دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
صفحه 1 از 11 12345678910 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 110

موضوع: چــند شـــعر از اســـتاد فریــــدونــــ مـــُشـــیـــریـــ

  1. #1
    یار همیشگی
    نوشته ها
    4,341
    ارسال تشکر
    10,614
    دریافت تشکر: 19,174
    قدرت امتیاز دهی
    3108
    Array
    تووت فرنگی's: لبخند

    Question چــند شـــعر از اســـتاد فریــــدونــــ مـــُشـــیـــریـــ

    هیـچ جـز یـاد تـو ، رویای دلاویـزم نـیست
    هیـچ جـز نـام تـو ، حـرف طـرب انگـیزم نـیست!
    عـشق می ورزم و می سـوزم و فـریـادم نـه!
    دوست می دارم و می خـواهـم و پـرهـیزم نـیست.
    نـور می بـیـنم و می رویـم و می بـالم شـاد ،
    شاخه می گـستـرم و بـیـم ز پـائـیـزم نـیست.
    تـا به گـیتی دل ِ از مهـر تـو لبـریـزم هـست
    کـار با هـستی ِ از دغـدغـه لـبریـزم نـیست
    بخـت آن را کـه شـبی پـاک تـر از بـاد ِ سـحر ،
    بـا تـو ، ای غـنچه نشکـفـته بـیامیـزم نـیست.
    تـو بـه دادم بـرس ای عـشق ، که با ایـن هـمه شـوق
    چـاره جـز آنکـه به آغـوش تـو بگـریـزم نـیست.
    ویرایش توسط تووت فرنگی : 20th February 2012 در ساعت 04:09 PM
    دلم تنگه پرتقالِ من!



  2. #2
    یار همیشگی
    نوشته ها
    4,341
    ارسال تشکر
    10,614
    دریافت تشکر: 19,174
    قدرت امتیاز دهی
    3108
    Array
    تووت فرنگی's: لبخند

    پیش فرض پاسخ : چــند شـــعر از اســـتاد فریــــدونــــ مـــُشـــیـــریـــ

    بنشین ٬ مرو ٬ که در دل شب ٬ در پناه ماه
    خوش تر ز حرف عشق و سکوت و نگاه نیست
    بنشین و جاودانه به آزار من مکوش
    یکدم کنار دوست نشستن گناه نیست.
    بنشین ٬ مرو ٬ صفای تمنای من ببین
    امشب چراغ عشق در این خانه روشن است
    جان مرا به ظلمت هجران خود مسوز
    بنشین ٬ مرو ٬ مرو که نه هنگام رفتن است.
    ویرایش توسط تووت فرنگی : 20th February 2012 در ساعت 04:08 PM
    دلم تنگه پرتقالِ من!



  3. #3
    یار همیشگی
    نوشته ها
    4,341
    ارسال تشکر
    10,614
    دریافت تشکر: 19,174
    قدرت امتیاز دهی
    3108
    Array
    تووت فرنگی's: لبخند

    پیش فرض پاسخ : چــند شـــعر از اســـتاد فریــــدونــــ مـــُشـــیـــریـــ

    من ٬ در آن لحظه ٬ که چشم تو به من می نگرد
    برگ خشکیده ایمان را
    در پنجه باد
    رقص شیطانی خواهش را
    در آتش سبز!
    نور پنهانی بخشش را
    در چشمه مهر
    اهتزاز ابدیت را می بینم
    بیش از این ٬ سوی نگاهت ٬ نتوانم نگریست
    اهتزاز ابدیت را
    یارای تماشایم نیست
    کاش می گفتی چیست
    آنچه از چشم تو ٬ تا عمق وجودم جاری ست
    ویرایش توسط تووت فرنگی : 20th February 2012 در ساعت 04:08 PM
    دلم تنگه پرتقالِ من!



  4. #4
    یار همیشگی
    نوشته ها
    4,341
    ارسال تشکر
    10,614
    دریافت تشکر: 19,174
    قدرت امتیاز دهی
    3108
    Array
    تووت فرنگی's: لبخند

    پیش فرض پاسخ : چــند شـــعر از اســـتاد فریــــدونــــ مـــُشـــیـــریـــ

    ترا من زهر شیرین خوانم ای عشق ،
    که نامی خوش تر از اینت ندانم .
    وگر هر لحظه رنگی تازه گیری ،
    به غیر از « زهر شیرینت » نخوانم .
    تو زهری ، زهر گرم سینه سوزی ،
    تو شیرینی ، که شور هستی از تست .
    شراب جام خورشیدی ، که جان را
    نشاط از تو ، غم از تو ، مستی از تست .
    به آسانی ، مرا از من ربودی
    درون کوره ی غم آزمودی
    دلت آخر به سرگردانیم سوخت
    نگاهم را به زیبایی گشودی
    بسی گفتند: « دل از عشق برگیر !
    که : نیرنگ است و افسون است و جادوست !»
    ولی ما دل به او بستیم و دیدیم
    که این زهر است ، اما ! ...نوشداروست !
    چه غم دارم که این زهر تب آلود ،
    تنم را در جدایی می گدازد
    از آن شادم که در هنگامة درد ؛
    غمی شیرین دلم را می نوازد .
    اگر مرگم به نامردی نگیرد ؛
    مرا مهرِ تو در دل جاودانی است .
    وگر عمرم به ناکامی سرآید ؛



    ترا دارم که: مرگم زندگانی است .

    ویرایش توسط تووت فرنگی : 20th February 2012 در ساعت 04:08 PM
    دلم تنگه پرتقالِ من!



  5. #5
    یار همیشگی
    نوشته ها
    4,341
    ارسال تشکر
    10,614
    دریافت تشکر: 19,174
    قدرت امتیاز دهی
    3108
    Array
    تووت فرنگی's: لبخند

    پیش فرض پاسخ : چــند شـــعر از اســـتاد فریــــدونــــ مـــُشـــیـــریـــ

    می خواهم و می خواستمت تا نفسم بود

    می سوختم از حسرت و عشقِ تو بَسَم بود
    عشق تو بَسَم بود که این شعله بیدار
    روشنگرِ شبهای بلندِ قفسم بود

    آن بختِ گُریزنده دمی آمد و بگذشت
    غم بود که پیوسته نفس در نفسم بود

    دست من و آغوش تو ! هیهات ! که یک عمر
    تنها نفسی با تو نشستن هوسم بود
    بالله که بجز یادِ تو ، گر هیچ کسم هست
    حاشا که به جز عشق تو گر هیچ کسم بود
    لب بسته و پر سوخته ، از کوی تو رفتم
    رفتم ، بخدا ، گر هوسم بود بَسَم بود !
    دلم تنگه پرتقالِ من!



  6. #6
    یار همیشگی
    نوشته ها
    4,341
    ارسال تشکر
    10,614
    دریافت تشکر: 19,174
    قدرت امتیاز دهی
    3108
    Array
    تووت فرنگی's: لبخند

    پیش فرض پاسخ : چــند شـــعر از اســـتاد فریــــدونــــ مـــُشـــیـــریـــ

    از بـس کـه غـم تـو قـصه در گـوشم کــرد
    غـم هـای زمانـه را فـرامـوشم کــرد
    یـک سیـنه سخن بـه درگـهت آوردم
    چـشمان سخـنگـوی تـو خـاموشم کـرد.
    دلم تنگه پرتقالِ من!



  7. #7
    یار همیشگی
    نوشته ها
    4,341
    ارسال تشکر
    10,614
    دریافت تشکر: 19,174
    قدرت امتیاز دهی
    3108
    Array
    تووت فرنگی's: لبخند

    پیش فرض پاسخ : چــند شـــعر از اســـتاد فریــــدونــــ مـــُشـــیـــریـــ

    روزهایـی کـه بـی تـو می گـذرد
    گـرچه بـا یـاد تـوست ثـانـیه هـاش
    آرزو بـاز می کـشد فـریـاد:
    در کـنار تـو می گـذشت٬ ای کـاش!
    دلم تنگه پرتقالِ من!



  8. #8
    دوست آشنا
    رشته تحصیلی
    لیسانس فیزیک کاربردی
    نوشته ها
    1,000
    ارسال تشکر
    1,977
    دریافت تشکر: 2,822
    قدرت امتیاز دهی
    181
    Array

    پیش فرض پاسخ : چــند شـــعر از اســـتاد فریــــدونــــ مـــُشـــیـــریـــ

    ماه و سنگ
    اگر ماه بودم ، بهرجا که بودم
    سراغ تو را از خدا می گرفتم

    وگر سنگ بودم ، بهرجا که بودی

    سر رهگذار تو جا می گرفتم

    اگر ماه بودی ، به صد ناز شاید
    شبی بر لب بام من می نشستی

    وگر سنگ بودی ، بهرجا که بودم

    مرا می شکستی ، مرا می شکستی !
    بوسه و آتش
    برای انسانهای بزرگ بن بستی وجود ندارد. زیرا بر این باورند که: یا راهی خواهم یافت، یا راهی خواهم ساخت.


  9. #9
    دوست آشنا
    رشته تحصیلی
    لیسانس فیزیک کاربردی
    نوشته ها
    1,000
    ارسال تشکر
    1,977
    دریافت تشکر: 2,822
    قدرت امتیاز دهی
    181
    Array

    پیش فرض پاسخ : چــند شـــعر از اســـتاد فریــــدونــــ مـــُشـــیـــریـــ

    سرود گل
    با همین دیدگان اشک آلود
    از همین روزن گشوده بدود
    به پرستو، به گل ، به سبزه درود ، به شکوفه ،
    به صبحدم ، به نسیم
    به بهاری که میرسد از راه ، چند روز دگر به ساز و سرود
    ما که دل هامان زمستان است
    ما که خورشیدمان نمی خندد
    ما که باغ و بهارمان پژمرد
    ما که پای امیدمان فرسود
    ما که در پیش چشم مان رقصید
    این همه دود زیر چرخ کبود
    سر راه شکوفه های بهار ، گریه سر می دهیم با دل شاد
    گریه شوق با تمام وجود
    برای انسانهای بزرگ بن بستی وجود ندارد. زیرا بر این باورند که: یا راهی خواهم یافت، یا راهی خواهم ساخت.


  10. #10
    دوست آشنا
    رشته تحصیلی
    لیسانس فیزیک کاربردی
    نوشته ها
    1,000
    ارسال تشکر
    1,977
    دریافت تشکر: 2,822
    قدرت امتیاز دهی
    181
    Array

    پیش فرض پاسخ : چــند شـــعر از اســـتاد فریــــدونــــ مـــُشـــیـــریـــ

    غروب

    چو ماه از کام ظلمتها دمیدی
    جهانی عشق در من آفریدی
    دریغا با غروب نابهنگام
    مرا در کام ظلمتها کشیدی
    برای انسانهای بزرگ بن بستی وجود ندارد. زیرا بر این باورند که: یا راهی خواهم یافت، یا راهی خواهم ساخت.


صفحه 1 از 11 12345678910 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •