دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 1 , از مجموع 1

موضوع: به حرف‌هاي شما علاقه‌‌اي ندارم !!!

  1. #1
    کاربر فعال سایت
    رشته تحصیلی
    روانشناسی بالینی
    نوشته ها
    6,602
    ارسال تشکر
    29,978
    دریافت تشکر: 25,422
    قدرت امتیاز دهی
    43643
    Array
    نارون1's: لبخند

    پیش فرض به حرف‌هاي شما علاقه‌‌اي ندارم !!!

    نویسنده : دكتر ديويد برنز
    مترجم: مهدي قراچه داغي





    ارتباط به نظر موضوع ساده‌اي است. و همه‌ي ما خود را در آن متخصص مي‌دانيم. به هر صورت از زمان كودكي تا به حال حرف زده‌ايم و معمولاً گفت و گو كردن امري طبيعي تلقي مي‌شود. خيلي ساده دهانتان را باز مي‌كنيد و كلمات پشت سر هم از آن خارج مي‌شود. وقتي شاد هستيد طبيعتا" خود را به كسي نزديك احساس مي‌كنيد. ارتباط برقرار كردن كار دشواري به نظر نمي‌رسد. هم شما احساس خوبي داريد و هم آن‌ها و همه چيز به ظاهر خوب و بي كم و كاست است. اما در شرايط اختلاف, وقتي تضادي مطرح مي‌شود. آن وقت است كه بايد مهارت كلامي خود را مورد قضاوت قرار دهيد. در حالت عصبانيت چگونه گفت و گو مي‌كنيد و يا به جاي آن با اشخاصي كه از شما عصباني هستند چگونه حرف مي‌زنيد؟ با انتقاد چه مي‌كنيد؟ وقتي طرف مقابل شما غير منطقي است و به حرف‌هاي شما گوش نمي‌دهد چه مي‌گوييد‌؟ در شرايط احساس رنجش چگونه ارتباط برقرار مي‌كنيد؟


    اشخاصي كه در اين مواقع بتوانند به خوبي و به گونه‌اي موثر ارتباط برقرار سازند به شدت كم شمارند حال آن كه دقيقاً در همين مواقع است كه نقش ارتباط خوب حياتي مي‌شودكلمه صميميت, دوستي و موفقيت در كسب و كار بستگي به اين دارد كه با اختلافات خود چگونه رو به رو مي‌شويد. اشخاص در اين زمينه با دشواري زيادي رو به رو هستند. اغلب زوج‌ها از طرز برقراري ارتباط موثر بي‌اطلاعند. دوستان با هم آن طور كه بايد حرف نمي‌زنند. اعضاي خانواده هم اغلب آن طور كه شايد و بايد مسائل خود را حل و فصل نمي‌كنند.


    حتي روان پزشكان كه به ظاهر متخصص هستند در ارتباط با هم دارايمشكل هستند . وقتي من در سمينارهاي روان‌پزشكان و روان‌شناسان درس مي‌دهم. اغلب از كسي مي‌خواهم كه داوطلبانه در يك نمايشنامه ايفاي نقش كند. مي‌خواهم بدانم كه با يك بيمار دشوار چگونه برخورد مي‌كنند. شخصاً نقش بيمار دشوار را بازي مي‌كنم و مثلاً مي‌گويم: «دكتر اسميت به نظر مي‌رسد كه به من اهميت نمي‌دهيد. در جست و جوي كسي هستم كه مرا در مشكلاتم كمك كند, اما شما تنها سر تكان مي‌دهيد. تقريباً در اغلب موارد درمان گرها حالت تدافعي مي‌گيرند. ممكن است بگويند «كه اين طور!» يا «ديگر چه؟» يا «البته كه به شما اهميت مي‌دهم.» ممكن است درمان‌گرها ندانند كه اين طرز برخورد آن‌ها در بيمار چه قدر بد و وحشتناك است.

    آيا مايليد كه در كار برقراري ارتباط از مهارت بيشتري برخوردار باشيد؟ در اين صورت ابتدا بايد ارتباط خوب و بد را تعريف كنيم. هر ارتباط خوب از دو خصوصيت برخوردار است: احساسات خود را آشكارا ابراز مي‌كنيد و به طرف مقابل هم امكان مي‌دهيد تا احساسات خود را ابراز نمايد. طرز فكر و احساستان را در ميان مي‌گذاريد و سعي مي‌كنيد كه احساس و انديشه‌ي طرف مقابل خود را درك كنيد. طبق اين تعريف, نقطه نظرها و احساسات هر دو طرف مهم و ارزشمند ميباشند.

    درست به همان گونه كه ارتباط خوب به مفهوم ابراز وجود و گوش دادن است. ارتباط بد آن ارتباطي است كه ، شخص از طرح آشكار احساسات خودداري مي‌كند و به سخنان طرف مقابل گوش نمي‌دهد.
    بحث و جدل و حالت تدافعي گرفتن نشانه‌هاي ارتباط بد هستند. ممكن است بدون درك احساسات طرف مقابل, در مقام ضديت با او حرف بزنيد. ممكن است اين پيام را فرافكن بكنيد كه «به حرف شما علاقه ندارم. تنها مي‌خواهم حرف خودم را زده باشم و اصرار دارم كه تو آن را از من بپذيري».
    نشانه ديگر ارتباط بد انكار احساسات و به نمايش گذاشتن غير مستقيم آن‌هاست. ممكن است نيش دار و طعنه آميز حرف بزنيد. اين حالت را اصطلاحاً «پرخاشگري انفعالي» مي‌نامند.
    پرخاشگري پويا هم ارتباط خوبي نيست. فهرست خصوصيات ارتباط بد, در حكم راهنمايي است كه هنگام برقراري ارتباط بايد از آن پرهيز كنيد. اين فهرست را به دقت بخوانيد.
    ممكن است به اين نتيجه برسيد كه از عادات ارتباطي بدي رنج مي‌بريد. اين عادات مي‌تواند از شدت ناراحتي‌هاي شما در برخورد با اشخاص بكاهد.




    ويژگيهاي ارتباط بد


    1- حقيقت – اصرار مي‎كنيد كه حق با شماست و طرف ديگر اشتباه مي‎كند.

    2- سرزنش – تقصير را به گردن طرف مقابل مي‎اندازيد

    3- شهادت – مدعي هستيد كه يك قرباني بي‎گناهيد

    4- تحقير – طرف مقابل را به صرف اينكه مطابق ميل شما كار نمي‎كند سرزنش مي‎كنيد.

    5- توقع – بي‎آنكه خواسته‌ي خويش را مطرح كنيد خود را شايسته برخورد بهتر مي‎دانيد

    6- درماندگي – تسليم مي‎شويد و روزنه اميدي نمي‎بينيد

    7- انكار – عصبي بودن، رنجيده بودن و اندوه خود را انكار مي‎كنيد و حال آنكه وضع ظاهر شما درست خلاف آنرا نشان مي‎دهد

    8- پرخاشگري انفعالي – يا حرفي نمي‎زنيد يا لحن طنز و تمسخر داريد. درب اتاق را به هم مي‎‎كوبيد و خارج مي‎شويد

    9- سرزنش خويشتن – به جاي برخورد با مسئله. طوري رفتار مي‎كنيد كه انگار آدم بد وحشتناكي هستيد

    10- كمك كردن – به جاي توجه به افسردگي، رنجش يا خشم طرف مقابل مي‎خواهيد با حل مسئله به او كمك كنيد.

    11- طعنه – كلمات يا لحن صداي شما از خصومت يا تنش حكايت دارند كه نمي‎خواهيد آنرا آشكارا بازگو كنيد

    12- قرباني كردن ديگران – معتقديد كه گرفتاري از ناحيه‌ي طرف مقابل شماست و تقصيري متوجه شما نيست

    13- حالت تدافعي – هر گونه تقصير خود را كتمان مي‎كنيد و مدعي مي‎شويد كه كار شما بي‎اشكال است

    14- پاتك – به جاي تصديق احساسات طرف مقابل، جواب انتقاد او را با انتقاد مي‎دهيد

    15- رد گم كردن – به جاي توجه به مسئله از بي‎عدالتي‎هاي گذشته حرف مي‎زنيد



    اگر موافقيد طرز ارتباط بسياري از بيمارانم را برايتان شرح دهم. اين‌ها اشخاص عادي و احتمالاً مشابه شما هستند. در هر مورد از شما انتظار دارم كه درباره‌ي خوب بودن يا بد بودن طرز ارتباط او قضاوت كنيد.


    سارا 26 ساله است در رشته حقوق درس مي‌خواند. شوهرش, علي, يك جراح است. علي و سارا چند ماه قبل از هم جدا شدند اما سعي دارند كه دوباره با هم به سازش برسند. مي‌خواهند بدانند آيا بايد براي هميشه از هم جدا شوند يا مي‌توانند با از ميان برداشتن مشكلات خود دوباره با هم زندگي كنند. سارا معتقد است كه علي نمي‌تواند احساسات خود را ابراز كند. مي‌گويد وقتي علي ناراحت است, به جاي طرح مشكل خود قيافه در هم مي‌كشد و حرف هاي نيش دار مي‌زند. از سوي ديگر, علي نيز معتقد است كه سارا بيش از اندازه به خانواده اش نزديك است. مي‌گويد كه او زن خود محوري است و رياست طلبي را دوست دارد. مي‌گويد خانواده و شغلش را به او ترجيح مي‌دهد و در نتيجه احساس مي‌كند كه شخصي از درجه دوم اهميت است.
    چندي پيش علي برنامه‌اي براي سفر تفريحي تدارك ديد؛ اما ميان او و زنش بر سر اين كه آيا به اتفاق بروند يا نروند اختلافي بروز كرد. ابتدا علي مي‌خواست كه تنها برود و سارا از اين تصميم او رنجيد. بعد, علي پذيرفت كه به اتفاق سارا برود, اما حالا سارا ترجيح مي‌داد مدتي را به تنهايي بگذراند. وقتي سارا به شوهرش اطلاع داد كه قصد ندارد در اين سفر او را همراهي كند, علي برآشفته شد و به او گفت «بسيار خوب هيچ مسئله‌‌اي نيست. همين حالا هم همين كار را مي‌كنم. ابتدا به صحبت علي توجه كنيم. آيا به نظر شما طرز ارتباط او درست بود؟


    ارتباط خوب:
    ارتباط بد:


    به نظر من بد بود زيرا او نه احساسات خود را مطرح ساخت و نه احساسات زنش را تصديق كرد. با توجه به فهرستي كه قبلاً در زمينه‌ي طرز ارتباط خوب و بد خوانديد به اين نتيجه مي‌رسيد كه او در مقام انكار بود. احتمالاً احساس بي‌اعتنايي كرد و عصباني شد, اما سعي كرد احساساتش را پنهان كند. مي‌توانست بگويد مايوس شدم, از اين بابت ناراحتم. به تو علاقمندم و واقعاً مي‌خواهم با من بيايي.» به جاي اين طرز برخورد, علي در مقام نفي و ردّ سارا برآمد و او را تحقير كرد. و اين با تصوير ذهني سارا از او, سازگار بود. سارا معتقد بود كه علي هنگام عصبانيت سرد و بد اخم مي‌شود.

    علي نيزهمچنين به احساسات سارا بي‌توجه ماند. چرا تصميم گرفته كه با او نيايد؟ چه احساسي دارد؟ وقتي اين سوالات را نمي‌كند, بي مهري و بي‌علاقگي خود نسبت به او را نشان مي‌دهد.


    حالا به طرز برخورد سارا توجه كنيم. آيا رفتار او نشانه‌ي ارتباط خوب است؟ كمي فكر كنيد و با توجه به جدول ارائه شده نظر خود را در زير بنويسيد.

    ارتباط خوب:
    ارتباط بد
    :

    طرز برخورد سارا هم نشانه‌اي از ارتباط بد است زيرا نه احساسات علي را تصديق كرده و نه از احساسات خود حرف زده است. به ظاهر كاملاً مشخص است كه علي احساس رنجش و عصبانيت دارد. اما ظاهراً سارا به اين احساسات او بي‌توجه است. با اين رفتار خود محور به نظر مي‌رسد و نشان مي‌دهد كه علاقه‌اي به علي ندارد. سارا از احساسات خود هم حرف نمي‌زند. تحت تاثير برخورد علي احساساتش جريحه‌دار شده است. به جاي ابراز احساسات خود، سرد و بي‌اعتنا برخورد مي‌كند.



    انكار احساسات بسيار متداول است. خيلي‌ها نگرانند كه اگر احساسات خود را با صراحت مطرح كنند به خطر مي‌افتند. به احتمال قوي شما هم از چنين موقعيتي برخورداريد.
    سارا مي توانست احساسات خود را بازگو كند و در تصديق احساسات علي حرف بزند. مي‌توانست بگويد: «از اين كه گفتي بايد به فكر زندگي خودم باشم بسيار دلگير و عصباني هستم. من هنوز به تو علاقمندم و دلم نمي‌خواهد روابطمان براي هميشه از بين برود. اما تو به من مي‌گويي كه به ادامه‌ي روابطمان اميدوار نباشم. نمي‌دانم آيا از اين كه با تو همسفر نمي‌شوم ناراحتي؟ ممكن است بگويي تو چه احساسي داري؟» با اين طرز برخورد علي از احساس سارا آگاه مي‌شود و در عين حال علي را تشويق مي‌كند تا احساساتش را با او در ميان بگذارد. ارتباط درستي است؛ تحقيري در كار نيست. انكاري در كار نيست و كسي نقش قرباني را هم بازي نمي‌كند.


    ویرایش توسط نارون1 : 23rd November 2011 در ساعت 01:03 PM

    اللَّهُمَّ اجْعَلْنِي أَخْشَاكَ كَأَنِّي أَرَاكَ وَ أَسْعِدْنِي بِتَقْوَاكَ
    مجلـــه رویش ذهــن


  2. 2 کاربر از پست مفید نارون1 سپاس کرده اند .


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •