دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 1 , از مجموع 1

موضوع: شهید نوجوان علیرضا محمودی

  1. #1
    یار همراه
    رشته تحصیلی
    برنامه ریزی اموزشی نیروی انسانی
    نوشته ها
    2,289
    ارسال تشکر
    6,414
    دریافت تشکر: 9,022
    قدرت امتیاز دهی
    5174
    Array
    ساناز فرهیدوش's: لبخند

    پیش فرض شهید نوجوان علیرضا محمودی

    فرازهایی از توبه نامه شهید 13 ساله کرجی - شهید محمودی:
    بار خدایا از کارهایی که کرده ام به تو پناه می برم از جمله :
    از این که حسد کردم...
    از این که تظاهر به مطلبی کردم که اصلاً نمی دانستم...
    از این که زیبایی قلمم را به رخ کسی کشیدم....
    از این که در غذا خوردن به یاد فقیران نبودم....
    از این که مرگ را فراموش کردم....
    از این که در راهت سستی و تنبلی کردم....
    از این که عفت زبانم را به لغات بیهوده آلودم.....
    از این که در سطح پایین ترین افراد جامعه زندگی نکردم....
    از این که منتظر بودم تا دیگران به من سلام کنند....
    از این که شب بهر نماز شب بیدار نشدم....
    از این که دیگران را به کسی خنداندم، غافل از این که خود خنده دارتر از همه هستم....
    از این که لحظه ای به ابدی بودن دنیا و تجملاتش فکر کردم....
    از این که در مقابل متکبرها، متکبرترین و در مقابل اشخاص متواضع، متواضع تر نبودم....
    از این که شکمم سیر بود و یاد گرسنگان نبودم....
    از این که زبانم گفت بفرمایید ولی دلم گفت نفرمایید.
    از این که نشان دادم کاره ای هستم، خدا کند که پست و مقام پستمان نکند....
    از این که ایمانم به بنده ات بیشتر از ایمانم به تو بود....
    از این که منتظر تعریف و تمجید دیگران بودم، غافل از این که تو بهتر از دیگران می نویسی و با حافظه تری.....
    از این که در سخن گفتن و راه رفتن ادای دیگران را درآوردم....
    از این که پولی بخشیدم و دلم خواست از من تشکر کنند....
    از این که از گفتن مطالب غیر لازم خودداری نکردم و پرحرفی کردم....
    از این که کاری را که باید فی سبیل الله می کردم نفع شخصی مصلحت یا رضایت دیگران را نیز در نظر داشتم....
    از این که نماز را بی معنی خواندم و حواسم جای دیگری بود، در نتیجه دچار شک در نماز شدم....
    از این که بی دلیل خندیدم و کمتر سعی کردم جدی باشم و یا هر کسی را مسخره کردم....
    از این که " خدا می بیند " را در همه کارهایم دخالت ندادم....
    از این که کسی صدایم زد اما من خودم را از روی ترس و یا جهل، یا حسد و یا ... به نشنیدن زدم....
    از ......
    و.....
    http://roksana65.blogfa.com/ساناز فرهیدوش
    وبلاگ خودشکوفایی

  2. 2 کاربر از پست مفید ساناز فرهیدوش سپاس کرده اند .


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •