دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 22

موضوع: اصطلاحات تركي

  1. #11
    دوست آشنا
    رشته تحصیلی
    علوم سلولي و مولكولي
    نوشته ها
    463
    ارسال تشکر
    1,528
    دریافت تشکر: 1,938
    قدرت امتیاز دهی
    119
    Array

    پیش فرض پاسخ : اصطلاحات تركي

    << اصطلاات بیماریهای سنتی و محلی>>


    یارا: زخم
    قوتورلوق: بیماری جرب وگال

    قره یارا:سیاه زخم
    قیزیشما:تب سرماخوردگی

    چوزه: جوش
    قارین بورما:دل پیچه-شکم درد

    چیبان: دمل- کورک
    قان قوشماق:استفراغ خون از معده وروده

    ساریلیق:یرقان-زردی.
    قان گئت ماخ: خونریزی

    سانجی: دل درد- درد
    تریخ: اسهال

    ستلجم: سینه پهلو- ذات الریه
    اوچوق : تبخال

    سویوق دیمه:سرماخوردگی
    ایت دیر سگی: گل مژه

    قیزدیرما: تب مالاریا
    قاشینما: خارش.

    قولوش: کمر درد- قولنج
    قیزیلجا: سرخک
    چیچک:آبله
    تیترتمه: تب و لرز
    اورک دویونمه: تپش قلب
    اؤزگه چيراغينا ياغ اولماق بسديــر
    دوغما-ائـــللريميز قـارانليق داديــر
    يانيب ، يانديرماياق يادين اوجاغين
    ائويميز سويوقدور،قيشدير شاختادير


  2. 5 کاربر از پست مفید پیمان هادی فرکوش سپاس کرده اند .


  3. #12
    دوست آشنا
    رشته تحصیلی
    علوم سلولي و مولكولي
    نوشته ها
    463
    ارسال تشکر
    1,528
    دریافت تشکر: 1,938
    قدرت امتیاز دهی
    119
    Array

    پیش فرض پاسخ : اصطلاحات تركي

    <<اصطلاحات واحدهای طول>>(دولما اولچی لری)

    آغاج(فرسنگ) فرسخ: مقدار راهی که یک آدم معمولی در بیابان و کوه و یا جاده به حالت پیاده بدون خستگی و در حالت

    معمولی بتواند در مدت یکساعت طی کند. هر آغاج یا فرسنگ برابر با 6 کیلومتر است.

    منزل( خانه- استراحتگاه) مقدار راهی است که یک آدم پیاده یا یک راس چهارپای باربر بدون خستگی خود و چهارپایانش بتواند

    در یک روز طی کند را یک منزل گویند.این مقدار راه معمولا 3 تا 5 فرسنگ یا16 تا30 کیلومتر است که در مدت 5 ساعت باید

    طی شود.

    دورت بارماق( چهار انگشت) پهنای چهار انگشت بهم چسبیده است از انگشت سبابه تا انگشت کوچک.

    قاریش(قریش) وجب: طول آن از نوک انگشت کوچک تا نوک انگشت شصت درحالیکه همه انگشتان کاملا باز باشد.

    آرشین( گز-ذرع):اگر یک دست انسان کاملا بصورت کشیده در امتداد شانه قرار گیرد و سر انسان کاملا رو به شانه اش باشد از

    نوک بینی تا نوک انگشت میانی دست کشیده را یک آرشین یا گز حساب میکنند.

    اووج(کف دست): مقدار گندم یا آردی که در یک کف دست در حالیکه همه انگشتان بهم چسبیده باشد و دو دست حالت یک

    ظرف و کاسه را به خود میگیرد.

    بیرآل(یک دست): واحد اندازه گیری آب چشمه یا جویبار و نهر که در مجرای معمولی آب و قنات جریان دارد بیرآل میگویند.
    ویرایش توسط پیمان هادی فرکوش : 3rd October 2012 در ساعت 06:20 PM
    اؤزگه چيراغينا ياغ اولماق بسديــر
    دوغما-ائـــللريميز قـارانليق داديــر
    يانيب ، يانديرماياق يادين اوجاغين
    ائويميز سويوقدور،قيشدير شاختادير


  4. 4 کاربر از پست مفید پیمان هادی فرکوش سپاس کرده اند .


  5. #13
    دوست آشنا
    رشته تحصیلی
    باغبانی
    نوشته ها
    259
    ارسال تشکر
    1,293
    دریافت تشکر: 1,645
    قدرت امتیاز دهی
    295
    Array

    پیش فرض پاسخ : اصطلاحات تركي

    نقل قول نوشته اصلی توسط پیمان هادی فرکوش نمایش پست ها
    << اصطلاحات جغرافیایی>>


    گونی:آفتابگیر-در زبان ترکی گونی به معنای آفتابگیر و جبهه رو به خورشید کوهستان را گویند که در معرض تابش نور آفتاب باشد.


    گوزی:محلی که آفتابگیر نباشد.


    یوقوش(یوخوش):گردنه- سربالایی- فراز به معنای گردنه کوچک و سربالایی کوهستانی است.


    کوفشن (کفشن):مزرعه کوچک پاره زمینهای پیرامون روستا که زیر کشت باشد.


    کهل (کوفول): طویله – آغل –محل نگهداری دامها و چهارپایان را گویند که در داخل تپه ها و کوهها توسط مردم کنده شده یا بطور طبیعی بشکل غار بوجود آمده باشد.

    یاشاسین آذر اوغلو
    بیر سؤز دییم؟
    گؤنی:جنوب (و جنوب هم در نیمکره شمالی آفتاب گیر است)
    گؤزِی: شمال (شمال هم آفتاب گیر نیست)

  6. 4 کاربر از پست مفید somayehfaridi سپاس کرده اند .


  7. #14
    دوست آشنا
    رشته تحصیلی
    علوم سلولي و مولكولي
    نوشته ها
    463
    ارسال تشکر
    1,528
    دریافت تشکر: 1,938
    قدرت امتیاز دهی
    119
    Array

    پیش فرض پاسخ : اصطلاحات تركي


    << اصطلاحات آب و آبیاری>>

    آرخ: مجرای آب یا کانال خالی در بستر جویبار و نهر را گویند.


    دسته: مبدا ساعت در قدیم در روستا بود که از ساعت 12 شب تا12ظهررا دسته میگفتند.( تقسیم آب چشمه و رودخانه مبدا ساعت همان دسته بود.)

    قنوو: قنات و کانال’مجرای آب و کانال مسیر بتونی یا سنگچینی آب را گویند.

    بولاق/بولاخ(چشمه) :به آبی که بطور طبیعی از کوه و تپه خارج شود بولاخ گویند.

    گوزه: مظهر چشمه را گوزه گویند و به سر چشمه و ابتدای منبع زیرزمینی نیز میگویند.

    گول(استخر) :در روستاهایی که آب کمیاب بوده و کفایت اراضی روستا را نمیکند آب چشمه ها و رودخانه های کم آب را در استخر یا گول ذخیره نموده و پس از پر شدن محفظه استخر بصورت رودخانه پرآب استفاده میکنند.

    کهریز(قنات- کاریز) آب چندین حلقه چاه را در کوهستان از زیر زمین بهم ارتباط داده و آنها را بوسیله یک رشته مجرابه سطح زمین منتقل میسازند و آب در مظهر قنات در سطح افقی جاری میشود.

    قویی(چاه) در روستاهای کمآب با کندن چاه به آبهای زیرزمینی دسترسی پیدا میکنند که بنام دایازقویی یا چاه نیمه عمیق و درین قویی یا چاه عمیق خوانده میشود.

    دن او:دانه ای که نم نم به خود آب گرفته باشد’گندم را بعد از شکوفه کردن آبیاری نمودن.

    نووا:آبیاری کردن زمین قبل از شخم زدن.

    شومو(شخم آب ) زمین را پس از کشت بلافاصله آبیاری کردن.

    خک او(خاک آب)اولین آبیاری زمین کشاورزی بعد از درو.

    شوخوم-پرشوم:زمین شخم شده را دوباره شخم زدن جهت آیش.
    ویرایش توسط پیمان هادی فرکوش : 12th October 2012 در ساعت 06:51 PM
    اؤزگه چيراغينا ياغ اولماق بسديــر
    دوغما-ائـــللريميز قـارانليق داديــر
    يانيب ، يانديرماياق يادين اوجاغين
    ائويميز سويوقدور،قيشدير شاختادير


  8. 2 کاربر از پست مفید پیمان هادی فرکوش سپاس کرده اند .


  9. #15
    دوست آشنا
    رشته تحصیلی
    علوم سلولي و مولكولي
    نوشته ها
    463
    ارسال تشکر
    1,528
    دریافت تشکر: 1,938
    قدرت امتیاز دهی
    119
    Array

    پیش فرض پاسخ : اصطلاحات تركي

    «اصطلاحات مواد غذایی»

    آغارتی:لبنیات و انواع محصولات شیری.
    آیران:دوغ حاصل از ما ست.
    آیران شوربا:آبگوشت کشک<اشگنه>
    اریشته آشی:آش رشته.
    اوماج آشی: آشی که از آرد و خمیر گندم و روغن تهیه میشود.
    سوتلی آش:آشی که با شیر پخته میشود.
    تندیر آشی: آشی که در تنور پخته میشود.
    فتطیر:نانی که خمیر آنرا بلافاصله پس از خمیر کردن در تنور می پزند.
    کومش:<کماج> نان پرحجم شبیه نان بربری که بصورت گرد و دولایه پخته میشود.
    قوتماج:<قوتماش> در کوهستان چوپانان شیر گوسفندان را جوشانیده به آن قند یا شکر و نان خشک اضافه میکنند که لذیذ و قویترین غذا برای چوپانان است.
    قوووت:غذایی شامل:آرد و پودر نخود همراه باسیب وگندم و سنجد.
    قووورقا:گندم بو داده و برشته شده که همراه با شاه دانه خوردنی است.
    قاخ: برگه زردآلو- سیب و...
    قووورما: گوشت سرخ شده در روغن و چربی.
    قاتوق: یوورت- ماست.
    قوروت: کشک.
    قیماق: سرشیرگرفته شده از ماست.
    تورتا: مواد ته نشین شده روغن حیوانی پس از ذوب کردن کره.
    جورتان: ماست آبکش پس از گرفتن سرشیر.
    لور: چکیده آب پنیر.
    شوربا: آبگوشتی که از قرمه تهیه میشود.
    بزباش: آبگوشت کم حجم برای مصرف یکنفر.
    دورمک: لقمه بصورت لوله.
    هدیک/هدیح: گندم و نخود پخته شده در شیر و آش.< آش گندم>
    خیتاب: خوراکی است لذیذ از روغن و تخم مرغ و تره صحرایی و شنگه در نانی که بصورت دو لایه پخته میشود.
    جیزلیق: جوشانده دنبه گوسفند پس از برداشتن پیه و چربی که باقیمانده اش بسیار خوشمزه و لذیذ است.
    سوزمه: ماست چکیده.
    بال: عسل.
    آنا بال: عسل سرخ رنگ و عسل بیش از یکساله که بازدهی زنبور بیشتر بوده است.
    بچه بال: محصول کندوی عسل که برای اولین بار محصول میدهد و عسلی به رنگ زرد وسفید است.
    شان بال: عسل موم دار.
    سوزمه بال: عسل خالص بدون موم.
    اؤزگه چيراغينا ياغ اولماق بسديــر
    دوغما-ائـــللريميز قـارانليق داديــر
    يانيب ، يانديرماياق يادين اوجاغين
    ائويميز سويوقدور،قيشدير شاختادير


  10. 2 کاربر از پست مفید پیمان هادی فرکوش سپاس کرده اند .


  11. #16
    دوست آشنا
    رشته تحصیلی
    علوم سلولي و مولكولي
    نوشته ها
    463
    ارسال تشکر
    1,528
    دریافت تشکر: 1,938
    قدرت امتیاز دهی
    119
    Array

    پیش فرض پاسخ : اصطلاحات تركي

    «اصطلاحات ظروف سفا لین»

    ساخسی:سفال تولید شده از خاک رس.
    سیین/سهین: کاسه سفالی لعابدار در اندازه های مختلف.
    سهنگ: کوزه در اندازه های متوسط که دروگران در مزارع آب آشامیدنی در آن میریزند.
    بارداخ: ظرف دسته دار لیوانی.
    چاناخ: پیاله کوچک.
    چولمک: نوعی ظرف سفالی که در آن غذا وما ست ریخته با خود به صحرا میبرند.
    لولیین: لولهنگ و آفتابه سفالی و مسی.
    مترت:matarat کاسه بزرگ لعابدار یا بی لعاب مخصوص ماست.
    اؤزگه چيراغينا ياغ اولماق بسديــر
    دوغما-ائـــللريميز قـارانليق داديــر
    يانيب ، يانديرماياق يادين اوجاغين
    ائويميز سويوقدور،قيشدير شاختادير


  12. 2 کاربر از پست مفید پیمان هادی فرکوش سپاس کرده اند .


  13. #17
    دوست آشنا
    رشته تحصیلی
    علوم سلولي و مولكولي
    نوشته ها
    463
    ارسال تشکر
    1,528
    دریافت تشکر: 1,938
    قدرت امتیاز دهی
    119
    Array

    پیش فرض پاسخ : اصطلاحات تركي

    «اصطلاحات لباس و پوشاک»

    آرخالیق:نوعی کت با مدل قدیمی و شبیه دامن چین دار.
    آیاق قابی: نوعی کفش.
    قورشاق: شال کمر.

    الجک: دستکش.
    کوینک:پیراهن.

    باشماق: کفش.
    چاریخ: چاروق از چرم و لاستیک.

    بورک: کلاه.
    یل: جلیقه مخصوص زنان که از روی لباس میپوشند.

    دولاق:نوار پای پیچ.
    پنجک:کت.

    دیزلیک:زیرشلواری.
    تومان: زیر شلواری/تنبان.
    اؤزگه چيراغينا ياغ اولماق بسديــر
    دوغما-ائـــللريميز قـارانليق داديــر
    يانيب ، يانديرماياق يادين اوجاغين
    ائويميز سويوقدور،قيشدير شاختادير


  14. 3 کاربر از پست مفید پیمان هادی فرکوش سپاس کرده اند .


  15. #18
    دوست آشنا
    رشته تحصیلی
    علوم سلولي و مولكولي
    نوشته ها
    463
    ارسال تشکر
    1,528
    دریافت تشکر: 1,938
    قدرت امتیاز دهی
    119
    Array

    پیش فرض پاسخ : اصطلاحات تركي



    پايان
    اؤزگه چيراغينا ياغ اولماق بسديــر
    دوغما-ائـــللريميز قـارانليق داديــر
    يانيب ، يانديرماياق يادين اوجاغين
    ائويميز سويوقدور،قيشدير شاختادير


  16. 2 کاربر از پست مفید پیمان هادی فرکوش سپاس کرده اند .


  17. #19
    دوست آشنا
    رشته تحصیلی
    باغبانی
    نوشته ها
    259
    ارسال تشکر
    1,293
    دریافت تشکر: 1,645
    قدرت امتیاز دهی
    295
    Array

    پیش فرض پاسخ : اصطلاحات تركي

    نقل قول نوشته اصلی توسط پیمان هادی فرکوش نمایش پست ها

    <<اصطلاحات قالیبافی و صنایع دستی>>


    یوماق:گلوله نخ و پشم الوان

    یون:پشم گوسفند

    شیش: سیخ نوک کج

    پیچاق:کارد

    گوزم: پشم بهاره بسیار لطیف(پشم بره)

    قزیل: پشم بز

    پیتراق:غوزه خار چسبیده به پشم گوسفندان

    تیفتک: کرک بسیار لطیف بز

    ویرایش توسط somayehfaridi : 13th October 2012 در ساعت 07:33 PM

  18. 2 کاربر از پست مفید somayehfaridi سپاس کرده اند .


  19. #20
    کاربر جدید
    رشته تحصیلی
    مديريت بازرگاني
    نوشته ها
    1
    ارسال تشکر
    0
    دریافت تشکر: 0
    قدرت امتیاز دهی
    0
    Array

    پیش فرض پاسخ : اصطلاحات تركي

    مرسي

صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: 29th November 2014, 09:41 PM
  2. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 13th September 2010, 01:57 PM
  3. تعرفه هاي پزشكي پيراپزشكي سال 88
    توسط AvAstiN در انجمن گرایش های پزشکی
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: 20th December 2009, 06:38 PM
  4. جدال كلامي قلعه‌نويي و مرفاوي: كي پته كي را روي آب مي‌ريزد؟
    توسط mahdi9067 در انجمن اخبار دنیای فوتبال
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 8th December 2009, 07:14 PM
  5. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 24th November 2009, 08:07 PM

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •