دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
صفحه 2 از 2 نخستنخست 12
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 17 , از مجموع 17

موضوع: درماندگی آموخته شده

  1. #11
    همکار تالار سایر موضوعات
    رشته تحصیلی
    جغرافیا
    نوشته ها
    324
    ارسال تشکر
    10,055
    دریافت تشکر: 1,555
    قدرت امتیاز دهی
    6633
    Array
    Dorna dordone's: جدید64

    پیش فرض پاسخ : درماندگی آموخته شده

    نقل قول نوشته اصلی توسط نارون1 نمایش پست ها


    اگر امکان داشت که از میمون ها بپرسند چرا میمونی را که بالای نردبان می رود می زنند احتمالاً جواب آنها این گونه بود:

    "نمی دانیم، تا بوده چنین بوده وتا هست چنین هست .این کاری است که میمون های قبلی نیز می کردند!"


    این جواب به نظر شما آشنا نیست؟

    آیا می شود این را هم نوعی درماندگی آموخته شده تلقی کرد ؟؟

    یه سوال اضافی دیگه:

    با گفته هایی از درماندگی آموخته شده به نظر شمااین اتفاق در روابط زوجین هم ممکنه پیش بیاد ؟



    بحثتو از اول دنبال کردم عزیزم

    خب دوستان همه به نکات خوبی اشاره کردند و حقیقتا خیلی موارد جالب بودند و گفته هاتون قابل تاییده..



    نظر شخصی همه ی آدمها متفاوته چون دنیای ما آدمها متفاوته حتی تو وجود شخصی خودمون که میتونه از چندین حس سرچشمه بگیره

    من با این آزمایشات کاملا موافقم و هیچکدومو نقض نمیکنم و به نظرم کار زیبایی هستش اما آدمی چیزی فراتر از موجودات خلقته

    بله جمله ی "تا بوده همین بوده و تا هست همین است" جمله ایه که واسه همه آشنا هستش

    چیزی که به قول نارون عزیزم همون درماندگی آموخته شده تلقی میشه

    منم اجازه میگیرم و نظر شخصیمو اینجا میذارم و از نظرات دوستای گلم استفاده میکنم

    حقیقت انسان با وجود عقل و منطق و تمام احساسات وجودیش و شرایط و دید و عقیده و اجتماعش و عوامل بیشمار دیگه باعث شکل گیری یه شخصیت میشه

    که این شخصیت شکل گرفته ی آدمی هست از همون ابتدا اما انسان در حال تکامله و همیشه یکجور نمیمونه

    خب حقیقت درماندگی آموخته شده رو نمیشه نادیده گرفت اما از اونجایی که آدمی در حال تغییر و تحول و پیشرفت هستش و اینکه عقلش باعث برتر بودن و متفاوت بودنش نسبت به همه ی موجوداته پس به نظر شخص بنده که خیلی خیلی بیشتر از اینها میتونه تغییر کنه تو هر شرایطی...

    درماندگی ، ناامیدی.. احساسات سرد و منفی هست .. تو تک تک افراد اما تا ببینیم این احساسات چه قدر غلبه کرده باشند رو شخصیت فرد و درونی شده باشن

    شرایط سخت هست؟ من میگم آره هست.. اما نه اینکه یه آدم با این همه قدرتش نتونه سختی رو بگذرونه و بهش غلبه کنه

    ناامیدی هست؟ بازم میگم آره .. اما بازم از قدرت وجودی من آدمی بیشتر نیستش

    منم یه فردم مثل بقیه افراد جامعه و یا خیلی از انسان های موفق جامعه که میتونن مثال زدنی باشن

    خیلی پیش از این ها هم شاید فکر میکردم که دیگه نمیشه! اما با ارده و سعی خودم تو تجربه ی شخصی در آخرین لحظه ناامیدی.. با تغییر رویه الان به چیزی که کاملا ازش ناامید شده بودم رسیدم و فهمیدم ایراد کار دید و رفتار و نظر خود بنده بوده

    نه تنها تو این مورد بلکه هر مورد مثال زدنی که باشه ایراد اگر از جامعه ی بزرگ انسانی هست.. ایراد و مشل رو تو خودمون هم باید جستجو کنیم

    افراد ناامید و ناراحت باید بیشتر مورد توجه قرار بگیرن .. چون اینور افراد هم آسیب شخصی دارن و هم با تعمیم دادن نظراتشون و انتقال حرف های نا امید کننده باعث ایجاد مشکلات اجتماعی هم هستند

    من نه شعار میدم و نه تو رفاه اجتماعی کامل هستم اما وقتی از دوربین دید خودم به این منظر نگاه میکنم میبینم که چه قدر دور شدیم از اصل خودمون و مشکلاتمون همه بیخود دارن بزرگ و بزرگ تر و آدما ناامید و ناامیدتر میشن

    به نظر بنده که یه حرکت بزرگ و کارآمد اجتماعی نیاز هستش تا هم مسیر جاکعه بزرگتر تغییر کنه و هم دید آدمی

    و در مورد مسئله ازدواج هم با اجازه شما دوستای گلم باید بگم که اختلافات زوجین هم از همین مشکلات و نظرات شخصی و گاهی خودخواهی هایی مسبب میشه که ما نمیخوایم تغییری توش بدیم

    این مسئله بحث کسترده ای داره که گاهی اوقات به نظر بنده واقعا خود شخص با یه بازنگری تو وجود خودش میتونه خیلی از مشکلاتشو پیدا کنه و حلش کنه

    امید .. کلمه ی نمادینی که خیلی هامون فقط یه شعار میبینیمش واقعا میتونه خط و مشی زندگی یه فردو عوض کنه و به نقاطی برسه که شاید غیر ممکن میدیده تو یه زمانی

    امید خودش تمرکز و دقت می آفرینه

    باعث شکوفایی خیلی از احساسات و استعداد ها میشه

    و حتی باعث تغییرات

    و این حس زیبا بیشتر از هر کسی خود فرد میتونه تو وجود خودش ایجاد کنه و دنبالش بره تا مرحله ی موفقیت


    ببخشید زیاد نوشتم اما حقیقتش این بحث زیبایی که نارون گلم باز کرد بحث خیلی خیلی گسترده و مفیدی هستش و واقعا نمیشه خلاصه کرد

    من امیدوارم بتونیم به هم تو این بحث و بحثای زیبای دیگه کمک کنیم


    "خداوندگار هستی همیشه همراهتون باشه"که اوست پایدارترین امید دلها...

  2. 5 کاربر از پست مفید Dorna dordone سپاس کرده اند .


  3. #12
    یار همیشگی
    رشته تحصیلی
    روانشناسی عمومی
    نوشته ها
    3,348
    ارسال تشکر
    31,663
    دریافت تشکر: 11,131
    قدرت امتیاز دهی
    29289
    Array
    zoh_reh's: جدید88

    پیش فرض پاسخ : درماندگی آموخته شده

    وقتی می خواهیم یه ظرفشویی بخرییم علاوه بر تبلیغاتی که از این وسیله میشه تحقیقات دیگه ای هم از اونایی که این وسیله رو دارن می کنیم ،مارک مورد نظرمون رو گاهی میریم منزل طرف از نزدیک کارکردشو می بینیم و شاید هدفمون اینه که بهر حال داریم هزینه می کنیم باید کیفیت خوبی داشته باشه .و کارمونو همونجور که می خوایم راه بندازه ،بعد از تحقیقات خرید می کنیم و بروشور رو هم به دقت مطالعه می کنیم که چه جورمصرف کنیم عمر وسیله افزایش یا کاهش پیدا می کنه . خلاصه همینو اگه به زندگی تعمیم بدیم گاهی دیده میشه افراد بدون هیچ اطلاعاتی وارد زندگی مشترک میشن چرا؟ چون همه بالاخره ازدواج کردند اونا هم باید ازدواج می کردند ، غافل ازاینکه ما داریم عمرمونو در کنار یک شریک زندگی هزینه می کنیم باید اطلاعات درست داشته باشیم اگه بروشورشو خوب نخونیم و به قول معروف یک دکمه رو اشتباه بزنیم ،درماندگی آموخته بین زوجین شروع میشه حالا دیگه بسته به اینکه کجای این راه باشن میتونن تلاش کنن و به بن بست هم نرسن .
    با آرزوی موفقیت و خوشبختی برای همه زوجها.

    قوانین تالار روانشناسی



    الهی مرا آن ده که مرا آن به...

  4. 5 کاربر از پست مفید zoh_reh سپاس کرده اند .


  5. #13
    دوست جدید
    نوشته ها
    182
    ارسال تشکر
    5,623
    دریافت تشکر: 1,234
    قدرت امتیاز دهی
    705
    Array
    آسمان آبی2020's: جدید65

    پیش فرض پاسخ : درماندگی آموخته شده

    سلام....
    منم بعنوان یه دانش آموز کوچولو توی بحثتون بپذیرین.
    راستش عبارت درماندگی آموخته شده یکم واسه من غیر قابل فهمه.چرا میگیم آموخته شده؟
    ولی در کل اینی که میگین زندگی روزمره ی منه یعنی زندگیم پر از بن بست و کارای نیمه تمومه که بخاطر یه شکست کوچیک کلا گذاشتمش کنار!
    گاهی پل های پشت سرتان را خراب کنید
    زیرا باعث می شود هرگز نتوانید به جایی برگردید که نباید از ابتدا در آن قدم میگذاشتید...

  6. 3 کاربر از پست مفید آسمان آبی2020 سپاس کرده اند .


  7. #14
    کاربر فعال سایت
    رشته تحصیلی
    روانشناسی بالینی
    نوشته ها
    6,602
    ارسال تشکر
    29,978
    دریافت تشکر: 25,422
    قدرت امتیاز دهی
    43643
    Array
    نارون1's: لبخند

    پیش فرض پاسخ : درماندگی آموخته شده

    نقل قول نوشته اصلی توسط آسمان آبی2020 نمایش پست ها
    سلام....
    منم بعنوان یه دانش آموز کوچولو توی بحثتون بپذیرین.
    راستش عبارت درماندگی آموخته شده یکم واسه من غیر قابل فهمه.چرا میگیم آموخته شده؟
    ولی در کل اینی که میگین زندگی روزمره ی منه یعنی زندگیم پر از بن بست و کارای نیمه تمومه که بخاطر یه شکست کوچیک کلا گذاشتمش کنار!
    سلام

    خیلی خوشحال شدیم وارد بحث شدین

    میگیم آموخته شده ، چون به مرور فرد یادمیگیره که انگار هرچی تلاش کنه هیچ نتیجه ای نداره ، پس بنابراین تلاش بی فایده هست ، در اینصورت حتی وقتی راه باز و موقعیت مناسبم باشه
    ، دیگه به جلو حرکت نمیکنه

    مثلا همین به دنبال شغل بودن و شرکت در آزمونهای استخدامی ، فرد چندین بار شرکت میکنه ، میبینه قبول نمیشه ، میبینه پارتی بازیه و دیگه به مرور هیچ تلاشی برا پیداکردن و شرکت نمیکنه

    حتی اگه موقعیت مناسبی پیش رو باشه دیگه تلاشی نمیکنه

    تو زندگی خیلی موارد هست که به دنبال حل یک مشکل هسستیم هرچی تلاش میکنیم ، به نتیجه نمیرسیم دیگه به مرور این درماندگی در حل مساله آموخته میشه و ...

    این مثال آقای رحمانی به خوبی نشان داده است :

    تعدادی سگ در اتاقی قرار گرفتند که زمین آن می توانست شوک الکتریکی خفیفی به سگ ها وارد کند. دکمه ای روی دیوار اتاق بود که با فشرده شدن جریان را قطع می کرد. وقتی شوک وارد شد سگ ها بالا و پایین پریدند تا بالاخره یکی از سگ ها دکمه را زد و جریان قطع شد. سگ ها یاد گرفتند با زدن آن دکمه آن شوک ناخوشایند قطع می شود.
    روی نصف گروه اول سگ ها همین آزمایش دوباره تکرار شد اما این بار دراتاق دیگری که دکمه ای الکی داشت و با زدن آن هیچ اتفاقی نمی افتاد و جریان همچنان ادامه داشت. بعد از این مراحل سگ هایی که در اتاق دوم بودند به اتاق اول (با کلید سالم) بازگردانده شدند و آزمایش تکرار شد. این بار هیچ کدام شان حتی سعی نکردند که دکمه را فشار دهند.

    اللَّهُمَّ اجْعَلْنِي أَخْشَاكَ كَأَنِّي أَرَاكَ وَ أَسْعِدْنِي بِتَقْوَاكَ
    مجلـــه رویش ذهــن


  8. 4 کاربر از پست مفید نارون1 سپاس کرده اند .


  9. #15
    کاربر فعال سایت
    رشته تحصیلی
    روانشناسی بالینی
    نوشته ها
    6,602
    ارسال تشکر
    29,978
    دریافت تشکر: 25,422
    قدرت امتیاز دهی
    43643
    Array
    نارون1's: لبخند

    پیش فرض پاسخ : درماندگی آموخته شده


    ممکن است بین بعضی زوجین اختلافاتی مشاهده شود که مثلا مرد یا زن میگه من دوست دارم همسرم یکم فعال باشه تو زندگی منفعل نباشه ، یه پیشنهادی یا ...

    داشته باشه

    وقتی روانشناس در جلسات زوج درمانی ، فرد را بررسی میکنه ، متوجه میشه که این فرد در دوران کودکی و زندگی که با والدینش داشته فردی توسری خور بوده ، و هر

    چیزی رو مطرح کرده جلوش گرفته شده و این دیگران بودن که براش تصمیم گرفتن ، این فرد وقتی که ازدواج میکنه میخواهد به همین روال طی کنه ، یکی دیگه به جاش

    تصمیم بگیره ...... چنین فردی اینقد تو زندگی قبلش این شکل براش اتفاق افتاده و اینقدر جلوی کارش گرفته شده که دچار یک درماندگی آموخته شده میشه و فکر میکنه

    دیگه نمیتونه و نباید هیچ تصمیم و کاری کنه و این فکر رو به زندگی مشترکش هم تعمیم میده و همین باعث بروز اختلافات میشه

    اللَّهُمَّ اجْعَلْنِي أَخْشَاكَ كَأَنِّي أَرَاكَ وَ أَسْعِدْنِي بِتَقْوَاكَ
    مجلـــه رویش ذهــن


  10. 4 کاربر از پست مفید نارون1 سپاس کرده اند .


  11. #16
    یار همیشگی
    رشته تحصیلی
    مامایی
    نوشته ها
    3,947
    ارسال تشکر
    36,060
    دریافت تشکر: 18,520
    قدرت امتیاز دهی
    28276
    Array
    yas-90's: خواهش

    پیش فرض پاسخ : درماندگی آموخته شده

    این موضوع خیلی جالبه..........خوب هر کسی باهاش روبه رو میشه و در کل این درماندگیهای آموخته شده در افراد با توجه به تواناییهای فرد متفاوته(البته شاید بهتره بگیم تواناییهای آموخته شده)

    من همه نظرات رو خوندم و میشه گفت موافقم... مثالهای زده شده توسط دوستان هم واقعا جالب بودن

    من فکر میکنم علت اینکه فردی راهی رو میره و با شکست های پی در پی مواجه میشه و بعد ناامیدی رو یاد میگیره و در عمل هم نشونش میده اینه که شاید از شکست مجدد میترسه......یکی از بحث های هفتگی هم در مورد ترس بود نه؟؟؟

    من خودم رو میگم....آدم ناامیدی نیستم حتی تو آخرین لحظات و تو بدترین شرایط تا حالا که ناامید نشدم یعنی غرورم هم اجازه نداد این ترس از شکست رو بروز بدم اما دروغ چرا این ترس رو حس کردم و حتی تو شکست های بعدیم (و حتی عملکرد ضعیفی که هر چند موفقیت آمیز بوده اما خیلی رضایت بخش نبوده ) تاثیر گذاشته

    اما اینکه این موضوعو یاد میگیریم در حالی که خودمون تجربه ش نکردیم خوب مسلما اینه که قدرت تفکرمون رو به چالش نمیکشیم و درمورد خیلی مسائل فکر نمیکنیم و یه جورایی در فکر کردن و پذیرفتن و رد یکسری باورها تنبل هستیم.......به قولی لقمه آماده میخوایم که جویده شده هم باشه(الان هم که تو خیلی خانواده ها کلا در همه حال لقمه آماده و جویده شده برای اعضا هست و کلا همه جوره تنبل بار میایم چه برسه به اینکه بخوایم فکر هم بکنیم)

    از یه دید دیگه هم بخوایم بگیم اینه که دید جامعه و اطرافیانمون چیه؟؟؟ گاهی با شکست هایی که میخوریم افراد پیرامون و اطراف ما به جای همفکری در پیدا کردن راه حل و حل مشکل و کمک در عدم شکست مجدد با حرفا و تمسخر و طعنه و کنایه هاشون به این درماندگی دامن میزنن و همین به خودی خود میتونه برای سکون و درماندگی و ناامیدی یک فرد کافی باشه....هر چقدر هم آدم بی توجه باشه کم کم میتونه تاثیری بذاره(حالا به جز اینکه فرد خودش بشینه فکر کنه و مقابله کنه....چون همه آدما این مقابله کردن ها رو یاد نگرفتن)

    البته یه چیز دیگه هم میخواستم بگم اما تا اومدم جمله بالا رو بنویسم یادم رفت
    طلب كردم ز دانائي يكي پند .......مرا فرمود: با نادان نپيوند

  12. 4 کاربر از پست مفید yas-90 سپاس کرده اند .


  13. #17
    کاربر فعال سایت
    رشته تحصیلی
    روانشناسی بالینی
    نوشته ها
    6,602
    ارسال تشکر
    29,978
    دریافت تشکر: 25,422
    قدرت امتیاز دهی
    43643
    Array
    نارون1's: لبخند

    پیش فرض پاسخ : درماندگی آموخته شده

    جمع بندی مطالب گفته شده در بحث



    درماندگی آموخته شده :

    درماندگی آموخته شده درعلم روانشناسی،به شرایطی اشاره دارد که درآن افرادبخاطرسرکوفتها وناکامیهای مستمر وطولانی وپشت سرهم،دیگرامیدی به انتخاب

    وسرزندگی نداشته وبلکه باباورناتوانی درتوان تغییرشرایط پیرامونی،دچاربی تفاوتی گردیده وامکانی برای ابرازوجودندارند.



    دانش آموزی که برای پیشبرد اهداف خود تلاش میکند ، انتظار دارد در پایان نتیجه زحمت خود را ببیند و بازخورد مناسبی دریافت کند .حال آگر به دلایلی این مهم صورت نگیرد ، دانش آموز

    منفعل شده و دیگر هیچ تلاشی
    از خود نشان نمی دهد و این بدترین حالتی است که ممکن است به سراغ دانش آموز بیاید .

    به طور کلی کودکی که تا دیروقت مشغول درس خواندن است و نهایتا نتیجه مطلوبی به دست نمی آورد ، ممکن است راهی جز گوشه گیری و انزوا نیابد.


    در چنین فرآیندی، دانش آموز اطمینان خود را از دست می دهد و به ناتوانی خود، اذعان می کند، و توان حرکت و خلاقیت از فرد سلب و او به موجودی بی تحرک، خنثی و فاقد معیار تبدیل می

    شود. اما اگر شرایط تغییر کند و شخص بتواند با انجام رفتاری موقعیت ناگوارش را تغییر دهد، این باور که کاری از او ساخته نیست باور غلطی خواهد بود.

    اگر شخص این باور غلط را تعمیم دهد و به این نتیجه برسد که مهارت های لازم برای حل کردن مسائل زندگی را ندارد، ممکن است به افسردگی (depression) مبتلا شود این باور که شخص

    درمانده است، در صورتی که واقعاً درمانده نیست نشان دهنده همان چیزی است که «نورمن» استاد روان شناسی آن را رابطه ظاهری نه واقعی و «بندورا» آن را خود ناکارآمد تصور می نامد.



    یک مثال :

    تعدادی سگ در اتاقی قرار گرفتند که زمین آن می توانست شوک الکتریکی خفیفی به سگ ها وارد کند. دکمه ای روی دیوار اتاق بود که با فشرده شدن جریان را قطع می کرد. وقتی شوک وارد شد سگ ها بالا و پایین پریدند تا بالاخره یکی از سگ ها دکمه را زد و جریان قطع شد. سگ ها یاد گرفتند با زدن آن دکمه آن شوک ناخوشایند قطع می شود.

    روی نصف گروه اول سگ ها همین آزمایش دوباره تکرار شد اما این بار دراتاق دیگری که دکمه ای الکی داشت و با زدن آن هیچ اتفاقی نمی افتاد و جریان همچنان ادامه داشت. بعد از این مراحل سگ هایی که در اتاق دوم بودند به اتاق اول (با کلید سالم) بازگردانده شدند و آزمایش تکرار شد. این بار هیچ کدام شان حتی سعی نکردند که دکمه را فشار دهند.

    نتیجه: هیچ کس با نامیدی به دنیا نمی آید، بلکه ما بعد از اینکه چند بار شکست می خوریم «شکست خوردن» را یاد می گیریم و حتی به خودمان زحمت تلاش کردن نمی دهیم. اگر به مشکلی برخورده اید، مهم نیست دفعه چندم است که زمین خورده اید، باز هم بلند شوید و برای حل آن تلاش کنید. ممکن است کلید سالم باشد، فقط فشارش دهید!



    این بار تعدادی موش های صحرایی که بعضی آنها می توانند 80 ساعت مداوم شنا کنند آماده شدند. محققان قبل از اینکه آنها را در آب بیاندازند با کلک این باور غلط را در موش ها به وجود آوردند که آنها گیر افتاده اند. خیلی از موش ها تنها پس از چند دقیقه بعد از شنا کردن غرق شدند. نه چون نمی توانستند شنا کنند، بلکه چون فکر می کردند گیر کرده اند ناامید شده و دست از شنا کردن برداشتند و غرق شدند.


    نتیجه: وقتی همه چیز به آن طور که می خواهیم پیش می رود ما هم با حداکثر توان مان تلاش می کنیم. اما بعد از اینکه سر و کله مشکلات بزرگ و کوچک پیدا می شود ناامید شده و دست از تلاش کردن بر می داریم، با وجود اینکه توان انجام آن را داریم.



    ************************************************** ************************

    علت :

    - نوعی دلسردی ، نا امیدی ، درما بوجود میاد .... ممکن اسست فرد مسیر اشتباهی رفته باشد و یا تلاش حداکثری نداشته باشد

    -
    ممکن است شرایط تاثیرگذار باشد ، شرایط ، روال زندگی ما را پیش میبرهمحیط و تمرکز حواس انسان روی بسیاری از مسائل و تصمیمات زندگی بشر تاثیرگذار است

    - ممکنه راه رو اشتباه انتخاب کرده باشیم، توقع بالاتر از حد داشته باشیم، راهمون با هدفمون تو یه راستا نباشه، زود نا امید میشیم

    - شاید ما هنوز ظرفیتها و تواناییهامون رو به خوبی نشناختیم ، در حقیقت اون خودباوری رو تقویت نکردیم

    - درماندگی ، ناامیدی.. احساسات سرد و منفی هست .. تو تک تک افراد اما بستگی داره که این احساسات چه قدر غلبه کرده باشند رو شخصیت فرد و درونی شده باشن


    - گاهی با شکست هایی که میخوریم افراد پیرامون و اطراف ما به جای همفکری در پیدا کردن راه حل و حل مشکل و کمک در عدم شکست مجدد با حرفا و تمسخر و طعنه و کنایه هاشون به این درماندگی دامن میزنن و همین به خودی خود میتونه برای سکون و درماندگی و ناامیدی یک فرد کافی باشه....هر چقدر هم آدم بی توجه باشه کم کم میتونه تاثیری بذاره(حالا به جز اینکه فرد خودش بشینه فکر کنه و مقابله کنه....چون همه آدما این مقابله کردن ها رو یاد نگرفتن)




    ************************************************** **********************

    راه حل های پیشنهادی :

    - باید از موقعیت و راههای مختلف برای رسسیدن به هدف استفاده کرد

    - نگرش خود را تغییر داده و به تلاش ادامه داد

    - از تعمیم دهی استفاده نکنیم ، به این شکل که اگر در یک موقعیت شکست خوردیم این شکست رو به موقعیت های دیگر تعمیم ندهیم

    - امید را در خود پرورش دهیم ....چون
    باعث شکوفایی خیلی از احساسات و استعداد ها و باور میشه

    اللَّهُمَّ اجْعَلْنِي أَخْشَاكَ كَأَنِّي أَرَاكَ وَ أَسْعِدْنِي بِتَقْوَاكَ
    مجلـــه رویش ذهــن


  14. 3 کاربر از پست مفید نارون1 سپاس کرده اند .


صفحه 2 از 2 نخستنخست 12

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •