پست مدرنیسم (post.mo.der.nism) پسانوگرایی، معادل اصطلاح انگلیسی post – modernism مكتبی كه پس از جنبش مدرنیسم [=نوگرایی] در سالهای پایانی سدۀ نوزدهم میلادی در حوزه‌های شعر، داستان، نمایشنامه، موسیقی، معماری، تآتر، سینما، عكاسی و دیگر هنرها و فنون پدید آمد. این مكتب در اصل به فن مهندسی و تاریخ مربوط می‌شد و واكنشی بود در برابر بنیان اولیه نوگرایی كه ابزارهای سنتی هنر را فرا می‌خواند. پست مدرنیسم در سالهای پایانی دهۀ 1970 م. در كشورهایی چون آمریكا و به ویژه فرانسه و متاثر از آثار نویسندگانی چون سمیوئل بكت (1906 – 1989 م)، مارسل پروست (1871 – 1922 م) و جیمز جویس (1882 – 1941 م) پدید آمد و واكنشی در برابر ترس از واقعیت دنیا معرفی شد؛ به این معنا كه هر موجود زنده، موجودی را بی‌رحمانه قربانی می‌كند تا به حیات خود ادامه دهد و حیات هر موجود در مرگ موجودی دیگر نهفته است. از ویژگی‌های بارز این مكتب فكری در چهارچوب ادبیات می‌توان به آشنایی زدایی، فرجام گریزی و عدم انسجام اشاره كرد كه اگر چه در ادبیات پر سابقه است، امّا آمیزه‌ای از آنها و كاربرد خودآگاهانۀ ‌آنها ویژۀ ادبیات پست مدرن می‌نماید. ادبیات پست مدرن فرجام قطعی داستان را به سخره می‌گیرد و این سنت را بی معنا و پوچ تلقی می‌كند و از سوی دیگر، انسجام و هماهنگی را كه در هنر، عاملی اصلی به شمار می‌رود نادیده می‌گیرد و عدم انسجام را در تمامی هنرها و فنون حتی معماری و نقاشی اصلی طبیعی و منطبق بر واقعیت اعمال می‌كند». (انوشه: 1376: ص 289)
اصطلاح پست مدرنیسم سه دهه است كه مورد استفاده گسترده قرار گرفته است. اما داستان گسترش آن از طریق فرهنگ، تا حدودی پیچیده است. پست مدرنیسم حیات خود را عمدتاً به عنوان مقوله‌ای دانشگاهی و مربوط به تحولات معینی در حوزه هنر آغاز كرد؛ امّا بزودی به صورت اصطلاحی توصیفی برای تمامی انواع، جابه‌جایی‌ها و تحولات مطرح شده در جامعه و فرهنگ معاصر درآمد.
در اواسط دهه 1980 پست مدرنیسم به آچار فرانسه‌ای تبدیل شد كه تقریباً به درد هر كاری می‌خورد.
پست مدرنیسم می‌تواند:
- وضعیتی واقعی در یك جامعه باشد.
- مجموعه‌ای از ایده‌ها باشد كه سعی در تعریف یا تبیین این وضعیت دارند.
- یك سبك هنری یا ره‌یافتی برای ساختن اشیا باشد.
- واژه‌ای باشد كه در زمینه‌های مختلف و برای پرداختن به بسیاری از جنبه‌های مطرح شده مورد استفاده قرار می‌گیرد.
برخی از پیشگامان پست مدرن از ورود جامعه به مرحله‌ای جدید سخن می‌گفتند. آنان مدعی بودند كه ما در دوره‌ای تاریخی با ویژگی‌های بدیع به سر می‌بریم كه از هر دوره دیگر تاریخی تمایز می‌یابند به ویژه باید آنان را از دوره مدرن پیش از آن متمایز ساخت. (گلن وارد: 1384: ص 22)
تاریخ دانان به انحاء ‌مختلف به توصیف ماهیت دقیق این عصر و تاریخ دقیق آغاز و پایان آن پرداخته‌اند كه توصیف آنها در نتیجه اعتقاد به اموری بود مانند: پیشرفت، خوش بینی، عقلانبت، جستجوی آگاهی مطلق در علم فناوری جامعه و سیاست- عقیده به اینكه به دست آوردن آگاهی دربارۀ‌ خود واقعی، تنها بنیان كسب دیگر آگاهی است و مسائلی از این قبیل.


منابع:
1- انوشه، حسن؛ فرهنگ نامۀ ادبی فارسی، دانش‌نامه ادب فارسی، تهران، سازمان چاپ و انتشارات، 1376، چاپ یكم، ص 289.
2- گلن وارد؛ پست مدرنیسم، ترجمه علی مرشدی زاد، تهران، انتشارات قصیده سُرا، 1384، چاپ اول، صص 16 و 22.
3- پارسا، خسرو؛ پسامدرنیسم در بوته نقد (مجموعه مقالات)، تهران، نشر آگه، 1375.