دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 2 , از مجموع 2

موضوع: فقط یه مادر...

  1. #1
    دوست آشنا
    رشته تحصیلی
    زیست شناسی عمومی
    نوشته ها
    499
    ارسال تشکر
    1,372
    دریافت تشکر: 2,858
    قدرت امتیاز دهی
    498
    Array
    shabhayebarare's: جدید4

    پیش فرض فقط یه مادر...

    به یاد می آورم زمانی را که با جورابهای سفید ...




    از مدرسه به سوی خانه می دویدم در حالی که کیف مدرسه را در




    دست می چرخاندم و به روزی که گذشته بود ، فکر می کردم .




    در انتظار یافتن نان کره ای و شیرینی کشمشی تو .




    به یاد می آورم عطر فضای خانه و رایحه ای را که همه ی بچه ها در




    شامه نگاه می دارند .




    تو را به یاد می آورم در آشپزخانه ، با پیش بند رنگارنگت در انتظار




    تمام حرفهایی که قرار است برایت باز گویم ...




    و حالا ما اینجاییم ، بانوی سال خورده ی زیبایی و دیگری که




    چهل و اندی سال را سپری کرده است ، هر دو نشسته در نشیمن




    مشغول نوشیدن چای ، با کیف های پر از خرید ،




    آویزان بر دسته ی صندلی در حال تبادل خبرهای تازه ی این هفته .




    برای هر بیننده ای چیزی نیست جز دو سر با موهای پنبه ای




    ولی برای ما یعنی سالها تفاهم و خاطرات زیبا .




    جوراب سفید ...




    سالهایی که مادر و پسر را دست خوش تغییر کرده ، اما هرگز




    آنها را از هم دور نکرده است .




    یک ارتباط همیشگی برای تمام دوران زندگی .




    فقط یک مادر می داند که چه وقت در حال تقلب کردن هستی .




    می تواند همراه پست آغوش گرم بفرستد




    می تواند از گروهی افراد متفاوت خانواده تشکیل دهد




    از پنجره با فریادی از ته گلو صدایت کند در حالی که




    آنچه را که جا گذاشته ای تکان می دهد .




    فقط یک مادر ...


  2. 3 کاربر از پست مفید shabhayebarare سپاس کرده اند .


  3. #2
    دوست آشنا
    رشته تحصیلی
    زیست شناسی عمومی
    نوشته ها
    499
    ارسال تشکر
    1,372
    دریافت تشکر: 2,858
    قدرت امتیاز دهی
    498
    Array
    shabhayebarare's: جدید4

    پیش فرض پاسخ : فقط یه مادر...


    مادر؛

    روسری ات را بردار تا ببینم، بر شبِ موهایت؛

    چند زمستان برف نشسته است؛

    تا من به بهار رسیده ام ...!



  4. کاربرانی که از پست مفید shabhayebarare سپاس کرده اند.


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •