.سلام
به نظر من فرقی ندارند...
.سلام
به نظر من فرقی ندارند...
سلام
اگر بخوام پست قبلیم را ویرایش کنم چنین مینویسم
خیر و سر هردو صفات نسبی هستند
یعنی نسبت به یکدیگر سنجیده میشوند
نقصی که در این میان وجود دارد نبود نقطه مبنا برای این سنجش است
مثلا در جامعه ای کاری خوب است و در یک جامعه دیگر بد
و دقیقتر بگوییم در یک جامعه زمانی کاری خیر تلقی میشود و زمانی شر
تا اینجا این نتیجه گرفته شده که شر نیز جزء مخلوقات خداوند است (یا معلول خلقت)
اما در پاسخ به سوال دوستمون که خلقت شر دلیل بر نقص خداوند است ،این قسمت رد میشود
سلام دوستان عزیز برای این بحث مفهومی و عالی
و از مدیریت اقا جواد خیلی ممنون
در مورد خیر و شر از نظر من کاملا مستلزم وجود هم هستند
و بدون هر کدوم از اونا واقعا نیاز بشر برای ادامه حیات هست مواردی کم دارد..
نیروهای شیطانی شاید به شر منتسب میشن
و خب شاید واقعا نیرو شر نباشن
ولی چون نمود از خیر ندارن در نظر ما به شر تعبیر میشود
و البته خیر نمود خوبی و راستی در نظر ها مجسم میشه
و جای بحث داره که چرا اینطور فکر میکنیم
و این خودش بحث بزرگی هست ...
ولی تا شر نباشه خیر نمودار نمیشه و
تا خیر نباشه شر بودن نیروی اثبات نمیشه ...
خیر و شر در کنار هم مکمل خوبی هستن
و اینکه بدون شر نمیشه خیر رو بودن رو معنا کرد
در تصویر زیر که اکثر انسان هااینطوری در ذهن خیر و شر رو تصرف میکنن
که در جدال با هم هستن
ولی راستش من دشمنی میان خیر و شر نمی بینم
بلکه بیشتر زور ازمایی برای اثبات هست که دیده میشود
و انسان ها دنبال کمال هستن
میگویند
خیر بالاست و شر پایین
راستش من اینطوری فکر نمیکنم
خیر و شر در کنار همه تعیین میکنند چی خوب و چی بد هست
پس این ما هستیم میگیم چی بد و چی خوب هست ....
حق انتخاب شر و خیر با انسان هست
درسته درواقع هم همین طوره. چرا که از نظر علمی هم اثبات شده که تاریکی لازمه نبود نور هست...
کاملا درسته
همان ویروسی که باعث عدم سلامتی میشه به خاطر تعارض اقتضاهاست.
یعنی اون ویروس شری ذاتی در وجودش نداره
بلکه اقتضای وجودی اش با بدن انسان جور در نمیاد و موجب اسیب میشه و به این تعارض اقتضاها شر گفته نمی شه
مثل اینکه دو نفر به هم برخورد می کنند و از میان همدیگه نمی تونند عبور کنند.
این خاصیت جسم است که اجسام با همدیگر تعارض دارند یعنی با هم برخورد دارند و بعضی از این برخورد ها موجب آسیب میشه
معنای این تعارض ها رو نمیشه شر گذاشت.
این اقتضای عالم خاکی و جسم است.
وجود جهنم همچنانکه جناب طلیعه طلا هم گفتند شر ذاتی نیست. بلکه لازمه عدالت هست.
اگه بخوام دقیق تر بگم اینطور میشه که:
ما در جهان هستی باید این رو مد نظر داشته باشیم که یه بعد روحانی داریم و یه بعد جسمانی
لازمه خلقت ماده ، تعارض مواد و تعارض آثار مواد هست که به اینها شر گفته نمیشه.
و لازمه به کمال رسیدن انسان در زندگی توامان مادی و معنوی وجود حق انتخاب هست.
و انتخاب هم لازمه اش این هست که (با توجه به تعارض مواد) گاهی به بدی و شر (ظاهری) منجر بشه.
و از طرفی عدالت خدا هم حکم می کنه که هر کسی به اندازه خوبی اش و انتخاب های درست و غلطش پاداش بگیره و یا مجازات بشه.
و اگر این مجازات و پاداش نباشه اثر خیر مطلق که خداوند باشه ظاهر نمیشه. (درصورتی که خیر مطلق آثارش باید به همه برسه)
و لذا خلقت جهنم و پاداش و جزا لازمه سعادت انسان و زندگی مادی و معنوی و عدالت خداوند هست که سرتاسر خیر هست.
این نکته هم هست که ما خیر ذاتی داریم
اما شر ذاتی نداریم
همه شرها عرضی و نسبی هستند
اما خیر هم ذاتی داره هم عرضی
ممنونم
ببینید خداوند وجود مطلق و کامل مطلق هست
یکسری از صفاتی که برای انسان بد محسوب می شه در خداوند هست و برای خداوند خوب حساب میشه و لازمه کامل مطلق بودنش هست.
مثل همین تکبر
ما وقتی نماز می خونیم می گیم : الله اکبر
یکی از معانی و تفاسیر این عبارت این هست که خداوند لایق تکبر هست (نه اون تکبری که منفی هست , چون تکبر وقتی منفی میشه که از یک وجود ناقص صادر بشه)
و از اونجایی که خداوند کامل مطلق هست تکبر لازمه ذاتی این وجود میشه
چون هیچ جلوه و نقطه نقص و کمی نداره ولذا حقش هست که تکبر کنه و معنای تکبر در خداوند معنای بزرگی هست نه معنای منفی اش.
اما اینکه ما احساس هایی داریم که می تونیم در راه بدی از اون ها استفاده بکنیم آیا معناش این هست که خداوند شر خلق کرده؟
جوابش اینه که نه اینطور نیست.
لازمه مختار بودن انسان ,و حق انتخاب داشتن و تکامل از روی انتخاب این هست که انسان هم قابلیت انتخاب بدی رو داشته باشه
و هم قابلیت انتخاب خوبی ها رو داشته باشه.
و صفاتی که خداوند در وجود انسان گذاشته وقتی به اندازه و در جای خودش استفاده بشه علاوه بر اینکه هیچ شرو بدی نداره بلکه مایه خیر و سعادت هم هست
مثال:
غرور: یک صفتی هست که برای اقایون منفی هست اما در روایات آمده که برای خانم ها صفت مثبتی هست.
چرا؟ به خاطر اینکه این صفت موجب میشه که خانم ها (بیشتر دختر خانم ها) از وجود ظریفشون و از زیبایی هاشون در برابر غیر محارم محافظت کنند و آنها رو مختص به محارم (مخصوصا شوهر) بکنه.
مثال دیگه:
طمع : مسلما صفت بدی محسوب میشه اما اگر در جای خودش استفاده بشه می بینید که لازمه سعادت انسان هست به این صورت که :
اگر انسان در خوبی ها طمع نکنه و به دنبال کمال و بیشتر داشتن ( از خوبی ها) نباشه ، هیچ وقت تلاشی برای رسیدن به نقطه های اوج نخواهد کرد...
می بینید که تمام صفاتی که می تونه اثر منفی یا شر داشته باشه
همه لازمه سعادت و تکامل انسان هست و خیر محسوب میشه
پس می شه گفت بخشی از شرور نسبی هستند. یعنی ذاتا شر حساب نمی شن اما نوع استفاده و شرایط منجر به شر و بدی میشه.
ممنونم درسته
اما اینکه شر مخلوق خداست درست نیست
همچنانکه در نقل قول بالا توضیح کاملش رو دادم
ویرایش توسط kamanabroo : 30th October 2011 در ساعت 11:50 PM
ممنون از توضیحات کاملتون
اینجا یک سوال برای من پیش میاد که نفس اماره که باعث تکبر ابلیس و گمراه شدن انسان از راه راست میشه آیا شر ذاتی نیست؟ اگر نیست آیا درست است نفس اماره و ابلیس رو در یک رده به عنوان شر نسبی قرار داد؟ اگر بگویم نفس اماره معیاری برای سنجش انسان ها و جنیان(بندگان مطیع و سرکشگر )توسط خداوند یا بهتر بگم اثبات کردن برای ما انسان ها، و اگر بگویم نوعی خیر است پس جدال خیر و شر معنی ندارد و اگر شر باشد پس شر وجود دارد و مخلوق خداست.
باز هم بلند شو
ایستادن کسی که زمینش زده انداز کسی که به زور سر پایش نگه داشته اندزیباتر است . . .
ببینید این سوال شما از اینجا ناشی شده که نفس اماره رو یه وجود بهش دادید.
در صورتی که نفس اماره یه چیز جدایی از انسان نیست.
این کلمه برگرفته از این عبارت هست که " ان النفس لاماره بالسوء" یعنی نفس انسان اگر به حال خودش واگذار شود به میل های دنیوی و بدی ها امر می کند.
یعنی نفس انسان دارای قابلیت ها و صفات و ویژگی هایی است که یکسری از اون صفات و ویژگی ها مناسب با خواسته های مادی و جسمی انسان هستند.
اما گر همین نفس جنبه معنوی اش در نظر گرفته نشه و به حال خودش واگذار بشه در خواسته های مادی و جسمانی اش غرق میشه و موجب بدی میشه.
و این قابلیت و نوع استفاده از صفات نفسانی هست که نتیجه خوب یا بد رو به ما نشان میده و ما چیزی و موجود جدایی به نام نفس اماره نداریم.
لذا نفس اماره هم شر ذاتی نخواهد داشت با وجود اینکه خود نفس مخلوق خداست.
ویرایش توسط kamanabroo : 31st October 2011 در ساعت 04:38 PM
درود
خیر: مجموعه فضائل و نیکی ها که قرار است سبب رستگاری شود
شر : مجموعه رذائل ، ناپاکی و پلشتی ها که مسبب اسقاط ادمی میگردد
بعبارت دیگر عرصه نبرد ناتمام و پارادوکس دیرینه اهورا و اهریمن
اما خیر و شر کاملا نسبی است ! بدین معنا که چه بسا چیزی که از نظرشما وبرای شما خیر است / برای دیگری شر و بالعکس باشد
تمام انچیزی که در عالم ماده و سرای فانی خیر و شر ش می خوانیم در حقیقت فقط تصویری از خیر و شر مطلق است
اتش سیگاری که دست را میسوزاند شراست اما تصویرناقصی است از شر مطلق (دوزخ )
زیبارویی که دلبری میکند وموجب فرح وشادی میشود هم ! باز تصویر ناقصی از خیر است(جنت و حوریان دلربایش )
توحرف مفت میزنی و من مفتی حرف میزنم و هر 2 به این تفاهم خود می بالیم !
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)