البینه علی المدعی - اثبات ادعا بر عهده مدعی است - دراینجا پایگاه اطلاع رسانی با دلایل (رساله
Die Erklärung) به تشریح موضوع پرداخته است از طرفی نه این ادعا تکذیب شده و نه وجود چنین رساله ای رد شده است -(پس چنین نوشتاری هست ) مشکل این است که انیشتن را انطور که خواستند معرفی کردند نه انچه که بود !و این اعمال محدودیت ومنع تحقیق هم اکنون نیز ادامه دارد- برای همین است که ایمیل استاد دوست عزیزمون بی پاسخ مانده است
بعنوان مثال درصفحه دانشنامه وی اصرار براین است وی دانشمندی در خدمت صهیونیسم معرفی شود حال انکه این موضوع اظهر من الشمس است که وی مخالف تعیین حدود مرزی و تشکیل کشور اسراییل بوده و حتی در جریان کشتار فلسطینیان در دیر یاسین صراحتا به مناخیم بگین (نخست وزیر وقت )اعتراض میکند ودست اخر انکه پیشنهاد متواضعانه ! صهیونیست هارا برای پذیرش ریاست جمهوری رژیم صهیونیستی رد میکند- درست است که انیشتن یهودی زاده است و رشد ونمو اش در یک خانواده لاقید یهودی است اما وی تحصیل در مدارس کاتولیک هارا ترجیح میدهد- نگاه انیشتن به یهودیت بیش از انکه نگاه اعتقادی باشد-تصویری از یهودیت مبتنی بر ملیت است نه یهودیت مبتنی بر دین وایین !
انیشتن درپی نفی خدا نبود ازانجا که وی فیلسوف و تحلیلگر نبوده که باعبارات زیبا و سلیس منظورش را برساند نوع عبارات و نگاهش درحوزه علوم انسانی و الهیات وحتی به روح وخدا متفاوت است
شالوده فکری انیشتن با اشنایی با فلسفه کانت (امانوئل )شکل میگیرد وبرای افکار او احترام قائل است - شاه بیت فلسفه کانت نتیجه گرایی در اخلاق است -
کانت سپس نتیجه گرایی خودرا با غایت گرایی اخلاق در اسلام مقایسه میکند - کمترین نتیجه ای که تا اینجا میتوان گرفت این است که برای روح پرسشگری مانند انیشتن که به کانت وعقایدش هم ارادت دارد تحقیق و تفحصی پیرامون اسلام خیلی دور از ذهن نیست
بخصوص اینکه وی دل خوشی از علمای یهود و مسیحیت نداشته - خواندن این نامه و پاسخ وی که حاکی ازخداخواهی اوست خالی از لطف نیست:
انیشتن بارها از طرف بنیادگرایان مسیحیت و یهودیت مورد حمله قرار میگرفت، کاردینال بوستون در خطابه ای داده بود که تئوری نسبیت انیشتن "دفاعی پنهانی و هولناک از بیخدایی است" و "تلاشی است برای گسترش شک در مورد خدا و خلقت او در سطح جهانی" انیشتن پیشتر از آن هم از طرف مجامع یهود اینگونه مورد حمله قرار گرفته بود. انیشتن در ابتدا این مسئله را نادیده میگیرد و از دردسر دوری میکند، خاخام دیگری با نام هربرت گلدستین برای انیشتن نامه ای مینویسد و از او میپرسد که آیا به خدا اعتقاد داری؟ انیشتن در پاسخ مینویسد که:
من به خدای اسپینوزا معتقدم، که خود را در هارمونی منظم آنچه که وجود دارد نشان میدهد، و معتقد است که خدا خود را در تمام طبیعت تجلی داده است - درست است که اسپینوزا را نمیتوان بطور یقین بیخدا نامید، اما قطعاً او را نمیتوان خداباور نیز نامید زیرا او تعریفی بسیار متفاوت از خدا دارد و آنچه او بدان خدا میگوید بااندیشه خداباوران متفاوت است، از همین رو ست که اسپینوزا و طرفداران اندیشه او را(مانند انیشتن) خداباور نمینامند بلکه همه خداگرا و یا پنتئیسم (Pantheist) مینامند. اسپینوزا معتقد بوده است که خدا بینهایت است و بینهایت بودن او به معنی این است که هیچ چیز خارج از خدا وجود ندارد و هرچه وجود دارد جزوی از خدا است. به این تصور در فلسفه اسلامی وحدت وجود میگویند( توحید ). اسپینوزا فیلسوف در سال 1656 توسط کنیسه مرکزی آمستردام مرتد اعدام میشود
.............
بااین شرح مختصر ایا صاحب چنین عباراتی میتواند منکر خدا و دین باشد؟
خدازیرک است اما بدخواه نیست !
دین بدون علم کوراست وعلم بدون دین چلاق (لنگ )است - انیشتن
Searching...
علاقه مندی ها (Bookmarks)