرامش بودند. در گزیده‌های زادسپرم، دربارة اندرآمدن اهریمن بر آفرینش چنین آمده است: «سپس بر گاو آمد كه یكتا آفریده بود، كه بالاش به مانند گیومرث بود. بر بار ]= ساحل[ آب ]=رود[ ـ داییتی، میانة زمین ایستاده بود. دوری او از گیومرث برابر بالای خویش بود از بار آب ]= ساحل رود[ داییتی نیز به همان اندازه بود. ماده ]گاوی[ بود سپید و روشن چون ماه. چون پتیاره ]= دشمن، مهاجم و از القاب اهریمن[ برآمد، هرمزد منگ را كه بنگ نیز خوانده شود، به خوردن، (به گاو) داد و پیش چشم (وی) بمالید كه تا او را از نابودی و بزه ناشادی كم بود. نزار و بیمار شد، به راست سوی افتاد و اندر گشت ]= مرد [».3 میان آثار پهلوی، بندهش شرح و بسط بیشتری دربارة‌ روایت آغاز جهان دارد و در فصل سوم، بندهای 26-1 به سرگذشت گاو و گیومرث پرداخته است.

    هنریك ساموئل نیبرگ، خاورشناس سوئدی (1889-1974) براساس این بخش در مورد سرنوشت گاو در دورة سه هزارسالة سوم چنین گفته است:
    «در سه هزار سالة سوم (از سال 6000 تا 8999): اهریمن از بیهوشی دراز مدت خود به هوش می‌آید و با شتاب تمام آغاز دستبرد به جهان روشنایی می‌كند و این جهان روشنایی را از پایین سوراخ می‌كند، در حالی كه این جهان درخشان بدون لكه و در خود بسته و به صورت تخم مرغ بسیار بزرگی قرار گرفته است. وی همه جا مرگ و تباهی می‌گستراند. سپاه او همچون مگس برآفرینش پراكنده می‌شود و از این رو همگی زهرآگین می‌گردند. مرگ بر نخستین مرد، گیومرث ونخستین گاو نر چیره می‌‌شود، ولی در حال مرگ تخمهای خود را بیرون ‌می‌ریزد؛ از تخمهای گیومرث، نخستین جفت انسان، مشیگ و مشیانگ و از تخمهای نخستین گاو، چهارپایان پدید می‌آید و به‌زودی زندگی میرا و آمیخته با بدی، جریان می‌یابد.»4


    بر پایة نوشته‌های پهلوی می‌توان این گونه نتیجه‌گیری كرد كه:


    هنگامی كه دیو بدی به گاو نخستین رسید،‌ گاو برخلاف تلاش اهورامزدا بیمارشد و سرانجام، چشم از جهان فرو بست. روان گاو ]=گوشورون[ ظهور مردی را كه حامی حیوانات باشد از اهورامزدا خواستار شد و اهورامزدا فره‌‌وشی زردتشت را بدو نمود.

    سپس از هر یك از اعضای گاو نخستین پنجاه و پنج نوع غله و دوازده نوع گیاه شفابخش رویید و این رستنی‌ها شكوه خود را از نطفة گاو نخستین گرفت. از این نطفه یك جفت گاو (نر وماده) پدید آمد و به دنبال ‌آنها دویست و هشتاد و دو جفت (بندهش: دویست و هفتاد و دو نوع) از هر یك از حیوانات روی زمین ظاهر شدند.»5 كلمة اوستایی گاو یا گوشورون (روان چهارپایان) صرف‌نظر از نوع آن است و به صورت جنس بر همة چهارپایان مفید اطلاق می‌شود.


    او نمایندة چهارپایان زمین و وجودی نخستین است، به عنوان یگان جامع وشخصیت آسمانی شده. در عین حال او چارپای زمینی است و هر چه در روی زمین گاو نامیده می‌شود جزئی از اوست. او وجودی نخستینی است كه روزگاری درآغاز از سوی خداوند ویژه‌ای به نام گئوش تشن ge.us.tasan یعنی آفرینندة گاو پدید آمد.6 در فرهنگ اساطیر واژة «گاو» بر سر یك دسته از جانوران، از قبیل گاومیش، گاوگوزن، گاوگراز و گاوماهی دیده می‌شود و نشانة آن است كه این كلمه در اوستا اسم جنس بوده است. گوسفند هم كه امروز به نوع میش، اعم از نر و ماده، اطلاق می‌‌شود در اصل «گیوسپنت»7 ]گاو مقدس[ بوده است و در ایران باستان میان چارپایان از همه مفیدتر تلقی می‌شده است.8 در جدول سماوی(كه در كتاب بندهش آمده است) برجهای آسمانی ذكر شده و نام گاو در آن دیده می‌شود.


    در سالنامه‌های زردشتیان روزهای ماه به چهار گروه بخش می‌شوند: «گروه نخستین چنان كه می‌بینیم ردیف زردشتی امشه‌سپنته را از گونة تازه دربردارد. گروه دوم مجموعة عنصرهای ایرانی بسیار كهن را در بر دارد كه بنا به گفتة ‌هردوت موضوع پرستش نخست نزد مرد پارس است، این مجموعه در دین زدشتی هم یافت می‌شود، ولی در آنجا پیوسته با امشه‌سپنته‌ها است، در صورتی كه اینجا مستقل و به تنهایی ‌آمده است. تیشتریه ظاهراً نمایندة گیاه‌هایی است كه پس از باران می‌رویند و «گو» نمایندة چارپا است.»9

    دربارة تقسیم نژادها در شش كشوری كه در پیرامون خونیرس هستند، بنابر زادسپرم (فصل 11 بند 10) در زمان فرمانروایی هوشنگ و بنابر بندهش (فصل 17 بندهای 5ـ4) در دوران تهمورث از حیوانی به نام گاو نام برده شده است و چنین آمده كه در فرمانروایی هوشنگ هنگامی كه مردم بر پشت گاو سروو (Sar.u.vo) به كشورهای دیگر می‌رفتند شبی كه به ستایش آتش می‌پرداختند آتشدانها كه بر سه جا بر پشت گاو نهاده بود در دریا افتاد، جوهر این آتش كه (در اصل) یكی و آشكار بود، به سه آتش تقسیم شد.


    «در فرمانوراویی تهمورث هنگامی كه مردم از خونیرس بر پشت گاو سرسوگ Sar.sa.ug به كشورهای دیگر می‌رفتند شبی در میان دریا چنین اتفاق افتاد كه باد بر آتشدانی كه در آن آتشی بود و در سه جابر پشت گاو نهاده بود، كوفت و آتشدانها را با آتشها به دریا انداخت و این سه آتش چون سه جان (دوباره) به‌جایی كه در آن آتش بر پشت گاو بود برآمدند تا همه جا روشن شد و آن مردمان راه خود را از میان دریا ادامه دادند.10


    بهتر است در این بخش از جوهر تن زرتشت یاد كنیم كه در زندگی اساطیری او پیش آمده است و نقش گاو را در شكل‌گیری جوهر تن زرتشت ببینیم. «جوهر تن او را اورمزد از نزد خویش به سوی باد و از باد به سوی ابر به حركت درآورد و به صورت آب، قطره قطره، بر زمین فرو فرستاد. در پی آن، گوناگون گیاهان، از زمین روییدند، پوروشسب شش گاو سفید زرد گوش را به سوی آن گیاهان روانه كرد. دو گاوی كه هنوز نزاییده بودند، به گونه‌ای معجزه آمیز شیردار شدند. بدین گونه جوهر تن زردشت كه در آن گیاهان بود با شیر آن گاوان آمیخته گشت.


    دوغدو به خواست پوروشسب، دیگ چهارگوشی را برگرفت و شیرگاوان را در آن دوشید و آن را به ستون بزرگی آویخت. جوهر تن زردشت در آن شیر بود. در این هنگام، دیوان كه خطر را احساس كرده بودند، گرد هم آمدند و سردستة دیوان به آنان خبر داد كه زردشت به وجود می‌آید و پرسید كه كدام‌یك از آنان می‌پذیرد كه زردشت را كه هنوز به صورت انسان واقعی درنیامده است، نابود كند. دیوی به نام چشمگ كه مسبب زلزله و گردباد است پذیرفت كه او را از میان بردارد. شهر و ده را ویران كرد، درختان را در هم شكست، اما ایزدان نگذاشتند كه ستون بزرگی را كه دیگ در آن بود بشكند.


    پوروشسب ساقة هومی را كه فروهر زردشت در آن بود و آن را بریده و به دوغدو سپرده بود، باز گرفت. آن را كوبید و با آن شیر گاو كه جوهر تن زردشت در آن بود آمیخت و بدین گونه فروهر و جوهر تن زردشت با هم یكی شدند.

    پوروشسب و دوغدو این شیر آمیخته به هوم را نوشیدند. در اینجا بود كه فره كه در تن دوغدو بود با فروهر و گوهر تن زردشت یكجا به هم پیوستند و از هم‌آغوشی آنان كه برخلاف مخالفت دیوان انجام گرفت نطفة زردشت در زهدان مادر بسته شد. دیوان كه از این كار ناخشنود بودند، بر آن شدند كه او را در شكم مادر نابود كنند. دوغدو را به تب تند و درد آزار دهنده‌ای دچار كردند. دوغدو خواست پیش پزشكان جادوگر ده برود، اما ایزدان او را از این كار بازداشتند و بدو توصیه كردند تا دست برشوید و هیزم برگیرد و روغن گاو و بوی خوش بر آتش بنهد و روغن را بر شكم بمالد و بر آن بوی خوش بسوزاند و در بستر بیارمد تا او و فرزندش از بیماری رهایی یابند.»11


    گاو و مهرپرستان
    مهر یا میترا12 از ایزدان بزرگی است كه میان آریاییان هند و ایرانی سابقة دیرینه و كهن دارد. در سروده‌های «ودایی» نام میترا چندین بار آمده است. در لوحه‌های گلی بغازكوی از چهار خدا به نامهای «وارونا، ایندرا، میترا وناساتیا» نام برده شده است كه هر یك از آنان، در زیستگاه اولیة آریاها مورد پرستش بوده‌اند. پس از انشعاب، هر دسته از این اقوام، یكی از خدایان را گرامی ‌داشتند.


    در گاتاها كه قدیمی‌ترین و اصیل‌ترین بخش اوستاست كلمة میتره یك بار، نه به معنی فرشته، بلكه به معنی وظیفة مذهبی و تكلیفی دینی آمده است.
    فرگرد چهارم، «وندیداد» كه به تفصیل از معاهده بستن، پایدار ماندن، شكستن پیمان، گناه، سزای پیمان شكستن، اقسام معاهدات و شروط آنها سخن می‌دارد و پشت دهم ویژة مهر یا میتراست.
    میترا كه یكی از خدایان اولیة آریایی است، خدای روشنایی و حافظ نظم جهان و مدافع حق و حقیقت و تضمین كنندة معاهدات و سوگندهاست.


    پیروان میترا بزرگ‌ترین مخالفان دین زرتشت به شمار می‌رفتند و زرتشت میترا را از صف خدایان فروكشید و هم ردیف فرشتگان (كه مخلوق اهورامزدا هستند) نهاد. میترا در اوستای متأخر فرشتة بیداری، عهد و میثاق، راستی و دلیری و راهنمای آدمیان در تاریكی و یاری‌كنندة كسانی است كه حقشان پایمال شده و كیفررسان پیمان‌شكنان است و در ادبیات پهلوی آمده «سروش و مهرورشن بر سر پل چینوت (چینود)13 به انتظار روان مردگان ایستاده‌اند تا اعمالشان را روی ترازویی كه اشتباه نمی‌كند وزن كنند، سپس روان از پل عبور می‌كند.
    در روایات اساطیری پیروان آیین مهر (میتراپرستان) چنین آمده است كه: مهر در شب یلدا در یك غار از برخورد دو سنگ آذرین سخت زاده شده و پس از تولد، چوپانان به پرستش او پرداختند. آنگاه «اورمزد» با صدای خورشید و به وسیلة كلاغی به میترا پیام داد كه گاوی را هلاك كند و با آنكه مهر در باطن خود از این كار ناراحت وناراضی بود، به تعقیب گاو پرداخت و پوزة گاو را به دست گرفت و او را به غاری برد و با ضربت دشنه‌ای، خونش را ریخت.


    بی‌درنگ از بدن گاو خوشه‌های گندم و درخت تاك و دیگر رستنیها رویید و در پی آن عقرب، مورچه و ماری خود را به گاو رساندند تا از خونش بیاشامند (این موجودات در اوستا جزء خرفستران به حساب می‌آیند و كشتن آنها ثواب دارد). بعد از كشتن گاو، روح او به آسمان رفت و در زمین، زندگی تازه‌ای آغاز شد. مهر از آسمان گله‌ها را پاسبانی می‌كند.
    همچنین مهریان، اعتقاد دارند كه مهر جهان را بار دیگر زندگی و حیات می‌بخشد و او نجات دهنده‌ای است كه نیك‌بختی و سعادت معنوی را به ارمغان می‌آورد، از حق و حقیقت و راستی نگاهبانی می‌كند، سوار كار و تیرانداز ماهری است در نبرد میان خیر وشر، زشتی و زیبایی، پیروزی با او است. مهر پادشاه است كه میان ستارگان جای دارد و شكوه و بزرگی را به پادشاهان روی زمین عطا می‌كند. او زایندة روشنایی و لقبش شكست‌ناپذیر است. از معجزات او یكی فوران آب از دل سنگهای سخت (به خصوص زمانی كه آبها نقصان می‌پذیرند) و دیگر، شكار برای سیر كردن گرسنگان است. «معتقدین مهر می‌گویند، «مهر» در هر دو جهان به پیروان خود محبت خواهد كرد».14


    در آیین میتراییسم، به خصوص در زیستگاه اولیة آریاییها، قربانی كردن گاو برترین بخش و مهم‌ترین كار میتراست. بزرگ خانه، بزرگ طایفه یا بزرگ قبیله، قربانهای خود را به او پیشكش می‌كند. او توجه به روان گاو ندارد، خون او را می‌پذیرد، ستون مهره‌های پشت او را می‌شكند تن او را خرد می‌كند، اندامهای او را بند از بند جدا می‌كند، گوشهای او را می‌برد، چشمانش را برون می‌آورد15» تا با این كار به زمین بركت و نیروی آسمانی بدهد.


    جشنهای آیینی كه همراه با نوشیدن نوشابة سكرآور است، بعدها از سوی زرتشت زشت شمرده، بر ضد آن پیكار می‌شود و درگیری دو آیین از اینجا سرچشمه می‌گیرد. در گاثاها به خصوص قطعة 29 یسنا كه یك سرود قدیم گاهانی است، روان گاو در پیشگاه آفریدگار گاو (اهورامزدا) می‌نالد و از رفتار بدی كه توسط بیابانگردان (قبایل چادر نشین) متحمل می‌شود شكایت و درخواست دادگاه می‌كند تا چارپا بتواند داد خود را بگیرد، اما چون امكان ‌پذیر نیست حمایت‌كننده‌ای برای چارپایان در خواست می‌كند واین وظیفه به عهدة زرتشت گذاشته می‌‌شود.
    میتراییسم از طریق ایران و آسیای صغیر، در غرب نفوذ می‌كند. همچنین پس از سقوط هخامنشیان و به علت آشنایی و مراودة كشورهای تابعه، به خصوص با قسمت غرب ایران، میترا در آسیای صغیر، در كاپادوكیه، ارمنستان، و كوماگنه (سمیساط یا ساموساتا شهری بر كران راست فرات در 48 كیلومتری ارفه) نفوذ و اعتبار خاصی می‌یابد، آن اندازه كه شاهزادگان این ممالك به افتخار میترا نام خود را میترادات یا مهرداد گذاشتند و اواخر قرن اول میلادی، آیین میتراپرستی در ایتالیا نفوذ یافت. نقشة آثار بناهای میترایی نقوش و تزئینات آن كه در نقاط مختلف جهان كشف شده بسیار جالب توجه است و از میان آثار برجستة میترا مراسم قربانی گاو مقدس بیشتر تصویر شده است. البته نقشهای قربانی در معابد مختلف تفاوتهایی دارند.
    در یك سوی سكه‌های گوردیانوس سوم امپراتور روم (238-244 م) صورت میترا در حالی كه گاوی را می‌كشد دیده می‌شود.


    آثاری از میترا پرستی در كارتاژوـ شمال جزیرة بالكان‌ـ بدست آمده است. در بریتانیا به‌خصوص شهر لندن معبدی متعلق به میترا كشف شده است.
    براساس آثار باقی مانده از اروپا، این گونه می‌توان گفت كه آداب و رسوم میترایی و تشریفات خاص آن در غارهای طبیعی یا مصنوعی (كه بر گنبد آن تصویر آسمان نقش شده بود) انجام می‌گرفت. درون غار متكایی قرار داشت و پیروان بر آن زانو می‌زدند. در جلوه‌گاه معبد ظرف آبی برای تطهیر نهاده و در انتهای آن محراب یا تابلویی حجاری شده بود و معمولاً میترا را با كلاه فریژی (فریجی) و در حال ذبح گاو نشان می‌داد. درون معابد، به خصوص در فصل بهار، گاوی قربانی می‌شد.


    قربانی آیینی گاو در اساطیر ایران
    در مورد قربانی تعاریف مختلفی شده و در یكی از نمونه‌های آن چنین آمده است: «قربانی (در عبری از مادة قرب) به اصطلاح كلی در عالم ادیان، عبارت است از گرفتن زندگانی موجود زنده (اعم از انسان، حیوان ونبات) از طریق كشتن یا سوزاندن و دفن كردن یا خوردن به منظور تقرب به خدایان و جلب نظر آنان. واژة فرنگی آن سكریفایس Sacrifice در زبانهای اروپایی می‌رساند كه شیء قربانی شده برای خدایان، با قربانی‌شدن، جنبة تقدس و خدایی گرفته است.16
    قربانی مخصوص یك دین یك قوم یا ملت خاصی نبوده است و در طول تاریخ بشریت به شكلهای مختلف وجود داشته است. در تمدنهای هند، چین، ایران، سومر، كلده، یونان، مصر، هیتی و ... خدایان و ایزدان همواره قربانی طلب می‌كردند و قربانی همواره رفتار و اعمالی گوناگون بود و اغلب شاید هم بدون استثنا خونین بوده‌اند. یعنی یك نوع قتل آیینی یا كشتن آیینی بوده است. قربانی كننده همیشه دارای یك هویت مقدس بود و مورد حمایت قرار می‌گرفت.
    در مورد اینكه چه موجودی باید قربانی شود و یا چگونه باید قربانی انجام پذیرد، باید گفت: «انسان نخستین قربانی را به منظور تقدیم به خدا و یا خدایان خویش، از جنس خود برگزید و بعدها انواع گوناگون یافت، مثل قربانیهای حیوانی، پیشكشی از محصولات زمینی، خون از بینی گرفتن، رگ زدن، حجامت كردن، انگشت بریدن (مانند مردم استرالیا) دندان كندن، خون شرمگاه درمعابد ریختن (مانند یونانیان)، ختنه كردن دختران و پسران (مانند مصریان وعبرانیان)، بیضه كشیدن و خود را اخته كردن (ماندن بابلیان و سومریان)، موی سر تراشیدن و نثار كردن، شكافتن بازوان و با خون آن پیمان بستن (مانند تازیان) خود را در رودهای مقدس غرق كردن و خودسوزی، (مثل هندویان و چینیها ) خودكشی و هاراگیری ha.ra.ki.ri (مانند ژاپنیها ) و ...»17

    قربانی خونین، از خدایان وایزدان كوچك‌تر و كم اهمیت‌تر، در پیشگاه خدایان بزرگ‌تر و قدرتمند‌تر، آغاز می‌شود، سپس نوبت قربانی كردن انسان می‌رسد و دیری نمی‌پاید كه با نرم شدن خوی اولیة بشر، حیوان به جای انسان به قربانگاه می‌رود و تكامل و پیشرفت بشر در یك گام دیگر به اعمال نمادین روی می‌آورد كه همانا مراسم نان و شراب، جای گوشت و خون را می‌گیرد.18

    «حضرت عیسی با انجام پاره‌ای اعمال نمادین معنی‌دار، مراسم آیین قربانی خونین را دگرگون كرده و در شام آخر در كنار حواریونش گفت: نانی كه برای فصح تبرك نموده و پاره كرده و برای خوردن میان آنان تقسیم نموده است، گوشت اوست و جام شرابی كه تبرك نموده و برای نوشیدن به آنها داده است، خون اوست و همچنین گفت: با مرگ وی عهد تازه‌ای آغاز خواهد شد و رابطة تازه‌ای میان خدا و انسان برقرار می‌شود.


    قبل از آنكه دربارة قربانی گاو در اساطیر به خصوص اساطیر ایرانی گفت‌وگو كنیم، مختصری دربارة اساطیر سخن می‌گوییم، شاید كه موضوع قربانی گاو را به روشنی درافكنیم. به طور چكیده باید گفت بشر زمانی كه خط را اختراع كرد، نخست با هدف خدمت به خدایان آن را به كار گرفت و به عبارتی، آنچه را كاهنان می‌خواستند، به رشتة تحریر درآورد. دیدگاه اسطوره‌ای در این زمان شكل می‌گیرد، متنهایی كه مربوط به گونه‌های اسطوره‌ای هستند در آرشیو پرستشگاه‌ها جای داشته‌اند.

    البته باید گفت كه اسطوره خیلی پیش از پیدایش ثبت رویدادها در جوامع انسانی وجود داشته است، اما ثبت اساطیر توسط خطاطان، به دستور كاهنانی بوده است كه در آن زمان قدرت سیاسی، مذهبی، اقتصادی و ... را در حیطة خود داشتند.


    در بینش اسطوره‌ای كشته شدن افراد به گونه‌ای جلوه‌گر است كه انگار مراسم قربانی به خاطر خدایان انجام پذیرفته است و این خدا یا ایزد و یا ایزدان هستند كه قربانی می‌خواهند تا نظم را به طبیعت یا به اجتماع یا قوم بازگردانند و قربانی شدن موجودات فانی در اسطوره‌ها تنها برای خدایان است و یا خدایان قربانی می‌گیرند تا به انسانها و موجودات خاكی و میرا بفهمانند كه اراده و سرنوشت در ید قدرت آنان است.

    از این رو هر كس برای رسیدن به اهداف خود قربانی می‌كرد، گروة برای رسیدن به قدرت سیاسی یا مالی، شماری برای رام كردن طبیعت، عده‌ای برای باروری زمین و رویش گیاهان، كسانی به قصد ارتباط با روان پدیده‌های طبیعت (كه در اساطیر زرتشتی می‌توان خوانده می‌شود) برخی برای یگانگی و برتری قوم خود، كسانی برای تطهیر و نجات روح و یا نجات فرد و دسته‌ای برای آنكه به بزرگسالی رسند و هویت یابند، قربانی می‌كردند. حتی قربانی كردن می‌تواند نمادی از تغییر شیوة معیشت و اقتصاد باشد كه این نمونه بیشتر در اساطیر میان رودان به چشم می‌خورد.


    به یشتهای اوستا دقیق شویم، متنهایی را می‌بینیم كه هستة اصلی آن كهن‌تر هستند و در دین زرتشت گنجانده شده‌اند. این كار به احتمال زیاد بعد از زرتست، توسط پیروانش صورت گرفته و بن‌مایة آن‌ از آیینهای كهن‌تر، یعنی قبل از ظهور زرتشت، است.


    با ظهور زرتشت، بر باور به خدایان مختلف مهر باطل خود و تنها خدای آفریننده، اهورا مزدا به‌جا ماند. بعد از مرگ زرتشت بار دیگر خدایان آریایی به گونه و شكلهای مختلف درون دین رخنه كردند و بعضی از مروجین دین براساس گذشت زمان و تغییراتی كه در محل سكونت رخ می‌داد به جعل و تحریف این دین پرداختند. نمونه‌ای كه می‌توان از آن نام برد، یشت دهم یعنی مهریشت یا میثره یشت در اوستای متأخر است، این بخش به خدای میثره (میترا) از خداوندان كهن آریایی، پیشكش شده است.

    البته در اوستای متأخرچهرة میترا كم‌رنگ می‌شود و دیگر آن جنبة‌ قدرتمند خدایی را ندارد و جزو ایزدان می‌شود و با این اوصاف نقش و تأثیر آیین میترا را در ایران باستان براساس كتیبه‌ها و نقوش برجستة به‌دست آمده می‌توان دید. با این پیش مقدمه قصد آن است كه قربانی گاو را در آیین میترا بررسی كنیم،

    زیرا از لحاظ قدمت این آیین كهن‌تر از دین زرتشت است و در مورد قربانی به خصوص قربانی گاو مراسم مهمی را اجرا می‌كردند.
    در آیین میترا، قربانی گاو بسیار مورد توجه بوده است. دراعتقادات میتراییسم خون گاو نیروی باروری زمین را به همراه داشت.


    از آثار باقی‌مانده از این آیین، به خصوص در اروپا استنباط می‌‌شود كه: گاو در علفزار مشغول چراست، میترا از راه می‌رسد، گاو را دستگیر می‌كند و بر دوش می‌گذارد، گاو از دوش میترا به پایین جسته و فرار می‌كند، مهر گاو را دنبال می‌كند و بر پشت گاو می‌جهد، پاهای گاو خسته را به دوش گرفته و گاو را به پشت انداخته می‌كشد و پوزة‌ گاو به زمین كشیده می‌شود.

    او گاو را كشان كشان به طرف غار می‌برد. در برخی پیكرها میترا سوار بر گاو می‌شود و شاخهای او را در دست می‌گیرد و پیروزمندانه می‌راند.


    گاه میترا را نشسته بر گردة گاو با دشنه‌ای كه در كتف گاو فرو برده است، نشان داده‌اند. با كشته شدن گاو، دگرگونی اسرارآمیزی در جهان پدیدار گشت. از مغز تیرة پشت گاو نر، گندم و از خون گاو، بوتة مو و از بدن گاو، همة سبزیها وگیاهان سودمند دارویی رویید. از نطفة گاو (كه ماه آن را پذیرفته و پالوده بود) انواع حیوانات مفید به وجود آمد. بدین ترتیب قربانی كننده (میترا) با اجرای قربانی باعث یك زندگی تازه و غنی شد، سپس سوار ارابة زرین (كه چهار اسب سفید آن را می‌كشند) شد و به آسمان بالا رفت و در آسمان تاخت و زمین را نگریست.


    غیر از باروری و رویش زمین، تقدیم فدیه و قربانی در ایران باستان به منظور و خواستهای مختلفی معمول بوده است یكی از علتهای قربانی (كه اغلب بزرگان و شاهان برای رسیدن به قدرت و پیروزی بر دشمنان و كامروایی در آرزوهایشان آن را انجام می‌دادند) عمل به یشت پنجم موسوم به آبان یشت، یكی از بلندترین و قدیمی‌ترین یشتها و مربوط به آناهیتا (آناهید ـ ناهید)بود.
    هوشنگ پیشدادی نخستین پادشاه است كه در آبان یشت، كردة 6، بندِ 12، از او یاد شده است. «وی در بالای كوه هرا، صد اسب، هزار گاو و ده هزار گوسفند برای اردویسور – آناهد قربانی كرد، تا وی را بزرگ‌ترین شهریار روی زمین گرداند و بر دیوها و مردمان و پریها و كاویها و كرپانها و دیوهای مازندران و دروغ‌پرستان ورنه (دیلم و گیلان) دست یابد وهمه را شكست دهد و اردویسور آناهتا، خواهش هوشنگ را اجابت كرد و او را كامروا ساخت.»


    در كردة 2، بندِ 7 آبان یشت دربارة «جمشید» آمده است: «برای ناهد، صدها اسب و ده‌هزار گوسفند قربانی و از او تمنا می‌كند كه وی را در همة ممالك، بزرگ‌ترین شهریار گرداند و وی را بر دیوها، مردمان و جادوان و كاویها و كرپانها ستمكار چیره گرداند و از دیوها، ثروت، بهره، فراوانی، رمه، خورسندی و تشخص را دور بدارد و ایزد ناهد دعای وی را اجابت می‌كند.»
    شخصیت دیگری كه در كردة 8 بند 29 اسمش آمده است «ضحاك» یا اژی‌دهاك است.
    «او نیز صد اسب و هزار گاو و ده هزار گوسفند برای آناهد قربانی كرد و از او خواست كه وی را بر هفت كشور چیره كند، اما حاجت او برآورده نشد»


    در كردة 9، بندِ 22، دربارة فریدون آمده:
    كه برای آناهد صد اسب وهزار گاو و ده هزار گوسفند قربانی می‌كند و از او می‌خواهد كه بر اژدهای سه پوزه ظفر یابد و ناهد حاجت او را برآورده كرد.»
    همین طور اسامی در آبان یشت ادامه می‌یابد، و سرانجام به كی گشتاسب می‌رسد، او نیز برای ناهد قربانی می‌كند و سرانجام به آرزو و كامیابی می‌رسد.


    در روایتهای سنتی زرتشتیان كه برگرفته از آثار پهلوی، مانند بندهش، دینكرد، گزیده‌های زادسپرم، و دادستان دینیك ... می‌باشد. در مورد فدیه دادن و یا قربانی كردن كه به نحوی به گاو مربوط است، شرح تفسیرهایی شده است كه در همة اینها گاو توسط اهریمن كشته می‌شود، اما كشته شدن او شبیه یك نوع قربانی شدن است. یعنی هنگامی كه دیو بدی به گاو نخستین می‌رسد، گاو برخلاف تلاش اهورامزدا، بیمار می‌شود و سرانجام چشم از جهان فرو می‌بندد و از اعضای گاو گیاهان شفابخش و از نطفة گاو یك جفت گاو نر و ماده پدید می‌آید و به دنبال آنها دویست و هشتاد و دو یا دویست و هفتاد و دو جفت از هر یك از حیوانات روی زمین ظاهر می‌‌شوند كشته شدن گاو در روایتهای زرتشتیان شباهتهایی با قربانی گاو در آیین میتراییسم دارد.

    بهتر است روایات اساطیری ایران در مورد مشی و مشیانه (نخستین جفت بشر) را یاد كنیم كه به ارواح بدشیر گاو فدیه می‌كنند.
    «دیوان آنان را بر ستایش ارواح بد اغوا كردند تا از ناخشنودی‌ای كه آنان را می‌آزرد، تسكین یابند. مشی شیر گاو را دوشید و كمی از آن را به طرف شمال ریخت. به دنبال آن دیوان باز هم نیرومند‌تر شدند و براثر آن باروری از آنان گرفته شد. امروز در شمال ایران بر زمین ریختن شیر گاو را گناه می‌دانند و عده‌‌ای معقتدند ریخته شدن شیر بر زمین موجب خشك شدن پستان گاو می‌شود. به‌نظر نگارنده چنین اعتقادی ممكن است ریشه در باورهای اساطیری ایران داشته باشد.


    پی‌نوشتها:
    1- روان چارپایان یا فرشته‌ای كه نگهبانی چهارپایان سودمند با اوست.
    2- با فصل نهم بند 7 متناقض است.
    3- مهرداد بهار، اساطیر ایران، ص 14-13.
    4- نیبرگ، دینهای ایران باستان، ص 28
    5- محمدجعفر یاحقی، فرهنگ اساطیر، ص 36-30
    6- نیبرگ، همان، ص 197
    7- در اوستای متأخر واژة سپینته با واژة گاو gav پیوند خورده و گئوسپنته ga.os.pan.ta به كار رفته، اما در پهلوی میانه و پارسی نوین سپنته برای گیاه اسپند بكار برده شده است. در تشكیلات اولیة اقوام مهاجر آریایی، شكلی از طبقات اجتماعی داریم به نام خانواده، تیره، عشیره و قوم، محل زندگی عشیره به نام گوئو (gu.u) و رییس عشیره را گوتوتپ می‌گفتند. آقای ایرج شجاعی فرد در نامواژه‌های جغرافیایی گیلان در مورد «گاو» و «گو»ـ كه در پس و پیش نامها می آید چنین می‌گوید: درپاره‌ای از پیشوندها به معنی «بلوك» است و در پسوند به معنی جا و مكان و در بعضی كلمات هم به معنی گاو «و حیوان» می‌آید. نامهای گاوچه ]= طویلة گاو[، گاویه به معنای بلوك بهتر، جونگا یا زونگا به معنای گاو نر جوان و نام اساطیری و اجاره‌گاه به معنی بازارگاه و همچنین رازگاو و گاوگلی وگالشی، گالشه سیاگا، گوگیر، تناگا، پازگا و دلگا از آن جمله است و گاوو گودر پارسی سره به معنی پهلوان به كار می‌رود.
    8- محمد جعفر یاحقی، همانجا
    9- نیبرگ، همان، ص 379"3
    10- آرتوكریستین سن، نخستین انسان و نخستین شهریار، ص 181-180
    11- ژاله آموزگار، احمد تفضیلی، اسطورة زندگی زردشت، كتابسرای بابل، بابل 1370ش، ص 41-40
    12- مهر در كتبیه‌های پادشاهان هخامنشی میتره Mithra در سانسكریت میتره Mitra ، و در پهلوی میتر Mitr آمده است.
    13- Cin. Vad-Cin. Vat در لغت به معنی آزماینده و بازشناسنده و در دین زرتشت نام پل و گذرگاه جداكنندگان روان درگذشتگان پس از مرگ است، در این قسمت عده‌ای به بهشت و شماری به دوزخ می‌روند.
    14- فرشته عبداللهی، دین زرتشت و نقش آن در جامعة ساسانیان، ص 220-219
    15- نیبرگ، همان، ص 61، 71
    16- دكتر محمد جعفر یا حقی، فرهنگ اساطیر، ص 339.
    17- علی اصغر مصطفوی، اسطورة قربانی، ص 6-5
    18- قطب‌الدین صادقی، مدخلی بر نمایش آیین، فصلنامة هنر، ص 274
    ویرایش توسط ثمین20 : 2nd July 2013 در ساعت 06:33 PM

  2. 5 کاربر از پست مفید ثمین20 سپاس کرده اند .


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •