دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 11

موضوع: داستان كوتاه(بيايد بخونيد خودم نوشتم!)

  1. #1
    یار همراه
    رشته تحصیلی
    علوم تجربی
    نوشته ها
    2,086
    ارسال تشکر
    13,004
    دریافت تشکر: 10,250
    قدرت امتیاز دهی
    27193
    Array
    solinaz's: جدید92

    Red face داستان كوتاه(بيايد بخونيد خودم نوشتم!)

    خداحافظ زمستان!

    بلاخره رسيدم... همان در قديمی سبز رنگی كه پر از نقش و نگار گل های* مختلف بود. مثل هميشه در را باز گذاشته بود... وارد باغ شدم... درخت ها عريان و گل ها خشكيده بودند و در انتظار او به سر می بردند.
    راه خاكی را پيش گرفتم... تا به خانه برسم چند دقيقه طول كشيد. خانه ی كوچك و قشنگی داشت... در زدم... بلافاصله با صدای مهربان و گوش نوازش گفت: چند لحظه صبر كن! الان ميام!
    دلشوره داشتم... صدای قدم هايش می*آمد... لحظه ای مكث... و در را باز كرد...
    آه... زيبا تر از هميشه شده بود... موهای* بلند و فندقی رنگش را روی شانه هايش پريشان كرده بود... چشم هايش... چشم هايش سبز بودند... سبز سبز... سبزی كه با همه ی سبز ها فرق داشت... عجيب بود... رمز داشت... تا عمق جانت نفوذ می كرد و برقش چشمانت را می زد.
    پيراهن زيبايی پوشيده بود. ساده؛ اما زيبا! آن هم سبز بود... رنگ سبز را دوست داشت.
    چند لحظه محو تماشايش شده بودم...
    زير لب سلام كرد... و لپ هایش سرخ شد... هميشه همينطور بود... خجالتی *و دوست داشتنی!
    من هم گفتم: سلام. حالت چطوره؟
    باز هم خجالت كشيد و سرش را پايين انداخت! گفت: خوبم... بياتو! بيرون سرده.
    _ نه... نه... توكه ميدونی. من كلی كار دارم. هميشه زود ميام و زود ميرم!
    لبخندی *زد و سر تكان داد. گفت: بالاخره وقتش شد؟! چه زود گذشت!
    _ آره وقتشه... همه منتظريم!
    سرش را بالا آورد و به چشمانم خيره شد... برق شادی در سبزی چشم هايش موج می زد.
    يكدفعه كف دو دستش را محكم به هم كوبيد و گفت: آخ جون! نوبت من شد!!
    بعد نفس عميقی كشيد و روی گل خشكيده ای كه در گلدان كنار خانه اش بود متمركز شد... می دانستم می خواست چه كار بكند. چند لحظه گذشت... و ناگهان گل خشكيده جان گرفت و شكفت!
    هميشه از ديدن اين منظره به وجد می آمدم. خودش هم هيجان زده و خوشحال می شد!
    با همان پاهای برهنه به سمت گلدان دويد و گل سرخ را بوييد...
    ناگهان نسيم ملايمی صورتم را نوازش داد و اشعه ی طلايی رنگ آفتاب همه جا را روشن كرد... سكوتی كه باغ را فراگرفته بود حالا با صدای پرندگان آوازخوان شكسته شده بود.
    او آمد و كنارم ايستاد... سرش را بالاگرفت و با صدای بلندی گفت: خداحافظ زمستان... خداحافظ برف سفيد... من دارم ميام... « بهار » داره مياد!
    پايان



    قشنگ بود؟؟؟؟؟



    آینده ای بسازم که گذشتم جلوش زانو بزنهツ






  2. #2
    کاربر جدید
    نوشته ها
    4
    ارسال تشکر
    50
    دریافت تشکر: 31
    قدرت امتیاز دهی
    0
    Array

    پیش فرض پاسخ : داستان كوتاه(بيايد بخونيد خودم نوشتم!)

    آخه عزیزم سولیناز جان خیلی قشنگ بووود

    - - - به روز رسانی شده - - -

    آخه عزیزم سولیناز جان خیلی قشنگ بووود

  3. 11 کاربر از پست مفید banoye sorkh سپاس کرده اند .


  4. #3
    همکار تالار عکاسی
    رشته تحصیلی
    ریاضی
    نوشته ها
    225
    ارسال تشکر
    3,851
    دریافت تشکر: 1,172
    قدرت امتیاز دهی
    884
    Array

    پیش فرض پاسخ : داستان كوتاه(بيايد بخونيد خودم نوشتم!)

    خوب راستشو بخوای سولینازی جونم از نظر من قشنگ نبود
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .

    .عالی بود خانومی

    - - - به روز رسانی شده - - -

    خوب راستشو بخوای سولینازی جونم از نظر من قشنگ نبود
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .

    .عالی بود خانومی


  5. 10 کاربر از پست مفید هستی.. سپاس کرده اند .


  6. #4
    دوست جدید
    رشته تحصیلی
    مهندسی فناوری اطلاعات
    نوشته ها
    191
    ارسال تشکر
    4,046
    دریافت تشکر: 1,450
    قدرت امتیاز دهی
    789
    Array
    ^*زهرا*^'s: جدید167

    پیش فرض پاسخ : داستان كوتاه(بيايد بخونيد خودم نوشتم!)

    خود داستانت قشنگ بود ولی به نظر من یکی -دوتا ایرراد ویراستاری کوچولو داشت

    - - - به روز رسانی شده - - -

    خود داستانت قشنگ بود ولی به نظر من یکی -دوتا ایرراد ویراستاری کوچولو داشت
    خدایا، به داده و نداده و گرفته ات شکر
    که داده ات نعمت است و نداده ات حکمت است و گرفته ات امتحان!

  7. 9 کاربر از پست مفید ^*زهرا*^ سپاس کرده اند .


  8. #5
    یار همیشگی
    رشته تحصیلی
    روانشناسی عمومی
    نوشته ها
    3,348
    ارسال تشکر
    31,663
    دریافت تشکر: 11,131
    قدرت امتیاز دهی
    29289
    Array
    zoh_reh's: جدید88

    پیش فرض پاسخ : داستان كوتاه(بيايد بخونيد خودم نوشتم!)

    آفرین خیلی با حال بود ،
    موفق و سربلند باشی،

    - - - به روز رسانی شده - - -

    آفرین خیلی با حال بود ،
    موفق و سربلند باشی،

    قوانین تالار روانشناسی



    الهی مرا آن ده که مرا آن به...

  9. 9 کاربر از پست مفید zoh_reh سپاس کرده اند .


  10. #6
    یار همراه
    رشته تحصیلی
    حقوق
    نوشته ها
    1,931
    ارسال تشکر
    7,109
    دریافت تشکر: 7,523
    قدرت امتیاز دهی
    1519
    Array
    بلدرچین's: جدید39

    پیش فرض پاسخ : داستان كوتاه(بيايد بخونيد خودم نوشتم!)

    خواهر کوچولو داستانت قشنگه اما بهتره یکمی روش کار کنی مخصوصا خطای اولش یکمی گنگ نوشتی بعضی جاها خیلی منظم و قشنگ بعضی جاها با اشکال.افرین.روش کار کن بهتر میشه خاستی برام بفرست تصحیح شده ش و تا باهم صحبت کنیم.
    اففففففففففرین

    کانال ایده داستان را در تلگرام دنبال کنید... ideh_dastan@


  11. 7 کاربر از پست مفید بلدرچین سپاس کرده اند .


  12. #7
    کاربر جدید
    رشته تحصیلی
    Chemical engineering
    نوشته ها
    87
    ارسال تشکر
    1,145
    دریافت تشکر: 491
    قدرت امتیاز دهی
    86
    Array

    پیش فرض پاسخ : داستان كوتاه(بيايد بخونيد خودم نوشتم!)

    باریک!

    ویرایش توسط meys@m : 18th March 2013 در ساعت 10:19 PM
    .First they IGNORE you; then they LAUGH at you; then they FIGHT you; and then . . . you WIN

  13. 5 کاربر از پست مفید meys@m سپاس کرده اند .


  14. #8
    دوست آشنا
    رشته تحصیلی
    جنگلداری
    نوشته ها
    587
    ارسال تشکر
    2,250
    دریافت تشکر: 2,974
    قدرت امتیاز دهی
    227
    Array

    پیش فرض پاسخ : داستان كوتاه(بيايد بخونيد خودم نوشتم!)

    افرین عزیزم عالی بود

    - - - به روز رسانی شده - - -

    افرین عزیزم عالی بود
    همه ی درود هایم نثار کسانی باد که کاستی هایم را میداند و باز هم دوستم دارند.

  15. 4 کاربر از پست مفید mozhgan.z.1368 سپاس کرده اند .


  16. #9
    دوست آشنا
    رشته تحصیلی
    دندانپزشکی
    نوشته ها
    294
    ارسال تشکر
    3,082
    دریافت تشکر: 2,068
    قدرت امتیاز دهی
    118
    Array
    nafise khanom's: جدید147

    پیش فرض پاسخ : داستان كوتاه(بيايد بخونيد خودم نوشتم!)

    عالی بودعزیزم..............موفق باشی...

    - - - به روز رسانی شده - - -

    عالی بودعزیزم..............موفق باشی...
    دنیای عجیبیست...اینجا لبخند را هم میزنند!!!

  17. 4 کاربر از پست مفید nafise khanom سپاس کرده اند .


  18. #10
    کاربر جدید
    رشته تحصیلی
    حسابداری
    نوشته ها
    17
    ارسال تشکر
    60
    دریافت تشکر: 58
    قدرت امتیاز دهی
    0
    Array

    پیش فرض پاسخ : داستان كوتاه(بيايد بخونيد خودم نوشتم!)

    آفرین خیلی خوب بود، موفق باشی

  19. 2 کاربر از پست مفید magh_sh سپاس کرده اند .


صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. 18 داستانك كوتاه كوتاه عاشورايي(حتما بخونيد)
    توسط آسد مرتضي در انجمن زندگی نامه ی شخصیت های مذهبی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 20th November 2012, 03:08 PM
  2. خانم ملكه داستان كوتاه؟
    توسط ساسي در انجمن مشاهیر ادبی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 27th February 2011, 12:17 AM
  3. داستانهاي كوتاه
    توسط آبجی در انجمن خواندنی ها و دیدنی ها
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: 13th December 2009, 01:29 PM
  4. داستان كوتاه انگليسي
    توسط SOURCE MOBILE در انجمن Story
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 20th February 2009, 07:56 AM
  5. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 20th October 2008, 11:35 AM

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •