- - - به روز رسانی شده - - -
صدایش می زدیم... بادمجان بم!!!
دو بار مجروح شده بود، ولی توی همان بیمارستان صحرایی کارش را حل کرده بود و بر گشته بود خط ...همان موقع عراقی ها شیمیایی زدند.بهش گفتیم:شنیدی سلاح ضد بادمجان بم هم آمده ؟...خندید و گفت:من به مامانم قول دادم تا زرشک پلوی شما را نخورم
با هیچ،حوری ای قرار ملاقات نذارم...........................!!!!...
دیشب دخترش گفت بابا دیگه سرفه نمی کنه...
علاقه مندی ها (Bookmarks)