وجوه اعجاز و هماورد طلبی قرآن جهات گوناگونی دارد كه از جمله این وجوه، جهت بلاغت و ادبی آن می باشد. علم بلاغت شامل سه علم: معانی، بیان و بدیع است.
توضیح این که؛ روشهای رسایی كلام سه گونه می­باشد:
1- لفظی؛ كه به آن علم معانی می گویند و آن عبارت است از استعمال الفاظ مطابق با مقتضای كلام، مانند: تقدیم و تأخیر یك لفظ یا طولانی كردن كلام و ... .
2- معنوی؛ كه علم بیان می باشد و منظور از آن استعمال معانی منطبق با مقتضای مناسبت كلام، مانند: تشبیه، استعاره و كنایه .
3- زیبایی نگری؛ كه به آن علم بدیع اطلاق می شود و منظور از آن زیبا كردن كلام با توجه به مقتضای مناسبت کلام می باشد .

علم معانی
این شیوه با توجه به اینكه در الفاظ اتفاق می افتد، لذا هر یك از اجزای تشكیل دهنده كلام (مسند الیه- مسند- اسناد- قید) می­تواند مورد استفاده در این روش قرار گیرد. به عنوان مثال گاهی مسند الیه، طولانی آورده می­شود و آن در جایی است كه متكلم، به خاطر محبوبیت مخاطب، می­خواهد وقت زیادی را با او صحبت كند. برای مثال در آیه:

«وَ ما تِلْكَ بِیمینِكَ یا مُوسى‏ قالَ هِی عَصای أَتَوَكَّؤُا عَلَیها وَ أَهُشُّ بها عَلى‏ غَنَمی‏ وَ لِی فیها مَآرِبُ أُخْرى» (طه/17و18)
«و آن چیست در دست راست تو، ای موسی؟ گفت: این عصای من است، بر آن تکیه می­کنم، برگ درختان را با آن برای گوسفندانم فرو می­ریزم، و مرا با آن کارها و فوائد دیگری است.»

حضرت موسی می توانست در جواب خدا كه پرسید: چیزی كه در دست داری چیست؟ بگوید: عصاء، ولی چون می­خواست زیاد با او صحبت كند لذا توضیحات زیادی درباره عصا داد؛ تكیه گاه من است، با آن گوسفندانم را می­رانم، علاوه از اینها كارهای مختلف دیگری نیز با‌ آن انجام می­دهم .

علم بیان
علم بیان خاستگاهش در معانی كلام می­باشد و با تصرف در این قسمت از كلام موجب رسایی آن می­شود، كه در این جا به یك مورد از آن اشاره می شود:

«إِنَّها شَجَرَةٌ تَخْرُجُ فی‏ أَصْلِ الْجَحیمِ طَلْعُها كَأَنَّهُ رُؤُوسُ الشَّیاطینِ» (صافات/64و65)
«آن درختی است که از قعر جهنم می­روید، شکوفه آن مانند سرهای شیاطین است.»

این آیه، شكوفه درخت زقوم را كه اهل جهنّم از آن استفاده می­كنند، به سرهای شیاطین تشبیه كرده و چون انسان در خیال خود برای شیطان صورتی بسیار قبیح تصویر می كند، این درخت جهنّمی نیز در منظر او قبح و زشت جلوه خواهد کرد.

علم بدیع
بدیع در لغت به معنی کسی است که چیزی را بدون نمونه قبلی ایجاد کند و در اصطلاح
علمی است که از گونه های مختلف لفظی و معنوی که باعث زیبایی کلام می شود بحث می کند و به دو گونه محسنات معنوی و لفظی تقسیم می شود و هر کدام از این دو قسم ده­ها نوع دارد . که در زیر به مهمترین آنها اشاره می شود:
1- محسنات معنوی: طباق، توریه، استخدام، مقابله، لفّ و نشر، مبالغه و ... .
2- محسنات لفظی : جناس، مشاکله، تردید، عکس و تبدیل، موازنه و ... .
به دو نمونه از آیات قرآن برای بدیع اشاره می­شود:

«وَ یوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ یقْسِمُ الْمُجْرِمُونَ ما لَبِثُوا غَیرَ ساعَةٍ كَذلِكَ كانُوا یؤْفَكُون» (روم/55)
«و روزی که قیامت بر پا شود، مجرمان سوگند یاد می­کنند که جز ساعتی درنگ نکردند، این چنین از درک حقیقت باز گردانده شده­اند»

در این آیه جناس (واحد بودن دو کلمه از حیث لفظ و تغایر آن دو از نظر معنی) به کار رفته است، زیرا دو کلمه مشابه یعنی ساعه ذکر شده است که اولی به معنی روز قیامت و
دومی به معنی قسمتی از زمان می­باشد.

«وَ أَنَّهُ هُوَ أَضْحَكَ وَ أَبْكى‏ وَ أَنَّهُ هُوَ أَماتَ وَ أَحْیا وَ أَنَّهُ خَلَقَ الزَّوْجَینِ الذَّكَرَ وَ الْأُنْثى‏» (نجم/43و44و45)
«و این که اوست که خنداند و گریاند، و اوست که میراند و زنده کرد، و اوست که دو نر و ماده را آفرید»

در این آیه الفاظ اضحک (می­خنداند) ابکی (می­گریاند)، امات (می­میراند) احیا (زنده می کند)، الذکر (جنس مرد) الانثی (جنس زن) که همگی از نظر لفظ و معنی متضاد می_باشند به کار رفته است که در اصطلاح به آن طباق می­گویند.


منابع:
1) زرندی، میر محمد؛ تاریخ علوم قرآن، دفتر نشر اسلامی، ص
2) مطهری، مرتضی؛ مجموعه آثار، تهران، صدرا، چاپ چهارم، 1374، ج2، ص213
3) الفضلی، عبد الهادی؛ نشر کلیة اصول الدین، چاپ دهم، 1422، صص13-73 و 80 و 99 و 100
4) مصطفوی، حسن؛ التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1360، ج1، ص230
5) ابن اثیر؛ النهایه، المکتبة الاسلامیة، چاپ اول، 1383، ج1، ص106