دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 1 , از مجموع 1

موضوع: پراگماتيسم؛ اساس فلسفي دموکراسي

  1. #1
    کاربر فعال سایت
    رشته تحصیلی
    روانشناسی بالینی
    نوشته ها
    6,602
    ارسال تشکر
    29,978
    دریافت تشکر: 25,422
    قدرت امتیاز دهی
    43643
    Array
    نارون1's: لبخند

    پیش فرض پراگماتيسم؛ اساس فلسفي دموکراسي





    پراگماتيسم؛ اساس فلسفي دموکراسي




    نويسنده: طيبه ارجمندي<





    پراگماتيسم؛ فرآورده ي فکري ايالات متحده امريکا

    پراگماتيسم يکي از نگرش هاي فلسفه غربي و به طور ويژه امريکايي است که به گفته بانيان آن مي کوشد مشکلات دست و پا گير بشري را رفع کند. براي آشنايي بيشتر با اين مکتب فکري نخست لازم است تعريفي از آن بيان، و سپس محورها و اصول آن شرح داده شود.

    واژه پراگماتيسم مشتق از واژه يونان پراگما (Pragma) و به معني عمل است. اين واژه را نخستين بار پارلز پيرس فيلسوف امريکايي، به کار برد با اين حال اين واژه به معناي تخصصي اش مکتبي است که اساس فلسفي دموکراسي به شمار مي آيد و تعريف آن به اين شرح است؛ پراگماتيسم جنبشي فلسفي است که اعتقاد دارد معنا و حقيقت امور و انديشه ها را بايد در فوايد و نتايج آنها يافت؛ پس نه مي توان و نه بايد دنبال حقيقت غايي و نهايي گشت. انديشه کلي و مشترکي که بين مهم ترين فيلسوف هاي پراگماتيسم وجود دارد اين است که انديشه ها و افکار در صورتي حقيقي هستند که سودمند باشند و مردم را خرسند سازند.

    پراگماتيسم در اواخر قرن نوزدهم و اوايل قرن بيستم ميلادي از گرايش هاي مهم فلسفي بود. اين مکتب در اصل امريکايي است و نمايندگان مهم آن عبارتند از: چارلز ساندرزپيرس، ويليام جيمز و جان ديويي. اين فيلسوفان در اصل ذيل با هم اشتراک نظر دارند که «معيار حقيقت، نتايج عملي آن است».

    اين گروه از انديشمندان امريکايي به مجادلات کهن درباره حقيقت و واقعيت پايان داده اند؛ زيرا از نظر آنان حقيقت يا درستي يک عمل، يا حصول نتيجه اثبات مي شود. پيروان مکتب پراگماتيسم معتقدند انديشه ها و عقايد همچون ابزارهايي هستند براي حل مسائل و مشکلات بشر؛ تا زماني که اثر مفيدي دارند، درست و حقيقي اند و پس از آن نادرست و خطا تلقي خواهند شد.


    به اين ترتيب عقيده اي ممکن است مدتي به کار آيد و مؤثر باشد و از اين رو حقيقتي تلقي شود، ولي پس از مدتي ممکن است نتايج رضايت بخشي نداشته باشد که در اين صورت به نظريه اي باطل و خطا تبديل مي شود. پس ملاک حقيقت را بايد در زندگي عملي جست نه در حوزه انديشه هاي انتزاعي. ويليام جيمز، يکي از انديشمندان امريکايي، در تعريف پراگماتيسم گفته است:

    ديدگاهي است که از آغاز اشيا اصول و مقولات را کنار مي گذارد و به غايت اشياء دستاورد، نتايج واقعيت هاي عملي آن توجه مي کند. وي معتقد است شايد هيچ سيستم فکري يا فلسفي در قرن بيستم به اندازه عمل گرايي مطرح نشده و غوغايي به پا نکرده است.

    عمل گرايي مهم ترين دستاورد فکري فلسفه امريکاست که توانست فراتر از مرزهاي اين کشور گسترش يابد و به اروپا نيز کشيده شود تا جايي که جرمي بنتهام، با الهام از پراگماتيسم امريکايي، فايده گرايي اروپايي را ابداع کرد که پيام هاي آن با مکتب همتاي امريکايي خود تا حدود بسياري مشترک است. هرچند بعضي از فيلسوفان اروپايي مانند برتراندراسل بر پراگماتيسم تاختند و آن را فلسفه اي تجاري ناميدند، اين فلسفه به فاصله چند دهه بعد به جرياني پايدار و نيرومندي در اين قاره تبديل شد.

    مهم ترين اصل در آموزه هاي ويليام جيمز(willam james) (1842-1910م) اين است که «پندارها درست يا نادرست نيستند، بلکه آنها مفيد يا بي فايده هستند». اين نظريه اصلي ويليام جيمز است که در کتابچه اي به نام پراگماتيسم در سال 1907م منتشر شد. به نظر او براي داوري درباره هر انديشه اي بايد به نتيجه هاي عملي آن توجه کرد؛ بنابراين نتيجه گرايي مهم ترين پيام در فلسفه پراگماتيسم جيمز است که براي رسيدن به آن کمتر به تکليف و وظايف اخلاقي توجه مي شود.

    جان ديويي هم يکي از نظريه پردازان مهم در حوزه پراگماتيسم است. هرچند او را بيشتر با فلسفه آموزش و پرورش مي شناسند، واقعيت اين است که وي در تکوين و طراحي مکتب پراگماتيسم سهمي اساسي و محوري داشت، به گونه اي که فلسفه آموزش و پرورش او هم رويکردي کاملاً پراگماتيسمي دارد.

    اين مسئله تا جايي است که وي در اين باره معتقد است: آموزش و پرورش بايد کاربردي شود وي از نظام آموزش و پرورش کهنه و گذشته محور، به دليل انباشت صرف مطالب در ذهن دانش آموز بدون کارايي آنها در عمل و در جامعه انتقاد مي کرد و مي گفت: بايد ذهن هاي ما براي رويارويي با مسائل آينده آماده شود به جاي اينکه از تجربه گذشته انباشته شود. از نظر ديويي اصالت عمل به اين معني است که انسان ذاتاً موجودي رودر رو با مسائل و مشکلات روزمره که فکر به دنبال حال آنهاست.

    با اين حال وقتي پراگماتيست ها از حقيقت سخن مي گويند، منظورشان فقط چيزي است درباره تصورات؛ يعني کارکردهاي آن، در حالي که بر ضد پراگماتيست ها وقتي از حقيقت سخن مي گويند منظورشان خود اشيا و پديده هاست. پراگماتيسم مانند نگرش هاي فلسفي ديگر اصولي دارد که باعث تمايز آن از نحله هاي فکري ديگر مي شود.

    در اين بخش به اختصار به بعضي از اصول پراگماتيسم اشاره شده است. تقدم عمل بر نظر مهم ترين مشخصه پراگماتيسم است؛ به اين معنا که منظور از حيات، علم و ماهيت آن همان عمل است و اعتبار داده هاي علمي به نتيجه عملي آن وابسته است نه شناسايي ماهيت اشيا و رمزگشايي از مسائل پيچيده و غامض پديده هاي پيراموني.

    شناخت حقيقت در فلسفه پراگماتيسم جايگاهي ندارد بلکه آنچه در اين نگرش اصالت دارد عبارت است از:

    فراهم کردن زمينه براي تصرف و به کارگيري ماهيت اشيا و استفاده مطلوب از آن براي رفع نيازهاي انسان، تقدم تجربه هاي شخصي و جزئي بر کليات و مسائل عمومي از ويژگي هاي ديگر فلسفه پراگماتيستي است؛ بدين معنا که پراگماتيست ها، به جاي کليات به اصطلاح مبهم، به موضوع هاي تجربه گرا توجه کنند.

    اين رويکرد تجربي پراگماتيسم را با پوزيتيويسم پيوند مي دهد؛ زيرا هر دو نگرش به جاي مسائل انتزاعي، بر مشاهده تکرار و نتيجه تأکيد مي کنند. در اين زمينه پيوند پيرس معتقد است تصور ما از هر چيز همان تصور ما از آثار محسوس آن است.

    اين گفته پيرس بهترين دليل براي اشتراک نظر پراگماتيسم و پوزيتيويسم است؛ زيرا از نظر پيرس همه ديدگاه هاي علمي و غير علمي از درجه يکساني از احتمال برخوردارند و فقط با به کارگيري آنهاست که مي توان درستي آنها را بررسي کرد. حل مشکلات زندگي به وسيله روش هاي علمي نيز متمايز کننده اين نگرش از نگرش هاي ديگر است،

    بهترين گواه براي اثبات اين اصل جمله معروف جيمز است که مي گويد: ما فقط براي حل مشکلاتمان مي انديشيم. بدين ترتيب بنيان گذاران پراگماتيسم به جاي غرق شدن در چيستي و ماهيت جهان به راه کارهاي رفع نيازهاي مادي خود توجه مي کنند. شادي بيشتر بسياري از مردم و نتيجه مند بودن اعمال و رفتارهاي فردي و جمعي براي پراگماتيست ها بسيار پراهميت است. تعريف عقلانيت با رفع نيازها عجين شده و عقلانيت مدرنيسم، که به کنکاش براي کشف امور مشغول است، در نظر پراگماتيسم مطرود تلقي مي شود.






    منبع: نشريه زمانه، شماره 93.


    راسخون

    اللَّهُمَّ اجْعَلْنِي أَخْشَاكَ كَأَنِّي أَرَاكَ وَ أَسْعِدْنِي بِتَقْوَاكَ
    مجلـــه رویش ذهــن


  2. کاربرانی که از پست مفید نارون1 سپاس کرده اند.


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. رمانتيسم ادبی
    توسط نارون1 در انجمن تاریخ ادبیات ایران و جهان
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 21st September 2012, 10:51 AM
  2. ناهنجاري فريمارتيسم در گاوهاي نژاد هلشتاين
    توسط ramazan2020 در انجمن علوم دامی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 10th April 2012, 08:10 AM
  3. مقاله: رمانتيسم و واكنش نسبت به آن(1)
    توسط AreZoO در انجمن تاریخ ادبیات ایران و جهان
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: 13th September 2010, 11:12 AM
  4. مجوز توليد پژو 207 آي و سوزوكي 2400 سي سي اخذ شد
    توسط moji5 در انجمن خودروهای ساخت و مونتاژ خارج
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 26th February 2010, 03:09 PM
  5. ترموديناميک و پراگماتيسم (thermodynamics & pragmatism)
    توسط kab در انجمن مهندسی حرارت و سیالات _تبدیل انرژی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 24th December 2009, 04:00 AM

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •