سلام به همه!
منو سامان عزیز و شاینی گل طی یک مکالمه کوتاه توی پیام خصوصی تصمیم گرفتیم که اینبار یه داستان گروهی ترسناک بنویسیم.
اما این سبک داستان نوشتن اصول داره!اصولشم اینه که یه دفه هیجانو وارد داستان نکنین!باید در هین داستان یه سری اتفاقات مرموز بیوفته و اخرای داستان ازش پرده برداری بشه!
خب حالا من شروعش میکنم بقیشم با هم ادامه میدیم:
تابستون بود و 5 تا نوجوون به اسمای اِما،بروس،کریستینا،سوفی و ماریا برای خوش گذرونی مدتی به یه جنگل دور از شهر رفتن و محل اسکانشون یه کلبه ی قدیمی وسط جنگل بود...
چه داستانی بشه ایییییییییین
علاقه مندی ها (Bookmarks)